آسمان پر شد از خال پروانه هاي تماشا.
عكس گنجشك افتاد در آب رفاقت.
فصل پرپر شد از روي ديوار در امتداد غريزه.
باد مي آمد از سمت زنبيل سبز كرامت.
تا سواد قریه راهی بود
چشم های ما پر از تفسیر ماه زنده ی بومی
تا اناري تركي برمي داشت
دست فواره خواهش مي شد...................
یک نفر از صخره های کوه بالا رفت
و به ناخن های خون آلودروی سنگی کند
نقشی را و از آن پس ندیدش هیچکس دیگر
رويا زدگي شكست : پهنه به سايه فرو بود.
زمان پرپر مي شد.
از باغ ديرين ، عطري به چشم تو مي نشست.
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
مشاعره با اشعار شاهنامه | مشاعره | 17 | ||
S | مشاعره با اشعار بداهه ... | مشاعره | 151 | |
مشاعره با اشعار فروغ فرخ زاد | مشاعره | 441 | ||
مشاعره با اشعار ترکی | مشاعره | 215 | ||
مشاعره با نام کاربر قبلی | مشاعره | 2075 |