ترانه ها و تصنیف ها...

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تصنیف در خیال از استاد محمدرضا شجریان



شعر : مولوی
آهنگ : مجید درخشانی
دستگاه : شور
متن تصنیف :
آمده ام که سر نهم
عشق تو را به سر برم
ور تو بگویی از کرم
نی شکنم شکر برم
نی شکنم شکر برم
آمده ام چو عقل و جان
از همه دیده ها نهان
تا سوی جان و دیدگان
مشعله ی نظر برم
مشعله ی نظر برم
آن که ز زخم تیر او
کوه شکاف می کند
پیش گشادِ تیر او
وای اگر سپر برم
وای اگر سپر برم
در هوس خیال او
در هوس خیال او
همچو خیال گشته ام
وز سر رشک نام او
نام رخ قمر برم
نام رخ قمر برم
اوست نشسته در نظر
من به کجا نظر کنم
اوست گرفته شهر دل
من به کجا سفر برم
من به کجا سفر برم
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]دانلود تصنیف در خیال[/FONT]
 
آخرین ویرایش:

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد



باران (با صدایِ ویگن)


ببار ای نم نم باران، زمین خشک را تر کن

سرود زندگی سر کن

دلم تنگه... دلم تنگه...

بخواب ای دختر نازم، به روی سینه بازم

که همچون سینه سازم

همش سنگه... همش سنگه...

نشسته برف بر مویم، شکسته صفحه رویم

خدایا؛ با چه کس گویم ؛ که سر تا پای این دنیا

همش ننگه... همش ننگه...
شعر از " کارو"
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
بود آيا كه خرامان به درم باز آيي
گره از كار فرو بسته ما بگشايي
نظري كن كه به جان آمدم از دل تنگي
گذري كن كه خيالي شدم از تنهايي
گفته بودي كه بيايي چو به جان آيي تو
من به جان آمدم اينك تو چرا مي نايي
بسكه سوداي سر زلف تو پختم به خيال
عاقبت چون سر زلف تو شدم شيدايي
همه عالم به تو مي بينم و اين نيست عجب
به كه بينم كه تويي چشم مرا بينايي
پيش از اين گرد گري در دل من مي گنجيد
جز تو را نيست كنون در دل من گنجايي
جز تو اندر نظرم هيچكسي مي نايد
وين عجب تر كه تو خود روي به كس ننمايي
گفتي از لب بدهم كام عراقي روزي
وقت آن است كه به آن وعده وفا فرمايي

دستگاه: همايون خواننده:استاد شجريان سنتور :منصور صارمي شعر عراقي

گوش كنيدhttp://www.2mahal.com/g.htm?alid=2896
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
جمعه غمگين

