مشاعرۀ سنّتی

hamid_61

عضو جدید
ز حسرتم بمويد چنگ شكسته دل
چون باد نو بهاري چنگي زند به مويت

اي گل در آرزويت جان و جواني ام رفت
ترسم بميرم و باز و باشم در آرزويت

تا جان به عشقت بنده شد، زین بندگی تابنده شد
تا دل زنامت زنده شد، پر شد دو عالم نام دل
پیغامت آمد از دلم، کای ماه حل کن مشکلم
کی خواهد آمد حاصلم، ای فارغ از پیغام دل

"عطار"
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
می خواهم و می خواستمت تا نفسم بود
می سوختم از حسرت و عشق تو بسم بود
عشق تو بسم بود که این شعله ی بیدار
روشنگر شبهای بلند قفسم بود!






قراره پستای ادیت نشده رو جا بذاریما......


 

گلابتون

مدیر بازنشسته
ببخشيد من حرف ث ندارم...محسن جان

دل چون توان بريدن ازو مشكل است اين
آهن كه نيست جان من آخر دل است اين

من ميشناسم اين دل مجنون خويش را
پندش دگر مگوي كه بي حاصل است اين

دوستان هركس حرف ث داشت از پست محسن جان ادامه بده.
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یارب این شهر چه شهریست که صد یوسف دل
به کلافی بفروشیم و خریداری نیست
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
تادر قفس بال و پر خويش اسيرست
بيگانه پرواز بود مرغ هوايي

باشوق سرانگشت تو لبريز نواهاست
تا خود به كنارت چه كند چنگ نوايي
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یاران دگر امشب سوی میخانه میائید
یا برسر راه من دیوانه میائید
بی بند تعلق زدهام جام پیاپی
دنبال من ریخته پیمانه میائید
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
دل چون توان بريدن ازو مشكل است اين
آهن كه نيست جان من آخر دل است اين

من ميشناسم اين دل مجنون خويش را
پندش دگر مگوي كه بي حاصل است اين
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
وفا تا پاي جان اين است پيماني كه ما بستيم
در آن عهد وفاداري تو هم پيمان من بودي


شب همگي خوش:gol::gol::gol:

 
آخرین ویرایش:
  • Like
واکنش ها: abfa

abfa

عضو جدید
یا رب کجاست محرم رازی که یک زمان
دل شرح آن دهد که گفت و چها شنید
 

!...

عضو جدید
کاربر ممتاز
یادگارم ز شب های بی کسی چه بود ... یک دل زخمی و فراری ز که بود؟:gol:
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]در من دوباره فتنه و بلوا به پا نکن[/FONT]
[FONT=&quot]من در کنار توست اگر چشم وا کنی[/FONT]
 

shabnam777

عضو جدید
کاربر ممتاز
يكشبي روح الامين در سدره بود
بانك لبيكي ز حضرت مي‌شنود

بنده‌اي گفت اين زمان مي‌خواندش
مي‌ندانم تا كسي مي‌داندش

اين قدر دانم كه عالي بنده ايست
نفس او مرده است او دل زنده ايست

خواست تا بشناسد او را آن زمان
زو نگشت آگاه در هفت آسمان

در زمين گرديد در دريا بگشت
نه ز كوهش بازيافت و نه ز دشت

سوي حضرت باز شد با صد شتاب
همچنان لبيك مي‌آمد خطاب

از كمال غيرت او را سر بگشت
بار ديگر گرد عالم در بگشت

هم نديد آن بنده را گفت اي خداي
سوي او آخر مرا راهي نماي

حق تعالي گفت عزم روم كن
در ميان دير شو معلوم كن

رفت جبريل و بديدش آشكار
كآن زمان مي‌خواند بت را زار زار

پس زبان بگشاد و گفت اي بي‌نياز
پرده كن در پيش من زين راز باز

آنكه در ديري كند بت را خطاب
تو به لطف خود دهي او را جواب

حق تعالي گفت هستش دل سياه
مي‌نداند زان غلط كردست راه

گر ز غفلت ره غلط كرد آن سقط
من چو مي‌دانم نكردم ره غلط

هم كنون راهش دهم در پيشگاه
لطف ما خواهد شد او را عذر خواه

اين بگفت و راه جانش برگشاد
در خدا گفتن زبانش برگشاد

تا بداني تو كه اين آن ملتست
كآنچه اينجا مي‌رود بي علتست

گر بدين درگه نداري هيچ تو
هيچ نيست افكنده كمتر پيچ تو

نه همه زهد مسلم مي‌خرند
هيچ بر درگاه او هم مي‌خرند

"
فريدالدين عطار نيشابوري"
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]دلم هوای تو دارد[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]سرشك دیده ز هجر تو دم به دم جاری ست[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]ز قلب من غم عشقت [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]به قرن ها نرود[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]هنوز بر دهن جام[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]نام جم جاری ست[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

shabnam777

عضو جدید
کاربر ممتاز
ترا که هر چه مراد است در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان نا توان داری
__________________
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش[/FONT][FONT=&quot]
می سپارم به تو از چشم حسود چمنش

[/FONT]
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]يادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد طلب عشق زهر بي سر و پايي نکنيم[/FONT][FONT=&quot]

يادمان باشد اگراين دلمان بي کس شد طلب مهر ز هر چشم خماري نکنيم
[/FONT]
 
آخرین ویرایش:

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]دﻻ[/FONT][FONT=&quot] ﺗﺎ ﻛﻰ در اﻳﻦ زﻧﺪان ﻓﺮﻳﺐ اﻳﻦ و آن ﺑﻴﻨﻰ[/FONT][FONT=&quot].
ﻳﻜﻰ زﻳﻦ ﭼﺎه ﻇﻠﻤﺎﻧﻰ ﺑﺮون ﺷﻮ ﺗﺎ ﺟﻬﺎن ﺑﻴﻨﻰ[/FONT]
 

shabnam777

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی را دوست می دارم ولی افسوس او هر گز نمی داند
به برگ گل نوشتم من که او را د.وست می دارم ول افسوس
که او گل را به زلف کودکی اویخت تا او را بخنداند
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]در چشم من چه جلوه ای از بامداد عمر[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]من شمع نیم سوخته ی شام هستیم[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

*amin*

عضو جدید
می خوردن و گرد نیکوان گردیدن
به زانکه ز برق زاهدی ورزیدن
گر عاشق و مست دوزخی خواهد بود
پس روی بهشت کس نخواهد دیدن
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا