[FONT="]تبري كه زدي بر دلم از غمزه خطا رفت...تا باز چه انديشه كند راي صوابت[/FONT]
تامل در آیینه دل کنی ///صفایی به تدریج حاصل کنی
[FONT="]تبري كه زدي بر دلم از غمزه خطا رفت...تا باز چه انديشه كند راي صوابت[/FONT]
تامل در آیینه دل کنی ///صفایی به تدریج حاصل کنی
روز وصلم قرار دیدن نیست/شب هجرانم آرمیدن نیست
طاقت سر بریدنم باشد/وز حبیبم سر بریدن نیست
[FONT="]یار بی پرده از در و دیوار .......در تجلی است،یا اولی الابصار[/FONT]
راستی کن که راستان رستند// راستان درجهان قوی دستند
ترسم که نمانم من از این رنج دریغا/کاندر دل من حسرت روی تو بماندتا تو نگاه میکنی کار من اه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است....
ترسم که نمانم من از این رنج دریغا/کاندر دل من حسرت روی تو بماند
درخت دوستی بنشان که کام دل به بار ارد/ نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار ارد
درخت دوستی بنشان که کام دل به بار ارد/ نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار ارد
دعا کن به شب چون گدایان به سوز // اگر میکنی پادشاهی به روز
درخت غنچه برآورد و بلبلان مستند/جهان جوان شد و یاران به عیش بنشستند
حریف مجلس ما خود همیشه دل میبرد/علی الخصوص که پیرایهای بر او بستند
درین سرای بی کسی کسی به در نمیزند/ به دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند
در کوزه های مست بخوابان سر مرا
جغرافیای مرگ بکن بستر مرا
اي دل اگر از ان چاه زنخدان به در ايي ...هر جا كه روي زود پشيمان به در ايي
نه به هفت اب كه رنگش به صد اتش نرود....انچه با خرقه زاهد مي انگوري كرداینجا سکوت حرف زیادیست عشق من
دی ماه زیر برف زیادیست عشق من
دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکردنه به هفت اب كه رنگش به صد اتش نرود....انچه با خرقه زاهد مي انگوري كرد
سلامدلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد
یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد
سلام...
سلام
در غریبی و فراق و غم دل پیر شدم.............ساغر می ز کف تازه جوانی به من آر
در عهد پادشاه خطابخش جرم پوشروی نبضی که میزند محکم
ساعتت ... ایستاده با تردید
روی نبضی که میزند محکم
ساعتت ... ایستاده با تردید
دغای ضعیفان امیدوار....ز بازوی مردی اید به کارروی نبضی که میزند محکم
ساعتت ... ایستاده با تردید
در عهد پادشاه خطابخش جرم پوش
حافظ قرابه کش شد و مفتی پیاله نوش
سرعت خیلی پایینه!!! شرمنده...[/QUOTE
شیراز ... طوس .... بی اتوبانی که لازم است
او میرسد درست زمانی که لازم است
شما هم مشکل دارید....................مثل من.....................شرمنده پست تشکر ندارمدر عهد پادشاه خطابخش جرم پوش
حافظ قرابه کش شد و مفتی پیاله نوش
سرعت خیلی پایینه!!! شرمنده...
عجب!
این شعر است! بسی تاسف باید خورد به حال شعر پارسی!
بارها گفته و بار دگر می گوییم! شعر نو املای بی فعل بی نیست!
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |