دوست داری برای مدتی خدا باشی؟

winter

عضو جدید
سکان را به من بده
خدا با لبخندی مهر آمیز به من می گوید (( آهای دوست داری برای مدتی خدا باشی و دنیا را برانی؟ ))
می گویم (( البته به امتحانش می ارزد.
کجا باید بنشینم ؟
چقدر باید بگیرم ؟
کی وقت نهار است ؟
چه موقع کار را تعطیل کنم ؟ ))
خدا می گوید (( سکان را بده به من! فکر میکنم هنوز آماده نباشی ))

(( شل سیلور استاین ))
 

winter

عضو جدید
دست خدا

دست خدا

کودک زمزمه کرد: (خدایا با من حرف بزن).
و یک چکاوک در مرغزار نغمه سر داد.
کودک نشنید.
او فریاد کشید: (خدایا! با من حرف بزن).
صدای رعد و برق آمد.
اما کودک گوش نکرد.
او به دور و برش نگاه کرد و گفت:
(خدایا! بگذار تو را ببینم).
ستاره ای درخشید. اما کودک ندید.
او فریاد کشید(خدایا! معجزه کن).
نوزادی چشم به جهان گشود. اما کودک نفهمید.
او از سر ناامیدیگریه سر داد و گفت:
(خدایا به من دست بزن. بگذار بدانم کجایی).
خدا پایین آمد و بر سر کودک دست کشید.
اما کودک دنبال یک پروانه کرد.
او هیچ درنیافت و از آنجا دور شد.

 

winter

عضو جدید
جعبه های سیاه و طلایی

جعبه های سیاه و طلایی

در دستانم دو جعبه دارم که خدا به من داده است. او گفت:غصه هایت را درون جعبه سیاه بگذار و شادی هایت را درون جعبه طلایی.به حرف خدا گوش کردم.شادی ها و غصه هایم را درون جعبه ها گذاشتم. جعبه طلایی روز به روز سنگین تر می شد و جعبه سیاه روز به روز سبک تر.
از روی کنجکاوی جعبه سیاه را باز کردم تا علت را دریابم.دیدم که ته جعبه سوراخ است و غصه هایم از آن بیرون می ریزد.سوراخ جعبه را به خدا نشان دادم و گفتم:در شگفتم که غصه های من کجا هستند؟خدا با لبخندی دلنشین گفت:ای بنده من!همه آنها نزد من٬ اینجا هستند.
پرسیدم پروردگارا!چرا این جعبه ها را به من دادی؟چرا ته جعبه سیاه سوراخ بود ؟گفت:ای بنده من!جعبه طلایی را به تو دادم تا نعمت های خود را بشماری و جعبه سیاه را برای اینکه غم هایت را دور بریزی...
 

winter

عضو جدید
سلام
من نمیتونم خدا باشم
حتی واسه یه ثانیه
خدا بودن سخته
این همه گناه از یه نفر ببینیو بازم ببخشی
این همه کسی بهت بد بگه بازم ببخشی
نه من نمیتونم
دوست عزیزم باهاتون موافقم
عجب صبری خدا دارد...
 

winter

عضو جدید
خوابيده بودم ؛
در خواب كتاب گذشته ام را باز كردم و روزهاي سپري شده عمرم را برگ به برگ مرور كردم . به هر روزي كه نگاه مي كردم ، در كنارش دو جفت جاي پا بود. يكي مال من و يكي مال خدا . جلوتر مي رفتم و روزهاي سپري شده ام را مي ديدم . خاطرات خوب ، خاطرات بد ، زيباييها ، لبخندها ، شيرينيها ، مصيبت ها، ... همه و همه را مي ديدم .

اما ديدم در كنار بعضي برگها فقط يك جفت جاي پا است . نگاه كردم ، همه سخت ترين روزهاي زندگي ام بودند . روزهايي همراه با تلخي ها ، ترس ها ، درد ها، بيچارگي ها .
با ناراحتي به خدا گفتم : «روز اول تو به من قول دادي كه هيچ گاه مرا تنها نمي گذاري . هيچ وقت مرا به حال خود رها نمي كني و من با اين اعتماد پذيرفتم كه زندگي كنم . چگونه ، چگونه در اين سخت ترين روزهاي زندگي توانستي مرا با رنج ها ، مصيبت ها و دردمندي ها تنها رها كني ؟ چگونه ؟»

خداوند مهربانانه مرا نگاه كرد . لبخندي زد و گفت : « فرزندم ! من به تو قول دادم كه همراهت خواهم بود . در شب و روز ، در تلخي و شادي ، در گرفتاري و خوشبختي .
من به قول خود وفا كردم ،
هرگز تو را تنها نگذاشتم ،
هرگز تو را رها نكردم ،
حتي براي لحظه اي ،
آن جاي پا كه در آن روزهاي سخت مي بيني ، جاي پاي من است ، وقتي كه تو را به دوش كشيده بودم !!!»
 

JU JU

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مگه تو چند نفری ؟
با کمال احترام هم گفتم

جمع نبندین لطفن !
 

winter

عضو جدید
مگه تو چند نفری ؟
با کمال احترام هم گفتم

جمع نبندین لطفن !
جو جو
تو رو نمیدونم
اما من با نظر دوستمون موافقم
به نظر تو ما واقعن ادمیم؟
من که مطمعن نیستم.
قصد توهین ندارم
خودمو میگم.
درسته،به لفظ ادمم اما همونجوری هستم که خدا میخواد؟
واقعن هستم؟
من که بعید میدونم
این قدر ادم هستم که خدا بهم افتخار کنه؟
بتونه به فرشته هاش بگه اینه بنده من.ببینینش.
وقتی که جز شرمساری چیزی براش نمیذارم...
به نظرت اینه اون ادمی که خدا میخواد؟
 

valkano سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتي كه اين تاپيك رو ديدم ياد يكي از درساي دبيرستان افتادم كه حلاج گفت انا الحق و اين عين واقيته زماني كه ما به كمال برسيم و به يك انسان كامل برسيم و در واقع يك انسان كامل بشيم ما خداييم اگرچه قدرت خدايي نداريم ولي به جايگاه خدايي رسيديم
 

Parisa R

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
:w34:من فکر نکنم جنبه ش رو داشته باشم، مثل داستان سیلور استاین میشه آخر سر هم خدا میگه بده من فرمون ِ دنیا رو نمی خواد تو خدا باشی!!!:w15:
 

taravat_tree

عضو جدید
به خیال خودمون چیزی از خدا کم نداریم ... با تکبر زیاد خلق می کنیم ! با غرور فراوان می بخشیم ! با ریای کامل مهربانی می کنیم ...

هه !
تو کتاب زوربای یونانی نوشته بود :
خدا اون بالا نشسته و به ما آدما نگاه میکنه و از خنده به خودش میپیچه ...
من نمی تونم خدا باشم . چون از کار آدما خندم نمیگیره ... حرسم میگیره !!!
اوهوم !
 

sara_hyperactive

عضو جدید
کاربر ممتاز
عجب صبري خدا دارد
اگر من جاي او بودم
همان يك لحظه ي اول كه اول ظلم را مي ديدم از مخلوق بي وجدان
جهان را با همه زيبايي و زشتي
به روي يكديگر ويرانه مي كردم

عجب صبري خدا دارد
اگر من جاي او بودم
كه در همسايه صدها گرسنه چند بزمي گرم عيش و نوش مي ديدم
نخستين نعره مستانه را خاموش آندم
بر لب پيمانه مي كردم

عجب صبري خدا دارد
اگر من جاي او بودم
كه مي ديدم يكي عريان و لرزان ديگري پوشيده از صد جامه رنگي
زمين و آسمان را واژگون مستانه مي كردم

عجب صبري خدا دارد
اگر من جاي او بودم
نه طاعت مي پذيرفتم
نه گوش از بهر استغفار اين بيدادگرها تيز كرده
پاره پاره در كف زاهدنمايان
سجه صددانه مي كردم

عجب صبري خدا دارد
اگر من جاي او بودم
به گرد شمع سوزان دل عشاق سرگردان
سراپا وجود بي وفا معشوق را پروانه مي كردم

عجب صبري خدا دارد
اگر من جاي او بودم
به عرش كبريايي با همه صبر خدايي
تا كه مي ديدم عزيز نابجايي ناز بر يك ناروا گريده خاري مي فروشد
گردش اين چرخ را وارونه بي صبرانه مي كردم

چرا من جاي او باشم
همين بهتر كه او جاي خود بنشسته
و تاب تماشاي زشتكاريهاي اين مخلوق را دارد
وگرنه من به جاي او چو بودم
يك نفس كي عادلانه سازشي
با جاهل و فرزانه مي كردم....
 

winter

عضو جدید
بچه ها
یه چیزی
الان ما به عنوان یه انسان.وقتی یکی مخالف میلمون رفتار میکنه چه حالی پیدا میکنیم؟
اون وقت چه جوری میخوایم خدا باشیم؟
 

angelina_batman

عضو جدید
hi

hi

na baba.az daste in adama degh mikardam.har kodoomeshoon ye modelan hey mian tobe mikonan vali alakie vala.2bare miran soraghe gonah.kollan adamaye shaskoolian.:biggrin:
 

ویدا

عضو جدید
ما همه خداییم...!مگر نه این که خدا از روح مقدسش در ما دمیده؟
اگر خدا نیستیم,چرا گاهی مهربانیم؟چرا گاهی گناه های به نظر خودمان خیلی بزرگ را می بخشیم؟؟ما خداییم اما ... پاک فراموش کرده ایم.!ما نماینده ی خداوند روی زمینیم...همیشه هم هستیم اما پشت پرده چرکین گناه پنهانش کرده ایم.
 

valkano سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
من اگه ببينم كسي مخالف نظرم حرف ميزنه ميگيرم خفش ميكنم(بابا خفن)
 

winter

عضو جدید
ما همه خداییم...!مگر نه این که خدا از روح مقدسش در ما دمیده؟
اگر خدا نیستیم,چرا گاهی مهربانیم؟چرا گاهی گناه های به نظر خودمان خیلی بزرگ را می بخشیم؟؟ما خداییم اما ... پاک فراموش کرده ایم.!ما نماینده ی خداوند روی زمینیم...همیشه هم هستیم اما پشت پرده چرکین گناه پنهانش کرده ایم.
عزیزم مشکل همینجاست
مگه بچه ای که به دنیا میاد پاک نیست؟
همه ما یه روز فرشته بودیم
اما با کارایی که کردیم...
دیشب تو تلویزیون یه چیزی دیدم که خیلی دلم شکست
دعا کنید خدا به همه کمک کنه فقط او رو بپرستن.
 

sara_hyperactive

عضو جدید
کاربر ممتاز
عزیزم مشکل همینجاست
مگه بچه ای که به دنیا میاد پاک نیست؟
همه ما یه روز فرشته بودیم
اما با کارایی که کردیم...
دیشب تو تلویزیون یه چیزی دیدم که خیلی دلم شکست
دعا کنید خدا به همه کمک کنه فقط او رو بپرستن.


وينتر عزيز اگه منظورت برنامه ايه كه در مورد شيطان پرستي داد بايد بگم كه نصفش اغراق و بزرگنمايي كردن و تحت تاثير قرار دادن احساسات مردمه، چرا كه حداقل در مورد يه سري چيزاش از جمله اون پارتي كه نشون داد خيلي چيزا مي دونم، اما در هر صورت انسان اختيار داره و مختاره هر چي مي خواد بپرسته ، ما مسئول اعمال بقيه نيستيم و مورد بازخواست هم قرار نمي گيريم . پس دعاهاتونو خرج چيزاي مهمتر و با ارزش تر كنين.
 

