میچکد شک بر سر سجاده ها !!!!!! وای از روزی که افتد پرده ها

entezar89

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چون قدم بر خاک خونین داشتی

بذرغیرت در زمین میکاشتی


زهر عشق حق ،به حمد آویختی

در رکوعت می ،به ساغر ریختی


قبله تو عشق و مستی ،قتل گاه

این مشایخ، قبله هاشان بر گناه


گویمت از هفت رنگان، مو به مو

خرقه پوشان دقل کار دورو


سجده بر پست و ریاست میکنیم

با خدا هم ما سیاست میکنیم


کو نشانی که شما اهل دلید

جملگیتان بر نماز باطلید


میچکد شک بر سر سجاده ها

وای از روزی که افتد پرده ها


ما خدایان زیادی ساختیم

مال مردم را به خود پرداختیم


چون قدم بر خاک خونین داشتی

بذر غیرت در زمین میکاشتی


زهر عشق حق ،به حمد آویختی

در رکوعت می به ساغر ریختی


شیر حق برخیز، وقت کار شد

بر سر نی رفتنت انکار شد


کاخها گردیده مسجد سرفراز

صد رکعتتزویر دارد هر نماز


سجده در مسجد، حسینا مشکل است

این بنا از دل نباشد ،از گل است


این خسان با مال مردم زنده اند

جملگی اندر نماز و سجده اند


دم ز راه و رسم سلمان میزنیم

لاف اسلام و مسلمان میزنیم


کاشکی از نسل سلمان میشدیم

لحظه ای یک دم مسلمان میشدیم


سجده بر پست و ریاست میکنیم

با خداهم ما سیاست میکنیم


کو نشانی که شما اهل دلید

جملگی تان بر نماز باطلید ................



شعر:مهدی شریفی

با صدای عصار
دوستان اگه کسی فایل صوتی این شعر زیبا رو با صدای آقای اعصار داره بزاره بچه ها استفاده کنن. من نتونستم آپلود کنم.تصنیف واقعا زیبا و بیدارگریه.
 

hale a.a

عضو جدید
کاربر ممتاز
ببین اولین جرقه انحراف رو خودت زدی دیگه قبول کن؟
منظورت از ما گلیم! چی بود؟

من؟!من؟!كي؟!كي؟!كجا؟!چرا تهمت ميزني؟!
مگه شعر قيصر امين پورو نشنيدي...خوب منظورم اينه كه من گلم ديگه!شك داري مگه؟!
 

entezar89

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من؟!من؟!كي؟!كي؟!كجا؟!چرا تهمت ميزني؟!
مگه شعر قيصر امين پورو نشنيدي...خوب منظورم اينه كه من گلم ديگه!شك داري مگه؟!

شما گل . قبول ولی بالاغیرتا این تاپیک سیاسیه؟
خانم گل آیا این تاپیک سیاسیه؟
 

ZEUS83

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر چی هست خواهشا خودتون اجازه ندهید به سمت اسپم و بحث های ممنوع پیش بره که فردا روزی بشه بهونه .........................
 

مصطفی.س

اخراجی موقت
تو هم دلت برای اخطار تنگ شده ها...
حیف نمی خوام با این کاربری فعالیت کنم.

شعر سیاسیه، می گید بحثو سیاسی نکنید؟!
 

پیر بابا

عضو جدید
امر به معروف دلچسب که میگن همینه. مرسی

یاد این شعر افتادم : لحظه ای در خود نگر تا کیستی.
 

TELLI

عضو جدید
تکراریییییییی
نه شوخی کردم!!!! خداییش قشنگ بود!
مرسی کیوان خان
 

entezar89

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو هم دلت برای اخطار تنگ شده ها...
حیف نمی خوام با این کاربری فعالیت کنم.

شعر سیاسیه، می گید بحثو سیاسی نکنید؟!
مصطفی تو اخراج هم شدی دست از کارات بر نداشتی ها.
کجای شعر سیاسیه؟ لطفا تو پیام خصوصی بهم بگو کجاش سیاسیه. اینجا رو خراب نکن.
 

yas_1593

عضو جدید
بچه ها چرا اینقدر بی جنبه بازی در میارین اگه مدیر تالار هم نظرش نباشه سیاسی بودن ،اینقدر شما میگید که به شک میندازینش ، چرا از جنبه های دیگه بهش نگاه نمیکنین؟آخه شعر به این باقلوایی
 

entezar89

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بچه ها چرا اینقدر بی جنبه بازی در میارین اگه مدیر تالار هم نظرش نباشه سیاسی بودن ،اینقدر شما میگید که به شک میندازینش ، چرا از جنبه های دیگه بهش نگاه نمیکنین؟آخه شعر به این باقلوایی

قربون دهن آدم چیز فهم.
 

entezar89

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من از روزی میترسم که پرده ها بیوفتد و ببینیم که تمام معادلاتمون غلط بوده و ترازوی خداوندی بغیر از آنی بوده که به ما نشانمان دادند.
 

entezar89

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اخی تاپیکم برگشت دوباره.
ممنون از مدیریت محترم
 

foodtechnology

عضو جدید
کاربر ممتاز
پرده افتاد
صحنه خاموش
آسمان و زمین مانده مدهوش
نقش ها رنگ ها چون مه و دود
رفته بر باد
مانده در پرده گوش
رقص خاموش فریاد
پرده افتاد
صحنه خاموش
وز شگفتی این رنگ و نیرنگ
خنده یخ بسته بر لب
گریه خشکیده در چشم
پرده افتاد
صحنه خاموش
و آن نمایش
که همچون فریبنده خوابی شگفت
دل از من همی برد پایان گرفت
و من
که بازیگر مات این صحنه بودم
چو مرد فسون گشته خواب بند
که چشم از شکست فسون برگشاید
به جای تماشاگران یافتم خویشتن را
شگفتا ! که را بخت آن داده اند
که چون من
تماشاگر بازی خویش باشد ؟
وز این گونه چون من
تراشد
فریب دل خویشتن را
که آخر رگ جان خراشد ؟
بلی پرده افتاد و پایان گرفت
فسونکاری این شب بی درنگ
و من در شگفت
که چون کودکان
بخندم بر این خواب افسانه رنگ ؟
و یا در نهفت دل تنگ خویش
بگریم بر اندوه این سرگذشت ؟
 

Similar threads

بالا