به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از یـِک جـايي بِه بـَعد ،
ديـگه نـَـهـ دَسـتـُ پـا ميـ زَنيــ ...
نَهـ بـالـ بـالـ ميزَنـيـــ ...
نَهـ دِلـ دِلـ ميکُنيــ ...
نَهـ داد و بيـداد ميکنيــ ...
نَهـ گِريهـ ميکُنيــ ...
نَهـ مُشتـِتـو ميکوبيـ تو دیـوار ...
نَهـ سََرِتو میزَنيـ بـِهـ ديـوار ...
نَهـ . . .
اَز يهـ جاييـ بـِهـ بَعد فَقَط سُکوتـ ميکُنـيـــ ..

 

Behnegar_mehraz8

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتی نیستی
هوای خانه به منفی بی نهایت می رسد...
خواهش می کنم بخاطر دل من نه، بخاطر تعادل هوای کره زمین....
بمان !!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز



تمام غصه هایی که برایت خوردم را بالا آوردم!
طعم بیهودگی میداد...!
دلم را بالا می آورم
با این انتخابش...!
 

vajiheh.kh

عضو جدید
هيچ كس..

هيچ كس..

هيچ كس..
اين شعرها ديگر براي هيچ كس نيست
نه در دلم انگار جاي هيچ كس نيست
آنقدر تنهايم كه حتي دردهايم
ديگر شبيه دردهاي هيچ كس نيست
حتي نفسهاي مرا از من گرفتند
من مرده ام، در من هواي هيچ كس نيست
دنياي مرموزيست ما بايد بدانيم
كه هيچ كس اينجا براي هيچكس نيست
بايد خدا هم با خودش رو راست باشد
وقتي كه ميداند خداي هيچكس نيست
من ميروم هر چند ميدانم كه ديگر
پشت سرم حتي دعاي هيچكس نيست
نجمه زارع
 
آخرین ویرایش:

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
وقتی که تمام شیرها پاکتی اند !
وقتی همه ی پلنگ ها صورتی اند !
وقتی که دوپینگ پهلوان می سازد !
ایراد مگیر
عشق ها ساعتی اند . . .
 

Behnegar_mehraz8

عضو جدید
کاربر ممتاز
دست هایم به آرزوهایم نمی رسند
آرزوهایم بسیار دورند
ولی درخت سبزم می گوید
امیدی هست، خدایی هست
این بار برای رسیدن به آرزوهایم
یک صندلی زیر پایم می گذارم
شاید این بار
دستم به آرزوهایم برسد



 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برگرد از احساس خالی عشق

در گوشه خاک خورده دلم

برگرد بر تن زخمی دل

برگرد از بغض ابرهای بهاری

تا بشویی این غم ماندنی را

برگرد از واژهای شکسته

بر گرد از شیشه ترک خورده قاب

به سوی ندامت

به سمت نهایت

در ساده ترین عبارت

برگرد به سوی من ...
 

Behnegar_mehraz8

عضو جدید
کاربر ممتاز
میدانی،
یکوقت هایی باید

روی یک تکه کاغذبنویسی
:
"
تعطیل است!"
وبچسبانی پشت شیشه ی افکارت
...
بایدبه خودت استراحت بدهی

درازبکشی
دستهایت رازیرسرت بگذاری

به آسمان خیره شوی

وبیخیال سوت بزنی

دردلت بخندی به تمام افکاری که

پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند

آنوقت باخودت بگویی

«
بگذارمنتظربمانند!!»

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
همه دارو ندارمو

هر چی که داشتمو نداشتمو

همرو به پات گذاشتمو

همه برگامو سوزندمو

غرورمو که شکوندمو

ترانه هامو که خوندمو

حالا که با شعر دنیا دیگه مثل تو نداره

تنها موندمو

دلم میخواد که برگردی بگی بد کری کردی که منو تنها گذاشتی

بگی دوستم میداشتی

دلم میخواد که برگردی بگی بد کاری کردی که منو دیوونه کردی

بگی که بر میرگردی

من رو حرف تو حساب کرده بودمو

همه عشقارو جواب کرده بودمو

از همه قشنگی های زندگی

تنها تورو انتخاب کرده بودمو

دلم میخواد که برگردی بگی بد کری کردی که منو تنها گذاشتی بگی دوستم میداشتی
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو می تونی با موندنت یخ دلمو اب کنی
می تونی اشک وتوچشام واسه همیشه خواب کنی
تومی تونی بزاری من دوباره زندگی کنم
یااینکه با نبودنت زندگیموخراب کنی
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتی تو نیستی بغض کوری مدام مشت به حنجره ام می کوبد



و رنگ تشویش را در فضای اندیشه ام تکثیر می کند



و من ساده گم می شوم در کوچه پس کوچه های حیرانی



و همه ی آن چیزهایی که بودنت را در باورم اثبات میکند,



همراه تمام خاطرات کودکی ام بر باد می رود...



وقتی تو نیستی همه ی جاده هایی که دستهای مرا به تو می رسانند,



به بن بست می رسند. و تمام حرفهایم درد می شوند



و نا گفته هایم در محبس سینه می پوسند...



وقتی تو نیستی حجم تخیلم پر می شود از تیرگی و ظلمت



و شانه های ترد طاقتم زیر سنگینی باور محال نبودنت



ترک بر می دارد...



وقتی تو نیستی خیال پرواز تا ابد در من می شکند



و دیگر حتی رویایی حباب وار از مرز ادراکم گذر نمی کند



وفتی تو نیستی... من سرشار از نبودنم...
تونیستی که ببینی چگونه پیچیده است طنین شعر ترانه تو درنگاه من
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آيـينـه پرسـيــد که چـرا ديــر کرده است نکند دل ديگري او را سير کرده است
خنديدم و گفتم او فقط اسير مـن است تنـها دقـايقي چند تأخيـر کـرده است
گفتــــم امـــروز هـــوا ســـرد بوده است شـايد موعد قــرار تغييـر کـــرده است
خنـديــد بــه ســادگيـــم آيـيـنـه و گفـت احساس پاک تو را زنجيـر کرده است
گفتم از عشق من چنين سخن مگوي گفت خوابـي سال‌ها ديــر کرده است
در آيـيـنـه به خـود نـگاه مـي‌کنــم ـ آه ! عشـق تو عجيب مــرا پيـر کرده است
راست گفـت آيـيـنـه کـه منتظـــر نباش او بـــراي هميـــشه ديـــر کـرده است
 

pede palang

عضو جدید
دلا دیدی چقدر دنیاخسیسه
واسه کمتر کسی خوب مینویسه
یکی لبهاش غرق خنده
یکی چشماش تو خوابم خیس خیس
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باران کـه می بـارد......

دلـم بـرایت تنـگ تـر می شـود.....

راه می افـتم ...

بـدون ِ چـتـر ...

من بـغض می کنـم ....

آسمـان گـریـه...
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
این روزا عادت همه رفتن ودل شکستنه
دردتموم عاشقاپای کسی نشستنه
این روزا مشق بچه ها یه صفحه اشفتگی
گردروی اینه ها فقط غم زندگیه
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شاهد مرگ غم انگیز بهارم چه کنم
ابر دلتنگم اگر زار نبارم چه کنم
نیست از هیچ طرف راه برون شد ز شبم
زلف افشان تو گردیده حصارم چه کنم
از ازل ایل و تبارم همه عاشق بودند
سخت دلبسته ی این ایل و تبارم چه کنم
من کزین فاصله غارت شده ی چشم تو ام
چون به دیدار تو افتد سرو کارم چه کنم
یک به یک با مژه هایت دل من مشغول است
میله های قفسم را نشمارم چه کنم
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
شاهد مرگ غم انگیز بهارم چه کنم
ابر دلتنگم اگر زار نبارم چه کنم
نیست از هیچ طرف راه برون شد ز شبم
زلف افشان تو گردیده حصارم چه کنم
از ازل ایل و تبارم همه عاشق بودند
سخت دلبسته ی این ایل و تبارم چه کنم
من کزین فاصله غارت شده ی چشم تو ام
چون به دیدار تو افتد سرو کارم چه کنم
یک به یک با مژه هایت دل من مشغول است
میله های قفسم را نشمارم چه کنم
مر30من این شعررو خیلی دوست دارم
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
جای نگاه عاشقت یه کم تو خونه خالیه
این روزا کار ادما دلهای پاک وبردنه
بعدش اونو گرفتن و به دیگری سپردنه
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جای نگاه عاشقت یه کم تو خونه خالیه
این روزا کار ادما دلهای پاک وبردنه
بعدش اونو گرفتن و به دیگری سپردنه
با خاطره ها آمده ای باز به سويم؟

گر آمده ای از پی آن دلبر دلخواه

من او نيم، او مرده و من سايه اويم

من او نيم، آخر دل من سرد و سياه است

او در دل سودازده از عشق شرر داشت

او در همه جا، با همه کس، در همه احوال

سودای تو را ای بت بی مهر! به سر داشت

من او نيم، اين ديده من گنگ و خموش است

در ديده او آن همه گفتار، نهان بود

وان عشق غم آلود در آن نرگس شبرنگ
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
چشم خمارخویش را برهمه باز میکنی
نوبت ماکه می رسداین همه ناز می کنی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در این کرانه‌ی تلخ
تنها دست‌های توست که من را می‌فهمد
و بهار را با سرانگشت‌ آب‌های جهان
سر ریز می‌کند بر شاخه‌هایم،
تا هزار بار زنده شوم
از باد و باران
با هزار ستاره بر بال‌هایم.


چای بنفشه دم می‌کنیم
سرشار از عطر لیمو
که افشرده‌ایم بر نفس‌هایمان؛
زیر درخت نارنج...
و تو با من که اشک ریزانم سایه‌نشین می‌شوی!
دست‌های معجزه‌ات
عشق در آستین دارد
شیرین کن این کرانه‌ را!
تنها چشم‌های توست که من را می‌شناسد
و مرواریدباران می‌کند
سینی مرصع لحظه‌هایم را...


تنها قلب توست که با سنت دریا
من را به خواب‌های ماه می‌کشد؛
و تو دم به دم برایم می‌خوانی:
بهار که بیاید...
بهار که بیاید...
بهار که بیاید...

شیوا فرازمند
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
بهترین چیز رسیدن به نگاهیست که از حادثه عشق تراست
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چه مفت باختم
خودم را
به خودم!
دلم برای خودم
تنگ شده.
خودم که روزی
ابر ها زیر پایم
جا خوش میکردند،
نه خودم که زیر باران
حسرت چتری را...
خیس می شوم و باز
دلم به حال خودم
می سوزدکه
می سوزم و می سازم
با خودم.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بالِشــِ خودَم را تَرجیح میدهم!!!
شانه هایت مِثه بالشــ های مسافرخانه می مـــانَد
خوبـــ میدانم ســـَر هاﮮ زیادﮮ را
مهمان بوده...
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
دست من نیست سربه هربالشی که می گذارم خواب ترا بیدار می شوم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جای تو خالیست...
هزاران کلمه در جای خالی ات ریختم اما جای خالی تو پر نشد...!
هیچ چیز جای تو را پر نمی کند...
هیچ چیز.....!
تو از جنس بی نهایت بودی!
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
غیرتم با تو چنان است که گر دست دهد نگذارم که بیایی به خیال دگری
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتـــی مــــــرا " شمــــا " خطابــ میکنی!

منــــی که تـا دیــــروز عـــــــــــزیز دلـتــــــــ . بودم
درد دارد ،
درد . .

 

پریماه جون

عضو جدید
به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد
و به مجنون و به لیلا شدنش می ارزد
دفتر قلب مرا واکن و نامی بنویس
سند عشق به امضا شدنش می ارزد
گرچه من تجربه ای از نرسیدن هایم دارم
اماکوشش رود به دریا شدنش می ارزد..
 

Similar threads

بالا