ممنون از همه دوستان عزیز.امیدوارم بتونم بی نظمی های اخیر رو روبراه کنم
----------------------------------------------------------------------------------
نیما جان باید Tool Box های کنترل رو بلد باشی .همچنین کد نویسی ها.توی اینترنت دنبال PDF های یاد گیری متلب بگرد.توی سایت مکتب خونه ویدیوهای متلب رو حتما دانلود کن که عالی هستن
سلام
منم تبریک میگم
نمیدونم بپرسم یا نه شاید زوده هنوز ولی خب دیگه میپرسم
به نظرتون اگر کسی امسال تلاششو کرده باشه ولی اون دانشگاهی که میخواد (دانشگاه تهران) قبول نشه ولی دانشگاه های دیگه قبول بشه ارزش داره دوباره یه سال دیگه از عمرشو بذاره؟ من میدونم به اون دانشگاهی که قبول میشه بستگی داره که چقدر از تهران پایین تره ولی در کل فرض کنین یه دانشگاه معمولی قبول بشه !! اخه تو یک سال خیلی کارا میشه کرد
از طرفی هم با خودم میگم شاید باید زودتر شروع میکردم اگه یه ماه دیگه وقت داشتم به نتیجه بهتری میرسیدم ولی یه ماه کجا و یه سال!!!
سلام
منم تبریک میگم
نمیدونم بپرسم یا نه شاید زوده هنوز ولی خب دیگه میپرسم
به نظرتون اگر کسی امسال تلاششو کرده باشه ولی اون دانشگاهی که میخواد (دانشگاه تهران) قبول نشه ولی دانشگاه های دیگه قبول بشه ارزش داره دوباره یه سال دیگه از عمرشو بذاره؟ من میدونم به اون دانشگاهی که قبول میشه بستگی داره که چقدر از تهران پایین تره ولی در کل فرض کنین یه دانشگاه معمولی قبول بشه !! اخه تو یک سال خیلی کارا میشه کرد
از طرفی هم با خودم میگم شاید باید زودتر شروع میکردم اگه یه ماه دیگه وقت داشتم به نتیجه بهتری میرسیدم ولی یه ماه کجا و یه سال!!!
سلام
منم تبریک میگم
نمیدونم بپرسم یا نه شاید زوده هنوز ولی خب دیگه میپرسم
به نظرتون اگر کسی امسال تلاششو کرده باشه ولی اون دانشگاهی که میخواد (دانشگاه تهران) قبول نشه ولی دانشگاه های دیگه قبول بشه ارزش داره دوباره یه سال دیگه از عمرشو بذاره؟ من میدونم به اون دانشگاهی که قبول میشه بستگی داره که چقدر از تهران پایین تره ولی در کل فرض کنین یه دانشگاه معمولی قبول بشه !! اخه تو یک سال خیلی کارا میشه کرد
از طرفی هم با خودم میگم شاید باید زودتر شروع میکردم اگه یه ماه دیگه وقت داشتم به نتیجه بهتری میرسیدم ولی یه ماه کجا و یه سال!!!
اگر پسر هستین روزانه هر جا قبول شدین برین اگرم دخترین روزانه های شهر خودتون هرچی قبول شدین برین اگرم توان مالیشو دارین شبانه ها ی شهر خودتونو بزنید فوق لیسانس کلا 4 ترمه ترم اخرم پروژست ارزش نداره به خاطر یه دوره دو ساله یه سال پشت کنکور بمونید در ضمن توی فوق لیسانس چیزی که ارزش داره مقاله کار کردنه شما دانشگاه شریف فوق بخونید ولی مقاله کار نکرده باشید هیچ ارزشی نداره قدر عمرتونو بدونید من دو سه سال از عمرمو همین طور الکی به خاطر همین مزخرفات تلف کردم و الان افسوس میخورم البته سربازیمم رفتم ولی سال اول که امتحان لیسانس دادم یک دانشگاه شهرستان شبانه قبول شدم نرفتم تازه اون موقعا به شبانه خوابگاه میدادن شهریشم خیلی کم بود سال بعدش خوندم روزانه تهران رجایی قبول شدم دیدم واقعا ارزش پشت کنکور موندن نداشت توی جذب برای هییت علمیم سن و سال خیلی مهمه من شنیدم اخرین سن برای بورس هییت علمی کردن 33 ساله پس حواستون به تک تک لحظه هاتون باشه در ضمن امتحان دکتری هم داره یواش یواش متمرکز میشه و قراره تو مصاحبه ها یه ناظرم باشه پس دیگه دانشگاه ها نمیتونن برای دانشجوهای خودشون اولویت قایل شن و همون طور که اشاره شد هیچ تضمینی نداره سوالات سال بعد به چه صورته و کلید سازمان سنجش به چه شکله کلید نهاییم که هیچ وقت بیرون نمیدن سر همین معلوم نیست اصلا اعتراض فایده داره یا نه در ضمن هر سال ارشد قبول شدن توی دوره های روزانه سخت تر میشه چون داوطلباش زیاد تر میشه بعدشم قبولی توی خود دانشگاه تهران خوب یه مقدار اید ه ال نگاه کردنه دانشگاه هایی توی تهران هستن که توی خیلی رشته ها از تهران بهترن مثلا تربیت مدرس و توی اکثر رشته ها از دانشگاه تهران بهتر میدونن همین طور دانشگاه امیر کبیرو توی بعضی رشته های فنی از تهران بهتر میدونن.من خودمم لیسانسم برقه هرچند ارشدو رفتیم طرف یه رشته دیگهسلام
منم تبریک میگم
نمیدونم بپرسم یا نه شاید زوده هنوز ولی خب دیگه میپرسم
به نظرتون اگر کسی امسال تلاششو کرده باشه ولی اون دانشگاهی که میخواد (دانشگاه تهران) قبول نشه ولی دانشگاه های دیگه قبول بشه ارزش داره دوباره یه سال دیگه از عمرشو بذاره؟ من میدونم به اون دانشگاهی که قبول میشه بستگی داره که چقدر از تهران پایین تره ولی در کل فرض کنین یه دانشگاه معمولی قبول بشه !! اخه تو یک سال خیلی کارا میشه کرد
از طرفی هم با خودم میگم شاید باید زودتر شروع میکردم اگه یه ماه دیگه وقت داشتم به نتیجه بهتری میرسیدم ولی یه ماه کجا و یه سال!!!
زمان از نظر من .دوست خوبم خانم ایراندخت در جواب شما باید بگم اگر بفکر رفتن از خارج از کشور یا دکترای در یکی از دانشگاه های تهران را دارید خوبه وقت بگذارید .اما اگر برای کار هست ، به مدرک نگاه نمی کنند به سابقه کار و تجربه و از این حرف ها . زیاد مهم نیست ازاد باشه یا دولتی .باید کار بلد بود .اما حرف اخر : اگر روزانه شهرستان مثل اصفهان شیراز ، فردوسی مشهد یا 0000 باشه اساتید خیلی خوبی داره .خدا می دونه تا سال دیگه چی می شه .در کل رفتن بهتر از ماندن هست ( این نصیحت من بشما )سلامبچه ها هزینه ارزشش بالاست یا زمان؟قدر کدوم رو باید دونست؟؟؟
سلام
بچه ها هزینه ارزشش بالاست یا زمان؟
قدر کدوم رو باید دونست؟؟؟
ممنون از همه دوستان عزیز.امیدوارم بتونم بی نظمی های اخیر رو روبراه کنم
----------------------------------------------------------------------------------
نیما جان باید Tool Box های کنترل رو بلد باشی .همچنین کد نویسی ها.توی اینترنت دنبال PDF های یاد گیری متلب بگرد.توی سایت مکتب خونه ویدیوهای متلب رو حتما دانلود کن که عالی هستن
متوجه این قسمتی که بلد کردم نشدم!!سلام.مرسی
این سوال خیلی سخته.ببینید سازمان سنجش اصلا حساب کتاب نداره.البته اوقدر قاراشمیش نشده هنوز که حق به حق دار نرسه اما واقعا هر سال داره اتفاقات جدیدتری میفته.در کل همونطور که نیما هم گفت واسه دخترا موندن هیچ عیبی نداره چون خدمت سربازی ندارید و در نهایت پس از تشکیل خانواده شما نیستید که خرج میکشید!بنابراین میتونید بمونید و یه جای خوب بیارید ولی بدونین که موندن فقط یه قستمش درس خونده.
چرا ؟ببینید شما دخترا راحت میتونید یک سال بخونید و نگرانی سربازی و مسایل دیگه رو ندارید.اگه واقعا ارزوی شما خوندن در دانشگاه تهران هست و این توانایی رو در خودتون میبینید حتما یک سال دیگه هم تلاش کنید.
ولی اگه پسر بودید نظرم کاملا متفاوت بود.
واقعا منم خیلی درگیرشم فعلا که کم کم دارم میخونم
ولی یه چیز برام جالبه ، میگن تو یک سال خیلی کارا میشه کرد به نظر من هیچی نمیشه کرد!!!! اما یکسال بمونم چیزی که آرزوشو داریم بهش برسیم خیلی بهتره، تا آخر عمرم تو ذهن وخاطراتمون میمونه و شاید مارو به جاهای که تصور پیشرفت نداشتیم پرت کنه
سلامسلام
بچه ها هزینه ارزشش بالاست یا زمان؟
قدر کدوم رو باید دونست؟؟؟
اگر پسر هستین روزانه هر جا قبول شدین برین اگرم دخترین روزانه های شهر خودتون هرچی قبول شدین برین اگرم توان مالیشو دارین شبانه ها ی شهر خودتونو بزنید فوق لیسانس کلا 4 ترمه ترم اخرم پروژست ارزش نداره به خاطر یه دوره دو ساله یه سال پشت کنکور بمونید در ضمن توی فوق لیسانس چیزی که ارزش داره مقاله کار کردنه شما دانشگاه شریف فوق بخونید ولی مقاله کار نکرده باشید هیچ ارزشی نداره قدر عمرتونو بدونید من دو سه سال از عمرمو همین طور الکی به خاطر همین مزخرفات تلف کردم و الان افسوس میخورم البته سربازیمم رفتم ولی سال اول که امتحان لیسانس دادم یک دانشگاه شهرستان شبانه قبول شدم نرفتم تازه اون موقعا به شبانه خوابگاه میدادن شهریشم خیلی کم بود سال بعدش خوندم روزانه تهران رجایی قبول شدم دیدم واقعا ارزش پشت کنکور موندن نداشت توی جذب برای هییت علمیم سن و سال خیلی مهمه من شنیدم اخرین سن برای بورس هییت علمی کردن 33 ساله پس حواستون به تک تک لحظه هاتون باشه در ضمن امتحان دکتری هم داره یواش یواش متمرکز میشه و قراره تو مصاحبه ها یه ناظرم باشه پس دیگه دانشگاه ها نمیتونن برای دانشجوهای خودشون اولویت قایل شن و همون طور که اشاره شد هیچ تضمینی نداره سوالات سال بعد به چه صورته و کلید سازمان سنجش به چه شکله کلید نهاییم که هیچ وقت بیرون نمیدن سر همین معلوم نیست اصلا اعتراض فایده داره یا نه در ضمن هر سال ارشد قبول شدن توی دوره های روزانه سخت تر میشه چون داوطلباش زیاد تر میشه بعدشم قبولی توی خود دانشگاه تهران خوب یه مقدار اید ه ال نگاه کردنه دانشگاه هایی توی تهران هستن که توی خیلی رشته ها از تهران بهترن مثلا تربیت مدرس و توی اکثر رشته ها از دانشگاه تهران بهتر میدونن همین طور دانشگاه امیر کبیرو توی بعضی رشته های فنی از تهران بهتر میدونن.من خودمم لیسانسم برقه هرچند ارشدو رفتیم طرف یه رشته دیگه
ببینید کنکور فقط خوندن نیست،این حرف من رو Arshad1367 بهتر از هر کسی میفهمهمتوجه این قسمتی که بلد کردم نشدم!!
ببینید کنکور فقط خوندن نیست،این حرف من رو Arshad1367 بهتر از هر کسی میفهمه
شما هدف رو دارید.درس رو هم که طبعا میخونید.میمونه بعد روانی کنکور.این بعد روانی 3 قسمت داره.قبل کنکور بعد کنکور و روز کنکور.قبل کنکور باید توانایی سرکوفت خوردن در و همسایه و فک و فامیل رو داشته باشید که البته از همه ساده تر هست.هزار جور حرف پشت آدم میزنن که چرا سال اول نرفتی؟ تو درس بلد نبودی!سال بعد هم همینه!بهتره دیگه بهش فکر نکنی!! و از این دست حرفای بیربط
روز کنکور شدیدا مهمه.افرادی رو میشناسم که فوق العاده آماده بودن ولی روز کنکور بخاطر فشار و استرس بسیار بالا 50درصد توانایی شون رو هم بروز ندادن.این یک فاجعس(کمی بهش فک کنید و خوتون رو توی اون لحظه تصور کنید)میبینید که 1 سالتون هدر رفته به سادگی!
بعد کنکور هم باز توپیدن ها شروع میشه تا اعلام نتایج.
اما اگه آمادگی روانی شما بالا باشه و بتونید روی این موضوعات تا کنکور خوب کار کنید قضیه حله و تازه میتونید تصمیم بگیرید بمونید یا برید و این تصمیم فقط بر عهده خود شماست و نه حتی خونوادتون.اما اگه هدفتون ادامه تحصیل تا دکتری هستش و هیچ چیزی شما رو از این مسیر نمیتونه جدا کنه نظر من موندنتون هست ولی اگه توی ارشد متوقف میشید حتما امسال برید
ببینید کنکور فقط خوندن نیست،این حرف من رو Arshad1367 بهتر از هر کسی میفهمه
منم میفهمم با تموم پوستو استخون.
با اون قسمت بعد روانی 100% موافقم.در توضیحش بگم که ایمان رو باید زندگی کرد تا به موقعش به دادت برسه.ایمان لحظه ای نیست.تو اون دوره ای که واسه کنکور میخونی اگه هر روز10 ساعتش درسه 14 ساعتش باید بصورت خوداموز یاد بگیری پایه های ایمان به خودت و خدات رو پیریزی و مستحکم کنی.سره جلسه فقط این روحیه قوی هست که سکان به دسته.
اسمش کنکوره ولی خیلی چیزا بیشتر از قبولی به ادم میده .این جمله شاید واسه خیلیا تو این جمع بی معنی باشه ولی واسه بعضیام قضیه اش مثله تو خود شرح مفصل بخوان از این مجمل هس.
من جواب سئوال شما رو میدم، اما این از دید من هست و اصلاً توصیه نمیکنم بهش عمل کنید (به دلیل توضیحات پایین تر)، فقط میگم شاید بهتر بتونید توی تصمیم گیری فکر کنید. این داستان یه سری مشکلاتی بود که خودم هم باهاش روبرو بودم، واژه [شما] در واقع خودم هستم!متوجه این قسمتی که بلد کردم نشدم!!
ولی چرا فکر میکنین چون سربازی نداریم میتونیم هرقدر دلمون بخواد پشت کنکور باشیم مام یه محدودیت های دیگه ای دارم و من خودم چون به یه رشته دیگه علاقه دارم میخوام ببینم ارزش داره دوباره برای همین رشته درس بخونم یا تغییر رشته بدم!
چرا ؟
مگه شما بالاخره نباید سربازی برید؟ حالا چه بعد از ارشد چه قبلش چه فرقی داره؟ یعنی الان برای فرار از سربازی حاضرین هر دانشگاهی که قبول شدید برید؟ من واقعا متوجه نمیشم!!
چرا تو یه سال خیلی کارا میشه کرد از جمله رفتن دنبال رشته مورد علاقت!
سلام
بستگی به موقعیت داره
برای لیسانس که درسته قبول دارم پشت کنکور موندن وقت تلف کردن هست اخه باید یه سری مطالب رو یاد بگیری که فرقی نداره کجا... ولی ارشد فکر میکنم باید امکاناتی در اختیارت باشه تا موفق باشی مثلا ازمایشگاه های خوب و یا اساتید با تجربه برای کمک کردن بهت برای ارائه درست یه حرف تازه در دنیا و ...
سلامسلام
منم تبریک میگم
نمیدونم بپرسم یا نه شاید زوده هنوز ولی خب دیگه میپرسم
به نظرتون اگر کسی امسال تلاششو کرده باشه ولی اون دانشگاهی که میخواد (دانشگاه تهران) قبول نشه ولی دانشگاه های دیگه قبول بشه ارزش داره دوباره یه سال دیگه از عمرشو بذاره؟ من میدونم به اون دانشگاهی که قبول میشه بستگی داره که چقدر از تهران پایین تره ولی در کل فرض کنین یه دانشگاه معمولی قبول بشه !! اخه تو یک سال خیلی کارا میشه کرد
از طرفی هم با خودم میگم شاید باید زودتر شروع میکردم اگه یه ماه دیگه وقت داشتم به نتیجه بهتری میرسیدم ولی یه ماه کجا و یه سال!!!
من جواب سئوال شما رو میدم، اما این از دید من هست و اصلاً توصیه نمیکنم بهش عمل کنید (به دلیل توضیحات پایین تر)، فقط میگم شاید بهتر بتونید توی تصمیم گیری فکر کنید. این داستان یه سری مشکلاتی بود که خودم هم باهاش روبرو بودم، واژه [شما] در واقع خودم هستم!
به نظر من چیزی که گفتید جزء مسائل شخصی محسوب میشه و خودتون باید تصمیم بگیرید، مطرح کردنش با دیگران (منظورم این فوروم نیست، کلاً با خانواده گرفته تا دوست و آشنا و ...) فقط باعث سردرگمی شما میشه.
یکی از چیزایی که من توی زندگی بهش رسیدم این بوده که به کسی اجازه دخالت توی زندگیم رو نمیدم (در هر زمینه شخصی که فقط به خودم مربوط بشه) و کاری که به نظرم درسته رو خودم انجام میدم. شما اگه به حرف شخص دیگه ای گوش کنی، اگه پس فردا هر اتفاقی افتاد، هیچکس غیر از خودت مسئول نیست حتی اون شخص! شما دیگه الان از نظر سنی باید بتونی خودت بدون هیچ ترسی از هیچ چیزی تصمیم بگیری، اگه این قدرت رو در خودت نمیبینی یعنی هنوز بزرگ نشدی!
اول از همه باید ببینید میخواید درس بخونید که چی بشه؟ یعنی آینده شما بعد از گرفتن (یا دیر گرفتن) مدرک چطور میخواد پیش بره؟ فرض کنید همین امسال برید یه دانشگاه متوسط قبول شید و بدونید یه سال دیگه بخونید تهران قبولید. از خودتون بپرسید توی این یه سال میخواید چی کار کنید؟ آیا واقعاً تاثیری توی زندیگیتون داره که میگید یه سال از عمرم تلف میشه؟ یا اینکه فقط به خاطر حرف و حدیثا و یا تنبلی خودتون میخواید امسال برید؟
میدونید که تصمیمتون خیلی مهمه و راه برگشت ندارید، یعنی اگه امسال رفتید تا سه سال دیگه باید بخونید و اگه نرفتید هم باید سفت و سخت تا سال دیگه واسه کنکور بخونید.
سن من از خیلیا توی این انجمن بیشتره، کلاً حرف اینور و اون ور بهم گفتن که چرا همون سال اول نرفتی، یا وقتی فرصت داشتی سربازی نرفتی و ... ولی من کار خودم رو کردم و از خودم هم راضیم، وقتی تصمیم گرفتم یه سال دیگه واسه کنکور بخونم، همیشه پیش خودم میگفتم چه خوب بود که همچین فرصتی بود تا من بتونم اونجایی که میخوام قبول شم. دیگه بعداً حسرت این رو نمیخورم که کم کاری کردم و یا کاش بیشتر میخوندم. فکر من همیشه این بوده که بهترین استفاده ای که از عمرم میتونم بکنم درس خوندنه، چند سال دیگه که رفتم سر زندگی و باید از یه خانواده مراقبت کنم، دیگه به این راحتی نمیتونم درس بخونم.
این یه گوشه از فکرایی بود که میکردم، البته عوامل خیلی بیشتری بودن که باعث شدن به حرف هیچکس توی زندگی محل نذارم و کار رو درست واقعاً بشناسم.
اما یکی هست برعکس من فکر میکنه، میگه میخوام مدرک رو بگیرم و برم سر کار و زندگی و ... لذت من توی علم هست، لذت یکی دیگه ممکنه توی کار و پول درآوردن باشه، یا هر چیز دیگه ای. شما باید فکر کنید ببینید جزء کدوم دسته هستید.
یه مطلبی قبلاً خونده بوده که تفاوت ما ایرانیا رو باید کشورایی که از درجه علمی اجتماعی بالاتری برخوردارن نشون میده، سعی میکنم پیداش کنم و بذارم همه بخونن.
ببخشید طولانی شد.
سلام
اگر دانشگاهی که در اون قبول شده مقطع دکترا در رشته خودتون رو داشته باشه و اساتیدش اساتید نرمالی باشند ( از نظر اخلاق و سواد ) بله ارزش خوندن داره
گذشته هم گذشته و اصلا مهم نیست جز اینکه ازش عبرت بگیرید برای سایر بخش های زندگی
افرین
----------
برای تحصیل در دانشگاه های خارج از کشور :
به نظر من برید به سایت چند دانشگاه خارجی و در سایتش ببینید دانشجوهای دکتراش اغلب از کدوم دانشگاه های ایران رفتن
دانشگاهی مثل شریف تفاوتش با سایر دانشگاه ها در این هست که نیازی به نگارش مقاله انچنان وجود ندارد و به یک مهندس بعنوان یک مهندس نگاه می شود نه بعنوان یک نگارنده مقاله !
در پذیرش از دانشگاه های خارج کشور هم بیشتر پایان نامه ، سابقه علمی در کشور مبدا ( مثلا توصیه نامه از اساتید با سابقه علمی خوب ) ، سابقه کار ، معدل ، نمره زبان توجه می شود و برخلاف باور اکثر دانشجویان تعداد مقالات انچنان هم مهم نیست
تا حدودی درست بود (یعنی بعضی جاهاشو قبول نداشتم!!) ولی به خاطر همون خط اول هیچی نمیتونم بگممن جواب سئوال شما رو میدم، اما این از دید من هست و اصلاً توصیه نمیکنم بهش عمل کنید (به دلیل توضیحات پایین تر)، فقط میگم شاید بهتر بتونید توی تصمیم گیری فکر کنید. این داستان یه سری مشکلاتی بود که خودم هم باهاش روبرو بودم، واژه [شما] در واقع خودم هستم!
به نظر من چیزی که گفتید جزء مسائل شخصی محسوب میشه و خودتون باید تصمیم بگیرید، مطرح کردنش با دیگران (منظورم این فوروم نیست، کلاً با خانواده گرفته تا دوست و آشنا و ...) فقط باعث سردرگمی شما میشه.
یکی از چیزایی که من توی زندگی بهش رسیدم این بوده که به کسی اجازه دخالت توی زندگیم رو نمیدم (در هر زمینه شخصی که فقط به خودم مربوط بشه) و کاری که به نظرم درسته رو خودم انجام میدم. شما اگه به حرف شخص دیگه ای گوش کنی، اگه پس فردا هر اتفاقی افتاد، هیچکس غیر از خودت مسئول نیست حتی اون شخص! شما دیگه الان از نظر سنی باید بتونی خودت بدون هیچ ترسی از هیچ چیزی تصمیم بگیری، اگه این قدرت رو در خودت نمیبینی یعنی هنوز بزرگ نشدی!
اول از همه باید ببینید میخواید درس بخونید که چی بشه؟ یعنی آینده شما بعد از گرفتن (یا دیر گرفتن) مدرک چطور میخواد پیش بره؟ فرض کنید همین امسال برید یه دانشگاه متوسط قبول شید و بدونید یه سال دیگه بخونید تهران قبولید. از خودتون بپرسید توی این یه سال میخواید چی کار کنید؟ آیا واقعاً تاثیری توی زندیگیتون داره که میگید یه سال از عمرم تلف میشه؟ یا اینکه فقط به خاطر حرف و حدیثا و یا تنبلی خودتون میخواید امسال برید؟
میدونید که تصمیمتون خیلی مهمه و راه برگشت ندارید، یعنی اگه امسال رفتید تا سه سال دیگه باید بخونید و اگه نرفتید هم باید سفت و سخت تا سال دیگه واسه کنکور بخونید.
سن من از خیلیا توی این انجمن بیشتره، کلاً حرف اینور و اون ور بهم گفتن که چرا همون سال اول نرفتی، یا وقتی فرصت داشتی سربازی نرفتی و ... ولی من کار خودم رو کردم و از خودم هم راضیم، وقتی تصمیم گرفتم یه سال دیگه واسه کنکور بخونم، همیشه پیش خودم میگفتم چه خوب بود که همچین فرصتی بود تا من بتونم اونجایی که میخوام قبول شم. دیگه بعداً حسرت این رو نمیخورم که کم کاری کردم و یا کاش بیشتر میخوندم. فکر من همیشه این بوده که بهترین استفاده ای که از عمرم میتونم بکنم درس خوندنه، چند سال دیگه که رفتم سر زندگی و باید از یه خانواده مراقبت کنم، دیگه به این راحتی نمیتونم درس بخونم.
این یه گوشه از فکرایی بود که میکردم، البته عوامل خیلی بیشتری بودن که باعث شدن به حرف هیچکس توی زندگی محل نذارم و کار رو درست واقعاً بشناسم.
اما یکی هست برعکس من فکر میکنه، میگه میخوام مدرک رو بگیرم و برم سر کار و زندگی و ... لذت من توی علم هست، لذت یکی دیگه ممکنه توی کار و پول درآوردن باشه، یا هر چیز دیگه ای. شما باید فکر کنید ببینید جزء کدوم دسته هستید.
یه مطلبی قبلاً خونده بوده که تفاوت ما ایرانیا رو باید کشورایی که از درجه علمی اجتماعی بالاتری برخوردارن نشون میده، سعی میکنم پیداش کنم و بذارم همه بخونن.
ببخشید طولانی شد.
این چیزایی که گفتین کاملا درسته ولی نباید زیاد نگران فکر و حرف مردم بود و پررنگش کرد!کالبد شکافی دردهای جاری..:
۱- روزای اولی که اومده بودم پرنسجورج، یه چیزی خیلی برام جلب توجه میکرد، اونم تعداد آدمایی بود که توی خیابون، خوابگاه، سر کلاس، یا توی پارتی با ویلچر رفت و آمد میکنن. یعنی کمکم داشتم احساس میکردم که ویلچر هم یکی وسایل نقلیهی رسمیه و بعضیها واسه کلاسش سوار میشن. اون اوایل خیلی سادهلوحانه با خودم فکر میکردم که شاید این وایتها از نظر ژنتیکی نقص خاصی دارن که تعداد آدمهای فلج توشون خیلی بالاس. حتی توی اینترنت هم راجع به این قضیه تحقیق کردم! اما بعد از یه مدت فهمیدم که نه، دلیل اینکه توی ایران هیچ وقت این آدمها به چشم نمیومدن، این نبود که تعدادشون کمتره. اونا فقط از جامعه «جدا» شده بودن، یا به واسطهی احساس خودشون، یا به واسطهی عدم درک جامعه از شرایطشون.
جامعهای که نه تنها اتوبوسهاش جایی برای قرار گرفتن ویلچریها نداشت ، بلکه مدارس افراد مشکلدارش هم از مدارس آدمهای «معمولی»ش جدا بود، و ما دوازده سال روی میز و نیمکتهاش نشسته بودیم بدون اینکه اساسن بدونیم بچههای این شکلی هم بین همسن و سالهای ما وجود دارن. حالا اینجا، توی هر محیطی، همیشه آدمهایی با این مشکلات حضور فعال دارن و خیلی عادیتر و خوشحالتر از امثال من دارن به تمام جنبههای زندگیشون میرسن.
۲- ترم اول دورهی دانشجویی توی ایران، یه خانومی بین ما هیجده سالهها بود که سی و خردهای سال سن داشت و بعد از به دنیا اومدن بچهش، کنکور قبول شده بود؛ روزانه، دولتی، و رشتهی مهندسی. زنی که احتمالا با وجود تمام مسئولیتهای روزانهی خونه داری و بچه داری، چنین کار بزرگی کرده بود. الان که یادم میاد بنده خدا مثل یه موجود فضایی بود بین ما. وقتی سر کلاس مینشستیم نگرش ما (و حتی استادها) بهش اونقدر متفاوت بود که انگار از یه کهکشان دیگه اومده بود. حالا تمام این تفاوت در واقع چی بود؟ شاید پونزده سال اختلاف سن. ما پسرا با بیشعوری تمام اسمش رو گذاشته بودیم مامانبزرگ. بندهخدا از یه جایی به بعد دیگه پیداش نشد و هیچ کدوم از ما هم از کسی نپرسیدیم که چی شد، چون اصلا عجیب نبود، چون آدمی «با این سن» جاش توی کلاسهای دانشگاه نبود.
وقتی اومدم کانادا، اون اوایل توی هر پارتی دانشجویی که میرفتم، ملت یه نگاه به چهرهی baby face من میکردن و میپرسیدن اینجا چیکار میکنی، میگفتم ارشد میخونم، کپ میکردن. میگفتن چه عجلهایه، منم به سبک ایرانی جواب میدادم که بابا باید توی همین سن پایین تا جایی که میخوای بری جلو دیگه، سن که بره بالا حسش هم میره. بعدها دیدم که دانشگاه پر از دانشجوهاییه که بالای پنجاه سال سن دارن و با کلی انرژی دارن درس میخونن.
۳- اون اوایل زندگی توی خونهی قبلی با رایان و تری، میدیدم که تری، یه دختر نحیف هیجده ساله که تازه داشت ماههای آخر دبیرستانش رو تموم میکرد، و شاید دختر ثروتمندترین خونوادهی ساکن پرنسجورج بود و واسهی تولدش ماشین صفر از پدر و مادرش کادو میگرفت، باز شنبه و یکشنبه رو به طور کامل میرفت توی یه فروشگاه و به عنوان فروشنده کار میکرد تا برای دانشگاه پسانداز کنه. این تناقض برای ذهن ایرانی من یه علامت سوال بزرگ بود، و جالب اینکه برای خودشون (و بقیهی دوستای کانادایی) یه چیز کاملا طبیعی بود و جزئی از روتینهای زندگی…
۴- توی ایران که بودم، بر خلاف میل باطنیم دوستام رو در دو گروه دستهبندی کرده بودم! یه دستهی مختلط و یه دستهی تک جنسیتی!
تمام تلاشها برای میکس این دو دسته و یکی کردن برنامههای ولگردی و خوشگذرونی بینتیجه موند.
روی دستهی دوم واقعا نمیشد کار خاصی انجام داد! یادمه دو سال و نیم پیش، برای گودپای پارتی خودم نتونستم تمام اونایی که دلم میخواست آخرین خوشگذرونی رو باهاشون داشته باشم یه جا جمع کنم، چون اعضای دستهی دوم احتمالن توی اون برنامه «راحت» نبودن.
اینجا گاهی اوقات به خودم میام و میبینم که دایرهی دوستام جدای از تنوع نژادی، تنوع فکری جالبی هم داره و از آتئیست کامل تا مذهبیهایی که عمیقا اعتقاد دارن که فقط پیروان فلان فرقهی مسیحیت میرن بهشت رو دربرمیگیره، و جالب اینکه تمام این آدمها توی تمام برنامهها، خیلی «راحت» کنار هم حضور دارن.
۵- دورهی دانشجویی توی ایران، واژهی «استاد»، اساسا کت و شلوار رو برامون تداعی میکرد. به فوق لیسانس میگفتن «مقاطع بالا» و دکترا هم که یعنی ته پرستیژ و شخصیت. یادمه یه بار یه استاد جوونی که فقط یه ترم قرار بود معادلات درس بده، توی دانشگاه در حالی دیده شده بود که یه کیف کولی رو با هر دوتا بندش انداخته بود پشتش؛ یه بندهخدایی هم ازش عکس گرفته بود و شب توی آشپزخونهی خوابگاه دوستان به صف شده بودن تا عکس «استادی که کیفشو با دوتا بند انداخته پشتش» (!) ببینن و هرهرهر بخندن!!
اینجا توی پرنسجورج، یه استاد دانشگاه هست که همسرش هم ایرانیه و هر دو هم موسیقیدان، چند روز هفته میره سر کلاس درس میده؛ آخر هفته هم شلوارک میپوشه، گیتارش رو برمیداره و میره توی یه کافهی قدیمی و گیتار میزنه و آواز میخونه و گاهی دانشجوهای خودش هم اونجا همراهی میکنن، میرقصن و فردا دوباره همهی اون آدمها، سر کلاس دانشگاه دور هم جمع میشن و کارشونو ادامه میدن، بدون اینکه عکسی از کسی گرفته شده باشه.
۶- امروز یکی از زیباترین صحنههای زندگیم رو دیدم. رفته بودیم استادیوم دانشگاه و همینطور که منتظر مربی کلاس یوگا بودیم، داشتیم یه چرخی توی ورزشگاههای مختلفش میزدیم. توی سالن دوی ساختمون، یه خانوم بیست و چند ساله، نوزادش رو توی کالسکه گذاشته بود و همینطوری که خودش با سرعت توی پیست میدوید، کالسکه رو هم با خودش هل میداد و آیپادش هم به گوشش بود و حالی میکرد! یه لحظه واقعن کیف کردم. نمیتونستم چشم ازش بردارم. چشمام همزمان باهاش دور پیست دور میزد. هم به بچهی توی کالسکه حسودیم شد، هم به مادرش.
حس میکردم فردا روزی اگر اون بچه بزرگ بشه و خوشی بزنه زیر دلش و بخواد بره یه گوشهی دیگه از دنیا دنبال سرنوشتش بگرده، نیازی نیست احساس عذاب وجدان کنه که چرا خونوادش رو «ول کرده» و رفته و اون مادر هم تمام زندگیش رو نمیذاره زمین که به خاطر یکی از طبیعیترین اتفاقهای زندگی زانوی غم بغل بگیره؛ چون بچه برای اون «همه چیز» زندگی نیست، چیزی رو «فدای» اون بچه نمیکنه و تفریح و عشق و حالش با دوران قبل از بچهدار شدنش تفاوت خاصی نداره. بیست سال دیگه، اون بچه براش تنها محصول باقی مونده از یه جوونی از دست رفته و یه عمر خونهنشینی و حسرت خوردن به آزادی دخترهای مجرد توی مهمونی نیست و بنابراین، رفتن و نبودن اون بچه هم براش نمیشه آخر دنیا.
**************
این لیست مینیخاطرهها رو میتونستم تا سه برابر ادامه بدم. با اینکه احتمالا خیلی بیربط به هم به نظر میرسن اما برای من همهشون یه محور مشترک دارن: پارامترهایی هست که خیلی از مردم دنیا یاد گرفتن که به عنوان مسائل طبیعی زندگی بشناسنشون؛ مثل بیماری، میزان ثروت، اعتقادات مذهبی، شغل، تحصیلات و موقعیت اجتماعی، مجرد یا متاهل بودن، بچه داشتن یا نداشتن، و … خیلی از آدمها توی این دنیا یاد گرفتن که هی توی این پارامترها فوت نکنن و بادشون نکنن تا تمام زندگیشون رو پر کنه، که اگه یه روز زد و ترکید، زندگیشون یه دفعه از همه چی خالی باشه. این طور آدمها، روتینهای زندگیشون رو هیچ وقت از دست نمیدن و واسه همین همیشه از یه میزان آرامش قابل قبولی برخوردارن. فارغ از تمام پارامترهایی که تعریفشون میکنه، بلند میخندن، بازی میکنن، شلوارک میپوشن، گیتار میزنن، چیزهای جدید رو امتحان میکنن، پارتی میگیرن، کار میکنن، درس میخونن و خلاصه زندگی همیشه براشون جریان داره و بودنشون شرایط زندگی بقیه رو هم بهتر میکنه.
فکر میکنم یکی از ناجوانمردانهترین کارهایی که در حق ما شده این بود که اینو به ما یاد نداد. چه بسا دقیقا برعکس این رو به خوردمون داد. ما توی فرهنگمون یاد گرفته بودیم که بر مبنای هرکدوم از این پارامترها یه سری آدم، یا یه سری رفتارها (همون روتینها) رو باید گذاشت کنار. وقتی میبینم که ما توی فرایند بزرگ شدنمون توی اون جامعه، چطور بر مبنای صد تا پارامتر مثل موقعیت خانوادگیمون، سن و سال، طرز فکر و اعتقاداتمون، طبقهی اقتصادیمون، وضعیت تاهل و تجردمون و امثال اینها، از خیلی چیزا و خیلی آدمها جدا شدیم، واقعا هنگ میکنم. تا چند وقت پیش، مثل خیلی از همسن و سالهام فکر میکردم که جداسازی دختر و پسر توی جامعهی ما خیلی به ما ضربه زد، این روزا دارم حس میکنم که این مقولهی «جداسازی» ابعاد خیلی خشنتری هم داشته؛ اما ما به همین موردش فکر میکنیم …!
والله ... فقط می تونم بگم بیشتر تحقیق کنبرا خارجی ها زیاد فرق نمی کنه مدرکت از دانشگاه شریف باشه یا بو علی . چون از نظر اون ها سر و ته انها یکی هست . بیشتر به معدل و کارهای تحقیقاتی و مقاله نگاه می کنند .
به جز یکی دو تا دانشگاه تو ایران توی خارج از کشور اصلا بقیه دانشگاه های ایران رو روش شناخت خاصی ندارن و برای اینکه به کسی فاند و اسکولار شیپ بدن دنبال کسی هستن که یه چیزی تو چنته داشته باشه کسیم چیزی بارش باشه میره دنبال کار مقاله و الا اینکه هرکی رفت تهران و شریف صرف اینکه دانشجوی این دو دانشگاه باشه براشون اهمیت داشته باشه همچین چیزی نیست نمرات دانشگاه و به خصوص زبانم مهمه خلاصه برای اینکه اونور بورست کنن باید یه چیز متفاوتی داشته باشی نسبت به بقیه وگرنه فارغالتحصیلای دانشگاه های کشور خودشون به مراتب براشون دارای اولویت بیشتری هستن تا دانشگاه های یه کشور خارجی که بهترین رنکشون توی دانشگاه ها بالای 700 هست شریف و تهرانم میشناسن به خاطر کارهای دانشجوها و اساتیدش از جمله مقاله هست وگرنه کشور های خارج عاشق چشم و ابروی دانشجوهای این دانشگاه ها نیستن که همین طوری بورسشون کنن البته منظور از مقاله مقاله سطح بالا در حد isi هست نه اینکه توی هفته نامه دانشگاتون مقاله چاپ کنید به عنوان رزومه اینو بفرستید البته همه این حرفها برای کسایی هست که دنبال بورسن وگرنه کسی بخواد با هزینه خودش بره که همه جوره باهاش راه میان حتی زبانم بلد نباشن براشون دوره شش ماهه زبان اموزی میذارن یه سایتی هم هست در مورد همین اپلای هست یه قسمت داره در مورد نتایج اپلای همه کسایی که تونستن بورس بگیرن بدون استثنا همه مقاله کار کردن
دوست خوبم بنده نگفتم فقط اسم شریف مهمه ، البته مهم که هست ولیبه جز یکی دو تا دانشگاه تو ایران توی خارج از کشور اصلا بقیه دانشگاه های ایران رو روش شناخت خاصی ندارن و برای اینکه به کسی فاند و اسکولار شیپ بدن دنبال کسی هستن که یه چیزی تو چنته داشته باشه کسیم چیزی بارش باشه میره دنبال کار مقاله و الا اینکه هرکی رفت تهران و شریف صرف اینکه دانشجوی این دو دانشگاه باشه براشون اهمیت داشته باشه همچین چیزی نیست نمرات دانشگاه و به خصوص زبانم مهمه خلاصه برای اینکه اونور بورست کنن باید یه چیز متفاوتی داشته باشی نسبت به بقیه وگرنه فارغالتحصیلای دانشگاه های کشور خودشون به مراتب براشون دارای اولویت بیشتری هستن تا دانشگاه های یه کشور خارجی که بهترین رنکشون توی دانشگاه ها بالای 700 هست شریف و تهرانم میشناسن به خاطر کارهای دانشجوها و اساتیدش از جمله مقاله هست وگرنه کشور های خارج عاشق چشم و ابروی دانشجوهای این دانشگاه ها نیستن که همین طوری بورسشون کنن البته منظور از مقاله مقاله سطح بالا در حد isi هست نه اینکه توی هفته نامه دانشگاتون مقاله چاپ کنید به عنوان رزومه اینو بفرستید البته همه این حرفها برای کسایی هست که دنبال بورسن وگرنه کسی بخواد با هزینه خودش بره که همه جوره باهاش راه میان حتی زبانم بلد نباشن براشون دوره شش ماهه زبان اموزی میذارن یه سایتی هم هست در مورد همین اپلای هست یه قسمت داره در مورد نتایج اپلای همه کسایی که تونستن بورس بگیرن بدون استثنا همه مقاله کار کردن
اقا من هم همین رو می گم بعد بعضی از دوستان می گن برو تحقیق کن .
اخه مگر اونجا پارتی بازیه که با توصیه نامه و معرفی نامه بری درس بخونی . اونها ایران رو با نام شریف و امیر کبیر نمی شناسن . براشون از همه چیز مهم تر معدل هست ( ارشد ) و برای دکتری مقاله . اون هم نه هر مقاله ای
سوالات سال 76 تا 83 بخون تقریبا 30 درصد کپیش میاد اینو از سالهای گذشته میشه فهمید(حتی همین پارسال)دوستان یک سوال دارم اگر امکان داره راهنمایی بفرمایید . به نظر شما دوستان تا کنکور ازاد که 3 ما دیگر هست می شه زبان رو کاری کرد 20 درصد زد . چطور !!!!!!!1
به راحتی میتونی اینکارو بکنی من از نحوه چیدمان سوالات توی کنکور ازاد اطلاع ندارم ولی اگر مثل سراسری باشه که 10 تا سوال بخش لغت 5 تا گرامر و 15 تا درک مطلب باشه کسایی که حتی سطح زبانشون نزدیک به صفرم باشه میتونن از بخش درک مطلب نمره بیارن ولی اگر زبانت خیلی ضعیفه برای بخش لغت و گرامر اصلا وقت نذار و فقط زوم کن رو همین درک مطلب درک مطلب یه سری روش تستیم داره که توی کتاب های امادگی تافل اکثرا داره مثلا یه نکته کلی دربار ایده اصلی متن اینه که ایده اصلی متن گزینه ای هست که از بقیه گزینه ها کامل تر باشه و به نوعی گزینه های دیگرو هم در بر داشته باشه حتی اگر توی متن ذکر نشده باشه یا توی اکثر سوالات درک مطلب یه لغط کلیدی وجود داره که شما با پیدا کردن اون لغت توی متن و خوندن کمی عقب تر و جلوتر ازون لغت میتونید سوال و جواب بدید که البته برای پیدا کردن اون لغت نباید متن رو بخونید بلکه چشمتون باید متن و اسکن کنه و فقط دنبال اون لغت بگرده تا وقت از دست ندید به این روشskim میگن از همه چیزم مهم تر سولای سالهای پیش ترجیحا 5 الی 6 دوره اخرو چند بار بخونید .فقط همون طور که اول گفتم برای لغت وقت نذار اکثر جاها میبینم همه تاکید میکنن روی 504 و لغات تافل داوطلب ها هم خیال میکنن با حفظ کردن لغات این دو بخش میتونن همه تست های لغت رو بزنن ولی توی بهترین شرایط نهایت با این دو مجموعه لغت به 4 سوال از ده سوال بخش لغت میشه جواب داد البته یاد گرفتن این لغات خیلی خوبه و دایره لغتتون رو زیاد میکنه و حتی توی فهمیدن درک مطلبم کمکتون میکنه ولی کسی که هدفش بیست سی درصد زدنه بهتره وقتشو صرف درک مطلب کنهدوستان یک سوال دارم اگر امکان داره راهنمایی بفرمایید . به نظر شما دوستان تا کنکور ازاد که 3 ما دیگر هست می شه زبان رو کاری کرد 20 درصد زد . چطور !!!!!!!1
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
گفتگوی خودمانی ارشدی های برق 96 | کارشناسی ارشد مهندسی برق | 118 | ||
گفتگوی خودمانی ارشدی های برق 95 | کارشناسی ارشد مهندسی برق | 2684 | ||
گفتگوی خودمانی ارشدی های 94 | کارشناسی ارشد مهندسی برق | 5656 | ||
++++گفتگوی خودمانی ارشدی های 93 برق | کارشناسی ارشد مهندسی برق | 1235 |