خودتو با یه شعر وصف کن...!

گلابتون

مدیر بازنشسته
نفس آدم ها سر به سر افسرده است
روزگاری است دراین گوشه پژمرده هوا
هر نشاطی مرده است
دست جادویی شب ...
دلم افسرده در این تنگ غروب ......
بالش من پر آواز پرچلچله هاست .
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دنیایی می خواهم پر از سادگیهای بچه گانه

مالامال از خاله بازی ِ من و عروسک هایم
بی تکلف و بی ریا
گوشه دنجی که عشقم را در دل بپرورانم

پاییزی که خش خشی از نو به پا سازد
و بارانی که آرامم سازد
آه
من از تو خودم را می خواهم.
.
 

بوکانی

کاربر فعال
اگر قلوه سنگ های ته جوی نبود ، ترنّم زیبای آب را چگونه می شنیدیم و اگر سختیها ی زندگی نبود ، چگونه خوبیهای آنرا حس می کردیم
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
آدمیست دیگر ...
یک روز حوصله هیچ چیز را ندارد
دوست دارد بردارد خودش را بریزد دور ...!

"حسین پناهی"
 

**زهره**

عضو جدید
کاربر ممتاز
غمی غمناک

غمی غمناک

شب سردی است، و من افسرده.
راه دوری است،و پایی خسته.
تیرگی هست و چراغی مرده.

می کنم، تنها، از جاده عبور:
دور ماندند ز من آدم ها.
سایه ای از سر دیوار گذشت،
غمی افزود مرا بر غم ها.
فکر تاریکی و این ویرانی
بی خبر آمد تا با دل من
قصه ها ساز کند پنهانی.

نیست رنگی که بگوید با من
اندکی صبر،سحر نزدیک است.
هر دم این بانگ برآرم از دل:
وای،این شب چقدر تاریک است!

خنده ای کو که به دل انگیزم؟
قطره ای کو که به دریا ریزم؟
صخره ای کو که بدان آویزم؟

مثل این است که شب نمناک است.
دیگران را هم غم هست به دل،
غم من، لیک، غمی نمناک است.
 
آخرین ویرایش:

**زهره**

عضو جدید
کاربر ممتاز
عبور باید کرد
و رهنمود افق های دور باید شد
و گاه در رگ یک حرف خیمه باید زد.
عبور باید کرد
و گاه از سر یک شاخه توت باید خورد.
. . . .
 

**زهره**

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزی خواهم آمد

روزی خواهم آمد

روزی
خواهم آمد، و پیامی خواهم آورد.
در رگ ها،نور خواهم ریخت.
و صدا خواهم در داد: ای سبدهاتان پر خواب! سیب آوردم،سیب سرخ خورشید.

خواهم آمد،گل یاسی به گدا خواهم داد.
.
.
.
 

**زهره**

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزنه ای به رنگ

روزنه ای به رنگ

در شب تردید من،برگ نگاه!
می روی با موج خاموشی کجا؟
ریشه ام از هوشیاری خورده آب:
من کجا،خاک فراموشی کجا.
دور بود از سبزه زار رنگ ها
زورق بستر فراز موج خواب.
پرتوی آیینه را لبریز کرد:
طرح من آلوده شد با آفتاب.
اندهی خم شد فراز شط نور:
چشم من در آب می بیند مرا.
سایه ترسی به ره لغزید و رفت.
جویباری خواب می بیندمرا.

در نسیم لغزشی رفتم به راه،
راه، نقش پای من از یاد برد.
سرگذشت من به لب ها ره نیافت:
ریگ بادآورده ای را باد برد.
 

امیر افشار

عضو جدید
کاربر ممتاز
دو زلفات بود تا ربابم
چه می خواهی از حال خرابم
تو که با ما سر یاری نداری
چرا هر نمیه شب آیی به خوابم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
یادَمـ باشد بگویـَمَـتـــ

دیگر از این لبخنـ ـدهآ

آن همـ ناگهــ ـانی،

نثـآر ِ چشمــ های ِ

بیقــرارَمـ نکنی؛

دلــَمـ

طاقتــِ این همـِ عاشقی ِ یکــ جآ را ندارد !!!
 

**زهره**

عضو جدید
کاربر ممتاز
ایوان تهی است، و باغ از یاد مسافر سرشار.
در دره آفتاب، سربرگرفته ای:
کنار بالش تو، بید سایه افکن از پا در آمده است.
دوری،تو از آن سوی شقایق دوری.
در خیرگی بوته ها،کو سایه لبخندی که گذر کند؟
از شکاف اندیشه،کو نسیمی که درون آید؟
.
.
.
 

**زهره**

عضو جدید
کاربر ممتاز
این وجودی که در نور ادراک
مثل یک خواب رعنا نشسته
روی پلک تماشا
واژه های تر وتازه می پاشد.
چشم هایش
نفی تقویم سبز حیات است.
صورتش مثل یک تکه تعطیل عهد دبستان سپبد است.
سال ها این سجود طراوت
مثل خوش بختی ثابت
روی زانوی آدینه ها می نشست.
 

behrouz1100

عضو جدید
از این کوچه گذر کردی ،برای چه؟
دل زارم بتر کردی ،برای چه؟
به حال زخم خود خو کرده بیدم
تو زخمم تازه تر کردی ،برای چه؟
بابا طاهر
 

**زهره**

عضو جدید
کاربر ممتاز
عشق عمومی

عشق عمومی

اشک رازی است.
لبخند رازی است.
عشق رازی است.

اشک آن شب لبخند عشقم بود.

قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی. . .

من درد مشترک ام
مرا فریاد کن.

احمد شاملو
 
آخرین ویرایش:

**زهره**

عضو جدید
کاربر ممتاز
باباطاهر

باباطاهر

به صحرا بنگرم صحرا ته وینم
به دریا بنگرم دربا ته وینم
بهرجا بنگرم کوه و درو دشت
نشان روی زیبای ته وینم.
 

**زهره**

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر که بیهُده زیباست شب
برای چه زیباست
شب
برای که زیباست؟

شب و رود بی انحنای ستارگان
که سرد می گذرد.

و سوگ وارانِ دراز گیسو
بر دو جانبِ رود
بادآوردِ کدام خاطره را

با قصیده نفس گیر غوکان
تعزیتی می کنند
به هنگامی که هر سپیده
به صدای هم آوازِ دوازده گلوله
سوراخ
می شود؟

اگر که بیهُده زیباست شب
برای که زیباست شب
برای چه زیباست؟
 

**زهره**

عضو جدید
کاربر ممتاز
فراقی

فراقی

چه بی تابانه می خواهم ات ای دوری ات آزمون تلخ زنده به گوری!
چه بی تابانه تو را طلب می کنم!

بر پشت سمندی
گویی
نوزین
که قرارش نیست.
و فاصله
تجربه یی بیهوده است.

بوی پیراهنت،
اینجا
و اکنون
کوه ها در فاصله سردند.

دست
در کوچه و بستر
حضور مانوس دست تو را می جوید،
و به راه اندیشیدن.
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
گاه گاهی دل من میگیرد...
بیشتر وقت غروب ...
آن زمان که خدا نیز پر از تنهاییست ...
و اذان در پیش است...
من وضو خواهم ساخت...
با دل تنگ از خدا خواهم خواست :
که تو هرگز تنها نشوی
و دلت پر ز خوشی های دمادم باشد !!!
 

**زهره**

عضو جدید
کاربر ممتاز
.:gol:
به تو دست می سایم و جهان را در می یابم
به تو می اندیشم
و زمان را لمس می کنم
معلق و بی انتها
عریان.
می وزم،می بارم،می تابم،
آسمان ام
ستارگان و زمین،
و گندم
عطرآگینی که دانه می بندد
رقصان
در جان سبز خویش.
 

**زهره**

عضو جدید
کاربر ممتاز
زندگی

زندگی

زندگی یعنی چکیدن،همچو شمع
از گرمی عشق
زندگی یعنی لطافت،
گم شدن در وادی عشق
زندگی یعنی دویدن،بی امان در وادی عشق
رفتن و آخر رسیدن بر درِ آبادی عشق
می توان هر لحظه، هرجا، عاشق و دل داده بودن
پر غرور،چون آبشاران
بودن اما ساده بودن
می شود اندوه شب را، از نگاه صبح فهمید
یا به وقت ریزش اشک،شادیِ بُگذشته را دید
می توان در گریه ی ابر
با خیال غنچه خوش بود
زایش آینده را در،هر خزانی دید وآسود.
 

**زهره**

عضو جدید
کاربر ممتاز
شگفتا
که نبودیم
عشق ما
در ما
حضورمان داد.
پیوندیم اکنون
آشنا
چون خنده با لب و اشک با چشم.
 

samira93

عضو جدید
اهل کاشانم (تبریزم)​
روزگارم بد نیست
تکه نانی دارم خرده هوشی سر سوزن ذوقی​
مادری دارم بهتر از برگ درخت​
دوستانی بهتر از اب روان​
و خدایی که در این نزدیکی است...​
.​
.​
.​
 

**زهره**

عضو جدید
کاربر ممتاز
از هجوم نغمه ای بشکافت گور مغز من امشب:
مرده ای را جان به رگ ها ریخت،
پاشد از جا در میان سایه و روشن،
بانگ زد بر من: مرا پنداشتی مرده
و به خاک روزهای رفته بسپرده؟
لیک پندار تو بیهوده است:
پیکر من مرگ را از خویش می ربند.
سرگذشت من به زهر لحظه های تلخ آلوده است.
سهراب
 

sepantaaa

عضو جدید
کاربر ممتاز
من آن بیگانه درویشم قلندروار میگردم
متاع عاشقی دارم پی دلدار میگردم
لباس کهنه میپوشم شراب ناب مینوشم
سخن مستانه میگویم ولی هوشیار میگردم....
 

Similar threads

بالا