ریشه ای ترین مشکلات فرهنگی

amirdolu

عضو جدید
جمع بندی نظرات دوستان تا اینجا در مورد سوال تاپیک ( ریشه ای ترین و بنیادی ترین ایراد فرهنگ جامعه امروز ما که علت عمده ضعف های بزرگ ماست).
1- فرهنگ برهنگی
2- دوگانگی مسلمان بودن و ایرانی بودن ما
3- الگوبرداری از فرهنگ های بیگانه
4-بی پولی
5-طرز تفکر غلط
6- کتاب نخواندن(سرانه مطالعه پایین)
7- نداشتن الگوی صحیح
8- بدون آگاهی وارد جامعه جهانی شدن(نداشتن در ک درستی از جهان امروز)
9- نداشتن روحیه یادگیری و(گرفتن نقش هایی که در عمل صلاحیت بر عهده گرفتن اونا رو نداریم )(puyan khan)
10- نداشتن اخلاق فکر و روحیه اجتماعی
11-

نبود خودباوری و اصرار به دیگرباوری
12-ضعف ما در عمل به دستورات اسلام
13-
به نظرم سوالتان درست نیست(بی مورد بودن سوال و جایگاه نداشتن آن)
14-........
 

amirdolu

عضو جدید
حالا از همه می خوام این عوامل را بیان کنند.تا لیست عوامل موثر در فرهنگ در بیاد.
سلام بر شما
سپاس از ابراز نظر و شرکت در بحث
به نظر من عواملی که روی فرهنگ یک جامعه موثره(می تونه تغییر در فرهنگ ایجاد کنه) همان عواملی است که روی سطح دانش و آگاهی جامعه تاثیر گذاره(هر گونه تغییر در اون باعث تغییر در فرهنگ میشه).
و آن عوامل از نظر من به ترتیب اولویت:1- سیاست های اعمال شده از دستگاه حاکم 2- سطح معیشت مردم 3- سرانه مطالعه 4-....
مشتاقانه منتظر تکمیل راه حل و رسیدن به پاسخ هستم.
دوستان فرهیخته هم اگر روشی برای رسیدن به پاسخ دارید.دریغ نفرمایید.
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بعیدمیدونم اندیشه مال همه باشه.مگرنیستندکسانی که اعتقادبه فرمانبردای محض دارند؟
داعش وبوکوحرام نمونه بارزدین منهای تفکرهستند.
به نظرشماسلمان رشدی دراسلام هراسی موفق تربوده یاداعش؟خطرشاهین نجفی بیشتره یااون مداحی که به اسم امام حسین
جوونای این مملکتو منحرف میکنه؟
پس اندیشه مال همه نیست.
شما قادر نیستی بدون استفاده از کلمات یا رویّه های دینی طور دیگری بیاندیشی؟
 

m.abedi1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما قادر نیستی بدون استفاده از کلمات یا رویّه های دینی طور دیگری بیاندیشی؟

موردمهم: شایداگرحکومت داعیه دین نداشت بحث به اینجا نمیرسید.
مورد غیرمهم:اگرمنظورتون ازاستفاده باکلمات همون بازی باکلماته؟به خاطراحترام به بحث کاملا جدی واحترام به مخاطبه
وگرنه ماهمیشه هم اینجورنیستیم(اسنادش موجوده)
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
موردمهم: شایداگرحکومت داعیه دین نداشت بحث به اینجا نمیرسید.
مورد غیرمهم:اگرمنظورتون ازاستفاده باکلمات همون بازی باکلماته؟به خاطراحترام به بحث کاملا جدی واحترام به مخاطبه
وگرنه ماهمیشه هم اینجورنیستیم(اسنادش موجوده)
منظورم اینی که گفتی نیست. من میگم اندیشه محصول تفکر هست با خوب و بدش کار ندارم. هر تفکری همون اندیشه است و همه دارای قدرت تفکر هستند منتها صحیح یا نا صحیح بودن آن از جنس باور های هر انسانی نشآت میگیره. اینو جواب بده تا بحث رو جمعش بکنم که چی میخوام بگم.
 

amirdolu2

عضو
سلام بر شما
سپاس از ابراز نظر و شرکت در بحث
به نظر من عواملی که روی فرهنگ یک جامعه موثره(می تونه تغییر در فرهنگ ایجاد کنه) همان عواملی است که روی سطح دانش و آگاهی جامعه تاثیر گذاره(هر گونه تغییر در اون باعث تغییر در فرهنگ میشه).
و آن عوامل از نظر من به ترتیب اولویت:1- سیاست های اعمال شده از دستگاه حاکم 2- سطح معیشت مردم 3- سرانه مطالعه 4-....
مشتاقانه منتظر تکمیل راه حل و رسیدن به پاسخ هستم.
دوستان فرهیخته هم اگر روشی برای رسیدن به پاسخ دارید.دریغ نفرمایید.

سلام
به نظر من این عامل ها یا این علت ها تا حدود زیادی مرتبط و با هم دخیل هستند.(فرض کنید تا رسیدن علت واقعی (ریشه ای ترین مشکل فرهنگی) 50دلیل وجود دارد که همه پشت سر هم به هم مربوط هستند.
حالا دوباره فرض کنید عامل اول شما یعنی سیاست های اعمال شده از دستگاه حاکم علت بیستم باشد وتا ریشه ای ترین حدود 20 علت دیگر وجود داشته باشد.
حالا این را می خواهم بگویم که اگر این زنجیر (به فرض 50 علتی) از حلقه 20 درست بشه تا بالا درست میشه.
و کار برای 20 تای باقی متنده بهتر انجام میشه.
طبق مثال خودتون اگر سیستم حاکم درست بشه احتمال اینکه سطح معیشت مردم خوب بشه زیاده و همچنین سرانه مطالعه کتاب بهتر بشه زیاد خواهد بود.
 

rahino

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
سلام دوستان شاید مطالب زیر بتونه برا جمع بندی موثر باشه
خوندنش خالی از لطف نیست
مواردی رو که دوستان موافقند رو میتونن برای کمک به جمع بندی در صورت تمایل ارسال کنند

عوامل مهم عقب ماندگی ما ایرانیان

1-پیشداوری
اولین خصوصیتی که در ما وجود دارد، پیشداوری‌های فراوان نسبت به بسیاری از امور است. اگر هر کدام از ما به درون خودمان رجوع کنیم پیشداوریهای فراوان می‌بینیم. این پیش‌داوری‌ها در کنش و واکنش‌های اجتماعی ما تاثیرات منفی زیادی دارد. معمولا وقتی گفته می‌شود پیشداوری، بیشتر پیشداوری منفی محل نظر است ولی‌آثار مخرب پیشداوری منحصر به پیشداوری منفی نیست. پیشداوری‌های مثبت هم آثار مخرب خود را دارد. از جمله خوشبینی‌های نابه‌جا که نسبت به برخی افراد و قشرها و لایه‌های اجتماعی داریم.

2-جزمیت و جمود
نوعی جزمیت (دگماتیسم)‌ و جمود در ما ریشه کرده است. من اصلا تحقیقات روانشناختی و تحقیقات تاریخی در این‌باره ندارم که چرا ملت ایران تا این حد اهل جزم و جمود است.
یعنی واقعیت آن برای من محل انکار نیست ….
اگرچه تبیینش برای من امکان‌پذیر نیست. آنچه که در ما وجود دارد که از آن به جزم و جمود تعبیر می‌شود این است که باور ما یک ضمیمه‌ای دارد. یعنی ممکن است که ما معتقد باشیم که فلان گزاره درست است این سالم است اما اگر معتقد باشیم که فلان گزاره محال است که درست نباشد. این محال است انسان را تبدیل به انسان دگمی می‌کند. و ما کمتر می‌شود که به چیزی معتقد باشیم و یک محال است منضم به این اعتقادمان نباشد. به تعبیر دیگر وقتی ما یک عقیده داریم که فلان گزاره صحیح است یک عقیده دوم داریم که گریزناپذیر است که فلان گزاره صحیح نباشد.

3-خرافه‌پرستی
ویژگی دیگر ما خرافه‌پرستی است هم خرافه در بافت دینی و مذهبی و هم در بافت‌های غیر دینی و مذهبی، خرافه در بافت مذهبی یعنی چیزی که در دین نبوده و در آن وارد شده است.
اما مهم‌تر این است که به معنای سکولار آن هم خرافه‌پرست هستیم. خرافی به معنای باور آوردن به عقایدی که هیچ شاهدی به سود آن وجود ندارد ولی ما همچنان آن عقاید را در کف داریم.
این سه مساله را می‌توان سه فرزند استدلال ناگرایی ما دانست. هر که اهل استدلال نباشد اهل این سه است بنابراین راه‌حل درمان این سه تقویت روحیه استدلال‌گرایی است.

4-بها دادن به داوری‌های دیگران نسبت به خود
ما به ندرت در منیتی که از خودمان تصور داریم زندگی می‌کنیم و همیشه توجه‌مان به منییتی است که دیگران از ما تصور دارند و همیشه ترازوی ما در بیرون ماست. این بها دادن به داوری‌های دیگران علت‌العلل یک‌سری مشکلات فرهنگی جامعه ماست.

5-همرنگی با جماعت
نکته پنجم ناشی از نکته چهارم است به این معنا که ما هیچ‌وقت در برابر جمهوری که با آن سروکار داریم نتوانسته‌ایم سخن بگوییم که در مقابله با آن است و همیشه همرنگ شدن با جماعت برای ما مهم است.

6-تلقین‌پذیری
تلقین یعنی رایی را بیان کردن و آرای مخالف را بیان نکردن و مخاطب را در معرض همین رای قرار دادن. هر وقت شما در برابر هر عقیده‌ای نظر مخالفان آن را هم خواستید نشان می‌دهد که تلقین‌پذیر نیستید. تلقین‌پذیری یعنی قبول تک‌آوایی.

7-القاپذیری
القاپذیری به لحاظ روان‌شناختی با تلقین‌پذیری متفاوت است. در القا یک رای آنقدر تکرار می‌شود تا تکرار جای دلیل را بگیرد. اگر من گفتم فلان گزاره صحیح است شما از من انتظار دلیل دارید اما من به جای اینکه دلیل بیاورم 200 بار فلان گزاره را تکرار می‌کنم و کم‌کم ما فکر می‌کنیم که تکرار مدعا جای دلیل را می‌گیرد. یعنی به جای اقامه دلیل خود مدعا تکرار می‌شود و این هنری است که در پرودیاگاندا یا آوازه‌گری وجود دارد.
اینکه رسانه‌ها وقتی در دست قدرت‌ها قرار می‌گیرند آنها خوشحال می‌شوند به دلیل وجود همین روحیه القاپذیری در مردم است. والا اگر ملتی القاپذیر نباشد هرچه که رسانه‌ها بگویند چون دائما دلیل می‌خواهند کسی از به دست گرفتن رادیو و تلویزیون اظهار خوشحالی نمی‌کند.

8-تقلید
منظور من از تقلید نه آنست که در فقه گفته می‌شود. مراد تقلید به معنای روانشناختی آن است. یعنی اینکه من آگاهانه یا ناآگاهانه تحت الگوی شخصی باشم.
یعنی من خودم را مانند تو می‌کنم و به تو تشبه می‌جویم و تقلید، یعنی من تو را الگو گرفته‌ام. آن‌چه که در عرفان گفته می‌شود که تشبه به خدا بجویید اگر این کار را با انسان‌ها انجام دادیم تعبیر به تقلید می‌شود و این تقلید هم در ادیان و مذاهب و عرفان مورد توبیخ است.

9-تعبد
تعبد یعنی سخنی را پذیرفتن صرفا به این دلیل که فلان شخص آن را گفته است. یعنی اینکه اگر صورت استدلالی من ذهن من را آزار ندهد که فلان گزاره صحیح است چون فلان شخص گفته است فلان گزاره صحیح است من اهل تعبدم. آیه‌ای در قرآن است که معمولا کمتر نقل می‌شود اتخذو احبارهم و رهبانهم من دون‌ا… که در باب روحانیت نصاری و یهود است که فراوان می‌گوید که یهودیان و نصاری روحانیون خود را می‌پرستیدند چه من دون‌ا… را به جای خدا بگیرم یا علاوه بر خدا. صحابی از امام باقر می‌پرسد که آیا واقعا می‌پرستیدند حضرت در جواب می‌گوید هرگز این‌گونه نیست روحانیون مسیحی به مردم نمی‌گفتند که ما را بپرستید و اگر هم می‌گفتند کسی نمی‌پرستید. اما اینکه قرآن به آنها این نسبت را می‌دهد به این دلیل است که رفتاری که با خدا باید می‌داشتند با روحانیون خود داشتند. مجموعه عوامل دسته دوم ناشی از یک عمل واحد است و آن اینکه ما زندگی اصیل نداریم. زندگی اصیل به تعبیر روانشناسان انسان‌گرا و به تعبیر عرفا یعنی زندگی براساس فهم و تشخیا خود. زندگی اصیل را فقط کسانی انجام می‌دهند که دو سرمایه دارندأ عقل در مسائل نظری و وجدان در مسائل عملی.

