هر روز يك آيه ي ارزشمند از قرآن

كربلايي حسام

اخراجی موقت
این هم تقدیم به یکی از عزیزان:

وَإِذَا لَقُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْاْ إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُواْ إِنَّا مَعَكْمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُونَ ﴿14﴾


و چون با كسانى كه ايمان آورده‏اند برخورد كنند مى‏گويند ايمان آورديم و چون با شيطانهاى خود خلوت كنند مى‏گويند در حقيقت ما با شماييم ما فقط [آنان را] ريشخند مى‏كنيم (14)
 

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً كَبِيراً (9) سوره مبارکه اسراء


اين قرآن،به راهى كه استوارترين راههاست، هدايت مى كند; و به مؤمنانى كه كارهاى شايسته انجام مى دهند، بشارت مى دهد كه براى آنهاپاداش بزرگى است.
 

كربلايي حسام

اخراجی موقت
كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ ﴿26﴾
وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ ﴿27﴾


هر چه بر [زمين] است فانى‏شونده است (26)
و ذات باشكوه و ارجمند پروردگارت باقى خواهد ماند (27)


قرآن حکیم-سوره الرحمن
 

خيبر

عضو جدید
کاربر ممتاز
سوره : المائدة آیه : 41


يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لاَ يَحْزُنكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُواْ آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِن قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِينَ هِادُواْ سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَـذَا فَخُذُوهُ وَإِن لَّمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُواْ وَمَن يُرِدِ اللّهُ فِتْنَتَهُ فَلَن تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللّهِ شَيْئًا أُوْلَـئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللّهُ أَن يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ

اى پيامبر، كسانى كه در كفر شتاب مى‏ورزند، تو را غمگين نسازند [چه‏] از آنان كه با زبان خود گفتند: «ايمان آورديم»، و حال آنكه دلهايشان ايمان نياورده بود، و [چه‏] از يهوديان: [آنان‏] كه [به سخنان تو] گوش مى‏سپارند [تا بهانه‏اى‏] براى تكذيب [تو بيابند]، و براى گروهى ديگر كه [خود] نزد تو نيامده‏اند، خبرچينى [جاسوسى‏] مى‏كنند، كلمات را از جاهاى خود دگرگون مى‏كنند [و] مى‏گويند: «اگر اين [حكم‏] به شما داده شد، آن را بپذيريد، و اگر آن به شما داده نشد، پس دورى كنيد.» و هر كه را خدا بخواهد به فتنه درافكند، هرگز در برابر خدا براى او از دست تو چيزى بر نمى‏آيد. اينانند كه خدا نخواسته دلهايشان را پاك گرداند. در دنيا براى آنان رسوايى، و در آخرت عذابى بزرگ خواهد بود.

O Apostle! let not those grieve you who strive together in hastening to unbelief from among those who say with their mouths: We believe, and their hearts do not believe, and from among those who are Jews; they are listeners for the sake of a lie, listeners for another people who have not come to you; they alter the words from their places, saying: If you are given this, take it, and if you are not given this, be cautious; and as for him whose temptation Allah desires, you cannot control anything for him with Allah. Those are they for whom Allah does not desire that He should purify their hearts; they shall have disgrace in this world, and they shall have a grievous chastisement in the hereafter


