مشاعرۀ سنّتی

يامين

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو شبي در انتظاري ننشسته اي چه داني؟
كه چه شب گذشت بر منتظران ناشكيبت
سعدي
 

يامين

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما دو دريچه رو به روي هم*********آگاه ز هر بگو مگوي هم
هر روز سلام و پرسش و خنده*******هر روز قرار روز آينده
عمر آينه ي بهشت، اما...آه******بيش از شب و روز دي كوتاه
اكنون دل من شكسته و خسته ست***زيرا يكي از دريچه ها بسته ست
نه مهر فسون، نه ماه جادو كرد***نفرين به سفر كه هرچه كرد او كرد

(مهدي اخوان ثالث)
 
آخرین ویرایش:

2sadaf2

عضو جدید
کاربر ممتاز
در صبح آشنايي شيرينمان تو را
گفتم كه:" مرد عشق نئي!" باورت نبود
در اين غروب تلخ جدايي، هنوز هم
مي خواهمت چو روز نخستين ولي چه سود؟

فريدون:gol:
 

بشارت

عضو جدید
دلربايي نه به آن است كه عاشق بكشند
خواجه آن است كه باشد غم خدمتكارش
اي كه بر كوچه معشوقه ما ميگذري
بر حذر باش كه سر ميشكند ديوارش
 

melika62

عضو جدید
شيدا از آن شدم که نگارم چو ماه نو
ابرو نمود و جلوه گري کرد و رو ببست
 

الهه_م

عضو جدید
تونازک طبعی و طاقت نیاری
گرانیهای مشتی دلق پوشان
چو مستم کرده ای مستور منشین
چونوشم داده زهرم منوشان
 

melika62

عضو جدید
نيست بر لوح دلم جز الف قامت دوست
چه کنم حرف دگر ياد نداد استادم
 

artemiss

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون همی سپرم
--------------
حافظ
 

hami_life

عضو جدید
کاربر ممتاز
من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشید بار تن نتوانم
من بنده ی ان دمم که ساغی گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم
 

artemiss

عضو جدید
کاربر ممتاز
مگر چقدر سر در گریبانت نهاده بودم
که پیچک ها آمدند و نیلوفر بافتند بر تن هایمان
-----------
بنفشه حجازی
 

hami_life

عضو جدید
کاربر ممتاز
نیست سری گز تو پر اشوب نیست
این همه هم خوب بودن خوب نیست
جور و جفا کن که حبیب منی
مهر و وفا شیوه ی محبوب نیست
رهی
 

hami_life

عضو جدید
کاربر ممتاز
مردم ز غمت مردم رحمی به دلم جانا
دانی که چه می خواهم تی دخترک دانا
م.امید
 

يامين

عضو جدید
کاربر ممتاز
کرم بین و لطف خداوندگار

گنه بنده کرده است و او شرمسار
 
آخرین ویرایش:

benyaminl

عضو جدید
زمستان 1339

زمستان 1339

سلامت را نمي خواهند پاسخ گفت
سرها در گريبان است
کسي سر بر نخواهد کرد پاسخ گفتن و ديدار ياران را
نگه جز پيش پا را ديد و نتوان رفت
که سرما سخت سوزان است
وگر دست محبت سوي کس يازي به اکراه آورد دست از بغل بيرون
زمستان است.
 

يامين

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقت سحر است خيز ای مايه ناز
نرمک نرمک باده خور و چنگ نواز
کانها که بجايند نپايند بسی
و آنها که شدند کس نميايد باز
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا