لی لی جون
عضو جدید
يادته اون روزو؟
من که هيچ وقت يادم نميره ، گفتي برو منم مثل هميشه رفتم
مثل هميشه منتظر بودم خودت بياي دنبالم
انتظار .........................
اون روز بارون مي يومد
من از اينکه دارم از پيشت ميرم هم خوشحال بودم هم ناراحت .
خوشحال بودم واسه اينکه تو خيال اين بودم که دير يا زود مي ياي پيشم
ناراحت بودم واسه اينکه اون روز نمي تونستم با تو زير باروووووووون قدم بزنم ، نمي تونستم به شونه هات تکيه کنمو از آرزوهاي خوبمون واسه هم بگيم
من خيلي صبر کردم خيلييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييي
ولي نيومدي
هيچ وقت نيومدي
من الان فهميدم که اون روز آخرين روزي بود که تو مال من بودي
و چقدر سخت بود
کاشکي اون روز مي گفتي مي خواد چي بشه؟
حداقل بعد از 2سال دوستي برام يه خاطره از آخرين روز بودنم کنارت ميذاشتي
تو رفتي رفتني که هيچ بازگشتي نداشت
الان ديگه از بارووون خيلي بدم مياد
چون اون روز لعنتي رو يادم مياره
از بارون بازم بدم مياد
چون يه بار ديگه که ديدمت تو با يکي ديگه بودي
و
من تنها زير باروونو
فقط به راه رفتنت نگاه ميکردم و از ته دل خواستم خدا هميشه خوشي رو برات بياره و هر چي غم و درد ميخواد سرت بياد مال من بشه.
مي دووني چرا؟
چون من يه عشق تو زندگيم داشتمو اونم تو بودي
ولي واسه تو عروسکي بودم
که هزاران عروسک ديگه عين من واسه تو بود
داشتن يه عشق با داشتن يه عروسک خيلي فرق ميکنه
عروسک روح نداره مي توني بازيش بدي
ولي عشق لوس?
اذيتش کني مي رنجه
دلش مي گيره
مگه نه ؟
منم دلم از تو گرفت عين هميشه
من که هيچ وقت يادم نميره ، گفتي برو منم مثل هميشه رفتم
مثل هميشه منتظر بودم خودت بياي دنبالم
انتظار .........................
اون روز بارون مي يومد
من از اينکه دارم از پيشت ميرم هم خوشحال بودم هم ناراحت .
خوشحال بودم واسه اينکه تو خيال اين بودم که دير يا زود مي ياي پيشم
ناراحت بودم واسه اينکه اون روز نمي تونستم با تو زير باروووووووون قدم بزنم ، نمي تونستم به شونه هات تکيه کنمو از آرزوهاي خوبمون واسه هم بگيم
من خيلي صبر کردم خيلييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييي
ولي نيومدي
هيچ وقت نيومدي
من الان فهميدم که اون روز آخرين روزي بود که تو مال من بودي
و چقدر سخت بود
کاشکي اون روز مي گفتي مي خواد چي بشه؟
حداقل بعد از 2سال دوستي برام يه خاطره از آخرين روز بودنم کنارت ميذاشتي
تو رفتي رفتني که هيچ بازگشتي نداشت
الان ديگه از بارووون خيلي بدم مياد
چون اون روز لعنتي رو يادم مياره
از بارون بازم بدم مياد
چون يه بار ديگه که ديدمت تو با يکي ديگه بودي
و
من تنها زير باروونو
فقط به راه رفتنت نگاه ميکردم و از ته دل خواستم خدا هميشه خوشي رو برات بياره و هر چي غم و درد ميخواد سرت بياد مال من بشه.
مي دووني چرا؟
چون من يه عشق تو زندگيم داشتمو اونم تو بودي
ولي واسه تو عروسکي بودم
که هزاران عروسک ديگه عين من واسه تو بود
داشتن يه عشق با داشتن يه عروسک خيلي فرق ميکنه
عروسک روح نداره مي توني بازيش بدي
ولي عشق لوس?
اذيتش کني مي رنجه
دلش مي گيره
مگه نه ؟
منم دلم از تو گرفت عين هميشه