هوالحقبراي من اتفاق افتاد و بخاطراينكه علت جواب منفي مو بهش نمي خواستم بدونه كاري كردم كه ازم بدش بياد البته خيلي موفق نبودم ولي مسأله رو راحتر قبول كرد
دوست ندارم دل كسي رو بشكنم، خدا دل كسي رو كه دل يكي رو بشكونه ميشكونه
تمام تلاشم واسه اين بود كه دلش نشكنه
چهار نفر. هر چهارتاشونو ناراحت کردم. ولی الان پشیمونم.
پس بقیش کو؟متاسفانه متاسفانه خیلیا
نمیدونم چرا ولی در کل مردا زود ........
پس بقیش کو؟
بقیش و بگم مردا میریزن من و میزنن
خوب نمیشه که زندگیمونو برای کسی که دوستش نداریم خراب کنیم ، من صریحا گفتم دوستت ندارم و فرد دیگری رو دوست دارم ، یادش بخیر
کدوم احساس؟از همه خانوما خواهش میکنم وقتی با این مساله روبرو شدن.
هیچ وقت غرور یه پسر رو زیر پا نذارند. متاسفانه خیلیها بدون توجه به احساسات پسر به راحتی اون احساسات رو زیر پا میذارند.
خواهشا با این قضیه منطقی برخوردکنید.
چرا نمیدونی هان
خوب از كجا بدونم؟؟؟
قیافت و اونجوری نکن باور نمیکنم بگو زود
آخه اگه كسي هم شده باشه تاحالا به خودم نگفته كه...
ناسلامتي من پسر بيدم
تا حالا شده کسی عاشقت بشه؟ولی تو عاشقش نباشی یا حتی اونو نخوای ولی اون به شدت و از صمیم قلب تو رو دوست داشته باشه؟اگه اینجوری بشه چیکار می کنین چطوری به طرف می گین نمی خواینش و به درد هم نمی خورین؟جوری که نه اون ناراحت شه و نه خودتون مجبور باشین این عشق یه طرفه رو بپذیرین
شما لازم نیست کاری کنیآخ چه تاپیک توپی زدی....شرمنده تنکس ندارم.....
بد شانسی من...هرکه لز من خوشش میاد من هیچ علاقه ای بهش ندارم...و هر که من ازش خوشم میاد هیچ علاقه ای به من نداره!!!!
مثلا یکی از فامیلامون از من خوشش میاد...مادرش هر جور بود شوهرش داد رفت ولیس هنوزم وقتی منو میبینه سوتی میده چند بار جلو شوهرش تابلو بازی دراورد که من از شدت خجالت جا گذاشتم رفتم...نمیدونم باید چیکار کنم!!!
اخی نازی!!!!!!!
این تاپیکووووووو که دیدم یادش افتادم!!!!
میدونی چیه همش با یه تلفن ساده شروع شد که اشتباه گرفته بودم بعدش این موضوع از طرف اون انقده کش پیدا کرد که با هم دوست شدیم......بعدش که همدیگرو دیدیم من زیاد ازش خوشم نیومد ولی اون خیلی خیلی خیلی ازم خوشش اومده بودش!!!!!
ااااااااگه ادامه بدم بغضم میگیره هااااااااااااا!!!!!
خیلییییییییی سخت بود خیلی خیلی خیلی خیلی.....
بعد یه هفته باهاش به طرز خیلی بدی تموم کردم!!!!!
بعدش اسمشو گزاشتم رو بلک لیست گوشیم که هیچوقت نتونه شمارمو بگیره!!!!(به جون مامانم که عزیزترین کس تو زندگیمه همه اینکارا به خاطر خودش بود چون من زیاد دوسش نداشتم .....میتونستم مثه دخترای بی وجدان ادای عاشقارو در بیارموووو از عشقش سواستفاده کنم ولی نمی خواستم با احساساتش بازی کنم!!!!)
بعده 3 ماه بر حسب اتفاق دوباره با هم صحبت کردیم......دیگه ادامشو نمی گم!!!!