ترانه ها و تصنیف ها...

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
شاید اونجوری که باید قدرتو من ندونستم
حرفهایی بود تویه قلبم من نگفتم نتونستم
من به تو هرگز نگفتم با تو بودن ارزوم
نقش اون چشمایه معصوم لحظه لحظه روبروم
نیومد رویه زبونم که بگم بی تو چی هستم
که بگم دیوونتم من زندگیمو به تو بستم
تو رو دیدم مثله اینه تویه تنهایی شکستی
من کلامی نمی گفتم که برام زندگی هستی
نمی دونستی که چون گل تویه قلب من شکفتی
چشم تو پر از گلایست اما هرگز نمی گفتی


خواننده: معین
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مهتاب











» شاعر : ناصر رستگارنژاد» آهنگ ساز : ویگن» تنظیم : آندرانیک » خواننده : ویگن» آلبوم : مهتاب» آهنگ : مهتاب
مهتاب




ای مونس عاشقان
روشنایی آسمان


آه مهتاب

ای چراغ آسمان
روشنی‌بخش جهان

كو ماهم


:gol:
نزدت چه شب‌ها با او در آنجا بودیم
فارغ ز دنیا لب‌ها به لب‌ها بودیم

:gol:
با یكدگر ما پیش تو تنها بودیم
مفتون و شیدا غرق تماشا بودیم
:gol:
مهتاب
امشب كه پیش توام

او رفته و من مانده‌ام

آه افسوس
رفت و آن دوران گذشت
سر نهم بر كوه و دشت

از هجرش
:gol:
نزدت چه شب‌ها با او در آنجا بودیم
فارغ ز دنیا لب‌ها به لب‌ها بودیم
:gol:
با یكدگر ما پیش تو تنها بودیم
مفتون و شیدا غرق تماشا بودیم:gol:



http://www.2mahal.com/g.htm?id=8779(گوش کنید)

 
آخرین ویرایش:

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
واست ميمردم

واست ميمردم

بي تو هر شب غمتو به خلوت خودم ميبردم
خبری از تو نبود و لحظه ها رو می شمردم
وقتی شب سحر میشد به بیقراری
خودمو به دست گریه می سپردم
گله و شکایتی از تو به لب نمی آوردم
تو به یاد من نبودی اما من واسه ات می مردم
اما من واسه ات می مردم واسه ات می مردم

من تو رو از تو میخواستم که به عشقت
در دنیا رو به روی خود ببندم
تو منو مثل یه بازیچه میخواستی
که واسه ات گریه کنم واسه ات بخندم
اما من واسه ات می مردم
اما من واسه ات می مردم واسه ات می مردم

یه شبی بی تو تو دفترچه قلبم
اونجا که آخر عشق و سر گذشته
زیر اسم خودمون واسه ات نوشتم
راست میگی که اون گذشته ها گذشته
تو منو با دریا دریا اشک چشمام نمی خواستي

آخه تو بیشتر از اون گریه ی من گریه می خواستی
تو منو مثل یه بازیچه میخواستی
اما من واسه ات می مردم
اما من واسه ات می مردم واسه ات می مردم

یه شبی بی تو تو دفترچه قلبم
اونجا که آخر عشق و سر گذشته
زیر اسم خودمون واسه ات نوشتم
راست میگی که اون گذشته ها گذشته
تو منو با دریا دریا اشک چشمام نمی خواستی


آخه تو بیشتر از اون گریه ی من گریه می خواستی
تو منو مثل یه بازیچه میخواستی
اما من واسه ات می مردم
اما من واسه ات می مردم واسه ات می مردم

خواننده هايده آهنگساز وتنظيم :آندارنيك
شعر :هديه ..آلبوم:سوگند (واست ميمردم)
گوش كنيد

 

گلابتون

مدیر بازنشسته
تو آخرين طبيبي كه لحظه هاي آخر به داد من رسيدي
تو نوري ازخدايي كه پيغام خدا را به گوش من رساندي
به روح من دميدي
زيباترين بهاري پايان انتظاري
براي من تنها تو يك حريم امني تو بهترين دوايي براي خستگيهام
براي خستگيهام
من كوله بار عشقو تا پاي جان كشيدم
درزير سايه هاي خوش باوري خزيدم ...
اما يه قلب صادق نديدم كه نديدم...نديدم كه نديدم.
من از تكرار حرف دوستت دارم خسته ام
من به اون كس كه بايد..دل ببندم بسته ام ..دل ببندم بسته ام .

گوش كنيد.
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
اگه داشتم تو رو.......


اگه داشتم تو رو دنیام یه صفای دیگه داشت
شب عشقم واسه من حال و هوای دیگه داشت
اگه داشتم تو رو روسوای عبادت می شدم
دلم این خسته یه عاشق یه خدای دیگه داشت
اگه داشتم تو رو اون قصه نویس
واسه من یه قصه های دیگه داشت
می دونم زندگیم اینجوری نبود
می دونم مرد عاشق یه شبای دیگه داشت
اگه داشتم تو رو اون میخونه که جای منه
شبا اونجا جای من یه بی نوای دیگه داشت
نمی گم با تو واسم گریه دیگه گریه نبود
با تو این زمزمه ها یه های هیه دیگه داشت
میدونم پیش تو اروم میشدم حتی اگه
قهر ونازت واسه من درد و بلای دیگه داشت
اگه یارم میشدی صاحب دنیات میشدم
فکر نکن چشمای تو یه عاشقای دیگه داشت


خواننده: معین
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
به حریم خلوت خود شبی
چه شود نهفته بخوانیم
به کنار من بنشینی و
به کنار خود بنشانیم
من اگرچه پیرم و ناتوان
تو مرا زدرگه خود مران
که گذشته در غمت ای جوان
همه روزگار جوانیم
به هزار خنجرم ار عیان
زند ازدلم رود آن زمان
که نوازد آن مه مهربان
به یکی نگاه نهانیم
شده ام چو عاطفه بینوا

به بلای هجر تو مبتلا
نرسد بلا به تو دلربا
گر ازاین بلا برهانیم

خواننده :پريسا
گوش كنيد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
گل سرخ
ویگن

آخر ای محبوب زیبا . بعد از آن دیر آشنایی
آمدی خواندی برایم . قصه تلخ جدایی
مانده ام سر در گریبان . بی تو در شبهای غمگین
بی تو باشد همدم من . یاد پیمانهای دیرین
آن گل سرخی که دادی . در سکوت خانه پژمرد
آتش عشق و محبت . در خزان سینه افسرد
آن گل سرخی که دادی . در سکوت خانه پژمرد
آتش عشق و محبت . در خزان سینه افسرد
اکنون نشسته در نگاهم . تصویر پر غرور چشمت
یکدم نمیرود از یادم . چشمه های پر نور چشمت
آن گل سرخی که دادی . در سکوت خانه پژمرد
آتش عشق و محبت . در خزان سینه افسرد
اکنون نشسته در نگاهم . تصویر پر غرور چشمت
یکدم نمیرود از یادم . چشمه های پر نور چشمت
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
خاتون

كدوم شاعر ، كدوم عاشق ، كدوم مرذ
تو رو ديد و به ياد من نيفتاد
به ياد هق هق بي وقفه ي من
توي آغوش معصومانه ي باد
تو اسمت معني ايثار آبه
براي خاك داغ خستگي ها
تو معناي پناه آخريني
واسه اين زخمي دلبستگي ها
نجيب و با شكوه و حيرت آور
تو خاتون تمام قصه هايي
تو بانوي ترانه هامي اما
مثل شكستن من بي صدايي
تو باور مي كني اندوه ماه رو
تو مي فهمي سكوت بيشه ها رو
هجوم تند رگبار تگرگي
كه مي شناسي غرور شيشه ها رو
تو معصومي مثل تنهايي من
شريك غصه هاي شبنم و نور
تو تنهايي مثل معصومي من
رفيق قله هاي پاك و مغرور
ببين ، من آخرين برگ درختم
درخت زخمي از تيغ زمستون
منو راحت كن از تنهايي من
منو پاكيزه كن با غسل بارون
تو تنها حادثه ، تنها اميدي
براي قلب من ، اين قلب مسموم
رداي روشن آمرزشي تو
براي اين تن محكوم محكوم
نجيب و با شكوه و حيرت آور
تو خاتون تمام قصه هايي
تو بانوي ترانه هامي ، اما
مثل شكستن من بي صدايي

