دوست داشتم این بحث رو هم باز میکردین، البته من در پست قبلیم گفتم:
این بحث خیلی مفصل و پیچیده ست به یک مورد آن شما اشاره کردید، بله اکثراً پایتخت بودن رو افتخاری برای خود میدونن،ولی تو آزربایجان،یک آزربایجانی اصیل حرمتی که برای خودش و کوچه پس کوچه های شهر و روستاش قائله هیچ کس دیگه قائل نیست، به عنوان مثال برای یک تبریزی،کوچ کردن به تهران،مسکو،لس آنجلس و یا لاس وگاس یک اعتبار محسوب نمی شود،بلکه تا وقتی که مجبور نیست( از نظر شغلی و مأموریت) چنین کاری نمی کند هر مردمی هم از هر کجای دنیا وارد این شهر شود با اینکه احترام فوق العاده ای برای مهمان قائل است اما به شخص مسافر به دید ندید بدید نمی نگرد باشد که از کره مریخ آمده باشد، چون یک آزربایجانی اصیل چیزی دارد و چیزی می داند که دیگران نه دارند و نه می دانند!
البته شما فقط تبریز رو مثال زدید ومن تعمیم به کل آزربایجان دادم،
در مورد مابقی مسائل نمیشه صحبت کرد چون پیشنیازهایی رو می طلبد،اگر به این پیشنیازها پرداخته نشود انگار برای در و دیوار صحبت می کنی!
دردهایی که گفتم مشخصه، درسته باعث پیشرفت یه ده در این 200 سال و ارتقا اون به یه متروپل شده ولی مشکلات عدیده ای گریبانگیر این شهر هست.
اینکه گفتم با اخلاق تبریزی ها جور در نمیاد، به قول یکی از دوستامون برا تبریزی های اصیل (که تعدادشون در تبریز رو به کاهشه) اگه از پاریس هم بییای دهاتی (غریبه) حساب میشی. متاسفانه این مسئله بعضا به صورت دشمنی با قشر زحمت کش روستایی تعبیر میشه که اصلا درست نیست.
صحبت از راه اندازی دوبار جاوازخانا کرده بودم. همین مسئله موجب تاسیس جواز خانه در سال 1300 در تبریز شد. تمامی افرادی که به تبریز میومدند باید با پرداخت عوارض و اخذ برگه و زمان مشخص وارد شهر میشدند و کسی حق نداشت بیشتر از زمان معین در تبریز بماند. (مشابه کاری که الان در مسکو انجام میشه)
البته من نظرم رو راجع به این جمله بگم،
من با قبول همه ی موارد به جای واژه ی تبریزی،اصالت رو جایگزین آن می کنم،اصالت برای روستای یو شهری،بی سواد و باسواد به یک نوع تعریف شده است.
من خودم رو مثال می زنم که دیگران ناراحت نشوند!البته منظورم نیست که من بگم خیلی با اصالت هستم!
من از طرف پدری اصالتاً اهل یک روستا در دامنه ی کوه سهند هستم از طرف مادری نیز اهل دوه چی تبریز اما در یک محله ی دیگر تبریز متولد شده ام این بدین منظور نیست که من یک تبریزی اصیل محسوب نمی شوم،اصالت من به نام پسوندی ست که هنوز که هنوز در شناسنامه ام موجود می باشد،نام منطقه ای که نه در آنجا متولد شده ام،نه مادرم نه پدر و عموهایم و ... و نه دیده ام! اما من از یک طرف اصلاً و نسلاً اهل آنجا هستم،حالا چون فاصله ی 20 دقیقه ای با تبریز دارد و خودم نیز در اینجا متولد شده ام از بساری از تبریزی ها تبریزی ترم!
پس بحث اینکه پای روستایی به شهر باز شد و یا فلان جای اصیل دیگر نیست بی معنی ست،
مثلا دوستی دارم که می گوید اصلا و نسلا اهل تبریز است!
و مایه فخر اوست که بچه ی خیابان تبریز است!
من گفتم شما سید هستید به قول خودتان شجره نامه هم دارید، اینکه ارادت داریم به اهل بیت(ع) سر جای خود ولی شما 1400 سال پیش اصلاً اهل تبریز نبودید که هیچ! ترک هم نبودید!
پس من از شما اصیل ترم!
البته منظورمان فروختن فخر نبود،باید انسانهایی که بیجا فخر می کنند رو آگاه کرد،
این یک طرف ماجرا،
اما اینکه بقیه موارد رو نمیتون باز کنم هم مسأله سیاسی خواهد شد و هم همان پیشنیازها