تمدن ساسانیان

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
نیاز به تحول در ارتش ساسانی


چون رومی‌ها طی تجربه‌های جنگ با اشکانیان پی برده بودند که ایرانیان در امر محاصره و قلعه‌گیری مهارتی ندارند و در ضمن از تاخت و تاز و حرکت‌های سریع و غافل گیری‌ها و حمله‌های برق آسای سواران ایران بستوه آمده بودند، از این رو به رزم‌های قلعه‌ایی متوسل شدند و از دیر زمانی در داخل بین النهرین و به خصوص قسمت شمالی و شرقی آن نزدیک به ساحل دجله به ایجاد دژها و استحکام‌های تدافعی پرداختند. قلعه‌های معروف آن‌ها در بین النهرین از شمال به جنوب عبارت بود از: امد، دارا، نصیبین، بزآبد، سنگارا و هاترا. به علاوه برای حفاظت خود از زحمت سواره ایران اغلب رشته قلعه‌های را نزدیک هم می‌ساختند که با نقب‌ها یا راه‌های زیرزمینی به هم مربوط می‌شدند و یک نوع خط دفاعی محکمی برای جلوگیری از تجاوز سوارهای ایران به حدود فرات و انطاکیه تشکیل می‌دادند. دراثر همین عملیات رومی‌ها بود که در سازمان و ترکیبات و اسلحه و وسایل و شیوه های رزمی ارتش ساسانی به ضرورت تحولاتی پیدا شد که شایان ذکر است.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
پایگان


نخبه‌ی پیاده ایران در این دوره عبارت از تیراندازانی است که در فن خود سرآمد آن عصر بشمار می‌آمدند و همواره مایه‌ی هراس و وحشت رومیان بودند.بنا به روایت‌های بیش‌تر مورخان رومی سرعت و مهارت تیراندازان ایران به‌حدی بوده که با هر تیری یک سرباز رومی را از پا در می‌آوردند و کمتر اتفاق می افتاد تیرشان به خطا برود. تیراندازان ایرانی در این دوره سپرهای بزرگ و مشبکی داشتند و این سپرها را مانند دیواری در جلو خود قرار داده با کمال مهارت از میان شبکه آن‌ها تیراندازی می‌کردند.


در غالب نبردها دیده می شود که سربازان رشید رومی جرأت مقابله با سربازان ایرانی را داشته‌اند که مطمئن می شدند که دیگر تیری در ترکش آن‌ها باقی نمانده است.


عمل تیراندازان در موقع عقب نشینی بیش‌تر خطرناک می شد و بین رومیان ضرب المثل شده بود که: «از ایرانیان به خصوص در موقع عقب نشینی آن‌ها باید حذر کرد».


دیگر واحدهای پیاده، به شمشیر و نیزه و بعضی به زوبین مسلح بودند و این‌ها را پشت سر تیراندازان قرار می دادند.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
فیل سواران


رسته‌ی تازه‌ایی که در زمان ساسانیان به وجود آمد، رسته‌ی فیل سواران است که در واقع جانشین گردونه‌های دوره‌ی هخامنشیان و از اسلاف ارابه‌های جنگی امروزه محسوب می‌شوند، به خصوص که مشاهده‌ی هیمنه‌ی فیل‌ها باعث هراس و واهمه‌ی رومیان می‌شد. آمیین مارسلن دربند اول کتاب 19 خود آشکارا به این موضوع اشاره می‌کند: «دیدن فیل‌های جنگی ایرانیان قلب‌ها را از کار می‌انداخت و صدای این حیوان مهیب و بوی او نیزموجب وحشت و رم کردن اسب‌های ما می‌شد». تعداد فیل‌هایی که ارتش ساسانی در نبرد با رومیان به کار می‌برد، بنا به گفته مورخانی که خود در این نبردها شرکت داشته‌اند، از دویست تا به هفت‌صد زنجیر می‌رسیده است. از قرار معلوم تا اواخر دوره‌ی ساسانیان نیز از وجود فیل‌ها استفاده می‌شده زیرا در نبرد قادسیه وجود فیل‌ها در اردوی ایران ابتدا باعث هراس و هزیمت اعراب شده است.
در دوره‌ی ساسانی ارتش ایران به اندازه‌ایی پای بند حضور فیل‌ها بوده که بعضی اوقات در رزم‌های کوهستانی هم فیل‌ها را همراه می‌بردند و برای این منظور قبل از وقت راه‌های کوهستانی را هموار می‌کردند. بنا به روایت‌های مورخان رومی در موقع محاصره‌ی شهرها و قلعه‌های مهم از وجود فیل‌ها استفاده می‌کردند.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
اسپوراگان


نظر به وسعت مملکت و لزوم داشتن نیروی واکنش سریع برای مقابله با ارتش‌های رومی در طرف مغرب و جلوگیری از تهاجم طایفه‌های وحشی آسیای مرکزی در سمت مشرق در زمان ساسانیان، هم مانند دوره اشکانیان، رسته‌ی اصلی ارتش ایران قسمت سواره بود، ولی از لحاظ آموزش‌ها و سازمان و تجهیزات، با سوارهای پارث تفاوت کلی داشته است.


پادشاهان ساسانی به تعلیم و تربیت سواران توجه خاصی داشتند و متخصصانی به نام «اندرزبد اسپوراگان» مأمور پادگان‌های مختلف میکردند که فنون سواری و طرز به کار گیری اسلحه و شیوه‌های رزمی این رسته را به افسران و افراد بیاموزند. در تربیت و نگاهداری و طرز پرورش اسب‌ها هم مراقبت بودند و به بهبود نژاد آن‌ها توجه مخصوصی می شده است. برای معالجه‌ی اسب‌ها بیطاران مجربی بنام «ستور پزشک» وجود داشتند که به همه پادگان‌ها سرکشی می نمودند و اسب‌های بیمار را درمان می‌کردند.


در موقع جنگ بر میزان علیق اسب‌ها می‌افزودند تا در اثر سختی‌های جنگ به ‌زودی از پا در نیایند. سواره دوره‌ی ساسانی بیش‌تر سنگین اسلحه و استعداد تعرضی آن به‌حدی بوده که اغلب لژیون‌های رومی را به سرعت و به حال سواره مورد حمله قرار می‌دادند. سوار سنگین اسلحه سراپا غرق آهن و پولاد می‌شد و اسلحه‌ی هجومی او عبارت از یک نیزه بلند و محکم و گاهی تیروکمان و اغلب شمشیر و تبرزین بود. اسلحه‌ی دفاعی او عبارت از یک سپر کوچک، زره و کلاه خود که صورت و پشت گردن را حفظ می‌کرد، به علاوه زانوبند و بازوبند آهنین هم داشته است. این سوارها روی اسب خودشان برگستوانی چرمی می‌کشیدند.
آمیین مارسلن سوارنظام ایران را در نبرد «مرنگا» که بین ژولین امپراتور روم و شاپور بزرگ ساسانی رخ داده این طور می‌ستاید:
« ستون معظمی که به‌سرکردگی مهران فرمانده کل سواران ایران به طرف ما می‌آمد یکپارچه از آهن و پولاد بود، قطعات آهن که سراپای آن‌ها را می‌پوشانید طوری به هم جفت شده بود که نفرات براحتی می توانستند اعضا بدن را به حرکت درآورند. کلاه خود آن‌ها تمام سر و صورت و حتی پشت گردن را حفظ می‌کرد، فقط در مقابل چشم‌ها و دهان شکاف‌های کوچکی وجود داشت که برای دیدن و نفس کشیدن بود. به جز این شکاف‌ها از جای دیگری سلاح دشمن به این رویین‌تنان کارگر نمی‌شد.
سواران نیزه‌دار طوری در خانه‌ی زین محکم جا گرفته بودند، مثل این‌که آن‌ها را با زنجیر به پشت اسب بسته باشند. پشت سر آن‌ها صفوف تیراندازان کمان‌ها را به ‌دست گرفته بودند. همین که تیرهای ایشان ازچله‌ی کمان رها می‌شد مرگ را تا مسافت دوری با خود می‌کشانید.
در عقب سر پیاده‌ها فیل‌های جنگی دیده می شد که رؤیت هیمنه‌ی آن‌ها با خرطوم‌های دراز و دندان‌های بلندشان حقیقه وحشت آور بود».
از سواره سبک اسلحه‌ی دوره پیشین (اشکانی) در این زمان کم‌تر اسم برده می‌شود و از روی روایت‌های تاریخی این طور معلوم است که انجام کار این قسمت سوار در ارتش ساسانی اغالب" به عهده‌ی سوارهای چالاک و سبکبار عرب بوده است (اکتشافات، عملیات تأخیری و ایذایی و غافلگیری). قسمت ممتاز سواره در این دوره همان واحدهای گارد سلطنتی است که بنام «جاویدان» و «جان اسپار» معروف بوده است.


از بین سواران چریکی که سلاطین دست نشانده‌ی ایران برای خدمت دولت سوق می‌دادند دیلمی‌ها، چول‌های گرگان، گیلک‌ها و به خصوص ارامنه در رشادت و سوارکاری شهرت بسزایی داشته‌اند.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
شغل‌های لشکری


بزرگ‌ترین شغل نظامی در دوران ساسانی شغل «اران اسپهبد» است که صاحب این شغل در واقع فرماندهی کل قوا را داشته و از لحاظ سیاست نیز اقدام به مذاکره‌ی صلح و انعقاد عهدنامه‌های نظامی به عهده او بوده است. اران اسپهبد عضو اول شورای سلطنتی بوده و بعد از شاه مقام اول را داشته است.


نکته شایان ذکر این است که چون اغلب سلاطین ساسانی در موقع جنگ خود عهده‌دار فرماندهی می شدند از این رو وظایف این شخص را خودشان به عهده می‌گرفتند، به طوری که در زمان انوشیروان ضمن اصلاحاتی که در ارتش انجام شد شغل «اران سپهبد» ملغی و تمام کشور به چهار منطقه‌ی نظامی تقسیم و برای فرماندهی قوای مقیم هر منطقه یی یک اسپهبد تعیین گردید.
یکی از امتیازات اسپهبد این بود که درموقع ورود او به اردوگاه به احترام وی طبل و کرنا نواخته می‌شد.
بنا بر گفته بعضی ازمورخان پس از شغل «اران سپهبد» فرمانده‌ی کل سواران مقام دوم را در سلسله مراتب داشته است.
شغل ریاست کل ذخایر و تسلیحات ارتش به «انبارک بد» محول بود و این شخص در سلسله مراتب مقام سوم را حائز بوده است.
شغل «ارک بد» که نظیر فرمانده‌ی دژبان بوده از مشاغل مهم لشکری محسوب می شده و اغلب به افراد خانواده سلطنتی محول می گردیده است.


فرمانده‌ی سوار «اسپورگان سالار» و فرمانده‌ی پیاده «پایگان سالار» و فرماندهی تیراندازان را «تیربد» می‌گفتند.


ریاست گارد سلطنتی ، به عنوان « پشتیکبان سالار » نیز از مشاغل مهم نظامی بوده است.


مورخین رومی به شغل دیگری در ارتش دوره ساسانی اشاره می کنند که عبارت از «سپاه دادور» است و در واقع نظیر شغل «قاضی عسکر» بوده است.


اسلحه و تجهیزات سپاه ایران در عصر ساسانیان در مخازن مخصوص نگهداری می شده که آنها را به نام «انبارک» و « گنج » می‌خواندند. مأمورین این مخازن مسئول حسن نگهداری و مرمت آن‌ها بودند و به محض صدور فرمان حرکت یک قسمتی موظف بودند ک اسلحه و تجهیزات ضروری افراد آن قسمت را بدون عیب و نقص تحویل دهند و بعد از خاتمه عملیات پس بگیرند و در انبار قرار بدهند.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
واحدهای ارتش


گرچه راجع به سازمان دقیق و قطعی واحدهای ارتش اطلاعات صحیح و اطمینان بخشی در دست نیست، ولی از خبرها و روایت‌های مورخان این طور برمی‌آید که بزرگ‌ترین واحد ارتش را «گند» و فرمانده‌ی آن را «گند سالار» می‌خواندند و هر گندی مرکب از چند «درفش» و هر درفشی شامل چند «وشت» بوده است. چون هر درفشی دارای پرچم مخصوص به خود بوده شاید نظیر فوج قدیم یا هنگ امروزه محسوب می شده است.

 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
درفش کاویانی


صرف نظر از پرچم‌های گوناکونی که در ارتش دوران ساسانی معمول بوده، بزرگ‌ترین پرچم ملی و لشکری ایران در آن دوره درفش کاویانی معروف است که به گفته‌ی تمام مورخان در نزد ایرانیان احترامی به سزا داشته و آن را شعار ملیت و مبشر فتح و ظفر می‌دانستند و روی آن‌را با دیبا و پرنیان پوشانیده بودند. در نتیجه این تزیین‌ها، عرض و طول پرده این پرچم به قدری زیاد شده بود که در اواخر دوره ساسانیان به 5 تا 7 متر می‌رسیده ریشه‌های پرده آن به رنگ سرخ و زرد و بنفش بوده است. فردوسی در توصیف آن می گوید:
چو آن پوست بر نیزه بردید کی
به نیکی یکی اختر افکند پی
بیاراست آن‌را به دیبای روم
زگوهر بر و پیکر از زر بوم
بزد بر سر خویش چون گرد ماه
یکی زال فرخ بیفکند شاه
فروهشت زو سرخ و زرد و بنفش
همی خواندینش کاویانی درفش
از آن پس هر آن‌کس که بگرفت
گاه بشاهی بسر بر نهادی کلاه
بر آن بی بها چرم آهنگران
بر آویختی نو به نو گوهران
زدیبای پر مایه و پرنیان
بر آنگونه گشت اختر کاویان


در جنگ‌های بزرگ اغلب دیده می‌شده که درفش کاویانی را با ارتش حرکت می‌داده اند چنانکه فردوسی در «شاهنامه» خود چندین مورد به این نکته اشاره می کند.
شاهنشاهان ساسانی این پرچم را به کسی جز فرمانده‌ی کل قوا (اران اسپهبد) نمی‌سپردند و پس از خاتمه عملیات و بازگشت قسمت‌ها این پرچم به گنجداران مخصوص که عهده دار حفاظت آن بودند تحویل می گردید و در خزانه‌ی سلطنتی نگهداری می‌شد

 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
شورای نظامی


بر طبق روایت‌های مورخان رومی شاهنشاهان ساسانی برای اعلام جنگ و اقدام به لشکرکشی پیش‌تر شورایی مرکب از فرماندهان و بزرگان کشور تشکیل می‌دادند و لزوم اقدام به جنگ را در آن شورا مطرح می کردند و با توجه به وضعیت خودی و دشمن و رعایت صلاح مملکت و مقتضیات وقت تصمیم لازم گرفته می‌شد. جلسه شورا بنا به اهمیت موضوع ممکن بود چند روز به طول انجامد. چنان که در موقع تجاوز ژوستینین امپراطور روم به مرزهای ایران و حمله‌هایی که نسبت به منذرین نعمان، سلطان حیره و تحت الحمایه ایران، شده بود بنا به روایات صریح پروکپ، انوشیروان قبل از اقدام به جنگ امر به تشکیل شورای نظامی داد، چنانکه فردوسی هم به این موضوع اشاره می کند:
همه موبدان و ردان را بخواند
وزان نامه چندی سخن‌ها براند
سه روز اندر آن بود با رای زن
چو با پهلوانان لشکر شکن
چهارم بدان راست شد رای شد
که آرد سوی جنگ قیصر سپاه


از این رو به‌خوبی معلوم می‌شود که جلسه‌های شورای نظامی ممکن بود چند روز ادامه داشته باشد.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
قلعه داری و قلعه گیری


برخلاف تاکتیک دوره اشکانیان که اغلب به صورت مبارزه از مسافت دور و جنگ و گریز و مانورهای احاطه‌ایی پر وسعتی انجام می شد، در دوره ساسانیان بر اثر تجربه‌های طولانی در جنگ‌های ایران و روم حمله از نزدیک و رزم تن به تن و اتخاذ آرایش‌های جنگی منظمی معمول شده بود که بنا به گفته‌ی آمیین مارسلن و پروکپ ، ایرانیان از این حیث با رومیان برابری می‌کردند و حتی اغلب بر آن‌ها برتری داشتند. از طرف دیگر ارتش ساسانی در قلعه‌داری و قلعه‌گیری و فنون محاصره هم مهارت کاملی پیدا کرده بود.


به طور کلی باید در نظر داشت که در آغاز کار ساسانیان امر مهندسی در ایران رونق زیادی نداشته چنانکه می بینیم در موقع اسارت والرین امپراطور روم به دست شاپور اول شاهنشاه ایران از وی تقاضا کرده که جمعی از مهندسین رومی را به ایران جلب کند و آن‌ها را وادار به ساختن سد (شادروان) شوشتر کند. والرین به خواسته شاپور عمل کرد و سد شوشتر و کانال‌های زیر شهر توسط مهندسین رومی ساخته شد و شاید به همین مناسبت بعدها به «بند قیصری» شهرت پیدا کرده است.


اما بعدها دیده می شود که برای محاصره دژها و استحکام‌ها رومیان، انواع ادوات و اسباب‌های معمول آن دوره را مانند منجنیق، برجک متحرک، کله قوچ و غیره به کار می‌بردند و برای خالی کردن پی حصارها و زیر برج‌ها چوب بست می‌زدند. در موقع محاصره قلعه‌های مستحکم رومی که دور آن‌ها خندق‌های عمیقی داشته اغلب از راه حفر دالان‌های زیرزمینی خود را به نزدیکی خندق می رسانیدند و آن را پر می کردند و همچنین از راه نقب به زیر برج‌های قلعه نفوذ می‌یافتند و برج‌ها را منفجر و خراب می‌کردند؛ گاهی در پیرامون دژها تپه‌های مرتفعی برپا می‌کردند که بر برج و باروی قلعه مشرف می‌شد و از فراز آن مدافعان را تیرباران می کردند.
در اغلب وقت‌ها با منجنیق سنگ‌های بزرگی را به داخل قلعه پرتاب می کردند یا «قاروره» حاوی مواد سوزان می‌انداختند. ایرانیان در قلعه‌داری ورزیده و ماهر بودند و با ریختن سرب آب کرده و مواد قیراندود از بالای برج‌ها آلات محاصره دشمن را از کار می‌انداختند و کله قوچ‌ها را با کمند گرفته به بالا می کشیدند یا از حرکت باز می‌داشتند. درباره‌ی به کارگیری مواد قیراندود و سوزان آمیین مارسلن می گوید: ژولین تصمیم گرفت که از «نهر ملک» کشتی های خود را از رودخانه فرات به رودخانه دجله بیاورد و قسمتی از پیاده نظام رومی را با کشتی‌ها به ساحل ایران فرستاد که پیاده شده سر پلی تشکیل بدهند. ایرانیان با پرتاب مواد سوزان روی کشتی‌ها آن‌ها را آتش زدند و مانع از پیاده شدن افراد گردیدند. در جای دیگر می گوید ایرانیان برای جلوگیری از سوختن کله قوچ‌های خودشان به روی آن روپوش چرمی کشیده بودند.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
انضباط


در ارتش دوره ساسانی انضباط خیلی محکمی برقرار بود و برای جرم‌های مهم نظامی: (خیانت به شاه، تمرد از اوامر فرماندهان، سرکشی، فرار) مجازات‌های شدید اعمال می‌شد. یکی از وظایف مهم افسران حفظ اسرار نظامی بوده است چنان که آمیین مارسلن در بند 23 کتاب 31 خود به آن اشاره می‌کند:
« کلیه اطلاعاتی که به‌وسیله دیده وران و پناهندگان به اردوی ما می رسید مخالف یکدیگر بود، زیرا در ایران از نقشه‌های جنگ و نیات فرماندهی جز افسران ارشد احدی اطلاع پیدا نمی‌کرد و از آن‌ها هم کوچکترین مطلبی نمی‌توانستیم به دست آوریم، برای این که حفظ اسرار نظامی را از فرایض مذهبی خود می‌دانستند و به هیچ قیمتی ابراز نمی داشتند».
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
بازدید و پرداخت مواجب


در موقع پرداخت مواجب هم بایستی لشکریان از سان بگذرند و فقط به کسانی حقوق می دادند که در اسلحه و تجهیزات آن‌ها عیب و نقصی دیده نمی‌شد. هیچ کس و هیچ مقامی از این قاعده مستثنی نبود. چنان که بابک موقع پرداخت حقوق افسران به شخص شاه مواجب نداد، برای این که هنگام بازدید معلوم شد انوشیروان دو زه یدکی کمان خود را فراموش کرده است و او مجبور شد به قصر سلطنتی برگشته و دو زه یدکی خود را بردارد و بیاورد و پس از آن حقوق دریافت دارد.


در خورد و خوراک سربازان هم کمال مراقبت می شده و غذای زمان جنگ آنان مقوی تر از زمان صلح و مرکب از نان و گوشت و شیر بوده و برای کسانی که از غذای سرباز می‌دزدیدند شدیدترین مجازات را به کار می بردند.


به علاوه از انتشار اخبار و پاره‌ایی اظهارات که ممکن بود باعث بدبینی و تولید یأس و تزلزل روحیه سربازان بشود به شدت جلوگیری می کردند و در موقع جنگ این موضوع از وظایف حتمی فرماندهان بود.


خلاصه در پرتو رشادت و فداکاری و انضباط محکم همین ارتش بود که شاهنشاهان ساسانی توانستند امپراطوران معروف رومی را با قشون‌های بزرگ آن‌ها شکست بدهند، از جمله: امپراطور والرین در زمان شاپور اول و امپراطور کنستانتین و ژولین در زمان شاپور بزرگ و امپراطور آنتاستاسیوس در زمان قباد و امپراطور ژوستی‌نین در زمان انوشیروان .
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
هرمزان ارتشبد سپاه ساسانی


هرمزان يكي ازواپسين رهبران نظامي ايران ساساني بود.
شكل درست نام وي Hormazd-ān* است‏، كهبه صورت Hormezdān در گاه‌نامه‌ي بي‌نام خوزستان، كه به گاه‌نامه‌ي گويدي نيز معروفاست، گواهي گرديده و در آن، يك «مادي» و فرمانده برجسته‌ي يزدگرد سوم خوانده شدهاست. وي عضو يكي از هفت خاندان بزرگ ايران ساساني بود، كه به عنوان شاه «اهواز» داراي حق بر سرگذاشتن تاج‌هايي بود كه از آن شاهان بزرگ، كم‌تر پُركار بود.
هرمزان بر خوزستان فرمان مي‌راند، كه شامل «هفتاد شهر» بود و همگي قلم‌روخانوادگي او به شمار مي‌آمد. اين حقيقت كه هرمزان برادرزن خسرو پرويز و دايي شيرويهبود، بازهم بر موقعيت و جايگاه والاي او دلالت مي‌كند. زادبوم شخصي هرمزان مهرگان – كدگ بود، ناحيه‌اي حاصل‌خيز در جنوب غربي ماد، و از اين رو به وي نسبت مهرجاني(مهرگاني) داده شده است. او جناح راست ايران را در نبرد قادسيه (جمادي الاول 16 ق /ژوئن 637 م.) فرماندهي مي‌كرد؛ و به هنگام وقوع شكست، به بابل، و از آن جا بهاهواز، يعني خوزستان واپس نشست. هرمزان استحكامات استان خود را تقويت كرد، در نبردجلولا (ذوالقعده 16 ق./ نوامبر- دسامبر 637 م.) شركت نمود، و در برابر تاخت‌ و تازاعراب به داخل دشت ميشان ايستادگي كرد.
اعرابي كه سابقاً مطيع ايران بودند بهنيروهاي مهاجم در شكست دادن هرمزان در نزديكي نهر تيرا ياري دادند، و همين مسأله ويرا وادار به پذيرش پيمان‌نامه‌اي كرد كه همه‌ي نواحي واقع در غرب رود دُجَيل (كارون) را به اعراب واگذار مي‌كرد. طولي نكشيد كه اعراب بر ادعاهاي ارضي خويشافزودند، و فرمانده اعزام شده براي دفاع از شوش، آن را به اعراب تسليم كرد.


يزدگرد سوم، كه به استخر رفته بود، هرمزان را به ايستادگيدر برابر اعرابواداشت. وي با مهاجمان درگير شد اما در نزديكي شوشتر نبرد را باخت؛ نهصد تن ازمردان وي كشته شده و ششصد تن نيز اسير گشته و سپس گردن زده شدند. زماني كه فارس بهدست اعراب افتاد، موقعيت هرمزان ديگر غيرقابل حفظ شده بود. او در شهر شوشتر محاصرهگرديد، كه آن نيز پس از مقاومتي دليرانه سقوط كرد، و هرمزان در 642 م./ 21 ق. ناگزير به تسليم شد. وي (همراه با ياران و خويشان‌اش) به مدينه برده شد، در آن جاجامه‌ي باشكوه و فاخر وي همگان را مبهوت و شگفت‌زده ساخته بود. او در برابر گرویدن بهاسلام مقاومت مي‌كرد و هم‌چون يك فرد بازداشتي مي‌زيست، اما سرانجام عباس بنعبدالمطلب او را متقاعد به پذيرش اسلام نمود. هرمزان به واسطه‌ي ازدواج با خاندانامام علي(ع) خويشاوند شد.
او در مدينه به عنوان مشاور خليفه عمر مي‌زيست. مهم‌ترينموارد مشاوره‌ها او، تأسيس ديوان براي ماليات زمين و برقراري تقويم اسلامي بود. زماني كه فيروز ابولؤلؤ، يك اسير ايراني‌تبار، عمر را به قتل رساند (نوامبر 644 م.)، عبيدالله، پسر خليفه، هرمزان را به دست داشتن در توطئه‌ي قتل عمر متهمساخت و او را به قتل رساند. عثمان، خليفه‌ي بعدي، بي‌درنگ جرم عبيدالله را بخشود ودر عوض پيشنهاد پرداخت غرامت نقدي را داد. او حتی شاعري را كه قاتل هرمزان رانكوهيده بود تبعيد كرد. اين روايت كه پسر هرمزان، قباذيان/ گباذيان (ظاهراً تعبيرياز Kavadian ) عبيدالله را بخشود، با اين حقيقت كه طايفه‌ي طالبي عمل بخشايش عثمانرا غيرقانوني مي‌دانست، متناقض است؛ و در واقع امام علي(ع) نيز بعداً در پي مجازاتعبيدالله براي همين جرم برآمد، اما او به نزد معاويه گريخت.
زندگي هرمزانبر نويسندگان بسياري تأثير نهاده است (بسنجيد با شعري در اغاني، ج 4، ص 126، كه ويرا به پايه و مرتبه‌ي شاهان ايران و قيصران روم بالا برده است)، و دو نويسنده‌يسده‌ي نوزدهمي اروپايي نيز داستان‌هايي را درباره‌ي او نوشتند. (دانشنامه‌يايرانيكا، ج 12).
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
بهرام چوبین


اسپهبد بهرام مهران معروف به بهرام چوبین از قهرمانان ملی ایران در دوران ساسانیانبه شمار میرود.
او از خانوادۀ اشرافی اشکانی مهران بود و در ری به دنیا آمد.در دوران ساسانیان بهترین افسران ارتش ایران از خاندان مهران برخاسته بودند. بهرامبه علت بلندی قد و عضلانی بودن اندام به چوبین (مانند چوب) معروف شده بود. وی ازسوی شاهنشاه ایران، خسرو هرمز فرمانروای کوست شمال غربی بود (کوست Kust به مفهومکناره یا سوی) یک چهارم قلمرو ایران، از ری تا مرز شمالی گرجستان و داغستانکنونی شامل ارمنستان، آذربایجان و کردستان). در آن زمان، ایران به چهار ابر استانتقسیم شده بود که هرکدام را چاریک می گفته اند. وی از میهندوستان بنام ایرانی است کهوفاداری خود را به اثبات رسانده است. برخی از تاریخ نگاران بر این باورند که دودمانسامانیان که باعث احیای فرهنگ و زبان فارسی شد، از نسل بهرام چوبین هستند.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
کارهای بزرگی که بهرام چوبین انجام داد

کارهای بزرگی که بهرام چوبین انجام داد

ساخت جنگ افزاری تازه

بهرام چوبین هنگام بازدید از محل فوران نفت خام در ناحیه بادکوب (باکو) در ساحل جنوب غربی دریای مازندران و آگاهی از قدرت اشتعال این ماده، تصمیم گرفت که از آن نوعی سلاح تعرضی ساخته شود و این کار به مهندسان ارتش واگذار شد. ظرف مدتی کوتاهتر از یک سال، پیکانی ساخته شد که بی شباهت به راکتهای امروز نبود و این پیکان حامل گوی دوکی شکل آغشته به نفت خام بود که از روی تختهای که بر پشت قاطر قرارداشت با کشیدن زه پرتاب میشد. طرز پرتاب آن بی شباهت به کمان نبود. دستگاه از یک زه (روده خشک شده) و چوب گز (نوعی درخت مناطق خشک) ساخته شده بود که آن را بر تخته سوار میکردند و دارای یک ضامن بود و پنج مردخدمه آن را تشکیل میدادند که دو نفر از آنان کمانکش بودند، نفر سوم نشانه گیری میکرد و فرمانده این آتشبار بود، مرد چهارم مامور شعله ور ساختن قسمت آغشته به نفت خام (پیکان) بود و مهمات رسانی میکرد و نفر پنجم مواظب قاطر بود و از هر واحد آتشبار، هشت نیزه دار دفاع میکردند


جنگ با چینیان


۲۸نوامبر سال ۵۸۸ میلادی، ارتشایران در جنگ با خاقان «شابه» در بلخ از سلاح تازه ای که در آن نفت خام بکار رفتهبود استفاده کرد. در این جنگ فرماندهی ارتش ایران را سپهبد بهرام مهران معروف بهبهرام چوبین برعهده داشت که در تاریخ نظامی جهان از او به عنوان یک نابغه رزم نامبرده اند.«هرمز» شاه وقت از دودمان ساسانیان، وقتی شنید که خاقان شمال غربی چین وارداراضی ایران در شمال شرقی خراسان (تاجیکستان فعلی و شمال افغانستان) شده، بلخ رامرکز خود قرار داده و عازم تصرف کابل و بادغیس است سپهبدان ایران را به تشکیلجلسهای در شهر تیسفون (مدائن نزدیک بغداد) پایتخت آن زمان ایران فراخواند و تصمیمخود را به اخراج خاقان از ایران به آنان اطلاع داد و خواست که ترتیب کار را بدهند. هرمز گفت که طبق آخرین اطلاعی که به ارتشتاران سالار (ژنرال اول ارتش ایران) رسیده، «خاقان شابه» دارای ۳۰۰ هزار مرد مسلح و چند واحد فیل جنگی است.سپهبدان پس از تبادلنظر، بهرام چوبین را برای انجام این کار خطیر برگزیدند و او پذیرفت. بهرام از میانارتش پانصد هزار نفری ایران، ۱۲ هزار مرد جنگدیده ۳۰ تا ۴۰ ساله (میانسال) رابرگزید که اضافه وزن نداشتند و میهن دوستی آنان قبلا به ثبوت رسیده بود و بیش ازسایرین قادر به تحمل سختی بودند و در جنگ سواره و پیاده تجربه داشتند. وی به هرسرباز سه اسب اختصاص داد و با تدارکات کافی عزم بیرون راندن زردها را از خاک وطنکرد.بهرام به جای انتخاب راه معمولی، از تیسفون به اهواز رفت و سپس از طریق یزد وکویر خود را به خراسان رساند به گونه ای که خاقان متوجه نشده بود. بهرام که در جنگاعتقاد به روحیه سرباز بیش از هر ابزار دیگر داشت هر دو روز یک بار سربازان را جمعمیکرد و برای آنان از اهمیت وطن دوستی و رسالتی که هر فرد در این زمینه دارد سخنمیگفت و آنان را امید ایرانیان میخواند ـ مردمانی که میخواهند آسوده و در آرامش وبا فرهنگ خود زیست کنند.خاقان زمانی از این لشکر کشی آگاه شد که بهرام تنها چهارروز تا بلخ فاصله داشت، و چون شنید که بهرام با کمتر از ۱۳ هزار نفر آمده است چنداننگران نشد و با تمامی مردان قادر به حمل سلاح خود که مورخان یکصد تا سیصد هزار تنگزارش کرده اند به مقابله با بهرام شتافت.
بهرام به واحدهای آتشبار (نفت اندازان)توصیه کرد که حمله را با پرتاب پیکانهای شعله ور آغاز کنند و ادامه دهند تا آرایشسپاهیان خاقان بر هم خورد و قادر به تنظیم آن هم نباشند و به سواران کماندار (اسواران) گفت که همزمان با حمله نفت اندازان با تیر چشم فیلها را هدف قرار دهند، ودر این جریان، خود با دو هزار سوار زبده قرارگاه خاقان را مورد حمله قرار داد. خاقان که انتظار حمله مستقیم به مقر خود را نداشت دست به فرار زد که کشته شد، سپاهعظیم او متلاشی گردید و پسر وی نیز بعدا به اسارت درآمد و جنگ فقط یک روز طول کشیدکه از شگفتیهای تاریخ نظامی جهان است.


پیکار با خسرو پرویز

هنگامی کهبهرام سرگرم پس راندن خاقانیان به آن سوی کوههای پامیر و سین کیانگ امروز بود، شنیدکه در پایتخت، پسر شاه (خسرو پرویز) بر ضد پدرش کودتا کرده است که برق آسا خود را بهتیسفون در ساحل دجله رساند. خسرو پرویز فرار کرد و به امپراتور روم پناهنده شد وبهرام تا تعیین شاه بعدی زمام امور را به دست گرفت و خود را بهرام ششم نامید کهپرویز فراری با دریافت کمک از امپراتور وقت روم به جنگ او آمد. قسمتی از ارتش ایرانهم به پرویز پیوستند که بهرام پس از چند زد و خورد مختصر، خروج از صحنه سیاست را برادامه برادرکشی و قتل ایرانی به دست ایرانی که امری ناپذیرفتنی بود ترجیح داد و بهخراسان بازگشت و تا پایان عمر در همانجا باقی ماند. به نوشته برخی از تاریخ نگاران،سامانیان که باعث احیاء زبان فارسی و فرهنگ ایرانی شدند از نسل بهرام چوبین هستند.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
ساسانیان و شعر


تمدن و فرهنگ اين دوره آخرين تجلي تمدن و صنعت و هنر كهن ايران و مكمل تمدن هخامنشي بود . بنابر مدارك موجود جشن هاي علمي و فرهنگي و هنري عهد ساسانيان به مراتب بيش از ادوار قبل بود
ازجمله آثار برجسته ادبي ساسانيان ، سرود ]كركوي[ با مزمون زير بوده :
شاها ، خدا يگانا – به آفرين شاهي
افــروخـتـــه بادا روشنـــايي
عالمگير باد هوش گرشاسب
همي پــــر است ازجـــــوش
نـــــوش كـــن ، مـــــي نوش
هميشه نيكي كن نيكوكارباش
كه ديـروز و ديشب گـــذشت
شاها ، خدا يگانا – به آفرين شاهي
موسیقی و رقص در دوره ساسانیان


دوره حکومت ساسانیان بالغ بر چهارصد سال بطول انجامید و این عصر را در میان اعصارتاریخ ایران پیش از اسلام، درخشانترین دوره موسیقی نام نهاده اند...
از آنجا كه پادشاهان ساساني، ايراني‌نژاد بودند و به بسط و توسعه تمدن ايراني علاقهمخصوصي داشتند، در دوره آنها علوم و صنايع ترقي كرد و موسيقي هم در اثر ترغيب وتشويق آنها بيش از پيش رواج و رونق گرفت. اردشير ساساني مردم را به طبقات مختلفتقسيم كرده بود كه از آن جمله موسيقي‌دانها طبقه خاصي را تشكيل مي‌دادند و در نزداو مقامي مخصوص داشتندٰٰٰ .
ذوق ادبي و موسيقي بهرام‌گور معروف است، چنانكهنوشته‌اند وي چهارصد تن نوازنده و خواننده از هند به ايران آورد و در زمان اوموسيقي‌دان ها از ارزش بالایی بر خوردار بودند و او آنها را ارج بسيار می گذاشت.
موسيقي دوره ساساني مخصوصاً در زمان خسروپرويز بيشتر ترقي كرد و باربد، موسيقي‌دانخاص او بود كه در كتاب‌هاي ادب و تاريخ مانند شاهنامه فردوسي و خسرو‌شيرين نظاميحكاياتي از او نقل شده است. به طوريكه نوشته‌اند باربد مخترع تعدادي نوا وآهنگ‌هائيست كه آنها را در حضور خسروپرويز مي‌نواخته و مشهور است كه وي سيصد و شصتلحن موسيقي براي روزهاي سال ساخته و اسامي كه نظامي در خسرو‌شيرين آورده چون ناماغلب آنها پارسي است و ديگران هم همين نامها را كم و بيش قبل از او تكرار كرده‌اند،مي‌توان با حدس نزديك به يقين گفت كه اين نغمه‌ها يادگار دوره ساساني است، از قبيل: گنج بادآور- آرايش خورشيد- نيمروز- مشگدانه- رامش‌جان- نوشين‌باده- نوروز- شبديز- كبك دري- كيخسروي- سبزه در سبزه- سروستان- ماه- شادروان مرواريد.
(شبديز شايدنام نغمه ایست كه باربد در مرگ اسب محبوب خسروپرويز ساخته)


ديگر ازموسيقي‌دانهاي اين دوره، نكيسا مي‌باشد . او را در نواختن چنگ ماهر دانسته‌اند ونامش هنوز بر سر زبانهاست.


ديگر بامشاد و رامتين يا (رامين) و آزاد و ارچنگي كهآنها از رامشگران دوره خسروپرويز بوده‌اند.


باري تجمل سلطنت ساسانيان خود دليلديگريست كه موسيقي در آن دوره آبرو و احترام و رونق و اعتباري داشته است و دليلديگر بر اهميت موسيقي دوره ساساني، در عهد ساسانی ، موسیقی یکی از عوامل تمدن ایرانی و از هنرهای ملی بوده است که به منتها پایه پیشرفت خود رسیده است.
اينكه عربها بعد از یورش به ايران، موسيقيايراني را عيناً اختيار كردند و بين آنها كه به كلي از اين هنر عاري بودند،نوازندگان و خوانندگاني پيدا شدند و موسيقي‌دانهاي ايراني در دوره جلفا قدر واعتباري به سزا يافتند.
آلات موسیقی در این دوره بسیار متعدد است که نام بعضی از آنها ذکر می شود .
ارغنون ، رود ، بربط ، تاس ، چنگ ، ائولی ، وندق دار ، وین ، باربد ، رباب ، تنبور ، کنار ، وین کنار ، زنگ ، نی ، مار ، دملک ، سورنای ، عود ، چمبار ، زل ، رنجیر ، سپر ، هشتک ، رسن ، ونجک ، شیشک ، کییک
ولی سازهایی که در این دوره بیشتر متداول بوده عبارتند از :
نی ، رباب ، عود ، چنگ ، سورنای ، ارغنون ، بربط
از سازهاي ذكر شده نمونهچنگ در طاق بستان ديده مي‌شود.
از منظره شكارگاهي كه در طاق بستان هست چنينبرمي‌آيد كه شاه و همراهانش در مردابي مشغول شكار هستند و زنهاي چنگ‌زن در قايقينشسته با الحان موسيقي، وسائل خوشي آن‌ها را فراهم مي‌آورند. جاي بسي تعجب است كهاين ساز كه از قديمي‌ترين آلات موسيقي است و در دوره ساساني هم معمول بوده كم‌كم درايران رنگ باخته است، درصورتيكه اين سازهم اکنون تكميل شده و در اركسترهاي اروپامعمول و متداول است
موسیقی ایران در این دوره به دستگاههایی تقسیم می گردیده که عرب پس از اقتباس آن را "مقام"نامید ، بعضی نشاط آور و سرورانگیز و دسته ای اندوه آور و غم انگیز و پاره ای هم ملایم و مطبوع است
هر دستگاه شامل یک پیش درآمد ، آواز و تصنیف و رنگ است و همه اجزا دستگاه مرتبط و هم آهنگ می باشد .
نکته ای که می تونم اضافه کنم اینه که در دوره ی ساسانی ، الحان یک گاه و دوگاه هم داشتیم که امروزه از بین رفته اند و فقط سه گاه و چهار گاه و... مانده اند.
 

Similar threads

بالا