ایرج جنتی عطایی
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
بازگشتم

از سكوت شهر غربت خسته راه ..راه ظلمت
من كه روزي روي بال هر پرنده مينشستم
من كه روزي هر سكوت مبهمي را ميشكستم
بازگشتم ...بازگشتم...بازگشتم...بازگشتم.
من دوباره رهسپار اين بهشت بي ريا هستم
قصه گويي از گذشته يك رفيق آشنا هستم
خسته ام از شهر غربت ...خسته از آن راه ظلمت
من كه روزي روي بال هر پرنده مينشستم
من كه روزي هر سكوت مبهمي را ميشكستم
بازگشتم ...بازگشتم...بازگشتم...بازگشتم.

ويگن
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
استاد محمد رضا شجریان



دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
نياز نيم شبی دفع صد بلا بکند
عتاب يار پری چهره عاشقانه بکش
که يک کرشمه تلافی صد جفا بکند
ز ملک تا ملکوتش حجاب بردارند
هر آن که خدمت جام جهان نما بکند
طبيب عشق مسيحادم است و مشفق ليک
چو درد در تو نبيند که را دوا بکند
تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار
که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند
ز بخت خفته ملولم بود که بيداری
به وقت فاتحه صبح يک دعا بکند
بسوخت حافظ و بويی به زلف يار نبرد
مگر دلالت اين دولتش صبا بکند
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
گناه
پیش تو رو سیاهم تو بگذراز گناهم
ندامت و تو دیدی تو عالم نگاهم
تو خواستی من نخواستم با هم باشن دلامون
نشستی من نشستم به پای لحظه هامون
تو بودی من نبودم دیوونه مثله مجنون
تو موندی من نموندم به پای عهد و پیمون
نمی شه باور من کنار من نشستی
کسی که می پرستم تو بودی و تو هستی
نمیشه باور من هنوزبه پام نشستی
چشاتو رو بدیهام تو عاشقونه بستی
نمیشه باور من که با تو من چه کردم
کی داشت خبر که یکروز پیش تو برمی گردم

معین
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
دوباره ...نميخوام ..چشاي خيسمو كسي ببينه
يه عمره حال و روز من همينه
كسي به پاي گريه هام نميشينه
بازم..دلم گرفت و گريه كردم
بازم به گريه هام ميخندن
بازم صداي گريمو شنيدن
همه به گريه هام ميخندن
دوباره ...يه گوشه ميشنم و واسه دلم ميخونم
هنوز تو حسرت يه همزبونم
ولي نميشه گفت اينو ميدونم
دوباره نميخوام چشاي خيسمو كسي ببينه
يه عمره حال و روز من همينه كسي به پاي گريه هام نميشينه
بازم دوباره دلم گرفته دوباره شعرام بوي غم گرفته
كسي نفهميد غمم چي بوده ..دليل يه عمر ماتمم چي بوده


محسن يگانه
بشنويد
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ای از عشق پاک من همیشه مست ،
من تو را آسان نیاوردم به دست
من تو را آسان نیاوردم به دست

بارها این کودک احساس من ،
زیرِ باران های اشک من نشست
من تو را آسان نیاوردم به دست

در دل آتش نشستن کار آسانی نبود
راه را بر اشک بستن ، کار آسانی نبود
با غروری هم قد و بالای بامِ آسمان ،
بارها در خود شکستن کار آسانی نبود

بارها این دل به جرم عاشقی ،
زیرِ سنگینی بارِ غم شکست
من تو را آسان نیاوردم به دست

در به دست آوردنت بردباری ها شده
بی قراری ها شده ، شب زنده داری هاشده
در به دست آوردنت پایداری ها شده
با ظلم و جور روزگار ، سازگاری ها شده

ای از عشق پاک من همیشه مست ،
من تو را آسان نیاوردم به دست
من تو را آسان نیاوردم به دست

بارها این کودک احساس من ،
زیرِ باران های اشک من نشست
من تو را آسان نیاوردم به دست
خواننده:اکبر گلپایگانی شعر:جهانبخش پازوکی
آهنگ پازوکی ... دستگاه :شور
گوش دهید
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
میام از شهر عسق و کوله بار من غزل
پر از تکرار اسم خوب و دلچسب عسل

کسی که طعم اسمش طعم عاشق بودنه
طلوع تازه ی خواستن تو رگهای منه

عسل مثل گله، گل بارون زده
به شکل ناب عشق که از خواب اومده

سکوت لحظه هاش هیاهوی غمه
به گلبرگ صداش هجوم شبنمه

نیاز من به اون برای خواستنه
نیاز جویبار به جاری بودنه

کسی که طعم اسمش طعم عاشق بودنه
تمام لحظه ها مثل خود من با منه

تویی که از تمام عاشقا عاشق تری
من و تا غربت پاییز چشات می بری

کسی که عمق چشماش جای امن بودنه
تویی که با تو بودن بهترین شعر منه

تو مثل خواب گل لطیف و ساده ای
مثه من عاشقی، به خاک افتاده ای

یه جنگل رمز و راز، یه دریا ساده ای
اسیر عاطفه، ولی آزاده ای

نیاز من به تو برای خواستنه
نیاز جویبار به جاری بودنه


"ابی"
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
نازنین ای صنم

اي گل هر چمن

شمع هر انجمن

اي بت عاشقان

مه شيرين زبان

دلبر نامهربان

نظري بر اين عاشق زارت فكن

بيش از اين آتش بر دل زارم نزن

از غم هجر يار

شده‌ام بي‌قرار

مردم از انتظار

اي نسيم سحر

تو چه داري خبر

از من بي بال و پر

پيش چشمانت اي صنم گلعزار

من بي‌مايه جلوه كنم همچو خار

كشته مرا روي تو وان خم ابروي تو

من اسيرم در آن حلقه گيسوي تو

تا به مژگان سياه تو نظر كردم

بهر صد تير غمت سينه سپر كردم

نازنينا تو چون روح و روان مني

سر به پايت نهم گر مژه بر هم زني

بهر تو جان بيفشانم

اي جان جانانم


خواننده:همایون شجریان....شعر و آهنگ ترانه:محمد جواد ضرابیان ..تنظیم:محمد جواد ضرابیان
آلبوم:شوق دوست تصنیف بت عاشقان


 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ای شب جدایی

که چون روزم سیاهی ، ای شب

کن شتابی آخر

ز جان من چه خواهی ، ای شب ؟

نشان زلف دلبری

ز بخت من سیه تری

بلا و غم سراسری

تیره همچون آهی ، ای شب

کنی به هجر یار من

حدیث روزگار من

بری ز کف قرار من

جانم از غم ، کاهی ای شب

تا که از آن گل دور افتادم

خنده و شادی رفت از یادم ، سیه شد روزم

بی مه رویش ، دمی نیاسودم

به سیل اشکم ، گواهی ای شب

او شب چون گل نهد زمستی بربالین سر

من دور از او کنم ز اشک خود بالین را تر

خون دل از بس خوردم بی او

محنت و خواری از بس دیدم بی او

مردم بی او

بی رخ آن گل ، دلم به جان آمد

دگر از جانم چه خواهی ای شب


شب جدایی....خواننده:همایون شجریان
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد

♫ ستار ♫
♫ تکیه گاه ♫



ای همه آرامشم از تو پریشانت نبینم
چون شب خاکستری سر در گریبانت نبینم

ای تو در چشمان من یک پنجره لبخند شادی
همچو ابر سوگوار این گونه گریانت نبینم

ای پر از شوق رهایی رفته تا اوج ستاره
در میان کوچه ها افتان و خیزانت نبینم

مرغک عاشق کجا شد شور آواز قشنگت
در قفس چون قلب خود هر لحظه نالانت نبینم

تکیه کن بر شانه ام ای شاخه نیلوفری رنگ
تا غم بی تکیه گاهی را به چشمانت نبینم

قصه دلتنگیت را خوب من بگذار و بگذر
گریه دریاچه ها را تا به دامانت نبینم

کاشکی قسمت کنی غمهای خود را با دل من
تا که سیل اشک را زین بیش مهمانت نبینم

تکیه کن بر شانه ام ای شاخه نیلوفری رنگ
تا غم بی تکیه گاهی را به چشمانت نبینم


تکیه کن بر شانه ام ای شاخه نیلوفری رنگ
تا غم بی تکیه گاهی را به چشمانت نبینم


 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
به من گفتی که دل دریا کن ای دوست
همه دریا از آن ما کن ای دوست
دلم دریا شد و دادم به دستت
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست
کنار چشمه ای بودیم در خواب
تو با جامی ربودی ما از آب
چو نوشیدیم از آن جام گوارا
تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب
تن بیشه پر از مهتابه امشب
پلنگ کوهها در خواب امشب
به هر شاخی دلی سامان گرفته
دل من در تنم بی تابه امشب
مرا گفتی که دل دریا کن ای دوست
همه دریا از آن ما کن ای دوست
دلم دریا شدو دادم به دستت
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست
شعر:سیاوش کسرائی ....خواننده:شجریان شکیلا...دشتگاه :شور دشتی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دو پنجره

توی یک دیوار سنگی
دو تا پنجره اسیرن
دو تا خسته دو تا تنها
یکیشون تو یکیشون من
دیوار از سنگ سیاهه
سنگ سرد و سخت خارا
زده قفل بی صدایی
به لبای خسته ی ما
نمی تونیم که بجنبیم
زیر سنگینی دیوار
همه ی عشق من و تو
قصه هست قصه ی دیدار ، آه
همیشه فاصله بوده
بین دستای من و تو
با همین تلخی گذشته
شب و روزهای من و تو
راه دوری بین ما نیست
اما باز اینم زیاده
تنها پیوند من و تو
دست مهربون باده
ما باید اسیر بمونیم
زنده هستیم تا اسیریم
واسه ما رهایی مرگه
تا رها بشیم می میریم ، آه
کاشکی این دیوار خراب شه
من و تو با هم بمیریم
توی یک دنیای دیگه
دستای همو بگیریم
شاید اونجا توی دلها
درد بیزاری نباشه
میون پنجره هاشون
دیگه دیواری نباشه

:gol:گوگوش:gol:
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
آدمک زندگی سرده مگه نیست؟
دل عاشق پر درده مگه نیست؟
آدمک دلها محبت ندارن
آدما پا رو محبت می ذران
آدمک دریای درده دل من
گل پژمرده و زرده دل من

آدمک دست و پاهات چوبی و خشکن می دونم
رو سینه ات جای دل رو خالی گذاشتن می دونم
هیچ کسی غصه قلبت رو نخورده
دل آدما آخه تو سینه مرده
هیچ کسی غصه قلبت رو نخورده
دل آدما آخه تو سینه مرده

آدمک بیا بریم شهر خدا
پیش اون شکوه کنیم از آدما
آدمک دلها محبت ندارن
آدما پا رو محبت می ذارن
آدمک دریای درده دل من
گل پژمرده و زرده دل من
خواننده : رامش ، آلبوم آدمک:gol:


 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
خدا ما رو برای هم نمی ‏خواست
فقط می ‏خواست هم رو فهمیده باشیم
بدونیم نیمه ی ما ، مال ما نیست
فقط خواست نیمه ‏مون رو دیده باشیم
تموم لحظه‏ های این تب تلخ
خدا از حسرت ما با خبر بود
خودش ما رو برای هم نمی ‏خواست
خودت دیدی دعامون بی ‏اثر بود

چه سخته مال هم باشیم و بی هم
می ‏بینم میری و می ‏بینی میرم
تو وقتی هستی اما دوری از من
نه می شه زنده باشم ، نه بمیرم
نمی گم دلخور از تقدیرم اما
تو می دونی چقدر دلگیره این عشق
فقط چون دیر باید می ‏رسیدیم
داره رو دست ما می ‏میره این عشق
تموم لحظه‏ های این تب تلخ
خدا از حسرت ما با خبر بود
خودش ما رو برای هم نمی ‏خواست
خودت دیدی دعامون بی ‏اثر بود

خدا ما رو برای هم نمی ‏خواست
فقط می ‏خواست هم رو فهمیده باشیم
بدونیم نیمه ی ما ، مال ما نیست
فقط خواست نیمه ‏مون رو دیده باشیم

خواننده:احسان خواجه امیری...شعر :افشین یدالهی آهنگ:احسان خواجه امیری

 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتي که من عاشق مي شم دنيا برام رنگ ديگه است
صـبح خروس خونـش بـرام انـگار يـه آهـنـگ ديگه است

وقتي که من عاشق مي شــم تـرانه هام عاشـق ترن
گــل واژه هــــاي شـعــر مــن رنـگ گــلا رو مـي بـرن

عشق واسه من يه معجزه است تو لحظه هاي بي اميد
تو صبح سردم مثل طلوع خورشيد

فـصــل شــکـوفـايـي شعر تـو بـاغ احـســاس مــنـه
ناجي قـلـبم عـشـق بـدون تـرديد

وقتي که من عاشق مي شم دنيا برام رنگ ديگه است
صـبح خروس خونـش بـرام انـگار يـه آهـنـگ ديگه است

وقتي که من عاشق مي شــم تـرانه هام عاشـق ترن
گــل واژه هــــاي شـعــر مــن رنـگ گــلا رو مـي بـرن...
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
دام نفرین

مانده در خاطرم یادی از شبهای دیرین

رفتی و مانده ام بی تو من تنها و غمگین

باور کن ندارم جز یاد تو یادی دیگر

دریغا لحظه ای جز خیالت نیست در سر

من مونده ام و یک خاطره

خاطره ای سرد و غمگین

رفتی و با رفتنت افتادم در دام نفرین
 
آخرین ویرایش:

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
سياوش قميشي (نامه)
[FONT=tahoma, arial][FONT=tahoma, arial]خوابيدي بدون لالائي و قصه[/FONT][/FONT]
[FONT=tahoma, arial][FONT=tahoma, arial]بگير آسوده بخواب بي درد و غصه[/FONT][/FONT]


[FONT=tahoma, arial][FONT=tahoma, arial]ديگه كابوس زمستون نمي بيني[/FONT][/FONT]
[FONT=tahoma, arial][FONT=tahoma, arial]توي خواب گلهاي حسرت نمي چيني[/FONT][/FONT]


[FONT=tahoma, arial][FONT=tahoma, arial]ديگه خورشيد چهره تو نمي سوزونه[/FONT][/FONT]
[FONT=tahoma, arial][FONT=tahoma, arial]جاي سيلي هاي باد روش نمي مونه[/FONT][/FONT]


[FONT=tahoma, arial][FONT=tahoma, arial]ديگه بيدار نمي شي با نگروني[/FONT][/FONT]
[FONT=tahoma, arial][FONT=tahoma, arial]يا با ترديد كه بري يا كی بموني[/FONT][/FONT]


[FONT=tahoma, arial][FONT=tahoma, arial]رفتي و آدمكها رو جا گذاشتي[/FONT][/FONT]
[FONT=tahoma, arial][FONT=tahoma, arial]قانون جنگل و زير پا گذاشتي[/FONT][/FONT]


[FONT=tahoma, arial][FONT=tahoma, arial]اينجا قهرن سينه ها از مهربوني[/FONT][/FONT]
[FONT=tahoma, arial][FONT=tahoma, arial]تو تو جنگل نمي تونستي بموني[/FONT][/FONT]


[FONT=tahoma, arial][FONT=tahoma, arial]دل تو بردي با خود به جاي ديگه[/FONT][/FONT]
[FONT=tahoma, arial][FONT=tahoma, arial]اونجا كه خدا برات لالائي ميگه[/FONT][/FONT]


[FONT=tahoma, arial][FONT=tahoma, arial]ميدونم ميبينمت يه روز دوباره[/FONT][/FONT]
[FONT=tahoma, arial][FONT=tahoma, arial]توي دنيايي كه آدمك نداره[/FONT][/FONT]​
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
چیزی بگو اما نگو از مرگ یاد و خاطره
کابوس رفتنت بگو از لحظه های من بره
دلبرکم چیزی بگو به من که از گریه پرم
به من که بی صدای تو از شب شکست میخورم
دلبرکم چیزی بگو به من که گرم هق هقم
به من که آخرینه ی آواره های عاشقم
چیزی بگو که آینه خسته نشه از بی کسی
غزل بشن گلایه ها نه هق هق دلواپسی
نزار که از سکوت تو پرپر بشن ترانه هام
دوباره من بمونمو خاکستر پروانه هام
چیزی بگو اما نگو از مرگ یاد و خاطره
کابوس رفتنت بگو از لحظه های من بره
چیزی بگو اما نگو قصه ما به سر رسید
نگو که خورشیدک من چادر شب به سر کشید
دقیقه ها غزل میگن وقتی سکوت رو میشکنی
قناری ها عاشق میشن وقتی تو حرف می زنی
دلبرکم چیزی بگو به من که خاموش تو ام
به من که هم بستر تو اما فراموش توام
چیزی بگو که آینه خسته نشه از بی کسی
غزل بشن گلایه ها نه هق هق دلواپسی
نزار که از سکوت تو پرپر بشن ترانه هام
دوباره من بمونمو خاکستر پروانه هام
چیزی بگو اما نگو از مرگ یاد و خاطره
کابوس رفتنت بگو از لحظه های من بره
چیزی بگو اما نگو قصه ما به سر رسید
نگو که خورشیدک من چادر شب به سر کشید
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
براي روز ميلاد تن من،
نمي خوام پيرهن شادي بپوشي
به رسم عادت ديرينه حتي،
برايم جام سرمستي بنوشي
براي روز ميلادم اگر تو،
به فکر هديه اي ارزنده هستي
منو با خود ببر تا اوج خواستن،
بگو با من که با من زنده هستي
که من بي تو نه آغازم نه پايان،
تويي آغاز روز بودن من
نذار پايان اين احساس شيرين،
بشه بي تو غم فرسودن من
نمي خوام از گلهاي سرخابي،
برايم تاج خوشبختي بياري
به ارزشهاي ايثار محبت،
به پايم اشک خوشحالي بباري
بذار از داغي دستهاي تنها،
بگيره هرم گرما بستر من
بذار با تو بسوزه جسم خستم،
ببيني آتش و خاکستر من
اي تنها نياز زنده موندن،
بکش دست نوازش بر سر من
به تن کن پيرهني رنگ محبت،
اگه خواستي بيايي ديدن من
که من بي تو نه آغازم نه پايان،
تويي آغاز روز بودن من
نذار پايان اين احساس شيرين،
بشه بي تو غم فرسودن من
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد

خواننده:فريدون فروغى
آلبوم:زندون دل
نام ترانه:زندون دل


متن ترانه:

پشت این پنجره ها دل می گیره
غم و غصه دلو تو میدونی
وقتی از بخت خودم حرف میزنم
چشام اشک بارون میشه تو میدونی
عمریه غم تو دلم زندونیه
دل من زندون داره تو میدونی
هر چی بهش میکم تو آزادی دیگه
میگه من دوست دارم تو میدونی


می خوام امشب با خدام شکوه کنم
شکوه های دلمو تو میدونی
بگم ای خدا چرا بختم سیاس
چرا بخت من سیاس تو میدونی
پنجره بسته میشه شب میرسه
چشام آروم نداره تو میدونی
اگه امشب بکذره فردا میشه
مگه فردا چی میشه تو میدونی
عمریه غم تو دلم زندونیه
دل من زندون داره تو میدونی
هر چی بهش میکم تو آزادی دیگه
میگه من دوست دارم تو میدونی
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
يه شب مهتاب
ماه مياد تو خواب
منو مي بره
كوچه به كوچه
باغ انگوري
باغ آلوچه
دره به دره
صحرا به صحرا
اونجا كه شبا
پشت بيشه ها
يه پري مياد
ترسون و لرزون
پاشو مي ذاره
تو آب چشمه
شونه مي كنه
موي پريشون


يه شب مهتاب
ماه مياد تو خواب
منو مي بره
ته اون دره
اونجا كه شبا
يكه و تنها
تكدرخت بيد
شاد و پر اميد
مي كنه به ناز
دستشو دراز
كه يه ستاره
بچيكه مث
يه چيكه بارون
به جاي ميوه ش
نوك يه شاخه ش
بشه آويزون


يه شب مهتاب
ماه مياد تو خواب
منو مي بره
از توي زندون
مث شب پره
با خودش بيرون
مي بره اونجا
كه شب سيا
تا دم سحر
شهيداي شهر
با فانوس خون
جار مي كشن
تو خيابونا
سر ميدونا:

-
عمو يادگار
مرد كينه دار
مستي يا هوشيار؟
خوابي يا بيدار؟


مستيم و هوشيار
شهيداي شهر
خوابيم و بيدار
شهيداي شهر
آخرش يه شب
ماه مياد بيرون
از سر اون كوه
بالاي دره
روي اين ميدون
رد مي شه خندوون

يه شب ماه مياد
...



ترانه: يه شب مهتاب...
شعر:احمدشاملو
خواننده:فرهادمهراد
آهنگساز:اسفنديارمنفردزاده
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
غمگین چو پاییزم ، از من بگذر
شعری غم انگیزم ، از من بگذر
سر تا به پا عشقم ، دردم ، سوزم
بگذشته در آتش همچون روزم
غمگین چو پاییزم ، از من بگذر
شعری غم انگیزم ، از من بگذر

بگذار ای بی خبر بسوزم ، چون شمعی تا سحر بسوزم
بگذار ای بی خبر بسوزم ، چون شمعی تا سحر بسوزم

دیگر ای مه به حال خسته بگذارم ، بگذر و با دل شکسته بگذارم
دیگر ای مه به حال خسته بگذارم ، بگذر و با دل شکسته بگذارم
بگذر از من تا به سوز دل بسوزم
آه ، در غم این عشق بی حاصل بسوزم
بگذر از من تا به سوز دل بسوزم
آه ، در غم این عشق بی حاصل بسوزم

بگذر تا در شرار من نسوزی ، بی پروا در کنار من نسوزی
همچون شمعی به تیره شب ها
می دانی عشق ما ثمر ندارد ، غیر از غم ، حاصلی دگر ندارد
بگذر زین قصه ی غم افزا

غمگین چو پاییزم ، از من بگذر
شعری غم انگیزم ، از من بگذر
سر تا به پا عشقم ، دردم ، سوزم
بگذشته در آتش همچون روزم
غمگین چو پاییزم ، از من بگذر
شعری غم انگیزم ، از من بگذر
غمگین چو پاییزم ، از من بگذر
شعری غم انگیزم ، از من بگذر
غمگین چو پاییزم ، از من بگذر
شعری غم انگیزم ، از من بگذر

محشره لطفا گوش كنيد.... اينجا
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
چله نشین تو شدم
نبض زمین تو شدم
مردهء بی دین همه
زنده به دین تو شدم

به ساعت مرگ غزل
تلخ آبه ای جای عسل
بر حلقهء نفرین شده
تنها نگین تو شدم

بی بال و بی پر در سفر
از هر چه سایه خسته تر
هر خط آخر پشت سر
تا اولین تو شدم
من بهترین تو شدم

ای حس از بر شدنی
ای خط به خط نوشتنی
در زنگ از خود رد شدن
صد آفرین تو شدم
به جرم بی ستارگی
شب همه شب به سادگی
کشته شدم زنده شدم
ستاره چین تو شدم
ای تو همیشه سفری
از همه ام بی خبری
من که به کوچه می زدم
خانه نشین تو شدم
خانه نشین تو شدم

به ساعت مرگ غزل
تلخ آبه ای جای عسل
بر حلقهء نفرین شده
تنها نگین تو شدم

بی بال و بی پر در سفر
از هر چه سایه خسته تر
هر خط آخر پشت سر
تا اولین تو شدم
من بهترین تو شدم

گوگوش:gol:
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
k.m.r.c شعر ها و ترانه های محلی اشعار و صنايع شعری 44

Similar threads

بالا