مشاعرۀ سنّتی

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دردا و حسرتا که عنانم زدست رفت
دستم نمی رسد که بگیرم عنان دوست
شبت زیبا و دلپسند گلاب جان
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
عشق تو نهال حيرت آمد
وصل تو كمال حيرت آمد

بس غرقه حال وصل كاخر
هم بر سر حال حيرت آمد


دوستان شب همگي خوش...خيلي عالي و دلچسب بود ممنونم

شبتون بخیر

دوش وقت سحر از غصه ترك مي خوردم

كاهنان شعبده در كار خدا مي كردند

سر چنگيز به خون خفته لامذهب را

از تن زخمي زرتشت جدا مي كردند
 

nooshafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
دست به جان نمی‌رسد تا به تو برفشانمش
بر که توان نهاد دل تا ز تو واستانمش

قوت شرح عشق تو نیست زبان خامه را
گرد در امید تو چند به سر دوانمش
شهریارا بی حبیب خود نمیکردی سفر
این سفر راه قیامت میروی تنها چـــــرا
 

mob

عضو جدید
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها

که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
 

nooshafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها

که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
ای آبشار نوحه گر از بهر چیستی؟
چین بر جبین فکنده ز اندوه کیستی؟
دردت چه درد بود که چون من تمام شب
سر را به سنگ میزدی و میگریستی؟
 

ELAHE.R

عضو جدید
يا رب مرا ياري بده ، تا سخت آزارش کنم
هجرش دهم ، زجرش دهم ، خوارش کنم ، زارش کنم
از بوسه هاي آتشين ، وز خنده هاي دلنشين
صد شعله در جانش زنم ، صد فتنه در کارش کنم
در پيش چشمش ساغري ، گيرم ز دست دلبري
از رشک آزارش دهم ، وز غصه بيمارش کنم
بندي به پايش افکنم ، گويم خداوندش منم
چون بنده در سوداي زر ، کالاي بازارش کنم
گويد ميفزا قهر خود ، گويم بخواهم مهر خود
گويد که کمتر کن جفا ، گويم که بسيارش کنم
هر شامگه در خانه اي ، چابکتر از پروانه اي
رقصم بر بيگانه اي ، وز خويش بيزارش کنم
چون بينم آن شيداي من ، فارغ شد از احوال من
منزل کنم در کوي او ، باشد که ديدارش کنم
 

nooshafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
يا رب مرا ياري بده ، تا سخت آزارش کنم
هجرش دهم ، زجرش دهم ، خوارش کنم ، زارش کنم
از بوسه هاي آتشين ، وز خنده هاي دلنشين
صد شعله در جانش زنم ، صد فتنه در کارش کنم
در پيش چشمش ساغري ، گيرم ز دست دلبري
از رشک آزارش دهم ، وز غصه بيمارش کنم
بندي به پايش افکنم ، گويم خداوندش منم
چون بنده در سوداي زر ، کالاي بازارش کنم
گويد ميفزا قهر خود ، گويم بخواهم مهر خود
گويد که کمتر کن جفا ، گويم که بسيارش کنم
هر شامگه در خانه اي ، چابکتر از پروانه اي
رقصم بر بيگانه اي ، وز خويش بيزارش کنم
چون بينم آن شيداي من ، فارغ شد از احوال من
منزل کنم در کوي او ، باشد که ديدارش کنم
مکانم لامکان باشد
نشانم بی نشان باشد
نه تن باشد
نه جان باشد
که من از جان جانانم
دویی را چون برون کردم
دو عالم را یکی دیدم
یکی بینم
یکی جویم
یکی دانم
یکی خوانم

مولانا
 

MAHYAR.H

عضو جدید
دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمی‌گیرد
ز هر در می‌دهم پندش ولیکن در نمی‌گیرد

میان گریه می‌خندم که چون شمع اندر این مجلس
زبان آتشینم هست لیکن در نمی‌گیرد

چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را
که کس مرغان وحشی را از این خوشتر نمی‌گیرد

سخن در احتیاج ما و استغنای معشوق است
چه سود افسونگری ای دل که در دلبر نمی‌گیرد

من آن آیینه را روزی به دست آرم سکندروار
اگر می‌گیرد این آتش زمانی ور نمی‌گیرد
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
این عقربه تند زمان است که خندد
بر راه دراز و قدم آهستگی ما
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
در دل جمعم و عمری دل من تنها سوخت
ای خوش آن لاله که چندی در دل صحرا سوخت
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تو مده پندم از اين عشــــــق كه مـــــن دير زماني

خود به جــــان خواستم از دام تمنــــاي تو رستن
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ندانم کنون با که سودا کنم
کجا جوشم و از چه پروا کنم
نه عشقی که دل را به دریا زنم
نه شوری که رو سوی صحرا کنم
 
  • Like
واکنش ها: sh85

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ندانم کنون با که سودا کنم
کجا جوشم و از چه پروا کنم
نه عشقی که دل را به دریا زنم
نه شوری که رو سوی صحرا کنم
من از آن حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
اگر آن طاير قدسي ز درم باز آيد
عمر بگذشته پيرانه سرم باز آيد

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دعـوي چه كني؟ داعيه داران همه رفتند[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] شـو بــار سفـــر بند كه يـاران همه رفتند[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آن گــرد شتــابنده كه در دامـن صحراست[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] گويد چه نشيني كه ســواران همــه رفتند[/FONT]​
 
  • Like
واکنش ها: sh85

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دعـوي چه كني؟ داعيه داران همه رفتند[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] شـو بــار سفـــر بند كه يـاران همه رفتند[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آن گــرد شتــابنده كه در دامـن صحراست[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] گويد چه نشيني كه ســواران همــه رفتند[/FONT]​
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

گفتند یافت می نشود جسته ایم ما
گفت آنکس که یافت می نشود آنم آرزوست
 

MAHYAR.H

عضو جدید
تاب بنفـشـه مي‌دهد طره مشـک ساي تو
پرده غنـچـه مي‌درد خـنده دلـگـشاي تو
اي گل خوش نسيم من بلبل خويش را مـسوز
کز سر صدق مي‌کند شب همه شـب دعاي تو
 

pink girl

عضو جدید
کاربر ممتاز
واعظان كاين جلوه در محراب و منبر مي كنند
چون به خلوت مي روند آن كار ديگر ميكنند
مشكلي دارم ز دانشمند مجلس باز پرس
توبه فرمايان چرا خود توبه كمتر ميكنند
 
  • Like
واکنش ها: sh85

!/!

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل تنگم ز سنگ غم شکسته
به تيغ نا مرادي گشته خسته
ببين از دوريت اي نا زنينم
غبار حسرتم بر دل نشسته
 

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
واعظان كاين جلوه در محراب و منبر مي كنند
چون به خلوت مي روند آن كار ديگر ميكنند
مشكلي دارم ز دانشمند مجلس باز پرس
توبه فرمايان چرا خود توبه كمتر ميكنند
دود اگر بالا نشیند کسر شان شعله نیست
جای چشم ابرو نگیرد گرچه او بالاتر است
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا