نه یه لحظه فک کردم پشت کنکوریپ ن پ فقط شما دانشگاه رفتین :|
زیست شناسی
چقد دلم واسه اتفاقاش تنگ شده هرروز یه ماجرا
نه یه لحظه فک کردم پشت کنکوریپ ن پ فقط شما دانشگاه رفتین :|
زیست شناسی
چقد دلم واسه اتفاقاش تنگ شده هرروز یه ماجرا
من از دل درد بمیرم تقصیر شماست
این عالی بود عالی
اون که معرکه بودضمانت معاونت آموزش دانشگاهم خیلی باحال بود
من روز اول یونی تنها بودم.. با دنیای از استرس.
برنامه کلاسیم رو هم پرینت نگرفته بودم.. توی جشن ورودی هام که برا بچه ها توضیح میدن شرکت نکرده بودم.
یادش بخیر.. فقط میدونستم فیزیک یک دارم. رو برد و که نگاه کردم دیدم دیدم ای دل غافل دوتا فیزیک هست.. قرعه انداختمو رفتم سر کلاس هیچی دیگه دیر رسیده بودم.. رفتم ته قسمت اقایون که اونم خدا خیرش بده یکی از اقایون بلند شد من نشستم.
بعدش که کلاس تموم شد از بچه ها که پرسیدم دیدم صنایعن.. نه برق.
ساعت بعدی فیزیک دو بود.. خوشبختانه یه کلاس فیزیک دو بیشتر نبود و گرنه قطعا اونم اشتباه مینشستم.
مرسی استارتر عزیز... شادمون کردین.
نه یه لحظه فک کردم پشت کنکوری
اولین روزی که میخواستم برم دانشگاه ، شب قبلش مامانم کلی نصیحت میکرد که پسرم به این دخترا روی خوش تشون ندیااااا سرتو مثل بچه آدم میندازی پایین میری دانشگاه و برمیگردی . خب بنده خدا حقم داشت تا اون موقع کلی از دانشگاه آزاد پیشش بد تعریف کرده بودن . خلاصه صبح شد من رفتم دانشگاه سر کلاس ریاضی 1 . چشمتون روز بد نبینه . ردیف اول یه مشت پیرمرد سالخورده ، ردیف دوم و سوم .... هم یه سری پسرای سن بالا با انقدر سیبیل !! تا ته کلاس رو نگاه کردم دریغ از یه دونه دختر بعد کاشف به عمل اومد که اون سال رشته عمران دختر پذیرش نکرده بود . با خودم گفتم مامان کاش یه چیزدیگه از خدا میخواستی
اون که معرکه بود
ولی اصلا اینو تصور کردم دنیا جلو چشمم تیره و تار شد خیلی خوب بود
اولین روزی که میخواستم برم دانشگاه ، شب قبلش مامانم کلی نصیحت میکرد که پسرم به این دخترا روی خوش تشون ندیااااا سرتو مثل بچه آدم میندازی پایین میری دانشگاه و برمیگردی . خب بنده خدا حقم داشت تا اون موقع کلی از دانشگاه آزاد پیشش بد تعریف کرده بودن . خلاصه صبح شد من رفتم دانشگاه سر کلاس ریاضی 1 . چشمتون روز بد نبینه . ردیف اول یه مشت پیرمرد سالخورده ، ردیف دوم و سوم .... هم یه سری پسرای سن بالا با انقدر سیبیل !! تا ته کلاس رو نگاه کردم دریغ از یه دونه دختر بعد کاشف به عمل اومد که اون سال رشته عمران دختر پذیرش نکرده بود . با خودم گفتم مامان کاش یه چیزدیگه از خدا میخواستی
دقیقا!! هیچ ترمی ترم اول نمیشه : ))))کلا پسرامون سوژه خنده بودن!!! واقعا روحمونو شاد میکردن!! ترم 1 ک همه باهم بودیم خیلی خوب بود! همون ترم هم اگه اشتباه نکنم 5 یا 6 تا جفت شده داشتیم: )))
ی خاطره دیگه:ترم 1 ریاضی 1 داشتیم با ی استاد خانوم. جوون بود و قشنگ. خیلی هم متین و خلاصه همه چی تموم
بعد یکی از پسرا دلش پیش این خانوم بود!
آخرین جلسه ی سیب سرخ خیلی قشنگ آورده بود آخر کلاس داد ب استادمون!!!!!!!!
روز اول دانشگاه اورانگاتون داخل دانشگاه پر نمیزد اما حراست ب من گیر داد :/
روز اول دانشگاه اورانگاتون داخل دانشگاه پر نمیزد اما حراست ب من گیر داد :/
اینکه چیزی نیست یه دفعه حراست ب من گیر داد چرا اینقدر ریشت رو از ته زدی!!!!
سلاممم.کلا پسرامون سوژه خنده بودن!!! واقعا روحمونو شاد میکردن!! ترم 1 ک همه باهم بودیم خیلی خوب بود! همون ترم هم اگه اشتباه نکنم 5 یا 6 تا جفت شده داشتیم: )))
ی خاطره دیگه:ترم 1 ریاضی 1 داشتیم با ی استاد خانوم. جوون بود و قشنگ. خیلی هم متین و خلاصه همه چی تموم
بعد یکی از پسرا دلش پیش این خانوم بود!
آخرین جلسه ی سیب سرخ خیلی قشنگ آورده بود آخر کلاس داد ب استادمون!!!!!!!!
اینکه چیزی نیست یه دفعه حراست ب من گیر داد چرا اینقدر ریشت رو از ته زدی!!!!
خخخخ چه جالب! تو دانشگاه من که اصلا هیچوقت حراست به کسی گیر نمیداد
میگفتن فقط دانشکاه ازاد حساسن دولتی کاری ندارن
ما هم داشتیم استاده عاشق دختره شد و ازدواج و .. الانم خارج از کشور ادامه تحصیلسلاممم.
ما برعکسشو داشتیم.استاده عاشق شده بود.ازدواج هم کردن.همیشه هم با هم دعوا داشتن ظاهرا
سلاممم.
ما برعکسشو داشتیم.استاده عاشق شده بود.ازدواج هم کردن.همیشه هم با هم دعوا داشتن ظاهرا
اوهههخو برگشته میگه خانوووووووووووووم مانتوت دوووووو سانت کوتاااااس
دقیقا دوساااااانت :|
اوووو والا ب ما انقدره گیر میدادن ...کلا حساس ترن رو بچه های معماری و هنر
ی بنده خدایی رو داشتیم دختره حتی ب صورتش دست نمیزد این دختر اصلاح نمیکرد بخاطر ی مانتو سفید حراست احضارش کرد :| :|
وای شوووخی میکنییییییید!!!!البته نا گفته نماند خودمون هم مقصر بودیم،
مثلا دختره تو کلاس نگاهمون میکرد تو ذهنش میگفت : ایش این پسره رو نگاه کن، با اون مدل ریش مسخره اش، یا مثلا چقدر این پسره زر زر میکنه. آقا ما فک میکردیم این نگاه از سر عشقه یک دل نه، صد دل عاشق میشدیم! یا مثلا دختره می رفت گوشه کلاس می نشست، دوستم میگفت ببین فلان دختره رفته اونجا نشسته که تو زاویه دید تو باشه! آقا ما هم خر کیف میشدیم! اون زمونا هم آهنگای چاووشی و محسن یگانه و رضایا و اینا خیلی رو بورس بود آقا تب عشق و عاشقی میسوزند همه رو ! چه افکار پوچ و بچگانه ای بود! هـــــی یادش بخیر! عجب انرژی و انگیزه ای داشتیم...
تو خوابگاهی که من بودم دانشجوی مهندسی نبود به منم چیزی درباره یونی نگفتن روز اول ساعت 7:30بیدار شدم حدود یه ربع به هشت خودمو رسوندم دانشگا مرکزی به نگهبانه گفتم ببخشید کلاسای پلیمرای جدید!!!!کجاس؟؟؟مرده گفت:چییییییی؟؟خانم سرویس دانشکده فنی بیس دقیقه پیش رفت اومد برام آژانس گرفت گفت برو!!!حالا من ساعت 8 ریاضی داشتم هیچی دیگه رسیدم اونجا تازه 8:15 بود نمیدونستم کجا برم خلاصه رفتم از یه دختر پرسیدم گفت چیییییی؟؟!ریاضی داری اونم با استاد....خیییلی سختگیره نمیزاره بری سرکلاس دیگه پیش خودش نمیگفت این ترمولک میمیره الآن!!!گفتم بی خیال امروزو نمیرم بعد گفتم واییی چهار ساعته که(نمیدونستم بین 8_10و10_12زنگ تفریحه)خلاصه رفتم تو دفتر!معاون آموزشی رو با خودم آوردم که ضامنم بشه8:25رفتم سر کلاس استاد حدود 10صفحه درس داده بودقبل کلاسم پسرا و دخترا خودشونو برا هم معرفی کرده بودن سرم بی کلاه موند
اوههه
تو دانشگاه ما فقط دامن پوشیدن ممنوع بود
واسه پسرای کلاس اسمای خنده دار گذاشته بودیم بعد هر شب جمع میشدیم سوتی هایی که اون روز پسرا داده بودنو واسه هم تعریف میکردیم و می خندیدیم!
ولی کلا ورودی ما بدون حاشیه و مثبت بودن، هیچ مسئله ای بین بچه ها نبود....
لایک داره دانشگاتون
ارشد معماری داره؟؟
وای اسماشونو نگووو ک.. !!!!
ما هم دقیقا همینکارو کرده بودیم!!! یادش بخیر:/
نه بندگان خدا با هم سازگاری نداشتن.مغرور بودن جفتشون.ما هم داشتیم استاده عاشق دختره شد و ازدواج و .. الانم خارج از کشور ادامه تحصیل
البته استادمون مریض بود سرطان داشت هم برای تحصیل رفتن هم درمان : )
خاطراتتون رو میخوندم همش درباره پسر و دختره . اون پسره چی گفت این دختره اون کارو کرد . من که تو دانشگاه خیری ندیدم . و واقعا هم مثل بچه آدم سرمو انداختم پایین رفتم دانشگاه و اومدم خونه .
ولی بازم یادش بخیر . یکی از بهترین دوران زندگیه . اون سال ورودی 90 رشته عمران 40 تا پسر گرفته بود . ( پسر که چه عرض کنم . مردی بودن واسه خودشون دوستانی که دانشگاه آزاد درس خوندن میدونن که دانشجوی سن بالا زیاد هستن ) تا روز فارغ التحصیلی با هم بودیم ولی فارغ که شدیم دیگه از اون 40 نفر فقط با هفت نفرشون در ارتباطم . ولی نا گفته نماند کلاس بدون دختر هم صفای خودش رو داشت . استادا گرمتر بودن .
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
خاطره ساز ترین فرد تو باشگاه براتون کی بوده؟؟؟ | زنگ تفريح | 667 | ||
اگه دلتنگی و یاد خاطره ای افتادی یاداشتی بزار | زنگ تفريح | 13 | ||
بدترین خاطره | زنگ تفريح | 2 | ||
بچه ها بدترین و بهترین خاطره زندگی تون رو بگین | زنگ تفريح | 7 | ||
خاطره تون درباره این اهنگ چیه؟ | زنگ تفريح | 13 |