kolaqermezi
عضو جدید
اول از خودم شرو ميكنم...
دوران دبيرستان..روز معلم بود...
البته دوستان اغفالم كردن باتخم مرغ زديم تو سر معلم بيچاره از همه جا بي خبر...
اولش كه از در كلاس اومد تو تخم مرغارو دستمون ديد فك كرد از اين تخم مرغاييه كه داخلش كاغذ رنگيه اما خبر نداشت كه تخم مرغه داخلش خالي نشده...
.
.
.
اما بعدش از خجالتمون در اومدو مارو از كلاس پرتمون كرد بيرون....
يه سريم با بچه ها چسب رازي ريختيم روي صندلي معلم ...انصافنم راضي بوديم چون بعدش معلم چسبيد به صندلي....عجب چسبي بود....
دوران دبيرستان..روز معلم بود...
البته دوستان اغفالم كردن باتخم مرغ زديم تو سر معلم بيچاره از همه جا بي خبر...
اولش كه از در كلاس اومد تو تخم مرغارو دستمون ديد فك كرد از اين تخم مرغاييه كه داخلش كاغذ رنگيه اما خبر نداشت كه تخم مرغه داخلش خالي نشده...
.
.
.
اما بعدش از خجالتمون در اومدو مارو از كلاس پرتمون كرد بيرون....
يه سريم با بچه ها چسب رازي ريختيم روي صندلي معلم ...انصافنم راضي بوديم چون بعدش معلم چسبيد به صندلي....عجب چسبي بود....