مشاعرۀ سنّتی

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
در این دنیای بی حاصل چرا مغرور میگردی
سلیمان گر شوی آخر نصیب مور میگردی
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یار من باش که زیب فلک و زینت دهر
از مه روی تو و اشک چو پروین من است
 

eterno

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
مرا چشمیست خون فشان ز دست آن کمان ابرو
جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو
غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستی
نگارین گلشنش رویست و مشگین سایبان ابرو
 

secret_f

عضو جدید
کاربر ممتاز
یار جفا کند اگر . دل به که رو کند دگر؟
یار جفا نمی کند . دل خودش این دهد خبر
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
روي خوب است و كمال هنر و دامن پاك ....... لاجرم همت پاكان دو عالم با اوست

گر چه شيرين دهنان پادشهانند ولي ......... او سليمان زمان است كه خاتم با اوست
 

MY WORLD

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
 

sahar6711

عضو جدید
تو بهاری نه بهاران از توست!
از تو میگیرد وام هر بهار این همه زیبایی را
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
سعدی

سعدی

اگر تو برفکنی در میان شهر نقاب
هزار مومن مخلص درافکنی به عقاب
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
بهای روی تو بازار ماه و خور بشکست
چنان که معجزموسی طلسم جادو را
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
سعدی

سعدی

آن کیست کاندر رفتنش صبر از دل ما می​برد



ترک از خراسان آمدست از پارس یغما می​برد
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
سعدی

سعدی

در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم

بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
مردن اندر کوی عشق از زندگانی خوشترست

تا نمیری دست مهرش کوته از دامن مکن
 

sisah

عضو جدید
ناچار هر که صاحب روی نکو بود
هر جا که بگذرد همه چشمی در او بود

ای گل تو نیز شوخی بلبل معاف دار
کان جا که رنگ و بوی بود گفت و گو بود
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دل میرود زدستم صاحبدلان خدارا
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
 

sisah

عضو جدید
از دست دوست هر چه ستانی شکر بود
وز دست غیر دوست تبرزد تبر بود

دشمن گر آستین گل افشاندت به روی
از تیر چرخ و سنگ فلاخن بتر بود
 

secret_f

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان عیب کنندم که چرا دل بتو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی ؟
 

ie student

عضو جدید
کاربر ممتاز
:cry: الا يا ايها الساقي،ادركاسا و ناولها :cry:

:cry:كه عشق آسان نمود اول،ولي افتاد مشكلها :cry:
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من ارچه عاشقم و رند و مست و نامه سیاه

هزار شکر که یاران شهر بی گنهند


.............................
سلام دوستان. شبتون بخیر... ببخشید امتیاز ندارم..
 

cute

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست دارم بروم سربه سرم نگذارید
گریه ام را به حساب سفرم مگذارید
 

russell

مدیر بازنشسته
دست از طلب ندارم تا کام من بر اید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن بر اید
د
بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر
کز اتش درونم دود از کفن براید
 

russell

مدیر بازنشسته
دلم از دست غمت دامن صحرا بگرفت
غمت از سر ننهم گر دلت از ما بگرفت
خال مشکین تو از بنده چرا در خط شد
مگر از دود دلم روی تو سودا بگرفت
 

sina1

عضو جدید
تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است

ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا