کمال گرایی

saray_m

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاهي بعضي از افراد احساس مي كنند كارها را بايد صددرصد درست انجام دهند و در غير اينصورت بازنده هستنند و يا احساس مي كنند كاري را كه به انجام رسانده اند به اندازه كافي خوب نيستند و يا اينكه نوشتن مقالات و طرحهاي خود را به بهانه اينكه بايستي آنها را دقيق و بي عيب انجام دهند،به تعويق مي اندازند. در چنين صورتي شخص بجاي حركت در مسير موفقيّت سعي در كامل بودن دارد.


تعريف :
كمال گرايي، درواقع باوري غيرمنطقي است كه اشخاص نسبت به خود و محيط اطراف خود دارند.افرادي كه كمال گرا هستند، معتقدند كه خود و محيط اطرافشان بايد كامل بوده و هرگونه تلاشي در زندگي بايد بدون اشتباه و خطا باشد.


علل و عوامل مؤثر بر كمال گرايي:
1- وراثت و عوامل زيست شيميايي: شواهد واضح و مستقيمي در مورد اينكه كمال گرايي علت ژنتيكي و زيست شيميايي دارد،وجود ندارد. 2- يادگيري: اگر شما كمال گرا هستيد، احتمالاً در كودكي يادگرفته ايدكه ديگران با توجه به كارايي شما در انجام كارها به شما بها مي دهند،درنتيجه احتمالاً شما يادگرفته ايد درصورتي به خود بها دهيد كه مورد قبول ديگران واقع شويد. این امر می‌تواند شما را نسبت به نقطه نظرها و انتقادات دیگران ، آسیب پذیر و به شدت حساس سازد. تلاش برای حمایت از خودتان و رهایی از این گونه انتقادات ، سبب می‌گردد کامل بودن را تنها راه دفاع از خود بدانید.



ويژگيهاي افراد كمال گرا :
• جاه طلبي: تمايل به جاه طلبي و موفقيّت همراه با خودارزشيابيهاي انتقادي افراطي و عدم اعتماد به نفس، يكي از مشخصه هاي افراد كمال گراست. • ترس از بازنده بودن: افراد كمال گرا، غالباً شكست و رسيدن به هدفهايشان را با از دست دادن ارزش و بهاي شخصي مساوي مي دانند. • ترس از اشتباه كردن: افراد كمال گرا،غالباً اشتباه را مساوي با شكست مي پندارند و سعي مي كنند از اشتباه پرهيز كنند.كمال گراها فرصت يادگيري و ارتقاء را از دست مي دهند. • ترس از نارضايتي: كمال گراها در صورتي كه ديگران شاهد نقائص و معايب كارشان باشند،اغلب بدليل ترس از عدم پذيرش از سوي آنان،دچار وحشت مي گردند. تلاش براي كامل بودن درواقع روشي جهت حمايت گرفتن از ديگران بجاي انتقاد و طرد شدن و نارضايتي مي باشند. • تفكرهمه يا هيچ: افراد کمال گرا ، بندرت بر این باورند که در صورت به پایان رسیدن یک کار ، بطور متوسط هنوز با ارزش هستند. افراد کمال گرا ، در دیدن دورنمای موقعیتها دچار مشکل هستند. برای مثال ، دانش آموزی که همیشه نمره A داشته ، در صورت گرفتن نمره B بر این باور است که من یک بازنده هستم. • نااميدي:اين حالت ممكن است به اين علّت روي دهد كه آنان خود را افرادي بي كفايت مي پندارند و هنگامي كه در رسيدن به اهداف خود شكست مي خورند و يا تصور مي كنند كه ديگران بدون هيچگونه كار و تلاشي صاحب پست،مقام و موقعيّت مي شوند،دچار نااميدي مي شوند. • تاكيد بسيار بر روي بايدها: زندگی افراد کمال گرا ، غالبا براساس لیست پایان ناپذیری از بایدها بنا شده است. افراد کمال گرا با داشتن چنین تاکیدهایی برروی بایدها بندرت بر روی خواسته‌ها و آرزوهای خود حساب می‌کنند.


ابعاد كمال گرايي:
1- كمال گرايي خودمدار: كمال گرايي خودمدار يك مؤلفه انگيزشي است كه شامل كوشش هاي فرد براي دستيابي به خويشتن كامل مي باشد.دراين بعد كمال گرايي افراد داراي انگيزه قوي براي كمال،معيارهاي هاي بالاي غيرواقعي،كوشش اجباري و داراي تفكر همه يا هيچ در رابطه با نتايج،به صورت موفقيّت هاي تام يا شكست هاي تام مي باشند.اين افراد به حد كافي موشكاف و انتقادگر هستند،به طوري كه نمي توانند عيوب و اشتباهات يا شكست هاي خود را در جنبه هاي مختلف زندگي بپذيرند(فلت و همكاران1991) 2- كمال گرايي ديگرمدار: كمال گرايي ديگرمدار يك بعد ميان فردي است كه شامل تمايل به داشتن معيارهاي كمال گرايانه براي اشخاصي است كه براي فرد اهميّت بسياري دارند.ازاينرو اين نوع كمال گرايي ممكن است به روابط بين فردي دشوار منتهي گردد. 3- كمال گرايي جامعه مدار: در كمال گرايي جامعه مدار ديگران انتظارات اغراق آميز و غيرواقعي از شخص دارند.اگرچه برآوردن اين انتظارات مشكل است ولي شخص بايد به اين استانداردها نائل آيد تا مورد تائيد و پذيرش ديگران قرار گيرد.

اين معيارهاي افراطي معمولاً منجر به احساس شكست،اضطراب،خشم،درماندگي و نااميدي شده كه با تفكرات خودكشي و افسردگي در ارتباط است. تلاش سالم يا كمال گرايي بهنجار انتخاب اهداف سالم و داشتن تلاش و پشتكار با فرآيند خودتخرببگر كمال گرايي كاملاً تفاوت دارد.تلاش سالم(سازنده)،منجر به انتخاب اهداف برپايه خواسته هاي شخصي و آرزوها و نه براساس پاسخگويي به انتظارات خارجي مي گردد.به عبارت ديگر اهداف آنها،واقعي،خودجوش(دروني) و ذاتاً قابل حصول است.افراد تلاشگر سالم، از انجام كار در دست اجراء بيشتر از تفكر درمورد نتيجه پاياني آن لذت مي برند. وقتي اين افراد با تجاربي چون نارضايتي و شكست مواجه مي شوند،واكنشهاي آنها عموماً به مؤقعيّت ويژه موجود محدود مي شود و اين موضوع را به احساس ارزشمندي خويش تعميم نمي دهند.


درمان كمال گرايي:
از روشهاي شناختي- رفتاري بطور ويژه براي تعديل و درمان كمال گرايي استفاده مي شود.به طوركلّي در اين روشها فرض مي شود كه كمال گرايي از باورهاي غيرمنطقي فرد،سخت گيري،انعطاف ناپذيري،بايدها و مطلق گرايي در افكار نشاْت مي گيرد.در اين روشها مراجع(فرد) مي آموزد كه خود را بپذيرد و سرزنش نكند.




یاور وحدتی كارشناس ارشد روانشناسي باليني
 

saray_m

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر ما فردی کمال گرا باشیم ،‌احتمالا در کودکی یاد گرفته ایم دیگران با توجه به میزان کارآییمان در انجام کارها به ما بها می دهند در نتیجه آموخته ایم در صورتی ارزشمندیم که مورد قبول دیگران واقع شویم ( فقط بر پایه میزان پذیرش دیگران به خود بها می دهیم ) ،‌ بنا بر این عزت نفس ما ، بر اساس معیارهای خارجی پایه ریزی شده است . این امر می تواند ما را نسبت به نقطه نظرها و انتقادات دیگران ، آسیب پذیر و به شدت حساس سازد. در نتیجه تلاش برای حمایت از خودمان و رهایی از اینگونه انتقادات ، سبب می گردد کامل بودن را تنها راه دفاع از خود بدانیم . بعضی از احساسات ‍، افکار و باورهای منفی ذیل ،‌احتمالا با کمال گرایی مرتبط هستند:

ترس از بازنده بودن:


افراد کمال گرا ،‌غالبا شکست در رسیدن به هدف هایشان را با از دست دادن ارزش و بهای شخصی مساوی می دانند.

ترس از اشتباه کردن :


افراد کمال گرا ،‌غالبا اشتباه را مساوی با شکست می دانند . موضع آنها در زندگی ،‌حول و حوش اجتناب از اشتباه است . کمال گراها فرصت های یادگیری و ارتقاء را از دست می دهند.

ترس از نارضایتی :


افراد کمال گرا ،‌ در صورتی که دیگران شاهد نقایص یا معایب کارشان باشند ، غالبا به دلیل ترس از عدم پذیرش از سوی آنان ، دچار وحشت می گردند. تلاش برای کامل بودن در واقع روشی جهت حمایت گرفتن از دیگران به جای انتقاد ، طرد شدن یا نارضایتی می باشد.

همه یا هیچ پنداری :


افراد کمال گرا، بندرت بر این باورند که در صورت به پایان رسانیدن یک کار بطور متوسط ، هنوز با ارزش هستند. افراد کمال گرا در دیدن دورنمای موقعیت ها دچار مشکل هستند. برای مثال ،‌ دانش آموزی که همیشه نمره (الف) داشته ، در صورت گرفتن نمره (ب) بر این باور است که من یک بازنده کامل هستم.

اگر ما فردی کمال گرا باشیم ،‌احتمالا در کودکی یاد گرفته ایم دیگران با توجه به میزان کارآییمان در انجام کارها به ما بها می دهند در نتیجه آموخته ایم در صورتی ارزشمندیم که مورد قبول دیگران واقع شویم


تاکید بسیار بر روی بایدها :


زندگی کمال گرا غالبا بر اساس لیست پایان ناپذیری از بایدها بنا شده است که با قوانین خشکی برای هدایت زندگی آنها به خدمت گرفته می شود . افراد کمال گرا با داشتن چنین تاکیدهایی بر روی باید ها بندرت بر روی خواسته ها و آرزوهای خود حساب می کنند.

اعتقاد داشتن به این امر که دیگران به آسانی به موفقیت می رسند:

افراد کمال گرا مشاهدات خود را به گونه ای جمع آوری می کنند که بگویند افراد دیگر با کمترین تلاش ، خطاهای کم ، استرس های عاطفی کمتر و بالاترین اعتماد به نفس به موفقیت دست می یابند . در عین حال افراد کمال گرا کوششهای خود را پایان نا پذیر و ناکافی تلقی می کنند.
 

saray_m

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیا شما هم فرد کمال گرایی هستید؟

آیا شما هم همواره فکر می کنید آن کسی که می خواهید باشید نیستید؟

آیا احساس می کنیپد کارهایی که به اتمام رسانده اید به اندازه کافی خوب نیستند؟

آیا نوشتن مقالات و طرحها را با اهداف انجام دقیق آنها به تعویق می اندازید ؟

آیا احساس می کنید کارها را باید صد در صد درست انجام دهید و در غیر این صورت فردی متوسط و یا حتی بازنده هستید؟
اگر چنین باشد در آن صورت ما به جای حرکت در مسیر موفقیت سعی در کامل بودن داریم.

تلاش برای حمایت از خودمان و رهایی از انتقادات ، سبب می گردد کامل بودن را تنها راه دفاع از خود بدانیم
 

Similar threads

بالا