مرسی.
بله ما نمیتونیم انرژی رو به وجود بیاریم و همینطور نمیتونیم ماده رو به وجود بیاریم و این میزان در جهان ثایت هست. به هرحال این چیزی هست که علم فیزیک امروز میگه. انرژی نه از بین میره و نه به وجود میاد بلکه از شکلی به شکل دیگر تبدیل میشه. فکر کنم در فیزیک راهنمایی این قانون رو یاد گرفتیم.
البته در همون علوم و نه فیزیک راهنمایی یاد گرفتیم در سیستمهای هسته ای جرم و انرژی به هم قابل تبدیل اند!
فکر کنم حد اقل یکبار هم که شده فرمول بسیار مغروف انیشتین رو دیده باشید! در مورد تبدیل
جرم به انرژی!
E=mc2
من نمیفهمم چرا میگید نمی تونه از اول بوده باشه و باید حتما چیزی غیر از ماده اون رو آفریده باشه. این رو لطفا مشخص کنید بر اساس کدوم اصل فلسفی یا فیزیکی بیان میکنید برای اینکه من تا حالا نشنیدم. اگر میگید خدا اینها رو آفریده پس خدا از کجا اومده و اگر خدا نیازی به آفریننده نداشته و از اول بوده چرا نمیتونیم بگیم که ماده از اول بوده. و اون ماده ی اولیه میشه خدای ما. همون ماده ای که اولین بار جهان از اون به وجود اومد و تمام این کهکشان ها و جهان از اون سرچشمه میگیره. آیا این رو به عنوان خدا قبول خواهید کرد ؟
چی نمیتونه از اول بوده باشه؟ چی غیر از ماده اون رو افریده باشه؟
خیلی گنگ حرف میزنید! شما اومدی ادعا کردی حتماً یک زمان مبدا داشتیم و زمان بینهایت نیست!
خوب ما میگیم پیش از زمان صفر چی بوده؟
خوب مساله اینه که ما نمیگیم خدا اینها رو افریده!
دوست عزیز! هیچ دانشمند و فیزیک دانی ادعا نداره ماده ازلی بوده!
نه منطق و نه علم این مساله رو قبول نمیکنند!
ماده در مقطعی در زمان به وجود اومده! به همین راحتی و اون زمان به مفهوم مطلق کلمه زمان، مبداً زمان نبوده!
تا اونجایی که من در مورد زمان میدونم... زمان از لحظه ی تشکیل جهان اندازه گیری و شروع شده... یعنی 13.7 میلیارد سال پیش. قبل از تشکیل جهان زمان معنایی نداشته. ولی بنده باز هم متوجه منظورت نمیشم که از این موضوع چطور دارید در اون تئوری خودتون در مورد خدا استفاده میکنید چون تمام اینها فاقد پایه های منطقی هستند و میشه به ماده هم اونها رو ربط داد.
اونچه شما به عنوان مبداء زمان مطرح میکنید یک مفهوم قراردادیه! مثل مبداً تاریخ هجرت یا میلادی!
قرار دادی که برای محاسبه عمر جهان مادی گذاشته شده! این مفهوم مبداء زمان مطلق نیست! نمیتونید بر اساس هیچ اصل فیزیکی و فلسفی یک زمان صفر رو در نظر بگیرید!
زمان یک مفهوم ازلیه! نمیشه برای مفهوم مطلق زمان ( و نه مبداء زمان) یک ابتدای قراردادی تعریف کرد! شما بگید یک ثانیه قبل از این مبداء چی بوده؟
بابا در فلسفه هر مذهبی این یک اصل پذیرفته شده است که خداوند شما ابدی و ازلیه!
و از انجا که افریده نشده پس باید موجود میبوده! و در هر مقطع زمانی واجب الوجود بوده!
حرف من اینه! پیش از مبداء زمان مورد ادعایی شما چی بوده؟ هیچی؟ پس ایا خدا هم نبوده؟ عدم مطلق؟ ایا خدا از عدم مطلق افریده شده؟
من سعی کردم بی طرفانه قضاوت کنم و جبهه گیری هم نکنم.
به نظر من تئوری شما کمی بدون پشتوانه هست. یعنی میشه به راحتی اون رو رد کرد برای اینکه دارید برای اثبات خدا از مسئله ای استفاده می کنید که برای انسان ناشناخته هست. ماده ی سازنده ی جهان ... تشکیل جهان و تولد زمان ... اینها همه و همه مطالب پیچیده ای هستند که هنوز برای ما ناشناخته هستند. به هر حال اگر با این استدلال ها میشد خدا رو اثبات کرد یا اون رو رد کرد مطمئن باشید تا کنون دانشمندان بزرگی مثل داکینز یا هاوکینز این کار رو کرده بودند.
من متوجه نمیشم! شما دارید خدا رو اثبات میکنید یا ما؟
جالبه که هر دو همزمان معتقدیم ماده ازلی نیست! خوب ماده که ازلی نیست! و البته در مورد مبداء طمان اختلاف نظر داریم!
راستش شما نظرات ثابت و قابل اتکایی ندارید!
معتقدید ماده افریده شده ولی وجود ماده اولیه رو قبول ندارید! معتقدید زمان مبداء داره و تولد جهان رو قبول ندارید!
در مورد دانشمندان مذکور! باور کنید اونها خدا رو رد کردند!
یک لطفی بکنید لطفاً ! تئوری من رو رد کنید!
جهانی که شما دارید بهش اشاره میکنید زمانی معنا دار میشه که بیگ بنگ اتفاق افتاد. انسان هنوز از شکل وجودی جهان قبل از بیگ بنگ اطلاعی نداره. اصلا نامی هم براش نیست. بهتره بگیم توده ی قبل از بیگ بنگ. به هر حال همونطور که عرض کردم زمان از لحظه ی بیگ بنگ معنا دار میشه.
همونطور که عرض کردم بله زمان قراردادی از زمان رخداد بیگ بنگ محاسبه میشه!
خوب شما بفرمایید توده قبل از بیگ بنگ چی بوده؟ در پیش از زمان صفر چه چیزی وجود داشته!
اینکه انسان فطرتا نیاز به وجود موجودی فرای بشری داره اونهم به دلیل ضعف درونی دلیل بر وجود خدا نیست. صرفا به دلیل اینکه شما احساس تشنگی می کنید و به آب نیاز دارید آب به وجود نمیاد. اون زمان هست که توهم به وجود میاد و سراب هم شما رو هیچ وقت به مقصد نمی رسونه.
بنده ترجیح میدم اضطراب داشته باشم ولی دست به دامان موجودی خیالی نشم.
بله. درسته. و من هم فکر میکنم این دوستمون اصلا اهمیتی به خدای ابراهیمی نمیده. تنها چیزی که اینجا اهمیت داره الآن خود خدا هست و نه صفاتی که به اون نسبت میدیم. اگر بخواهیم در مورد صفات خدا صحبت کنیم کلا جهت بحث تغییر میکنه و اصلا به نفع خدا پرستان هم نیست که بیاد در مورد صفات خدا بحث کنند. همین اثبات وجود خدا خودش به اندازه ی کافی مشکل آفرین و سخت هست.
بله میتوایم موجودی بیافرینیم. پس خیال کردید کلونینگ چی هست ؟ فکر کردید تا چند سال دیگه علم به جایی نخواهد رسید که تمام کلید های اصلی دی ان ای رو شناسایی بکنه ؟ و اون زمان انسان نه تنها میتونه موجوداتی رو خلق کنه بلکه میتونه موجوداتی خلق کنه خیلی کامل تر و دانا تر از اینی که الآن میبینید. برتر و توانا تر از انسان ها.
اون دو برهانی رو هم که نام بردید خیلی وقته رد شدند.
این تئوری که گفتم برای وجود ماده اولیه حالا هرچند که برای توجیه سکولار هستش احتمالآ درست در میاد.این چیزی که گفتم انقدر ساده بود که هرکسی میتونه چنین ایده ای رو داشته باشه منتها از لحاظ اثبات تجربی غیر ممکنه.حالا نمی دونم چطور ممکنه که غیر از این باشه.مگه میشه که ماده ای از ماده ای دیگه ساخته نشده باشه و اون نیز به همین ترتیب.این ایده بیشتر جنبه فلسفی داشت.حالا من که بعید می دونم غیر از این باشه.حالا تو هم از هر شیمی دان دیگه ای که خواستی بپرس.هر چند که دموکریت هم یک چیزی تو همین مایه ها با موضوع متفاوت رو پیدا کرد
شاید من اشتباه میکنم! این بخش یک نقل قول بوده که اشتباهی وارد پست شما بوده نیست؟
اینها فقط میتونه اظهارات یک بی خدا باشه!
میتونید این نکته رو معلوم کنید که این پست مال شما بوده یا نه؟
من خیلی قشنگ زمان و خدا رو اثبات کردم.حالا ما باخداها میدونیم که خدا آخرین چیز هست.اما چطوری؟
شما که تا حدی فیزیک خوندی ریاضی خوندی تابع خوندی میدونی که ما زمان های منفی نداریم.زمان حتمآ یک مبدایی داره.غیر از اینه به من بگو؟ این که میگن ماده بی نهایت بوده یعنی زمان می تونه بی نهایت به عقب برگرده .در صورتی که می دونیم چنین چیزی ممکن نیست در علم ریاضی و فیزیک.پس ماده و انرژی یک مبدا دارند.
اگه مبدا داشته باشند قبل از اون زمان منفی است که میدونیم که زمان منفی بی نهایت میتونه به عقب برگرده.خدا هم در این بی نهایت عقب مسلمآ بوده پس خدا در اینجا تونسته بی نهایت بوده باشه .که خود خدا هم آخرین دلیل هستش.چون یک چیز ماورای طبیعه هستش و یک نیروی فوق العاده زیاد که بی نهایت بوده.
در مورد اینکه شما خدا رو اثبات کردی یا نه بگذارید ما نظر بدیم!
زما منفی نداریم قبول! ولی زمان صفر هم نداریم! اون مبداء افرینش شما یک مفهوم قراردادیه!
ماده بینهایت نبوده! فکر کنم قبلاً این رو ذکر کردم!
توی این قسمت اخر تئوری شما دقیقاً هیچ اثری از منطق نیست! شما میگی ما زمان منفی نداریم ولی در زمان منفی خدا وجود داشته؟
اینو میشه واضح تر توضیح بدی!؟
حالا شما نظرتو در مورد این زمان بده تا برسه به بقیش.آیا نظرم و ایده هام در مورد زمان درست بود.البته این زمان و این جور چیزا رو تو یه کتاب فیزیک خوندم از خودم در نیاوردم.
اگه زمان مبدا داشت احتمال وجود خدا قطعی هستش.
حالا فقط باید شما تایید کنید.در این صورت تا حد زیادی اثبات من منطقی هستش.
شما تحقیقات زیادی در مورد خدا کردید و مطمئن هستم که شما جزو بنده های خاص خدا خواهید بود هرچند که اونو نشناختید ولی شاید از بنده به خدا نزدیک تر باشید.چون خدا علم و نظم و ایمان را دوست میدارد و شما مجهز به اسلحه علم هستید.
خوب اینم از نظر ما در مورد زمان! که در واقع نظر شما رو تایید نمیکنه!
زمان بدون شک مبداء نداره!