تا بادها وزان شد بر روی آبها **آن آبها گرفت شکنها و تابها
در نا امیدی بسی امید استرسید موکب نوروز و چشم فتنه غنود **درود باد بر این موکب خجسته، درود
در نا امیدی بسی امید است
پایان شب سیه سپید است
من هماندم که وضو ساختم از چشمه عشق
چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست
توانا بود هر که دانا بود ....
ز دانش دل پیر برنا بود ....
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |