رباعی و دو بیتی

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
ای کرده غمت غارت هوش دل ما

درد تو شده خانه فروش دل ما


رمزی که مقدسان ازو محرومند

عشق تو مر او گفت به گوش دل ما


- ابوسعید ابوالخیر
 

fairy a

عضو جدید
آیینه و آب حاصل یاد شماست
آمیزه ی درد و داغ همزاد شماست
این خاک که از ترنم لاله پر است
دفترچه ی خاطرات فریاد شماست


وحید امیری
 

881471309

عضو جدید
سعید و محمد

سعید و محمد

ما بی تو هزار داغ و یک دل داریم ......................بر حادثه ها امید باطل داریم
یک روز و دو روز نیست این مشکل ما.....................ما سیصدوشصت وپنج مشکل داریم:gol:
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برخیز و بیا بتا برای دل ما

حل کن به جمال خویشتن مشکل ما

یک کوزه شراب تا بهم نوش کنیم

زان پیش که کوزه‌ها کنند از گل ما

خیام
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
چون بخت به تدبیر نکو نتوان کرد

بیفایده سعی و گفت و گو نتوان کرد

گفتم بروم صبر کنم یک چندی

هم صبر برو که صبر ازو نتوان کرد
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این قافله عمر عجب میگذرد

دریاب دمی که با طرب میگذرد

ساقی غم فردای حریفان چه خوری

پیش آر پیاله را که شب میگذرد
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا چند زنم بروی دریاها خشت

بیزار شدم ز بت‌پرستان کنشت

خیام که گفت دوزخی خواهد بود

که رفت بدوزخ و که آمد ز بهشت
 

نسیم-سحر

عضو جدید
راستی اشکال نداره که من رباعی های خودم رو بنویسم اینجا؟


اندوه تو با فصل خزان شد به ره ام

ابریست دل و نگاه بر پنجره ام

بُغضی به سکوت مانده در فریادم

نقش تو و مرگ برگ در منظره ام


نسیم
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آرند یکی و دیگری بربایند

بر هیچ کسی راز همی نگشایند

ما را ز قضا جز این قدر ننمایند

پیمانه عمر ما است می‌پیمایند

خیام
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کس مشکل اسرار اجل را نگشاد

کس یک قدم از دایره بیرون ننهاد

من می‌نگرم ز مبتدی تا استاد

عجز است به دست هر که از مادر زاد

خیام
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]این قـافـله عـمر عجب می گذرد[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]دریاب دمی که با طرب می گذرد[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ساقی غم فردای حریفان چه خوری[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]پیش آر پیاله را کـه شب می گذرد[/FONT]​
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گرچه غم و رنج من درازی دارد

عیش و طرب تو سرفرازی دارد

بر هر دو مکن تکیه که دوران فلک

در پرده هزار گونه بازی دارد

خیام
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دارنده چو ترکیب طبایع آراست

از بهر چه او فکندش اندر کم و کاست

گر نیک آمد شکستن از بهر چه بود

ورنیک نیامد این صور عیب کراست

خیام
 

fairy a

عضو جدید
عشق آمد و دل نجابت بید گرفت
پندار بنفشه بوی ناهید گرفت
وقتی گره مقنعه را می بستی
انگار میان روز خورشید گرفت


ج.پیمان
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
گر بر سر ماه برنهی پایه ی تخت
ور همچو سلیمان شوی از دولت و بخت
چون عمر تو پخته گشت بربندی رخت
میوه چو شود پخته بیفتد ز درخت
 

نسیم-سحر

عضو جدید
از بخت بد آسمان بی کوکب من

بی روی مه ات چه تیره کرد امشب من

افروخته ام شمع دو چشمم به رهت

ای دوست بیا لبت بنه بر لب من

نسیم
 

نسیم-سحر

عضو جدید
آن دلبر ما چو آمد اندر بر ما

برد از بر دل قرار و دل از بر ما

هر دل که شنید قصه دلبر ما

دلسوخته شد ز دلبر و دل بر ما

نسیم
 

نسیم-سحر

عضو جدید
هر لحظه بجزعشق تو در جانم نیست

وز گریه دل قرار و سامانم نیست

با دل گویم ترا علاجی باید

گوید چه کنی که راه درمانم نیست

نسیم
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
هجری که به روز غم مبادا دل و دست

بر دامن دل که گرد ننشست نشست


وصلی که چو دل به دست بودی پیوست

دردا که ازو درد دلی ماند به دست



- انوری
 

fairy a

عضو جدید
با عشق بگو ناز تو را مشتری ام
بر بالش گلجوش غمت بستری ام
تنپوش تو بوی اطلسی می پاشد
یک لحظه بیا به خواب خاکستری ام

ج.پیمان
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
اين کوزه چو من عاشق زاری بوده است
در بند ســر زلف نــگاری بــوده است
ايــن دسته کــه بر گردن او می بـینی
دستی است که بر گردن ياری بوده است
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مائیم که اصل شادی و کان غمیم

سرمایهٔ دادیم و نهاد ستمیم

پستیم و بلندیم و کمالیم و کمیم

آئینهٔ زنگ خورده و جام جمیم

خیام
 

Similar threads

بالا