گفتمان معماری ...

من دوست دارم یه طراح داخلی بشم.یعنی دکوراسیون داخلی رو خیلی دوست دارم.نمی دونم تو کدوم درس باید قوی باشم ولی مطمئنا برای ورود به هر حرفه وموفقیت تو اون کار باید مطالعه وتمرینمون تو طول تحصیل زیاد باشه.
 

takmemar

عضو جدید
من قبل از اينكه به جزئيات نگاه كنم با سومي موافق بودم! به نظر من تو سومي معمار دستش اصلا بسته نيست،يعني اينطور نيست كه مردم طرحيو واسه معمار تعيين كنن،اونا فقط روحياتشون و امكاناتي كه ميخوانو ميگن و اين معماره كه با خلاقيت و مهارت فوق العادش طرح نهايي رو ميده و تو مورد آخر كار معمار خيلي سختتر و حسابشده تره!!
 

takmemar

عضو جدید
من بيشتر به طراحي ساختمون با خلاقيت و علم بالا علاقه دارم! يني دوست دارم تو طراحيام خلاقيت سازه ايم داشته باشم واسه همين به تكنولوژي-معماري واسه ادامه تحصيل خيلي فكر ميكنم:)
 

takmemar

عضو جدید
منم ترم 4 هستم اما دقیقا نمی دونم اصل معماری چی هست.
من دانشگاه شیراز درس می خونم اما واقعا چیزی جز خط کشیدن یاد نگرفتم
اصول کار ما اشتبتاه هست
اگر درک درستی از مبحث های این رشته داشتم مطمبنا قاطعانه می تونستم بگم چیو ادامه می دم.[

منم ترم 4ام اوايلش مثل تو بودم ولي بعد مطالعه ي چندتا كتاب مثل راهبردهاي طراحي در معماري و زيبايي شناختي در معماري ...و فكر كردن بيشتر در مورد معماري خدارو شكر الان فكر ميكنم تا حد زيادي راهمو پيدا كردم:smile:
 

takmemar

عضو جدید
منم ترم 4 هستم اما دقیقا نمی دونم اصل معماری چی هست.
من دانشگاه شیراز درس می خونم اما واقعا چیزی جز خط کشیدن یاد نگرفتم
اصول کار ما اشتبتاه هست
اگر درک درستی از مبحث های این رشته داشتم مطمبنا قاطعانه می تونستم بگم چیو ادامه می دم.


منم ترم 4ام اوايلش مثل تو بودم ولي بعد از مطالعه ي چندتا كتاب مثل راهبردهاي طراحي در معماري و زيبايي شناختي در معماري ...و فكر كردن بيشتر در مورد معماري،خدارو شكر الان فكر ميكنم تا حد زيادي راهمو پيدا كردم:smile:
 

takmemar

عضو جدید
dynamic عزيز اگه ميشه در مورد منظر يه توضيح بده برام! دوست دارم بيشتر باهاش آشنا شم!
 

takmemar

عضو جدید
سلام
یه موردی که به ذهنم رسید اینه که همیشه اینطور نیست که ما بریم گرایش خاصی بعد در اون زمینه کار کنیم... گاها بر عکس میشه ... گاها که میگم میشه به جاش اکثرا رو هم گذاشت.
متاسفانه یا خوشبختانه دانشگاه محل کسب مهارت برا کار نیست . برا همین اکثرا تا تجربه نکنیم محیط کاری رو ، نمیتونیم بگیم بهش علاقمندیم یا نه... یه کم محیط کاری به نظر من خشک تر از دانشگاهه. اما واقع بینانه است ... یکسان نیست!! که بگیم مثلا من به معماری علاقه دارم میرم یه شرکتی برا طراحی واینا ... ضوابط کم کم وارد کار میشه ... یه سری موارد که طرحها دیگه مثل دانشگاه ارمانی نمیشه . باید به شدت واقع بینانه فکر کردو همزمان خلاق هم بود .
من خودم خیلی رو میشناسم که مثلا معماری هستند،تو یه شرکت طراحی شهری کار میکنن. یا بر عکس...
محل کار خودش یه دانشگاهه به نظر من. استادمون میگفت کابوس وقتیه که وقتی فارغ التحصیل شدی بری محیط کار ببینی هیچی بلد نیستی!!! تازه وقتی وارد کار میشیم ،شروع میکنیم به یادگیری درست و اصولی. یه علتش شاید اینه که اساتید گاها خودشون کار اجرایی ندارن. مثلا اساتید طرح. ایشون که همچین سابقه ای نداره چطور میتونه منو راهنمایی کنه؟ گاها هم در محیط کار انقد ها هم قوی نیستن !! پس شاید نتونن برا ما یه راهنما باشن . بهترین راهنما محیط کاریه... اونجاس که وقتی تجربه میکنیم متوجه میشیم به چی علاقه داریم به چی نه!.
مثلا من مورد خودمو مثال میزنم... من تو مهندسین مشاور معماری شهرسازی کار میکنم.. اما کار معماری ندارن ! کارشون در حیطه منظر و طراحی شهریه. موقعی که من وارد شدم برا یه پروژه ای منو در جریان گذاشتن که من اصلا تجربه نداشتم ! و برا اینکه اطلاعات و توانایی های منو محک بزنن ازم طرح اولیه خواستن براش... به این نحو شروع شد که اول تمام مطالعاتش رو در اختیارم گذاشتن حدود 800 صفحه!! هر روز یه چند صد صفحه دیگه هم اضافه میشد ...که مثلا قسمتی شامل مطالعات خاک میشد...که تو دانشگاه اصلا مطرح نیست بر عکس خیلی مهمه در این نوع پروژه ها ...جالب بود برام مطالعات اینقد قوی بود که هر کی که بلد هم نباشه میتونست با دقیق خوندنش جلو بره و راه بیفته! خب من خودم قصدم معماری بود برا ارشد ... اما فهمیدم که این چهار سال معماری خوندم میتونم ازش استفاده کنم.. میتونم زمینه های دیگه رو هم تجربه کنم . پس با تجربه است که میشه گفت به چیا دقیقا علاقه مندیم...
کارهای دیگه مثلا ماکت سازی و تری دی و نقشه کشی و اینا هم خب ممکنه در محیط کاری گاها اتفاق بیفته... اما خب اگه مطلق باشه درست نیست. ما که تری دی کار نیستیم.. اما خوبه بلد باشیم که بتونیم ایده هامون رو بهتر نشون بدیم.... و همینطور درکارمون تبحر داشته باشیم...
من خودم به منظر هم علاقه مند هستم و در این زمینه کار میکنم. اگه بخواید میتونم براتون در مورد کارهایی که درش انجا میشه کم کم توضیح بدم ...


dynamic عزيز اگه ميشه در مورد منظر بيشتر توضيح بده برام! دوست دارم بيشتر باهاش آشنا شم!
 

ArChitect _90

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوستان من این نظرسنجی رو در یک سایت دیگه دیدم و نظراتشون برام خیلی جالب بود و می خواستم اگه ممکنه نظر شمارو هم درباره سه نوع طراحی 1-مستبدانه 2-تخصص گرا 3- مردم گرا بدونم اما اونایی که ممکنه ترمهای اول باشن یا از این نوع معماری ها چیزی نشنیده باشن می تونن مطالب زیر رو بخونن.

1- معماری مستبدانه: مصداق بارز ساختمانهایی است که هم اکنون در ایران ساخته میشوند. در این معماری، معمار برای طراحی کاملا گوش به فرمان کارفرما میشود. و دخالتهای تخصصی خودش را به کمترین حد ممکن می رساند. (البته اگه در پروژه معماری در کار باشه)
در این نوع معماری سود کارفرما حرف نخست را می زند و ساختمانها در پایان برای ساکنان بسیار نامطلوب هستند و حتی میتوانند ضررهای زیادی را به جامعه تحمیل کنند.

2- معماری تخصص گرایانه: در این نوع معماری، معمار به عنوان فردی تحصیل کرده در این زمینه و متخصص در ساخت ساختمان رهبری طراحی را به عهده می گیرد و هیچ معیاری در طراحی خود غیر از اصول هنری و فنی را دخالت نمی دهد. این نوع طراحی در دهه های گذشته رواج زیادی داشته، اون مجمتع مسکونی طراحی شده توسط لوکوربوزیه در فرانسه
(که اسمش یادم رفته) که پس از چند سال به علت افسردگی ساکنانش تخریب شد یا خانه شیشه ای فلیپ جانسون که در نهایت به شکایت کارفرما از وی انجامید نمونه شکست خورده معماری تخصص گرایانه محض هستند.

3- معماری مردم گرایانه: این نوع شیوه طراحی جدیدترین نوع طراحی است. در این شیوه از عده زیادی از مردم درباره خواسته هایشان نظر سنجی می شود و در نهایت معماری بدون اعمال سیلقه شخصی خواسته های مردم را در قالب طراحی بیان می کند. طرفداران این نوع معماری معتقدند هر ساختمان باید بر اساس سلایق همان ساکنانش طراحی شود زیرا خواسته های مردم متفاوت است مثلا ممکن است چیزی را که مردم در تهران زیبا می دانند اصفهانیها دوست نداشته باشند. در اجرای این شیوه در اروپا و آمریکا طرحهای سه بعدی آلترناتیو با عینکهای سه بعدی برای مردم به نمایش در می آید و از انها نظر خواسته میشود (چون ممکن است افراد عادی توانایی تشخیص زیبایی را در دو بعد یا از روی نماها نداشته باشند.) از مهمترین منتقدان این شیوه در هنر موسیقی معاصر ایران را میتوان فرهاد مهراد را نام برد وی معتقدند بود نوع موسیقی که به مردم ارائه میشود هدایت گر ذهن آنهاست و این وظیفه موسیقی دانهاست که ذهن مردم را هدایت کنند.

در ضمن خواهش میکنیم دلایل خودتنو هم اعلام بفرمایید. :gol:
نظرخواهیه جالبی بود
 

معمارباشی

عضو جدید
نخندینا !
من نمی دونم این که می خواهم بگم به معماری ربط داره یا نه ولی !!! ... عاشق طراحی صحنه ها و فضاهای داخل بازی های رایانه ای ام ... طراحی یک شهر کامل و خیالی ... عاشق طراحی های سه بعدی ام ... دوست دارم صبح تا شب بشینم پای سیستم طراحی کنم واسه دل خودم ... دلم نمی خواهد خودمو خیلی درگیر این موضوع کنم که طرحم ساخته می شه یا نه ! ساخته شد همونی می شه که من تو ذهنم بود یا نه ! ولی اگه هم بتونم این قدر پیشرفت کنم که مردم کارمو قبول کنن و اونا رو قابل اجرا بدونن چرا که نه ! توی دنیای حقیقی هم کار می کنیم ! :دی ...
 

سعید معمار

عضو جدید
کاربر ممتاز
فقط معماری تخصص گرا............اگه قرار باشه هرکی به حرف مردم گوش کنه که تخصص یعنی
 

mori2

عضو جدید
[FONT=&quot]آنچه بيش از پيش معماري ايراني را به سوي معماري غربي رانده است از هم گسيختگي فرهنگي ايرانيان در طي دوره معاصر است، در مقايسه با معماري ساير ملل اصيل شرقي متوجه اين مطلب مي گرديم كه اين ملل پس از شكوفاي مجدد، مجدداً به سوي معماري اصيل خود رجوع نموده اند و هر چند دوره اي را در گذار از اين مرحله طي نموده اند ولي باز هم جهت شكوفايي فرهنگ خودو براي نشان دادن فرهنگ مستقل خود با مصالح مدرن ولي در غالب اصول اساسي معماري گذشته خود اقدام مي كنند. به عنوان مثال كشور ژاپن كه هم زمان با مقاوم سازي و استفاده از مصالح مدرن ولي در غالب فرهنگ و معماري ژاپني( شايان ذكر است در معماري ژاپني ستون به عنوان ركن اصلي ساختمان مي باشد)حركت نموده است. حال در مقايسه با كشور خودمان و اكنون كه دايه اين را داريم كه از هر نظر مستقل گشته ايم حتي انرژي هسته اي پس چگونه است كه در معماري هنوز از فرهنگ بيگانگان آن هم با مصالح قديمي و نا مرغوب تقليد مي كنيم. حال آنكه معماري نشانده فرهنگ يك قوم و يك دوره خاص مي باشد، شكوه هخامنشيان در تخت جمشيد متبلور مي گردد، صفويه در نقش جهان و ...، اينها نمونه اند و بسيار مي شناسيم كه در دوره هاي شكوهمند ايراني بناهاي شكوهمند نيز بر پا گشته اند، ولي در دوره معاصر لااقل ما كه معماري مي دانيم هيچ بناي شكوهندي را نمي شناسيم كه هويت نسل ما و دوره خاص زماني ما را داشته باشد( دوستاني كه مي شناسند اطلاع دهند)، به هر ترتيب عزيزان و دوستان نفس ايجاد اين تايپيك از طرف بنده تبادل نظرات عزيزان در خصوص بوده است. ولي گويا دوستان مهندس ما يا در گذشته همچنان درگير هستند و يا در حيريت زده از سرعت پيشرفت در ساير كشورها. [/FONT]
 

سپیـده

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام

ممنون تاپیک جالبی بود

من در حال حاضر تنها سعی دارم در جایگاهی که هستم بهترین باشم و تنها هدفم به پایان رسوندن کارشناسی با درجات عالیه (البته منظورم تنها نمره نیست منظورم از لحاظ کاراییه )

کلا در حال حاضر ضعف خاصی ندارم

به حل پلان و کار با اتوکد و مکس هم علاقه خاصی دارم و عاشق ارائه طرح ها و ایده های نو هستم

اما بعد از این تصمیم دارم که دوباره برای ادامه تحصیل در زمینه معماری داخلی برم کانادا

با توجه به اطلاعاتی هم که جمع کردم میدونم که در این زمینه باید دید خیلی عمیقی داشته باشی وزیاد عکس ببینی و هر گونه اطلاعاتی رو جمع آوری کنی و از به روز ترین ها با اطلاع باشی .......

در نهایت آرزوی موفقیت برای همگی دوستان رو دارم
 

سپیـده

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظر من یک معمار قابل باید هر دو رو در نظر بگیره

یعنی کاری رو که می خواد ارائه بده بسته به نیاز کارفرما و همراه با دانش خودش ارائه بده

این کار درست نیست که به کار فرما گفته بشه "هر چه شما بگین ! هرچه شما بخواین !"

این کار باعث می شه که توانایی ها و قابلیت های یک معمار بره زیر سوال و خیلی نالایق جلوه کنه

و از طرف دیگه هم این که گفته بشه "من می دونم که چه کار کنم ! من در این زمینه تخصص دارم " و اصلا اهمیتی به نظر کارفرما داده نشه هم درست نیست
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
اعلام نظر

اعلام نظر

خب اول این رو بگم که با این نحوه تفسیر و تشریح ،که مرمت گر عزیز کردند،کفه ی ترازو رو به سمت گزینه 2 و3 سوق دادند؛
و اما بعد ،اگه بخوام نظر بدم میگم هر سه مورد !!!!!(بستگی به مقطع و جبهه گیری ذهنی داره).
از دید یک دانشجوی معماری :گزینه 2 و در پاره ای اوقات گزینه 3 ؛چرا که هنوز وارد بازار کار نشده و اندیشه ای رویایی و آکادمیک داره و با موضوعات به شکل واحد درسی و نمره و ...برخورد میکنه؛(در این بین استثنا وجود داره ،ولی خیلی کم).
از دید کسی که بازار کار و محیط کارگاه و ... رو درک کرده:گزینه 1 بهترین و نان آور ترین گزینه ی ممکنه،بعد اگه ازش خواسته شد که الباقی گزینه ها رو رعایت کنه،یه فکری میکنه؛(در غیر اینصورت،تو را به خیر و کارفرما را به سلامت).
اما کسی که در عرصه معماری پیراهن ها پاره کرده،و تا حدی نفس معماری رو شناخته ،از تخصص و علم خودش در راستای گزینه 3 ،استفاده میکنه ،به نحوی که مورد لطف کار فرما (گزینه 1)هم قرار میگیره.
ببخشید اگه طولانی شد.:gol:
 

eshghe_2p

عضو جدید
من دوست دارم یه شرکت طراحی دکوراسیون داخلی بزنم چون

تو ایران بازار خوبی داره

درامدش خوبه
 
خواهش می کنم به انتقادای الکی از هم نپردازین؛این تاپیک به جهت حل اختلافه نه توهین کردن

هر کس به رشتش علاقه داره،میدونم

فقط سعی بشه از کیفیت رشته و نتایجی که میتونه این تعامل داشته بشه صحبت کنین

منم موافقم.هر کس به رشتش علاقه داره و رو اون تعصب داره.باید دونست و قبول کرد که این رشته ها مکمل همن و برای ارائه ی یه کار عالی، دانشجوها و مهندسای هر دو رشته باید تواناییهای همو ببینن و به هم احترام بذارن.قبول کنیم که هیچ کدوم به تنهایی نمی تونیم یه طرح خوب بزنیم و به کمک هم احتیاج داریم.
 

adventurous

عضو جدید
سلام:smile:
به نطر من هم باید به تخصص اهمیت داد تا نشیم یه بساز بفروش!!هم باید به مردم و نیازهای اونا اهمیت داد تا یاعث افسردگی مردم نشیم.
معماری انس گرفته با زندگی بشریه پس نمیشه نیازهای مردم در نظر نگرفت!:smile:
 

saraentezari

عضو جدید
فقط معماری تخصص گرا............اگه قرار باشه هرکی به حرف مردم گوش کنه که تخصص یعنی




الان زمانی نیست که هر کس بخواد به سلیقه مردمی خودش ساختمانی رو بسازه
زمین کم و ارزشمنده و باید یک متخصص استفاده کامل رو از زمین بکنه.شاید خیلی از مردم تهران بخوان تو یک کوشک تو باغ زندگی کنن
 

hamidfar

عضو جدید
نخندینا !
من نمی دونم این که می خواهم بگم به معماری ربط داره یا نه ولی !!! ... عاشق طراحی صحنه ها و فضاهای داخل بازی های رایانه ای ام ... طراحی یک شهر کامل و خیالی ... عاشق طراحی های سه بعدی ام ... دوست دارم صبح تا شب بشینم پای سیستم طراحی کنم واسه دل خودم ... دلم نمی خواهد خودمو خیلی درگیر این موضوع کنم که طرحم ساخته می شه یا نه ! ساخته شد همونی می شه که من تو ذهنم بود یا نه ! ولی اگه هم بتونم این قدر پیشرفت کنم که مردم کارمو قبول کنن و اونا رو قابل اجرا بدونن چرا که نه ! توی دنیای حقیقی هم کار می کنیم ! :دی ...
نمی دونم چرا ولی من هم دقیقا همین طور هستم گاهی تو مایا و مکس چیز هایی طراحی می کنم واسه دل خودم بار ها اون ها رو به استادام نشون دادم و اون ها هم فقط سرشون رو تکون دادن که و گفتند این ها که قابل اجرا نیست اما من به اجرا فکر نمی کنم من دوست دارم یه بازی بسازم مثل sims و خونه هایی رو توی این بازی طراحی کنم که ادم هایی مجازی توش زندگی کنند دوست دارم یک بازی مثل gta بسازم و شهرش رو خودم طراحی کنم خوشحالم که تو این دنیا یک نفر دیگه هم مثل من هست .
 

raha

مدیر بازنشسته
خب فکر میکنم مفیدترین کاری که در حال حاضر میشه کرد (که نشریه هم از این بی حالی در بیاد!) طرح سوال و مسئله پیرامون موضوع و بحث و تبادل اطلاعات در اینباره هست! حداقلش اینه که یه دید کلی هممون نسبت به موضوع نشریه پیدا میکنیم! :)

یه چنتا سوالی که فعلا واسه من پیش اومده ایناست؛
-آیا معماری مردم گرا با معماری مردمی یه معنی دارن؟ (با توجه به تعریفی که درباره معماری مردمی اومده)

"معماری مردمی:ساختن براي بشر يك ضرورت است و در اين رابطه ساختن ساده ترين بناها نيز به يك سري تصميم گيري نياز دارد. اين تصميمها گاهي اوقات با معيارهاي سنتي و گاهي با آگاهي شخص سازنده از روش درست انجام كار, بر طبق عرف مردم جامعه اش, از پيش تعيين شده اند. بر اين اساس روح معماري توسط مردم رشد ميكند و ما اين معماري را ”معماري توده“ ويا ”معماري مردمي“ مي ناميم. معماري مردمي, معماري طبيعي و محلي مردم يك سامان است. اگر اين مردم به جاي ديگري كوچ كنند حتّي اگر شرايط اقليمي جديد با ويژگيهاي معماري آن در تعارض باشد,عمومأ معماري خود را به آنجا مي برند.لكن مدتي طول مي كشد كه فرم اصلي آنها با شرايط جديد انطباق يابد.معماري مردمي موضعي محلي داشته و اغلب منحصرأ در شكاف يك دره و يا در چند كيلومتر مربع از سطح يك زمين هموار رشد مي كند. تجمّع روستاها در بافتهاي تركيبي بزرگتر كه منجر به پيدايش شهرهاي كوچك و بزرگ مي گردد نيازهاي معماري جديدي را ايجاد مي كند كه معماري مردمي از عهده برآوردن تمامي آنها بر نمي آيد.معماري مردمي طرحي است كه توسط مردم و براي مردمي كه بافت يك اجتماع را تشكيل مي دهند بوجود مي آيد".

