می دونید فرق ما با دانشمندا و عرفا و... چیه؟ اینکه اونا چیزی رو که نمی دونن می رن دنبالش تحقیق می کنن، نمی گن چون من ندیدم و حس نکردم پس وجود نداره. ولی برای ما ایرانیها این جا افتاده که من به شخصه خودم عقل کلم و همه دارن چرت و پرت می گن و هر چی هم بگی به گوش کسی که نخواد چیزی رو بپذیره، فرو نمی ره. از اولی که اومدیم توی این تاپیک، از دید علمی، مذهبی، عرفان، ماوراءالطبیعه و... مثال زدیم و سعی کردیم به یه نتیجه هایی برسیم، بعد یکی راحت از راه می رسه میگه این همه آدم دارن چرت و پرت می گن و فقط من می فهمم چی می گم. پس مشکل جای دیگس. یقه خدا رو ول کنید.
متاسفم که بحث به اینجا رسید. ولی بیشتر از این هم دیگه توی جامعه مجازی قابل بیان نیست وگرنه حرف بسیاره... دلم واسه خالقم می سوزه، که با این همه عشق و لطف و رحمت، ما بنده ها با وقاحت خودش رو انکار می کنیم و افتخار هم می کنیم.
اگر مشکل سیاسی داریم می چسبونیم به خدا و دین، اگر مشکل بینشی و اعتقادی از خودمونه نمی ریم دنبال خودسازی، می گیم خدا و دینش اشکال داشتن که من به این اعتقاد رسیدم...
خدایا من شرمنده توام از اینکه معشوق به این بی مهری داری...
به قول استاد عزیزم، انسان همیشه اولین تضاد رو با خدا داره و در تمام مراحل زندگیش تنها کسی رو که مقصر می دونه خداس ( دیگه انکارش به جای خود) ولی این تضاد باز هم زودتر از تضاد با دیگران و تضاد با خود، حل میشه.
دوستان عزیزم یه تجدید نظری حداقل به خودتون بیاندازید و خودتون رو بشناسید، رفتارهاتون رو زیر ذره بین بذارید، بدون اینکه بگیم خدا هست یا نه، خودتون رو با یک نسان متعالی مقایسه کنید. اونوقت خیلی چیزها دستگیرتون میشه. اول خود شناسی بعد خداشناسی.
همتون رو به خداوند متعال می سپارم و براتون طلب خیر می کنم.