((خدا دروغه میگی نه بیا ثابت کن))

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
در جايي ديگر در همين تاپيك نوشتم نديدن چيزي دال بر عدم ان نيست واضح تر بگويم در انتقال جرارت سه روش هدايت ،جابجايي و تشعشع وجود دارد كسي تشعشع را نمي بيند ولي نمي گويد خدا انرا خلق كرد چون ميخواهيم از اثر پي به موثر ببريم بلافاصله موثري همسنخ از تشعشع را تعريف ميكنيم .بنابراين مثل اين طلبه ها با دشمن فرضي ديالوگ نكن موضوعي كه اينجا مطرح است كاملا متفاوت است
شما نمي توانيد بعلت نديدن چيزي در عالم ماده مدعي وجود خدا شويد .
شما نميتوانيد بعلت ديدني هاي عالم ماده مدعي وجود خدا شويد !
شما نميتوانيد از يك اثر مادي پي به يك موجود غير مادي ببريد!
شما نميتوانيد از پديده وحدت در وجود و هستي پي به عالم غير مادي ببريد
شما نميتوانيد علت غايي را تعريف و انرا جايگزين خدا نماييد
شما نميتوانيد عقل قاهره را ساخته و انرا منتسب به خدا نماييد
شما نميتوانيد از براهين حوزوي وجود خدا را اثبات كنيد !
مگر اينكه بگوييد نيستي چيست ؟ آيا وجود دارد يا نه ؟اگر بتوانيد اثبات كنيد نيستي وجود دارد آنگاه ميتوانيد با يك خدايي بياييد و هستي را از نيستي بيافرينيد !
یعنی تصور شما از خدا موجودی مثل خودتونه؟ یعنی منکر این هستید که ماده، انرژی و آگاهی می تونن هم به هم تبدیل بشن هم اون یکی رو به وجود بیارن؟ این در علم اثبات شده فکر نمی کنم چیز سختی باشه درکش. شما چیزی رو که فیزیک نداره نمی تونه با صفات و ابزار فیزیکی اثبات کنی، تنها از روی اثراتی که به جا می ذاره و عکس العمل ها می تونی پی به وجودش ببری.
وگرنه شما خیلی چیزها رو در این دنیا نمی بینید ولی نمی تونی منکرش بشی. دفعه قبل در مورد چیزهایی رو که روی پله عقل و عشق قرار دارن و طریقه اثبات اونا سوال پرسیدم که جواب ندادید. حالا یه سوال دیگه می پرسم ساید واسه این یکی جوابی داشته باشید، وقتی شما پیش یه آدم افسرده می شینید بعد از چند ساعت شما هم تت تاثیر قرار می گیرید و بر عکس اگر ناراحت باشید وقتی در یه جمع شاد قرار می گیرید از اون حال و هوا در میاین، درسته؟ خب چه اتفاقی افتاده؟ اتفاق فیزیکی که بشه اثباتش کرد اینجا وجود نداره ولی طبق اون تغییراتی که برای شما اتفاق افتاده ثابت میشه که یه چیزی وجود داره، اون هم تشعشعات وجودی فرد هستش. پس دلیل نمیشه هر چیزی که با چشم دیده نشه و وجود فیزیکی نداشته باشه، کلا نفی بشه.
واجب شد در مورد واقعیت و حقیقت توضیح بدم تا این قضیه روشن شه و فرق این دو رو بدونید تا بتونید به یه درکی از این قضیه برسید. از مدیر عزیز عذر می خوام اگر این بحث رو اینجا مطرح می کنم، انگار تا این قضیه باز نشه برای دوستان مطلب جا نمی افته.
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
مجددا پديده هاي عالم ماده را بيان كرده و به ناگاه به عالم غير ماده گريز زديد واين بدان معناست كه در پيش فرضهاي ذهني شما عالم غير مادي وجود دارد شما تلاش ميكنيد تا تصوير مجازي انسان در آينه را كه از پديه هاي عالم هستي است به خداوند مرتبط نماييد در حاليكه شما قادريد همان تصور مجازي را ببينيد (ولي خداي يكتا پرستان ناديدني است) ولي اگر مدعي شويد كه عالم هستي همان تصور مجازي خداست و يا به عكس در اينصورت يا عالم هستي خداست و يا بايد تصوير مجازي هستي را كه در ذهن شما همان خداست بتوان ديد كه در تعريف هايي از خدا تا كنون بيان شده چنين چيزي امكان پذير نيست و فقط تنها راهي كه برايتان مي ماند اينستكه بگوييد انرا با چشم دل بايد ديد كه اين هم نوعي اضافه هاي استعاريست و براي زيبا كردن كلام اعتبار دارند.
امیدوارم با مطرح کردن این بحث، متوجه بشید که کلا وجود یعنی چی و چه تعریفی داره :
/ شعور کیهانی = شعور کیهانی/خداوند
 
آخرین ویرایش:

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
در مورد اثبات خدا از طريق عقل دقيقا اين موضوع را در ميز گردي با شما گذاشته ام و در اونجا اثبات شد كه انسان از طريق عقل ميتواند خدا را كنار بگذارد.اگر لازم ميدانيد انرا اينجا هم بگذارم.
اينكه چيزي در عالم هستي وجود داشته باشد و ما در اين برهه زماني انرا نشناسيم دليل عدم وجود ان نيست ( مبتدا و خبر هردو از يك عالم سخن ميرانند) ولي از عالم ماده و روابط بين انها و پديده هاي ديدني و ناديدني ان ما را براي نقب زدن به عالم عير ماده هدايت نميكند و زماني امكان اين نقب فراهم ميگردد كه وجود ان عالم اثبات شود در اين صورت به راحتي ميتوان از عالم ماده به عالم غير مادي و عناصر غير مادي نقبي از جنس ماده و غير ماده زد. !!!!
لطفا بجاي براهين متفاوت ابتدا مشخصات يك عنصر از عناصر عالم غير ماده را بيان نماييد.

سلام،
واقعاً آقای عراقی نمی تونید درک کنید؟ صدها سال انسان میدانست چیزی وجود دارد که اجسام را به طرف زمین می کشد اما نه مقدار آن را میدانست، نه کیفیت آنرا (عدم شناخت صفات). سال ها انسان میدانست که اجسام از ذرات تشکیل شده اند، اما چگونگی آنرا نمی دانست(عدم شناخت صفات با وجود علم به وجود). اکنون ما میدانیم که فرای منظومه ما سیارات دیگری هستند اما نمی دانیم به چه شکلی هستند. قمر دارند یا ندارند. می دانیم ستارگانی وجود دارند اما نمیدانیم اکنون زنده اند یا خیر؟
آقای عراقی، علم بشر چه شما قبول کنید، چه نکنید بسیار ناقص است و ابتدا علم به وجود یک چیز پیدا می کند و سپس به دنبال شناخت آن می گردد و قادر نیست ابتدا تمام صفات آنرا درک کند تا به وجود آن پی ببرد.
به نظر من شما به شدت مغلطه می کنید. آیا شما براهین عقلی اثبات خدا را ندیده اید؟ کجای اثبات وجود خدا از فرض محدود بودن یا نبودن عالم ماده صحبت شده است؟
راه های اثبات خدا:
1- راه حس و علم (از راه طبیعت):
مراد از این راه، راه مطالعه در خلقت است که این راه را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد:
الف- تشکیلات و نظاماتی که در ساختمان جهان بکار رفته است.
ب- هدایت و راهنمایی رموزی که موجودات در مسیر خویش می‌شوند.
ج- از راه حدوث و پیدایش عالم.


2- راه عقل (از راه استدلال و فلسفه)

ین راه یک راه برهانی است که برهان های این راه را به سه قسم می‌توان تقسیم بندی کرد ارسطوی، سینوی و صدرایی.
برهان ارسطویی همان برهان معروف «محرک اول» است که بر پنج اصل زیر بنا شده است:
الف- حرکت نیازمند به محرک است.
ب- محرک و حرکت زمانا توأم هستند، یعنی انفکاک زمانی ندارند.
ج- هر محرک یا متحرک است یا ثابت.
د- هر موجود جسمانی متحرک و متغیر است.
هـ- تسلسل امور مترتبه غیر متناهیه محال است.
نتیجه این اصول پنجگانه این است که: سلسله حرکات منتهی می‌شود به محرکی که متحرک نیست، و او خداست.
برهانی سینوی برهان معروف ابن سینا است که از راه تقسیم موجود به واجب و ممکن و نیازمندی ممکن به مرجع و امتناع دور و تسلسل، بر اثبات خالق استدلال کرده است. برهان صدرایی، همان برهان صدیقین است که در آن برای اثبات ذات حق چیزی به عنوان واسطه قرار نگرفته است. این برهان مبتنی بر اصول فلسفی اصالت الوجود، وحدت وجود، معدوم نشدن وجود، مساوی بودن حقیقت وجود و کمال، و... است که در فلسفه مفصل بحث شده است و ما در اینجا اشاره ای کردیم و شما را به مطالعه کتاب ارزشمند اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 5، با پاورقی های استاد شهید مطهری دعوت می‌کنیم تا هر چه بیشتر با این راه ها آشنا شوید. (منبع)

آیا شما در این براهین اثری از فرض عالم ماورا دیدید؟ در اینجا فقط حکم به وجود یک واجب الوجودی به نام خدا می شود بدون آنکه بدانیم چیست یا چه صفاتی دارد. بعد در مورد صفات او تفکر و تحقیق می کنند. مانند یک آزمایشگاه که ممکن است شما چیزی کشف کنید و سپس به دنبال صفات و خواص آن بگردید.
یا علی
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
آخه اون ماده اوليه اي كه از ان ياد شده متفاوت است يك بار ميگه خاك ،يه بار ميگه لجن يه بار ميگه لاي خشگ شده و ......
سلام،
آقای عراقی، شما تا به حالماده ای تجزیه کردید؟ تا به حال نشده که اون ماده، از چندید عنصر تشکیل شده باشه؟ فرض کنید یه کیک می خواید بپزید، کیک یک مثاله، مسلماً وقتی میپرسن کیک از چی درست شده، می گید آرد، چون بیشتر اون از آرده. اما آب، شکر و ... دیگه هم به اون اضافه شده. بعد یک مرحله خمیر تشکیل میشه. آیا اینکه اون آرد تبدیل به خمیر میشه، نقض میکنه که ماده تشکیل دهنده کیک ما آرده؟ این یک مثال بود، اما خلقت انسان هم میتونه به این مثال نزدیک باشه. ابتدا خاک بوده شاید آب اضافه شده باشه و در یک مرحله نیز تبدیل به خون بسته شده.

در مورد اون عبارات هم اگر دقت می کردید، جواب شما رو در همون پست داده بودم.
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
یعنی تصور شما از خدا موجودی مثل خودتونه؟
نه اين برداشت شماست اگه خدا موجودي از جنس خودم بود كه اينهمه اينجا وقت نمي ذاشتيم !اصلا اين سوالي كه مطرح كرديد در ذهن من بوجود نمي ايد؟چون معنيش اين ميشد كه بگم خدايي هست !بعد اون از جنس خودمه! نه نه نه چنين نيست
یعنی تصور شما از خدا موجودی مثل خودتونه؟ یعنی منکر این هستید که ماده، انرژی و آگاهی می تونن هم به هم تبدیل بشن هم اون یکی رو به وجود بیارن؟ این در علم اثبات شده فکر نمی کنم چیز سختی باشه درکش. شما چیزی رو که فیزیک نداره نمی تونه با صفات و ابزار فیزیکی اثبات کنی، تنها از روی اثراتی که به جا می ذاره و عکس العمل ها می تونی پی به وجودش ببری.
وگرنه شما خیلی چیزها رو در این دنیا نمی بینید ولی نمی تونی منکرش بشی. دفعه قبل در مورد چیزهایی رو که روی پله عقل و عشق قرار دارن و طریقه اثبات اونا سوال پرسیدم که جواب ندادید. حالا یه سوال دیگه می پرسم ساید واسه این یکی جوابی داشته باشید، وقتی شما پیش یه آدم افسرده می شینید بعد از چند ساعت شما هم تت تاثیر قرار می گیرید و بر عکس اگر ناراحت باشید وقتی در یه جمع شاد قرار می گیرید از اون حال و هوا در میاین، درسته؟ خب چه اتفاقی افتاده؟ اتفاق فیزیکی که بشه اثباتش کرد اینجا وجود نداره ولی طبق اون تغییراتی که برای شما اتفاق افتاده ثابت میشه که یه چیزی وجود داره، اون هم تشعشعات وجودی فرد هستش. پس دلیل نمیشه هر چیزی که با چشم دیده نشه و وجود فیزیکی نداشته باشه، کلا نفی بشه.
واجب شد در مورد واقعیت و حقیقت توضیح بدم تا این قضیه روشن شه و فرق این دو رو بدونید تا بتونید به یه درکی از این قضیه برسید. از مدیر عزیز عذر می خوام اگر این بحث رو اینجا مطرح می کنم، انگار تا این قضیه باز نشه برای دوستان مطلب جا نمی افته.
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
چون در دنیای تک قطبی قرار داره و نه زمان داره نه مکان داره نه تضاد.
ببين وقتي ميخواي توهوماتتو بسازي چه جوري بيان ميكي؟!
دنياي تك قطبي !!يعني چي؟فرقش با چند قطبي چيه؟ اصلا اين قطبي كردن و ساخت چنين واژه اي يعني چي؟
در تعريف همون دنياي خيالي ميگي" نه زمان داره نه مكان داره نه تضاد !!! " ميدوني چرا؟ چون هيچي از اون دنيا نمي دوني مجبوري با نه صفتي انرا تعريف كني؟!! اما به هواي نهر اب و تخت زرين و حوري و قلمان در اون دنيا دست به دعا و نماز ميشي ! "همه اين وعده ها ماديند" و وقتي نماز ميخوني بدون اينكه بدوني چي ميگي به خدا ميگي " بگو خدا يكيست"
خيلي كارتون عجيب و غريبه؟!
ببخشید این چیزهایی که شما پرسیدید چیزی نیست که بشه توی یه جمله جواب داد، بهشت غیر ماده هستش چون در دنیای تک قطبی قرار داره و نه زمان داره نه مکان داره نه تضاد. شما همه بحث ها رو قاطی هم کردید، این چیزهایی که پرسیدین هر کدوم اندازه یک سال فقط حرف واسه گفتن داره چه برسه به درکش. مقدمه خدا شناسی، خودشناسی هستش و بهتره شما هم همون میز گردی با شما مراجعه بفرمایید و هر موقع خودتون و وجودتون رو شناختید، دنبال خدا بگردید. :gol:
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگه منظورت از دنياي مجازي همون مثال آئينه است ما به اون دنياي مجازي نمي گيم اونهم پديده اي از عالم هستي است .
دوستان عزیز در دنیای مجازی با توجه به اینکه نمیشه بحث ها رو کامل باز کرد، کسی که داره متن رو می خونه نمی تونه درک درستی از اون مطلب داشته باشه و بیشتر از این هم خود من به شخصه، نمی تونم وقت بذارم تایپ کنم آخر هم ببینم پستم خونده نشده و فقط تضاد، تضاد، تضاد....
اگر می خواین به نتیجه برسیم اینجوری نمیشه، مثل کسی می مونه که تازه عاشق شده، چشماشو بسته و چوب پنبه توی گوشش کرده و به همه می گه شماها نمی فهمید و اشتباه می کنید، فقط من می فهمم.
خب ادامه بحث با همچین شخصی فایده ای در بر نخواهد داشت. به هر حال همه که نمی تونن یک جور فکر کنن، انسان اختیار داره و خودش باید تصمیم بگیره.
شما رو به خدای بزرگ می سپارم و براتون طلب خیر می کنم. :gol:
 
آخرین ویرایش:

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
كسي با خدا دست بگريبان نيست فقط در افسانه هاي الهيون منقول است يعقوب با خدا كشتي ميگرفته !!!
با اين روش كه مخاطبت را متهم كني وظيفه بزرگ الهي كه به شما واگذار شده خدشه دار خواهد شد تلاش كن و اون پنبه هايي كه ديدي در گوشمه و من هنوز نديدم را در بيارم .
از اينكه از حرفت بگشتي كه داستان سرطان ربطي بخدا نداره ممنون
شما باز هم اون پست رو یا نخوندی یا اصلا متوجه حرفهای من نمی شید؟ مریض بای من مثال بود، نه بحث شفا و معجزه و آمار پزشکی... زمتی نداره اگه یه بار جوابی رو که داده شده با دقت و با اعصاب آروم بخونید. برای من فرقی نمی کنه شما به خدا اعتقاد داری، ولی اینکه میام و جواب می دم یعنی برای هم نوع خودم ارزش قائلم ولی شما چشماتو بستی گوشتم گرفتی، فقط حرفهایی که به نظر خودت درسته و حفظ کردی رو تکرار می کنی! از وقتی اومدم توی این تاپیک بیش از 20 تا مثال زدم و سوال کردم که خود شما جوابی برای هیچ کدوم نداشتی و حتی حاضر نیستی به خودت زحمت بدی یه بار با ذهن آروم جواب ها رو بخونی. تا حالا 3 بار برگشتی روی اون پست ولی هنوز نفهمیدی من چی گفتم!
جالبه که شما داری به شعور چند میلیارد انسان توهین می کنی و حتی این همه دانشمند، عارف، عالم و ... رو می گی عامه! تا الا برگشتی ببینی خودت کجا هستی؟ که البته اگر چنین کاری کرده بودی الآن با خودت و خدا دست به گریبان نبودی.:gol:
 

کربلایی

مدیر بازنشسته
سلام
جناب آقای عراقی، در تعلیمات اسلامی به کسی که وجود خدا را انکار کنه میگن کافر

اسلام برای مسلمانان(همون هایی که شما آنها را خرد ناگرا فرض می کنید) در کتابی بنام قرآن یکسری دستورات داده و اونها رو ملزم به رعایت اونها کرده
برای مثال این عده مسلمان احمق و ناخرد مجبورند روزانه پنج نوبت بایستند، خم شوند و حتی سر بر خاک بگذارند!!!(دیوانه اند نه؟)
بنا به دستور خدای ناموجود مسلمانان سفیه(البته از نگاه شما)، اینان باید خمس دهند! زکات دهند! دروغ نگویند و ...

همین قرآن به من مسلمان سفیه دستور داده تا در برابر افراد باخردی چون شما این جملات را بگوییم:
«قل یا ایها الکافرون* لا اعبد ما اعبدون(فکر کنم در مورد شما ماده صدق کنه)* و لا انتم عابدون ما اعبد* و لا انا عابد ما عبدتم* و لا انتم عابدون ما اعبد* لکم دینکم(ماده پرستی) ولي دین(اسلام)»
و من تنها به وظیفه ام عمل می کنم! امیدوارم ناراحت نشوید و این دیوانه را با خرد بالای خویش کمی بیشتر از قبل ها درک کنید.

اما چند کلامی هم با سایر دوستان:(بقره آیات )
«ان الذین کفروا سواء علیهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم، لا یومنون* ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوه، ولهم عذاب عظیم»
«و اذا قیل لهم امنوا کما امن الناس، قالوا انومن کما امن السفهاء؟ الا انهم هم السفهاء و لکن لا یعلمون!!!(و زمانی که به کافران می گویند مانند مردم شما هم ایمان بیاورید، گویند چگونه ایمان آوریم بمانند سفیهان؟ آگاه باشید که ایشان خود سخت بی عقل و بی خردند و لاکن نمی دانند)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

FZ.H

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوست خوبم.من خیلی دلم می خواد که خدا رو با بینشی عمیقتر از حالا بشناسم.خدا هست.تو تمام لحظه های غم و شادیت.
قبلا فقط می گفتم خدا هست.هر وقت دچار مشکل می شدم اونو صدا می کردم.و بعد از اینکه مشکلم حل می شد و میرسیدم به خوشی،خدا رو فراموش می کردم.با این حال باور داشتم خدا هست.اما این باور تو من فقط یه تئوری ثابت شده بود.منم کلی مطالعه کردم و به قول معروف کلی راههای عقلی اثبات خدا رو هم تحقیق کردم.همش درست و محکم بود ولی هیچ کدومش منو تا حد یقین که خدا رو تو همه لحظه هام حی و ناظر ببینم نرسونده بود.تا اینکه یه شب من به مرگ نزدیک شدم.تو اون لحظه های سخت تنها کسی که از این دنیای زودگذر برام مونده بود فقط خدا بود.هنوز هم نفهمیدم که این از خوشبختی من بود یا بدبختی که تا دم مرگ رفتم و همه منتظر تموم شدن زندگی من بودند اما برگشتم.حالا من واقعا خدا رو حی و ناظر بر تمام لحظه هام می بینم.نمی گم اصلا گناه نمی کنم.نه.منم گاهی وقتا دچار لغزش می شم.خواستم بگم تنها چیزی که چشمای منو واقعا باز کرد رویارویی و دست و پنجه نرم کردن من با مرگ بود.نمی خوام بگم همه باید این شرایط رو تجربه کنند.نه.این تجربه شخصی من بود.چه بسا آدمایی هستند که دلشون به یقین رسیده حتی قبل از مواجهه با مرگ.
یا علی.
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
مي دونم آموزه هاي ديني مسلمين چيست بدان آگاهم ولي اگر الاسفار را بخواني به اين زودي كسي را كافر نخواهي كرد . برو مطالعه كن.
لا اعبدو ما اعبدون غلط است به قران مراجعه نماييد.

سلام
جناب آقای عراقی، در تعلیمات اسلامی به کسی که وجود خدا را انکار کنه میگن کافر

اسلام برای مسلمانان(همون هایی که شما آنها را خرد ناگرا فرض می کنید) در کتابی بنام قرآن یکسری دستورات داده و اونها رو ملزم به رعایت اونها کرده
برای مثال این عده مسلمان احمق و ناخرد مجبورند روزانه پنج نوبت بایستند، خم شوند و حتی سر بر خاک بگذارند!!!(دیوانه اند نه؟)
بنا به دستور خدای ناموجود مسلمانان سفیه(البته از نگاه شما)، اینان باید خمس دهند! زکات دهند! دروغ نگویند و ...

همین قرآن به من مسلمان سفیه دستور داده تا در برابر افراد باخردی چون شما این جملات را بگوییم:
«قل یا ایها الکافرون* لا اعبد ما اعبدون(فکر کنم در مورد شما ماده صدق کنه)* و لا انتم عابدون ما اعبد* و لا انا عابد ما عبدتم* و لا انتم عابدون ما اعبد* لکم دینکم(ماده پرستی) ولي دین(اسلام)»
و من تنها به وظیفه ام عمل می کنم! امیدوارم ناراحت نشوید و این دیوانه را با خرد بالای خویش کمی بیشتر از قبل ها درک کنید.

اما چند کلامی هم با سایر دوستان:(بقره آیات )
«ان الذین کفروا سواء علیهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم، لا یومنون* ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوه، ولهم عذاب عظیم»
«و اذا قیل لهم امنوا کما امن الناس، قالوا انومن کما امن السفهاء؟ الا انهم هم السفهاء و لکن لا یعلمون!!!(و زمانی که به کافران می گویند مانند مردم شما هم ایمان بیاورید، گویند چگونه ایمان آوریم بمانند سفیهان؟ آگاه باشید که ایشان خود سخت بی عقل و بی خردند و لاکن نمی دانند)
 

کربلایی

مدیر بازنشسته
خب شما از قرآن صحیحش را بخوان.
ضمنا من هیچ التزامی به فلسفه ندارم! اصلا هم حوصله خواندن کتب ملا رو ندارم! چون ایینه هایی که الاسفار خوانده اند را در مقابل میبینم
 

FZ.H

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوستان.من یه مطلبی رو خوندم از شهید مطهری.حیفم اومد اینجا نگم.مرتبط با این موضوع هست.
سوال:اگر دین اسلام به منطق و استدلال خود یقین دارد،چرا مردم را نسبت به سوال کردن در خصوص حقیقت وجود خدا بر حذر داشته؟
جواب:اسلام چون به منطق خودش اعتماد داشت،هیچ وقت نمی آمد مردم را بترساند،بگوید درباره خدا فکر نکن،بلکه می گفت هر چه دلت می خواهد فکر کن ولی به شرط این که اساسی فکر کنی،در حدودی که یک بشر می تواند فکر کند.مثلا تو حقیقت یکی از مخلوقات خدا را بدست آورده ای که می خواهی حقیقت خدا را بدست بیاوری؟آیا تو حقیقت همین نور حسی را بدست آورده ای؟..........حقیقت حیات چیست؟یک بشر هنوز پیدا نشده که ادعا کند من می توانم بگویم حقیقت حیات چیست،اما وجود حیات را انکار نمی کنیم،چون آثار حیات را می بینیم.
به خدا،در این حدود،همه مردم می توانند معرفت پیدا کنند که خدایی هست،ذات لایزالی هست،ذات ابدی و ازلی هست،ذاتی که بی نیاز از همه چیز است...........در این حدود همه می توانند درک کنند.
مساله کانه استدلالی و نظری نیست که کسی یک نظریه را انتخاب کند،دیگری نظریه دیگری را انتخاب کند،بلکه اگر مسئله به صورت صحیحش طرح شود،احدی شک نمی کند.پس اگر کسی شک کند،مسئله را به صورت صحیح طرح نکرده،در غیر خدا شک کرده و اسمش را گذاشته خدا و یا شک ندارد،عناد و جحود می ورزد.
 

nazila_sh

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
nazila_sh

nazila_sh

ببخشیدا تا اونجایی که میدونم شمایی که میگی خدا دروغه باید ثابت کنی نه ما که میگیم خدا هست.چون به نظرم اونقدر دلیل و مدرک واسه اثباتش وجود داره که هر کسی بگه خدا وجود نداره باید به بودن خودش و فکرش هم شک کرد.
 

rabin_huood

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما خدا داریم ...

ما خدا داریم ...

سلام
با نام و یاد خداوند یگانه
دوستان تا الان 194 پست زده شده و فکر نکنم یک نفر هم به نتیجه خاصی رسیده باشه ...
بحث هیچ وقت به نتیجه نمیرسه چون طرفین میخوان بهم ثابت کنن که دارن راه درست رو میرن
فکر کنم اگر کسی بخواد چیزی بفهمه با همین 194 تا می فهمه ...
کسی هم نگران کسه دیگه نباشه
هر کسی حقایق رو میدونه بعضی ها باور میکنند بعضی ها هم دوست ندارند باور کنند ...
مایی که خدا داریم که مشکلی نداریم ... اگر اونهایی هم که خدا ندارند مشکل ندارند و همه چیز رو خوب میبینند که فبها ... در هر صورت ما یه چیزی داریم که اونها هیچ وقت ندارند ...
شما تا قیامت برای اثبات خدا دلیل و برهان بیاورید کسانی که دوست ندارند قبول کنند تا خود قیامت توجیح میارند ...
ما شیعیان به خدا ایمان داریم و خدایی جز خدای یگانه نیست ، به رسولش ایمان داریم ، به وصی رسول و ولی خدا علی ( ع ) ایمان داریم و همچنین به 11 فرزندش ، به امام زمان ( عج ) ایمان داریم و هر دم برای فرجش دعا میکنیم ...به تمام پیامبران ایمان داریم ، به قیامت ایمان داریم ، به آخرت ایمان داریم و به غیب ایمان داریم .... این ما هستیم ، ما شیعیان ، ما منتظران ، ما بندگان خدا ، این اعتقادات ماست ... دیگران هرچه میخواهند بگوویند .
یا علی
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدا را تعريف كن . مثلا بگو وزن ندارد ،نمي زايد،نميخورد ،نمي زاياند،چشم ندارد،گوش ندارد، جسم ندارد،و هزاران ندارد ديگر ..........خوب اگر هيچكدام از اونها را ندارد پس چي دارد؟
از انچه كه دارد بگو نه از انچه كه ندارد !چون مي دونيم كه هيچكدام از ويژگي هاي هستي را ندارد چون هر انچه در هستي قرار دارد از جنس هست است و نه نيست!.
سلام دوستان.من یه مطلبی رو خوندم از شهید مطهری.حیفم اومد اینجا نگم.مرتبط با این موضوع هست.
سوال:اگر دین اسلام به منطق و استدلال خود یقین دارد،چرا مردم را نسبت به سوال کردن در خصوص حقیقت وجود خدا بر حذر داشته؟
جواب:اسلام چون به منطق خودش اعتماد داشت،هیچ وقت نمی آمد مردم را بترساند،بگوید درباره خدا فکر نکن،بلکه می گفت هر چه دلت می خواهد فکر کن ولی به شرط این که اساسی فکر کنی،در حدودی که یک بشر می تواند فکر کند.مثلا تو حقیقت یکی از مخلوقات خدا را بدست آورده ای که می خواهی حقیقت خدا را بدست بیاوری؟آیا تو حقیقت همین نور حسی را بدست آورده ای؟..........حقیقت حیات چیست؟یک بشر هنوز پیدا نشده که ادعا کند من می توانم بگویم حقیقت حیات چیست،اما وجود حیات را انکار نمی کنیم،چون آثار حیات را می بینیم.
به خدا،در این حدود،همه مردم می توانند معرفت پیدا کنند که خدایی هست،ذات لایزالی هست،ذات ابدی و ازلی هست،ذاتی که بی نیاز از همه چیز است...........در این حدود همه می توانند درک کنند.
مساله کانه استدلالی و نظری نیست که کسی یک نظریه را انتخاب کند،دیگری نظریه دیگری را انتخاب کند،بلکه اگر مسئله به صورت صحیحش طرح شود،احدی شک نمی کند.پس اگر کسی شک کند،مسئله را به صورت صحیح طرح نکرده،در غیر خدا شک کرده و اسمش را گذاشته خدا و یا شک ندارد،عناد و جحود می ورزد.
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
انچه را كه نيست اثبات وجودش با مدعي نيست بلكه انچه را كه بغير از هستي ادعا بودن ميشود بايد اثبات بر وجود كرد پس اثبات وجود ي كه در عالم هستي نيست با مدعي مي باشد. به همين علت است كه الهيون براهين متفاوتي در اين خصوص دارند مثل اثر و موثر ،علت و معلول ،وحدت و كثرت و امثالهم چون اونها خدا را ساختند خودشون هم بايد براش دليل بياورند .
ببخشیدا تا اونجایی که میدونم شمایی که میگی خدا دروغه باید ثابت کنی نه ما که میگیم خدا هست.چون به نظرم اونقدر دلیل و مدرک واسه اثباتش وجود داره که هر کسی بگه خدا وجود نداره باید به بودن خودش و فکرش هم شک کرد.
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
اينكه بگوييم در دستان گره كرده امان يه دنياي ماورا داريم حال ميخواهيد قبول كنيد يا نه استدلال كاملي نيست
سلام
با نام و یاد خداوند یگانه
دوستان تا الان 194 پست زده شده و فکر نکنم یک نفر هم به نتیجه خاصی رسیده باشه ...
بحث هیچ وقت به نتیجه نمیرسه چون طرفین میخوان بهم ثابت کنن که دارن راه درست رو میرن
فکر کنم اگر کسی بخواد چیزی بفهمه با همین 194 تا می فهمه ...
کسی هم نگران کسه دیگه نباشه
هر کسی حقایق رو میدونه بعضی ها باور میکنند بعضی ها هم دوست ندارند باور کنند ...
مایی که خدا داریم که مشکلی نداریم ... اگر اونهایی هم که خدا ندارند مشکل ندارند و همه چیز رو خوب میبینند که فبها ... در هر صورت ما یه چیزی داریم که اونها هیچ وقت ندارند ...
شما تا قیامت برای اثبات خدا دلیل و برهان بیاورید کسانی که دوست ندارند قبول کنند تا خود قیامت توجیح میارند ...
ما شیعیان به خدا ایمان داریم و خدایی جز خدای یگانه نیست ، به رسولش ایمان داریم ، به وصی رسول و ولی خدا علی ( ع ) ایمان داریم و همچنین به 11 فرزندش ، به امام زمان ( عج ) ایمان داریم و هر دم برای فرجش دعا میکنیم ...به تمام پیامبران ایمان داریم ، به قیامت ایمان داریم ، به آخرت ایمان داریم و به غیب ایمان داریم .... این ما هستیم ، ما شیعیان ، ما منتظران ، ما بندگان خدا ، این اعتقادات ماست ... دیگران هرچه میخواهند بگوویند .
یا علی
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
من صحيحشو خوندم ولي شما كه به ان اعتقاد داريد انرا خوب خوانده و خوب بنويسيد تا مخاطب شما بفهمد از چيزي دفاع ميكنيد كه انرا خوب ميدانيد.
خب شما از قرآن صحیحش را بخوان.
ضمنا من هیچ التزامی به فلسفه ندارم! اصلا هم حوصله خواندن کتب ملا رو ندارم! چون ایینه هایی که الاسفار خوانده اند را در مقابل میبینم
 

کربلایی

مدیر بازنشسته
من صحيحشو خوندم ولي شما كه به ان اعتقاد داريد انرا خوب خوانده و خوب بنويسيد تا مخاطب شما بفهمد از چيزي دفاع ميكنيد كه انرا خوب ميدانيد.

سلام
از کسی که خرد ندارد، انتظاری بیش از این نیست! و شما ثابت کرده اید(قبلا) که مارا بی خرد می پندارید!

اما...
چشم از این به بعد خوب می خوانم و خوب هم به آن عمل می کنم!
خوب نوشتن، حداقل در اینجا مسئله مهمی نیست! چراکه هنگام تایپ سریع مطالب اشتباهاتی این چنینی طبیعی است و تا کنون هم کسی به این غلطهای املایی گیر نمیداده!

پدر بزرگ من!
کاش کمی هم به آنچه ادعای خوب خواندنش را دارید عمل کنید:gol:
موفق باشید
 

.:MONTAZER:.

عضو جدید
خدا هیچ وقت اونقدر کمک نمی کنه که بنده از رو بره..
اونقدر لطف می کنه که بنده از رو می ره!
کمک با لطف فرق می کنه!
ضمن اینکه خدا فقط اندازه ای کمک می کنه که باید!
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
آقای عراقی،
یک بار بر سر این صحبت شما بحث کردیم- گرچه همان اتفاق معمولی افتاد- ما می توانیم برای خیلی از مسائل بدون آنکه برای آن بتوانیم صفتی قائل باشیم ، وجودشان را اثبات کنیم. اثبات وجود با اثبات صفات متفاوت است. گاهی ابتدا یک چیز را کشف می کنند و سپس برای آن به دنبال صفت می گردند و گاهی از صفات به وجود آن چیز پی می برند. شما ظاهراً فقط نوع دوم اثبات وجودی را قبول دارید.

اما در مورد صفات، هر کسی را می توان به دو گونه وصف کرد، با بر شمردن صفاتی که دارد و صفاتی که ندارد و گفتن یک دسته دلیل بر نقض دسته دیگر نمی شود. صفات خدا هم - همانطور که هم شما می دانید و هم من- دو دسته است:
صفات ثبوتیه: یا صفات جمال ، صفاتی را گویند که ذات باری تعالی بدان متصف است مانند علم و قدرت.و صفات ثبوتی سه قسم است : 1- حقیقیه ٔ محضه . 2- اضافیه ٔ محضه . 3- ذات اضافه .

صفات سلبیه: یا صفات جلال ، صفاتی است که ذات باری از آنها منزه است چون ترکیب و مانند آن .
( توضیح این مطالب در منبع آمده است)

نمی دونم شما چرا فقط یک دسته از صفات رو بر میشمرین. حتی اگر یکبار در ماه رمضان تلویزیون رو نگاه کرده باشید، تواشیح معروف اسماء الحسنی رو که تقریباً هر روز پخش میشه، حتماً شنیدید. اینها یک دسته از صفات ثبوتیه هستند.

من یک سوال از شما دارم، بر فرض من دارم شما را از طریق صفاتتان برای کسی وصف می کنم. فرض بفرمایید می گم: ایشون همسر ندارند، فرزند ندارند، خانه ندارند و ... این یعنی اینکه شما وجود خارجی ندارید؟
می گویید هر آنچه که در هستی است از جنس است، ممکنه بفرمایید جنس نور چیست؟ یا جنس اشعه ایکس، گاما یا هر اشعه دیگری؟ لابد می فرمایید از فوتون! فوتون چیست؟ بسته انرژی؟ آیا بسته انرژی جنس است؟
آیا خود انرژی جنس است؟
آیا درد جنس است؟ آیا احساس جنس است؟
آقای عراقی - با آنکه می دانم قبول نمی کنید- خیلی از وجود هایی که در اطراف ماست یا جنس شان برای ما ناشناخته است یا نمی توان برای آنها جنسی تصور کرد.

یا علی

خدا را تعريف كن . مثلا بگو وزن ندارد ،نمي زايد،نميخورد ،نمي زاياند،چشم ندارد،گوش ندارد، جسم ندارد،و هزاران ندارد ديگر ..........خوب اگر هيچكدام از اونها را ندارد پس چي دارد؟
از انچه كه دارد بگو نه از انچه كه ندارد !چون مي دونيم كه هيچكدام از ويژگي هاي هستي را ندارد چون هر انچه در هستي قرار دارد از جنس هست است و نه نيست!.
 

.:MONTAZER:.

عضو جدید
از انچه كه دارد بگو نه از انچه كه ندارد !چون مي دونيم كه هيچكدام از ويژگي هاي هستي را ندارد چون هر انچه در هستي قرار دارد از جنس هست است و نه نيست!.

جناب عراقی!
خداوند ویژگی های هستی را ندارد!
خب..از نظر شما!
ویژگی های هستی چیست که خداوند آن را دارا نیست؟!
 

phalagh

مدیر بازنشسته
خيلي جالبه داشتم متني رو در مورد زمان ميخوندم. جمله اي توش بود كه يه دفه منو ياد اين تاپيك انداخت.
نوشته بود تعريف ناپذيري زمان ويژگي اصلي اونه. كه همين امر هم باعث مناقشات زيادي پيرامون مفهوم زمان شده است.
و اما جمله اصلي كه منو ياد اين تاپيك انداخت اين بود : زمان «گاه»ي است که ناگاه مي آيد ومعلومي است که معلوم نيست. زمان، زمان چيزي است وخود به خود معلوم نيست وبا آنچه مي سازد ظهور مي کند.
فكر ميكنم به خوبي متوجه منظور من و چيزي كه مد نظرم بود شديد.
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
روشن است كه منظور از صفات همان ويژگي هاست تمام موجودات ويژگي هايي دارند حال چه ما انرا بشناسيم چه نشناسيم مهم داشتن ويژگي هاست .
براي هست كردموحودات بويژه موجودي اخص نميتوان از طريق بيان ويژگي هاي سلبيه انرا تعريف كرد چرا كه دامنه موجوداتي كه ويژگي ها سلبيه دارند بسيار گسترده است حسب مثال شما بسياري از انسانها هستند كه زن ندارند ،بچه ندارن و....ولي اين به مفهوم موجودي خاص نيست و دامنه بازي از موجودات را در بر ميگيرد.
و اما در بيان ويژگي ها و اصفات موجبه هرچه ويژگي هاي بيشتري از موجود را بيان نماييم به موضوع خاص و مورد نظر نزديكتر ميشويم از انجائيكه قرار است خدا موجودي متفاوت با انچه كه هست تعريف شود لذا مجبور خواهيد بود از ويژگي هايي نام ببريد كه وجود خارجي ندارند و در واقع مجددا از "نه هست " به اثبات مي پردازيد.مثل قادر مطلق ،جميل مطلق،عالم مطلق،چون لفظ عام عالم براي او كافي نيست كما اينكه لفظ عام قدرت !!!
در ذكر صفات ثبوتيه به حقيقه محضه اشاره نموديد چند مثال از اين نوع حقيقت بياوريد .همچنين در ذات اضافه و اضافيه محضه ........
مرقوم نموديد :
ممکنه بفرمایید جنس نور چیست؟ یا جنس اشعه ایکس، گاما یا هر اشعه دیگری؟ لابد می فرمایید از فوتون! فوتون چیست؟ بسته انرژی؟ آیا بسته انرژی جنس است؟
آیا خود انرژی جنس است؟آیا درد جنس است؟ آیا احساس جنس است؟
ماده و انژي هر دو از علائم و نشانه هاي هستي هستند و با يك رابطه ساده زياضي به يكديگر پيوند ميخورند اما وقتي از انرژي حرف ميزنيد نميتوانيد انرا با حس درد مقايسه نماييد درد نشانه يكسري كنش ها و واكنشهاي شيميايي است كه سيستم كنترلي ماده انرا به نمايش ميگذارد قلذا از جيث نوع در زمره و طبقه انرژي قرار ندارد .
 
آخرین ویرایش:

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
خداوند ویژگی های هستی را ندارد!
خب..از نظر شما!
ویژگی های هستی چیست که خداوند آن را دارا نیست؟!

اگر قرار بود كه خدا ويژگي هاي هستي را داشته باشد در اينصورت مثل بقيه موجودات وجود ميداشت
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
زمان يك پارامتر قراداديست مثل اعداد اينها وجود خارجي از نوع حقيقي و عيني ندارند.اينرا در ميزگردي با شما توضيح داده ام.
به همين علت تعريف ناپذير است .
خيلي جالبه داشتم متني رو در مورد زمان ميخوندم. جمله اي توش بود كه يه دفه منو ياد اين تاپيك انداخت.
نوشته بود تعريف ناپذيري زمان ويژگي اصلي اونه. كه همين امر هم باعث مناقشات زيادي پيرامون مفهوم زمان شده است.
و اما جمله اصلي كه منو ياد اين تاپيك انداخت اين بود : زمان «گاه»ي است که ناگاه مي آيد ومعلومي است که معلوم نيست. زمان، زمان چيزي است وخود به خود معلوم نيست وبا آنچه مي سازد ظهور مي کند.
فكر ميكنم به خوبي متوجه منظور من و چيزي كه مد نظرم بود شديد.
 

AieAMIRKABIR

عضو جدید
از نظر من خدا وجود نداره و این حرفها همش ساختگی تا آدمارو به زندگی امیدوار کنن ... البته این نظر شخصی منه و هدف توهین به کسی نیست اما خدایی که هر وقت ازش کمک خواستم و بهش احتیاج داشتم نبوده چطور قبولش کنم.چطور وقتی بینیازم از کمک ازش یاد کنم اون که موقع نیاز نیستو بهم کمک نمی کنه .
این تاپیک و زدم تا هر کسی میاد نظر شخصی خودشو در مورد خدا ( وجود خدا ) بگه البته با دلیل.
خدا وجود داره یا نه؟
ممنون.
البته که وجود داره همین الان که داری نفس می کشی همه از قدرت خداست...مطمئنا" شما مشکل یا مشکلاتی دارین که نتونستین حلش کنین...از آدمایی که رو هدف هاشون محکم نیستند و تا یه مشکل کوچکی به وجود میاد انتظار دارن که با خدا گفتن حلش کنن. مطمئن باشید مشکل از خود شماست....:gol:
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
سلام،
آقای عراقی فکر می کنم ما در حال دور زدن حول یک نقطه گیر کرده ایم و تمامی بحث های ما بی ثمر و بی نتیجه است. با این پست، شمار پست ها در این تاپیک به 210 خواهد رسید و اگر کسی واقعاً دنبال جواب خود بوده باشد تا به این لحظه به جواب خود رسیده و تصمیم خود را گرفته است. از این پست به بعد من با شما بحثی نخواهم کرد چرا که شما در پی یافتن جواب نیستید و به دنبال پیرو برای افکار خود می گردید.
من معتقدم می شود وجود خدا را در تمام این هستی و نظام آن دید و شما بر این باورید که خدا چون جسم نیست و چون هستی جسم است پس خدایی نیست مگر در عالم دیگر که چون قابل درک و تصور نیست پس آن هم وجود ندارد.
من وجود خدا رو خیلی مواقع در زندگی خودم حس کردم. وقتی پست اول خودم رو توی این تاپیک نوشتم چیزی رو نوشتم که خودم حس کردم نه چیزی رو که به من دیکته کردن و از جای دیگه ای آورده باشم.
امیدوارم برای شما که قبل از آنکه خیلی دیر شود، چشم هایتان را کمی بیشتر باز کنید.

یا علی
 

Similar threads

بالا