10-شخصیت‌پرستی
کمتر مردمی به اندازه ما شخصیت‌پرستند و شخصیت‌پرستی جز این نیست که شخصیتی خود را بر خود عرضه می کند و خوبی‌هایی که در زندگی اطراف خودمان نمی‌بینیم از سر توهم به او نسبت می‌دهیم و او را به دست خودمان بزرگ می‌کنیم.

11-تعصب
تعصب هم افق با شخصیت‌پرستی است. تعصب به معنای چسبیدن به آنچه که داریم و نگاه نکردن به چیزهای فراوانی که نداریم. اگر من شیفته آن‌چه که دارم شدم و فکر کردم و جای نداشته‌ها را هم برایم می‌گیرد من نسبت به آن تعصب پیدا کرده‌ام و اینجاست که من نسبت به کسانی که به آن وفاداری ندارند دو دیدگاه پیدا می‌کنم. گروهی خودی می‌شوند و گروهی غیرخودی. قرآن خودی و غیرخودی را رد کرده است چرا که درباره حب و بغض می‌گوید وقتی با گروهی دشمنید دشمنی باعث نشود درباره آنها عدالت و انصاف را فراموش کنید. درباره دوستی هم می‌گوید همیت جاهلیت شما را نگیرد. همیت جاهلیت یعنی اینکه چون فلانی از قبیله من است. طرف او را چه ظالم باشد یا عادل می‌گیرم. به عبارت دیگر ویژگی‌های خود او مهم نیست بلکه ویژگی‌های تعلقی او مهم است.

12-اعتقاد به برگزیدگی
هر کدام از ما اگر به خودمان رجوع کنیم می‌بینیم به نوعی فکر می‌کنیم و به نوعی مورد لطف خدا هستیم. یعنی درست است که ممکن است وضع ما به مو بند باشد اما پاره نمی‌شود و اکثر اهمالها و بی‌توجی‌ها ناشی از همین نکته است. لاپینیس اصطلاحی داشت که برای موارد دیگری به کار می‌برد. این اصطلاح هماهنگی پیش بنیاد بود به معنی اینکه گویا همه امور از پیش حاصل آمده است اما گویا ما این هماهنگی پیش‌بنیاد را راجع به خودمان قائلیم.

13-تجربه نیندوختن از گذشته
پس از اقدامات انسان‌دوستانه افرادی چون ماندلا واسلاوهاول و اقدامات انسان‌دوستان که در باب فرهنگی کردن سیاسی است تلاش کردند زیاد شنیده‌ایم که ببخش و فراموش کن یا ببخش و فراموش نکن. اما داستان بر سر این است که اگر شما ببخشانید و فراموش کنید باز هم از همانجا ضربه می‌خورید. انسان‌های سالم کسانی هستند که در درونشان می‌توانند بزرگترین دشمنان خود را از لحاظ عاطفی ببخشایند، چرا که از لحاظ عاطفی باید بخشود اما از لحاظ ذهنی نباید فراموش کرد. اما متاسفانه ما عکس این عمل می‌کنیم،از لحاظ عاطفی نمی‌بخشیم و کینه‌جویی در ما زنده است اما به لحاظ ذهنی فراموش می‌کنیم چرا که حافظه تاریخی ملت ما بسیار کند و تار است.

14-جدی نگرفتن زندگی
سقراط از ما می‌خواست که در عین شوخ‌طبعی زندگی را جدی بگیریم کسانی زندگی را جدی می‌گیرند که دو نکته را باور کنند.
1-باور به مستثنی بودن از قوانین حاکم بر جهان.
دلیل هر جدی نگرفتن مستثنی ندانستن خود از قوانین هستی است.
2-نسبت‌سنجی در امور
روانشناسان اصطلاحی دارند با این مضمون که انسان باید بتواند وزن امور را نسبت به هم بسنجد. انسان‌هایی که زندگی را جدی نمی‌گیرند چیزهای مهمتر را برای چیزهای مهم رها می‌کنند. فراوانند انسان‌هایی که در طول زندگی خطای تاکتیکی نمی‌کنند اما خطای استراتژیک عظیم دارند یعنی کل زندگی را می‌بازند اما در ریزه‌کاری‌ها وسواس دارند.

15-دیدگاه مبتذل نسبت به کار
دیدگاه کمتر مردمی نسبت به کار تا حد دیدگاه ما نسبت به کار مبتذل است. ما کار را فقط برای درآمد می‌خواهیم و بنابراین اگر درآمد را بتوانیم از راه بیکاری هم به دست آوریم از کار استقبال نمی‌کنیم. در واقع ما کار را اجتناب‌ناپذیر می‌دانیم در حالی که باید دیدگاه مولوی را درباره کار داشته باشیم که معتقد بود کار جوهر انسان است.

16-قائل نبودن به ریاضت
ریاضت در این جا نه به معنای آنچه که مرتاضان انجام می‌دهند ریاضت به معنای اینکه در زندگی همه چیز را نمی‌توان باید دانست بنابراین باید چیزهایی را فدا کرد تا چیزهای باارزش‌تری را به دست‌آورد. قدمای ما می‌گفتند دنیا دار تزاحم است یعنی همه محاسن در یک‌جا قابل جمع نیست به تعبیر نیما یوشیج تا چیزها ندهی چیزکی به تو نخواهند داد. در زبان‌های اروپایی قداست از ماده فداکاری است. عارفان مسیحی می‌گفتند اینکه فداکاری و قداست از یک ماده‌اند به این دلیل است که قداست به دست نمی‌آید مگر به قیمت از دست دادن چیزهای فراوان. ولی ما می‌خواهیم همه چیز را داشته باشیم و وقتی دیدگاهمان نسبت به کار آنگونه است. نسبت به مصرف هم دیدگاهمان این‌گونه می‌شود و باعث می‌شود دچار مصرف‌زدگی شویم. وقتی ما بحث مصرف‌زدگی را مطرح می‌کنیم مطرح می‌کنند که شما از اوضاع جامعه و فقر خبر ندارید. باید گفت مصرف‌زدگی یک دیدگاه است نه یک امکان. یعنی فرد فقیر هم در سردل خود می‌گوید کاش بیشتر داشتم و بیشتر مصرف می‌کردم. کدام یک از ما برای آرمان‌های خود حاضر است به قدر ضرورت اکتفا کند. این مصرف‌زدگی ما را به دنائت می‌کشد اگر ما بودیم و فقط ضروریات زندگی مجبور به کرنش کردن نبودیم.

17-از دست رفتن قوه تمیز بین خوشایند و مصلحت
مردمی که منافع کوتاه‌مدت را ببینند و قدرت دیدن منافع درازمدت را نداشته باشند در معرض فریب‌خوردگی هستند. دلیل موفقیت سیاست‌های پوپولیستی در کشور که در یک سال اخیر هم رواج پیدا کرده ندیدن منافع درازمدت است. وقتی منافع بلندمدت دیده نشود منافع کوتاه‌مدت تامین می‌شود به قیمت نکبت و ادبار درازمدت.

18-زیاده‌گویی
ما درست برخلاف آنچه که در ادیان و مذاهب گفته می‌شود زیاده‌گو هستیم و پرحرف می‌زنیم. نقل است که عرفا هم در سکوت تبادل روحی داشتند اما ما ملت پرسخنی هستیم و آسان‌ترین کار برای ما حرف‌زدن است.

19-زبان پریشی
بدتر از پرسخنی ما زبان‌پریشی ما است. زبان‌پریشی به این معنا است که انسان حرف خود را خودش هم متوجه نمی‌شود یعنی اگر تحلیل روانشناختی در سخنان ما انجام شود اصلا برخی جملات معنا ندارد. سخنان همه مانند شهرک‌های سینمایی است که در زمان فیلم پر از دژ و قلعه است اما وقتی فشار می‌دهیم فرو می‌ریزد. به تعبیر دیگر حرف‌های ما پشتوانه ندارد و همه ما از صدر تا ذیل یاوه می‌گوییم. و به همین دلیل هم به لحاظ ذهنی تا این حد پریشانیم. کسانی که سرگردانی ذهنی دارند اول باید زبان خود را پالایش کنند. یعنی باید حرف را فهمیده بزنند و از طرف مقابل هم حرف فهمیده بخواهند. نوام چامسکی برای اینکه ؤابت کند که هر جمله‌ای که قواعد نحوی و صرفی آن رعایت شده صرفا بامعنا نیست جملاتی می‌گفت بطور مثال می‌گفت: وقتی می‌گویند »پسر برادر مثلث ما عاشق بیضی شما شده است«. قواعد صرفی و نحوی آن رعایت شده اما بامعنا نیست.

20) مورد آخر را شما برای ما بگویید….
نویسنده همایون قسمتی مدرس دانشگاه ومشاورخانواده)

 

amirdolu

عضو جدید
جمع بندی نظرات دوستان تا اینجا در مورد سوال تاپیک ( ریشه ای ترین و بنیادی ترین ایراد فرهنگ جامعه امروز ما که علت عمده ضعف های بزرگ ماست).
1- فرهنگ برهنگی
2- دوگانگی مسلمان بودن و ایرانی بودن ما
3- الگوبرداری از فرهنگ های بیگانه
4-بی پولی
5-طرز تفکر غلط
6- کتاب نخواندن(سرانه مطالعه پایین)
7- نداشتن الگوی صحیح
8- بدون آگاهی وارد جامعه جهانی شدن(نداشتن در ک درستی از جهان امروز)
9- نداشتن روحیه یادگیری و(گرفتن نقش هایی که در عمل صلاحیت بر عهده گرفتن اونا رو نداریم )(puyan khan)
10- نداشتن اخلاق فکر و روحیه اجتماعی
11-


نبود خودباوری و اصرار به دیگرباوری
12-ضعف ما در عمل به دستورات اسلام
13-
به نظرم سوالتان درست نیست(بی مورد بودن سوال و جایگاه نداشتن آن)
14-عوامل مهم عقب ماندگی ما(
1-پیشداوری2-جزمیت و جمود3-خرافه‌پرستی4-بها دادن به داوری‌های دیگران نسبت به خود5-همرنگی با جماعت6-تلقین‌پذیری7-القاپذیری8-تقلید9-تعبد10-شخصیت‌پرستی11-تعصب12-اعتقاد به برگزیدگی13-تجربه نیندوختن از گذشته14-جدی نگرفتن زندگی15-دیدگاه مبتذل نسبت به کار16-قائل نبودن به ریاضت17-از دست رفتن قوه تمیز بین خوشایند و مصلحت18-زیاده‌گویی19-زبان پریشی)
15-.........

 

amirdolu

عضو جدید
سلام
سپاس از rahino عزیز به خاطر متن مفید و راه گشایی که گذاشتن.
من هم قبول دارم این ویژگی های منفی،متاسفانه در فرهنگ امروز جامعه ایران وجود دارد.(حالا با یک شدت و ضعفی در هر مورد) ولی در کل ما واجد همشون هستیم. و می تونیم برای هر کدومشون مصداق هم ببینیم.مثلا مورد 15(دیدگاه مبتذل نسبت به کار).همین که مدت زمان کار مفید در ایران خیلی پایینه. این که حداقل دستمزد در ایران جزء پایین ترین کشور هاست.و سهم دستمزد در قیمت تمام شده کالا در حد صفره.نشون دهنده این نیست که این دیدگاه وجود داره و حتی سیاست گذاری ها و قوانین ما براساس اون شکل گرفته؟
فکر می کنم بهتره دنبال ریشه این ویژگی های منفی بگردیم.چیزی که با تغییر اون تمام این موارد تغییر کنند.
 