شان نزول آیه

از امام باقر (عليه السلام) نقل گرديده است: يكى از اشراف يهود خيبر كه داراى همسر بود، با زن شوهردارى كه او هم از خانواده‏هاى سرشناس خيبر محسوب مى‏شد، عمل منافى عفت انجام داد. يهوديان از اجراى حكم تورات (سنگسار كردن) در مورد آنها ناراحت بودند، و به دنبال راه حلى مى‏گشتند كه آن دو را از حكم مزبور معاف سازد، در عين حال پاى‏بند بودن خود را به احكام الهى نشان دهند، اين بود كه به هم مسلكان خود در مدينه پيغام فرستادند كه حكم اين حادثه را از پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) بپرسند (تا اگر در اسلام حكم سبكترى بود آن را انتخاب كنند و در غير اين صورت آن را نيز به دست فراموشى بسپارند و شايد از اين طريق مى‏خواستند توجه پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) را نيز به خود جلب كنند و خود را دوست مسلمانان معرفى نمايند). به همين جهت جمعى از بزرگان يهود مدينه به همراه آن زن و مرد خدمت پيامبر (صلي الله عليه و آله) رسيدند. پيامبر (صلي الله عليه و آله) فرمود: آيا هر چه حكم كنم مى‏پذيريد؟ آنها گفتند: به خاطر همين نزد شما آمده‏ايم! در اين موقع حكم سنگباران كردن كسانى كه مرتكب زناى محصنه مى‏شوند نازل گرديد، ولى آنها از پذيرفتن اين حكم (به عذر اينكه در مذهب آنها چنين حكمى نيامده شانه خالى كردند!). پيامبر (صلي الله عليه و آله) اضافه كرد، اين همان حكمى است كه در تورات شما نيز آمده، آيا موافقيد كه يكى از شما را به داورى بطلبم و هر چه او از زبان تورات نقل كرد بپذيريد، گفتند: آرى. پيامبر (صلي الله عليه و آله) گفت: ابن صوريا كه در فدك زندگى مى‏كند چگونه عالمى‏است؟ گفتند: او از همه يهود به تورات آشناتر است. لذا به دنبال او فرستادند و هنگامى كه نزد پيامبر (صلي الله عليه و آله) آمد به او فرمود: ترا به خداوند يكتايى كه تورات را بر موسى (عليه السلام) نازل كرد و دريا را براى نجات شما شكافت و دشمن شما فرعون را غرق نمود و در بيابان شما را از مواهب خود بهره‏مند ساخت سوگند مى‏دهم، بگو: آيا حكم سنگباران كردن در چنين موردى در تورات بر شما نازل شده است يا نه؟ او در پاسخ گفت: سوگندى به من دادى كه ناچارم بگويم. آرى، چنين حكمى در تورات آمده است. پيامبر (صلي الله عليه و آله) گفت: چرا از اجراى اين حكم سرپيچى مى‏كنيد؟ او در جواب گفت: حقيقت اين است كه ما در گذشته اين حد را در باره افراد عادى اجرا مى‏كرديم، ولى در مورد ثروتمندان و اشراف خوددارى مى‏نموديم، اين بود كه گناه مزبور در طبقات مرفه جامعه ما رواج يافت تا اينكه پسر عموى يكى از رؤساى ما مرتكب اين عمل زشت شد، و طبق معمول از مجازات او صرف نظر كردند، در همين اثنا يك فرد عادى مرتكب اين كار گرديد، هنگامى كه مى‏خواستند او را سنگباران كنند، خويشان او اعتراض كردند و گفتند: اگر بنا هست اين حكم اجرا بشود بايد در مورد هر دو اجرا بشود به همين جهت ما نشستيم و قانونى سبكتر از قانون سنگسار كردن تصويب نموديم و آن اين بود كه به هر يك چهل تازيانه بزنيم و روى آنها را سياه كرده و وارونه سوار مركب كنيم و در كوچه و بازار بگردانيم! در اين هنگام پيامبر (صلي الله عليه و آله) دستور داد كه آن مرد و زن را در مقابل مسجد سنگسار كنند و فرمود: خدايا! من نخستين كسى هستم كه حكم ترا زنده نمودم بعد از آنكه يهود آن را از بين بردند. در اين هنگام آيات 41 و 42 نازل شد و جريان مزبور را به طور فشرده بيان كرد.

تفسیر نور

از آيه استفاده مى‏شود كه علماى يهود گروهى از يهوديان و منافقان را نزد پيامبر اسلام فرستادند و خودشان از مقابله و رويارويى دورى مى‏كردند «لم يأتوك» و هدفشان اين بود كه شايد دستورات و احكام اسلام مطابق چيزى باشد كه آنان از تورات تحريف كرده‏اند و سفارش مى‏كردند اگر گفتار پيامبر اسلام مطابق حرف ما بود بگيريد وگرنه رها كنيد. منافقان و هيئت اعزامى نزد حضرت آمدند و با دقّت گوش مى‏دادند تا بر سخنان حضرت، دروغ و شايعه‏اى ببندند. «سمّاعون للكذب» 1- انبيا نسبت به گمراهان دلسوزند. «يا ايّها الرّسول لايحزنك» 2- كفر، ميدانى دارد كه گروهى در آن به سرعت پيش مى‏روند و هر لحظه به كفرشان اضافه مى‏شود. «يسارعون فى الكفر» 3- دشمنان، در كفر و نفاق شتاب دارند، چرا مسلمانان در راه حقّ بايد سستى كنند؟ «يسارعون فى الكفر» 4- نفاق، مايه‏ى افزايش كفر است. «يسارعون فى الكفر من الّذين... بافواههم» 5 - ايمان، با پذيرش قلبى است، نه اظهار زبانى. «آمنّا بأفواههم و لم‏تؤمن قلوبهم» 6- ايمانى ارزش دارد كه در قلب، راسخ باشد. «و لم تؤمن قلوبهم» 7- قلب، مركز ايمان است. «لم تؤمن قلوبهم» 8 - منافقان ويهوديان، در كنار هم يك هدف را تعقيب مى‏كنند. «من الّذين قالوا آمنّا بافواههم... و من الّذين هادوا» 9- گوش دادن مهم نيست، انگيزه‏ى آن مهم است. «سمّاعون للكذب» 10- كفّار، عوامل نفوذى و جاسوس در ميان مسلمانان دارند، مبلّغان دينى نبايد همه‏ى شنوندگان را خوش نيّت بپندارند. «سمّاعون لقوم آخرين» 11- تحريف، خيانت فرهنگى يهود است. «يحرّفون الكلم» 12- گزارشگرى دور از تقوا، يكى از شغل‏هاى خطرناك است. «سمّاعون للكذب... يحرّفون...» 13- كلمات آسمانى هر يك جايگاه مخصوص دارد. «من بعد مواضعه » 14- ما بايد تسليم اوامر خدا باشيم، نه آنكه احكام الهى مطابق خواسته‏هاى ما باشد. «فخذوه... فأحذروا» <97> 15- گناه، انسان را از لياقت براى هدايت مى‏اندازد. «و مَن يرد اللّه فتنته» 16- منافقان، از شفاعت پيامبر محرومند. «فلن تملك له من اللَّه شيئاً» 17- حتّى رسول اللّه براى متعصّبان لجوج و هوسباز، نقشى ندارد. «فلن تملك» 18- قهر الهى بدنبال سوء رفتار انسان است. «سمّاعون للكذب... لم يرد اللّه ان يطهّر قلوبهم» 19- قلب سرسخت و لجوج، از دريافت الطاف حقّ محروم است. «لم يرد اللَّه ان يطهّر قلوبهم» 20- عذاب دنيا نسبت به عذاب آخرت چيزى نيست. «فى‏الدّنيا خزى و لهم فى الاخرة عذاب عظيم» 21- منافقان، هم بدبختى دنيوى دارند، هم عذاب بزرگ قيامت در انتظارشان است. «لهم فى الاخرة عذاب عظيم»
 

!ala

عضو جدید
کاربر ممتاز
يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ ﴿۶﴾
اى انسان چه چيز تو را در باره پروردگار بزرگوارت مغرور ساخته

الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ ﴿۷﴾
همان كس كه تو را آفريد و [اندام] تو را درست كرد و [آنگاه] تو را سامان بخشيد

سوره الإنفطار
 

Similar threads

بالا