مشاعرۀ سنّتی

901010

عضو جدید
کاربر ممتاز
دذر این درگه که گه گه که که و که که شود
ناگه از امروزت مشو غره که از فردا نه ای اگه

هرکی خوند با تفسیرش خیلی استاده!!

در این درگاه که گاهی کاهی به کوهی و کوهی به کاهی تبدیل میشه.... بقیش که واضحه
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در این درگاه که گاهی کاهی به کوهی و کوهی به کاهی تبدیل میشه.... بقیش که واضحه
همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی

به پیام آشنایان بنوازد آشنا را


چه قیامت است جانا که به عاشقان نمودی

دل و جان فدای رویت بنما عذار ما را
 

901010

عضو جدید
کاربر ممتاز

مردم از بس نه شنیدم

توو ، تویه این شهر مه آلود

اگه حتی یه نفر بود

همونم دست منو خوند

زد و اون جونمو سوزوند


گناهم ، بودنو بودنو پاکی

گناهم ، مثل دیگرون نبودم

اسم من بیگانه ی عریان

مردم از بس نه شنیدم

ماییم و نوای بی نوایی
بسم الله اگر حریف مایی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ماییم و نوای بی نوایی
بسم الله اگر حریف مایی

یک جرعه ز جام لب او می زده ای یافت

سرمست و خرامان به سر دار برآمد


در سوخته*ای آتش شمع رخش افتاد

از سوز دلش شعلهٔ انوار برآمد


باد در او سر آتش گذری کرد

از آتش سوزان گل بی خوار برآمد
 

901010

عضو جدید
کاربر ممتاز
همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی

به پیام آشنایان بنوازد آشنا را


چه قیامت است جانا که به عاشقان نمودی

دل و جان فدای رویت بنما عذار ما را

آمده ام که ره زنم بر سر گنج شه زنم
آمد ام که زر برم زر نبرم خبر برم
 

mr.doctor

عضو جدید
یاران چو به اتفاق دیدار کنید
باید که ز دوست یاد بسیار کنید

یاد دوستمون ململ بخیر!

شما مگه میشناسید!!!همون جونر این سایتو به من معرفی کرده!!!!:D
همون که میگفتم ترم 6باهم دوستیم!!!

دل در این پیر زن عسوه گر دهر مبند
کاین عروسیست که عقد بسی داماد است!!!!
 

901010

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما مگه میشناسید!!!همون جونر این سایتو به من معرفی کرده!!!!:D
همون که میگفتم ترم 6باهم دوستیم!!!

دل در این پیر زن عسوه گر دهر مبند
کاین عروسیست که عقد بسی داماد است!!!!

تاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو
پرده غنچه میدرد خنده دل گشای تو
 

hiva13

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر ان ظلمت شب اب حیاتم دادند!!!

دست سپید ونرم تو میخواست با نیاز
تا عاشقانه دست درآرم به گردنت
چشمان کامجوی تو میگفت با نگاه
تا من به شوق ،سر بگذارم به دامنت
 

مهندکس

عضو جدید
دست سپید ونرم تو میخواست با نیاز
تا عاشقانه دست درآرم به گردنت
چشمان کامجوی تو میگفت با نگاه
تا من به شوق ،سر بگذارم به دامنت

تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است

جان به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است؟؟!!
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است

جان به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است؟؟!!

تو ای بی بها شاخک شمعدانی
که بر زلف معشوق من جا گرفتی

عجب دارم از کوکب طالع تو
که بر فرق خورشید ماوا گرفتی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تو ای بی بها شاخک شمعدانی
که بر زلف معشوق من جا گرفتی

عجب دارم از کوکب طالع تو
که بر فرق خورشید ماوا گرفتی

یعقوب وار وا اسفا ها همی زنم
دیدارِ خوبِ یوسفِ کنعانم آرزوست
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا