مشاعرۀ سنّتی

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب / مستحق بودم و این‌ها به زکاتم دادند
در گلستان ارم دوش چو از لطف هوا​
زلف سنبل به نسیم سحری می‌آشفت​

گفتم ای مسند جم جام جهان بینت کو​
گفت افسوس که آن دولت بیدار بخفت​
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو را چنان که تویی هر نظر کجابیند
به قدر دانش خود هرکسی کند ادراک
کوه صبرم نرم شد چون موم در دست غمت
تا در آب و آتش عشقت گدازانم چو شمع

همچو صبحم یک نفس باقیست با دیدار تو
چهره بنما دلبرا تا جان برافشانم چو شمع
 

حسن بیدخوری

عضو جدید
کوه صبرم نرم شد چون موم در دست غمت

تا در آب و آتش عشقت گدازانم چو شمع


همچو صبحم یک نفس باقیست با دیدار تو

چهره بنما دلبرا تا جان برافشانم چو شمع
عاشق آن است که فکر سر و سامانش نیست
پیرهن گر به تنش هست گریبانش نیست
 

tahereh68

عضو جدید
ما در این عالم که خود کنج ملالی بیش نیست
عالمی داریم در کنج ملال خویشتن
سایه‌ی دولت همه ارزانی نودولتان
من سری آسوده خواهم زیر بال خویشتن
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
ما در این عالم که خود کنج ملالی بیش نیست
عالمی داریم در کنج ملال خویشتن
سایه‌ی دولت همه ارزانی نودولتان
من سری آسوده خواهم زیر بال خویشتن

نه مرا طاقت غربت نه تو را خاطر قربت / دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندانم
 

jungle bird

عضو جدید
من رستم و سهراب تو این جنگ چه جنگ است؟
گر زخم زنم حسرت و گر زخم خورم ننگ
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا