مشاعرۀ سنّتی

barg

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده ی گزند مباد
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد

یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
ياری اندر کس نمی بينم ياران را چه شد؟
دوستی کی آخر آمد دوست داران را چه شد؟
 

laleh_a

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل نیست کبوتر که چو برخاست ، نشیند
از گوشه بامی که پریدیم، پریدیم
 

mr.mehrdad

عضو جدید
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم
از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
من آن نگين سليمان به هيچ نستانم
که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد
 

mahdi271

عضو جدید
من چون خیال رویت جانا به خواب بینم
کز خواب می نبیند چشمم بجز خیالی
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا چند فروغی را مجروح توان ديدن
يا مرهم زخمی کن، يا ضربت محکم زن **

 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
اهل نظر، دو عالم در يک نظر ببازند
عشق است و داد اول بر نقد جان توان زد
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
بس که سودای سر زلف تو پختم به خيال
عاقبت چون سر زلف تو شدم سودايی
 

araz_heidari

عضو جدید
کاربر ممتاز
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
مرا نه سر نه سامان آفریدند
پریشانم پریشان آفریدند
پریشان خاطران رفتند در خاک
مرا از خاک ایشان افریدند:gol:
 

tatoo

عضو جدید
دارمت دوست به حدی که خدا می داند
این گفته فقط باد صبا می داند
مهرت ای دوست زمانی ز دلم پاک شود
که همه پیکر من زیر زمین خاک شود
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا