tjsme
عضو جدید
باز هم غم مرا او داند . . .
باز هم غم مرا او داند . . .
چه شبهایی نخوابیدم
صدا کردم خدایم را
بدو گفتم منم یک بنده تنها
بدو گفتم که در شبهای من باقی بماند تا
صدا کرذم خدای من
صدا کردم تو ای تنها صدای من
منم یک آسمان ناله
منم یک دشت از انوار بیچاره
...
چون قراره این شعرهای من چاپ بشه ، باقی اونو بعدا براتون پست مینکم
اینم یه قسمت از شعر مرگ :
. . .
جای خرما برایم قلمی خیر دهید
همه را بردارید
بنویسید که او تنها مرد
جای تا جای کنارم علفان کشت دهید
بنویسید که او حیوان مرد
شب اگر آمد برایم قطره ای شمع فراهم سازید
و همه کوچ کنید
روی برگردانید، من رفته ام
. . .
چطور بود ؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!
باز هم غم مرا او داند . . .
چه شبهایی نخوابیدم
صدا کردم خدایم را
بدو گفتم منم یک بنده تنها
بدو گفتم که در شبهای من باقی بماند تا
صدا کرذم خدای من
صدا کردم تو ای تنها صدای من
منم یک آسمان ناله
منم یک دشت از انوار بیچاره
...
چون قراره این شعرهای من چاپ بشه ، باقی اونو بعدا براتون پست مینکم
اینم یه قسمت از شعر مرگ :
. . .
جای خرما برایم قلمی خیر دهید
همه را بردارید
بنویسید که او تنها مرد
جای تا جای کنارم علفان کشت دهید
بنویسید که او حیوان مرد
شب اگر آمد برایم قطره ای شمع فراهم سازید
و همه کوچ کنید
روی برگردانید، من رفته ام
. . .
چطور بود ؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!