در این دنیای بی حاصل چرا مغرور میگردی سلیمان گر شوی آخر نصیب مور میگردی
محـسن ز مدیر بازنشسته کاربر ممتاز Oct 1, 2008 #7,981 در این دنیای بی حاصل چرا مغرور میگردی سلیمان گر شوی آخر نصیب مور میگردی
Z zarnaz_a مدیر بازنشسته کاربر ممتاز Oct 1, 2008 #7,982 یار من باش که زیب فلک و زینت دهر از مه روی تو و اشک چو پروین من است
eterno کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی , کاربر ممتاز Oct 1, 2008 #7,983 مرا چشمیست خون فشان ز دست آن کمان ابرو جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستی نگارین گلشنش رویست و مشگین سایبان ابرو
مرا چشمیست خون فشان ز دست آن کمان ابرو جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستی نگارین گلشنش رویست و مشگین سایبان ابرو
باران بهاری عضو جدید کاربر ممتاز Oct 1, 2008 #7,984 وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی تا با تو بگویم غم شبهای جدایی "ه.ا.سایه"
S secret_f عضو جدید کاربر ممتاز Oct 1, 2008 #7,985 یار جفا کند اگر . دل به که رو کند دگر؟ یار جفا نمی کند . دل خودش این دهد خبر
گلابتون مدیر بازنشسته Oct 1, 2008 #7,986 روي خوب است و كمال هنر و دامن پاك ....... لاجرم همت پاكان دو عالم با اوست گر چه شيرين دهنان پادشهانند ولي ......... او سليمان زمان است كه خاتم با اوست
روي خوب است و كمال هنر و دامن پاك ....... لاجرم همت پاكان دو عالم با اوست گر چه شيرين دهنان پادشهانند ولي ......... او سليمان زمان است كه خاتم با اوست
MY WORLD عضو جدید کاربر ممتاز Oct 1, 2008 #7,987 تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
sahar6711 عضو جدید Oct 2, 2008 #7,988 تو بهاری نه بهاران از توست! از تو میگیرد وام هر بهار این همه زیبایی را
gh_engineer عضو جدید کاربر ممتاز Oct 2, 2008 #7,989 سعدی سعدی اگر تو برفکنی در میان شهر نقاب هزار مومن مخلص درافکنی به عقاب
gh_engineer عضو جدید کاربر ممتاز Oct 2, 2008 #7,990 بهای روی تو بازار ماه و خور بشکست چنان که معجزموسی طلسم جادو را
gh_engineer عضو جدید کاربر ممتاز Oct 2, 2008 #7,991 سعدی سعدی آن کیست کاندر رفتنش صبر از دل ما میبرد ترک از خراسان آمدست از پارس یغما میبرد
gh_engineer عضو جدید کاربر ممتاز Oct 2, 2008 #7,992 سعدی سعدی در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
gh_engineer عضو جدید کاربر ممتاز Oct 2, 2008 #7,993 مردن اندر کوی عشق از زندگانی خوشترست تا نمیری دست مهرش کوته از دامن مکن
sisah عضو جدید Oct 2, 2008 #7,994 ناچار هر که صاحب روی نکو بود هر جا که بگذرد همه چشمی در او بود ای گل تو نیز شوخی بلبل معاف دار کان جا که رنگ و بوی بود گفت و گو بود
ناچار هر که صاحب روی نکو بود هر جا که بگذرد همه چشمی در او بود ای گل تو نیز شوخی بلبل معاف دار کان جا که رنگ و بوی بود گفت و گو بود
محـسن ز مدیر بازنشسته کاربر ممتاز Oct 2, 2008 #7,995 دل میرود زدستم صاحبدلان خدارا دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
sisah عضو جدید Oct 2, 2008 #7,996 از دست دوست هر چه ستانی شکر بود وز دست غیر دوست تبرزد تبر بود دشمن گر آستین گل افشاندت به روی از تیر چرخ و سنگ فلاخن بتر بود
از دست دوست هر چه ستانی شکر بود وز دست غیر دوست تبرزد تبر بود دشمن گر آستین گل افشاندت به روی از تیر چرخ و سنگ فلاخن بتر بود
S secret_f عضو جدید کاربر ممتاز Oct 2, 2008 #7,997 دوستان عیب کنندم که چرا دل بتو دادم باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی ؟
محـسن ز مدیر بازنشسته کاربر ممتاز Oct 2, 2008 #7,998 یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم دولت صحبت آن مونس جان مارا بس
احسان د عضو جدید Oct 2, 2008 #7,999 سالها دل طلب جام جم از مامیکرد.........آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
ie student عضو جدید کاربر ممتاز Oct 2, 2008 #8,001 الا يا ايها الساقي،ادركاسا و ناولها كه عشق آسان نمود اول،ولي افتاد مشكلها
Z zarnaz_a مدیر بازنشسته کاربر ممتاز Oct 3, 2008 #8,005 من ارچه عاشقم و رند و مست و نامه سیاه هزار شکر که یاران شهر بی گنهند ............................. سلام دوستان. شبتون بخیر... ببخشید امتیاز ندارم..
من ارچه عاشقم و رند و مست و نامه سیاه هزار شکر که یاران شهر بی گنهند ............................. سلام دوستان. شبتون بخیر... ببخشید امتیاز ندارم..
cute عضو جدید کاربر ممتاز Oct 3, 2008 #8,006 دوست دارم بروم سربه سرم نگذارید گریه ام را به حساب سفرم مگذارید
russell مدیر بازنشسته Oct 3, 2008 #8,007 دست از طلب ندارم تا کام من بر اید یا تن رسد به جانان یا جان ز تن بر اید د بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر کز اتش درونم دود از کفن براید
دست از طلب ندارم تا کام من بر اید یا تن رسد به جانان یا جان ز تن بر اید د بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر کز اتش درونم دود از کفن براید
massom11111 عضو جدید کاربر ممتاز Oct 3, 2008 #8,008 درین چمن چو درآید خزان یغمایی رهش به سرو و سهی قامت بلند مباد
russell مدیر بازنشسته Oct 3, 2008 #8,009 دلم از دست غمت دامن صحرا بگرفت غمت از سر ننهم گر دلت از ما بگرفت خال مشکین تو از بنده چرا در خط شد مگر از دود دلم روی تو سودا بگرفت
دلم از دست غمت دامن صحرا بگرفت غمت از سر ننهم گر دلت از ما بگرفت خال مشکین تو از بنده چرا در خط شد مگر از دود دلم روی تو سودا بگرفت
sina1 عضو جدید Oct 3, 2008 #8,010 تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است