آيا قرآني كه الان در دست ماست تحريف شده است؟

P.Guardiola

اخراجی موقت
جناب فکر کنم فرمونت کج شده توی این تاپیک و ایضا جناب شادیاخ
اینجا مسئله تحریف قرآن عزیز هستش نه اثبات این کتاب آسمانی
شما در اثبات اینکه این کلام غیر انسان هستش هنوز دارید می لنگید ، هنوز در خود اصل اسلام مشکل دارید اونوقت اومدید چسبیدید به اینکه آیا تحریف شده با نشده؟!!!!
اصلا گیریم تحریف شده ؟!
خوب که چی ؟!
اگه تحریف شده که باید بگم شما پس دارید به چیز هایی گیر می دید که اصلش چیز دیگه ای هستش و دفاع ما هم به خاطر همون حوری هاست که شما بهتر می شناسیش و می خوایم دین رو توجیح کنیم
اگر هم تحریف نشده که باید بگم ازطرف خدایی هست هستی بخش که نام جلاله اش الله هست ، چون چیزی رو آورده که حقیقت و واقعیته . نگاه نکرده به این که همه چیز رو گل و بلبل نشون بده، همه چیز های برای انسان رو گذاشته ( حتی برای شما که دست آویزی داشته باشی برای گیر دادن به دین !!!! )
قربون اون کله کچلت ، اگه تحریف می کردند ، لااقل جوری تحریف می کردند که حضرات نیان و به اون آیه ها گیر بدن!!!
لااقل می رفتند اون جایی رو که به مذاق شما و سایر همفکرانت ، خیلی خوش اومده و دست آویزی شده تا بهانه ای بنی اسرائیلی بتراشید برای رد اسلام رو حذف می کردند تا یه تو دهنی بخورید . ایراد خنده دار نگیرید
در ضمن همین طور شما و همین طور آقای شادیاخ رو در تاپیکی که در مورد امامت امام علی ابن ابی طالب دیدیم که با عطر افشانی هایتان ثابت کردید که دچار تناقض هستید
وقتی که اسلام رو نمی پذیرید چه جوریه که در مورد امامتش که وارد اصول مذهب میشه نظر میدید؟! ( اگه نظری دارید در مورد خود اسلام بگید ، نه اینکه بیاید بگید : خوب اینجاش اینجوری و اونجاش اونجوری؟! )
در ضمن حرف های جناب شادیاخ رو هم طوطی وارد تکرار نکنید این بیانات رو ایشون هم گفته بودند در جواب من و در همین تاپیک که البته قابل جواب دادن نیست
قوانین ایران بر اساس اسلام عزیز هستش
و اامامان و هرآنکس و هر آنچیزی که عزیز شده فقط و فقط و فقط به صرف اینست که خدا آنها رو عزیز چون در راستای خدا هستند ( حالا شما و جناب شادیاخ بپر وسط هی بگو الله!!! )
................
خوب به نظر جنابتان آیه هایی که آوردین ، چیه ؟
تحریف شده؟!
نشده ؟؟؟
چیه بالاخره؟
اگه شده چی بوده اصلش؟!
اصلا گیریم اضافه شده بعدا!؟
خوب این مسلمانان خونریز و خون خوار و به خصوص این صفویه های منحرف ِ به دیوار خورده! اونا رو عوض نکردند؟! اونا که می تونستن حذف کنند و تحریف کنند چرا اینجا ها رو سانسور نکردند؟!

چرا ادبیاتت اینقدر پرخاشجویانه بود؟:eek:
یکی معتقد به تحریف جزئی هست یکی هم میتونه معتقد به تحریف کلی.
تحریف کلی هم یعنی اینکه فرد دچار عرفان بشه و آنچه به ذهنش رو میرسه رو ناشی از وحی بدونه !!!
مثل کتب خیلی از بزرگان مثل سعدی و حافظ و... که کتابشون نه تنها چیزی کم نداره بلکه جامع تر هم هست، اما چون یقین یافته بودن نبوت ختم شده !!!! فکر اینکه بهشون وحی میشه رو هم نمیکردن.

شما متریالیست رو پذیرفتی که با دینت ردش میکنی؟
این چه سفسطه ای هست که انجام میدی هرکس چیزیو پذیرفت حق داره نقدش کنه.:cry:

اما در مورد اون نوشته هایی که از احزاب بود بحث تحریف نبود، بلکه بحث زمینی بودنش به مراتب از چیزای دیگه مشهود تره.
وگرنه در کل هم قضیه همینه.
اما اگر جایی بگه غیبت بد هست فکر میکنین کلام خداس اونارو مثال نزدم.


صفویه و سایر رهبران شما نیازی نیست چیزی رو عوض کنن چون مخاطب اونها عوام هست.
به عوام صاف بگی تو الاغی اما این کلام خداست، کیف میکنه و میگه خدا منظورش از خر حمال هست و من افتخار میکنم حمال رحمت الهی باشم !!!!

اگه مخاطب ادیان خواص بودن مطمئن باش عوضش میکردن.
ولی چون در دین یا عوام داریم یا سوء استفاده چی، پس محتوا هرچی باشه با تفسیر دهان عوام رو میبندن و سوارش میشن.
 

P.Guardiola

اخراجی موقت
خوشحالیم تو ایران اشخاصی هستند که عقلشون به کمال رسیده.:smoke:

فرزاد جان اگه میشه در مورد اون احزاب نظر بدین و علت پرداختن خدایی که بهش باور داری به مسائل شخصی محمد.
مثلا اینکه پیامبر شما بره پیش مسلمین و بگه من اگر از کنیزی خوشم اومد حق دارم برای خودم داشته باشمش و دختران عمه و خاله و... این چه چیزی به مسلمانان آنروز میافزوده؟
مسلمانان امروز پیش کش.
 

محمد ساوه

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
فرزاد جان اگه میشه در مورد اون احزاب نظر بدین و علت پرداختن خدایی که بهش باور داری به مسائل شخصی محمد.
مثلا اینکه پیامبر شما بره پیش مسلمین و بگه من اگر از کنیزی خوشم اومد حق دارم برای خودم داشته باشمش و دختران عمه و خاله و... این چه چیزی به مسلمانان آنروز میافزوده؟
مسلمانان امروز پیش کش.

شما اصلا از اعتقادای اسلام هیچی نمیدونید
 

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
میگن اگه می خوای یه چیزو بد کنی یا خراب کنی نتوپ بهش فقط کافیه بد ازش دفاع کنی.... دوستانی که تخصص ندارن لطفا چیزی نگن!

خدارو شکر خدا خودش بلده چطور قرآنو حفظش کنه لازم نیست شما دفاع کنید

فعلا عمل لازمه
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام ...........مسائل بسیاری مطرح شده .......بنده به دو مورد مهم اشاره میکنم

اولا خطاب به کسانی که غیر عامدانه سعی دارند بگویند قرآن کتابی نوشته یک انسان است!

در خود قرآن این آیه هست

وَ ما كُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذاً لارْتابَ الْمُبْطِلُونَ (عنکبوت/48)
تو هرگز پيش از اين كتابى نمى‏خواندى، و با دست خود چيزى نمى‏نوشتى، مبادا كسانى كه در صدد (تكذيب و) ابطال سخنان تو هستند، شك و ترديد كنند.

در این ایه شریفه به طور صریح خواندن و نوشتن پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم تا قبل از بعثت نفی میشود. و با توجه به علتی که این موضوع را پر اهمیت کرده است یعنی :"إِذاً لارْتابَ الْمُبْطِلُونَ". معلوم میشود که این نخواندن و ننوشتن ناشی از بی سواد بودن پیامبر بوده است.


در برهه تاريخي قبل از بعثت پيامبر صلي الله عليه و اله وسلم هيچ گزارش تاريخي مبني بر اينكه پيامبر ص اهل خواندن و نوشتن بوده است وجود ندارد يا هيچ گزارشي مبني بر اينكه پيامبر ص نزد كسي خواندن و يا نوشتن اموخته باشد وجود ندارد. و به همين خاطر اكثر قريب به اتفاق انديشمندان مسلمان در اينكه پيامبر سواد نداشته است هم نظر هستند.
ممكن است كسي بگويد صرف عدم وجود چنين گزارشهايي دليل بر بي سواد بودن ايشان نيست.
بايد گفت بله اين درست است ولي در مورد پيامبر اين عدم گزارش همراه است با قرينه است :
اول؛
همانطور كه اشاره شد دشمنان پيامبر از هيچ تهمتي براي تضعيف جايگاه او فروگذار نبودند، در حالي كه هيچ موردي مبني بر اينكه محمد گفته هايش را از كسي ياد گرفته و يا در جايي خوانده است وجود ندارد.
دوم؛
زندگي شخصي و فردي افراد برجسته تاريخ معمولا به صورت دقيق گزارش ميشود با جزئيات؛ مثلا در مورد خود پيامبر ص مسائل مختلف دوران كودكي و جواني ايشان ثبت و ضبط شده است و هر گز از سواد اموختن ايشان گزارشي مطرح نشده است.
سوم؛
با توجه به ساختار خاص فرهنگي كل شبه جزيره عربستان پديده سواد خواندن و نوشتن در بين انها غريب بود و حتي در عصر پيامبر اسلام صنعتي نوپا به حساب مي امد. از اين رو افراد با سواد معروف و شناخته شده بودند و دست بر قضا نام همه انهايي كه در مكه با سواد بودند در تاريخ ثبت شده است و حتي نحوه ياد گيري و اينكه از چه كساني اموخته اند نيز موجود است. ولي در بين ايشان نيز نامي از رسول خدا ص وجود ندارد.

در مقابل بسياري از مستشرقين و افرادي كه تاريخ اسلام را مورد تحقيق قرار داده اند به اين مطلب اعتراف كرده اند از جمله :

كارلايل در كتاب معروف الابطال مى‏گويد:
يك چيز را نبايد فراموش كنيم و آن اينكه محمّد هيچ درسى از هيچ استادى نياموخته است؛ صنعت خط تازه در ميان مردم عرب پيدا شده بود.

فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ كَلِماتِهِ وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (158/اعراف)
پس ايمان بياوريد به خدا و فرستاده‏اش، آن پيامبر درس نخوانده‏ اى كه به خدا و كلماتش ايمان دارد و از او پيروى كنيد تا هدايت يابيد.


اما در مرود عدم تحریف قرآن .......اولا دوستانی که مدعی هستند دلیل علمی و تاریخی خودشون رو بیارن......اگر دلیل عقلانی و تاریخی ندارند .....پس حتما کتاب علامه حسن زاده آملی رو در این باره گیر بیارند و بخونن .......اگر واقعا دنبال دانستن هستند نه لجبازی و به جان هم انداختن پیروان ادیان الهی
خب فکر کنم کتاب بالا رو مطالعه کنید حتما شک شما بر طرف میشود.
موضوعاتی که کتاب به آنها پرداخته است:
1. نخستين زمزمه تحريف قرآن از حنجره چه كسى برخاست ؟
2. پيشگفتار مولف
3. چرا مى گوئيم قرآن تحريف نشده
4. ترتيب آيات و سوره ها توقيفى است
5. يك بحث لغوى
6. توقيفى بودن آيات و سوره ها
7. چگونگى نظم و ترتيب سوره ها
8. قرآن را صحابه جمع نكرده اند
9. پيوند آيات به يكديگر
10. ثمره فقهى
11. بسم الله الرحمن الرحيم جزو همه سور قرآن است
12. اجماع
13. تكرار آيات
14. چرا سوره برائت بسم الله ندارد
15. چند ثمره فقهى
16. ترتيب سوره هاى قرآن
17. اشخاصى كه در زمان پيغمبر قرآن را جمع آورى كرده بودند
18. بيان
19. على عليه السلام نخستين جمع آورى كننده قرآن است
20. تنظيم سوره ها به اجتهاد صحابه نبوده
21. على عليه السلام قرآن را به ترتيب نزول جمع آورى كرده
22. هم اكنون قرآن بر طبق قرائت على عليه السلام قرائت مى شود
23. مزيت قرائت عاصم
24. دليل روشن بر اين كه عثمان از قرآن چيزى كم و زياد نكرده ، بلكه مردم را بر يكقرائت جمع كرده
25. شيوه نگارش قرآن
26. نمونه هايى از شيوه نگارش اوليه قرآن
27. چرا رسم الخط حروف قرآن مخالف با قواعد رسم الخط ديگران مى باشد؟
28. قرائت قرآن بر طبق هفت قرائت متواتر است
29. چند نمونه
30. شماره آيات و حروف قرآن
31. علت اختلاف شماره آيات در قرآنها
32. طرح ريزى قواعد دستورى علم نحو در قرآن
33. سنگسار و دوراندازى پندارها و ياوه گوئيها
34. سرگشتگى وليد بن مغيره در وصف قرآن
35. اخبارى كه از تحريف قرآن سخن گفته اند
36. گره خوردن سر نوشت محدث نورى و ابن شنبوذ به هم
37. خدا نگهدار كتاب خويش است
38. نظر سيد مرتضى

http://shiabooks.ir/1389/09/24/post-149/

از لینک بالا میتونید دانلود کنید

اما موارد کلی تر رو هم در عین حال میگم .......تا دوستان بیشتر توجه کنند .....اونهایی که صرفا برای دشمنی حرف بزنند که بعید میدونم توجهی بکنند ........به همین خاطر مخاطبین اصلی بنده کسانی هستند که شک به دلشون راه افتاده نه افرادی که کلا به دنبال بوق و کرنا کردن این چنین مسائل اونم به صورت یکجانبه هستند
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی از دلایل بسیار مهم در این باره خود آیه قرآن کلام الله است

«إنّا نحن نزّلنا الذکر و إنّا له لحافظون؛ ما قرآن را نازل کردیم و ما خود نگهدار آن خواهیم بود».
حجر .......... آیه 9
از این جا معلوم می شود که اگر جن و انس و تمام قدرت‌ها بر ایجاد تحریف در قرآن متحد شوند، هیچ کاری از پیش نخواهند برد. از این رو خدا فرمود: «همانا این قرآن، کتابی نفوذ‌ناپذیر است که نه از پیش رو و نه از پس، باطل به آن راه ندارد و از جانب خداوند حکیم و ستودنی نازل گشته است»
فصلت (41) آیه41 و 42

نکته دوم:

عقل انسان حكم مي كند كه احتمال هر گونه تغيير و تبديل از قرآن كريم به دور است، زيرا قرآن كتابي است كه از روز اوّل مورد عنايت و اهتمام مسلمانان بوده . قرآن براي مسلمانان همه چيز بوده است: قانون اساسي، دستور عمل زندگي، برنامه حكومت، كتاب مقدس آسماني و رمز عبادت و بندگي.

با دقت در اين موضوع روشن مي شود كه اصولاً كم و زياد در آن امكان نداشته است.
قرآن كتابي بود كه مسلمانانِ نخستين همواره در نمازها، در مسجد، در خانه، در ميدان جنگ، به هنگام رو به رو شدن با دشمنان و به عنوان استدلال بر حقانيت مكتب از آن استفاده مي كردند.

از تواريخ اسلامي استفاده مي شود كه تعليم قرآن را مِهر زنان قرار مي دادند. اصولاً تنها كتابي كه در همه محافل مطرح بوده و هر كودكي را از آغاز عمر با آن آشنا مي كردند و هر كس مي خواست درسي از اسلام بخواند، آن را به او تعليم مي دادند، قرآن مجيد بود.

آيا با چنين وضعي كسي احتمال مي دهد كه دگرگوني در اين كتاب آسماني رخ دهد؟ به خصوص با توجه به اين كه قرآن به صورت يك مجموع با همين شكل فعلي در عصر خود پيامبر جمع آوري شده بود(3) و مسلمانان سخت به يادگرفتن و حفظ آن اهميت مي دادند. اصولاً شخصيت افراد در آن عصر تا حد زيادي به اين شناخته مي شد كه چه اندازه از آيات را حفظ كرده باشد. شمار حافظان قرآن به اندازه اي زياد بود كه در تواريخ مي خوانيم در يكي از جنگ ها كه زمان ابوبكر واقع شد، چهارصد نفر از قاريان قرآن به قتل رسيدند. در داستان "بئر معونه" (يكي از آبادي هاي نزديك مدينه) و جنگي كه در آن منطقه در زمان حيات پيامبر(ص) اتفاق افتاد مي خوانيم كه جمع كثيري از قاريان در حدود هفتاد نفر شربت شهادت نوشيدند.

از اين مطالب روشن مي شود كه حافظان و قاريان و معلّمان قرآن آن قدر زياد بودند كه تنها در يك ميدان جنگ اين تعداد شربت شهادت نوشيدند.




 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
میگن اگه می خوای یه چیزو بد کنی یا خراب کنی نتوپ بهش فقط کافیه بد ازش دفاع کنی.... دوستانی که تخصص ندارن لطفا چیزی نگن!

خدارو شکر خدا خودش بلده چطور قرآنو حفظش کنه لازم نیست شما دفاع کنید

فعلا عمل لازمه

خب شما که تخصص دارید بیاید جواب بدید.
 

پروانه شیرازی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میگن اگه می خوای یه چیزو بد کنی یا خراب کنی نتوپ بهش فقط کافیه بد ازش دفاع کنی.... دوستانی که تخصص ندارن لطفا چیزی نگن!

خدارو شکر خدا خودش بلده چطور قرآنو حفظش کنه لازم نیست شما دفاع کنید

فعلا عمل لازمه

درسته که باید اونی که اهل هست بیادو دفاع کنه امااین هم نمیشه که ما یه گوشه بشینیمو نظاره گر ماجرا باشیم ماهم مسئولیم اون دنیا از ماهم پرسیده میشه ...پس باید تا اونجا که میتونیم از دینمون دفاع کنیم
 

شادیاخ

عضو جدید
سلام ...........مسائل بسیاری مطرح شده .......بنده به دو مورد مهم اشاره میکنم

اولا خطاب به کسانی که غیر عامدانه سعی دارند بگویند قرآن کتابی نوشته یک انسان است!

در خود قرآن این آیه هست
وَ ما كُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذاً لارْتابَ الْمُبْطِلُونَ (عنکبوت/48)
تو هرگز پيش از اين كتابى نمى‏خواندى، و با دست خود چيزى نمى‏نوشتى، مبادا كسانى كه در صدد (تكذيب و) ابطال سخنان تو هستند، شك و ترديد كنند.


ادعای بی سواد بودن پیامبر از این آیه چطور برداشت میشه ؟؟؟؟؟

1- با فرض قبول ادعای بی سوادی کم آدم بی سواد فاضل نداشتیم احتمالا اسم حیدر یغما ( خشتمال نیشابوری ) به گوشتون خورده باشه

2- در مورد باسواد بودن پیامبر اسناد زیادی هست که به یک نمونه اشاره می کنم

سعد بن عبد اللَّه، از احمد بن محمّد بن عيسى، از ابى عبد اللَّه محمّد بن خالد برقى، از جعفر بن محمّد صوفى نقل كرده كه وى گفت: از حضرت ابا جعفر محمّد بن على الرّضا عليهما السّلام سؤال كرده و محضرش عرضه داشتم:
اى فرزند رسول خدا، چرا نبىّ اكرم صلّى اللَّه عليه و آله به «امّى» موسوم شده‏اند؟
حضرت فرمودند: مردم در اين باره چه مى‏گويند؟
عرض كردم: گمانشان اين است كه چون پيامبر كتابت نمى‏دانستند به اين اسم خوانده شدند.
امام عليه السّلام فرمودند: دروغ پنداشته‏اند، از رحمت خدا دور باشند، اين سخن كجا صحيح مى‏باشد در حالى كه خداوند در كتاب محكم خودش مى‏فرمايد:
هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ (اوست خداى كه ميان عرب امّى «يعنى قومى كه خواندن و نوشتن نمى‏دانستند» پيغمبرى بزرگوار از همان مردم برانگيخت تا بر آنان آيات وحى خدا را تلاوت كند و آنها را از لوث جهل و اخلاق زشت پاك سازد و شريعت كتاب آسمانى و حكمت الهى بياموزد).
چگونه تعليم دهد چيزى را كه بلد نيست، به خدا سوگند رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله به هفتاد و دو زبان مى‏خواند و مى‏نوشت يا فرمود: به هفتاد و سه زبان مى‏خواند و مى‏نوشت.
و امّا اين كه به آن حضرت امّى گفتند به خاطر اين بود كه آن جناب از اهل مكّه بود و مكّه از امّهات و مهم‏ترين شهرها بود و همين مراد حقّ عزّ و جلّ است كه مى‏فرمايد:
لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى‏ وَ مَنْ حَوْلَها (و براى اين كه اهل مكه و حوالى و اطراف آن را انذار كند).
معاني الأخبار، ص: 546 مُحَمَّدٍ الصُّوفِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ الرِّضَا ع فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ سُمِّيَ النَّبِيُّ ص الْأُمِّيَّ فَقَالَ .... لَقَدْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَقْرَأُ وَ يَكْتُبُ بِاثْنَيْنِ وَ سَبْعِينَ أَوْ قَالَ بِثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِينَ لِسَاناً .....

علل الشرایع جلد1 ص 125

که البته امام ششم در این زمینه دچار اغراق شده

3- سپردن مسئولیت کاروان تجاری به یک آدم بی سواد تنها کار بی خردان محسوب میشه ، اگر محمد بن عبدالله بی سواد بود خدیجه کاروانش رو بهش نمی سپرد

در این ایه شریفه به طور صریح خواندن و نوشتن پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم تا قبل از بعثت نفی میشود. و با توجه به علتی که این موضوع را پر اهمیت کرده است یعنی :"إِذاً لارْتابَ الْمُبْطِلُونَ". معلوم میشود که این نخواندن و ننوشتن ناشی از بی سواد بودن پیامبر بوده است.

جواب داده شد

در برهه تاريخي قبل از بعثت پيامبر صلي الله عليه و اله وسلم هيچ گزارش تاريخي مبني بر اينكه پيامبر ص اهل خواندن و نوشتن بوده است وجود ندارد يا هيچ گزارشي مبني بر اينكه پيامبر ص نزد كسي خواندن و يا نوشتن اموخته باشد وجود ندارد. و به همين خاطر اكثر قريب به اتفاق انديشمندان مسلمان در اينكه پيامبر سواد نداشته است هم نظر هستند.
ممكن است كسي بگويد صرف عدم وجود چنين گزارشهايي دليل بر بي سواد بودن ايشان نيست.

این هم از بی اطلاعی شما یا محلی که مطلب رو برداشتید ناشی میشه

بايد گفت بله اين درست است ولي در مورد پيامبر اين عدم گزارش همراه است با قرينه است :
اول؛
همانطور كه اشاره شد دشمنان پيامبر از هيچ تهمتي براي تضعيف جايگاه او فروگذار نبودند، در حالي كه هيچ موردي مبني بر اينكه محمد گفته هايش را از كسي ياد گرفته و يا در جايي خوانده است وجود ندارد.

پیامبر در خانواده ای از بزرگان قریش رشد کرده همچنین سفرهایی به شام داشته و با ادیان مختلف آشنا شده ، بی سواد بودن این فرد قریب به ذهن نیست

دوم؛
زندگي شخصي و فردي افراد برجسته تاريخ معمولا به صورت دقيق گزارش ميشود با جزئيات؛ مثلا در مورد خود پيامبر ص مسائل مختلف دوران كودكي و جواني ايشان ثبت و ضبط شده است و هر گز از سواد اموختن ايشان گزارشي مطرح نشده است.

پیامبر بعد از 40 سالگی برجسته شد، و بعد در مورد دوران کودکی وی شروع شد به افسانه سرایی و دورغ پردازی که پذیرفتن اونها تنها از عوام برمیاد، اتفاقات دوران کودکی وی یک نمونش رو اینجا قرار میدم
شق الصدر
تاریخ یعقوبی این حادثه را چنین بیان می کند: گفته اند شیرآور محمد از طایفه ی بنی سعد ابن بکر ابن هوازن بوده است و عبدالمطلب او را به حارث ابن عبدالعزی ابن رفاعه ی سعدی شوهر حلیمه سپرده بود و تا (پیامبر) در میان آنها بود، برکاتش را در جان و مال خود مشاهده می کردند تا آنکه پیش آمدی برایش رخ داد و فرشته ای بصورت مردی نزد او آمد و شکمش را شکافت و درون او را هرچه بود شستشو داد، پس (حلیمه و شوهرش) بر او بیمناک شدند و او را نزد جدش عبدالمطلب بازگردانیدند و در این هنگام محمد 5 ساله و بقولی 4 ساله بود. در نقل دیگری حادثه ی شق صدر چنین آمده است: انس ابن مالک می گوید: «جبرئیل (ع) آمد نزد پیامبر (ص) و او به همراه دو کودک بازی می کرد، پس او را گرفت پس سینه ی او را شکافت و قلبش را خارج کرد و از قلبش علقه ای (تکه ی سیاهی) را خارج کرد و گفت: این بهره ی شیطان بود از تو (که با بیرون آوردن آن دیگر شیطان هیچ بهره ای از تو ندارد) سپس قلبش را با آب زمزم در تشتی از طلا شستشو داد و (آنرا در سینه اش قرار داد) زخم را بست و او را بر سر جایش برگرداند. در این مدت آن دو پسر (که پیامبر (ص) با ایشان بازی می کرد) به سمت مادرشان (حلیمه) دویدند و گفتند محمد مرد! همه به سمت محمد رفته و دیدند رنگ او عوض شده». سپس انس می گوید: «و من اثر آن جراحی را در سینه ی پیامبر (ص) مشاهده کرده بودم».
این ماجرا از زبان خود آن حضرت نیز نقل شده بدین ترتیب که وقتی پسر حلیمه آمد و به حلیمه گفت: دو مرد او را گرفتند که پیراهن سفید داشتند و شکم او را پاره کردند، در این هنگام حلیمه و همسرش به سمت پیامبر (ص) دویدند و از او پرسیدند: چه شده؟ حضرت (ص) فرمود: دو مرد آمدند نزد من و مرا به پهلو خواباندند و شکم مرا دریدند. زوج حلیمه به او گفت: اگر به این (نتیجه) رسیده ای که به عقل او آسیبی رسیده پس او را به خانواده اش برگردان. (فلذا حلیمه بر جان پیامبر ترسیده) و او را پیش مادرش می برد.

با فرض درستی این داستان به یک روان شناس مراجعه کنید و این داستان خیالی رو بدون نام بردن از کسی تعریف کنید تا نوع بیماری برای شما مشخص بشه.
سوم؛
با توجه به ساختار خاص فرهنگي كل شبه جزيره عربستان پديده سواد خواندن و نوشتن در بين انها غريب بود و حتي در عصر پيامبر اسلام صنعتي نوپا به حساب مي امد. از اين رو افراد با سواد معروف و شناخته شده بودند و دست بر قضا نام همه انهايي كه در مكه با سواد بودند در تاريخ ثبت شده است و حتي نحوه ياد گيري و اينكه از چه كساني اموخته اند نيز موجود است. ولي در بين ايشان نيز نامي از رسول خدا ص وجود ندارد.

در مقابل بسياري از مستشرقين و افرادي كه تاريخ اسلام را مورد تحقيق قرار داده اند به اين مطلب اعتراف كرده اند از جمله :

كارلايل در كتاب معروف الابطال مى‏گويد:
يك چيز را نبايد فراموش كنيم و آن اينكه محمّد هيچ درسى از هيچ استادى نياموخته است؛ صنعت خط تازه در ميان مردم عرب پيدا شده بود.

فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ كَلِماتِهِ وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (158/اعراف)
پس ايمان بياوريد به خدا و فرستاده‏اش، آن پيامبر درس نخوانده‏ اى كه به خدا و كلماتش ايمان دارد و از او پيروى كنيد تا هدايت يابيد.

پاسخ در بند اول ، بی سوادی دلیل بر عدم توانایی در سخنوری نیست.

در مورد کتاب هم نیاز به مطالعه هست اگر فرصت مطالعه داشتم نظرم رو میگم.
 

شادیاخ

عضو جدید
یکی از دلایل بسیار مهم در این باره خود آیه قرآن کلام الله است

«إنّا نحن نزّلنا الذکر و إنّا له لحافظون؛ ما قرآن را نازل کردیم و ما خود نگهدار آن خواهیم بود».
حجر .......... آیه 9
از این جا معلوم می شود که اگر جن و انس و تمام قدرت‌ها بر ایجاد تحریف در قرآن متحد شوند، هیچ کاری از پیش نخواهند برد. از این رو خدا فرمود: «همانا این قرآن، کتابی نفوذ‌ناپذیر است که نه از پیش رو و نه از پس، باطل به آن راه ندارد و از جانب خداوند حکیم و ستودنی نازل گشته است»
فصلت (41) آیه41 و 42

این که کتابی در مطالب خودش ادعا کنه غیر قابل تحریف هست سفسطه ای بیش نیست شما از ابتدا پست هارو مطالعه نکردید، این دلایل به شدت بچگانه و تنها به درد راضی کردن عوام میخوره ، شما کسی رو بیارید که مانند گلستان یا بوستان سعدی رو بیاره

نکته دوم:

عقل انسان حكم مي كند كه احتمال هر گونه تغيير و تبديل از قرآن كريم به دور است، زيرا قرآن كتابي است كه از روز اوّل مورد عنايت و اهتمام مسلمانان بوده . قرآن براي مسلمانان همه چيز بوده است: قانون اساسي، دستور عمل زندگي، برنامه حكومت، كتاب مقدس آسماني و رمز عبادت و بندگي.

با دقت در اين موضوع روشن مي شود كه اصولاً كم و زياد در آن امكان نداشته است.
قرآن كتابي بود كه مسلمانانِ نخستين همواره در نمازها، در مسجد، در خانه، در ميدان جنگ، به هنگام رو به رو شدن با دشمنان و به عنوان استدلال بر حقانيت مكتب از آن استفاده مي كردند.

از تواريخ اسلامي استفاده مي شود كه تعليم قرآن را مِهر زنان قرار مي دادند. اصولاً تنها كتابي كه در همه محافل مطرح بوده و هر كودكي را از آغاز عمر با آن آشنا مي كردند و هر كس مي خواست درسي از اسلام بخواند، آن را به او تعليم مي دادند، قرآن مجيد بود.

آيا با چنين وضعي كسي احتمال مي دهد كه دگرگوني در اين كتاب آسماني رخ دهد؟ به خصوص با توجه به اين كه قرآن به صورت يك مجموع با همين شكل فعلي در عصر خود پيامبر جمع آوري شده بود(3) و مسلمانان سخت به يادگرفتن و حفظ آن اهميت مي دادند. اصولاً شخصيت افراد در آن عصر تا حد زيادي به اين شناخته مي شد كه چه اندازه از آيات را حفظ كرده باشد. شمار حافظان قرآن به اندازه اي زياد بود كه در تواريخ مي خوانيم در يكي از جنگ ها كه زمان ابوبكر واقع شد، چهارصد نفر از قاريان قرآن به قتل رسيدند. در داستان "بئر معونه" (يكي از آبادي هاي نزديك مدينه) و جنگي كه در آن منطقه در زمان حيات پيامبر(ص) اتفاق افتاد مي خوانيم كه جمع كثيري از قاريان در حدود هفتاد نفر شربت شهادت نوشيدند.

از اين مطالب روشن مي شود كه حافظان و قاريان و معلّمان قرآن آن قدر زياد بودند كه تنها در يك ميدان جنگ اين تعداد شربت شهادت نوشيدند.





در مورد تاریخ قرآن و تعداد مصحف هایی که نوشته شده تحقیق کنید ، اختلافات از کجا ناشی میشه از اینجا که تکیه بر حافظه بوده و حافظه خالی از نقصان نیست ، در ضمن همینکه این کتاب قانون زندگی هم بوده می تونه دلیلی باشه بر تحریف بنابر امیال شخصی ، کشته شدن همون حافظان دلیلی شد بر جمع آوری قرآن ، اما اختلاف مصحف ها به حدی بود که برخی از آنها رو از بین بردند که ایجاد تفرقه نشه ، و در نهایت آنچه خلیفه ( حکومت ) در نظر داشت باقی ماند ، در مورد دلایل تحریف تحقیق کنید بعد از عدم تحریف دفاع کنید دوست عزیز
 

شادیاخ

عضو جدید
تحریف قرآن به معنای ابطال حجت خدا و نتیجتا معطل ماندن بندگاه خداست و این با حکمت خدا تضاد دارد

احتمالا در مورد تورات و انجیل الله فرض شما حکیم نبود ؟؟؟؟ کسانی که در بین ظهور ادیان زندگی کرده و مرده اند معطل نبوده اند که حجتی دروغین بهشون قالب شده؟؟؟؟؟؟؟ عاقلانه تر دلیل بیارید دوست من
 

t4t

عضو جدید
جناب فکر کنم فرمونت کج شده توی این تاپیک و ایضا جناب شادیاخ
اینجا مسئله تحریف قرآن عزیز هستش نه اثبات این کتاب آسمانی
شما در اثبات اینکه این کلام غیر انسان هستش هنوز دارید می لنگید ، هنوز در خود اصل اسلام مشکل دارید اونوقت اومدید چسبیدید به اینکه آیا تحریف شده با نشده؟!!!!
اصلا گیریم تحریف شده ؟!
خوب که چی ؟!
اگه تحریف شده که باید بگم شما پس دارید به چیز هایی گیر می دید که اصلش چیز دیگه ای هستش و دفاع ما هم به خاطر همون حوری هاست که شما بهتر می شناسیش و می خوایم دین رو توجیح کنیم
اگر هم تحریف نشده که باید بگم ازطرف خدایی هست هستی بخش که نام جلاله اش الله هست ، چون چیزی رو آورده که حقیقت و واقعیته . نگاه نکرده به این که همه چیز رو گل و بلبل نشون بده، همه چیز های برای انسان رو گذاشته ( حتی برای شما که دست آویزی داشته باشی برای گیر دادن به دین !!!! )
قربون اون کله کچلت ، اگه تحریف می کردند ، لااقل جوری تحریف می کردند که حضرات نیان و به اون آیه ها گیر بدن!!!
لااقل می رفتند اون جایی رو که به مذاق شما و سایر همفکرانت ، خیلی خوش اومده و دست آویزی شده تا بهانه ای بنی اسرائیلی بتراشید برای رد اسلام رو حذف می کردند تا یه تو دهنی بخورید . ایراد خنده دار نگیرید
در ضمن همین طور شما و همین طور آقای شادیاخ رو در تاپیکی که در مورد امامت امام علی ابن ابی طالب دیدیم که با عطر افشانی هایتان ثابت کردید که دچار تناقض هستید
وقتی که اسلام رو نمی پذیرید چه جوریه که در مورد امامتش که وارد اصول مذهب میشه نظر میدید؟! ( اگه نظری دارید در مورد خود اسلام بگید ، نه اینکه بیاید بگید : خوب اینجاش اینجوری و اونجاش اونجوری؟! )
در ضمن حرف های جناب شادیاخ رو هم طوطی وارد تکرار نکنید این بیانات رو ایشون هم گفته بودند در جواب من و در همین تاپیک که البته قابل جواب دادن نیست
قوانین ایران بر اساس اسلام عزیز هستش
و اامامان و هرآنکس و هر آنچیزی که عزیز شده فقط و فقط و فقط به صرف اینست که خدا آنها رو عزیز چون در راستای خدا هستند ( حالا شما و جناب شادیاخ بپر وسط هی بگو الله!!! )
................
خوب به نظر جنابتان آیه هایی که آوردین ، چیه ؟
تحریف شده؟!
نشده ؟؟؟
چیه بالاخره؟
اگه شده چی بوده اصلش؟!
اصلا گیریم اضافه شده بعدا!؟
خوب این مسلمانان خونریز و خون خوار و به خصوص این صفویه های منحرف ِ به دیوار خورده! اونا رو عوض نکردند؟! اونا که می تونستن حذف کنند و تحریف کنند چرا اینجا ها رو سانسور نکردند؟!

عصبانی نشو جوونم

بخونو بخند

...

با چهارتا لیچار اگه قرار بود اسلام زیر سوال بره که دور زمانی از صفحه رزوگار محو شده بود

...
 

شادیاخ

عضو جدید
عصبانی نشو جوونم

بخونو بخند

...

با چهارتا لیچار اگه قرار بود اسلام زیر سوال بره که دور زمانی از صفحه رزوگار محو شده بود

...

عصبانیت نشان دهنده منطق ضعیف در برابر فرد مقابل هست دوست عزیز
 

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
عمل به قرآن بهترین دفاع هستش و اونم بدون توجه به اهل بیت ممکن نیست.
درسته که باید اونی که اهل هست بیادو دفاع کنه امااین هم نمیشه که ما یه گوشه بشینیمو نظاره گر ماجرا باشیم ماهم مسئولیم اون دنیا از ماهم پرسیده میشه ...پس باید تا اونجا که میتونیم از دینمون دفاع کنیم
 

تاریک وتنها

عضو جدید
کاربر ممتاز
کشتن کافر و یا اهل کتابی که با شما وارد جنگ میشه (نرم یا سخت)و افراد دارای افکار انحطاطی(زمانی که تبلیغ افکارشون رو میکنن و اونو به سطح جامعه میکشن)مقدسه.
محل مناقشه بودن حکمی دلیل بر اشکال اون حکم نیست.و این مسئله تو قرن حاضر مورد مناقشه قرار گرفته و اونم بخاطر تبلیغات غرب و بی فکری افراد دورن جامعست.
حکم مهدور الدم بودن سلمان رشدی توسط اما خمینی هم از استراتژیک ترین احکام ایشون بوده هست.
بله اینو قبول دارم که شاید بعضی ها از روی افراط بعضی از اتقلابیون کشته شدن.همونایی که الان دارن تفریط میکنن(موسوی(اگه بخواید میتونم بیشتر هم توضیح بدم در مورد بعضی از افراط های ایشون)

این حرفتونو کامل توضیح بدین مقدس بودن رو کی تعیین کرده؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 

t4t

عضو جدید
عصبانیت نشان دهنده منطق ضعیف در برابر فرد مقابل هست دوست عزیز

یکم یواش تر خیلی داری گاز میدی

باور کن شما از جناب body gaurd عصبانی تر هستید ولی یه خشم پنهان ...

چرا از همه دنیا عصبانی هستی

من یه پست مثبت از شما ندیدم

اینقدر توی اسناد وکتابا یی که اونا ممکنه جای قرآن تحریف شده باشند دنبال نخود سیاه نگرد

فکر زندگیت باش

...
 

شادیاخ

عضو جدید
یکم یواش تر خیلی داری گاز میدی

باور کن شما از جناب body gaurd عصبانی تر هستید ولی یه خشم پنهان ...

چرا از همه دنیا عصبانی هستی

من یه پست مثبت از شما ندیدم

اینقدر توی اسناد وکتابا یی که اونا ممکنه جای قرآن تحریف شده باشند دنبال نخود سیاه نگرد

فکر زندگیت باش

...

ممنون دوست عزیز بنده به فکر زندگیم هستم
 

P.Guardiola

اخراجی موقت
با چهارتا لیچار اگه قرار بود اسلام زیر سوال بره که دور زمانی از صفحه رزوگار محو شده بود
...

خوب این برداشت شماست که پایداری اسلام رو به دلیل منطق قوی اون در برابر سایر استدلال ها میدونین.
علت پایداری اسلام فقط یک چیز هست:

مخاطب گسترده اش عوام هستند و اسلام تقریبا اکثر چیزهایی که عوام دوست دارند یا از آن وحشت دارند رو در خودش جای داده.
از نعمت های بهشتی و جوی عسل و حوری های چندین متری و زندگی جاودانه بگیر، تا قیر داغ و آهن مذاب و آتش جاودان.

چند درصد اونایی که از بچگی تو کشورای اسلامی رشد کردن حاضر میشن در برابر اینهمه پاداش و تهدید مقابل، چشم پوشی کنند؟

چند درصد بچه های دانشگاه امتحان اپن بوک با سئوالات از پیش تعیین شده رو میذارن کنار و دنبال امتحان جزوه بسته از چندین مرجع میرن که اساسش بر دانش باشه.
بهتره اول با خودت رو راست باشی بعدا نگاه کنی کسی که مخالفت میکنه جراتش بیشتره یا شماهایی که از کودکی مداحی کردین و میکنین.

اندیشمندان اسلامی از پورازغدی و عباسی و... جرات ندارن جلوی عوام با اندیشه های مخالف مناظره انجام بدن.
فقط جلوی دوربین های شخصی یکطرفه اونور رو میکوبن و خودشون رو بالا میبرن، هر وقت جرات مناظره جلوی عوام رو در مورد قرآن و اسلام پیدا کردین اونوقت میبینین گرایش آرام آرام به سمت حقیقت خواهد بود تا خیالات.
 

sayyedm

عضو جدید
Re: آيا قرآني كه الان در دست ماست تحريف شده است؟

پاداش دادن به انسانهای نیکوکار و عقاب انسانهای بدکار کاملا عقلانیه
اتفاقا اگه بهشت و جهنم نبود باید تعجب می کردیم
بسیاری از مسلمانان از خواص هستند.
اگه اسلام میخواست عوام فریبی کنه اینقدر در قرآن و روایات به تعقل و تفکر و تحصیل علم ترغیب نمی کرد
من که ندیدم امثال آقای ازغدی از مناظره فرار کنن
این حرف شما تهمت به ایشان است و پشت سر دیگران حرف زدن بسیار کار زشتی است
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام ...........مسائل بسیاری مطرح شده .......بنده به دو مورد مهم اشاره میکنم

اولا خطاب به کسانی که غیر عامدانه سعی دارند بگویند قرآن کتابی نوشته یک انسان است!

در خود قرآن این آیه هست


ادعای بی سواد بودن پیامبر از این آیه چطور برداشت میشه ؟؟؟؟؟

1- با فرض قبول ادعای بی سوادی کم آدم بی سواد فاضل نداشتیم احتمالا اسم حیدر یغما ( خشتمال نیشابوری ) به گوشتون خورده باشه

2- در مورد باسواد بودن پیامبر اسناد زیادی هست که به یک نمونه اشاره می کنم

[/B]سعد بن عبد اللَّه، از احمد بن محمّد بن عيسى، از ابى عبد اللَّه محمّد بن خالد برقى، از جعفر بن محمّد صوفى نقل كرده كه وى گفت: از حضرت ابا جعفر محمّد بن على الرّضا عليهما السّلام سؤال كرده و محضرش عرضه داشتم:
اى فرزند رسول خدا، چرا نبىّ اكرم صلّى اللَّه عليه و آله به «امّى» موسوم شده‏اند؟
حضرت فرمودند: مردم در اين باره چه مى‏گويند؟
عرض كردم: گمانشان اين است كه چون پيامبر كتابت نمى‏دانستند به اين اسم خوانده شدند.
امام عليه السّلام فرمودند: دروغ پنداشته‏اند، از رحمت خدا دور باشند، اين سخن كجا صحيح مى‏باشد در حالى كه خداوند در كتاب محكم خودش مى‏فرمايد:
هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ (اوست خداى كه ميان عرب امّى «يعنى قومى كه خواندن و نوشتن نمى‏دانستند» پيغمبرى بزرگوار از همان مردم برانگيخت تا بر آنان آيات وحى خدا را تلاوت كند و آنها را از لوث جهل و اخلاق زشت پاك سازد و شريعت كتاب آسمانى و حكمت الهى بياموزد).
چگونه تعليم دهد چيزى را كه بلد نيست، به خدا سوگند رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله به هفتاد و دو زبان مى‏خواند و مى‏نوشت يا فرمود: به هفتاد و سه زبان مى‏خواند و مى‏نوشت.
و امّا اين كه به آن حضرت امّى گفتند به خاطر اين بود كه آن جناب از اهل مكّه بود و مكّه از امّهات و مهم‏ترين شهرها بود و همين مراد حقّ عزّ و جلّ است كه مى‏فرمايد:
لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى‏ وَ مَنْ حَوْلَها (و براى اين كه اهل مكه و حوالى و اطراف آن را انذار كند).
معاني الأخبار، ص: 546 مُحَمَّدٍ الصُّوفِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ الرِّضَا ع فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ سُمِّيَ النَّبِيُّ ص الْأُمِّيَّ فَقَالَ .... لَقَدْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَقْرَأُ وَ يَكْتُبُ بِاثْنَيْنِ وَ سَبْعِينَ أَوْ قَالَ بِثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِينَ لِسَاناً .....

علل الشرایع جلد1 ص 125

که البته امام ششم در این زمینه دچار اغراق شده

3- سپردن مسئولیت کاروان تجاری به یک آدم بی سواد تنها کار بی خردان محسوب میشه ، اگر محمد بن عبدالله بی سواد بود خدیجه کاروانش رو بهش نمی سپرد



جواب داده شد



این هم از بی اطلاعی شما یا محلی که مطلب رو برداشتید ناشی میشه



پیامبر در خانواده ای از بزرگان قریش رشد کرده همچنین سفرهایی به شام داشته و با ادیان مختلف آشنا شده ، بی سواد بودن این فرد قریب به ذهن نیست



پیامبر بعد از 40 سالگی برجسته شد، و بعد در مورد دوران کودکی وی شروع شد به افسانه سرایی و دورغ پردازی که پذیرفتن اونها تنها از عوام برمیاد، اتفاقات دوران کودکی وی یک نمونش رو اینجا قرار میدم
شق الصدر
تاریخ یعقوبی این حادثه را چنین بیان می کند: گفته اند شیرآور محمد از طایفه ی بنی سعد ابن بکر ابن هوازن بوده است و عبدالمطلب او را به حارث ابن عبدالعزی ابن رفاعه ی سعدی شوهر حلیمه سپرده بود و تا (پیامبر) در میان آنها بود، برکاتش را در جان و مال خود مشاهده می کردند تا آنکه پیش آمدی برایش رخ داد و فرشته ای بصورت مردی نزد او آمد و شکمش را شکافت و درون او را هرچه بود شستشو داد، پس (حلیمه و شوهرش) بر او بیمناک شدند و او را نزد جدش عبدالمطلب بازگردانیدند و در این هنگام محمد 5 ساله و بقولی 4 ساله بود. در نقل دیگری حادثه ی شق صدر چنین آمده است: انس ابن مالک می گوید: «جبرئیل (ع) آمد نزد پیامبر (ص) و او به همراه دو کودک بازی می کرد، پس او را گرفت پس سینه ی او را شکافت و قلبش را خارج کرد و از قلبش علقه ای (تکه ی سیاهی) را خارج کرد و گفت: این بهره ی شیطان بود از تو (که با بیرون آوردن آن دیگر شیطان هیچ بهره ای از تو ندارد) سپس قلبش را با آب زمزم در تشتی از طلا شستشو داد و (آنرا در سینه اش قرار داد) زخم را بست و او را بر سر جایش برگرداند. در این مدت آن دو پسر (که پیامبر (ص) با ایشان بازی می کرد) به سمت مادرشان (حلیمه) دویدند و گفتند محمد مرد! همه به سمت محمد رفته و دیدند رنگ او عوض شده». سپس انس می گوید: «و من اثر آن جراحی را در سینه ی پیامبر (ص) مشاهده کرده بودم».
این ماجرا از زبان خود آن حضرت نیز نقل شده بدین ترتیب که وقتی پسر حلیمه آمد و به حلیمه گفت: دو مرد او را گرفتند که پیراهن سفید داشتند و شکم او را پاره کردند، در این هنگام حلیمه و همسرش به سمت پیامبر (ص) دویدند و از او پرسیدند: چه شده؟ حضرت (ص) فرمود: دو مرد آمدند نزد من و مرا به پهلو خواباندند و شکم مرا دریدند. زوج حلیمه به او گفت: اگر به این (نتیجه) رسیده ای که به عقل او آسیبی رسیده پس او را به خانواده اش برگردان. (فلذا حلیمه بر جان پیامبر ترسیده) و او را پیش مادرش می برد.

با فرض درستی این داستان به یک روان شناس مراجعه کنید و این داستان خیالی رو بدون نام بردن از کسی تعریف کنید تا نوع بیماری برای شما مشخص بشه.


پاسخ در بند اول ، بی سوادی دلیل بر عدم توانایی در سخنوری نیست.

در مورد کتاب هم نیاز به مطالعه هست اگر فرصت مطالعه داشتم نظرم رو میگم.

سلام بر شما ........مطالب خوبی رو مطرح کردین ولی خواسته یا ناخواسته مطلبی که شما نوشتین یا از جایی نظیر سایت آزادگی نقل کردین به ابعاد توجه نداشته

در بررسی موضوعات دینی باید به یک نکته اساسی توجه داشته باشیم :
گاهی این موضوعات صرفا جنبه شناختی دارند؛
گاهی جنبه اعتقادی دارند.و حتی گاهی ممکن است یک موضوع خاص از دو زاویه مورد توجه قرار گیرد و هر دو زاویه در آن مطرح باشد.

یک مثال میزنم : اینکه ما بدانیم پیامبر اسلام ص چند فرزند داشته اند صرفا جنبه شناختی دارد.
ولی اینکه بدانیم پیامبر معصوم بوده است جنبه اعتقادی دارد.

در مورد با سواد بودن یا نبودن پیامبر اسلام نیز باید این نکته را در نظر گرفت که ایا با یک رویکرد شناختی این موضوع را بررسی میکنیم یا با یک رویکرد اعتقادی.

فرض بفرمایید شخصی که از طریق معرفی پیامبران پیشین یا دیدن معجزات شخصی پیامبر یا به هر دلیل دیگری به ایشان ایمان اورده است، برای او با سواد بودن یا نبودن پیامبر صرفا جنبه شناختی دارد.

ولی برای کسی که معتقد است پیامبران باید با سواد باشند یا باید بی سواد باشند مشخص شدن این مساله سرنوشت ساز است چون اگر خلاف باورش ثابت شود نمیتواند به او ایمان بیاورد.

بعد به همین میزان روش مواجهه و مطالعه در این موضوع نیز متفاوت خواهد بود.
مثلا گروه اول میتواند از دلایل درون دینی استفاده کند و در ضمن میتواند به ظن (منظور ظن منطقی است) عمل کند.
ولی گروه دوم فقط باید دلیل برون دینی بیاورد و در ضمن حتما باید دلیل علم اور ارائه بدهد.

و مطلب مهمتر این است که در مورد گروه دوم چه ان کسی که می خواهد در گرو اثبات باسوادی یا بی سوادی پیامبر نبوت او را اثبات کند و یا کسی که می خاهد نبوت او را رد کند؛
باید دلیل ایجابی ارائه کند نه دلیل سلبی، خصوصا کسی که می خواهد اثبات کند پیامبر با سواد بوده است. چون عدم تحقق یک پدیده دلیل نمیخواهد بلکه تحقق ان نیازمند اثبات است.

مثلا نمیتوان گفت : از شخصی مانند عبد المطلب بعید است که نوه عزیزش را به دنبال فراگیری سواد نفرستاده باشد.
بلکه باید اثبات کرد که : ابوطالب در فلان سال محمد ص را به نزد فلانی فرستاد تا تحصیل کند.
یقینا اگر مطلب تاریخی بود دشمنان و کفار مطرح میکردند ......اگر هم مطرح کردند و شما میدوانید بگید پیامبر در چه سالی و به نزد چه کسی فرستاده شد که سواد بیاموزد

البته بنده یک جا خوندم که گفته شده بود کفار میگفتند پیامبر این حرفها رو از اجنه آموخته بود!
ضمن اینکه به نظر شما این حرف معقول است ......اصلا اون طرف رسوا نمیشود؟
یک نفر سواد داره و در نوشته خودش به قول شما ادعا کنه بی سواد است!
واقعا همچین چیزی میشود؟!
رفتن به کلاس درس و فراگرفتن طریقه نوشتن و خواندن از اموری نیست که در بین مردم بتوان ان را مخفیانه انجام داد؛ آن هم در ان دوره و زمانه که هم با سوادها مشخص بودند و هم سواد داشتن یک ارزش بود.
یعنی تعداد باسوادها خیلی محدود بود .......که با اسم قابل شناختن بودن

ضمن اینکه آن معلم موهومی! که به پیامبر ص خواندن و نوشتن اموخته است از دو حال خارج نیست :
یا بعد از بعثت پیرو پیامبر شده است؛
یا دشمنش شده است.
اگر دشمنش شده که قطعا چنین موضوعی را اعلام میکرد. و چنین گزارشی نداریم.اگر دارید صریح بفرمایید تا ادعای شما رو بررسی کنم
و اگر از پیروانش بوده؛ ایا در بین پیروان محمد ص کسی را داریم که احتمال اموزگاری او برای پیامبر در این سالها وجود داشته باشد؟


بیشتر از مردم مدینه سواد داشته اند یعنی چقد بیشتر؟ مثلا مدینه 95% با سواد داشته است و مکه 98.5% با سواد داشته است.این مطلب را در کنار مطالب مقدمه ابن خلدون و بلاذری و دیگران قرار بدهید؛
و همچنین مطلب نوپا بودن صنعت خط و خواندن و نوشت را در کل شبه جزیره در نظر بگیرید؛و همچنین کتب تاریخی که در انها نام با سوادان برده شده است را مطالعه کنید؛
حالا با یه حساب سرانگشتی ببینید این بیشتری و کمتری چه عیاری دارد.

معنی امی رو دوست عزیز در لغتنامه ببینید ! چی نوشته؟

در ضمن دوست من ......در قبال روایات بایستی بیشتر استناد کرد بر روایاتی که مقبول هر دو طیف شیعه و سنی هستند ......در اینکه برخی روایات تحریف شده هستند و ساختگی شکی نیست

ولی اینجا بحث ما قرآن است که کلام الله است
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
در مورد تاریخ قرآن و تعداد مصحف هایی که نوشته شده تحقیق کنید ، اختلافات از کجا ناشی میشه از اینجا که تکیه بر حافظه بوده و حافظه خالی از نقصان نیست ، در ضمن همینکه این کتاب قانون زندگی هم بوده می تونه دلیلی باشه بر تحریف بنابر امیال شخصی ، کشته شدن همون حافظان دلیلی شد بر جمع آوری قرآن ، اما اختلاف مصحف ها به حدی بود که برخی از آنها رو از بین بردند که ایجاد تفرقه نشه ، و در نهایت آنچه خلیفه ( حکومت ) در نظر داشت باقی ماند ، در مورد دلایل تحریف تحقیق کنید بعد از عدم تحریف دفاع کنید دوست عزیز

دوست محترم ........کتاب آیت الله حسن زاده آملی به تمامی این موارد پاسخ داده .......

ولی به یک مورد از موارد این چنین با استناد به تاریخ پاسخ میدم ........شما هم بهتره با استناد حرفی رو بزنید نه رو هوا!

آنچه چه مسلم و اجماعی است، این است که آیات قرآن مجید از شش هزار(6000) آیه کمتر نمیباشد، ولی در بیشتر از آن اختلاف نظرهایی وجود دارد.{1} برخی از عواملی که باعث اختلاف در تعداد آیات شده عبارتند از: 1.عده‏ای حروف مقطعه را یک آیه شمرده‏اند، ولی برخی آن‏ها را یک آیه مستقل به حساب نیاورده‏اند.{2} 2.ابو عمر و دانی میگوید:من در قرآن کلمه‏ای جز "مدها متان "{3} کلمه دیگری نمیشناسم که یک آیه به حساب آمده باشد، در حالی که دیگران کلمات دیگری مانند: "والنجم "، "و الضحی "، "و العصر"را یک آیه مستقل شمرده‏اند.{4} 3.مهمترین علت اختلاف در شمارش آیات قرآن این است که رسول خدا(ص) به منظور آگاه ساختن مردم به تمام شدن آیه، در انتهای آیه وقف میکرد، ولی گاهی به علت پیوستگی مطلب، آن دو را به همدیگر وصل میکرد و بدون وقف ادامه میداد. در نتیجه این توهم در مردم پدید آمد که این وصل، علامت انقطاع و تمام شدن آیه نیست. و در تعداد آیات قرآن روایات و نظرها مختلف شد، و هر فرقه و گروهی بر حسب روایاتی که در نظرآن‏ها بر دیگر روایات رجحان داشت عدد خاصی را ذکر کردند، تا این که همین اختلاف روایات باعث به وجود آمدن عددهای مختلف مکی، مدنی، کوفی، بصری و شامی در شمار آیات قرآن گردید.{5} اما به نظر میرسد از بین این اقوال صحیح‏ترین عدد، عدد کوفی یعنی شش هزار و دویست و سی و شش (6236)آیه است که دارای سند عالی است و از حضرت علی علیه السلام گرفته شده است.{6} سیوطی در الاتقان اسناد عدد کوفی را این گونه ذکر کرده است: "حمزْبن حبیب الزیات وابی الحسن الکسائی و خلف بن هشام "و"قال حمزْ اخبرنابهذالعدد ابن ابی لیلی، عن ابی عبدالرحمن السلمی، عن علی بن ابی طالب - علیه السلام "{7} [1].لاتقان فی علوم القرآن، سیوطی، ج 1 ص 123، انتشارات زاهدی و شریف رضی [2].لاتقان، همان، ص 230 و 239 [3].الرحمن، 64 [4].لاتقان، همان، ص 230 [5].ر.ک: الاتقان، همان، ص 231 / پژوهشی در تاریخ قرآن، دکتر سید محمد باقر حجتی، ص 70، دفتر نشر فرهنگ اسلامی / تاریخ قرآن آیت الله معرفت، ص 82، نشر سمت [6]..ک: مجمع البیان، طبرسی، ج 1، ص 36، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات بیروت / پژوهشی در تاریخ قرآن، محمد باقر حجتی، همان، ص 72 / تاریخ قرآن، آیات الله معرفت، همان ، ص 82 [7].لاتقان، همان، ص 233
 

شادیاخ

عضو جدید
سلام بر شما ........مطالب خوبی رو مطرح کردین ولی خواسته یا ناخواسته مطلبی که شما نوشتین یا از جایی نظیر سایت آزادگی نقل کردین به ابعاد توجه نداشته

در بررسی موضوعات دینی باید به یک نکته اساسی توجه داشته باشیم :
گاهی این موضوعات صرفا جنبه شناختی دارند؛
گاهی جنبه اعتقادی دارند.و حتی گاهی ممکن است یک موضوع خاص از دو زاویه مورد توجه قرار گیرد و هر دو زاویه در آن مطرح باشد.

یک مثال میزنم : اینکه ما بدانیم پیامبر اسلام ص چند فرزند داشته اند صرفا جنبه شناختی دارد.
ولی اینکه بدانیم پیامبر معصوم بوده است جنبه اعتقادی دارد.

در مورد با سواد بودن یا نبودن پیامبر اسلام نیز باید این نکته را در نظر گرفت که ایا با یک رویکرد شناختی این موضوع را بررسی میکنیم یا با یک رویکرد اعتقادی.

فرض بفرمایید شخصی که از طریق معرفی پیامبران پیشین یا دیدن معجزات شخصی پیامبر یا به هر دلیل دیگری به ایشان ایمان اورده است، برای او با سواد بودن یا نبودن پیامبر صرفا جنبه شناختی دارد.

ولی برای کسی که معتقد است پیامبران باید با سواد باشند یا باید بی سواد باشند مشخص شدن این مساله سرنوشت ساز است چون اگر خلاف باورش ثابت شود نمیتواند به او ایمان بیاورد.

بعد به همین میزان روش مواجهه و مطالعه در این موضوع نیز متفاوت خواهد بود.
مثلا گروه اول میتواند از دلایل درون دینی استفاده کند و در ضمن میتواند به ظن (منظور ظن منطقی است) عمل کند.
ولی گروه دوم فقط باید دلیل برون دینی بیاورد و در ضمن حتما باید دلیل علم اور ارائه بدهد.

و مطلب مهمتر این است که در مورد گروه دوم چه ان کسی که می خواهد در گرو اثبات باسوادی یا بی سوادی پیامبر نبوت او را اثبات کند و یا کسی که می خاهد نبوت او را رد کند؛
باید دلیل ایجابی ارائه کند نه دلیل سلبی، خصوصا کسی که می خواهد اثبات کند پیامبر با سواد بوده است. چون عدم تحقق یک پدیده دلیل نمیخواهد بلکه تحقق ان نیازمند اثبات است.

مثلا نمیتوان گفت : از شخصی مانند عبد المطلب بعید است که نوه عزیزش را به دنبال فراگیری سواد نفرستاده باشد.
بلکه باید اثبات کرد که : ابوطالب در فلان سال محمد ص را به نزد فلانی فرستاد تا تحصیل کند.
یقینا اگر مطلب تاریخی بود دشمنان و کفار مطرح میکردند ......اگر هم مطرح کردند و شما میدوانید بگید پیامبر در چه سالی و به نزد چه کسی فرستاده شد که سواد بیاموزد

البته بنده یک جا خوندم که گفته شده بود کفار میگفتند پیامبر این حرفها رو از اجنه آموخته بود!
ضمن اینکه به نظر شما این حرف معقول است ......اصلا اون طرف رسوا نمیشود؟
یک نفر سواد داره و در نوشته خودش به قول شما ادعا کنه بی سواد است!
واقعا همچین چیزی میشود؟!
رفتن به کلاس درس و فراگرفتن طریقه نوشتن و خواندن از اموری نیست که در بین مردم بتوان ان را مخفیانه انجام داد؛ آن هم در ان دوره و زمانه که هم با سوادها مشخص بودند و هم سواد داشتن یک ارزش بود.
یعنی تعداد باسوادها خیلی محدود بود .......که با اسم قابل شناختن بودن

ضمن اینکه آن معلم موهومی! که به پیامبر ص خواندن و نوشتن اموخته است از دو حال خارج نیست :
یا بعد از بعثت پیرو پیامبر شده است؛
یا دشمنش شده است.
اگر دشمنش شده که قطعا چنین موضوعی را اعلام میکرد. و چنین گزارشی نداریم.اگر دارید صریح بفرمایید تا ادعای شما رو بررسی کنم
و اگر از پیروانش بوده؛ ایا در بین پیروان محمد ص کسی را داریم که احتمال اموزگاری او برای پیامبر در این سالها وجود داشته باشد؟


بیشتر از مردم مدینه سواد داشته اند یعنی چقد بیشتر؟ مثلا مدینه 95% با سواد داشته است و مکه 98.5% با سواد داشته است.این مطلب را در کنار مطالب مقدمه ابن خلدون و بلاذری و دیگران قرار بدهید؛
و همچنین مطلب نوپا بودن صنعت خط و خواندن و نوشت را در کل شبه جزیره در نظر بگیرید؛و همچنین کتب تاریخی که در انها نام با سوادان برده شده است را مطالعه کنید؛
حالا با یه حساب سرانگشتی ببینید این بیشتری و کمتری چه عیاری دارد.

معنی امی رو دوست عزیز در لغتنامه ببینید ! چی نوشته؟

در ضمن دوست من ......در قبال روایات بایستی بیشتر استناد کرد بر روایاتی که مقبول هر دو طیف شیعه و سنی هستند ......در اینکه برخی روایات تحریف شده هستند و ساختگی شکی نیست

ولی اینجا بحث ما قرآن است که کلام الله است

کل این مطلب یک پاسخ داره ، پیامبر شخصا قرآن کتابت نکرده ، و پست قبل هم اشاره کردم بی سواد سخنور کم نداریم نمونه همشهری خودم حیدر یغما
 

شادیاخ

عضو جدید
دوست محترم ........کتاب آیت الله حسن زاده آملی به تمامی این موارد پاسخ داده .......

ولی به یک مورد از موارد این چنین با استناد به تاریخ پاسخ میدم ........شما هم بهتره با استناد حرفی رو بزنید نه رو هوا!

آنچه چه مسلم و اجماعی است، این است که آیات قرآن مجید از شش هزار(6000) آیه کمتر نمیباشد، ولی در بیشتر از آن اختلاف نظرهایی وجود دارد.{1} برخی از عواملی که باعث اختلاف در تعداد آیات شده عبارتند از: 1.عده‏ای حروف مقطعه را یک آیه شمرده‏اند، ولی برخی آن‏ها را یک آیه مستقل به حساب نیاورده‏اند.{2} 2.ابو عمر و دانی میگوید:من در قرآن کلمه‏ای جز "مدها متان "{3} کلمه دیگری نمیشناسم که یک آیه به حساب آمده باشد، در حالی که دیگران کلمات دیگری مانند: "والنجم "، "و الضحی "، "و العصر"را یک آیه مستقل شمرده‏اند.{4} 3.مهمترین علت اختلاف در شمارش آیات قرآن این است که رسول خدا(ص) به منظور آگاه ساختن مردم به تمام شدن آیه، در انتهای آیه وقف میکرد، ولی گاهی به علت پیوستگی مطلب، آن دو را به همدیگر وصل میکرد و بدون وقف ادامه میداد. در نتیجه این توهم در مردم پدید آمد که این وصل، علامت انقطاع و تمام شدن آیه نیست. و در تعداد آیات قرآن روایات و نظرها مختلف شد، و هر فرقه و گروهی بر حسب روایاتی که در نظرآن‏ها بر دیگر روایات رجحان داشت عدد خاصی را ذکر کردند، تا این که همین اختلاف روایات باعث به وجود آمدن عددهای مختلف مکی، مدنی، کوفی، بصری و شامی در شمار آیات قرآن گردید.{5} اما به نظر میرسد از بین این اقوال صحیح‏ترین عدد، عدد کوفی یعنی شش هزار و دویست و سی و شش (6236)آیه است که دارای سند عالی است و از حضرت علی علیه السلام گرفته شده است.{6} سیوطی در الاتقان اسناد عدد کوفی را این گونه ذکر کرده است: "حمزْبن حبیب الزیات وابی الحسن الکسائی و خلف بن هشام "و"قال حمزْ اخبرنابهذالعدد ابن ابی لیلی، عن ابی عبدالرحمن السلمی، عن علی بن ابی طالب - علیه السلام "{7} [1].لاتقان فی علوم القرآن، سیوطی، ج 1 ص 123، انتشارات زاهدی و شریف رضی [2].لاتقان، همان، ص 230 و 239 [3].الرحمن، 64 [4].لاتقان، همان، ص 230 [5].ر.ک: الاتقان، همان، ص 231 / پژوهشی در تاریخ قرآن، دکتر سید محمد باقر حجتی، ص 70، دفتر نشر فرهنگ اسلامی / تاریخ قرآن آیت الله معرفت، ص 82، نشر سمت [6]..ک: مجمع البیان، طبرسی، ج 1، ص 36، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات بیروت / پژوهشی در تاریخ قرآن، محمد باقر حجتی، همان، ص 72 / تاریخ قرآن، آیات الله معرفت، همان ، ص 82 [7].لاتقان، همان، ص 233

متاسفانه به علت مشکل فونت که هنوز نتونستم حل کنم کتاب مورد اشاره شما رو موفق نشدم مطالعه کنم،این موارد هم که اشاره شد باید به منبعش مراجعه کنم ، در مورد اشاره به سندی که مورد قبول شیعه و سنی باشه باید بگم این شیعیان هستند که قائل به تحریف هستند در بین اهل سنت چنین چیزی مطرح نیست، نکته مهمی که در این مطلب شماست اینه که عدم تحریف قرآن رو با شمارش تعدا آیات میخواید ثابت کنید که غیر منطقی به نظر میرسه ، اگر اختلاف روایان در تعداد آیات نزدیک به هم بود میشد این مورد محلی از اعراب داشت ولی اختلاف حدود 11 هزارتایی به هیچ وجه با استناد شما جور در نمیاد

پ ن: قبلا هم اشاره کردم در تفکر شیعی هرآنچه با پیش فرض های از قبل اثبات شده جور در نیاد تحریف شده و دروغ تلقی میشه ، حتی کتب اربعه ، پس بهتره تفکر اصلاح بشه
 

sayyedm

عضو جدید
Re: آيا قرآني كه الان در دست ماست تحريف شده است؟

احتمالا در مورد تورات و انجیل الله فرض شما حکیم نبود ؟؟؟؟ کسانی که در بین ظهور ادیان زندگی کرده و مرده اند معطل نبوده اند که حجتی دروغین بهشون قالب شده؟؟؟؟؟؟؟ عاقلانه تر دلیل بیارید دوست من
چرا اون موقع هم خدا حکیم بوده اما فرقی که هست اینه که در اون زمانها پیامبران وجود داشتن و بعد از هر پیامبری پیامبر دیگری میامد اما در اسلام پیامبر ما آخرین پیامبر است
حتی در بین ظهور ادیان هم پیامبران یا اوصیای آنها در جامعه وجود داشتن بنابراین کسی معطل نمی ماند
ضمنا آداب بحث رو رعایت کنید اگر دلیل فردی رو قبول ندارید نباید ناسزا بگید
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
کل این مطلب یک پاسخ داره ، پیامبر شخصا قرآن کتابت نکرده ، و پست قبل هم اشاره کردم بی سواد سخنور کم نداریم نمونه همشهری خودم حیدر یغما
وقتی حرف از سواد است یعنی خواندن و نوشتن! ......حرف شما به کل گشت!
بالاخره این پیامبر باسواد بوده یا بی ساود؟
مطلبی ارائه ندادین ...معلم ایشون کی بود؟ در چه سالی به نزد ایشون فرستاده شدن؟
اعجازهایی در قرآن هست که از فرد بی سواد و به قول شما سخنور بعیده .......شما از اعجاز قرآن چه میدونی؟
شما میدونی قانون نیوتن رو قبل اینکه کسی کشف کنه در قرآن مطرح شده به زبان قرآن؟!
شما میدونی در قرآن چقدر اعجاز علمی هست از جمله جفت آفریده شدن هر چیز یا مواردی که در قبال تکامل نوزاد گفته شده؟
مطالب انگلیسی رو در این باره خوندین؟ چون ظاهرا به مطالب ایرانی اعتقادی ندارین .....البته امیدوارم از اون دست افرادی نباشین که فقط پیرو شنیدن سخنان سایتهای نظیر آزادگی باشین و به نظر این چنین نیستین
همین حضور شما و ادامه بحث با بنده اینو نشون میده که بسیار ارزشمند و خوشحال کننده است

و به همین دلیل است که کسی حتی همین امروز هم نتوانسته مثل قرآن بیاورد
 
آخرین ویرایش:

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
متاسفانه به علت مشکل فونت که هنوز نتونستم حل کنم کتاب مورد اشاره شما رو موفق نشدم مطالعه کنم،این موارد هم که اشاره شد باید به منبعش مراجعه کنم ، در مورد اشاره به سندی که مورد قبول شیعه و سنی باشه باید بگم این شیعیان هستند که قائل به تحریف هستند در بین اهل سنت چنین چیزی مطرح نیست، نکته مهمی که در این مطلب شماست اینه که عدم تحریف قرآن رو با شمارش تعدا آیات میخواید ثابت کنید که غیر منطقی به نظر میرسه ، اگر اختلاف روایان در تعداد آیات نزدیک به هم بود میشد این مورد محلی از اعراب داشت ولی اختلاف حدود 11 هزارتایی به هیچ وجه با استناد شما جور در نمیاد

پ ن: قبلا هم اشاره کردم در تفکر شیعی هرآنچه با پیش فرض های از قبل اثبات شده جور در نیاد تحریف شده و دروغ تلقی میشه ، حتی کتب اربعه ، پس بهتره تفکر اصلاح بشه

انشاالله حل میشه ........کتابش در کتابخانه ها هست .......عضویت در کتابخانه ملی هم چندان سخت نیست
ضمن اینکه فایل دانلودش رو میتونید راحت پیدا کنید
بنده نمیخوام با یه مطلب پاسخ بدم ........گفتم این یک مورده اونم ناقص ادا شد .......البته چون دیدم بحث شما کلا در قبال اینه که معتقدین قرآن توسط یک شخص نوشته شده اون بحث رو زیاد دنبال نمیکنم در قبال شما .....معقدم فایده ای نداره !
شما به کل این مسئله اعتقاد ندارید که قرآن کتاب خداست .....اول بایستی این مسئله رو با شما بحث کنم و اگر دیدم بحث نتیجه داد(نتیجه دادن به طبع به منزله این نیست که به زور نظری تحمیل بشه بلکه بستگی به نظرات مشترک این مسئله ایجاد میشه) اون بحث رو هم در حد توانم مستدل پاسخ خواهم داد و به بحث در اون باره هم خواهیم پرداخت
 
آخرین ویرایش:

محمد ساوه

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ببخشین که من یه مدت اینجا نبودم،یک سری ها مشکل درست کردن برام ،کامل اینو بخونین،چون هیچ جای دیگه پیدا نمیکنین.

سلام دوستان،من اینجام که تغییر رویه بدم و عقلانی ثابت کنم که قرآن تحریف نشده.


1- تواتر :
آقا کلا قرآن یه مطلبو تکرار کرده
مثال ) کیا برج ابفل رو دیدن؟من که فقط عکساشو دیدم،میگم که این عکس ها ساختگیه.
اما خیلی ها رفتن و دیدن و اومدن گفتن به من - خو حتما هس دیگه- همه دارن یه چیزو میگن - پس یه چیزی هستش.
به این میگن تواتر


2- تحدی :
قرآن گفته اگه مدعی ها راس میگن ،یه چیزی مثل آیه هاش بیارن،این درست،خو اگر آیه ای دست کاری شده باشه که میشه مثلش آورد دیگه،بیارید دوستان بیارید.
3- تناقض :
چرا تو آیات قرآن تناقض نیستش؟همه اش حرف و مضمون یکیه؟وحدت قرآن اگه دست توش میرفت خراب میشد دیگه،نه؟
4- تاریخ:
هیچ جای تاریخ(من سرچ کردم)حرفی از تحریف قرآن نیست.
5-حضرت امیرالمؤمنین،علی (ع)
در بیت المال مسلمین انقدر حساس بود(قضیه برادر کورشون و درخواست سهم بیت المال بیشتر)قرآن رو رها میکرد؟میذاشت تا عثمان به تنهایی جمع آوریش کنه؟!!!!!
6- کربلایی کاظم
یک آدم روستایی و بیسوادی که به لطف خداوند بزرگ به وجودشون رسید و حافظ قرآن شدن.
ایشون بارها و بارها مورد آزمایش علمای بزرگ قرار گرفتن،به طوری که تعدادی ورق بهشون میدادن که تعدادی متن عربی رو با قرآن مخلوط میکردن و کربلایی متون قرآن رو جدا میکردند،ایشون میفرمودند که متن قرآن یه نور خاصی داره.
استدلال:بارها ایشون متون الهام شده از سوی خدارو قرائت کردند و علما با متن قرآن حاضر مقایسه کردند و بجز چند اعراب کوچک،هیچ تفاوتی وجود نداشت.
7-روایات اهل بیت پیامبر اسلام (ص)
8- انا نحن نزلنا اذکر .....................
9 - حافظه اعراب:

عرب ها حافظه بسیار قویی دارند و برای انتقال آیات از آن استفاده میکردند؛نمیشد که چیزی کم یا اضافه شده باشه(در دوره پیامبر و خلفای راشدی)



اسنادی که الان در اختیار امام زمان(ع)است.
قرآن امیرالمؤنین چیست؟
همین قرآنی که ما دارین ،تنها شأن نزول - ترتیب و سببب آیه هم در آن ذکر شده تا وقتی مهدی موعود بیاید،تفاسیر نادرست قرآن را بوسیله آن رد کند.

مصحف حضرت زهرا (س)چیست ؟
همین قرآن است که آینده در آن پیش گویی شده - این هم سندی است برای اثبات حقانیت و شناختن مهدی موعود.
 
آخرین ویرایش:
بالا