آیه:
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَن يَسْتَنكِحَهَا خَالِصَةً لَّكَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمً(50)
معنی:
اى پيامبر، (فعلا هفت طايفه از زنها را) بر تو حلال كرديم: آن همسرانت را كه مهر آنها را پرداختهاى، و بردههاى مملوكت را از آنهايى كه خداوند (در جنگ به عنوان اسارت) به تو ارزانى داشته، و دختران عمويت و دختران عمههايت و دختران دائيت و دختران خالههايت را كه با تو (از مكه به سوى مدينه) هجرت كردهاند، و زن باايمانى را كه خود را به پيامبر ببخشد (مجانا بدون مهر در اختيار او نهد) اگر پيامبر بخواهد او را به همسرى گيرد، در حالى كه (اين حكم كه با عقد هبه و قبول آن، زوجيت حاصل شود) مخصوص توست نه ديگر مؤمنان. ما آنچه را درباره همسران و بردگان مردم بر آنان واجب كرديم (از عدد زن و مهر و نفقه و احكام برده) دانستهايم (و اين توسعه را براى تو در امر زنها قرار دادهايم) تا تو را حرج و مشقّتى نباشد (و بتوانى با ازدواجهاى مختلف طوايفى از عرب را با خود و اسلام مرتبط سازى) و خداوند همواره آمرزنده و مهربان است
تفسیر:
هان اى پيامبر! به يقين ما براى تو آن همسرانت را كه مَهرشان را پرداختهاى، حلال [و روا] گردانيديم؛ و [نيز آن] كنيزانى را كه خدا از راه غنيمت به تو داده است [برايت روا ساختيم]؛ و [نيز پيمان زندگى مشترك با] دخترعموها و دخترعمهها و دخترداييها و دخترخالههايت را، كه با تو دست به هجرت زدند و [نيز] زن با ايمانى كه خويشتن را [بدون دريافت مهريه ]به پيامبر ببخشد، اگر پيامبر [هم] بخواهد او را به همسرى [خويش] برگزيند؛ [امّا اين سبك گزينش همسر] ويژه تو مىباشد، نه ديگر ايمانآوردگان، بىترديد ما مىدانيم كه در مورد زنان و كنيزان آنان چه [مقرراتى را] برايشان مقرر داشتيم؛ [آرى، ازدواج از راه بخشش را ويژه تو ساختيم] تا بر تو تنگنايى نباشد؛ و خدا هماره بسيار آمرزنده و مهربان است. تفسير انحلال خانواده يا جدايى شرافتمندانه در اين دو آيه روى سخن با ايمانآوردگان به خدا و پيامبر و پيشواى آسمانى آنان است.
در آيه نخست گوشهاى از مقررات جدايى شرافتمندانه زن و شوهر و انحلال خانواده، براى كسانى كه راه ادامه زندگى نمىنگرند، بيان مىگردد، و در آيه ديگر گوشهاى از مقررات براى زندگى خانوادگى پيامبر؛ نخست مىفرمايد: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَكَحْتُمْ الْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهَا هان اى كسانى كه ايمان آوردهايد، اگر زنان با ايمان را به همسرى خويش برگزيديد، آن گاه پيش از آميزش با آنان، به دليلى طلاقشان را داديد، ديگر بر عهده آنان هيچ گونه عدّهاى كه آنان را برشماريد و به حساب آوريد، به سود شما نيست. منظور از «عدّه» در آيه شريفه اشاره به سه عادت ماهانه و پاكى است، كه آن را سه ماه و ده روز مىشمارند؛ و بدين وسيله اين «عدّه»، از اين گروه از زنان برداشته مىشود، چرا كه با اين گروه از زنان آميزش نشده و رحم آنان از نطفه پاك است و مىتوانند در صورت تمايل همان روز جدايى با ديگرى ازدواج نمايند. فَمَتِّعُوهُنَّ بنابراين آنان را با هديهاى در خور بهرهور سازيد. «ابن عباس» بر آن است كه اين كار زمانى انجام مىشود كه براى مهريه چيزى مقرّر نشده باشد، امّا اگر براى چنين زنى مهريهاى در نظر گرفته شده است، در آن صورت نيمى از مهريه بايد پرداخت گردد و افزون بر آن، به دلخواه مرد است كه هرچه خواست به او هديه بدهد و او را خشنود سازد. اين ديدگاه از امامان راستين ما نيز رسيده است؛ از اين رو آيه به موردى تفسير مىگردد كه براى زن مهريهاى مقرر نشده، و در آن صورت است كه بايد او را به گونهاى شايسته و پسنديده بهرهور ساخت. وَسَرِّحُوهُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا و آنان را به شيوهاى نيكو رها كنيد. به باور «جبايى» منظور اين است كه: آنان را بدون هيچ ستم و آزارى رها كنيد. و به باور پارهاى ديگر منظور اين است كه: و آنان را از خانه رها كنيد تا به سراغ سرنوشت خويش بروند، چرا كه عدّهاى بر ايشان نيست تا آن مدت را در خانه شوهرى كه طلاقشان گفته است بمانند؛ از اين رو بايد بدون هيچ اذيّت و ستمى، آنان را به صورت پسنديده رها كرد. منظور از «رهاكردنى نيكو»، يا «سراحاً جميلاً» نيز اين است كه آنان را با عنايت به شرايط مالى و اقتصادى خويش از نظر گشايش و تنگنا، بهرهور سازد. «حبيببن ابىثابت» آورده است كه در حضور چهارمين امام نور نشسته بودم كه مردى شرفياب گرديد و گفت: هان اى پسر پيامبر! من با فلان زن ازدواج كردم در حالى كه آن روز او را طلاق داده شده و بدون مانع مىگفتم و مىپنداشتم؛ آيا انديشهام درست است؟ حضرت فرمود: برو ازدواج كن و آسوده خاطر باش كه خدا نكاح را پيش از طلاق قرار داده است، و در اين مورد وسوسه لازم نيست؛ و آن گاه به تلاوت آيه مورد بحث پرداخت. * * * در دوّمين آيه مورد بحث قرآن روى سخن را به پيامبر گرامى نموده و روشنگرى مىكند كه با چه زنانى مىتواند پيمان زندگى مشترك بسته، و خانواده تشكيل دهد؛ در اين مورد مىفرمايد: يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ هان اى پيامبر! ما آن همسرانت را كه مهريه آنان را پرداختهاى بر تو روا و حلال ساختيم. واژه «ايتاء» گاه به مفهوم پرداختن آمده است، و گاه به مفهوم تعهّد به پرداخت. وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ و نيز كنيزانى را كه خدا از راه غنايم و انفال و اسيران جنگى به تو بخشيد. به باور مورّخان «ماريه قبطيه» كه ابراهيم را براى پيامبر به دنيا آورد، و نيز «صفيه» و «جويريه» از راه غنايم و انفال به پيامبر داده شد و آن حضرت به كرامت خويش هر سه را آزاد ساخت و با آنان پيمان خانوادگى بست. وَبَنَاتِ عَمِّكَ و نيز دختران عمويت را براى ازدواج، بر تو روا ساختيم. وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ و نيز دخترانِ عمههايت را بر تو حلال نموديم، كه منظور زنان و دختران قريش باشند؛ وَبَنَاتِ خَالِكَ و نيز دختران دايىات را؛ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ و نيز دختران خالههايت را، آرى، اين چهار گروه از زنان را نيز براى ازدواج بر تو حلال گردانيديم، در صورتى كه با تو هجرت كرده باشند؛ لازم به يادآورى است كه اين شرط هجرت پس از مدتى نسخ گرديد. وَامْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنكِحَهَا و نيز زن با ايمانى را كه بخواهد خود را بدون هيچ مهريهاى بر پيامبر ببخشد، و پيامبر نيز بخواهد با وى ازدواج كند؛ چنين زنى را نيز بر تو حلال و روا ساختيم، امّا زن شركگرا اگر خود را هم به پيامبر ببخشد، پيامبر نمىتواند او را به همسرى برگزيند. خَالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ امّا چنين ازدواجى ويژه پيامبر است نه ديگر ايمانآوردگان. «ابن عباس» مىگويد: منظور اين است كه: و اين شيوه از همسرگزينى ويژه توست و بر ديگران روا نيست. آرى، اين از ويژگىهاى آن حضرت است كه در ازدواج و تشكيل خانه و خانواده مىتواند از واژه «هبه» يا بخشش از سوى زن و پذيرش بخشش از سوى پيامبر بهره گيرد و ديگران نمىتوانند با اين شيوه و واژه تشكيل خانواده بدهند. آيا پيامبر با اين شيوه ازدواج كرد؟ در اينكه آيا اين حكم ويژه خدا در مورد پيامبر در ميدان زندگى آن حضرت ظهور هم داشته است يا نه؟ و اينكه اگر ظهور داشته، كدام يك از همسران پيامبر با اين شيوه، به افتخار همسرى او نايل آمده است، ديدگاهها متفاوت است:
1- به باور «ابن عباس» و «مجاهد»، خدا اين شيوه را ويژه پيامبر مقرر داشت، امّا چنين زنى نزد آن حضرت نيامد و در خانهاش نبود.
2- امّا به باور پارهاى ديگر، «ميمونه»، يكى از همسران آن حضرت بانويى بود كه خويشتن را بدون مهريه به پيامبر بخشيد و او نيز پذيرفت.
3- «شعبى» آن زن را «زينب» بانويى از «انصار» عنوان مىكند.
4- گروهى از جمله چهارمين امام نور حضرت سجّاد برآنند كه آن بانو «امشريك» دختر «جابر» از قبيله «بنىاسد» بود.
5- و «عروهبن زبير» بر آن است كه آن بانو «خوله» دختر «حكيم» بود. در اين مورد آوردهاند كه: وقتى بانوى نامبرده خود را بدون مَهريه به پيامبر بخشيد، و آن حضرت پذيرفت، عايشه گفت: چرا بايد زنان اين كار را انجام بدهند؟ و درست در آنجا بود كه آيه مورد بحث فرود آمد. عايشه گفت: خداى فرزانه را جز به خاطر تو اى پيامبر! نديدم در كارى شتاب كند، پيامبر فرمود: اگر تو هم او را خالصانه فرمانبردارى كنى به خاطرت شتاب خواهد فرمود. و انّك ان اطعت الله مسارع فى هواك. قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ ما نيك مىدانيم كه براى آنان در مورد همسرانشان، از نظر مقرر داشتن مهريه و نيز محدوديت در شمار همسر چه حكم و قانونى را مقرر داشتيم و آن را براى آسان ساختن كارت از تو برداشتيم. وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ و نيز آن كنيزانى را كه خدا از راه بخشش، خريد و غنايم به تو داده است، براى تو حلال ساختيم و مىتوانى از آنها براى خويش همسر برگزينى؛ ما تو را به اين ويژگىها براساس دانش و حكمت و مصلحتى كه در آنهاست اختصاص داديم، و هرگز اين مقررات براساس هوا و هوس و بدون معيار و ملاك و مصلحت نيست. لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ اينها به خاطر آن است كه در انجام وظايف و بر دوش كشيدن بار گران رسالت بر تو تنگنا و سختى و گناه نباشد. وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا و خدا هماره آمرزنده گناه بندگان توبهكار است و نسبت به آنان و يا به تو در برداشتن تنگناها و آسان كردن مقررات مهربان است.