amirdolu

عضو جدید
[FONT=&quot]مشكلات فرهنگی[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]ما ایرانیان[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]خلاصه کلام[/FONT][FONT=&quot]: معمولاً ما ایرانیها ریشه بسیاری از نا بسامانیهای اجتماعی و عقب افتادگی نسبی ایران را در خارج از مجموعه خود دنبال میکنیم. این مجموعه می تواند کل جامعه ایران و یا قسمتی از آن که شامل ما و دوستان ماست باشد. ولی اگر کمی دقیق بنگریم همه ما ایرانی ها در قسمتی از رفتارهای معیوب فرهنگی مشترک هستیم که ریشه بسیاری از مشکلات جوامع ایرانی و عامل اصلی عقب ماندگی نسبی ایران می باشد. رفتارهایی که معمولاً ریشه در یکی از دسته بندی های [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]زیر دارد.[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]۱.[/FONT][FONT=&quot]عدم تبلور بلوغ احساسی در ما ایرانیان،[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]٢[/FONT][FONT=&quot]. محافظه کاری فکری و رفتاری،[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]۳[/FONT][FONT=&quot]. ایده آل گرایی و عدم اعتماد به نفس،[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]۴. تفکر طبقاتی و عدم توجه به آزادی های فردی [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]و ۵.عدم درک روح قوانین جامعه مدرن.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]اینكه كسی ادعا كند كه تمام مشكلات فرهنگی مردم كشوری [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot](ملتی) را می شناسد ادعای بسیار بزرگی است ومن هم چنین ادعایی نمی كنم ولی بر اساس مشاهداتم و مقایسه ای كه بین فرهنگ ایران و سایر فرهنگها،[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] بالاخص فرهنگهای اروپایی كرده ام به نتایجی رسیده ام كه اینجا به شرح آن می پردازم. تعریف من از مشكل، [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]خصلتی فرهنگی است كه نتایج منفی آن برای فرد و جامعه به مراتب بیش از مزایای آن باشد.[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] پر واضح است كه[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]نحوه تحلیل من به نوعی تاثیر گرفته ازرشته كاریم یعنی فیزیك می باشد. جدا از این، نوشتن این متن به این معنا نیست كه من خود را عاری از این مشكلات می بینم بلكه به این معناست كه این مشكلات را می بینم و در صدد رفعشان هستم. بدیهی است که منظور از ایرانیان در این متن غالب جمعیت ایرانی، و نه همه ایرانیان می باشد.[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]اولین نكته ای كه در این متن می خواهم به آن اشاره كنم این است كه من بر این باور هستم كه در اثر[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]حملات بسیار گسترده ای[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]كه بر ایران در طول تاریخ[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] وارد شده است و در كنار آن[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] آب و هوای[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]گرم و خشک[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]ایران،[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] فرهنگ ایران دچار مشكلات عدیده ای شده است[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] كه[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]ریشه عقب ماندگی[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]ملت ایران است. منظور من از حمله، تهاجمی است که به سلطه قومی خارجی با منافع متفاوت، و تامین اهداف آن قوم برای مدتی طولانی منتهی شده است[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot](که حملات تیمور و مغول از این دسته اند).[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]آب و هوا[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]به طرق بسیار بر فرهنگ ملتی در طول تاریخ اثر می گذارد که از مهم ترین آنها میتوان به تاثیر نسبی گرما در افزایش نیروی جنسی مرد و اثرات فراوان آن، کمبود آب و مساله مدیریت آن، تاثیر آب و هوا بر سیستم رفت و آمد آدم ها و برهم کنش طبیعت و انسان اشاره کرد. جدا از آن حملاتی که به سلطه قوم خارجی با منافع متفاوت منجر می شود به صورت های گوناگون بر فرهنگ یک کشور تاثیر می گذارد که می توان به ایجاد ترس و روحیه محافظه کاری و در کنار آن افزایش خشونت در جامعه اشاره کرد. این ادعا به این معناست كه حداقل در طول چند صد سال اخیر كه حمله دهشتناكی، به مشابه [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]آنچه كه بر ایران در زمان مغول رخ داد، روی نداده است، عامل اصلی عقب ماندگی ایران چیزی جز مشكلات فرهنگی ما ایرانیان نیست.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]برای درک بهتر این مطلب باید به این مطلب اشاره کرد که اگر ایران ازقدرت اقتصادی ناشی از نفت بی بهره بود ظاهر ایرانیان شاید به مراتب عقب مانده تراز آنچه هست می بود. با اینکه عده ای بر این عقیده هستند که اگر نفت نبود فرهنگ ما وضیعت به نسبه بهتری داشت من بر این عقیده هستم که اکثر مشکلات فرهنگی ما ریشه ای عمیق تر در تاریخ دارد و حتی اگر نبود نفت باعث بهبود نسبی در فرهنگ ایرانی می شد این بهبود در حدی نبود که ظاهر بهتری از آنچه که به کمک نفت و ثروت ناشی از آن موجود است، ایجاد می کرد.[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]درک این واقعیت که برای حل مشکلات ایران بیش از آنکه باید کارمحض سیاسی بشود باید اصلاح فرهنگی کرد ( و این اصلاح را از خود شروع کرد)،[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] برای بسیاری از ما ایرانیان ثقیل می نماید. [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]ولی اگر واقع بینانه بنگریم می بینیم که بسیاری از تصمیمات غلط دولت مردان ایران[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] ریشه در[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]مرکز ثقل باور عمومی[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]دارد که در صورت حرکت این مرکزثقل [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]بسیاری از تصمیمات حاکمان ایران دست خوش تغییر خواهد شد. مسلم است که هیچ حکومتی قادر نیست برای مدتی طولانی تصمیماتی دور از مرکز ثقل باور عمومی بگیرد و با اصلاح و حرکت مرکز ثقل باورعمومی تصمیمات سیاسی دولت مردان هم در خور تغییر خواهد شد.[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] در کنار این حرفها بسیار واضح است که[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]سیاست گزاری حاکمان،[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]خود تأثیری[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] قابل ملاحظه[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]در حرکت این مرکز ثقل دارد. جدا از این جنگ هایی که منجر به سلطه طولانی بر ایران نشده اند، نمی توانند دلیل اصلی عقب ماندگی ایران باشند؛ چون چنین جنگ هایی بر اکثریت ملت های دنیا تحمیل شده اند و بسیار طبیعی است که کشور ها به منافع کشورهای دیگر چشم طمع می داشتند و نحوه برخورد با مهاجم است که بین آنان متفاوت بوده است. [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]به طور مثال اگر ایران در قبال حملات روسیه در زمان قاجار نتوانستند موفق عمل کنند ریشه در ضعف فرهنگی ایرانیان داشته که از دیدگاهی باعث حس نیاز به انقلاب مشروطه در ایرانیان شده است.[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]مسلم است كه این نواقص فرهنگی که در زیر به آن اشاره می شود،[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]صرفاً مختص فرهنگ ایرانی نمی باشد[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]و بسیاری از فرهنگ ها بالاخص فرهنگ های نزدیك (فرهنگ های[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] خاورمیانه ای، شمال آفریقا و جنوب اروپا) در بخشی از این مشكلات سهیم می باشند.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]١[/FONT][FONT=&quot]. [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]بلوغ احساسی:[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]یكی ازمهم ترین این مشكلات،[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]عدم تبلور بلوغ احساسی[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]در ایرانیان در سنین جوانی می باشد. این بدین معنی می باشد كه در حالی كه اكثر ایرانیان بلوغ جنسی و بلوغ نسبی عقلی را تا زیر سن بیست سالگی تجربه می كنند، یا به بلوغ احساسی نمی رسند یا به این بلوغ [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]بسیار دیرمی رسند. بلوغ عاطفی به این معناست كه فرد به حدی از پختگی احساسی می رسد که راه حلهای پیچیده تری برایِِِ مشكلات روزمره عاطفی خود پیدا می كند و از احساس خود به صورت پیچیده تری برای حل این مشکلات استفاده می کند و توانایی کنترل نوسانات شدید آن را دارد. پیچیدگی رفتار به طورمعمولباعث كاهش خشونت[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]در زندگی می شود كه خشونت معمولاً جزو راحت ترین راه حلهاست.[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] دلیل اصلی چنین اتفاقی را باید در نحوه زندگی ایرانیان و مقایسه آن با زندگی جوانان در جوامع مدرن جستجو كرد.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] اكثریت جوانان در جامعه مدرن بعد از رسیدن به بلوغ نسبی فكری سعی بر گرفتن مسئولیتهای اجتماعی می كنند كه چنین چیزی را جامعه و خانواده [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]به شدت از آنان می طلبد. جوان امروزی جامعه مدرن به طور معمول پس از رسیدن به سن هجده، نوزده سعی می كند كه از لحاظ اقتصادی و اجتماعی [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]زندگی مستقلی را از سر بگیرد. این بدین معناست كه جوان سعی می كند حداقل در مقاطعی از سال، خود پول خود را در بیاورد و از لحاظ اقتصادی مستقل باشد. برای رسیدن به چنین هدفی از انجام هیچ كارمجازی ابایی ندارد كه كار نكردن در فرهنگ مدرن عار است. كار كردن در محیطهای بیرون كه به طور معمول در كشورهای مدرن[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]ضوابط سخت تری[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]نسبت به ایران دارند، خود عاملی است در ایجاد[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]پختگی احساسی[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]در جوانان. [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]در كنار این، جوانان از همان اوایل زندگی مستقل اجتماعی، روابط شبهه پایدار و در نوسان با جنس مخالف را[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] تجربه می كنند كه خود این[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]كش و قوس های شدید عاطفی[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]عاملی مهم در ایجاد بلوغ عاطفیست. هر شكست عاطفی خود باعث می شود كه فرد تلاش بیشتری در كنترل احساسات خود كند وشكنندگی روحی خود را تضعیف، و سنجیده تر از احساسات خود استفاده کند. در حقیقت جوانان ایرانی دیر و یا شاید ناگهانی به پیچدگیهای زندگی بر می خورند و زمانی به آن برمی خورند که توانایی هضم خوب آن را ندارند. به قول فروید[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]تمدن با خویشتن داری شکل می گیرد[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]و اگر قرار بود انسان هر لحظه به فکر رفع آنی نیازهای جسمی و روحی خود باشد، قادر به خلق روش های پیچیده تر و ایجاد تمدن نبود ودر حقیقت انسان با به تاخیر انداختن و یا کنترل نیازهای عاطفی خود راه حل های بهتر و پیچیده تری را می تواند پیدا کند. برای اینكه شهود خواننده نسبت به مطالب فوق بالاتر رود و درك بهتری نسبت به مساله بلوغ احساسی پیدا كند در زیر به چند مورد ازشواهد و نتایج این امراشاره می كنم:[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]١.١-[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]كار گروهی:[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]بر كمتر كسی پوشیده است كه فرهنگ ایرانی از ضعفی عظیم در كار گروهی رنج می برد. این دسته دسته شدن و[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]ساز فردی سر دادن[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]در فرهنگ ایرانی را میتوان در بسیاری از جاها دید، [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]در دانشگاه، محیط كار، داخل احزاب و حتی در داخل خانواده ها.[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] این درگیریهای قابل اجتناب كه در فرهنگ ایرانی عادی می نماید معمولا چیزی نیست جز عدم توانایی فرد در[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]تعمیم خود خواهی فردی به خود خواهی گروهی[/FONT][FONT=&quot]، كه باعث اتلاف انرژی بسیار در فعالیت های جمعی ایرانیان می شود و بازدهی و قدرت این گروهها را به شدت كاهش می دهد. تاكید بر اختلافات به جای شباهت ها، عدم گذشت و خشونت های نابجا، اثرات عدم پختگی دراحساسات و روابط اجتماعی می باشد.[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]٢.١-[/FONT][FONT=&quot]جو زدگی:[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]تحت تاثیرالقائات اطرافیان و جامعه[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]قرار گرفتن به نوعی در همه فرهنگها وجود دارد ولی ایرانیان به طور معمول راحت تراز جوامع مدرن تحت تاثیرالقائات[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]قرار می گیرند. این امر باعث می شود که مسایلی در بین ایرانیان به شدت رایج شود که دلیل منطقی قابل قبولی برای این چنین شدتی وجود ندارد. همرنگی با جماعت، جدا از اینكه ریشه در محافظه كاری دارد، ریشه در جو زده شدن ایرانیان هم دارد. این جو زده شدن،[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]آزادی و خلاقیت[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]را به شدت تضعیف می کند. علاقه ناگهانی ایرانیان به قسمتی خاص از خدمات اینترنتی (به طور مثال ارکات) و یا علاقه خاص به یک نوع خاصی از پوشش یا آرایش از این دسته است.[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]برای توضیحات بیشتر همراه با مثال های دیگر به بخش های[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]۱[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot]۲ ، ۱.۴ و۲.۴ مراجعه کنید. [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]٣.١-[/FONT][FONT=&quot]عدم پختگی در نحوه کنترل فرزند:[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] روابط بین پدر مادر و فرزند ونحوه كنترل رفتار بچه یكی از پیچیده ترین برخوردهایی است كه در زندگی انسان پیش می آید. برای كنترل رفتار بچه راه حلهای مختلفی وجود دارد كه شامل خشونت های فیزیكی، گفتاری و روانی می باشد. حل كردن مسایل زندگی[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]به كمك خشونت فیزیكی یا گفتاری[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]به طور معمول یكی از[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]ساده ترین راهها[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]می باشد؛ راه حلی كه حتی به ذهن کودک در زندگی روزمره هم می رسد. متاسفانه اگر نیك بنگریم می بینیم كه بسیاری از مادران و پدران ایرانی همین راه حل ساده و در عین حال پر ضرر و بی ثبات را انتخاب می كنند چون به راه حل دیگری مسلط نیستند. استفاده ازاین راه حل حتی در طبقات بالای اجتماعی ایران هم دیده می شود و موردی نیست كه صرفاً مختص طبقات پایین فرهنگی ایران باشد. راه حل دیگری كه می توان از آن استفاده كرد، استفاده از[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]كش و قوس در روابط احساسی[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]با فرزند می باشد و این چیزی است كه در فرهنگ مدرن امروزی از آن به شدت استفاده می شود.[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] ایجاد كش و قوس در صورتی ممكن است كه روابط عاطفی خاصی بین پدر مادر و فرزند ایجاد شده باشد كه این خود پختگی ویژه خود را نیاز دارد.[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] جدا از این، فرد باید این توانایی را داشته باشد كه این نوسان را به صورت پله ای نشان دهد و متناسب با عمل طرف واكنش نشان دهد. حتی در زمینه خشونت های كلامی پدر و مادرباید سلسله مراتبی در نظر بگیرد؛ بدین معنی كه نوسان در لحن صدا كاملا نسبت به استفاده از واژگان گزنده در اولویت قرار دارد. مشکل ذکر شده در بالا صرفاً مختص روابط با فرزند نیست و در باقی روابط خانوادگی و دوستی های نزدیک هم می تواند خود را نشان دهد و ایرانیان راه حلهای پر ضرر را به علت عدم توانایی در کنترل هیجانات و عدم تسلط به راه حلهای پیچیده تر انتخاب می کنند.[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]٤.١-[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]زبان بدن:[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]مثال دیگری كه می توان به آن اشاره كرد ضعف ایرانیان در استفاده از زبان بدن و اشاره در ارتباطات و درک آن می باشد كه خود این امر باعث[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]افزایش خشونت[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]در ارتباطات میشود. درك بهتر از زبان بدن باعث می شود كه ما درك بهتری از احساسات نهان همدیگر داشته باشیم و برخوردهای سنجیده تری نسبت به هم درپیش بگیریم. حرکات انگشتان دست، ابرو، لب، گونه و رنگ صورت هر کدام پیامی از احساسات مخاطب ما دارد که شاید در کلام نیامده باشد.[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]۵.١-[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]پر توقعی و فرهنگ کار بد:[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]ایرانیها معمولاً آدم های به نسبه[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]غرغرو[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]و پرتوقعی هستند که این توقع لزوماً با خدماتی که به جامعه تحویل می دهند هماهنگی ندارد. این پر توقعی از کودکی از طریق خانواده و جامعه به ما منتقل می شود. این صفت در ایرانی های خارج از ایران به علت تماس بالا با محیط های کاری کشورهای مدرن کمتر دیده می شود.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]در ایران افراد در محیط های کار خود احساس مسؤلیت بالایی ندارند و با آسوده خاطر بودن بیش از حد،[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]استرس را به ارباب رجوع[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]تحمیل می کنند. حال آنکه خود همیشه از همین بی خیالی در جایی که به آن برخورد می کنند می نالند. اصولاً در ایران ارزش کار مفید کردن آنچنان جا نیفتاده است و فرد اگر از لحاظ اقتصادی بی نیاز باشد دلیلی برای کار کردن پیدا نمی کند. این فرهنگ مخرب را می توان در فیلم ها و داستان هایمان هم [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]دید و این در حالی است که کار کردن جدا از مسایل اقتصادی آن از لحاظ روانی فرد را ارضا می کند و جدا از آن جامعه باید کسی را که خدمات بالایی ارایه می دهد از منزلت بالای اجتماعی برخوردار کند و خوب کارکردن و مفید بودن برای جامعه، باید در[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]اخلاق[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]مردم جا بگیرد. [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]به طور مثال در فرهنگ آلمانی، کار نکردن دارای قبح بسیار بالا می باشد و بسیاری از افراد که از مزایای بسیار بالای حقوق بیکاری در جامعه از لحاظ اقتصادی چپ آلمان استفاده می کنند از طرف جامعه تحت فشار هستند که به کار بپردازند.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]۲[/FONT][FONT=&quot]. محافظه كاری تاریخی: [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]متاسفانه به[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]علت تهاجم های ویرانگری[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]كه بر ایرانیان درطول تاریخ تحمیل شده است (و منجربه سلطه شده) که یکی از دهشتناک ترین این حمله ها، تهاجم مغولیان[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]و یکی از طولانی ترین این سلطه ها، سلطه اعراب[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]بوده، در كنار سیستم عقیدتی ایرانیان که آن هم کاملاً تحت تاثیر این حمله ها قرار گرفته، ایرانیان از لحاظ فکری و منش زندگی محافظه کار محسوب می شوند. این محافظه کاری متاسفانه نتایج بسیار منفی ای برای فرهنگ ایرانی به ارمغان آورده است که می توان به موارد زیر اشاره کرد:[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]١.۲- کمبود[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]خلاقیت در نحوه زندگی:[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]ایرانیان بسیار شبیه به هم زندگی می کنند که مبادا از طریق دوست و آشنا مورد سوال واقع شوند. در حقیقت بخش بزرگی از زندگی ایرانیان صرفاً برای حرف های بیهوده دیگران سپری می شود و با اینکه خود گهگاه به این مساله شک می کنند ولی یا این امر را عادی می پندارند یا اینکه جسارت تغییر در این رویه را ندارند و یا به مخفی کاری روی می آورند. بسیار واضح است که ما انسانهای متفاوتی هستیم و هر کدام از ما استعداد ها و نیازهای متفاوتی داریم؛ پس باید سبک زندگی مختص خود را داشته باشیم. حال آنکه در تفکر ایرانی راه موفقیت راهیست مشخص که از سوی جامعه و خانواده به فرد تحمیل می شود و فرد جسارت سر پیچی از آن را ندارد.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]اینکه بسیاری از رفتارها سریع در جامعه ایرانی[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]مد[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]می شود جدا از اینکه ناشی از عدم پختگی احساسی ما ایرانیان می باشد ([/FONT][FONT=&quot]٢.١[/FONT][FONT=&quot])، ریشه در[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]ترس از متفاوت عمل کردن[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]از بقیه جامعه هم دارد؛ وگرنه ما شاهد زندگی های متنوع تربا خلاقیت بیشتر در جامعه ایرانی می بودیم. [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]برای درک بهتر از این مطلب به یک مثال روی می آورم. در داخل مدارس در ایران اگر از کسی سوال کنید که دوست دارد چه حرفه ای را برای آینده خود پیشه کند معمولا به جوابهای یکسانی بر می خورید، جواب هایی که منجر به آن می شوند که در کنکور سراسری در ایران اکثریت رتبه های برتر به رشته های خاصی ختم بشوند. حال سوال این است که آیا این تصمیم بر اساس سنجش دقیق از آینده شغلی و درک قوی از علاقه مندی های فردی صورت گرفته؟ جواب این است که اکثریت افراد این تصمیم را بیشتر بر[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]پایه های ارزش های اجتماعی[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]و خانواده گرفته اند و گر نه ما شاهد[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]توزیع بسیار عادلانه تری[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]از هوش و استعداد بین رشته های مختلف بودیم. برای به دست آوردن شهود بهتر نسبت به مطلب بالا به بخش های[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]۱.۴ ، ۲.۴ و ۳.۴ مراجعه کنید.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]۲.۲-[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]فرهنگ جنسی:[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]آشکار است که نیاز جنسی یکی ازاساسی ترین نیازهای بشراست که وظیفه هر فرهنگی است که بر اساس موقعیت زمانی و مکانی به بهترین نحو به پاسخ گویی به آن بپردازد. عدم پاسخ گویی صحیح به این نیاز باعث صدمات بسیاردر زندگی فردی و اجتماعی افراد می شود که از آن جمله می توان به ایجاد عقده [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]های شخصیتی، افزایش خشونت اجتماعی، پریشانی فکر، افسردگی وعصبی بودن افراد اشاره کرد.[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] متاسفانه فرهنگ ایرانی به[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]صورتی[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]محافظه کار[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]سعی در جواب دادن به این نیاز دارد که طبیعتاً از پاسخ گویی [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]صحیح و متناسب باپیشرفت های زمانه عاجز است. اینکه هر راه حلی مشکلات خود را دارد طبیعی است ولی بحث سر آن است که بسیاری از راه حل های موجود در دنیا به مراتب مشکلات کمتری از راه حل های موجود در ایران دارد. به طور مثال، اكثریت زوج های ایرانی[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]شناخت بسیار ناقصی[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]از هم ( و كلاً جنس مخالف) قبل از ازدواج دارند كه عامل اصلی عدم موفقیت آنان در بعد از ازدواج است. این شناخت ناقص و در كنار آن عدم تجربه كافی و نا کارازمودگی، ناشی از محافظه كاری توجیه ناپذیر در فرهنگ ایرانی است.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]۳.۲-[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]دگماتیزم[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot](جمود):[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]در ایرانی ها با عقاید مختلف بسیار دیده می شود که [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]دگم باشند و حاضر به شنیدن یا دیدن عقاید مخالف نباشند.[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]تعصب در عقیده و جمود در فكر[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]چیزی نیست كه صرفاً در توده مردم دیده شود، متاسفانه این صفت در آدم هایی با عقاید به نسبه مدرن هم دیده می شود و آنان هم از نقد شدن اندیشه شان می هراسند كه این امر خود باعث كند و میرا شدن اندیشه شان در طول زمان می شود. در پشت دگماتیزم جدا از محافظه كاری، مشكل ایده آل گرایی ایرانیان (بخش[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]۳[/FONT][FONT=&quot]) هم وجود دارد، چرا كه وقتی ما باور كنیم كه با گرفته شدن چند اشكال از اندیشه مان، تفكرمان باطل است، به شدت از نقد دیگران می هراسیم؛ در حالی كه واقعیت این است كه همه اندیشه ها بدون استثنا دارای مشكلاتی هستند وبحث سر میزان مشكلات است.[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]خرافه پرستی[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]به معنای عقیده به چیزی که برهانی بر اثبات آن وجود ندارد، هم یكی از نتایج دگماتیزم می باشد؛ چرا که در صورت وجود نقد سالم و گسترده از عقاید، خرافات در طول زمان در جامعه کاسته می شود. جدا از اینتعصب[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]به معنای جانب داری کورکورانه یکی از نتایج این دگم بودن است و جالب این است که گهگاه تعصب در اخلاق ایرانی در مواردی چون خانواده، دین و کشور مجاز شمرده می شود در حالی که تعصب و کورکورانه جانب داری کردن، در هیچ امری جایز نیست.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]۳[/FONT][FONT=&quot]. ایده آل گرایی و عدم اعتماد به نفس:[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]ایرانی ها مردم ایده آل گرا و آرمان گرایی هستند که این ایده آل گرایی را در گوشه گوشه زندگی آنان می توان دید. منظور از ایده آل گرایی و مترادف آن آرمان گرایی نوع نگرشی است که به کمتراز عالی و استانداردهای بسیار بالا راضی نمی شود و نگرشی در تضاد با عمل گرایی و پراگماتیسم دارد که به رسیدن به هدف می نگرد. ایده آل گرایی ریشه در عقاید مذهبی وتاریخی ایرانی ها هم دارد که معمولاً افرادی ایده آل را به عنوان اسطوره در تاریخ مذهب و کشور خود قرار داده اند و آنان را به عنوان الگو دیده اند.[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] شاید این فرهنگ خود موجب شده است که ایرانیان چنین برداشتی از آنان داشته باشند. در ظاهر اول به نظر نمی آید که این آرمان گرایی خصلتی منفی باشد ولی اگر نیک بنگریم می بینیم که قسمتی از مشکلات فرهنگی ما ایرانیان ریشه در این تفکر به شدت آرمان گرا[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] دارد.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]ایده آل گرایی و تبیین استانداردهای بالای بسیار[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]پر هزینه[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]گاهی حتی به عنوان افتخار در فرهنگ ما ایرانیان بیان می شود. اینكه سفره ای بسیار رنگین و صد البته پر هزینه پهن كنیم، اینكه وسایل آنچنانی برای منزل بخریم كه تناسبی با در آمد ما ندارد، اینكه توقعات بیش از حدی از فرزند خود داشته باشیم (گویی که دوران کوچکی خود را فراموش کرده باشیم) [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]كه باعث آسیب دیدن به اعتماد به نفس او شود یا تصوری غیر عادی و افسانه ای از یک آدم فرهیخته داشته باشیم، در فرهنگ ایرانی عادی می نماید. این خصلت، نتایج فرهنگی منفی ای در بر دارد که می توان به موارد زیر اشاره کرد:[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]١.۳-[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]عدم اعتماد به نفس، رخوت اجتماعی و قهرمان پرستی:[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]وقتی انسان یک شخصیت آرمانی را به عنوان الگوی ذهنی خود قرار می دهد که فرسنگها از او فاصله دارد طبیعتاً دچار کمبود اعتماد به نفس می شود؛ چون با هر تلاشی که می کند کماکان فاصله بسیار زیادی با آن الگو دارد و در حقیقت ارزش قدم های خود را حس نمی کند و حس موفقیت از او گرفته می شود.[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] وقتی فرد در ذهن خود آدمهایی را تصور می کند که به راحتی کارهای خود را پیش می برند و فی ذات بسیار خوب عمل می کنند، بسیار طبیعی است که آنان را قهرمانان خود بداند و آنان را موظف به بهبود دنیا بداند و بر خود وظیفه آنچنانی قایل نباشد.[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]ولی اگر نیک به دنیا بنگریم در می یابیم که با همه تفاوتی که بین انسان ها وجود دارد، همه انسان ها دارای مشکلات نه چندان کمی می باشند و معمولاً انسان های برجسته انسان هایی هستند که خود را باور کرده اند. اگر به جای ایده آل گرایی، عمل گرایی در ذهن افراد جایگزین شود افراد به جای اینکه خود را با یک فرد آرمانی مقایسه کنند[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]خود را با خود مقایسه می کنند[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]و به جای آنکه سعی در گرفتن نمره بیست در یک بعد زندگی کنند سعی در به دست آوردن معدلی خوب در بین ابعاد زیاد زندگی می کنند. اینکه درک شود زندگی ابعاد بسیار زیادی دارد که اول شدن در همه آنها غیر ممکن است و باید به معدل زندگی توجه کرد، خود احتیاج به درک بالایی از زندگی دارد.[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] وقتی خود را باور كنیم، وظیفه اجتماعی خود را بهتر در می یابیم و منتظر نمی مانیم كه قهرمانی بیاید و ما را راهبری كند. ذهن ایده آل گرای ایرانی معمولاً شخصی را پیدا می كند و از او قهرمان افسانه ای می سازد كه به هیچ وجه با واقعیت آن فرد هماهنگی ندارد و اگر آن قهرمان زنده باشد از او چیزی می طلبد كه لزوماً با توانایی آن فرد هماهنگی ندارد. این مطلب به این معنا نمی باشد که حرکت ها احتیاج به رهبر ندارند، بلکه به این معناست که رهبر حرکت، فردی است که به طور نسبی از قدرت مدیریت و هوش اجتماعی بالاتری برخوردارمی [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]باشد و این فرد یک قهرمان استثنایی نیست، که باید سالها منتظر آن باشیم.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]۲.۳- ظاهر[/FONT][FONT=&quot]گرایی:[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]ژست گرایی به جزو ثابتی از فرهنگ ایرانی تبدیل شده است. اینكه سعی كنیم در ادا در آوردن از هم سبقت بگیریم و احترام بخریم. ژست گرفتن و ادا در آوردن در صورتی که به امری همیشگی تبدیل شود و در فاصله با جایگاه واقعی فرد باشد می تواند به شدت مخرب و انرژی گیر باشد وگرنه بدیهی است که برای بسیاری از مشاغل تا حدی ژست گرفتن، طبیعی است. مشكل اصلی كار این است كه این ادا در آوردن در بسیاری از اوقات ناشی از عدم اعتماد به نفس افراد می باشد. [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]فرد به آنچه كه هست باور ندارد و سعی می كند نقش دیگری را بازی كند و یا اینكه اگر خود را باور دارد[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]جامعه آرمان گرا[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]اطراف او، به او باور ندارد و فرد سعی می كند نقش در خواست شده ازطرف جامعه را بازی كند. نتیجه این عمل آن است كه انرژیی كه باید صرف بهبود واقعی فرد شود صرف قیافه گرفتن و ظاهر گرایی فرد می شود. از نتایج این ظاهر گرایی و قیافه گرفتن می توان به موارد زیر اشاره کرد:[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]الف: تجمل گرایی:[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]‌یكی از نتایج طبیعی ظاهر گرایی،[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]تجمل گرایی[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]است. اینکه سعی کنیم ادای قشر بسیار پولدار جامعه را در بیاوریم و از محصولاتی استفاده کنیم که به طور طبیعی (با توجه به وضعیت مالی ما) لزوماً در اولویت های ما قرار نمی گیرد. اینکه نیازهای طبیعی مان را قربانی ژست گیری کنیم تا به دیگرانی که بر اساس ظاهر قضاوت می کنند اعلام کنیم که ما را در دسته های بالای جامعه طبقه بندی کنند. [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]ب:آسیب به نظام اطلاعاتی:[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] نتیجه دیگر این ژست گیری[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]اختلال در سیستم اطلاع رسانی[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]است که خود در تشدید کاهش اعتماد به نفس افراد جامعه موثر است. ما بسیاری از اطلاعات زندگی را از طریق شنیدن تجربه های دیگران به دست می آوریم؛ حال اگر این تجربه بیان شده آمیخته به تظاهر و اغراق باشد اختلالی اساسی در این اطلاعات به وجود می آید. اختلال در سیستم اطلاع رسانی تاثیری مخرب در نظام تصمیم گیری افراد دارد و آسیب به نظام تصمیم گیری، کاهش اعتماد به نفس را در بر دارد.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] ج:[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]فاصله روشنفكران و توده:[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]این قیافه گرفتن در بسیاری از اوقات باعث فاصله گرفتن توده ها از نخبگان جامعه می شود. كسانیكه تجربه زندگی در كشور های مدرن را داشته باشند حتماً متوجه شده اند كه آدم های بالای جامعه سعی نمی كنند كه برتری اجتماعی خود را به طبقات پایین دست جامعه دیكته كنند و به جای آن، خود از باور خود به خویشتن، لذت می برند كه از دلایل آن می توان به داشتن اعتماد به نفس و نیاز به رای مردم برای رسیدن به مراتب بالای اجتماعی اشاره کرد. متاسفانه در جامعه ایرانی بزرگان نسبی جامعه معمولاً در پی آنند كه به هر نحو ممكن این برتری را به طبقات پایین تر نشان دهند؛ حتی اگر این نشان دادن به فاصله گرفتن از عوام[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] و بدنه جامعه منجر شود. این رفتارها را می توان بین سیاست مداران و توده جامعه، بین پزشكان و پرستاران، بین روشنفكران و توده، اساتید دانشگاه و دانشجویان، مدیران و کارمندان و بسیار جاهای دیگر دید. وقتی روشنفكری مبنای پوشش و آرایش صورت خود را بر اساس متفاوت بودن قرار می دهد چگونه می خواهد با توده جامعه ارتباط برقرار كند. به نظر می آید ایرانیان بیش ازآنکه مفاهیم [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]ناشی از مدرنیته را درک کرده باشند از به کار گرفتن آنان برای تولید ژست لذت می برند. به کار گرفتن واژه های دکتر و مهندس، برای افراد در ایران کاملاً معمول است، در حالی که این واژه ها در کشورهای مدرن در موارد معدودی استفاده می شود. دلیل این امر در مطالب بالا نهفته است. از دیدگاه من روشنفكری كه به فكر روشنگری باشد و مهم تر از آن به فكر خود ایمان داشته باشد سعی نمی كند كه با ایجاد تفاوت ظاهری [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]با جامعه به خود اثبات كند كه[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]تافته ای جدا بافته[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]از جامعه است. هر فردی مسلماً حق انتخاب آزاد در مورد نوع پوشش خود دارد ولی چه خوب است که این انتخاب با در نظر گرفتن نتایج آن باشد. ژست گرایی یكی از شایع ترین مشكلات فرهنگی ایرانیان، بالاخص در جامعه روشنفکر است كه یكی از دلایل اصلی عدم تاثیر گزاری و عدم به قدرت رسیدن روشنفكران ایران می باشد. اصولاً نخبگان جامعه ایرانی بیش از آنكه [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]وظیفه خود بدانند كه صدای روشنگری را به اعماق جامعه برسانند وظیفه جامعه می دانند كه حرفهای آنان را گوش كنند و بفهمند، و نتیجه این طرز تفكر روشن است.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] (بدیهیست كه علت اصلی طبقاتی بودن شدید جامعه ایران، سیستم مالیاتی به شدت[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] راست ایران می باشد و نه علت ذكر شده در بالا. منظور از سیستم مالیاتی به شدت راست، نظام مالیاتی مبتنی بر اقتصاد کاملاً سرمایه داری می باشد. اقتصادی که، بر مبنای آن، تامین منافع قشر پولدار، بدون توجه کافی به توده جامعه، در صدر اولویت های اقتصادی [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]قرار دارد. )[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]۳.۳-[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]عدم توانایی در اولویت بندی:[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]وقتی كه ایده آل گرایی جایگزین عمل گرایی شود و هدف رسیدن به همه چیز باشد دیگر اولویتی وجود ندارد. اولویت بندی در بسیاری از اوقات به معنای آن است كه ما قبول كرده ایم كه [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]نمی شود به همه چیز رسید پس باید از بین اهداف،[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]مهم ترین ها[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]را انتخاب كرد. ولی وقتی هدف رسیدن به همه چیز باشد و یا فرد تنها قسمتی از اهداف را ببیند[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]و از دیدن باقی اهداف غافل باشد[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]دیگر اولویتی مطرح نیست.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]۴[/FONT][FONT=&quot]. تفكر طبقاتی[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]و عدم توجه به تفاوتهای فردی:[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]تفكر طبقاتی را می توانستم هم در بخش بلوغ احساسی و هم در بخش ایده آل گرایی ایرانیان بیاورم ولی به علت اهمیتی كه داشت من آن را در بخش جداگانه ای آورده ام. منظور من از تفكر طبقاتی، تفكری است كه سعی دارد بین آدم ها،[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] نژاد ها و موقعیت ها به یك[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]دسته بندی جامع و ثابت[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]از برتری برسد که این دسته بندی[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]مستقل از جزییات[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]شخصیت[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]فرد[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]متقاضی دسته بندی است. حال آنكه به دست آوردن یك تعریف از برتری[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]در میان موقعیت ها،[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]برای انسانها با اهداف بسیار متفاوت، امری غیر معقول است. بسیاری از اوقات برتری در موقعیت ها، تابعی كاملاً وابسته به شخصیت افراد می باشد و سعی بر به دست آوردن یك طبقه بندی جامع و ثابت بین افراد[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]مختلف،[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]كاری بی معنی می باشد. این خصیصه فرهنگی در تضاد محض با اولویت بندی است که آن طبقه بندی پویا و کاملاً فردی است. این خصوصیت فرهنگی ایرانیان را تقریباً می توان در همه جوامع ایرانی چه در داخل ایران و چه در خارج ایران دید. متاسفانه ایرانیان از این دسته بندی ها،[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]بسیار، برای ارزش یابی خود و اعلام برتری خوداستفاده می کنند که این خود باعث آسیب به آزادی های فردی می شود. [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]برای ایجاد درك بهتر، به چند مثال[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]روی می آورم:[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]١.۴-[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]رشته و پیشه:[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]یكی از بارزترین مثال های این تفكر طبقاتی در تربیت فرزندان در جامعه ایرانی دیده می شود وقتی كه پدر و مادر برای آینده فرزند، مستقل از جزییات شخصیت او تصمیم گیری می كند و[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]خوبی و بدی را امری تبیین شده[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]و غیر قابل بحث میداند. این امر را می توان در[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]انتخاب رشته دانشگاه، پیشه و همسر[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]به راحتی دید كه خانواده ( و جامعه) سعی بر قبولاندن یك باور عمومی به فرزند دارد.[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]البته این حرف به این معنا نیست که خود جوان شناخت صحیحی از استعدادهای خود دارد، بلکه به این معنا است که جامعه و پدر و مادر، به عنوان افراد مجرب تر باید بر اساس[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]جزییات شخصیت او، او را راهنمایی کنند.[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]خیلی اوقات جوان جامعه ایرانی رشته و کاری را انتخاب می کند که نه لزوماً[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]بهینگی فردی[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]او را از نظر استعداد، علاقه و خواسته های اولویت بندی شده ارضا کند بلکه منزلت اجتماعی بالایی داشته باشد. این منزلت اجتماعی همان دسته بندی ثابتی است که در بالا به آن اشاره شد که لزوماً تابع دقیقی از استعداد، علاقه و خواسته های فرد نیست.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]۲.۴-[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]محل زندگی:[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]در مقیاس ریز، اکثریت ایرانیان در انتخاب شهر و محل زندگی جایی را انتخاب می کنند که بر اساس آن دسته بندی کلی مطرح بین ایرانیان، موقعیت برتری داشته باشد. در حالی که در انتخاب محل زندگی جدا از مسایل کلی همچون امنیت ، رفاه و زیبایی،[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]مسایل فردی[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]بسیار زیادی مطرح است. مسایلی همچون نزدیکی به محل کار، علاقه خانواده یا فرد به محیط شلوغ یا آرام، نزدیکی به اقوام، خویشان و دوستان، میزان علاقه به طبیعت و بسیاری موارد[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] دیگر که باعث فردی تر شدن این دسته بندی می شود. این یکی از دلایل متمرکز شدن بیش از حد جمعیت جامعه مرفه در نقاط خاصی از تهران است.[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] در مقیاس درشت هم بسیار دیده می شود که ایرانیان کشوری را انتخاب می کنند که[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]اطلاعات دقیقی از آن ندارند و بسیاری از اوقات باز از دسته بندی کلی دیگر ایرانیان استفاده می کنند که آن هم یک دسته بندی [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]قوی و با جزییات نیست. آیا کوته فکرانه نیست که ما بخواهیم سرنوشت خود را با استفاده از یک دسته بندی کلی که هیچ اطلاعاتی از اولویت بندی شخصی ما ندارد مشخص کنیم.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]۳.۴-[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] مدرک گرایی:[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]بسیار شنیده می شود که ایرانیان به مدارک تحصیلی بالای خود ببالند و یا به اینکه در کشورهای خارجی جزو اقلیت ها با متوسط مدارک تحصیلی بالا هستند افتخار کنند. آیا داشتن مدرک تحصیلی بالا لزوماً[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]نشانه موفقیت[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]است و یا به موفقیت ختم می شود؟ مسلماً بسته به اینکه[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]هدف چه باشد[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]و یا ما چه چیزهایی را[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]ارزش[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]بدانیم جواب به این سوال متفاوت است و تبعیت از یک دسته بندی خشک برای جواب دادن به چنین سوالی غیر عقلانی می باشد. متاسفانه در نظام ارزشی ایرانی، ارزش کارهایی همچون[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]کارآفرینی و مدیریت قوی[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]که در اکثر کشورهای دنیا بسیار پاس داشته می شود و به شدت برای جامعه مفید است، جا نیفتاده است. ایرانیان در بسیاری از اوقات بالاخص در گرفتن مدارک بالا (همچون دکترا) بیش از آنکه هدفشان از گرفتن مدرک، دادن خدمات بیشتر به جامعه و یا به دست آوردن سود شخصی بیشتر باشد، هدفشان گرفتن ژست با[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]ارضا کردن دسته بندی خشک نظام ارزشی[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]ایرانی است. آیا وقتی ایرانیان مقیم خارج از ایران به دلایل زیاد، از جمله کار گروهی پایین، در تصمیم گیری های کلان آن کشورها نقشی اساسی ندارند، می توان آنها را اقلیتی موفق دانست؟ آیا این یک اصل کلی است که اگر ما بیشتر درس خوانده باشیم مفید تریم؟ آیا در بسیاری از اوقات داشتن تجربه بیشتر، بهتر از اضافی درس خواندن نیست؟ آیا ما جسارت و خلاقیت مورد نیاز برای کارآفرینی را لزوماً در دانشگاه یاد می گیریم؟ آیا در همه رشته ها داشتن مدارک تحصیلی بالا مفید تر است؛ در حالی که محیط های کار آینده مان به مدارک پایین تر نیاز دارد؟ طبیعی است که برای بسیاری از افراد در بعضی از رشته ها، داشتن مدارک تحصیلی بالا بهتر است ولی برای بسیاری هم نه.[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]۴.۴-[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]نژاد پرستی:[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]منظور من از نژادپرستی رفتاری است که فرد نژاد و یا نژادهای دیگر را نفی یا تحقیر کند و این رفتار را به[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]کل جامعه آن نژاد تعمیم بدهد[/FONT][FONT=&quot]. مشکلات چنین رفتاری این است که فرد کل جامعه یک نژاد را یکی [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]می بیند و این در حالی است که انسانهای یک نژاد با همه مشترکاتی که با هم دارند بسیار متفاوت هستند و قضاوت کلی در مورد یک قوم و نژاد منطقی نیست. جدا از این، یک نژاد را بدون دانستن دقیق تاریخ و محاسن فرهنگی آن نمی توان قضاوت کرد. چنین رفتاری را متاسفانه ایرانیان با برادران افغان خود که از قضا بسیار شبیه ایرانی ها هم هستند در طول سالیان اخیر بسیار کرده اند؛ یا قضاوتی که هر نژاد ایرانی از نژاد های دیگری که در ایران زندگی می کنند معمولاً تحقیرانه و متکی به یک دسته بندی کلی بدون دلیل اساسی است. [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]این رفتار ها را می توان در بسیاری از قضاوت ها و لطیفه های ایرانی دید. آیا وقتی ما با دلایل واهی اقوام مختلفی را که مشترکات بسیاری با ما دارند و با ما در یک کشور زندگی می کنند را به تمسخر می گیریم می توانیم با هم هویت واحد قوی بسازیم!؟[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]چنین رفتارهایی باعث چند دستگی جامعه و عدم کارایی آن میشود.[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]متاسفانه چنین رفتاری را می توان در ایرانیانی که در خارج از ایران زندگی می کنند هم دید. رفتاری که باعث می شود به طور مثال ایرانیان[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]چینی ها و عرب ها را در محافل خود به[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]تمسخر[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]بگیرند.[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]کلاً این امر که بسیاری از ایرانیان اصرار دارند که ثابت کنند که از[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]نژاد آریایی[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]هستند یکی از سمبل های تفکر نژاد پرستی ما ایرانیان است. حال نکته جالب این است که بسیاری از علایم نژاد آریایی همچون قد بلند و چشم آبی در کمتر ایرانی دیده می شود که از چند هزار سال پیش صدها نژاد دیگر هم به ایران مهاجرت کرده اند یا تاخته اند و[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]ایران امروزی ما ترکیبی از اقوام[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] متفاوت است[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]۵[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]قانون مداری:[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]من کلاً در این نوشته سعی نکردم که مشکلات فرهنگی ایرانیان را از زاویه نهادینه نشدن مدرنیسم و تقابل سنت و مدرنیته[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]در جامعه نگاه کنم که اگر نیک بنگریم قسمتی از مشکلات ذکر شده در بالا، قبلاً در جوامع دیگر هم وجود داشته است و در فرایند مدرن شدن این جوامع این مشکلات تضعیف شده است. پس می شد که این مشکلات را به عدم نهادینه شدن مدرنیته در ایران مربوط کرد که البته من سعی کردم از زاویه ای دیگر به آنها بنگرم. یکی از نمادهای این مشکلات که از[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]عدم نهادینه شدن مدرنیته[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]ناشی می شود[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]عدم احترام به قوانین[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]است.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]بسیاری از قوانین موجود در جوامع نتیجه فرایند مدرنیزاسیون جامعه است که لزوماً[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] ریشه در اخلاق دینی و سنتی جامعه ندارد. ایرانیان اصولاً درک صحیحی از اهمیت قوانین ندارند و به همین خاطر به قوانین بی احترامی می کنند. قانون نتیجه فکر عقلا جامعه[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]برای[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]بهینگی اجتماع[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]است که بدون رعایت آن جامعه از مسیر بهینه خود خارج می شود. یکی از وظایف جامعه و خانواده در پرورش بچه و نوجوان، نهادینه کردن اخلاق است و اخلاق در کنار قوانین جامعه وسیله ای برای کنترل خودخواهی فردی ما انسانهاست. ولی رعایت قوانین جامعه مدرن، در اخلاق ایرانیان نهادینه نشده است و بسیاری از ایران به شکستن قوانین افتخار می کنند بدون اینکه درک کنند چگونه به خود و جامعه آسیب می رسانند. واضح است که علاوه بر عدم نهادینه شدن قوانین در نظام اخلاقی افراد، سیستم ضعیف نظارت بر اجرای این قوانین در ایران،[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] نقشی اساسی در افزایش قانون شکنی دارد. برای درک بهتر از عدم احترام به قوانین در ایرانیان به چند مثال روی می آورم.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]١.۵-[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]قوانین راهنمایی و رانندگی:[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]ایرانیان بسیار[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]بد میرانند و بسیار بد از خیابانها گذر می کنند[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]که عامل اصلی داشتن پر حادثه ترین[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]جاده های دنیا در ایران می باشد. هر کدام از قوانین راهنمایی دلایل خود را دارد که رعایت آن موجب بهتر شدن سیستم رفت و آمد شهر و امنیت بیشتر می شود ولی متاسفانه اکثر ایرانیان یا این امر را نمی دانند و یا خود را به ندانستن می زنند. این رفتار در ایرانیان خارج از ایران هم، متاسفانه دیده می شود. گذر از خیابان بدون اعتنا به رفت و آمد وسایل نقلیه، راندن ماشین در مسیرهای غیر مجاز و عدم رعایت محدوده مجاز سرعت، گوشه ای از بی احترامی ما ایرانیان به قوانین راهنمایی و رانندگیست. اینکه آمار تصادف در ایران با کمتر کشوری در دنیا قابل مقایسه است گواهی بر این امر است.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]۲.۵-[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]قوانین اقتصادی:[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]بسیاری از قوانین اقتصادی جامعه مدرن که بر پایه علم اقتصاد بنا شده است، از طرف ایرانیان مورد بی احترامی قرار می گیرد که دولت مردان ما در ایجاد آن به شدت مقصرند. به طور مثال[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]سیستم مالیاتی[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]در جوامع مدرن[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]شریان حیات[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]اقتصادی حکومت هاست که بدین وسیله حکومتها[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]مدیون ملت[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]می شوند و در قبال تک تک افراد جامعه[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]مسوول[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]می شوند. این مالیات ریشه بسیاری از خدمات اجتماعی و وسیله ای برای ایجاد[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]عدالت اجتماعی[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]می باشد. این مالیات باعث می شود که[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]حکومت ها وابسته به مردم خود[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]و در نتیجه[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] پاسخگو[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]باشند و وقتی فردی مالیات می دهد دولت موظف است که حقوق شهروندی او را تامین کند. حال در ایران این سیستم مالیاتی به جای اینکه به عدالت اجتماعی[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] بپردازد، خود در ایجاد فاصله طبقاتی موثر است؛ چون درصد مالیات پرداختی بین فقیر و غنی تقریباً یکسان است که این بسیار ناعادلانه می باشد. جدا از آن ثروتمندان به علت[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]ضعف نظارت در نظام مالیاتی[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]و[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]عدم نهادینه شدن قوانین اقتصادی در اخلاق خود[/FONT][FONT=&quot]، معمولاً راهکاری برای فرار از دادن مالیات پیدا می کنند. نپرداختن مالیات گوشه ای از نقض قوانین اقتصادی در ایران است. نقض قوانین اقتصادی را در جاهای بسیار دیگری هم می توان دید که از آن جمله می توان به[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]حجم بالای کالای قاچاق وارداتی[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]در ایران اشاره کرد. [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]در پایان باید یاد آوری شود که مقاله فوق لزوماً همه مشکلات فرهنگی ما ایرانیان را[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] دربر نمی گیرد ولی می تواند بیانگر قسمت اعظمی از مشکلات فرهنگی ما باشد.[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] قدم اول برای حل هر مشکلی، دیدن آن مشکل و باور به مخرب بودن آن مشکل است و هدف اصلی از نوشتن این مطلب هم چیزی جز این نبوده است. [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]وقتی ما مشکل را ببینیم و عمق زشتی آن را درک کنیم قاعدتاً تلاشی فراوان برای حل آن می کنیم. آشکار است که با حل [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]کردن تدریجی این مشکلات می توان قدمی جدی در پویا کردن زندگی خودمان و بهتر کردن جامعه های اطرافمان برداریم و هویتی نو از ایرانی بسازیم.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]در اینجا جا دارد از همه دوستانی که به صورتی در نقش بستن مطالب بالا دستی داشته اند تشکر کنم. چه آنانی که با هم صحبتی هایشان در آفرینش این افکار نقش داشته داشته اند چه آنانی که این مطلب را خوانده اند و نظرات سازنده شان را با من مطرح کرده اند و چه آنانی که من را در نوشتن این مطلب تشویق کرده اند.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]برای طرح نظراتتان به این پیوند مراجعه کنید[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]http://www.hanifworld.com/tellme.htm[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]و یا از طریق پست الکترونیکی با من تماس بگیرید.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]حنیف بیات موحد[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]دانشجوی دکترای شیمی فیزیک تئوری دانشگاه تورنتو کانادا[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]۲۵ مرداد ۱۳۸۵[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]ویرایش مجدد: ۱٧ آذر ۱۳۸۵[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

ریحانه سعادت

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینکه تو جامعه ی ما هرکسی به اندازه ی تلاشش مزد نمیگیره . اونی که کم تلاش میکنه ولی یکم روحیه ی چاپلوسی داره حقوق بالا و کسی که نمیتونه حقوق کمو... به قول اتی مشکل جامعه فقرو بی پولیه. اصلا جامعه ای که بی پول باشه تحقیر شده است. هرکسی میتونه از جاش بلند شه واسش یک حکم صادر کنه و تصمیم بگیره. تو همچین جامعه ای که تلاش ها و کوشش ها سرانجامی نداره یاس و ناامیدی که ریشه ی خیلی از گناهانه جامعه رو پر میکنه.
 

sfk123

اخراجی موقت
ریشه ای ترین مشکل مااینکه:
ملت ایران حافظه تاریخی ندارند چون:

سعدی برای چه ملتی سرود: «قوت حافظه گر راست نیاید در فکر/ عمر اگر صرف شود در سر تکرار چه سود؟»،

نقد احمد کسروی به ایرانیان در فراموشی زودهنگام پیش آمد‌ها از چه رو بود؟

احمد شاملو چرا گفت: «این‌ توده‌ حافظه‌ تاریخی‌ ندارد. حافظه‌ دست‌جمعی‌ ندارد، هیچ‌گاه‌ از تجربیات‌ عینی‌ اجتماعی‌اش‌ چیزی‌ نیاموخته‌ و هیچ‌گاه‌ از آن‌ بهره‌ای‌ نگرفته‌ است‌ و درنتیجه‌ هر جا کارد به‌ استخوانش‌ رسیده‌، به‌ پهلو غلتیده‌، از ابتذالی‌ به‌ ابتذال‌ دیگر»؟

استاد محمدرضا شفیعی کدکنی چرا چنین دردمندانه پرسید: «از چنین ملتی چگونه باید توقع حافظه تاریخی داشت؟» وقتی در پی چنین پرسش‌هایی رفت که «چرا هیچ‌کس نمی‌داند که قبر فرخی یزدی کجاست؟... آیا شما می‌دانید که قبر استاد فروزانفر را، متولیان به یک نفر تاجر به مبلغ یک میلیون تومان فروخته‌اند؟»؛

به راستی تکرار اشتباهات تاریخی و نسیان‌های جمعی نشانه‌ای است از ضعف حافظه تاریخی در بین ایرانیان؟ آیا جامعه ایران چنانکه محمدعلی همایون کاتوزیان می‌گوید، جامعه‌ای است کوتاه مدت و کلنگی؟ مگر نه اینکه کلنگ بدستانی لااقل در تاریخ معاصر کم نبودند که نشانه‌های گذشته را زدودند تا مگر از دل و فکر رود آنچه از دیده رفت؟ ما ایرانیان چه داریم که یادزدایی‌مان را قوی می‌دانند؟

----------
نتیجه آن تکرار تاریخ و عدم درس گرفتن ما:

1- زیاد دور نمیریم همین اواخر قاجار مردم با کلی بدبختی و کشته اومدن یه دموکراسی راه انداختن اسمشو گذاشتن مشروطه، یهو یکی اومد گفت مشروطه نمی خواهیم مشروعه می خواهیم. اما چون زیاد از مشروطه نگذشته بود طرف رو ...

بعد که مجلس راه افتاد مردم گفتن خداروشکر وظیفه ما تموم شد و رفتن پی کارشون یهو به خودشون اومدن دیدن یکی اومده جفت پا رفت رو قانون مشروطه!!!
تا مردم جمع بشن و قیام کنن یه چماق از کیسه جادویی اومد بیرون و تمام.

2- جنگ جهانی دوم شد و شاه رفت یکی دیگه اومد، مردم خوشحال دوباره اومدن وسط و کمک کردن قدرت از دست شاه خارج بشه و شاه بشه شاه مشروطه نه دیکتاتور. مجلس و نخست وزیری که سروسامون یافتن دوباره ملت گفتن وظیفه رو انجام دادیم و رفتن پی کارشون.

تا اینکه یه دفعه گفتن کودتا شد و تا خواستن به خودشون بیان ...

3- شاه رفت و ...
:gol::gol::gol:مشکل اعظم: ملت ایران حافظه تاریخی ندارند:gol::gol::gol:

 

amirdolu

عضو جدید
جمع بندی نظرات دوستان تا اینجا در مورد سوال تاپیک ( ریشه ای ترین و بنیادی ترین ایراد فرهنگ جامعه امروز ما که علت عمده ضعف های بزرگ ماست).
1- فرهنگ برهنگی
2- دوگانگی مسلمان بودن و ایرانی بودن ما
3- الگوبرداری از فرهنگ های بیگانه
4-بی پولی
5-طرز تفکر غلط
6- کتاب نخواندن(سرانه مطالعه پایین)
7- نداشتن الگوی صحیح
8- بدون آگاهی وارد جامعه جهانی شدن(نداشتن در ک درستی از جهان امروز)
9- نداشتن روحیه یادگیری و(گرفتن نقش هایی که در عمل صلاحیت بر عهده گرفتن اونا رو نداریم )(puyan khan)
10- نداشتن اخلاق فکر و روحیه اجتماعی
11-
نبود خودباوری و اصرار به دیگرباوری

12-ضعف ما در عمل به دستورات اسلام
13-
به نظرم سوالتان درست نیست(بی مورد بودن سوال و جایگاه نداشتن آن)
14-عوامل مهم عقب ماندگی ما(
1-پیشداوری2-جزمیت و جمود3-خرافه‌پرستی4-بها دادن به داوری‌های دیگران نسبت به خود5-همرنگی با جماعت6-تلقین‌پذیری7-القاپذیری8-تقلید9-تعبد10-شخصیت‌پرستی11-تعصب12-اعتقاد به برگزیدگی13-تجربه نیندوختن از گذشته14-جدی نگرفتن زندگی15-دیدگاه مبتذل نسبت به کار16-قائل نبودن به ریاضت17-از دست رفتن قوه تمیز بین خوشایند و مصلحت18-زیاده‌گویی19-زبان پریشی)
15-
[FONT=&quot]نداشتن حافظه تاریخی [/FONT]
16- [FONT=&quot]محافظه کاری و ترس از تغییر(نظر آقای حنیف بیات موحد بر طبق مقالات)
17-.........
[/FONT]

 

sfk123

اخراجی موقت
جمع بندی نظرات دوستان تا اینجا در مورد سوال تاپیک ( ریشه ای ترین و بنیادی ترین ایراد فرهنگ جامعه امروز ما که علت عمده ضعف های بزرگ ماست).
1- فرهنگ برهنگی
2- دوگانگی مسلمان بودن و ایرانی بودن ما
3- الگوبرداری از فرهنگ های بیگانه
4-بی پولی
5-طرز تفکر غلط
6- کتاب نخواندن(سرانه مطالعه پایین)
7- نداشتن الگوی صحیح
8- بدون آگاهی وارد جامعه جهانی شدن(نداشتن در ک درستی از جهان امروز)
9- نداشتن روحیه یادگیری و(گرفتن نقش هایی که در عمل صلاحیت بر عهده گرفتن اونا رو نداریم )(puyan khan)
10- نداشتن اخلاق فکر و روحیه اجتماعی
11-
نبود خودباوری و اصرار به دیگرباوری

12-ضعف ما در عمل به دستورات اسلام
13-
به نظرم سوالتان درست نیست(بی مورد بودن سوال و جایگاه نداشتن آن)
14-عوامل مهم عقب ماندگی ما(
1-پیشداوری2-جزمیت و جمود3-خرافه‌پرستی4-بها دادن به داوری‌های دیگران نسبت به خود5-همرنگی با جماعت6-تلقین‌پذیری7-القاپذیری8-تقلید9-تعبد10-شخصیت‌پرستی11-تعصب12-اعتقاد به برگزیدگی13-تجربه نیندوختن از گذشته14-جدی نگرفتن زندگی15-دیدگاه مبتذل نسبت به کار16-قائل نبودن به ریاضت17-از دست رفتن قوه تمیز بین خوشایند و مصلحت18-زیاده‌گویی19-زبان پریشی)
15-
نداشتن حافظه تاریخی
16- محافظه کاری و ترس از تغییر(نظر آقای حنیف بیات موحد بر طبق مقالات)
17-.........


ما افتخار میکنیم که تمدنی بیش از 2500 ساله داریم. اگر از 500سال پیش ما شروع به آزمون و خطا می کردیم الان باید جایی می بودیم که آمریکا بعد از 300 سال قرار دارد!!!

دلیل تمام مشکلات اینه که درس نمی گیریم و اشتباهات رو تکرار می کنیم(نبود حافظه تاریخی).

سید جمال الدین اسد آبادی می گوید: رفتم به غرب اسلام را دیدم ولی مسلمان ندیدم، برگشتم به شرق مسلمان دیدم اما اسلام ندیدم.

غرب با تجربه بشری و آزمون و خطا جلو رفت و به عدالتی رسید که اسدآبادی از آن به نام اسلام یاد می کند ولی ما با داشتن آن پیشینه فرهنگی ودینی هنوز ...

مشکل حل نمی شود تا زمانی که تاریخ درست روایت نشود.
مشکل حل نمی شود تا زمانی که نپذیریم آزموده را آزمودن خطاست، سگ زرد هنوز هم برادر شغاله


 

love.1982

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تمام مشکلات فرهنگی زاییده دروغ است.
ناهنجاریهای فرهنگی قابل درمان است؛ به شرطی که صداقت داروی آن باشد.
 

amirdolu

عضو جدید
جمع بندی نظرات دوستان تا اینجا در مورد سوال تاپیک ( ریشه ای ترین و بنیادی ترین ایراد فرهنگ جامعه امروز ما که علت عمده ضعف های بزرگ ماست).
1- فرهنگ برهنگی
2- دوگانگی مسلمان بودن و ایرانی بودن ما
3- الگوبرداری از فرهنگ های بیگانه
4-بی پولی
5-طرز تفکر غلط
6- کتاب نخواندن(سرانه مطالعه پایین)
7- نداشتن الگوی صحیح
8- بدون آگاهی وارد جامعه جهانی شدن(نداشتن در ک درستی از جهان امروز)
9- نداشتن روحیه یادگیری و(گرفتن نقش هایی که در عمل صلاحیت بر عهده گرفتن اونا رو نداریم )(puyan khan)
10- نداشتن اخلاق فکر و روحیه اجتماعی
11-
نبود خودباوری و اصرار به دیگرباوری

12-ضعف ما در عمل به دستورات اسلام
13-
به نظرم سوالتان درست نیست(بی مورد بودن سوال و جایگاه نداشتن آن)
14-عوامل مهم عقب ماندگی ما(
1-پیشداوری2-جزمیت و جمود3-خرافه‌پرستی4-بها دادن به داوری‌های دیگران نسبت به خود5-همرنگی با جماعت6-تلقین‌پذیری7-القاپذیری8-تقلید9-تعبد10-شخصیت‌پرستی11-تعصب12-اعتقاد به برگزیدگی13-تجربه نیندوختن از گذشته14-جدی نگرفتن زندگی15-دیدگاه مبتذل نسبت به کار16-قائل نبودن به ریاضت17-از دست رفتن قوه تمیز بین خوشایند و مصلحت18-زیاده‌گویی19-زبان پریشی)
15-
نداشتن حافظه تاریخی
16- محافظه کاری و ترس از تغییر(نظر آقای حنیف بیات موحد بر طبق مقالات)
17-خطوط قرمز زیادی و دروغ (ناراستی در گفتار و رفتار)
18-.........
 

nina_taknam

عضو جدید
سلام به همه
به گفته بسیاری از کارشناسان و محققین، علت و سبب عمده بسیاری از مشکلات جوامع، به مشکلات فرهنگی بر می گردد. بطوریکه با ایجاد رشد فرهنگی و بالطبع غنی تر شدن فرهنگ جامعه،سیر صعودی پیشرفت در دیگر بخش های جامعه نیز اجتناب ناپذیر است.
شما ریشه ای ترین و اساسی ترین مشکلات فرهنگی جامعه امروز ایران را چه میدانید؟(آنچه که با ازبین رفتن آن و یا بوجود آمدن آن سیر رشد و تعالی جامعه شتاب بگیرد) لطفا راه حل ها را هم بنویسید.

ممنون از تاپیک مفیدتون ولی سوال خیلی خیلی پر چالشیرو مطرح کردین عوامل خیلی پیچیده ای در امور فرهنگی دخیلن فک نکنم بشه تو یه تاپیک جمعش کرد :cool:
 

amirdolu

عضو جدید
سلام
درسته، بسیار پر چالش و سخت و با اهمیت.ولی نفس کوشش کردن برای یافتن پاسخ،حتی اگر به پاسخ مطلوب هم منجر نشود.باعث خیر و برکات زیادی است.
موفق باشید
 

amirdolu

عضو جدید
جمع بندی نظرات دوستان تا اینجا در مورد سوال تاپیک ( ریشه ای ترین و بنیادی ترین ایراد فرهنگ جامعه امروز ما که علت عمده ضعف های بزرگ ماست).
1- فرهنگ برهنگی
2- دوگانگی مسلمان بودن و ایرانی بودن ما
3- الگوبرداری از فرهنگ های بیگانه
4-بی پولی
5-طرز تفکر غلط
6- کتاب نخواندن(سرانه مطالعه پایین)
7- نداشتن الگوی صحیح
8- بدون آگاهی وارد جامعه جهانی شدن(نداشتن در ک درستی از جهان امروز)
9- نداشتن روحیه یادگیری و(گرفتن نقش هایی که در عمل صلاحیت بر عهده گرفتن اونا رو نداریم )(puyan khan)
10- نداشتن اخلاق فکر و روحیه اجتماعی
11-
نبود خودباوری و اصرار به دیگرباوری

12-ضعف ما در عمل به دستورات اسلام
13-
به نظرم سوالتان درست نیست(بی مورد بودن سوال و جایگاه نداشتن آن)
14-عوامل مهم عقب ماندگی ما(
1-پیشداوری2-جزمیت و جمود3-خرافه‌پرستی4-بها دادن به داوری‌های دیگران نسبت به خود5-همرنگی با جماعت6-تلقین‌پذیری7-القاپذیری8-تقلید9-تعبد10-شخصیت‌پرستی11-تعصب12-اعتقاد به برگزیدگی13-تجربه نیندوختن از گذشته14-جدی نگرفتن زندگی15-دیدگاه مبتذل نسبت به کار16-قائل نبودن به ریاضت17-از دست رفتن قوه تمیز بین خوشایند و مصلحت18-زیاده‌گویی19-زبان پریشی)
15-
نداشتن حافظه تاریخی
16- محافظه کاری و ترس از تغییر(نظر آقای حنیف بیات موحد بر طبق مقالات)
17-خطوط قرمز زیادی و دروغ (ناراستی در گفتار و رفتار)
18-.........

 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جمع بندی نظرات دوستان تا اینجا در مورد سوال تاپیک ( ریشه ای ترین و بنیادی ترین ایراد فرهنگ جامعه امروز ما که علت عمده ضعف های بزرگ ماست).
1- فرهنگ برهنگی
2- دوگانگی مسلمان بودن و ایرانی بودن ما
3- الگوبرداری از فرهنگ های بیگانه
4-بی پولی
5-طرز تفکر غلط
6- کتاب نخواندن(سرانه مطالعه پایین)
7- نداشتن الگوی صحیح
8- بدون آگاهی وارد جامعه جهانی شدن(نداشتن در ک درستی از جهان امروز)
9- نداشتن روحیه یادگیری و(گرفتن نقش هایی که در عمل صلاحیت بر عهده گرفتن اونا رو نداریم )(puyan khan)
10- نداشتن اخلاق فکر و روحیه اجتماعی
11-
نبود خودباوری و اصرار به دیگرباوری

12-ضعف ما در عمل به دستورات اسلام
13-
به نظرم سوالتان درست نیست(بی مورد بودن سوال و جایگاه نداشتن آن)
14-عوامل مهم عقب ماندگی ما(
1-پیشداوری2-جزمیت و جمود3-خرافه‌پرستی4-بها دادن به داوری‌های دیگران نسبت به خود5-همرنگی با جماعت6-تلقین‌پذیری7-القاپذیری8-تقلید9-تعبد10-شخصیت‌پرستی11-تعصب12-اعتقاد به برگزیدگی13-تجربه نیندوختن از گذشته14-جدی نگرفتن زندگی15-دیدگاه مبتذل نسبت به کار16-قائل نبودن به ریاضت17-از دست رفتن قوه تمیز بین خوشایند و مصلحت18-زیاده‌گویی19-زبان پریشی)
15-
نداشتن حافظه تاریخی
16- محافظه کاری و ترس از تغییر(نظر آقای حنیف بیات موحد بر طبق مقالات)
17-خطوط قرمز زیادی و دروغ (ناراستی در گفتار و رفتار)
18-.........

حالا میتونیم سهم و درصد هر یک از این 17 موضوع رو هم مشخص کنیم.
 

дажджавая кропля

عضو جدید
کاربر ممتاز
جمع بندی نظرات دوستان تا اینجا در مورد سوال تاپیک ( ریشه ای ترین و بنیادی ترین ایراد فرهنگ جامعه امروز ما که علت عمده ضعف های بزرگ ماست).
1- فرهنگ برهنگی
2- دوگانگی مسلمان بودن و ایرانی بودن ما
3- الگوبرداری از فرهنگ های بیگانه
4-بی پولی
5-طرز تفکر غلط
6- کتاب نخواندن(سرانه مطالعه پایین)
7- نداشتن الگوی صحیح
8- بدون آگاهی وارد جامعه جهانی شدن(نداشتن در ک درستی از جهان امروز)
9- نداشتن روحیه یادگیری و(گرفتن نقش هایی که در عمل صلاحیت بر عهده گرفتن اونا رو نداریم )(puyan khan)
10- نداشتن اخلاق فکر و روحیه اجتماعی
11-
نبود خودباوری و اصرار به دیگرباوری

12-ضعف ما در عمل به دستورات اسلام
13-
به نظرم سوالتان درست نیست(بی مورد بودن سوال و جایگاه نداشتن آن)
14-عوامل مهم عقب ماندگی ما(
1-پیشداوری2-جزمیت و جمود3-خرافه‌پرستی4-بها دادن به داوری‌های دیگران نسبت به خود5-همرنگی با جماعت6-تلقین‌پذیری7-القاپذیری8-تقلید9-تعبد10-شخصیت‌پرستی11-تعصب12-اعتقاد به برگزیدگی13-تجربه نیندوختن از گذشته14-جدی نگرفتن زندگی15-دیدگاه مبتذل نسبت به کار16-قائل نبودن به ریاضت17-از دست رفتن قوه تمیز بین خوشایند و مصلحت18-زیاده‌گویی19-زبان پریشی)
15-
نداشتن حافظه تاریخی
16- محافظه کاری و ترس از تغییر(نظر آقای حنیف بیات موحد بر طبق مقالات)
17-خطوط قرمز زیادی و دروغ (ناراستی در گفتار و رفتار)
18-.........

اینایی که گفتین درسته اما تو جامعه ای که گروه گرایی باشه و برخی به خاطر منافع شخصی یک گروه را حمایت میکنه و برخی از روی لجبازی ی جور دیگه مخالفشو انجام میدن نمیشه فرهنگ سازی کرد.....اول از همه باید پایه و اساس رو درست کزد بعد به فکر جامعه بود.....حالا ما نمیگیم کدومش تو راه مثبت و پیشرفت قدم بر میدارن اما بد نیست نگاهی به جوامع پیشرفته بندازیم که در اونها دموکراسی ریشه تمام پیشرفت هاست:)
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ریشه ای ترین مشکلات فرهنگی , زندگی بطریق اجتماعی است.
 

"The moon"

عضو جدید
کاربر ممتاز
ریشه ای ترین مشکلات فرهنگی ، همون خود ریشه هست!

(توضیحات بیشتر: یعنی اینکه خانه از پایبست ویران است ، متاسف بوده و نظری هم ندارم!)
 

amirdolu

عضو جدید
جمع بندی نظرات دوستان تا اینجا در مورد سوال تاپیک ( ریشه ای ترین و بنیادی ترین ایراد فرهنگ جامعه امروز ما که علت عمده ضعف های بزرگ ماست).
1- فرهنگ برهنگی
2- دوگانگی مسلمان بودن و ایرانی بودن ما
3- الگوبرداری از فرهنگ های بیگانه
4-بی پولی
5-طرز تفکر غلط
6- کتاب نخواندن(سرانه مطالعه پایین)
7- نداشتن الگوی صحیح
8- بدون آگاهی وارد جامعه جهانی شدن(نداشتن در ک درستی از جهان امروز)
9- نداشتن روحیه یادگیری و(گرفتن نقش هایی که در عمل صلاحیت بر عهده گرفتن اونا رو نداریم )(puyan khan)
10- نداشتن اخلاق فکر و روحیه اجتماعی
11-
نبود خودباوری و اصرار به دیگرباوری

12-ضعف ما در عمل به دستورات اسلام
13-
به نظرم سوالتان درست نیست(بی مورد بودن سوال و جایگاه نداشتن آن)
14-عوامل مهم عقب ماندگی ما(
1-پیشداوری2-جزمیت و جمود3-خرافه‌پرستی4-بها دادن به داوری‌های دیگران نسبت به خود5-همرنگی با جماعت6-تلقین‌پذیری7-القاپذیری8-تقلید9-تعبد10-شخصیت‌پرستی11-تعصب12-اعتقاد به برگزیدگی13-تجربه نیندوختن از گذشته14-جدی نگرفتن زندگی15-دیدگاه مبتذل نسبت به کار16-قائل نبودن به ریاضت17-از دست رفتن قوه تمیز بین خوشایند و مصلحت18-زیاده‌گویی19-زبان پریشی)
15-
نداشتن حافظه تاریخی
16- محافظه کاری و ترس از تغییر(نظر آقای حنیف بیات موحد بر طبق مقالات)
17-خطوط قرمز زیادی و دروغ (ناراستی در گفتار و رفتار)
18-
ریشه ای ترین مشکلات فرهنگی , زندگی بطریق اجتماعی است.
19-صحبت درباره ی بی فرهنگی سخته وقتی خودم درست نیستم ...(نبود روحیه اصلاح نفس در افراد جامعه)
20-..........
این تاپیک مشتاقانه منتظر نظرات پخته و عمیق شماست.
 

amirdolu

عضو جدید
تمام موارد بالا به نحوی و هر کدام به نسبتی متاسفانه در فرهنگ امروز جامعه ما هست و هر مورد را می توان کم و بیش و با شدت و ضعف در سطوح مختلف جامعه دید و اساسا راجع به هر کدام مصداق هم می توانیم پیدا کنیم. برخی از این موارد علت برخی دیگر و برخی نتیجه دیگری است مثلا سرانه مطالعه پایین می تواند منجر به داشتن طرز تفکر غلط شود.

با دقت بیشتر در این عوامل و بررسی وضعیت موجود جامعه باید کوششی در جهت یافتن علت العلل این موارد صورت گیرد.

در کتاب بازگشت به خویشتن دکتر شریعتی چنین آمده است( پی دی اف کتاب در صفحه 11 تاپیک هست)

".............عمر اوزگان، امه سزار،فرانتس فانون، اوژن یونسکو معتقدند که هر جامعه ای باید بر اساس تاریخ و فرهنگی که دارد روشنفکر شود و با تکیه به تاریخ، فرهنگ و زبان عموم نقش روشنفکری و رسالت خودش را بازی کند......غرب به ما نمی گوید شما فرهنگ ساز نیستید.اتفاقا خیلی هم تعارف می کند و هندوانه هایی زیر بغل ما گذاشته است که از خجالت آب می شویم.غربی ها آمده اند و یک عمر روی تک تک سنگ نوشته های ما زحمت کشیده اند. رنج برده اند و آثار آن را کشف کرده اند. بهترین آثار و نسخ خطی ما در لندن و پاریس چاپ شده است و به عنوان بهترین آثار فرهنگی جهان معرفی شده است.آقای گیپ موقوفه ای دارد برای چاپ کتب خطی قدیمی ما.پس ما تحقیر نشدیم غربی ها همیشه ما را تجلیل می کنند.و بیشتر از خود ما به گذشته ما تکیه می کنند..........غرب نسبت به آفریقایی نفی فرهنگ گذشته را کرده و نسبت به ما مسخ گذشته را...........آری همان گذشته را در نظر من مسخ شده، سیاه ،منحط ،نفرت آور و زشت تصویر میکند......."

البته وضعیت جامعه امروز (چه جهانی و چه جامعه ما) نسبت به دهه چهل کاملا متفاوت شده است. ما امروز بر طبل افتخار به تمدن ایرانی- اسلامی می کوبیم. و ادعای سرمشق بودن برای سایر ملل آزاده را داریم.در زمینه های مختلف علمی و صنعتی ادعای خودکفایی داریم. امروز دیگر شعارهای غرب گرایی رنگ و بویی در جامعه ما ندارند که حتی داستان بالعکس شده است.
آیا جز این است که اگر کسی بدون آماده کردن مقدمات و به دست آوردن فضیلتی، فقط در ظاهر ادعای داشتن چیزی را بکند.وقتی پای عمل برسد چیزی جز شکست عایدش نخواهد شد؟
آیا امکان دارد کسی فقط با ادعای ظاهری صاحب موفقیت شود؟
و چه کسی خود را (با وجود مشکلات و عیب های بسیار) بی نیاز از یاد گرفتن می داند. جز آنکه ادعای تو خالی دارد؟و همین بی نیازی باعث مصایب بزرگش نباشد.
شاید ریشه ای ترین عامل همین باشد.

این تاپیک مشتاقانه منتظر نظرات پخته و عمیق شماست.
 
آخرین ویرایش:

رییس جمهورقلبها

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
77

77

عدم درک طرف مقابل :

عدم قبول و کنار اومدن عقاید طرف مقابل
عدم قبول فرهنگ طرف مقابل
عدم قبول زشتی یا زیبایی طرف مقابل
عدم قبول کلمه شهروند و زندگی شهروندی برای طرف مقابل
عدم قبول حقیقت _ واقعیت های طرف مقابل
عدم قبول طرز فکرهای برتر نسبت ب طرز فکر خودمان
عدم قبول پیشرفت دیگران نسبت ب خودمان
..
..
.
..

 

Similar threads

بالا