من خیلی امیدوارم اومدم به ناامیدها یه سری بزنم
ای ولا به شما
من خیلی امیدوارم اومدم به ناامیدها یه سری بزنم
شما سرور ماییاره یه کتک مفصل لازم داری
سلاممن خیلی ناامیدم خیلی .................................
سلام..بد نبینیسلام
نبینم ناراحتی
سلام
فقط نا امیدی
یا گیجم شدی؟
چرا ؟؟؟
خوب آرهبا منی؟
چند سالته ؟آخه همشون ازم بزرگترن همشون حسودن همشون بی ادبن
وقتی می رم دانشگاه تا یه هفته از هر چی آدمه بدم میاد تو دلم می گم فکر کن این ادمای دنیای مجازی هم همین طوری باشن همشون عین همون آدم واقعیا باشن ..........................
من راستش یه کم از ورودی های خودم جلوتر افتادم مثلا با ورودی های سال پیش افتادم اونا هم .........
متنفرم از همشون
این جواب سواایه من بود ؟؟؟یاد دوران لیسانس به خیر
من انگیزمو دارم از دست می دم
و کلی ناامیدم
الان هم کم کمه که اشکم در آد
بی خیال مهندس امثال تو به 100 نفر کار گر امید میدن بعد خودت نا امیدی
چرا داری امیدتو از دست میدی ؟
بابا یه کم همت داشته باش درست میشه؟
مشکلت چیه ؟ بگو شاید بتونیم کمک کنیم
مرسی مشکلاتم اوه اوووووووووووووووووه خیلیان واینجا مجالی برا گفتنشون نیست .......................
با این حساب می خوای نا امید بشینی چیکار کنی ؟
همه چی زمان میخواد ؟
زمان قارتگر خاطرهاست ؟ زمان قارتگر جوانی و شور و حال جوانیه
قدر همین لحظه تو بدون
اگر جای من بودی تو سن 28 سالی باید همه خونه زندگیو ماشینها و سگ و کارمو ول کن برم خدمت چیکار میکردی؟
مثلا خیر سرم مدیریم واسه خودم حال کارمو ول کنم برم بعد از دو سال بیام تازه اول خط
سگم بودن من دق میکنه طفلی
ولی بازم میگم بی خیال هر چه پیش آید خوش آید
حاصل کارگه کون مکان این همه نیست باده پیش ار که از لب تا بدهان این همه نیست
اوکی چرا ؟تو 28 سالگی می ری سربازی؟
خوش به حال مایه دارت که فقط دغدغت سگته
ولی واقعا اینو میگم من تمام پسرای اقواممون رفتن سربازی و تازه فهمیدم چقدر بعد این دو سال اصلا بزرگ می شن کلی تغییر می کنن
و درمورد مشکلات خودم واقعا از سربازی رفتن به دره
یکی نه دو تا نه شاید ده تا گره افتاده تو کار خودمو خونوادم مشکلات خودم به کنار خیلی جزیئن و خیلی گذرا اما خونوادم واقعا خیلی سخته انگار هر روز که خوشیذ طلوع می کنم باید بریم به جنگ مشکلاتمون من بچه های باشگاه رو دقیق نمی شناسم و دقیق نمی دونم هر کدومشون چه سر نوشتی تو زندگیشون داشتن اما درمورد خودم می دنم سرنوشتم یک مقدار پیچیده و سخت و نگران کننده هستش
هر چند نه من و نه خونوادم هیچ کدوممون نا امید نیستیم ولی یه موقع هایی نا امیدی خودش تو دلت رخنه می کنه و هیچ راهیی برا فرارت نمی زاره و تو مجبوری واقعیتو بپذیری حتی اگه 100 بار انکارش کنی...............
نا اميدم!!
فقط همين ...
من تا حالا سر کار میرفتم واسه همین خدمت نرفتم
دغدغم سگم نیست
تموم اون چیزایی هستش که تو این مدت واسه بدست آوردنش زحمت کشیدم و بدست اوردم حالا باید بذارمو برم من 4 سال کار کردم شدم مدیر یه قسمت حالا باید برم 1 سال بعد بیام دوباره از نو شروع کنم
کار من از بزرگ شدن گذشته دیگه بزرگتر از این نمیشم
ببین زندگی یه مسابقس که همه برای برنده شدن دارن تلاش میکنن اگر بشینی و دست رو دست بذاری باختی
منم پیرم در اومده تا به این جا رسیدم پدرم ریالی بهم کمک نکرده همشو خودم در اوردم و شبا ساعت 11 میرفتم خونه الانم ساعتت 11 شام نخورده میرسم خونه زندگی تو ایران یعنی این زنده بودن نه زندگی کردن
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
عشق نا فرجام | گفتگوی آزاد | 4 | ||
ردیاب گوشی سرقت شده با موبایل یاب !! کنترل همسر و فرزند نا محسوس !! جتما ببینید | گفتگوی آزاد | 15 | ||
I | نا امیدی زیاد | گفتگوی آزاد | 10 | |
این امتیازات به حقه یا نا بجا؟ | گفتگوی آزاد | 27 | ||
زین پس بجای کلمه گنگ و نا مانوس... | گفتگوی آزاد | 2 |