ghisoo_tala
عضو جدید
دامن دوست بدست آرو ز دشمن بگسلنخواهم بی تو یکدم زندگانی
که طیب عیش بی همدم نباشد
مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان
دامن دوست بدست آرو ز دشمن بگسلنخواهم بی تو یکدم زندگانی
که طیب عیش بی همدم نباشد
اگر هزار غمست از جهانیان بر دل
همین بسست که او غمگسار ما باشد
به کنج غاری عزلت گزینم از همه خلق
گر آن لطیف جهان یار غار ما باشد
دو تنها رو ، دو سرگردان بیکستا کی ای دلبر دل من بار تنهایی کشد
ترسم از تنهایی احوالم به رسوایی کشد
کی شکیبایی توان کردن چو عقل از دست رفت
عاقلی باید که پای اندر شکیبایی کشد
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |