تمدن اشکانیان

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
( 250 ق . م - 224 م )
اشکانیان از گروه پارنی یا پرنی (Parni) یا پارت از کلان‌قوم ایرانی سکاهای خاوری در منطقه‌ی شمال شرقی ایران برخاستند و با دلیری و پهلوانی خود توانستند بازماندگان اسکندر یعنی سلوکیان را از ایران بیرون رانده و دوباره پایتخت ایران را به منطقه‌ی میان‌رودان یا بابِل قدیم برگردانند و شهر تیسفون را بنا کنند.
نام سرزمین پارت در کتیبه های داریوش پرثوه آمده است که به زبان پارتی پهلوه می شود .
چون پارتیان از اهل ایالت پهله بودند ، از این جهت در نسبت به آن سرزمین ایشان را پهلوی نیز می توان خواند .
ایالت پارتیها از مغرب به دامغان و سواحل جنوب شرقی دریای خزر و از شمال به ترکستان و از مشرق به رود تجن و از جنوب به کویر نمـک و سیستــان محـدود می شد .
قبایل پارتی در آغاز با قوم داهه که در مشرق دریای خزر می زیستند در یک جا سکونت داشتند و سپس از آنان جدا شده در ناحیه خراسان مسکن گزیدند .
اشکانیان با تکیه بر شگردها و فناوری نظامی برجسته‌ی خود - که گونه‌ی کامل شده‌ی فناوری دوران هخامنشیان بود - توانستند چندین شکست سنگین بر رومیان وارد کنند که معروف‌ترین آنها شکست کراسوس در نبرد کارای (حرّان) در سال ۵۳ پ.م. است. در این نبرد، ایران‌اسپهبد «رستم سورِن‌پهَلو» - که در نوشته‌های رومیان «سورنا» خوانده شده - توانست با ده هزار سواره‌نظام کارآزموده و برجسته سپاه سی هزار نفره‌ی کراسوس را تارومار کند و خود کراسوس و پسرش پوبلیوس را بکشد. شکست معروف دیگر روم از اشکانیان شکست مارک آنتونی در آذرپاتکان (آذربایجان) است که در آنجا هم به خاطر سرمای زمستان و تیراندازان ماهر منطقه‌ی ماد تمام نیروهای مارک آنتونی تارومار شدند و تنها خود سردار رومی با اندکی از نیروهایش جان سالم به در بردند و توانستند به روم برگردند.


طبقه‌ی شاهی اشکانیان از هفت خاندان تشکیل می‌شد که معروف‌ترین آنها عبارتند از سورن‌پهلو، قارن (کارن) پهلو، مهران، گیو، اسپهبد، اسپندیاذ. این خاندان‌ها در زمان ساسانیان نیز همچنان دارای قدرت و نفوذ بودند و مدت‌ها ایران اسپهبد از خاندان سورن برگزیده می‌شد. بهرام چوبین نیز از خاندان مهران بود.


هیچ شکی نیست که اشکانیان از قوم‌های ایرانی بوده‌اند و زبانشان نیز زبان پارسی میانه و ادامه‌ی پارسی باستانی است که هخامنشیان بدان سخن می‌گفتند. اما شاید نخستین بار در سده‌ی نوزدهم میلادی، جورج راولینسون (George Rawlinson) ، تاریخ‌نگار مشهور انگلیسی، در فصل دوم جلد ششم کتاب هفت جلدی خود به نام «هفت پادشاهی بزرگ خاور باستان» درباره‌ی اشکانیان نوشت:
آیا می‌توانیم فرض کنیم که اشکانیان از نظر رفتار و نژاد و زبان خویشان قبیله‌های ترکمانی هستند که امروزه در فاصله‌ی بین آمودریا و منطقه‌ی قدیمی اشکانیان هستند؟ .... بسیار احتمال دارد که اشکانیان از قوم‌های تورانی [منظور آلتایی] بوده‌اند و باید آنها را هم جنس هون‌ها و بلغارها و اوزبک‌ها و اویغورهای امروزی دانست. باید نزدیک‌ترین نمایندگان امروزی آنان را ترکمان‌ها دانست که تقریبا در همان منطقه‌ای زندگی می‌کنند که اشکانیان می‌زیستند. اشکانیان نیز مانند اینان در نهادشان بربر (وحشی) بودند و تنها ظاهری خارجی از تمدن بر خود گرفتند.


جالب آن که در زمان قاجار، شاهان قاجار که از ترکمانان بودند بر پایه‌ی این گونه ادعاها نسل خود را به اشکانیان می‌رساندند.


امروزه هم برخی از پان‌ترکان بر پایه‌ی این فرض و پیشنهاد غلط راولینسون ادعا می‌کنند اشکانیان ترک بوده‌اند




 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
گروه پارنی یا پرنی

گروه پارنی یا پرنی

يکی ازمهمترين مسائل در شناخت تاريخ اوليه اشکانيان، دانستن اصليت آنها در قبيله «پرنی» است. اکثر تواريخ معمول، به خصوص آنهايی که در اروپا نوشته شده اند، اشکانيان راپارتی می خوانند، اما اين حقيقتيست که ارشک و بقيه شاهان اشکانی، به قبيله پرنی،يکی از قبايل اتحاديه «ده» متعلق بودند.
پارت يا «پرثو»، يکی از شهربهای شاهنشاهی هخامنشی بود. از کتيبه بيستون می دانيم کهويشتاسپ، پدر داريوش بزرگ، در زمان کورش و کمبوجيه به عنوان شسب پارت به اين منطقهحکومت می کرد. به نظر می آيد که پارت و مردم آن به نسبت متمدن بوده اند و در شهرهایبزرگی مانند ابرشهر (نيشاپور بعدی) و روستاها به سر می بردند و اقتصادی متکی برکشاورزی داشته اند. تقسيمات کشوری پارت نيز حاکی از آن است که پارت و شهرب «هيرکانه» (گرگان)، اکثرا" به يکديگر متصل بوده اند و تحت نظارت يک شسب اداره میشده اند.
بعد ازحمله اسکندر و پايه گذاری سلطنت سلوکی، تقسيمات کشوری هخامنشی دست نخورده باقی میماند و شسبهای يونانی به حکومت شهرب پارت گمارده می شوند. اين شهرب اکثرا" همراه باشهرب ماد که از نظر زبانی و فرهنگی با آن بسيار نزديک بوده، قطب مشترک سياسی راتشکيل می داده اند که تا مدتها طرفدار پادشاهان سلوکی محسوب می شده است.
در اوايلسده سوم پيش از ميلاد، از جهت شمال شرق شهرب پارت و در غرب شهربهای باختر و سغد،اتحاديه قبايل موسوم به «ده» که از صحرانشينان منطقه جنوب و غرب رود جيحون بودند،شروع به حمله به مرزهای پارت می کنند. از اين اتحاديه در کتيبه بيستون نيز سخن رفتهو به نظر می آيد که يکی از قبايل آن، ماساگتهای معروف بوده اند که کورش بزرگ در جنگبا آنها کشته شد. سکونت قبايل ده در منطقه شمال رود اترک و جنوب و غرب جيحون، مسئلهايست که به دليل وجود شهرهايی به نام دهستان در اين منطقه، قابل اثبات است. به نظرمی آيد که زبان مردم «ده» گويشی از يکی از زبانهای ايرانی شرقی بوده که احتمالا" بهزبان سکاها، بخصوص سکاهای هئومه ورگه که در شرق آنها می زيستند، نزديک بوده. وجودکلمات خاص ايرانی شرقی در زبان پارتی ميانه می تواند گواهی بر اين مطلبباشد.
به نظرمی آيد که در اواسط دهه 250 پ م، قبيله «پرنی» از بقيه قبايل «ده» جدا شده و به سمتمغرب کوچ کرده است. برطبق گاهشماری خود اشکانيان و تقويم آنها، بزرگان قبيله پرنیدر سال 248 پ م، شخصی به نام ارشک را به رهبری خود انتخاب می کنند. قبيله پرنی بهرهبری ارشک به شهرب پارت حمله می کند و موفق می شود که آندراگوراس، شسب مقدونی آنجارا شکست دهد و اولين سلطنت اشکانی را شالوده ريزی کند (238 ق م)
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
اشکانيان در پارت

اشکانيان در پارت

يکی ازاولين مشکلات ما، همين مسئله به حکومت رسيدن ارشک و ساليست که در آن، او سلطنتاشکانی را پايه ريزی کرد. برطبق تواريخ قديم، ارشک در سال 246 پ م درگذشت و جای خودرا به تيرداد اول، برادرش، داد. نظريه های اخير بر اينست که تيرداد، شخصيتی افسانهای بوده و خود ارشک، کار فرماندهی پرنی ها را در حمله به پارت عهده دار بوده و تاسال 217 پ م به اين منطقه حکومت کرده.
مسئلهديگر، موضوع تاسيس سلطنت اشکانی در 248 پ م می باشد. می دانيم که تا قبل از اينتاريخ، سلوکيان تحت سلطنت آنتيوخوس دوم، تسلط کاملی به اين منطقه داشته اند. اما دراين سال، آندراگوراس ، شسب مقدونی پارت، اعلام استقلال می کند و خود را پادشاه مستقلپارت می خواند. دو سال بعد، ديودوتوس، شسب باختر (بلخ) نيز خود را مستقل می کند وبرای اولين بار، حکومت سلوکی اختيار شهربهای شرقی را از دست می دهد. در همين زماناست که اختلاف داخلی در دربار سلوکوس دوم بين طرفداران لائوديکه و برنيکه، همسرانآنتيوخوس دوم، منجر به ضد و خوردی تمام عيار می شود که با کشته شدن برنيکه و پسرش،تبديل به جنگی بين سلوکيان و پتولمی سوم، پادشاه مصر می شود.
از طرفی،تاريخ تجاوز پرنی ها به شهر پارت ، سال 238 پ م است. در اين زمان، بعد از صلح باپتولمی سوم، سلوکوس دوم گرفتار جنگی با برادر و نايب السطنه اش در آناتولی ،آنتيوخوس هيراکس، شده بود. اين مسئله، باعث بی توجهی سلوکيان به مسائل داخلی پارتشد و راه را برای سرنگونی آندراگوراس بازگذاشت. در نتيجه، می توان تصور کرد کهانتخاب تاريخ 248 پ م از طرف اشکانيان برای نشاندادن آغاز حکومتشان، در واقع نشانهای از آغاز حکومت مستقل آندراگوراس در پارت بوده است و در واقع تاسيس سلطنت اشکانیدر پارت را بايد از سال 238 پ م دانست.
در سال 231 پ م، بالاخره سلوکوس موفق به بستن قرارداد صلحی با برادرش آنتيوخوس هيراکس میشود و برای سرکوبی اشکانيان، به طرف پارت می شتابد. جنگ و قرارداد صلحی که بينسلوکوس دوم و ارشک بسته می شود، حکومت ارشک را بر پارت را زير لوای امپراتوریسلوکی، رسمی می شمارد و عملا" به حکومت اشکانيان در پارت صورتی قانونی می بخشد.
برطبقروايات سنتی، در سال 217 پ م، اردوان اول جانشين پدرخود تيرداد اول می شود و بهمستحکم کردن سلطنت خود می پردازد. در گاهشماری جديد، وجود اردوان اول رد شدهوپادشاه جديد ارشک دوم، پسر ارشک اول ناميده می شود. دليل اصلی اين مدعا، پيدا شدنسکه هايی با نام ارشک دوم در حوالی شهر نيسا (نزديک عشق آباد/اشک آباد کنونی) ،پايتخت اوليه اشکانيان است. می دانيم که پادشاهان اشکانی تا اواسط سده اول بعد ازميلاد، تنها با نام سلطنتی اشک، نام بنيانگذار سلسله، شناخته می شدند و در سکه هایآنها، کمتر نام شخصيشان ذکر می شده. بدين دليل، مسئله نامگذاری و تاريخگذاری شاهاناشکانی از بغرنجترين مسائل بوده است و همين مسئله وجود تيرداد و اردوان و رد وجودآنها از طرف محققين جديد، نشاندهنده سختی مسئله است.
از طرفی،ديد تاريخی به اين مسئله، می تواند راه حل ساده ای را برای آن توصيه کند. از آنجايیکه نام تيرداد بطور معمول به عنوان برادر ارشک مطرح بوده و از ادامه اين نام در بيناشکانيان اطمينان کافی داريم (از جمله تيرداد اشکانی، اولين پادشاه اشکانیارمنستان)، بعيد به نظر می آيد که وجود او مسئله ای کاملا" افسانه ای باشد. ازطرفی، ردوجود اردوان اول باعث شده که نام آخرين پادشاه اشکانی که به طور سنتی،اردوان پنجم خوانده می شده، بعد از حذف اولين اردوان، به اردوان چهارم تغيير کند.


با توجهبه تغيير نوشتاری و گويشی کلمه ارشک به اشک در مراحل بعدی زبان پارتی، می توانيمتصور کنيم که پادشاهان اوليه، خود را با نام ارشک اول يا ارشک دوم می خوانده اند. از طرفی، وجود فرياپيت، پسر ارشک دوم يا اردوان اول، از طرف دو سوی اين مباحثهتاييد شده است. از همه اين شواهد می توان نتيجه گرفت که ارشک يا اشک، نام خانوادگیيا قبيله ای پادشاهان اشکانی بوده و نام شخصی کسی که در تاريخ به عنوان ارشک اولشناخته شده، در واقع تيرداد بوده است. ارشک دوم، پسر و جانشين ارشک اول نيز میتواند دارای نام شخصی اردوان اول باشد که تا سال 191 پ م حکومت کرده و بعد جای خودرا به پسرش، فرياپيت يا فرياپت (احتمالا" به معنای «نگهبان فره ايزدی») داده است
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
حکومتهای کوچک درايران

حکومتهای کوچک درايران

در زمانحکومت سلوکوس چهارم و برادرش آنتيوخوس چهارم، شهربهای شرقی ايران، بخصوص در عيلام وشمال خليج فارس، موفق به تشکيل سلطنتهای مستقلی شدند. شهرب پارس که از زمان اسکندرو سلوکوس اول همواره از اطاعت سرباز می زد، اولين شهری بود که عملا" استقلال خودرا به دست آورد و زير حکومت بازماندگان بغدات اول، به کشوری نيمه مستقل تبديل شد وتا زمانی که به زير سلطه اشکانيان درآمد، اين استقلال را حفظ کرد.
سلطنتشخصی بنام کامناسکر در شهر شوش در اين زمان به رسميت شناخته شد و از او به عنوانموسس حکومت عليمائيد نام می برند که در دوران زرينش، از گابه (جی، اصفهان) تا روددجله را تحت اختيار خود داشته. مدت کمی بعد از اين زمان، شخصی بنام هوسپاسن باساختن شهری در منطقه اهواز کنونی به نام اسپاسينو خاراکس (شهر کرخه هوسپاسن)، حکومتميشان يا خاراکن را پايه گذاری کرد.
در حدودسال 220 پ م، در زمان آنتيوخوس سوم، شخصی بنام آرياارته نيز در کاپادوکيه، خود راپادشاه مستقلی خواند و حکومت موروثی کاپادوکيه را پايه گذاری کرد. اين حکومت بعدهاقدرت اشکانيان را به رسميت شناخت، ولی عملا" تا زمان انقراض اين حکومت به دست رومیها، نوادگان آرياارته و بزرگان ديگری که از اصليتی ايرانی بودند، به حکومتکاپادوکيه ادامه دادند.
درپونتوس، ناحيه ای در جنوب شرقی دريای سياه، از زمان داريوش سوم، خاندانی ايرانیحکومت می کرد که توانسته بود استقلال خود را در زير فشارهای سلوکيان حفظ کند. هرچندکه اهميت تجاری پونتوس همواره مدنظر حکومتهای مختلف همسايه بود، اما اين دولتهيچگاه به زير لوای امپراتوری های ديگر درنيامد. معروفيت پونتوس، سالها بعد و درزمان حکومت مهرداد ششم (121-64 پ م) و مقاومتهای او در برابر نيروهای توسعه طلبرومی به سرکردگی پومپئی، به دست آمد.
وجودسلطنتهای کوچک، جنگ با دولت مصر و تهديد دولت تازه نفس روم، و خطر از جانب مشرق،حکومت دولت سلوکی را بر غرب آسيا به خطر افکنده بود. دولت اشکانی که در اين زمانموفق شده بود بيشتر ايران شرقی را به زير حکومت خود درآورد، در زمان فرهاد اول بهاستحکام زيادی دست يافته بود. اما قدرت اشکانی در انتظار فرمانده بزرگی بود کهبتواند آنرا به طرف فتوحات جديد راهنمايی کند. اين فرمانده بزرگ، برادر و جانشينفرهاد اول، مهرداد اول بود که به عنوان يکی از بزرگترين پادشاهان اشکانی شناخته میشود.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
اشکانیان به قدرت رسیدند

اشکانیان به قدرت رسیدند

دورة اشکانی 470 سال امتداد داشت . در اوایلاین دوره که تقریباً یک صد سال دوام یافت ، اشکانیان به تحکیم مبانی دولت جوان خودپرداختند و دولت یونانیباختررا در شرق و دولت یونانی سلوکی را درغرب مغلوب نمودند .
در اواسط دورة اشکانی که روزگار عظمت ایشان است ، شاهان آنسلسله با بهره مندی در برابر رومیان و مردمان نیمه متمدن آریایی که سکها خوانده میشدند ، می جنگیدند و خود را در عظمت به پای دولترومرسانیدند . اشکانیان در اواخر عصر خود ،روی به انحطاط گذاشتند و سرانجام به دست ساسانیان منقرض گشتند و مرکز قدرت ازخراسان بهفارسمنتقل گشت .




قلمرو اشکانیان


حدود کشور اشکانی در دورة عظمت آن از طرف مغرب به رود فرات ، و از مشرقپنجابو سند ، و از طرف جنوب خلیج فارسو دریای عمانواقیانوس هند، و از شمال کوههایهیمالایاورود سیحونو دریای خزر وکوههای قفقازبوده است .


شاهنشاهیاشکانی، بلند مدت ترين حکومت تاريخ ايران محسوب می شود . از به تخت نشستن ارشک اول (248 ق م) تا سرنگونی اردوان چهارم به دست اردشير پابکان (226 ب م)، اشکانيان بهمدت 476 سال به تمام يا قسمتی از ايران فعلی و سرزمينهای پهناور ديگری در حاشيهفلات ايران حکومت کردند. به دليل کمبود اطلاعات در مورد اين سلسله، نوشته های درمورد آنها به نوشتن خلاصه ای از تاريخ پرفراز و نشيب اين سلسله بسنده می کنند واکثرا" وارد جزئيات تاريخ آنها نمی شوند. از جمله جزئيات مهم در سرگذشت شاهاناشکانی، شرايط به سلطنت رسيدن آنها و ترتيب سلطنتی پادشاهان آنست که گنگی هردو اينمسائل ، سالهاست دانشمندان بسياری را به خود مشغول کرده. اين نوشته سعی در اراثهدادن نقطه نظرهای مختلف در اين مورد دارد و در ضمن، نظريات جديدی که شايد راهگشایحل مسئله ترتيب شاهان اوليه اشکانی باشد را نيز ارائه می کند.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
نظام اداری

نظام اداری

شاه ونمایندگان او در شهرها


اساس سلطنت در دورة اشکانی بر ملوک الطوایفی بود . شاهنشاهان ایشان خود را شاه ممالک و به زبان یونانی بازیلوس بازیلئون Bosileus Basilion یعنی ، شاه شاهان می خواندند .
علاوه برشهربانان که نمایندة شاهنشاه در استانها بودند ویسبذان یا تیولداران نیز وجود داشتند که قسمتی از ولایات را که ویس خوانده می شد به طور تیول به آنان واگذار شده بود .


ظاهراً نه تنها فرمانروایانی که از نسل شاهان بودند ، عنوان شاه داشتند بلکه هر یک ازایالات هیجده گانة اشکانی نیز پادشاه داشتند که او را به پهلوی کذک خوذای یعنی کدخدا می نامیدند .


سه مجلس تصمیم گیری


شاهنشاه اشکانی همواره با دو مجلس که یکی شورای خاندان سلطنتی و دیگری مجلس ریش سفیدان یا سنا بود مشورت می کرد .
ظاهراً مجلس سومی هم وجود داشت که از ائتلاف آن دو مجلس در مواقع ضروری تشکیل می شد که آن را مهستان می نامیدند . مجلس مهستان همیشه پسرشاه را به جای او برمی گزید و گاهی برادر شاه یا عموی او را به سلطنت بر میداشت.


اداره ی ایالات


حکام ایلات یا استانداران را در دورة اشکانی بدخش یابدیــشخ میخواندنــد . سرزمینهای استاندار نشین اشکانی را به هیجده ایالت رسانیده اند و آنها ولایاتی از قبیل :
بابل وهمدان و ری و قومس و پارت وگرگان و زرنگ (سیستان ) و غیره بودند .
غیر از این ولایات هیجده گانه دیگر ولایتها حکومتهای خود مختار داشتند وشاهان ایشان همه ساله باجی به شاهنشاه بزرگ اشکانی می پرداختند و در مواقع جنگ اورا به سپاه و سرباز یاری می کردند.
بعضی از این ولایات عبارت از : آذربایجان ،خوزستان ، پارس و ارمنستان و غیره بودند . بسیاری از پادشان محلی مانند امیران پارسو خوزستان حق سکه زدن داشتند . در ممالک اشکانی بیش از شصت شهر یونانی وجود داشت کهمردم آن بنا بر قوانین و رسوم خود اداره می شدند و همینها بودند که موجب انتشار آداب و اخلاق یونانی در مشرق زمین گردیدند .
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
زبان

زبان

زبان پارتها از خانواده زبانهای هند و اروپایی و از دسته زبانهای ایرانی میانه است و آن زبانی است که به نام پهلوی معروف گردیده است .
زبان پهلوی شمالی را پارتی یعنی اشکانی و زبان پهلوی جنوبی را پارسیک یا پهلوی ساسانی می نامند .
اشکانیان از بدو تأسیس دولت خود تا زمان گودرز اشک بیستم (51 م ) تحت تأثیر هلنیسم و یونانی مآبی قرار گرفتند . در این دوره پادشاهان و شاهزادگان اشکانی غالباً به زبان یونانی آشنا بودند .
چنانکه اردوان اول اشکانی و ارد اول این زبان را بخوبی می دانستند . فرهنگ و آداب یونانی آنقدر در این دوره رواج داشت که پادشاهان اشکانی چون ارد بآسانی از نمایشهایی که هنرمندان یونانی می دادند استفاده می کردند .
اما دانستن زبان یونانی از زمان گودرز به بعد رو به انحطاط گذارد. زیرا ، خطوط یونانی سکه های آن زمان خوانا نیست .
خط ملی اشکانیان ، خط آرامی بود که از زمان هخامنشیان به ایشان به ارث رسیده بود .
بعضی از پادشاهان ایشان مانند : مهرداد چهارم و بلاش اول و اردوان پنجم سکه های خود را به زبان پهلوی و خط آرامی ضرب کرده اند .
از جمله از اسنادی که در این زمان پیدا شده ، قباله ای است مربوط به فروش یک تاکستان به زبان پهلوی و خط آرامی که در اورامان کردستان بدست آمده است .
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
بازرگانی و راهها

بازرگانی و راهها

اشکانیان علاوه بر اینکه خود با روم و چین و ممالک دیگر به تجارت می پرداختند ، کشور ایشان نیز از لحاظ اینکه سر راه مشرق و مغرب واقع شده بود از نظر ترانزیت موقعیت مهمی را در اقتصاد دنیای قدیم داشت .
مهمترین شاهراههای بازرگانی آن دوره از سر حــدات چین آغاز شده و از فلات ایران عبور می کرد و به بین النهرین منتهی میشد .
کاروانهای بازرگانی شرق و غرب در محلی موسوم به « برج سنگی » که درآسیای مــرکزی قرار داشـت تلاقی می کردند و از جنوب افغانستان گذشته به هند میرفتنــد . این راه را جاده ابریشم می خواندند . اشکانیان از بازرگانی حمـایـت مـی کردند زیرا عوارض گمرکی که از این راه عاید خزانه دولت می شد رقم بزرگی را تشکیل می داد .
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
کشاورزی

کشاورزی

در زمان اشکانیان کشاورزی رواج فراوان داشت .


یکیاز طرق آبیاری حفر قنات یا کاریز بود . اراضی کشور بیشتر سرزمینهایی بود که به عنوان تیول به ویسبذان داده بودند . کشاورزی بیشتر به دست بردگان اداره می شد که آنان را بندک ( بنده ) میخواندند . بردگان بر دو نوع بودند :
دسته ای که همیشه در بندگی می ماندند و دسته دیگر که آنشهریک خوانده می شدند .
از این بردگان غالباً درامور کشاورزی استفاده می شد و آنان می توانستند بر اثر فعالیت از دسترنج خویش ، خودرا آزاد کنند و از محصول کشاورزی استفاده نمایند . در هنگام انتقال اراضی کشاورزیبه مالکان جدید ، کشاورزان و بردگان نیز با زمین یکجا فروخته می شدند .
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
شاهان اشکانی

شاهان اشکانی

اشک یکم


اولین پادشاه اشکانی است که حکومت اشکانیان را تأسیس کرد. اشک یا اسک یا ارشک از مردمان پارتیا (خراسان کنونی) بوده است. او و پدرانش صحرا نشین بودند. افسانه‌های زیادی در رابطه با او می‌باشد .


به‌عنوان مثال می‌گویند که هنگام نوزادی پدرش او را در پای کوه بلندی که سر به آسمان داشته قرار داده و عقابی اورا برداشته و در لانه خود بزرگ نموده است. موهای سفید و بلند داشته و بطور کلی اغلب شواهد بر آنست که او را و حتی دیگر شاهان اشکانی را همان اساطیر و قهرمانان شاهنامه نشان دهند که البته بسیار به واقعیت نزدیک می‌باشد . فردوسی نیز شاید تنها انگیزه سرایش شاهنامه را سر بلندی ایران (البته ایرانی که او منظور داشت همان سرزمین پارتیا و خراسان بزرگ می‌باشد) می‌دانسته است. مردمان پارت در برابر حکومت بیگانه سلوکی قد علم نمودند و با یاری اشک ، حکومت پارتی ایرانی اشکانی را تأسیس نمودند.


تیرداد یکم(اشک دوم)


دومین شاه اشکانی است. او پس از برادرش ارشک به شاهی رسید و از ۲۴۷ تا ۲۱۴ ق.م. سلطنت کرد.این دو فرزندان فری یاپت بودند که اشکانیان برای رساندن نسب خود به شاهان هخامنشی او را فرزند اردشیر دوم هخامنشی می‌دانستند.
وی به تحکیم موقعیت سیاسی و نظامی دولت جوان اشکانی پرداخت. تیرداد از گرفتاریهای زیاد سلوکیان در مغرب استفاده نموده و گرگان را به پارت ضمیمه کرد. سپس با دیودوت پادشاه باختر متحد شده و سلوکوس دوم را شکست داده ، خود را شاه بزرگ خواند.




ردوان اول(اشک سوم)


سومین شاه اشکانی (ح۲۱۱- ح۱۹۱ ق.م) و پسر تیرداد یکم است. او از گرفتاریهای آنتیوخوس سوم (کبیر) پادشاه سلوکی استفاده کرده و به ماد تاخته، ری و همدان را متصرف شد. پس از مدتی آنتیوخوس سوم با لشرکی نیرومند برای بازپس گرفتن مناطق از دست رفته رهسپار مشرق شد. اردوان عقب نشسته و حتی پایتخت خود را هم به سلوکیان داد. سپس آنتیوخوس برای تصرف گرگان راهی شد ولی از عهدهٔ سواره‌نظام پارتی برنیامد و سرانجام عهدنامه‌ای بین دو دولت منعقد شد و اردوان رسماً شاه ایران شناخته شد.
شایان ذکر است که در این جنگ آنتیوخوس معبد آناهیتا را در کنگاور غارت کرده ، ذخایر و نفایس زیاد از آنجا بر گرفت . نوشته‌اند چهار هزار تالان قیمت ذخایر بوده‌است (۲۰۸ ق.م.).


فریاپت(اشک چهارم)


چهارمین شاه ایران از سلسله اشکانی است(ح۱۹۱- ح۱۷۶ پ.م). او پس از پدرش اردوان یکم به شاهی رسید.
دوران سلطنت او به آسودگی گذشت، زیرا باختری ها متوجه هند بودند و با اشکانیان كاری نداشتند. پادشاهی او همزمان با سلطنت آنتیوخوس سوم سلوکی بود.
او پدر فرهاد یکم و مهرداد یکم بود که پس از او به ترتیب به پادشاهی رسیدند.


فرهاد یکم


پنجمین شاه اشکانی (ح۱۷۶- ح۱۷۱ پ.م) و جانشین و پسر فریاپت بود.
وی تپورستان را تسخیر کرد و طایفه مردها را مجبور نمود که دربند دریای خزر و راهی را که از خراسان به ماد می‌رفت حفظ کنند. این شاه شهر خارکْسْ را در ری بنا نهاد.
فرهاد یکم پیش از مرگ علی‌رغم داشتن فرزند پسر، برادر خود مهرداد را به جانشینی معین کرد.


مهرداد یکم


ششمین پادشاه اشکانی است (حکومت از ۱۷۱ تا ‎۱۳۷-۱۳۸ پیش از میلاد) و پس از برادرش فرهاد یکم به شاهی رسید. فرهاد یکم با اینکه دارای فرزندان پسر بود برادرش مهرداد را به جانشینی برگزید. مهرداد یکم و فرهاد یکم فرزندان فریاپت هستند.
او بانی عظمت و اقتدار دولت اشکانی گردید. رشادتهای او موجب شد تا برخی از سرزمین‌ها را از سلوکیان که به واسطه جنگ با رومی‌ها و یهودی ها ضعیف شده بودند بگیرد. مهرداد در ابتدا مرو را از باختری‌ها گرفت و سپس آذربایجان را از امرای محلی كه در آنجا استقلال یافته بودند خالی کرد. پس از آن به خوزستان و پارس و بابل پرداخت و بعد به هند رفته ، قطعه‌ای را تا رود جِلُمْ به کشور خود ضمیمه كرد. به این ترتیب دولت پارت وسعت قابل توجهی پیدا کرد.
این شاه با دیمتریوس دوم سلوکی جنگ كرد ولی در ابتدا پیروزی نصیب وی نگردید. افزون بر این باختر نیز بر پارتیان قیام نمود ولی مهرداد آنان را با دادن وعده‌هایی آرام کرد و دیمتریوس را اغفال نموده و سپس با او وارد جنگ شد. مهرداد این شاه سلوکی را اسیر کرد و به زندان انداخت.
مهرداد یکم نخستین شاه اشکانی بود که مانند شاهان هخامنشی خود را شاهنشاه خواند.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
فرهاد دوم (اشک هفتم)


هفتمین شاه ایران از دودمان اشکانی است (ح۱۳۸ یا ۱۳۷- ح۱۲۸ ق.م). وی پس از پدرش مهرداد یکم به تخت نشست.


فرهاد دوم و سلوکیان
آتیوخوس سیدت برادر دیمتریوس دوم در نبود او سوریه را تصرف كرد و بر آن بود که به ایران حمله کرده و آن را نیز تسخير كند. در آغاز پیشروی چشمگیری نصیب آنتیوخوس سیدت شد و مردم ایران نیز بر فرهاد شوریدند و عرصه آنچنان بر او تنگ شد که ناچار به حکومت بر سرزمین پارت که برای او باقی مانده بود بسنده کرد. فرهاد خواست با سلوکیان از در آشتی درآید ولی شرايط شاه سلوکی بسیار سنگين بود.به این ترتیب فرهاد می بايست به مملكت پارت اكتفا كرده و باج سنگینی نیز به سلوکیان بپردازد. فرهاد براي ايجاد جنگ خانگي در سوریه دمتريوس را که توسط پدرش مهرداد اسیر شده و در زندان بود را رها كرد تا میان دو برادر نبردی درگیرد. گفتنی است که ظلم و ستم سلوکیان بر مردمان تحت انقیادشان موجب شد که مردم تحت ستم سلوکیان به فرهاد گرویدند. آنتيخوس برای گرفتن انتقام شکستها و اسارت خود با سپاهی گران به ايران آمد، ولی فرهاد به او فرصت نداد ناگهان بر او تاخت و در هنگام جنگ پادشاه سلوکی كشته شد. از اين پس سلوکیان ديگر به خود اجازه تجاوز به حریم ایران را ندادند. انحطاط كامل دولت سلوكی از همین زمان آغاز گرديد.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
اردوان دوم (اشک هشتم)


هشتمین شاه ایران از خاندان اشکانی است(ح ۱۲۸- ح۱۲۳ پ.م). او عموی فرهاد دوم بود و پس کشته شدن او به دست سکاها بر تخت شاهی نشست. اردوان دوم مجبور به ادامه مقابله با قوم یوئه چی شد. این قوم بر اثر فشار هونها به سوی ایران رانده شده بودند. بر اثر فشار آنها دولت باختر به هند منتقل گردیده، بعد از شصت سال منقرض شد و یوئه‌چی‌ها در باختر دولتی تأسیس کردند كه در تاریخ موسوم به کوشان است.
اردوان دوم در جنگ با یوئه‌چی‌ها زخم برداشت و بر اثر آن زخم درگذشت. پس از او پسرش مهرداد ملقب به کبیر به شاهی رسید.

مهرداد دوم یا مهرداد کبیر (اشک نهم)

نهمین شاه ایران از دودمان اشکانی است که از حدود ۱۲۳ تا ۸۷ پ.م سلطنت کرد. لقب کبیر را به دلیل مقتدر بودن و نظم و سازمان دادن به امور ایران به او داده‌اند. وی هنگامی به شاهی رسید که ایران از هر سو آماج تهاجم اقوام مختلف شده بود. مهرداد با دلاوری و درایت تمام نواحی اشغال شده را پس گرفت و مرزهای ایران را در شرق تا کوههای هیمالیا و در غرب تا میان رودان رساند. در زمان پادشاهی او ایران و روم هم‌ مرز شدند. وی همچنین به اوضاع داخلی ایران نظم و سازمان داد و اقتصاد شکوفایی را پایه‌ریزی کرد.
در پایان زندگی مهرداد دوم(حدود ۸۷ پ.م) در شرق و غرب تهاجماتی صورت گرفت. تیگران (Tigranes) شاه ارمنستان از مرگ مهرداد بهره جسته و بخش شمالی بین‌النهرین را تصرف کرد. در این زمان گودرز که در زمان مهرداد دوم در بابل قیام کرده بود برای مدت کوتاهی به شاهنشاهی رسید. اُرُد گودرز را از حکومت انداخت و پس از دوره کوتاهی سیناتروک بر جای او به شاهنشاهی نشست.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
سیناتروک یا سنتروک(اشک دهم)


دهمین شاه ایران از دودمان اشکانی است (۷۶ یا ۷۵- ۷۰ یا ۶۹ ق.م). او پسر مهرداد یکم و برادر فرهاد دوم است.
سیناتروک یک سال پس از درگذشت مهرداد دوم بر تخت شاهی نشست. هنگامی که وی به تخت نشست شخصی پیر و ناتوان بود و دولت اشکانی نیز درگیر منازعات بین شاهزادگان و سران خاندانها بود. تیگران ارمنی از این فرصت استفاده کرده، آذربایجان را متصرف شده و جلگه فرات را غارت کرد. وی علاوه بر این به باقی‌ماندهٔ قلمرو سلوکیان نیز دست‌اندازی کرده و خود را شاهنشاه خواند.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
فرهاد سوم(اشك یازدهم)


یازدهمین شاه ایران از خاندان اشکانی است(۷۰ یا ۶۹- ۵۸ یا ۵۷ ق.م). او فرزند سیناتروک بود و پس از پدرش به شاهی رسید. در زمان او جنگهای ممتد ایران و روم آغاز شد. در دوران پادشاهی او اشکانیان سرزمینهای زیادی را در غرب و همچنین در شرق از دست دادند.
رومیان فرهاد را تحریک به لشکرکشی به ارمنستان کردند. در آن زمان پومپه که یکی از سران حکومت سه نفره روم بود وارد آسیای صغیرشده بود. پومپه نیرومندی ارمنستان و تیگران شاه ارمنستان را جدی تلقی کرد، سفیری به ایران فرستاد و به فرهاد سوم پیشنهاد لشکرکشی به ارمنستان را داد. او تعهد کرد که در صورت انجام این کار دو شهر كُرْدُونْ و اَدیابن (این دو ولایت قسمتی از آسور قدیم بودند) از آن ایران خواهند شد.
فرهاد با سپاهی انبوه و به همراه پسر ارشد تیگران و شاهزاده‌های ارمنی كه در دربار ایران بودند به ارمنستان حمله برده اَرتاكساتا را محاصره نمود و تیگران به كوستان‌های اطراف فرار كرد. شاه ایران پس از فرار تیگران و سپاه او خود را پیروز دانسته و بازگشت. تیگران پس از شنیدن خبر بازگشتن فرهاد به کشورش ارمنستان بازگشت و سپاه ایران که محاصره ارمنستان را بر عهده داشت پراکنده شد. این پیشامدها و جنگ و گریزهای بین فرهاد و تیگران به پومپه فرصت داد تا ارمنستان را به تصرف درآورد، ولی به پیمانی که با فرهاد بسته بود عمل نکرد و افزون بر این فرهاد را شاهنشاه نیز نخواند. این کارهای او باعث تشدید خطر وقوع جنگ میان ایران و روم شد. پومپه که جنگ با ایرانیان را صلاح نمی‌دید تا زمانی که در آسیا بود با اشکانیان مدارا می‌کرد ولی درخواست فرهاد از رومیان که رود فرات را مرز میان ایران و روم بدانند برآورده نشد. از سوی دیگر پومپه با پارس ، خوزستان و آذربایجان ارتباط برقرار کرده و دست به تحریکات زد که علیه شاهنشاهی اشکانی بود.
فرهاد سرانجام به دست دو پسر خود به نام‌های مهرداد و اُرد مسموم شد.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
مهرداد سوم(اشک دوازده‌ام)(به لاتین:Mithridates III)


دوازدهمین شاه ایران از خاندان اشکانی است(۵۸ یا ۵۷- ۵۶ پ.م). او فرزند فرهاد سوم بود و پس از اینکه به همراه برادر کوچکتر خود اُرد پدر خود را مسوم کرد به جای او بر تخت شاهی نشست. فرمانروایی او دوام چندانی نیافت. به خاطر سخت‌گیری و سفاكی او نجبا و مردم بر او شوریدند و اُرُد را بر تخت نشاندند. مهرداد نزد گابی نیوس والی روم در سوریه رفت و در ابتدا والی مزبور این موقع را بهانه مناسبی برای دخالت در امور ایران پنداشت، ولی به زودی متوجه امور مصر شده و از خیال همراهی با مهرداد که بهانه‌ای برای دخالت در مسایل ایران بود منصرف گردید.

اُرُد دوم یا ورُد دوم(اشک سیزدهم)


سیزدهمین شاه ایران از خاندان اشکانی است. وی از سال ۵۵ تا ۳۷ پیش از میلاد سلطنت کرد. به عقیدهٔ بسیاری از مورخان در زمان او شاهنشاهی اشکانی به اوج عضمت خود رسید. بسیاری از معاصران آن زمان ایران را بسیار مقتدرتر از روم می‌دانستند. در زمان شاهی ارد دوم سرزمین‌های بسیاری به قلمرو اشکانیان اضافه شد ولی به دلیل ضعف سازمانی ارتش نتوانستند مناطق فتح شده را حفظ کنند. مهمترین پیش‌آمد در زمان شاهی ارد دوم جنگهای متعدد با رومیان و به خصوص نبرد حران (carrhae) است.
اُرد همچنین پایتخت ایران را از شهر صد دروازه به تیسفون که در برابر سلوکیه ساخته شده بود منتقل کرد و تیسفون تا زمان حملۀ اعراب پایتخت ایران بود.
رسیدن به شاهی
ارد دوم به همراه برادر بزرگتر خود مهرداد سوم پدر خود فرهاد سوم را که شاه ایران بود در سال ۵۷ یا ۵۸ پ.م مسوم کردند. پس از این کار مهرداد که پسر بزگتر بود به شاهی رسید ولی سلطنت او بیش از سه یا چهار سال دوام نداشت. وی بسیار سخت‌گیر و بی‌رحم بود. از اینرو بزرگان کشور و عامهٔ مردم بر او شوریدند و پس از مبارزاتی که بین او و ارد دوم درگرفت ارد او را کنار زده و بر تخت شاهی نشست.


فرهاد چهارم (اشک چهاردهم)


چهاردهمین شاه ایران از خاندان اشکانی است. پدر وی ارد دوم از سلطنت کناره‌گیری کرد و مقام شاهی را به او واگذار کرد. فرهاد چهارم همین که به تخت نشست برادران خود را نابود کرد. پدر وی که هنوز در قید حیات بود او را مورد سرزنش قرار داد و فرهاد او را نیز به قتل رسانید.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
فرهاد پنجم یا فرهادک(اشک پانزدهم)


پانزدهمین شاه ایران از خاندان اشکانی ، او پس از مسموم کردن پدرش فرهاد چهارم به کمک مادر ایتالیایی خود ملکه موزا بر تخت نشست و امور کشور را به همراه مادرش اداره می‌کردند.
در سکه‌های فرهاد پنجم صورت وی و مادرش هر دو دیده می‌شود. از سکه‌های مزبور چنین استنباط می‌شود که سلطنت او از 2 ق.م تا 4 م بود و مورخان هم غالباً همین سالها را یاد کرده‌اند. اشکانیان از فرهادک ناراضی بودند و یکی از جهات نارضایتی مزبور این بود که او از ارمنستان صرف‌نظر کرد، در صورتی که از زمان مهرداد دوم دولت پارت نظر خاصی به این کشور داشت و میخواست آن را مانند سنگری در مقابل روم در تحت نفوذ خود نگاه دارد. به جهات گوناگون وضع فرهادک در ایران مشکل شد و سرانجام شورشی برضد وی روی داد و پس از زدوخورد مختصری بزرگان و نجبای کشور او را از شاهی برداشته و سپس کشتند. وی روی هم‌رفته پادشاهی نالایق و شخصاً عنصری فاسد بود. از لحاظ سیاست هم نخستین شاه این دورهٔ تاریخ بود که در برابر رومیها از ابهت دولت پارت کاست و از مسالهٔ ارمنستان نیز صرف‌نظر کرد. واقعهٔ مهم زمان او تولد عیسی مسیح بود.

اُرُد سوم یا ورُد سوم (اشک شانزدهم)


شانزدهمین شاه ایران از خاندان اشکانی است. وی از سال ۴ تا ۷ میلادی سلطنت کرد. اُرد سوم شاهزاده‌ای اشکانی بود و روشن نیست که پدر او چه کسی بوده‌است. در زمان کوتاه شاهی او اتفاق قابل ذکری صورت نگرفته‌است. وی در سال 7 میلادی در حین شکار در شکارگاه کشته شد. پس از او ونون نخست به شاهی رسید.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
وُنُن نخست یا اُنن نخست(اشک هفدهم)


هفدهمین شاه ایران از خاندان اشکانی است(۷یا۸م - ۱۲م). وی پس از ارد سوم به شاهی رسید. مجلس مهستان بالاترین مرجع تصمیم‌گیری اشکانیان پس از کشته شدن ارد از آگوستوس قیصر روم خواست که یکی از پسران فرهاد چهارم را که پیشتر در روم مقیم بود برای نشستن بر تخت شاهی به ایران روانه کند. قیصر ونون را به ایران فرستاد ولی او به دلیل تربیت رومی که در زمان اقامتش در روم فراگرفته بود از عهدۀ انجام کارها برنیامد. بزرگان و نجبا نیز از رفتار او ناراضی بودند و حدود سال ۱۲ میلادی اردوان سوم به جای او بر تخت شاهی نشست. ونن به ارمنستان گریخت و زمام امور آنجا را در دست گرفت ولی اردوان او را از آنجا نیز براند. ونون دوباره فرار کرد و اینبار به سوریه رفت و نحت حمایت رومیان قرار گرفت.

اَردَوان سوم(اشک هجدهم)


هجدهمین شاه ایران از خاندان اشکانی است(۱۲م - ۳۹یا۴۰م). او پیش از رسیدن به شاهی فرمانروای آذربایجان و دست نشاندۀ دولت مرکزی اشکانی بود. نسب او از طرف مادر به اشکانیان می‌رسید. اردوان در سال ۱۲ میلادی تاج و تخت شاهی را از دست ونون که تا آن زمان شاه ایران بود به در آورد. پیش از به تخت نشستن اردوان سوم اوضاع داخلی ایران آشفته بود. اردوان به سامان دادن اوضاع کشور پرداخت و شورشهایی را که به وقوع پیوسته بود سرکوب کرد.

رسیدن به شاهی

بزرگان ایران از ونون یکم از سال ۷ یا ۸ میلادی شاه ایران بود ناراضی بودند. ونن به خاطر اقامت در روم تربیتی رومی داشت و از عهدۀ کارها آنچنان که انتظار می‌رفت برنیامد. در سال ۱۲ میلادی بزرگان کشور اردوان سوم را به شاهی برگزیدتد و وی با برانداختن ونن بر تخت شاهی نشست. ونن به ارمنستان رفت و آنجا را تصرف کرد ولی اردوان او را از آنجا راند. ونن سپس به سوریه فرار کرد و تحت حمایت رومیان قرار گرفت.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
وردان اشکانی(اشک نوزدهم)


وَردان یا بردان(اشک نوزدهم) نوزدهمین شاه ایران از خاندان اشکانی بود. او پسر اردوان سوم بود و پس از مرگ او بین وردان و برادرش اردوان (احتمالاً بزرگترین پسر اردوان سوم) نبرد برای رسیدن به شاهی درگرفت. وردان بر برادر خود چیره شد ولی پیش از رسیدن به پایتخت به دست گودرز که رقیب او بود دستگیر شد. گودرز مصلحت دید که با وردان آشتی کند و چنین نیز کرد و خود بر تخت شاهی نشست. برخی منابع تاریخی بر این باورند که گودرز وردان را کشت و سپس به شاهی رسید.

گودرز دوم(اشک بیستم)


گودرز دوم (اشک بیستم) بیستمین شاه ایران از سلسلۀ اشکانی است. این شاه از خاندان اصلی اشکانی نبود، بلکه پسر گیو پادشاه گرگان بود که خویشاوند و وابسته به خاندان اشکانی بود. دلاوری‌های این دو درشاهنامه فردوسی منعکس شده است.
گودرز دوم پس از مرگ اردوان سوم که هجدهمین شاه اشکانی بود با وردان پسر او برای رسیدن به شاهی به مبارزه پرداخت. او پس از چیره شدن و دستگیر کردن وردان بر تخت شاهی نشست. برخی تاریخ‌ نویسان بر این باورند که گودرز پس از پیروزی با وردان از در آشتی در آند و برخی دیگر معتقدند که او را کشت.
گودرز در تاریخ اشکانیان به سخت‌گیری و خشونت معروف است. از این روی مجلس مهستان وی را شایستۀ شاهی ندانست و با فرستادن نمایندگانی به روم از رومیان خواستند که یکی از پسران(احتمالاً نوادگان)) فرهاد چهارم به نام مهرداد را به ایران بفرستند تا زمام ادارۀ امور کشور را در دست گیرد. رومیان این درخواست را پذیرفتند ولی در نبردی که بین گودرز دوم و مهرداد درگرفت مهرداد شکست خورد و گودرز گوشهای او را برید تا وی را به نقص عضو که موجب جرمان وی از پادشاهی می‌شد دچار کند. کوتاه زمانی پس از این گودرز دز سال ۵۱ میلادی درگذشت.

ونُن دوم(اشک بیست و یکم)


ونُن دوم(اشک بیست و یکم) بیست و یکمین شاه ایران از خاندان اشکانی است. وی در سال ۵۱ میلادی پس از مرگ گودرز دوم بر تخت شاهی نشست و پس از کمتر از یک سال پادشاهی را به پسرش بلاش سپرد.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
بَلاش یکم یا وَلَگش یکم(اشک بیست ودوم)


بَلاش یکم یا وَلَگش یکم (اشک بیست ودوم) بیست و دومین شاه ایران از خاندان اشکانی است. او در سال ۵۱ میلادی پس از مرگ پدرش ونن دوم بر تخت شاهی نشست و تا سال ۷۸ میلادی سلطنت کرد. وی در دوران زمام‌داری خود با مشکلات و نابسامانی‌های بسیاری مواجه شد. در تاریخ از او به عنوان آخرین شاه بزرگ اشکانی یاد می‌کنند. پس از وی دولت اشکانی رو به ضعف نهاد و سرانجام به دست ساسانیان منحط شد.


مشکلات داخلی
همزمان با روی کار آمدن بلاش یکم ایران دچار بلایای طبیعی گسترده و بیماری‌های گوناگون از جمله طاعون و وبا و قحطی ناشی از خشکسالی ایران را فرا گرفته بود. بلاش در صدد بود تا ارمنستان را که در دوران شاهی اردوان سوم به خاطر نبردهای داخلی بر سر قدرت میان اشکانیان به رومیان واگذار شده بود بازپس گیرد ولی به دلایلی که نام برده شد و همچنین به خاطر شورش‌هایی بسیاری که با آنها مواجه گردید ناگزیر از میدان نبرد با رومیان بازگشت. از جملهٔ شورش‌ها شورش حاکم آدیابن بود که دست نشاندهٔ شاهنشاهی اشکانی بود. افزون بر این قوم داهه و پاره‌ای اقوام بیابان‌نشین از مشکلات داخل ایران سود جسته و به مرزهای کشور تجاوز کردند. بلاش برای مقابله با این آنها روانهٔ گرگان شد و آنها را وادار به عقب‌نشینی کرد. وی در بازگشت به موضوع آدیابن نیز خاتمه داد و شخصی به نام بازوس را به حکومت آن گماشت. بلاش دوم توانست به این ترتیب در سال‌های نخستین زمامداری‌اش بر بسیاری از مشکلات کشور چیره شود.
اقدامات فرهنگی بلاش یکم
بلاش یکم به آیین و روش‌های ایرانی بسیار علاقه‌مند بود. در احیای فرهنگ و آینهای ایرانی تلاش بسیاری کردو بازماندهٔ گرایش‌های یونانی را در ایران از میان برد. در این زمان الفبای ایرانی که از خط آرامی منشعب شده بود جای الفبای یونانی را گرفت و برای اولین بار بر روی سکه‌های بلاش یکم پدیدار گشت. بر یک روی این سکه‌ها نقش شاه و بر روی دیگر آن تصویر آتشدانی نقش شد. این سنت تا زمان انحطاط ساسانیان کم و بیش حفظ شد. بنا به روایات زرتشتی در زمان بلاش متون کهن اوستایی از نو گردآوری شد و نام یونانی شدهٔ شهرها نیز دوباره نام ایرانی خود را بازیافت.
مرگ بلاش یکم
بلاش یکم مدتی پس از بیرون رفتن آلانها از ایران در سال ۷۷ میلادی درگذشت. پس از مرگ او نبردهای خانگی برای نشتن بر تخت شاهی اشکانی میان اشکانیان آغاز شد و سه تن خود را شاهنشاه خواندن. این سه مدعی به نامهای پاکور(دوم)٬ اردوان چهارم و بلاش دوم که پیشینهٔ دودمانی و مدت پادشاهی آنها به درستی روشن نیست هر کدام در بخشی از ایران زمام امور را در دست داشتند.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
پاکور دوم(اشک بیست‌ و سوم)
پاکور دوم (اشک بیست‌ و سوم) یکی از کسانی است که پس از مرگ بلاش یکم در بخشی از ایران فرمانروایی می‌کرد.
به طور دقیق روشن نیست که پس از بلاش یکم چه کسی به قدرت رسیده‌است. چنین به نظر می‌رسد که منازعاتی بر سر قدرت وجود داشته و چند نفر هم‌زمان ادعای حکومت داشته‌اند و هر یک زمام امور بخشی از ایران را در دست داشته‌اند. به جز پاکور دو مدعی دیگر پادشاهی به نامهای اردوان چهارم و بلاش دوم نیز بوده‌اند که این خود باعث بروز جنگهای خانگی بسیاری شد. پیشینهٔ دودمانی و تعلق آنها به خاندان اشکانی و طول زمان پادشاهی آنها روشن نیست ولی احتمال داده می‌شود که پاکور از سال ۷۸ تا ۱۰۸ یا ۱۱۰ میلادی فرمانروایی کرده است. برخی پاکور را پسر بلاش یکم دانسته‌اند.
از دورهٔ فرمانروایی پاکور اطلاعات زیادی در دست نیست. گفته شده است که او تیسفون پایتخت اشکانیان را توسعه داد. در زمان پاکور شخصی در روم قیام نمود و خود را نرون نامید ولی موفقیتی به دست نیاورد و به ایران گریخت و پاکور او را به درخواست رومیان به آنها تحویل داد.

خسرو ( اشک بیست و چهارم)
خسرو یا اشک بیست و چهارم یکی از شاهان ایران از خاندان اشکانی بود. وی بیست‌وچهارمین شاه اشکانی بود و از حدود سال ۱۱۰ تا ۱۲۹ میلادی پادشاهی کرد. وی را برادر پاکور دوم دانسته‌اند. اگرچه پاکور دو پسر داشت اما مجلس مهستان رأی به جانشینی خسرو داد
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
پایان صلح میان ایران و روم


مدتی پس از به شاهی رسیدن خسرو صلحی که از زمان پادشاهی بلاش یکم میان دو دولت ایران و روم حاکم بود با نبردی که درگرفت پس از پنجاه سال پایان یافت. این نبرد نیز مانند بیشتر نبردهایی که میان دو کشور درگرفته بود بر سر ارمنستان بود.
این نبرد هنگامی اتفاق افتاد که تراژان قیصر روم بود. او در تاریخ یکی از برجسته‌ترین سرداران روم به شمار می‌آید. وی با تربیت کردن لژیون‌های منظم و مشق‌دیده ارتش روم را بازسازی کرد. آغاز نبرد به خاطر این بود که پس از فوت تیرداد پسر بلاش یکم که پادشاه ارمنستان بود خسرو برادرزادهٔ خود اکزادارس را بر تخت شاهی ارمنستان نشاند. تراژان با این کار به مخالفت پرداخت چون بر طبق پیمانی که نزدیک پنجاه سال پیش از این میان بلاش یکم پادشاه آن زمان ایران و نرون قیصر روم بسته شده بود اشکانیان باید شاه ارمنستان را با رضایت خاطر دولت روم انتخاب می‌کردند وهمچنین شاه ارمنستان می‌بایست تاج شاهی را در روم و از دست قیصر بگیرد. تراژان با سپاهی گسترده به نبرد با اشکانیان شتافت. هنگامی که رومیان به مقدونیه رسیدند نمایندۀ خسرو با پیشکش‌های بسیار به نزد تراژان رفته و پیام خسرو را مبنی بر اینکه وی آماده است تا اکزدارس را از پادشاهی ارمنستان برکنار کرده و پارتاماریز پسر تیرداد را با صلاحدید تراژان به آن مقام بگمارد اعلام نمود. تراژان هدایا و پیشنهاد خسرو را نپذیرفت و پاسخ داد که "پس از ورود به سوریه آنچه صلاح باشد انجام خواهیم داد".
تراژان با شتاب به سوریه رسید و در انتظاز پارتامیز ماند. پارتامیز پس از رسیدن تاج شاهی را به تراژان داد تا وی خود تاج پاهی ارمنستان را بر سر او گذارد و فرمانروایی او را به رسمیت شناسد. او نه تنها این کار را نکرد بلکه پس از گریختن پارتامیز او را تعقیب کرده و کشت.
تراژان قیصر روم توانست ارمنستان و میان رودان را از چنگ ایرانیان خارج کند . ارتش روم همچنین تیسفون پایتخت اشکانیان را نیز تصرف کرده و تراژان یک شاهزادهٔ اشکانی را بر تخت نشاند. رومیان سپس روانهٔ خلیج فارس شدند و پرچم روم را در آنجا به اهتزاز درآوردند. رومیان در مسیر لشکرکشی خود در همه جا دست به غارت و چپاول و کشتار زدند. خسرو که خود را آمادهٔ نبرد با رومیان نمی‌دید سرزمین‌های در تصرف آنان را تحریک به شورش کرد. این تدبیر خسرو و همچنین ناراضی بودن مردم مناطق تصرف شده از رفتار رومیان باعث شد تا تراژان به سوی روم عقب‌نشینی کند. دلیل اینکه اشکانیان خود به مقابله با رومیان نپرداختند این بود که بر اثر پنجاه سال جنگ داخلی بسیار ضعیف شده بودند.
تراژان در سال ۱۱۷ میلادی مرد و هادریان به جای او قیصر روم شد. قیصر جدید علاقه‌مند به نبرد در شرق نبود و به همین خاطر ارمنستان و بین‌النهرین را از ارتش روم خالی کرد. هادریان چندی بعد با خسرو در مرز دو کشور ملاقات کرده و دختر خسرو را که در زمان تراژان به همراه تخت زرین به چنگ رومیها افتاده بود به او بازگردانید و وعده داد که تخت زرین را نیز به زودی پس دهد .خسرو اندکی پس از آزادی دخترش و دیدن او درگذشت.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
بلاش دوم


بلاش دوم یا وَلَگش دوم یکی از مدعیان سلطنت شاهنشاهی اشکانی است که از سال ۷۷ تا ۸۰ میلادی حکومت کرد. زمان حکومت او مقارن با پاکور دوم بود.
حدس زده می‌شود که وی در حدود دو سال آخر حکومت خسرو ادعای سلطنت کرد. از سکه‌های او پیداست که مرکز فرمانروایی او شهرسلوکیه بوده است. در زمان وی آلانها برای بار دوم به ایران تاخته بودند با دریافت باجی سنگین از اشکانیان راضی به ترک کردن مناطق اشغال شده شدند. وی به به دست پاکور از فرمانروایی کنار زده شد. از سرانجام او اطلاع دقیقی در دست نیست.

بلاش سوم ( اشک بیست و پنجم)


بلاش سوم(اشک بیست و پنجم) بیست و ششمین شاه ایران از خاندان اشکانی است که پس ازخسرو به شاهی رسید. نسبت بلاش سوم با اشکانیان روشن نیست. وی در حدود ۲ سال آخر حکومت خسرو ادعای سلطنت کرد. در زمان وی آلانها برای بار دوم به ایران تاختند. بلاش به خاطر مشکلات فراوان و اینکه سپاه اشکانی از توان پیشین برخوردار نبود از پس رفع این تاخت و تاز بر نیامد و مجبور شد تا با دادن باجی سنگین آنان را راضی به ترک کردن مناطق اشغال شده کند. دادن چنین باجی پیش از این در تاریخ اشکانیان گزارش نشده است و این نشانهٔ سستسی و ناتوانی اشکانیان در این دوران می‌باشد.
دورهٔ پادشاهی بلاش سوم به جزاین مورد پیشامد خاص دیگری نداشت و چنین به نظر می‌رسد که وی مدعی خاصی نداشته‌است . روم نیز در آن زمان ترجیح می‌داد تا به جای جنگهای پرهزینه و دشوار از به نزاع انداختن همسایگان با یکدیگر و یا ایجاد نبردهای داخلی خواسته‌های خود را عملی سازد. پادشاهی بلاش سوم از سال ۱۲۹ تا سال ۱۴۷ میلادی بود .


بلاش چهارم ( اشک بیست و ششم )


بلاش چهارم در منابع قدیمی بلاش سوم نامیده شده است
بَلاش چهارم یا وَلَگش چهارم(اشک بیست و ششم) بیست و هفتمین شاه ایران از خاندان اشکانی است که از سال ۱۴۷ تا ۱۹۱ میلادی سلطنت کرد. بلاش چهارم را با اندکی تردید پسر بلاش سوم دانسته‌اند که پس از او به شاهی رسید

نبرد با روم


بلاش چهارم در سال ۱۶۱ میلادی به ارمنستان لشکر کشید و فرمانروای آن را که دست نشاندهٔ رومیان بود از آنجا راند. در ادامه نیز با سرداری رومی به نام الیوس سوریانوس جنگید و او را شکست داد. وی پس از این پیروزی روانهٔ سوریه شد و در آنجا سردار دیگر رومی به نام کاسیوس به جلوگیری از پیشروی سپاه اشکانی پرداخت. نبردهایی که میان بلاش چهارم و کاسیوس درگرفت در ابتدا برای رومیان هدف تدافعی داشت ولی پس از اینکه آنها در سوریه پیروز شدند نبردها حالت تهاجمی به خود گرفت و اشکانیان که تاب مقاومت در برابر سپاه کاسیوس نیاوردند به آن سوی رود فرات عقب‌نشینی کردند. کاسیوس توانست ارمنستان را تسخیر کرده و پادشاه پیشین آن سرزمین را که سرسپردهٔ رومیان بود و به روم پناهنده شده بود بر تخت شاهی بازگرداند. وی سپس سرزمین‌های دیگری را نیز درمیان رودان تسخیر کرد و توانستن قلمرو رومیان را همانند تراژان گسترش دهد. او شهرسلوکیه را نیز تسخیر کرد و آن را به آتش کشید و این کار را با چند شهر دیگر در میان‌رودان و از جمله با کاخ شاهی در تیسفون پایتخت اشکانیان نیز کرد. در این هنگام بیماری طاعون بروز کرد تلفات سنگینی را بر سپاه رومیان وارد نمود و رومیان را وادار به عقب‌‎‌نشینی کرد. نتیجهٔ این نبردها ضمیمه شدن بخش غربی میان‌رودان و نصیبین به روم بود.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
بلاش پنجم ( اشک بیست و هفتم )


بَلاش پنجم یا وَلَخش پنجم (اشک بیست و هفتم) بیست و هفتمین شاه ایران از خاندان اشکانی است که از سال ۱۹۱ تا ۲۰۹ میلادی شاهی کرد.
وی جانشین و پسر بلاش چهارم بود.
بلاش پنجم در سه سال ابتدای زمامداریش دچار مشکلات داخلی بود و توانست در سه سال اوضاع کشور را سر و سامان دهد. پس از آن جنگ میان ایران و روم دوباره آغاز شد. این جنگ از سال ۱۹۴ تا ۱۹۷ میلادی به دارازا کشید و دلیل آغاز آن شورش مردم غرب میان رودان بود که در زمان شاهی بلاش چهارم به دست کاسیوس سردار رومی ضمیمهٔ قلمرو روم شده بود. سپتیموس سوروس قیصر وقت روم سپاه خود را آرایش داده و سلوکیه و همچنین آدیابن را تسخیر کرد. تیسفون پایتخت اشکانیان نیز به دست رومیان افتاد و آنان در آنجا کشتار وسیعی کردند و این شهر بزرگ و مهم را ویران کردند. وضعیت دولت اشکانی در این زمان به صورتی نبود که بتواند با پیشروی رومیان مقابله کند. سپتیموس سوروس پس از این پیشروی‌ها دچار مشکلاتی شد که قیصران پیش از او نیز به آن دچار شده بودند. بزرگترین این مشکلات شورش مردم سرزمین‌های تسخیر شده بود که بر طبق مستندات تاریخی اشکانیان در این شورش‌ها دست داشته‌اند. این شورش‌ها قیصر را بر آن داشت تا به روم بازگردد و به پیشروی ادامه ندهد ولی رومیان توانستند آدیابن را حفظ کنند و ارمنستان را نیز در دست خود نگهدارند. در این اثنا بلاش پنجم در سال ۲۰۹ به مرگ طبیعی درگذشت. پس از وی پسرانش اردوان پنجم و بلاش ششم برای رسیدن به شاهی با یکدیگر به نزاع پرداختند.


بلاش ششم (اشک بیست و هشتم )


بلاش ششم یا وَلَگش ششم(اشک بیست و هشتم) بیست و هشتمین شاه ایران از خاندان اشکانی است. در منابع تاریخی قدیم او را با نام بلاش پنجم می‌شناسند. وی در سال ۲۰۷ میلادی پس از مرگ پدرش بلاش پنجم بر تخت شاهی نشست. میان او و دیگر برادرش اردوان پنجم برای احراز مقام شاهی نزاع درگرفت. در ابتدا پیروزی با بلاش بود ولی اردوان که فرمانروای ماد بود در سال ۲۱۳ میلادی دست به قیام زد و در سال ۲۱۵ شوش. پس از این قیام قدرت اردوان رو به فزونی گرفت و مدتی بعد زمام امور ایران را در دست گرفت و حکومت بلاش محدود به بخشی از بابل شد. از سرانجام وی اطلاع دقیقی در دست نیست.
ین دوره زمانی است که دولت اشکانی دچار ضعف فراوان بود و در پایان مسیر انحطاط قرار داشت. دولت اشکانی سرانجام در سال ۲۲۴ یا ۲۲۶ میلادی پس از کشته شدن اردوان پنجم به دست اردشیر یکم ساسانی جای خود را به ساسانیان داد.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
اردوان پنجم ( اشک بیست ونهم )


اردوان پنجم (اشک بیست و نهم) بیست و هشتمین و آخرین شاه ایران از خاندان اشکانی است که از سال 213 تا 224 یا 226 میلادی شاهی کرد. با کشته شدن او دولت اشکانی منقرض شد و جای خود را به ساسانیان داد.
رسیدن به شاهی
پس از مرگ بلاش پنجم میان دو پسر او به نام‌های بلاش ششم و اردوان پنجم برای رسیدن به شاهی نزاع درگرفت. در ابتدا بلاش به شاهی رسید ولی در سال ۲۱۳ میلادی اردوان قیام کرد و توانست نفوذ خود را افزایش دهد، تا جایی که برای بلاش ششم فقط بخشی از بابل باقی ماند. از این زمان به بعد می‌توان با اطمینان اردوان پنجم را شاه ایران دانست.
انحطاط اشکانیان و کشته شدن اردوان پنجم

اشکانیان پس از مرگ بلاش یکم یعنی از سال ۷۸ میلادی همواره دچار نبردهای داخلی بودند که برخی میان اعضای خاندان اشکانی برای رسیدن به شاهی و برخی دیگر بر اثر شورش‌های فرمانروایان محلی بود. این مشکلات داخلی لشکانیان را به مرور زمان ضعیف کرد. در این دوران رومیان که اشکانیان را دچار آشوب‌های داخلی می‌دیدند از فرصت استفاده کرد و پیاپی دست به تهاجم به مرزهای ایران می‌زدند. به غیر از نبردی که اردوان پنجم با رومیان کرد در همهٔ نبردهایی که در این دوره میان ایران و روم درگرفت برتری با رومیان و آنان در همهٔ این نبردها خرابی‌هایی زیادی را باعث شدند. این مشکلات بحران‌های اقتصادی را نیز در بر داشت ارزش پول اشکانیان به شدت پایین آمد. به این ترتیب در زمان پادشاهی اردوان پنجم دولت اشکانی از همه نظر آمادهٔ سقوط بود.
اردوان تلاش بسیاری برای نجات دولت اشکانی کرد ولی سرانجام این تلاش‌ها بی‌نتیجه ماند. وی پس از این مشکل رومیان را همانطور که گفته شد از میان برداشت دچار شورش‌های گوناگونی در مناطق مختلف ایران شد. او بر بیشتر این شورش‌ها و شورشگران را از میان برداشت ولی شورشی که در پارس صورت گرفت سرانجام به شاهنشاهی اشکانی پایان داد. این شورش در سال ۲۲۰ میلادی و به دست اردشیر بابکان آغاز شد. مصاف اردشیر و یارانش با اردوان پنجم و فرمانروایان ایالت‌ها چندین سال به درازا کشید. اردشیر ابتدا مناطقی در شرق ایران مانند کرمان را مورد تاخت قرار داد و سپس به ماد و آدیابن حمله کرد و آنجا را نیز به زیر پرچم خود آورد. هنگامی که اردشیر و یارانش آغاز به درنوردیدن میان‌رودان کردند اردوان پنجم به مقابله با آنان پرداخت ولی در سه نبرد پشت سر هم شکست خورد. اردوان احتمالاً از زمان اعلام حکومت خودمختار اردشیر در سال 224 دیگر پادشاه ایران به شمار نمی‌آمد. مرگ و یا به روایتی کشته شدن اردوان پنجم بین سال‌های ۲۲۴ و ۲۲۶ میلادی در تاریخ ثبت شده است و با مرگ او شاهنشاهی اشکانی رسماً پایان یافت. به این ترتیب شاهنشاهی اشکانی جای خود را به ساسانیان داد.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
مقاومت‌های پس از اردوان


پس از مرگ اردوان و سقوط شاهنشاهی اشکانی به دست اردشیر ساسانی هنوز هم مقاومتهای باقی اشکانیان فروکش نکرده بود. مهمترین این مقاومت‌ها از سوی بلاش ششم و ارتوازد بود. ارتوازد در بلندی‌های غرب و مرکز ایران به مبارزه ادامه می‌داد. اردشیر توانست بر تمامی این مقاومت‌ها چیره شود و اشکانیان را به طور کامل براندازد.

تاج پادشاهان اشکانی


تاج شاهان اشکانی بنا به مسکوکات ایشان درابتدا کلاه مخروطی شکل سکایی بود ، بعد نیم تاجی که عبارت بود از نوار پهنی که دورسر می بستند و در عقب سرگره می زدند که موها را نگه دارد . دو سر این نوار از پشتآویزان بود . شاهان اواخر اشکانی دو نیم تاج توأمان بر سر می گذاشتند . تاج گذاشتنبر سر شاه از وظایف سورن سپهسالار کشور بود . لباس ایشان در آغاز کوتاه بود ولیبعدها لباس مادی را که گشاد و بلند بود و به گوژک پا می رسید برگزیدند ، موهای سر وریش ایشان مجعد بود .
پادشاهان اشکانی را پارتها مقدس می دانستند و پس ازدرگذشتشان مجسمة ایشان را ساخته محترم می شمردند .

سپاه اشکانیان


در این دوره مرد نجیب و آزاده ، سواری که وقت خود را در جنگ یاشکار می گذرانید .
اشکانیان دارای ارتش منظم نبودند . هرویسبذیافئودالبزرگ دارای سپاه خاص خود بود و درهنگام جنگ از مردان آزاد و بردگان خود استفاده می کرد.


سوار نظام اشکانی مجهز بهسلاح آهنین و زرهی که به زانو می رسید بود.


این زره از پوست شتر ساخته شده وبه آن قطعاتی از آهن می دوختند . کمانداران علاوه بر تیر و کمان مجهز به نیزه وشمشیر نیز بودند . لشکر پارتی غیر از اسب از شتر نیز استفاده می کرد . شیوة نبرد درآن دورهجنگ و گریزبود . پیاده نظام کمتر از سواره نظام اهمیت داشت و لشکرپیاده را بیشتر بردگان و روستائیان تشکیل می دادند .
سپاه پارتی بیشتر تدافعیبود نه تهاجمی . سوار نظام کلاهخودی از آهن یا پولاد بر سر می گذاشت و یک شلوارچرمی تاگوژگ پا می پوشید . پارتیها جنگ را با فریادها و حمله شروع می کردند و صدایطبل و دهل مانند غرش رعد و به همه جا می پیچید . شیوة جنگ آنان چنین بود که سپاهبیگانه را به داخلة کشور کشانیده همواره عقب می نشستند و آذوقه را معدوم و چاههایآب را پر از خاک می کردند . آنگاه مردم محل را بر دشمن می شورانیدند تا سرانجام اورا شکست می دادند .
 

Similar threads

بالا