winter

عضو جدید
وينتر عزيز اگه منظورت برنامه ايه كه در مورد شيطان پرستي داد بايد بگم كه نصفش اغراق و بزرگنمايي كردن و تحت تاثير قرار دادن احساسات مردمه، چرا كه حداقل در مورد يه سري چيزاش از جمله اون پارتي كه نشون داد خيلي چيزا مي دونم، اما در هر صورت انسان اختيار داره و مختاره هر چي مي خواد بپرسته ، ما مسئول اعمال بقيه نيستيم و مورد بازخواست هم قرار نمي گيريم . پس دعاهاتونو خرج چيزاي مهمتر و با ارزش تر كنين.
اما من نمیتونم بیخیال باشم.
کاری که نمیتونم بکنم
اما حداقل دعا که میتونم بکنم.
راستی
من اگه گفتم دلم سوخت برا اون ادما نبود
چون به قول شما اونا خودشون راه خودشونو انتخاب کردن.
میدونم
نباید اینو بگم
اما دلم برا خدا سوخت
این هم میدونم که او نیازی نداره که ما او رو بپرستیم
اما به این فکر میکنم که خدا چی میخواستو چی شد...
خدا ما رو افرید که او رو بپرستیم
اما ما همه چیو میپرستیم جز او رو
 

sara_hyperactive

عضو جدید
کاربر ممتاز
اما من نمیتونم بیخیال باشم.
کاری که نمیتونم بکنم
اما حداقل دعا که میتونم بکنم.
راستی
من اگه گفتم دلم سوخت برا اون ادما نبود
چون به قول شما اونا خودشون راه خودشونو انتخاب کردن.
میدونم
نباید اینو بگم
اما دلم برا خدا سوخت
این هم میدونم که او نیازی نداره که ما او رو بپرستیم
اما به این فکر میکنم که خدا چی میخواستو چی شد...
خدا ما رو افرید که او رو بپرستیم
اما ما همه چیو میپرستیم جز او رو

دلت براي اوني نسوزه كه قادر مطلقه
و اما خدا ما رو نيافريد تا اونو بپرستيم، خدا ما رو خلق كرد تا لذت ببريم، و فقط با اين كاره كه مي توني رضايتشو بخري و بهش نزديكتر بشي...
خود داني ولي من كه دعاهامو خرج چيزاي مهمتر مي كنم
 

winter

عضو جدید
دلت براي اوني نسوزه كه قادر مطلقه
و اما خدا ما رو نيافريد تا اونو بپرستيم، خدا ما رو خلق كرد تا لذت ببريم، و فقط با اين كاره كه مي توني رضايتشو بخري و بهش نزديكتر بشي...
خود داني ولي من كه دعاهامو خرج چيزاي مهمتر مي كنم

من نمیگم فقط برا اونا دعا میکنم
چون به قول شما خودشون عقل دارن
برا همه دعا میکنم
فکر نمیکنم چیزی ازمون کم شه اگه وقتی هوای دلامون ابری شد یادی از اون ها هم بکنیم
 

gordafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست داری برای مدتی خدا باشی؟
اول مشخص کنید ماهیت این خدا چیه بعدا جانشینش بشید اثبات وجودیت تحلیل وجودیت او و...
بعدا به این بحثام میرسین
جالبه اینجا پر از تاپیک چت با خدا تل با خدا رسیدن به خدا از طریق پله و اسانسوره!اونوقت کسی نیست بگه ماهیت این خدا چیه البته پیش فرضش و گفته هاش 4خط کتاب نباشه بلکه خودش بر اثر تجربه این دنیا فهمیده باشه...!
 

پرندیس

کاربر بیش فعال
خدا بودن؟؟؟؟همه آدما یه جورایی خدا هستن یا فکر می کنن خدان(غرور....!!!!!!!!وااااااییییی)خارج از شوخی هر سمتی چه تو دنیای ازلی و مجازی چه معنوی لیاقت می خواد.....فکر می کنم خدایی لایق خودشه و بس.....فقط یه چیزی چرا اول آدما رو امتحان می کنه بعد درس میده(روزگار هم قسمت اعظمش دست خداست)ای کاش می شد بر عکس بود.......یعنی اول درس می داد بعد امتحان....اون موقع همه بهشتی بودن:biggrin:این یعنی آخر تدبیر که فقط مخصوص خودشه.........
 

Similar threads

بالا