- آیا "معماری مردم گرا" همون "معماری عامه پسنده"، معماریی که اوایل پست مدرن توسط بعضی معمارا انجام میشد، مثل میدان ایتالیای چارلز مور؟؟!!!

- من قبل از اینکه متن بالا رو ببینم ذهنیتم از "معماری مردم گرا" بیشتر این بود که معماریی هستش که در اون شرایط آسایش استفاده کنندگان از فضا از همه لحاظ بیشتر مورد توجه قرار میگیره تا فرضا مسائل هنری، سلایق و ایده های معمارانه ی طراح، فرم و...
که حالا اگه بشه با پارتی بازی از این زاویه هم بهش یه نیم نگاه کرد، معماری سبز رو هم با توجه به قوانینی که داره از جمله؛ "معماری سبز به تمامی افرادی که از ساختمان استفاده می کنند احترام می گذارد " میشه معماری مردم گرا یا زیر مجموعه ای از اون در نظرش گرفت آیا؟؟؟!!!!

- به نظرتون چه جور فضاهایی بهتره که مردم گرا باشند؟ مثلا؛ برای طراحی مهدکودک یا کلاس و اتاق خواب و کلا فضاهای مربوط به بچه ها . قبلا خوندم که بهتره از سلیقه خود بچه ها در طراحی استفاده بشه! خب این خیلی به مفهوم معماری مردمی نزدیکه! که شاید بشه واسه نقد پروژه ازش کمک گرفت!:surprised:

دیگههههه.... فعلا همینا تا بعد...

---------------------------------
پ.ن: آشفتگی ذهن من کاملا مشخصه از سوالایی که پرسیدم. نه؟:w09:
 
آخرین ویرایش:

DDDIQ

مدیر ارشد
خب فکر میکنم مفیدترین کاری که در حال حاضر میشه کرد (که نشریه هم از این بی حالی در بیاد!) طرح سوال و مسئله پیرامون موضوع و بحث و تبادل اطلاعات در اینباره هست! حداقلش اینه که یه دید کلی هممون نسبت به موضوع نشریه پیدا میکنیم! :)

سپاس از طرح سوال بسیار خوبتون خانم مهندس رها بانوی عزیز برای پیشبرد اهداف نشریه
خب برای شروع در حد آموخته های اندک خودم سعی میکنم یه خرده با باز کردن مساله شروع کنم امیدوارم دوستانی با تجربه بیشتر و اساتید بحث رو پربار کنن سپاس



یه چنتا سوالی که فعلا واسه من پیش اومده ایناست؛
-آیا معماری مردم گرا با معماری مردمی یه معنی دارن؟ (با توجه به تعریفی که درباره معماری مردمی اومده)

نظر شخصی من این هست که که فکر میکنم معماری مردم گرا و مردمی فرق دارن
معماری مردمی همانطور که در تعریفی که داشتین برخاسته از جامعه مردم هست ولی به نظرم مردم گرا بودن در جهت خواست مردم برای بهتر زیستن باشه که به نظرم یه فرد آگاه به اصول معماری ( و هم خواست مردم) با نگرش به آینده باید پیشنهاد بده
ولی با این وجود در خیلی از نکات ممکنه هم پوشانی داشته باشند

مثلن اصول لوکوربوزیه (یا ...) در زمان شکل گیری به نظرم مردم گرا هستن تا مردمی

- آیا "معماری مردم گرا" همون "معماری عامه پسنده"، معماریی که اوایل پست مدرن توسط بعضی معمارا انجام میشد، مثل میدان ایتالیای چارلز مور؟؟!!!

و دیگه در مورد عامه پسند بودن خب سلیقه جامعه همیشه در حال تغییر هست و ممکنه معماری که الان عام پسند هست چند سال دیگه اینطور نباشه
به نظرم معماری مردم گرا باید چند پله از سطح سلیقه جامعه و معماری مردمی بالاتر باشه در جهت بهبود سطح زندگی مردم و حتی سلیقه

"معماری سبز به تمامی افرادی که از ساختمان استفاده می کنند احترام می گذارد " میشه معماری مردم گرا یا زیر مجموعه ای از اون در نظرش گرفت آیا؟؟؟!!!!
بله با شما هم عقیده ام فکر میکنم معماری سبز یه معماری مردم گراست

پ.ن: آشفتگی ذهن من کاملا مشخصه از سوالایی که پرسیدم. نه؟:w09:

نهههه اصلن با این فکرا خودتون ور اذیت نکنید که فکر کنید الکی ذهنتون آشفته ست ما که نفهمیدیم تلقین نکن!

انوشه باشین:gol::gol::gol:
 

hamtaaa

عضو جدید
خیلی از این موضوع خوشم اومد به امید روزی که اختلافات بین معمارا و عمرانا تموم شه یا عمرانا منقرض شن
فراااااااااااااااااااااااااار
 

armin.eleman

عضو جدید
من یه دانشجو ام که 3 ساله تو بازار کار هستم....:redface:
من از رو تجربه ای که دارم حرف میزنم
خودم معماری میخونم و رشتمم خیلی دوس دارم... ولی تو ایران رشته ی عمران بهتره.....بهتره چون بهش بیشتر بها میدن.......چون میتونه تو کار معمار دخالت کنه.
مهندس عمران به راحتی تو کار مهندس معمار دخالت میکنه ولی مهندس معمار نمیتونه تو کار عمرانی دخالت کنه........حالا من نمیدونم آیا این رویه خوب هست یا نه........

ولی رشته معماری از نظر ارزش کاریو زیبایی خیلی بالاتر از رشته عمرانه.......کار یه معماز ماندگار تر از یه مهندس عمرانه.....بیشتر به چشم میاد.
خلق یک اثر خیلی سخت تر از ساختنشه.



به قول معروف معماری یعنی معماری
طرف اگه معماری _معماری بخونه میدونه که فقط داره معماری میخونه.
ولی رشته عمران طوریه که از هر طرف چنگ زده و جمع کرده شده یه رشته.(تاسیسات-فاضلاب-ساختمان-راه-مکانیک .......)
 

hami_sani

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام
خسته نباشید بچه ها
والا نظر منم اینه که معماریه مردمی با مردم گرا فرق داره
در معماریه مردمی همونطور که اشاره کردن سطح کار ها اغلب پایین هستش
چون که هر قومی و هر عده ای با دانش خودشون دست به کار میشن و نتیجه این امر هم چیزی بیش از یک اشفتگی در معماری نیست
اما در معماریه مردم گرا:
اگه کتابهای معماریه ایرانی رو خونده باشید با لفظ "مردم واری" اشنا هستید
مردم گرای امروز همون مردم واریه دیروزه
این مساله بخصوص در ایران که یکی از قطبهای معماری دنیا در قدیم محسوب میشده بسیار بسیار پر رنگه
به طوری که جزء اصول اولیه معماری محسوب میشده
در معماریه گذشته ایران بسیاری از مسائل رعایت میشده و به خاطر همین وقتی وارد یک بنای پخته ایرانی قدیم میشیم با دیدنش لذت میبریم
مثال هاش زیاده و از حوصله جمع خارجه ولی در یک نگاه کوچک میشه به بحث تناسبات انسانی اشاره کرد که اهمیت زیادی هم داره
 

sazgar

عضو جدید
بحث خیلی خوبیه......
ممنون رها جان:gol:وهمینطور DDDIQ:gol:
با اینکه اصللللا سر رشته ی کافی ندارم ولی این جسارتو کردم که نظرمو بگم و امیدوارم همه شرکت کنن که نتایج مفیدی برامون بدست بیاد..
من نظرم اینه که معماری مردم گرا اون معماری ایده ال و ارمانی اغلب مردم یک جامعه هست بدون در نظر گرفتن هیچ شرایط و محدودیت ها و کم کاستی ها یعنی معماری که مردم مثلا خونشون رو تو ارزوها وشرایط خوبو ارمانیشون اونطور متصور میشن با وجود همه ی اختلاف سلیقه ها ولی گرایش اغلب مردم در بهترین شرایطشون اون هست...
ومعماری مردمی اون چیزیه که موجوده با همه ی مشکلات و موانع واقتصادی وغیره وهمه، در واقع معماری مردمی اون چیزیه که اغلب مردم جامعه تو اون جاری هستن..
این دید من به این دو تا مفهومه:redface: با اینکه باز میگم سر رشته ی کافی ندارم وعامیانهگفتم تا معمارانه ، امیدوارم با شرکت تو بحث نقص های دیدم برطرف بشه..
به قول صدیق والبته با اجازه شون انوشه باشید;)
 

hami_sani

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بحث خیلی خوبیه......
ممنون رها جان:gol:وهمینطور DDDIQ:gol:
با اینکه اصللللا سر رشته ی کافی ندارم ولی این جسارتو کردم که نظرمو بگم و امیدوارم همه شرکت کنن که نتایج مفیدی برامون بدست بیاد..
من نظرم اینه که معماری مردم گرا اون معماری ایده ال و ارمانی اغلب مردم یک جامعه هست بدون در نظر گرفتن هیچ شرایط و محدودیت ها و کم کاستی ها یعنی معماری که مردم مثلا خونشون رو تو ارزوها وشرایط خوبو ارمانیشون اونطور متصور میشن با وجود همه ی اختلاف سلیقه ها ولی گرایش اغلب مردم در بهترین شرایطشون اون هست...
ومعماری مردمی اون چیزیه که موجوده با همه ی مشکلات و موانع واقتصادی وغیره وهمه، در واقع معماری مردمی اون چیزیه که اغلب مردم جامعه تو اون جاری هستن..
این دید من به این دو تا مفهومه:redface: با اینکه باز میگم سر رشته ی کافی ندارم وعامیانهگفتم تا معمارانه ، امیدوارم با شرکت تو بحث نقص های دیدم برطرف بشه..
به قول صدیق والبته با اجازه شون انوشه باشید;)
معماریه مردمی رو گاهی معماریه بنجل هم میگن
که بعضی وقتا این لغت هم براش کمه
:gol:
 

DDDIQ

مدیر ارشد
معماریه مردمی رو گاهی معماریه بنجل هم میگن
که بعضی وقتا این لغت هم براش کمه
:gol:

مهندس حامی جان دوست معمار عزیزم
من نظر دیگه ای دارم به نظرم معماری مردمی مادر گرایش های معماری هست و تمام گرایش ها از دل همین معماری و احتیاجات اون بوجود میان ( یه چیز بنیادی)
مث یه سنگ تراش نخوردست و یه نفر آگاه پیدا بشه میتونه یه جواهر رو از این سنگ به دست بیاره و اونو به شکل دلخواهش در بیاره که مورد پسند بشه (ولی ماهیت سنگه همون سنگ قبلی هست هنوز) پس به نظر من معماری که همچین پتانسیلی داره بنجل نیست و هر معماری جایگاه خودش رو میتونه داشته باشه
 

hami_sani

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مهندس حامی جان دوست معمار عزیزم
من نظر دیگه ای دارم به نظرم معماری مردمی مادر گرایش های معماری هست و تمام گرایش ها از دل همین معماری و احتیاجات اون بوجود میان ( یه چیز بنیادی)
مث یه سنگ تراش نخوردست و یه نفر آگاه پیدا بشه میتونه یه جواهر رو از این سنگ به دست بیاره و اونو به شکل دلخواهش در بیاره که به قولی عامه پسند بشه (ولی ماهیت سنگه همون سنگ قبلی هست هنوز) پس به نظر من معماری که همچین پتانسیلی داره بنجل نیست و هر معماری جایگاه خودش رو میتونه داشته باشه
ببین حرف شما درسته
اما به قول خودت یه یه سنگ تراش ماهر نیاز داره
نه اینکه هر کی از راه اومد تیشه بگیره دستش
من منظورم اون نوع معماریی هستش که غیر اصولی شکل گرفته
تیشه اگر تو دست یه هنرمند باشه نتیجش میشه یک اثر هنری
ولی اگه تو دست من نابلد باشه میشه ضرر


البته یادم رفت بگم که لفظ بنجل رو من نمیگما
بسیاری از معماران بزرگ هم ازین لفظ استفاده کردن
یه وقت فکر نکنید من دارم توهین میکنم
 

Similar threads

بالا