جمعه غمگين

توي قاب خيس اين پنجرها
عكسي از جمعه غمگين ميبينم
چه سياه به تنش رخت عزا
تو چشاش ابراي سنگين ميبينم
داره از ابر سياه خون ميچكه
جمعه ها خون جاي بارون ميچكه
نفسم در نمياد جمعه ها سر نمياد
كاش مي بستم چشامو اين ازم بر نمياد
عمر جمعه به هزار سال ميرسه
جمعه ها غم بيداد مي كنه
آدم از دست خودش خسته ميشه
با لبهاي بسته فرياد مي كنه
جمعه وقت رفتنه موسم دل كندنه
خنجر از پشت ميزنه اون كه همراه منه
خواننده: فرهاد شعر :شهريار قنبري آهنگ :اسفنديار منفرد زاده
گوش كنيد :................http://www.2mahal.com/g.htm?alid=1027
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
چهره به چهره
اجرا : حافظیه شیراز ۱۳۵۶
دستگاه : شور
تنظیم کننده : استاد محمد رضا لطفی
گر به تو افتدم نظر
چهره به چهره رو به رو
شرح دهم غم تو را
نکته به نکته مو به مو
ساقی باقی از وفا
باده بده سبو سبو
مطرب خوش نوای را
تازه به تازه گو بگو
در پی دیدن رخت
همچو صبا فتاده ام
خانه به خانه در به در
کوچه به کوچه کوه به کوه
می رود از فراق تو
خون دل از دو دیده ام
دجله به دجله یم به یم
چشمه به چشمه جو به جو
ترانه سرا غزل :قره العین
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
توبه ها را بشکنید
توبه ها را بشکنید
میخانه ها را وا کنید ای باده خواران
پیمانه را احیا کنید ای مُل گساران
میخانه ها را وا کنید ای باده خواران
پیمانه را احیا کنید ای مُل گساران
باده در ساغر کنید، توبه ای دیگر کنید، خرقه از تن برکنید
توبه ها را بشکنید، توبه ها را بشکنید‌، آمد بهاران
توبه ها را بشکنید، توبه ها را بشکنید، آمد بهاران
یادی از آئین مستانی کنید
مست پنهانی کنید...
تا سحر پیمانه گردانی کنید
مست پنهانی کنید...
روز و شب معشوقه بازی های عرفانی کنید
مست پنهانی کنید...
مست پنهانی کنید، مست پنهانی کنید، همچون خماران
توبه ها را بشکنید، توبه ها را بشکنید، آمد بهاران
توبه ها را بشکنید، توبه ها را بشکنید، آمد بهاران
عاشقان غوغا کنید
غوغا کنید...
بر دل شیدا کنید
شیدا کنید...
یک نفس گر میتوان ساغر زدن
ساغر زدن...
پس چرا اندیشه فردا کنید؟!
غصه از سر وا کنید
پیمانه را احیا کنید، پیمانه را احیا کنید
ای بیقراران!
ای بیقراران!
توبه ها را بشکنید، توبه ها را بشکنید، آمد بهاران
توبه ها را بشکنید، توبه ها را بشکنید، آمد بهاران
میخانه ها را وا کنید ای باده خواران
پیمانه را احیا کنید ای مُل گساران
میخانه ها را وا کنید ای باده خواران
پیمانه را احیا کنید ای مُل گساران
باده در ساغر کنید، توبه ای دیگر کنید، خرقه از تن برکنید
توبه ها را بشکنید، توبه ها را بشکنید‌، آمد بهاران
توبه ها را بشکنید، توبه ها را بشکنید، آمد بهاران
توبه ها را بشکنید...
توبه ها را بشکنید...
توبه ها را بشکنید...


» ترانه سرا ( همای )» آهنگ ساز ( همای )» خواننده : گروه مستان همای» آلبوم : ملاقات با دوزخیان» آهنگ : توبه ها را بشکنیمگوش کنید
http://www.2mahal.com/g.htm?id=33623
 

snazari

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام نغمه جان سال نو مبارک و مرسی برای این تاپیک.......فقط اگه میشه لینک دانلود اهنگارم اگه پیدا کردی بزار.............;)
 

ie student

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا بهار دلنشين،آمده سوي چمن

اي بهار آرزو،بر سرم سايه فكن

چون نسيم نوبهار بر آشيانم كن گذر

تا كه گلباران شود،كلبه ي ويران من

بازآ ببين در حيرتم،بشكن سكوت خلوتم

چون لاله ي تنها ببين،در چهره داغ حسرتم

اي روي تو آيينه ام،عشقت غم ديرينه ام

بازآ چو گل در اين بهار،سر را بنه بر سينه ام


استاد بنان
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
بخت بیدار منی ، حسن گلزار منی
منم که را م تواَم ، اسیر دام تواَم
آ آ آ ، آ آ آ ، ای روی تو بهشت من
عشق تو سرنوشت من ، بازآ ، بازآ
عشق تو سرنوشت من ، بازآ ، بازآ
تو گلِ زیبای منی ، مِی من ، مینای منی
به خدا ای ماه درخشان ، روشنی شب های منیسحر امید منی ، من من خورشید منی
به خدا ای جلوه هستی ، زندگی جاوید منی
ای دل نور تو کو ؟ ای جان شور تو کو ؟
ای مه ، مهر و وفای تو ، کجا شد ؟
بی آن سلسله مو ، با من قصّه مگو
دل خواهان فنا شد ، چه به جا شد
بی شکیب و دل ، داده منم ، بی نصیب و آزاده منم
چون بی دلارامم ، بی صبر و آرامم
باشد چو افسانه ، آغاز و انجاممسحر امید منی ، من من خورشید منی
به خدا ای جلوه هستی ، زندگی جاوید منی
باز آ ، باز آ
تو گلِ زیبای منی ، مِی من ، مینای منی
به خدا ای ماه درخشان ، روشنی شب های منی
خواننده :استاد بنان آهنگ :اكبر محسني شعر نواب صفا دستگاه شور
گوش كنيد
http://www.2mahal.com/g.htm?id=14040
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
اهورا ایمان

اهورا ایمان


[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]«دلم گرفت»
دلم گرفت ای هم نفس
پرم شکست تو این قفس
تو این غبار، تو این سکوت
چه بی صدا، نفس نفس
*
از این نامهربونی ها دارم از غصه می میرم
رفیق روز تنهائی! یه روز دستاتو می گیرم
تو این شب گریه می تونی پناه هق هقم باشی
تو ای همزاد هم خونه ! چی می شه عاشقم باشی
*
دوباره من ، دوباره تو، دوباره عشق، دوباره ما
دو هم نفس، دو هم زبون، دو هم سفر، دو هم صدا
*
تو ای پایان تنهائی! پناه آخر من باش
تو این شب مرگی پائیز بهار و باور من باش
بذار با مشرق چشمات شبم روشن ترین باشه
می خوام آیینه خونه با چشات هم نشین باشه
[/FONT]
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
از در درآمدی و من از خود بدر شدم

گویی که از این جهان به جهان دگر شدم

(جمله اول درآمد)

گوشم به راه تا که خبر می دهد ز دوست

صاحب خبر بیامد و من بی خبر شدم

(جمله دوم درآمد)

گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق

ساکن شود، بدیدم و مشتاق تر شدم
(مویه)
چون شبنم اوفتاده بدم پیش آفتاب

مهرم به جان رسید و به عیوق بر شدم
(زابل)
دستم نداد قوت رفتن به پیش یار

چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم
(حصار)
تا رفتنش ببینم و گفتنش بشنوم

از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم

(پس حصار اشاره به مویه و فرود)
من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت

که اول نظر به دیدن او دیده ور شدم
(پهلوی)
او را خود التفات نبودش به صید من

من خویشتن اسیر کمند نظر شدم
(مخالف)
گویند روی سرخ تو سعدی که زرد کرد

اکسیر عشق در مسم آمیخت زر شدم

(منصوری-فرود)

خواننده:استاد شجريان كاست دستان...شعر سعدي ..دستگاه :چهار گاه..آهنگ:پرويز مشكاتيان
گوش كنيد:....http://www.2mahal.com/g.htm?alid=2469
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد

شد ز غمت خانه سودا دلم
در طلبت رفت به هر جا دلم
در طلب زهره رخ ماه رو
می نگرد جانب بالا دلم
فرش غمش گشتم و آخر ز بخت
رفت بر این سقف مصفا دلم
آه که امروز دلم را چه شد
دوش چه گفته است کسی با دلم
از طلب گوهر گویای عشق
موج زند موج چو دریا دلم
روز شد و چادر شب می درد
در پی آن عیش و تماشا دلم
از دل تو در دل من نکته‌هاست
آه چه ره است از دل تو تا دلم
گر نکنی بر دل من رحمتی
وای دلم وای دلم وا دلم
ای تبریز از هوس شمس دین
چند رود سوی ثریا دلم:gol:
خواننده:شهرام ناظری
آهنگ ساز:کیخسرو پور ناظری​
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
به شهر و دياري ببر تو مرا
که نور خدا باشه و من وتو

نباشه به دلها نشونه غم
امید و صفا باشه و من و تو

بریم اونجا که عشق و مستی خطا نباشه


تو سینه ها جای محبت ریا نباشه

به غیر خدا که مهربونه
نمیخوام دل دیگه بدونه
که با وفایی که با صفایی

از این خسته دل پروا نکن
مرا بیش از این رسوا نکن

الهی بمونی با مهربونی جدایی نگیری قدرم بدونی
که دنیا نداره وفایی

بمون بر سر پیمون من
تو بازی نکن با جون من

که دنیا سراب نقشی بر آب دو روز جوانی مثل حباب
نیرزه به یک رنج و آهی

به شهر و دیاری ببر تو مرا
که نور خدا باشه و من وتو

نباشه به دلها نشونه غم
امید و صفا باشه و من و تو

بریم اونجا که عشق و مستی خطا نباشه
تو سینه ها جای محبت ریا نباشه


به غیر خدا که مهربونه
نمیخوام دل دیگه بدونه
که با وفایی که با صفایی

اهنگ نور خدا ...آلبوم :بردي از يادم.....خواننده :عليرضا افتخاري
گوش كنيد:.....http://www.2mahal.com/g.htm?id=12219
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرغ سحر ناله سر کن
داغ مرا تازه تر کن
زآه شرر بار ، این قفس را
برشکن و زیر و زبر کن
بلبل پر بسته ز کنجه قفس درآ
نغمه آزادی نوع بشر سرا
وز نفسی عرصه این خاک توده را
پر شرر کن
ظلم ظالم ، جور صیاد
آشیانم داده بر باد
ای خدا ، ای فلک ، ای طبیعت
شام تاریک ما را سحر کن
نوبهار است ، گل به بار است
ابر چشمم ، ژاله بار است
این قفس چون دلم تنگ و تار است
شعله فکن در قفس ای آه آتشین
دست طبیعت گل عمر مرا مچین
جانب عاشق نگه ای تازه گل از این
بیشتر کن ، بیشتر کن ، بیشتر کن
مرغ بی دل ، شرح هجران
مختصر ، مختصر کن ، مختصر کن
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
بیدل وخسته دراین شهرم ودلداری نیست
غم دل با که توان گفت که غمخواری نیست

شب به بالین من خسته به غیرازغم دوست
زآشنایان کهن یار وپرستاری نیست

یارب این شهرچه شهریست که صد یوسف دل
به کلافی بفروشیم و خریداری نیست

فکر بهبودی خود ای دل بکن ازجای دگر
که اندراین شهر طبیب دل بیماری نیست

صفاي اشک و آهم داده اين عشق
دل دور از گناهم داده اين عشق
دو چشمونت يه شب آتيش به جون زد
خيال کردم پناهم داده اين عشق

چنون عاشق چنون ديوونه حالم
که مي خوام از تو و از دل بنالم
هنوزم با همين ديوونه حاليم
يه رنگم، صادقم، صافم، زلالم

تو که عشقو تو ویرونی ندیدی
شب سر در گریبونی ندیدی
نمی دونی چه دردی داره دوری
تو که رنگ پریشونی ندیدی

عزیز جونم، غم عشق تو کم نیست
سوای عشق تو هر غم که غم نیست
گله کردی چرا می نالم از درد
دیگه این ناله ها دست خودم نیست


چنون عاشق چنون ديوونه حالم
که مي خوام از تو و از دل بنالم
هنوزم با همين ديوونه حاليم
يه رنگم، صادقم، صافم، زلالم
آلبوم گلهاي غربت...خواننده :معين اصفهاني....دستگاه: افشاري..گوينده :مولود زهتاب
گوش كنيد:......
http://www.2mahal.com/g.htm?id=18851
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
بیا بنویسیم روی خاک . رو درخت

رو پر پرنده . رو ابرا

بیا بنویسیم روی برگ . روی آّب

توی دفتر موج . رو دریا

بیا بنویسیم که خدا ته قلب آینه است

مثل شور فریاد یا نفس تو حصار سینه است

با همیشه موندن وقتی که هیچی موندنی نیست

اوج هر صدای عاشقه که شکستنی نیست

با صدام میام . همه جا تو رو مینویسم

روی آینه گریه هام . گونه های خیسم

ای که معنی اسم تو آسمون پاکه

ریشه صدام . نبض عشق . زیر پوست خاکه

بیا بنویسیم ...

توی خواب خاک . ریشه ها موسم شکفتن

همصدای من میخونن وقت از تو گفتن

چشم بستمو تو بیا به سپیده وا کن

با ترانه نفسات باغچه رو صدا کن

با صدام میام . همه جا تو رو مینویسم....




مهستی

گوش دهید
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
خواهم كه بر مویت ، مویت ، مویت
هر دم زنم شانه ، هر دم زنم شانه
ترسم پریشان كند بسی حال هركسی
چشم نرگست مستانه مستانه ، مستانه مستانه

خواهم كه بر چشمت ، چشمت ، چشمت
هر دم كشم سرمه ، هر دم كشم سرمه
ترسم مجنون كند بسی مثل من كسی
چشم نرگست مستانه مستانه ، مستانه مستانه

یه شب بیا منزل ما
حل كن تو صد مشگل ما
ای دلبر خوشگل ما
دردت به جان ما شد
روح و روان ما شد

خواهم بر ابرویت ، رویت ، رویت
هر دم كشم وسمه ، هر دم كشم وسمه
ترسم كه مجنون كند بسی مثل من كسی
چشم نرگست مستانه مستانه ، مستانه مستانه

خواهم كه بر رویت ، رویت ، رویت
هر دم زنم بوسه ، هر دم زنم بوسه

ترسم كه نالان كند بسی حال هر كسی
چشم نرگست مستانه مستانه ، دیوانه دیوانه

آلبوم بي بي گل خواننده :معين اصفهاني شعر و اهنگ:عارف قزويني تنظيم :كاظمي عالمي
گوش كنيد :
http://www.2mahal.com/g.htm?id=3718
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد


خانه سودا
[FONT=times new roman, times, serif]همایون شجریان[/FONT]​




[FONT=times new roman, times, serif]شد زغمت خانه ی سودا دلم، در طلبت رفت به هر جا دلم
فرش غمش گشتم و آخر ز بخت، رفت بر اين سقف مصفا دلم
در طلبِ زهره رخ ماهرو، می نگرد جانب بالا دلم
[/FONT]

[FONT=times new roman, times, serif]فرش غمش گشتم و آخر ز بخت، رفت بر اين سقف مصفا دلم
از طلبِ گوهرِ گویای عشق، موج زند ، موج ، چو دریا دلم
آه که امروز دلم را چه شد، دوش چه گفته است کسی با دلم
از دلِ تو تا دل من نکته هاست، آه چه ره است از دل تو تا دلم
گر نکنی بر دل من رحمتی، وای دلم ، وای دلم ، وای دلم
[/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]خانه سودا[/FONT]

[FONT=times new roman, times, serif]آلبوم نسیم وصل [/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]با صدای همایون شجریان [/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]شاعر مولانا[/FONT]​
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
لحظه ی خدافظی به سینه ام فشردمت

اشک چشمام جاری شد دست خدا سپردمت

دل من راضی نبود به این جدایی نازنین

عزیزم منو ببخش اگه یه وقت آزردمت

گفتی به من غصه نخور می رم و بر ميگردم

همسفر پرستو ها ميشم و بر ميگردم

گفتی تو هم مثل خودم غمگینی از جدایی

گفتی تا چشم هم بزنی میرم و برمیگردم

عزیز رفته سفر کی برمیگردی

چشمونم مونده به در کی برمیگردی

رفتی و رفت از چشام نور دو دیده

ای ز حالم بی خبر کی برمیگردی

غمگین تر از همیشه به انتظار نشستم

پنجره ی امیدمو هنوز به روم نبستم

پرستو های عاشق به خونشون رسیدن

اما چرا عزیز دل هر گز تو رو ندیدن

گفتی به من غصه نخور می رم و بر ميگردم

همسفر پرستو ها ميشم و بر ميگردم

گفتی تو هم مثل خودم غمگینی از جدایی

گفتی تا چشم هم بزنی میرم و برمیگردم

عزیز رفته سفر کی برمیگردی

چشمونم مونده به در کی برمیگردی

رفتی و رفت از چشام نور دو دیده

ای ز حالم بی خبر کی برمیگردی

آهنگ لحظه خدا حافظي از البوم مهتاب عشق ...خواننده :حميرا
شعر آهنگ و تنظيم:بابك رادمنش
گوش دهيد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
اشک مهتاب >>> محمد رضا شجریان
به من گفتی که دل دریا کن ای دوست
همه دریا از آن مـا کن ای دوست
دلــم دریا شد و دادم بـه دستت
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست

کنار چشمه ای بودیم در خواب
تو بـا جامی ربـودی ماه از آب
چو نوشیدیم از آن جـام گـــوارا
تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب
تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب

تن بیشه پـر از مهتــابه امشب
پلنـگ کوه ها در خوابـه امشب
به هر شاخی دلی سامان گرفته
دل من در تنم
بی تابـه امشب
دل من در تنم بی تابـه امشب

به من گفتی که دل دریا کن ای دوست
همـــه دریا از آن مـا کـن ای دوست
دلــم دریـــا شد و دادم بـه دستت
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست

"سیاوش کسرایی"
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
آتـــشـــــی در سـیـــنــــــه دارم جـــــاودانـــی
عـمـــر مــن مـرگیـســت نـامــش زنــدگــانـــی
رحمتــی کــن کــز غـمــت جـــان مـی‌سپـــارم
بـیـــش از ایـن مـن طـاقــــت هــجـــران نــدارم
کـی نهـی بـر سـرم پـای ای پــری از وفــاداری
شد تمام اشک من بس در غمت کرده‌ام زاری
نــوگـلـــــی زیـبـــــا بـــود حـســـن و جــوانـــی
عطــر آن گــل رحـمـــت اســت و مهــربــانـــی
نــا پـسـنـــدیــــــده بــــود دل شـکــســتــــــن
رشـتــــــه‌ی الـفــــت و یـــاری گـســســتـــــن
کــی کـنـــی ای پــری تـــرک سـتـمــگــــــری؟
می‌فکنـــی نظـری آخــر به چشــم ژالــه بــارم
گـــر چـــه نـــــاز دلــبـــــــــران دل تـــــازه دارد
نـــــــاز هـــــم بـــــر دل مـــــن انـــــــدازه دارد
حـیــــفُ گــر تـرحمــی نمی‌کنـی بر حــال زارم
جـز دمـی کـه بگـذرد کـه بگـذرد از چــاره کارم
دانمـــت که بر سـرم گـذر کنـی به‌رحمــت امـا
آن زمان کـه بر کشــد گیاه غـم سـر از مــزارم
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدا مارو برای هم نمیخواست فقط میخواست همو فهمیده باشیم

بدونیم نیمه ما ماله ما نیست فقط خواست نیمه مونو دیده باشیم

تموم لحظه های این تب تلخ خدا از حسرت ما با خبر بود

خودش مارو برای هم نمیخواست خودت دیدی دعامون بی اثر بود

چه سخته ماله هم باشیم و بی هم، می بینم میری و می بینی میرم

تو وقتی هستی اما دوری از من نه میشه زنده باشم نه بمیرم

نمی گم دلخور از تقدیرم اما تو میدونی چقدر دلگیر این عشق

فقط چون دیر باید می رسیدیم داره رو دست ما میمیره این عشق
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تندی رگبار از تو
سر پناه یار از تو
قلب بر دیوار از من
شهر بی حصار از تو
گونه ی تبدار از من
بغض چشمه سار از تو

خواب گندم زار از تو
بخشش و ایثار از تو
هق هق بسیار از من
تردی بهار از تو
اسب بی سوار از من
قصه ی فرار از تو

نفس نفس بودن من از تو
شکفتن و گفتن من از تو
مرورم کن خط به خط از نو

بیا ببین در چه حالم از تو
ببین ببین چه زلالم از تو
بیا شعر محال من شو
این ترانه ها از تو
درس و بزم یار از تو
خواب این سفر از من
راه ناکجا از تو

خواب گندم زار از تو
بخشش و ایثار از تو
هق هق بسیار از من
تردی بهار از تو
اسب بی سوار از من
قصه ی فرار از تو

ترانه:ازتو از البوم :انسوس بي سو خواننده:شكيلا شعر :شهريار قنبري
گوش دهيد
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
این چه عشقی ست که در دل دارم ؟
من از این عشق چه حاصل دارم ؟
می گریزی ز منو در طلبت
باز هم کوشش باطل دارم
باز لب های عطش کرده ی من
عشق سوزان تو را می جوید
می تپد قلبمو با هر تپشی
قصه ی عشق تو را می گوید
بخت اگر از تو جدایم کرده
می گشایم گره از بخت چه باک
ترسم این عشق سرانجام مرا
بکشد تا به سرا پرده ی خاک
خواننده: معین
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
پنجره
باز کن پنجره را و به مهتاب بگو
صفحه ذهن کبوتر آبي است
خواب گل مهتابي است

اي نهايت در تو، ابديت در تو
اي هميشه با من، تا هميشه بودن
باز کن چشمت را تا که گل باز شود
قصه زندگي آغاز شود
تا که از پنجره چشمانت، عشق آغاز شود
تا دلم باز شود، تا دلم باز شود

دلم اينجا تنگ است، دلم اينجا سرد است
فصلها بي معني، آسمان بي رنگ است
سرد سرد است اينجا، باز کن پنجره را
باز کن چشمت را، گرم کن جان مرا

اي هميشه آبي اي هميشه دريا
اي تمام خورشيد اي هميشه گرما
سرد سرد است اينجا باز کن پنجره را
اي هميشه روشن، بازکن چشم به من

خواننده: معین
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من از جهانی دگرم
من از جهانی دگرم
ساقی از این عالم واهی رهایم کن...رهایم کن
ساقی از این عالم واهی رهایم کن...رهایم کن
نمی خواهم در این عالم بمانم
نمی خواهم در این عالم بمانم
بیا از این تن آلوده و غمگین جدایم کن...جدایم کن
تو را اینجا به صد ها رنگ می جویند
تو را اینجا به صد ها رنگ می جویند
تو را با حیله و نیرنگ می جویند
تو را با نیزه ها در جنگ می جویند
تو را اینجا به گرد سنگ می جویند
تو جان می بخشی و اینجا به فتوای تو می گیرند جان از ما
تو جان می بخشی و اینجا به فتوای تو می گیرند جان از ما
نمی دانم کی ام من ...نمی دانم کی ام من
آدمم روحم خدایم یا که شیطانم
تو با خود آشنایم کن...تو با خود آشنایم کن
اگر روح خداوندی دمیده در روان آدم و حواست
اگر روح خداوندی دمیده در روان آدم و حواست
پس ای مردم....پس ای مردم
خدا اینجاست...خدا در قلب انسانهاست
به خود آ ...به خود آ تا که دریابی خدا در خویشتن پیداست
خدا در خویشتن پیداست...
همای از دست این عالم
پر پرواز خود بگشود و در خورشید و آتش سوخ
همای از دست این عالم
پر پرواز خود بگشود و در خورشید و آتش سوخت
خداوندا بسوزانم ...خداوندا بسوزانم...همایم کن...همایم کن
نمی خواهم در این عالم بمانم
بیا از این تن آلوده و غمگین جدایم کن...جدایم کن
من از جهانی دگرم...
خواننده :گروه هماي مستان شاعر وآهنگ ساز:هماي آْلبوم :ملاقات با دوزخيان اهنگ :من از جهاني دگرم

گوش دهيد
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
قسم به عشق

بی تو ای روشنگر شبهای من
بوسه میزد ناله بر لبهای من
در بلور اشک من یاد تو بود
در سکوت سینه فریاد تو بود
مخمل سرخ شفق رنگ تو داشت
پرده های ساز اهنگ تو داشت

تو شادیه گذشتمی وقت سعید رفتمی
تو این هیاهوی غریب بهونه یه قشنگمی
گفتی نگو دوست دارم حرفتو باور ندارم
اشتباه می کنی بازم اشتباه می کنی بازم
دوست دارم قدر خدا قدر تمام قصه ها
تو رو قسم به عشقمون تو رو قسم به عشقمون
یه شب دیگه پیشم بمون یه شب دیگه پیشم بمون
چرا تو باور نداری حرف دل عاشقمو
چرا تو تنها میزاری دستهای سرد خستمو
بیا که با صدایه تو مهر سکوت و می شکنم
هزار هزار شعر و غزل نخونده فریاد میزنم


معین
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
نياز نيم شبی دفع صد بلا بکند
عتاب يار پری چهره عاشقانه بکش
که يک کرشمه تلافی صد جفا بکند
ز ملک تا ملکوتش حجاب بردارند
هر آن که خدمت جام جهان نما بکند
طبيب عشق مسيحادم است و مشفق ليک
چو درد در تو نبيند که را دوا بکند
تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار
که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند
ز بخت خفته ملولم بود که بيداری
به وقت فاتحه صبح يک دعا بکند
بسوخت حافظ و بويی به زلف يار نبرد
مگر دلالت اين دولتش صبا بکند
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
تو بي نهايت شب وقتي نگات ميخنديد
چشماي خيره من اندوه تو نميديد
چرا غريبه بودم با غربت نگاهت
تصويرمو نديدم تو چشم بي گناهت
كاشكي براي قلبت يه آسمون ميساختم
روح بزرگ تورو چرا نميشناختم
تو آينه گريه ميكرد وقتي تو رو شكستم
ستاره پشت در بود وقتي درها رو بستم
تو بودي و سكوت و غروب سرد پاييز
باغچه رو زير و رو كرد ابراي سرد پاييز
حالا منه غريبه دنبال تو ميگردم
با قلب آسموني كمك كن تا برگردم

 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
k.m.r.c شعر ها و ترانه های محلی اشعار و صنايع شعری 44

Similar threads

بالا