دوست عزیز اگه بگم تو دانشگاه به ما هیچ اصلاح یا کاری نگفتن باور می کنید واقعیتش منم
تنبلی کردم و زیاد دنبالش نرفتم.
حالاشما خواستین مفهوم تقارن بدون تعادل کار کنیم.
خوب منظور شما اینه که شکل ما در عین تقارن متعادل نباشه یعنی تغییری توش باشه.
قراره ماکتشو بسازیم درسته؟
اگه ماکت بسازیم جنسش چی باشه بهتره.
لطفا من آماتوره بیشتر راهنمایی کنین
اشکالی نداره عزیزم. اینجاییم که یاد بگیریم و قرار نیست از اول همه چی رو بلد باشیم.... قراره که یاد بگیریم...
راستش علت اینکه این مورد رو خواستم این بود که بین مفاهیم تقارن و تعادل تفکیکی انجام بدین و هر دو رو خوب درک کنین و دیگه اینکه اون مدلهای ساده ای رو که مدتها تو ذهنتون شکل گرفته پاکسازی کنین و خلاق تر باشین...در واقع قراره فکر کنین تا فکرتون باز تر بشه...
( یعنی تا گفتن تقارن، یاد مربع یا دایره نیفتین)
هر دو مفهوم رو می تونین از کتابهایی که گفتم مطالعه کنین...
توضیح مفهوم:
تقارن به خودی خود تعادل میاره . من تو روی سوال اشاره نکردم که
شکل متقارن باشه اشاره کردم؟ شکل نگیم بهتره چون کلی تره. یه کم معمارانه فکر کنیم
یه حجم چند تا بعد داره؟ چند تا دید داره؟ سه بعد داره و یه عالمه پرسپکتیو می شه ازش گرفت به جز دید انسانی و دید پرنده و ...
از روی سوال حداکثر استفاده رو می کنیم به این شکل روی مواردی که اشاره نشده کار می کنیم به صورت زیرکانه...
چون مورد اوله یه کم راهنمایی خوبه که هم سطح کار بالا بره هم فکر باز تر بشه....
1.باید تقارن داشته باشه یعنی محور تقارن درست از وسط یا مرکز کمپوزیسیون (ترکیب بندی)عبور کنه . حالا می شه این تقارن رو ازکجا دید؟ از پلان؟ از نما؟ کدوم نما؟ (پلانی فکر نکنید ابدا") حجمی فکر کنید....پس من باید ثابت کنم که حجمم متقارنه نسبت به یه محوری (هر محوری که می خوام )...این یه مرحله!
حالا اگه پلانی فکر کرده باشم یه پلان دارم به ضخامت سطح ( در حد صفحه) اما مگه ما سه بعد نداریم؟ رو بعد سوم کار می کنم
این از نحوه ی تغییر فرم! برای نامتعادل کردن....
اما فقط این نیست مگه یه عالمه رنگ نداریم؟ این رنگها مگه هر کدوم یه خصوصیتی ندارن؟مگه وزن ندارن؟ مگه سبک و سنگین نیستن؟ مگه تیره و روشن نیستن؟
پس یه نگاه به کتاب ایتن هم می ندازم در مورد رنگه! (یا کتاب هنر های تجسمی فصل آخرش رنگه)
اصلا نه به رنگش فکر نمی کنیم به جنسش فکر می کنیم همون طور که مصالح یه وزنی دارن...همونطور از لحاظ بصری هم وزن دارن،
حالا ممکنه اون اختلاف وزنی که ما فکر می کنیم واقعا هم درست باشه
یه کره ی شیشه ای و یه کره ی سنگی رو مقایسه کنید....شما حتی در درونتون هم سنگینی اشیا رو احساس می کنید بدون اینکه وزنشون کنید . حالا دو تا کره ی سنگی یکی سفید و یکی سیاه رو تجسم کنید کدوم به نظر سنگین تره؟حالا یه دایره رو با یه کره مقایسه کنید از بالا هر دو دایره اند اما با هم خیلی فرق دارن مگه نه؟
( دیگه همه روگفتم
)
حتی تعادل هم برای برقراری یا نقضش خیلی راه داره در نهایت می خوایم تعادل بصری رو به هم بزنیم هر جوری که باشه....مثلا یه رنگ خیلی چشم رو به سمت خودش می کشه، یه رنگ نه...
خلاصه خیلی کارها می شه کرد!!!!!!! میشه رو یکی از موارد کارکرد یا رو همه اش ...فقط باید مطالعه کنید و فکر
و یه توصیه :به احجام متنوع فکر کنید سعی کنید تو حجمتون حجم های تو پر ،تو خالی ،صفحه ،خط و حتی نقطه داشته باشین .... و از این عناصر اولیه استفاده کنید ، البته نه لزوما تو طرحتون ،تو فکرتون
...یعنی اگه ازش استفاده می کنید بدونین چرا استفاده می کنین و اگه استفاده نمی کنین بدونین که چرا استفاده نمی کنید ..فقط بدونید...این خیلی خیلی مهمه
. ازاحساستون و بیانش نترسید شاید درست فکر می کنید شاید غلط ،مطمئن باشید در نهایت راه درست فکر کردن رو یاد خواهید گرفت...
موفق باشید. در هر حال اگه جایی مطلبی بود که به نظرتون اشتباه گفتم لطفا بگید