ترانه ها و تصنیف ها...

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
باید از سنگر بی سنگ تو بر می گشتم
از مدار عشق کمرنگ تو برمی گشتم
باید آن شب که فروتنانه در میدانت
من من کشته شد از جنگ تو بر می گشتم
کاش بر می گشتم
کاش بر می گشتم!
باید از جنگ تو با هرچه که از من مانده
ترک اسب دست و پا لنگ تو بر می گشتم
عشق تو لحن بد سیل مصیبت وار است
باید از لحن بد آهنگ تو بر می گشتم!
کاش بر می گشتم
کاش بر می گشتم!
شعر سر سپردن از هجوم دلتنگی بود
باید از شعرک دلتنگ تو بر می گشتم!
باید آن شب که فروتنانه در میدانت
من من کشته شد از جنگ تو بر می گشتم!
کاش بر می گشتم
کاش بر می گشتم!



ترانه سرا : شهیار قنبری
با صدای : گوگوش:gol:
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
از این سفره ی سرد خالی
از این سرپناه خیالی نجاتم بده!
از این خواب عاشق کش بد
از این فکر باید نباید نجاتم بده!
از این صحنه ی پر هیاهو
تو از ترس چاقو در آهو نجاتم بده!
از این لحظه های کشنده
از این ضجه های زننده نجاتم بده!
نباید بذاری ستاره بمیره
نباید دل شادی ما بگیره
نباید که این ترس دوری بریزه
همین وحشت از تو مردن عزیزه!
همین نم نم غم کنار تو خوبه
چه خالی چه پر مثل شعر نو خوبه
جهان با تو سرریزو لبریز رنگه
کنار تو آوارگی هم قشنگه!



ترانه سرا : شهیار قنبری
با صدای : گوگوش:gol:
 

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
کمکم کن کمکم کن نزار اینجا بمونم تا بپوسم...

کمکم کن کمکم کن نزار اینجا بمونم تا بپوسم...

کمکم کن کمکم کن نزار اینجا بمونم تا بپوسم کمکم کن کمکن کن نزار اینجا بمونم تا لب مرگ و ببوسم
کمکم کن کمکم کن عشق نفرینی بی پروایی میخواد
ماهی چشمه ی کهنه هوای تازه ی دریایی میخواد
دل من دریاییه چشمه زندونه برام --- چکه چکه های آب مرثیه خونه برام
تو رگهام به جای خون شعر سرخ رفتنه ---- تن به موندن نمیدم موندنم مرگ منه
عاشقم مثل مسافر عاشقم عاشق رسیدن به انتها
عاشق بوی غریبانه ی کوچ تو سپیده ی غریب جاده ها
من پر از وسوسه ی رفتنم
رفتن و رسیدن و تازه شدن توی یک سپیده ی طوسی سرد
مسخ یک عشق پر آوازه شدن
کمکم کن کمکم کن نزا این گمشده از پا در بیاد
کمکم کن کمکم کن خرمن رخوت من شعله میخواد
کمکم کن کمکم کن من و تو باید به فردا برسیم
چشمه کوچیکه برامون ما باید بریم به دریا برسیم
دل ما دریاییه چشمه زندونمونه
چکه چکه های آب مرثیه خونمونه
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
گل باغ آشنایی

گل باغ آشنایی

ز دو دیده خون فشانم زغمت شب جدایی
چه کنم که هست اینها گل باغ آشنایی
مژه ها و چشم شوخش به نظر چنان نماید
که میان سنبلستان چرد آهوی ختایی
سر برگ گل ندارم به چه رو روم به گلشن
که شنیده ام ز گل ها همه بوی بی وفایی
به کدام مذ هب است؟ این به کدام ملت است این؟
که کشند عاشقی را که تو عاشقم چرایی
به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند
که برون در چه کردی که درون خانه آیی
به قمار خانه رفتم همه پاکباز دیدم
چو به صومعه رسیدم همه زاهد ریایی
در دیر میزدم من زدرون ندا در آمد
که درا درا عراقی که تو آشنای مایی
دستگاه: همایون... شعر :عراقی ..خواننده:استاد شجریان(گلهای تازه 125) و زنگنه..(و دکلمه داریوش اقبالی...آهنگ: مصطفی کسروی
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
هر دمی چون نی از دل نالان شکوه ها دارم
روی دل هر شب تا سحر گاهان با خدا دارم
هر نفس آهیست کز دل خونین
لحظه های عمر بی سامان میرود سنگین
اشک خون آلود من دامان می کند رنگین
به سکوت سرد زمان
به خزان زرد زمان
نه زمان را درد کسی
نه کسی را درد زمان
بهار مدمی ها دی شد
زمان مهربانی طی شد
آه از این دم سردیها خدایا
نه امیدی در دل من
که گشاید مشکل من
نه فروغ روی مهی
که فروزد محفل من
نه همزبان درد آگاهی
که ناله ای خرد با آهی
دادا از این بی دردیها خدا یا
نه صفایی زدمسازی به جام می
که گرد غم زدل شوید
که بگویم راز پنهان
که چه دردی دارم بر جان
آه از این بی هم رازی خدا یا
وای از این بی هم رازی خدا یا
وه که به حسرت عمر گرامی سر شد
همچو شراری از دل آذر
بر شد و خاکستر شد
یک نفس زد و هدر شد
روزگار من به سر شد
چنگی عشقم راه جنون زد
مردم چشمم جامه به خون زد
یارا زبی شکیبی
با فسون خود فریبی
چه فسون نا فر جامی
به امید بی انجامی
وای از این افسون سازی خدا یا
خواننده استاد شجریان.. دستگاه :ماهور.. سراینده : جواد آذر.. کاست: سرو چمان
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
وقتی گریبان عدم با دست خلقت میدرید
وقتی ابد چشم تو راپیش از ازل می آفرید
وقتی زمین ناز تو رادرآسمانها می کشید
وقتی عطش طعم تو رابا اشکهایم می چشید
من عاشق چشمت شدم نه عقل بود ونه دلی
چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی
یک آن شداین عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرااز عمق چشمانم ربود
وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمینی تر شد وعالم به آدم سجده کرد
من بودم و چشمان تونه آتشی و نه گلی
چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی

خواننده:علیرضا قربانی ترانه سرا :افشین یدالهی
 

maryam288

عضو جدید
شعری زیبا عاشقانه و ...

شعری زیبا عاشقانه و ...

تحمل کن عزیز دل شکسته
تحمل کن به پای شمع خاموش
تحمل کن کنار گریه ی من
به یاد دلخوشی های فراموش
جهان کوچک من از تو زیباست
هنوز از عطر لبخند تو سرمست
واسه تکرار اسم ساده ی توست
صدایی از من عاشق اگر هست
منو نسپار به فصل رفته ی عشق
نذار کم شم من از آینده ی تو
به من فرصت بده گم شم دوباره
توی آغوش بخشاینده ی تو
به من فرصت بده برگردم از من
به تو برگردم و یار تو باشم
به من فرصت بده باز از سر نو
دچار تو گرفتار تو باشم
نذار از رفتنت ویرون شه جانم
نذار از خود به خاکستر بریزم
کنار من که وا می پاشم از هم
تحمل کن ، تحمل کن عزیزم
به من فرصت بده رنگین کمون شم
از آغوش تو تا معراج پرواز
حدیث تازه ی عشق توام من
به پایانم نبر، از نو بیآغاز
ایرج جنتی عطایی
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو خواستی ازتودور شم می خواستی راحت بشی
می ترسیدی دیر یا زود به من بد عادت بشی
تو گفتی از پیش تو باید بذارم برم
گفتی یه کاری کنم تو بری از خاطرم
حالا که دورم نگو عاشقتم همیشه
گریه نکنه با گریه هیچی درست نمی شه!
*****

نمی دونی چه سخت بود رفتن و از تو دوری
هی به خودم می گفتم باید بری مجبوری
فقط خدا می دونست تو دل من چی می گذشت
تو بیرونم می کردی بدون راه برگشت
حالا که دورم نگو عاشقتم همیشه
گریه نکنه با گریه هیچی درست نمی شه!
*****

نمی دونی اوایل برام چقدر مشکل بود
اما کنار اومدم با دردی که به دل بود
نه دیگه من همونم نه دیگه تو همونی
نگو که باز می تونی بیای پیشم بمونی
حالا که دورم نگو عاشقتم همیشه
گریه نکنه با گریه هیچی درست نمی شه!




ترانه سرا : بابک امینی
با صدای: سپیده ، شوبرت آواکیان:gol:
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم تنگه برای گریه کردن ....
کجاست مادر کجاست گهواره ی من ؟!
همون گهواره ای که خاطرم نیست
همون امنیت حقیقی و راست
همون جایی که شاهزاده ی قصه
همیشه دختر فقیرو می خواست
همون شهری که قد خود من بود
از این دنیا ولی خیلی بزرگتر
نه ترس سایه بود نه وحشت باد
نه من گم می شدم، نه یک کبوتر....
***
دلم تنگه برای گریه کردن ....
کجاست مادر؟ کجاست گهواره ی من؟!
***
نگو بزرگ شدم ، نگو که تلخه.....
نگو گریه دیگه به من نمیاد!
بیا منو ببر نوازشم کن....
دلم آغوش بی دغدغه می خواد
تو این بستر پاییزی مسموم
که هر چی نفس سبز بریده
نمی دونه کسی چه سخته موندن
مث برگ، روی شاخه ی تکیده....
***
دلم تنگه برای گریه کردن
کجاست مادر؟ کجاست گهواره ی من؟؟؟
***
ببین شکوفه ی دلبستگی هام
چقدر آسون تو دست باد می میره
کجاست اون دست نورانی و معجز
بگو بیادو دستمو بگیره
کجاست مریم ناجی مریم پاک
چرا به یاد این شکسته تن نیست
تو رگبار هراس و بی پناهی
چرا دامن سبزش چتر من نیست...
***
دلم تنگه برای گریه کردن
کجاست مادر کجاست گهواره ی من؟!


با صدای : گوگوش:gol:
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
بوي جوي موليان

بوي جوي موليان

بوي جوي موليان آيد همي
ياد يار مهربان آيد همي
ريگ آموي و درشتي هاي او
زير پايم پرنيان آيد همي
اي بخارا شاد باش و دير زي
مير زي تو ميهمان آيد همي
آب جيحون از نشاط روي دوست
خنگ ما را تا ميان آيد همي
اي بخا را اي بخارا
شاد باش و دير زي
مير زي تو شادمان آيد همي
مير ماه است و بخارا آسمان
ماه سوي آسمان آيد همي
مير سرور است و بخارا بوستان
سرو سوي بوستان آيد همي
بوي جوي موليان آيد همي
ياد يار مهربان آيد همي
خواننده :استاد بنان گلهاي 254....آهنگ:روح اله خالقي ...شعر:رودكي...دستگاه:بيات اصفهان
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مه پاره با صدایِ همای
» ترانه سرا ( همای )» آهنگ ساز ( همای )
شیرین لبی شیرین تبار
مست و می آلود و خمار
مه پاره ای بی بند و بار
با عشوه های بیشمار

هم کرده یاران را ملول
هم بُرده از دلها قرار

مجموع مه رویان کنار
تو یار بی همتا کنار

زلفت چو افشان میکنی
ما را پریشان میکنی
آخر من از گیسوی تو
خود را بیاویزم به دار

یاران هوار... مردم هوار...
از دست این بی بند و بار
از دست این دیوانه یار
از کف بدادم اعتبار

می میزنم، می میزنم، جام پیاپی میزنم
هی میزنم، هی میزنم، بی اختیار

کندوی کامت را بیار
بر کام بیمارم گذار
تا جان فزاید کام تو
بر جان این دلخسته بشکسته تار

شیرین لبی شیرین تبار
مست و می آلود و خمار
مه پاره ای بی بند و بار
با عشوه های بیشمار

هم کرده یاران را ملول
هم بُرده از دلها قرار

مجموع مه رویان کنار
تو یار بی همتا کنار

زلفت چو افشان میکنی
ما را پریشان میکنی
آخر من از گیسوی تو
خود را بیاویزم به دار
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سايه امان

سايه امان

در اين حال مستي صفا كردم
تورا اي خدا من صدا كردم
از اين روزگاري كه من ديدم
چه شبها خدايا خدا كردم
نهادم سر سجده بر خاكت
به در گاهت امشب دعا كردم
كه از من نگيري صفاي دلم را
به كار محبت تو داني خدايا چه ها كردم
سبب گر بسوزد مسبب تو هستي
سبب ساز اين جهان تويي
زدست كه آيد كه دستم بگيرد
مرا سايه امان تويي
شرار عمر فانيم من
فروغ جاودان تويي تو
نشان ناتوانيم من
توان بي نشان تويي تو
تو شور عشقم داده اي
مرا تو رسوا كرده اي
به كوي اهل دل مرا
تو مست و شيدا كرده اي
كجاروم كه چاره ساز اي خدا تويي
نياز هرچه بي نياز اي خدا تويي

شعر :معيني كرمانشاهي......آهنگ:نادر گلچين....تنظيم:عماد رام
خواننده:الهه....گلپايگاني....گلچين....عماد رام....داريوش اقبالي
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
پنهان کن لرزش دستانت را من نیز این چنین خواهم کرد......
 

ویدا

عضو جدید
برای شنیدن تو که هیچ وقت برام حرفی نداری....
باید بمونم اینجا,شاید یه روز بیای ببینی...
تموم روزا,مث هم,مث همیشه
صدای قشنگت همه جا شنیده می شه
اما,خودت که نیستی ببینی همه اش سرابه...
مثل عذابه وقتی می خوام دیگه نیستی
نیستی که ببینی اشکام دیگه نمی تونن نریزن,بمونن,بسازن,نمیرن.....


(سیاوش قمیشی)
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
بوسه هایِ باران از استاد شجریان:
اي مهربانتر از برگ، در بوسه‌هاي باران!
بيداري ستاره، در چشم جويباران!

آيينة نگاهت، پيوند صبح و ساحل
لبخند گاه گاهت، صبح ستاره‌باران

بازآ كه در هوايت، خاموشي جنونم،
فريادها برانگيخت از سنگ كوهساران

اي جويبار جاري! زين سايه برگ مگريز
كاينگونه فرصت از كف، دادند بي‌شماران.

گفتي: « به روزگاران مهري نشسته...» گفتم:
بيرون نمي‌توان كرد « حتي » به روزگاران

بيگانگي زحد رفت، اي آشنا مپرهيز
زين عاشق پشيمان، سر خيل شرمساران

پيش از من و تو بسيار، بودند و نقش بستند
ديوار زندگي را زينگونه يادگاران

وين نغمه محبت بعد از من و تو ماند
تا در زمانه باقي‌ست آواز باد و باران


محمدرضا شفیع کدکنی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ترانه پروانه من

شاعر : لعبت والا

اجرا : فريدون فروغي

خواهم تو شوي ، محبوب دلم

چون نرگس مست ، ديوانه من

رويت رخ من ، سويت ره من

هستي چو بهشت ، كاشانه من

پروانه من ، پروانه من

بي تو چه كنم مستانه من

آواي تو شد ، هم نغمه من

اي لاله من ، بردي دل من

پروانه من ، پروانه من

بي تو چه كنم مستانه من

 

ویدا

عضو جدید
تو که نیستی غم غربت با منه.....................همیشه یه دنیا حسرت با منه
تو که نیستی روزا با شب یکی ان..... ...........همشون تاریکن و تاریکین
با تو ماهو همه جا می بینم.........................حتی خورشید و شبو می بینم
بی تو این دنیا که تو چنگ منه......................دیگه چنگی به دلم نمی زنه
می دونستی پیش تو گیره دلم.....................می دونستی بری می میره دلم
ای دل صاب مرده باز تو رو خواب برده.... .........پاشو از خواب و ببین دنیا تو آب برده
دارم از این همه گریه آب می شم..................رو سر دنیا دارم خراب می شم
خیلی مایوسه دلم یه کاری کن.....................داره می پوسه دلم یه کاری کن
غم و غصه شده حق دل من........................ به همینا مستحقه دل من
دلی که بی تو بتونه دل باشه........................به خدا بهتره زیر گل باشه
می دونستی پیش تو گیره دلم......................می دونستی بری می میره دلم
دارم از درد غریبی آب می شم......................رو سر خودم دارم خراب می شم

"محسن چاووشی"

 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اي غم بگو اي غم بگو با جوانيم چه كردي
دارم به دل صد آرزو با جوانيم چه كردي
اين چنين رها مرا در ميان صد بلا
تو كرده اي نديم شبها
بال من چوبسته شد چون دلم شكسته شد
جدا نشسته ام زدنيا
كنون كه من در آتشم بيا ببين چه مي كشم
ببين كه غم چه كرده با من
ببين كه غم چه كرده با من
در دام هجرانم نهادي و گرفتي جوانيم را
سر در گريبانم روز شب كه آخر فتادم از پاي
به كجا بروم كه زروي دلم خجلم ...خجلم
اهنگ: مرتضي محجوبي دستگاه :شور شعر: جنتي عطائي خواننده :استاد شجريان
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
شکیلا : زندگی


چشمای من میل به گریه داره می خواد بباره
دل نمی دونی که چه حالی داره چه حالی داره
غصه به جز گریه دوا نداره خدا نداره

هر چی تو دنیا غمه مال منه
روزی هزار بار دل می شکنه

دل دیگه اون طاقتارو نداره خدا نداره
پشت سر هم داره بد می یاره خدا می یاره
از در و دیوار واسه دل می باره خدا می باره

زندگی آی زندگی خسته ام خسته ام
گوشه زندون غم دست و پا بسته ام

هر چی تو دنیا غمه مال منه
روزی هزار بار دل می شکنه


دل دیگه اون طاقتارو نداره خدا نداره
پشت سر هم داره بد می یاره خدا می یاره
از در و دیوار واسه دل می باره خدا می باره

__________________
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
مسافر

مسافر

این اولین و آخرین ترانه ی مسافره
یه سایه از یه حادثه س یه هق هق از یه خاطره
فاجعه بود رفتن تو ، بغضت سکوتمو نشست
جغد سیاه قصه ها رو بوم خونمون نشست
هرگز نخواه بخندمو با قصه همبازی بشم
باور کنم نیستی دیگه به مرگ تو راضی بشم!
اون دستایی که تورو برد هرگز شکستمو ندید
فاصله ها زیاد شدن دستام به دستات نرسید
این سنگ قبر ِرو سرت طعنه به اشکام می زنه
کاش تو بودی، من نبودم ؛ این آخرین حرف منه!
تو زیر خاک رفتی ولی من اینجا پوسیده شدم
برای برگشتن تو می گذرم از جون خودم
کی فکر می کرد یه روزی من همدم خاک تو بشم
تو قول بده بیای پیشم هرچی بخوای همون می شم
به رسم خاک و آب و یاد سپردمش به دست باد
مسافرم سفر بخیر بهشت مبارک تو باد
..................................................................................................
اشکهایم را پذیرا باش
آنگاه که سجده بر خاک تو می زنم
آنگاه که حجم خاک دیواریست بین بودن و نبودن
اضطرابم را پذیرا باش
آنگاه که پر می کشم تا آسمان تو
آنگاه که حجم خاک پیکرم را گرو می گیرد
تا بداند که در آغوش تو آرام می گیرم
سقوطم را پذیرا باش
که نیاموختیم هر فرازی را فرودیست
آری جای خالیت خالیست...
و تنها کلامم بعد از تو ، باز هم، باز هم، تنهاییست!





خواننده : سپهر :gol:
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
وای به حالت همای…(این چه جهانی است)

شاعر ،خواننده، نوازنده کوزه و سرپرست : سعید جعفرزاده(همای)

اين چه جهاني ست؟
اين چه بهشتي ست؟
اين چه جهانيست كه نوشيدن مي نارواست؟
اين چه بهشتيست در آن خوردن گندم خطاست؟
آی رفیق این ره انصاف نیست
آی رفیق این ره انصاف نیست، این جفاست
راست بگو،راست بگو، راست
فردوس برينت كجاست؟
راستي آنجا هم هر كس و ناكس خداست؟
راست بگو،راست بگو، راست
فردوس برينت كجاست
برهمه گويند كو هوشيار باش
بر در فردوس نشيند كسي
تا كه به درگاه قيامت رسي
ار تو بپرسند كه در راه عشق
پيرو زرتشت بدي يا مسيح؟
دوزخ ما چشم به راه شماست
راست بگو،راست بگو،راست،آنجا نيز
راست بگو، راست بگو، راست،آنجا نيز
باز همين ماجراست؟
راست بگو،راست بگو،راست
فردوس برينت كجاست؟
اين همه تكرار مكن اي هماي
كفر مگو،شكوه مكن با خداي
پاي از اين در كه نهادي برون
با غل و زنجير برندت بهشت

بهشـــــــت همان نــــــــاكــــجاست
بهشـــــــت همان نــــــــاكــــجاست
واي به حالت هماي،واي به حالت
اين سر سنگين تو از سر جداست
اين سر سنگين تو از سر جداست
نـــــه،نـــــه،نـــــه،نه توبه كنم باز
حق با شمــــاست.
 

ویدا

عضو جدید
وقتی تو با من نیستی از من چه می ماند
از من جز این هرلحظه فرسودن چه می ماند

از من چه می ماند جز این تکرار پی در پی
تکرار من در من مگر از من چه می ماند

غیر از خیالی خسته از تکرار تنهایی
غیر از غباری در لباس تن چه می ماند

از روزهای پیر بی فردا که می آید
از لحظه های رفته ی روشن چه می ماند

از من اگر کوهم اگر خورشید اگر دریا
بی تو میان قاب پیرامن چه می ماند

بی تو چه فرقی می کند دنیای تنها را
غیر از غبار و آدم و آهن چه می ماند

وقتی تو با من نیستی از من که می پرسد
از شعر و شاعر جز شب و شیون چه می ماند


"معین"
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
برگرد به من.......

برگرد به من.......

وقتی حالت بده ، روحت بی پناهه
می بینی هر کاری کردی اشتباهه
وقتی کم کم به کسی وابسته می شی
چون از شب بی نوازش خسته می شی
وقت آروم شدنت خیلی بعیده

اینجا یکی هست که به حرف هات گوش می ده

برگرد به من ، مثله پرنده ی که درختش رو پیدا کنه
برگرد به من ، مثله کسی که شبونه هوسه دریا کنه
وقتی به جز شب هیچ رنگی تو نگات نیست
وقتی کسی اندازه ی تنهای هات نیست
وقتی گم می شی و می ترسی دوباره
می فهمی هیشکی مثل من دوست نداره
وقتی دلت به صد در بسته رسیده
اینجا یکی هست که تو مشتش یه کلیده
برگرد به من ، مثله پرنده ی که درختش رو پیدا کنه
برگرد به من ، مثله کسی که شبونه هوسه دریا کنه






ترانه سرا : مونا برزویی:gol:
با صدای : سعید مدرس،عطا
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
بردی از یادم :
بردی از یادم . دادی بر بادم . با یادت شادم
دل به تو دادم . در دام افتادم . از غم آزادم
دل به تو دادم . فتادم به بند
ای گل بر اشک خونینم نخند
سوزم از سوز نگاهت هنوز
چشم من باشد به راهت هنوز

چه شد آنهمه پیمان . که از آن لب خندان
بشنیدم و هرگز خبری نشد از آن

کی آیی به برم . ای شمع سحرم
در بزمم نفسی . بنشین تاج سرم . تا از جان گذرم

پا به سرم نه . جان به تنم ده
چون به سر آمد . عمر بی ثمرم

نشسته بر دل غبار غم . زآنکه من در دیار غم
گشته ام غمگسار غم

امید اهل وفا تویی . رفته راه خطا تویی
آفت جان ما تویی

بردی از یادم . دادی بر بادم . با یادت شادم
دل به تو دادم . در دام افتادم . از غم آزادم

دل به تو دادم . فتادم به بند
ای گل بر اشک خونینم نخند
سوزم از سوز نگاهت هنوز
چشم من باشد به راهت هنوز

خواننده : دلکش
شاعر : پرویز خطیبی: آهنگ ساز : مصطفی گرگین زاده
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اون نگاه گرم تو جام شرابه
زندگي بي چشم تو رنج و عذابه
آه من ترسم شبي دامنت بگيره
با دلم بازي مكن عاشق و اسيره
ترسم بميره
زندگي بي چشم تو رنج و عذابه
يك شب از روي صفا با دلم وفا كن
يا وفا كن با دلم يا منو رها كن
ميشكني شيشه دلم قدر شو ندوني
مهر بوني با همه بامن و دل من نامهربوني
زندگي بي چشم تو رنج و عذابه

خواننده:عبد الوهاب شهيدي ...شعر :هما مير افشار...آهنگ:محلي خرم آبادي
تنظيم:فرامرز پايور.....دستگاه:ماهور
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
استادمحمد رضا شجریان

(ساز خاموش)






بزن آن پرده ؛بزن آن پرده؛ اگر چند تو را سيم
از این ساز گسسته
بزن این زخمه؛ اگر چند در این کاسه تنبور
نماندست صدایی
بزن این زخمه بر ان
سنگ بر آن چوب
بر ان عشق
که شاید بردم راه بجایی
پرده دیگر مکن و زخمه به هنجار کهن زن
لانه جغد نگر ؛
کاسه آن بر بط سغدی
ز خموشی
نغمه سر کن که جهان
تشنه آواز تو بینم
چشمم آن روز مبیناد
که خاموش
در این ساز تو بینم
نغمه تست ؛بزن
آنچه که ما زنده بدانیم
اگر این" پرده بر افتد "
من و تو نیز نمانیم_
اگر چند بمانیم و
بگوییم همانیم..
اگر چند بمانیم و بگوئیم همانیم
"دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی"
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
[FONT=Times New Roman (Arabic)] [/FONT]
[FONT=Times New Roman (Arabic)]خدایا...خدایا...خدایا
توی دنیای بزرگت،پوسیدیم که....
میخواستیم...میخواستیم...میخواستیم مثل این روز رو نبینیم که دیدیم که...
ناز اون،بلای اون،حسرت دل عذاب عالم
هرچی باید همه تک تک بکشند...ما کشیدیم که....
زندگی میگن برای زنده هاست
اما خدایا...
بس که ما دنبال زندگی دویدیم...بُریدیم که...
وای بر ما...وای بر ما...خبر از لحظه پرواز نداشتیم
تا میخواستیم لب معشوق رو ببوسیم،پریدیم که....
چشمی به هم زدیم و دنیا گذشت...دنبال هم امروز و فردا گذشت
دل میگه باز فردا رو از نو بساز
ای دل غافل دیگه از ما گذشت... ای دل غافل دیگه از ما گذشت...
با صدایِ زنده یاد"هایده"
[/FONT]
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
شجریان - آلبوم آستان جانان

تصنیف آستان جانان


شعری بخوان که با او رطل گران توان زد

راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد
گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد
بر آستان جانان گر سر توان نهادن
بر چشم دشمنان تیر از این کمان توان زد
قد خمیده ما سهلت نماید اما
جام می مغانه هم با مغان توان زد
در خانقه نگنجد اسرار عشقبازی
ماییم و کهنه دلقی کتش در آن توان زد
درویش را نباشد برگ سرای سلطان
عشق است و داو اول بر نقد جان توان زد
اهل نظر دو عالم در یک نظر ببازند
سرها بدین تخیل بر آستان توان زد
گر دولت وصالت خواهد دری گشودن
چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد
عشق و شباب و رندی مجموعه مراد است
گر راه زن تو باشی صد کاروان توان زد
شد رهزن سلامت زلف تو وین عجب نیست
باشد که گوی عیشی در این جهان توان زد
حافظ به حق قرآن کز شید و زرق بازآی
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
چه شود به چهره زرد من
نظري براي خدا كني
كه اگر كني همه درد من
به يكي نظاره دوا كني
تو شهي و كشور جان تورا
تو مهي و جان جهان تو را
ز ره كرم چه زيان تورا
كه نظر به حال گدا كني
تو كمان كشيده و در كمين
كه زني به تيرم و من غمين
همه غمم بود از همين
كه خدا نكرده خطا كني
زتو كر تفقد و گر ستم
بود اين عنايت و آن كرم
همه از تو خوش بود اي صنم
چه جفا كني چه وفا كني
خواننده: استاد شجريان شعر : سيد احمد هاتف اصفهاني دستگاه: ابو عطا ..ماهور
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
کجای زندگیتم؟

کجای زندگیتم؟

زیرو رو میشم هنوز از کمترین آشفتگیتم
خیلی دوست دارم بدونم من کجای زندگیتم!
باز واسم درددل کن .. من همه دنیامو میدم
واسه تکرار یه جمله که یه شب از تو شنیدم
***
اگه باور کنم تقدیر و می میرم..
چقد این لحظه های تلخ، زیبایی!
سکوتت بین ما فاصله میذاره ..
چطور برم سفر وقتی تو تنهایی؟؟
***
من به تو نیاز دارم برگای تقویم و کندم
بذا با روزای روشن همه زخماتو ببندم
من به تو نیاز دارم تکیه کن به شونه ی من
هر جا دستامو بگیری میشه سقف خونه ی من





ترانه سرا :مونا برزویی:gol:
با صدای : رضا شیری
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
k.m.r.c شعر ها و ترانه های محلی اشعار و صنايع شعری 44

Similar threads

بالا