طرح موقعيت (2) - راهبري يك كارخانه توليدي كوچك

hparhizi

عضو جدید
دوستان براساس مطالبي كه در تاپيك طرح موقعيت نجات يك محصول مطرح شده و استقبال زيادي كه از اين بحث بعمل آمد من هم با اجازه اساتيد يك تاپيك با شرايط زير ايجاد ميكنم اميدوارم كه همانند تاپيك نجات محصول از اين تاپيك هم استقبال بشه و از نظرات اساتيد استفاده كنيم ، البته سعي كردم مسئله و خاص تر و محدود بيان كنم تا بشه از اون نتيجه گيري كرد :

فرض كنيد شما مدير يك كارخانه كوچك توليد پالت و باكس پالت و انواع مصنوعات چوبي در شمال كشور هستيد كه به تازگي تاسيس شده
  • 90 درصد توليدات شما را پالت و باكس پالت تشكيل ميدهند و 10 درصد بقيه توليدات ، اقلام چوبي هستند كه شركت هاي لوازم خانگي بهمراه محصولات خود جهت حمل و حفاظت از محصولاتشان نياز دارند .
  • 50 درصد بازار توليدات شما در جنوب كشور و بهترين بازار مواد اوليه شما در شمال كشور است در نتيجه هزينه حمل محصولات به جنوب كشور نسبت به شركت هاي رقيب كه نزديكتر به بازار جنوب هستند بيشترخواهد بود اما هزينه حمل مواد اوليه شما به نسبت همين رقبا كمتر است
  • شركتهاي رقيب شما وسعت چنداني ندارند ، صنعتي فكر نميكنند و در حد يك كارگاه هستند اما نسبت به شما كه تازه كار هستيد قدمت و تجربه دارند .
  • شركتهاي رقيب با توجه به اينكه گستردگي كمتري دارند در نتيجه هزينه هاي سرباري كمتري دارند پايند مقررات نيستند از چوبهاي ارزان قيمت اما ممنوعه استفاده و از ماليات و ساير عوارض فرار ميكنند اما شما قصد داريد طبق مقررات كار كنيد .
  • تكنولوژي و ماشين آلات در اين صنعت زياد مهم نيست و نميتوان از اين حربه جهت پيشي گفتن از رقبا استفاده نمود اما تفكر شما تفكر سيستمي و تفكر رقبا اكثرا تفكر سنتي است .
  • با توجه به مشخصات محصول و نظر به اينكه استاندارد خاصي براي محصولات شما وجود ندارد فعاليت شما به صورت پيوسته نخواهد بود و بر اساس سفارش ميباشد يعني شما نميتوانيد بدون داشتن سفارش محصول توليد كرده و در انبار نگهداري كنيد و يا در بازار توزيع كنيد .
  • كارگران شما كارگران ثابت هستند و نميوانيد آنها را به صورت موقت حذف كنيد .
حال با توجه به شرايط فوق :
    • شما چگونه براي محصولات خود بازاريابي ميكنيد ؟
    • با توجه به اينكه تفكر صنعتي داريد چگونه از رقباي خود پيشي ميگيريد ؟
    • شما چگونه براي كارگاه خود برنامه ريزي ميكنيد ؟
    • آيا با توجه به اين روند به فعاليت ادامه ميدهيد و يا اعلام شكست خواهيد كرد ؟
    • چه پيشنهادي داريد براي زمانهايي كه هيچ سفارشي در دست نداريد ؟
دوستان كمك كنيد تا اين تاپيك هم بارور بشه ...
 
آخرین ویرایش:

leanthinker

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوست عزیز
ممنون از اینکه مسئله خوبی مطرح کردید
امیدوارم بتونیم نتیجه خوبی بگیریم هر چند این مثال به نظر موردی و جزئی هست اما میشه برداشت کلی هم داشت.
فقط اگر امکان دارد به دو نکته توجه کنید
1-اگر امکان دارد از همین فونت تاهوما استفاده کنید چون این فونتی که انتخاب کردید تقریبا نا خواناست
2-یک جای طرح سوالتون هم ایراد تایپی دارد، قسمتی که فرمودید هزینه حمل به مشتری به علت دوری از رقبا کمتر هست رو فکر میکنم باید بگید بیشتر هست.

خوب من در اولین بحثم میگم که سوالی که مطرح هست این هست که خیلی از کارخانه ها در همه زمینه ها برای جابجایی مواد از لیفتراک و پالت استفاده میکنند و آیا درست هست که ما فقط به خارخانه های جنوبی فروش داشته باشیم؟؟
 

hparhizi

عضو جدید
ممنون از راهنمايي تون اصلاحش كردم
البته هدفم از طرح خاص مسئله بيشتر به نتيجه رسيدن مسئله بود چون اگه پارامترها رو باز ميذاشتم گستردگي مسئله زياد ميشد .
 

hparhizi

عضو جدید
سلام دوست عزیز

خوب من در اولین بحثم میگم که سوالی که مطرح هست این هست که خیلی از کارخانه ها در همه زمینه ها برای جابجایی مواد از لیفتراک و پالت استفاده میکنند و آیا درست هست که ما فقط به كارخانه های جنوبی فروش داشته باشیم؟؟

همان طوري كه ميدونيم استفاده از پالت بعنوان جزئي از بسته بندي محصول چند ساليه كه در كشور ما رواج پيدا كرده و هنوز شركتهاي زيادي رو ميشناسم كه جهت انتقال محصولاتشون از كارخانه به انبارهاي مركزي شون در تهران و يا به نمايندگيهاي فروششون هنوز به روش سنتي و به صورت كارتني و به كار گيري كارگران حمل و نقل استفاده ميكنند اما استفاده از پالت در بسته بندي به خوبي در صنايع پتروشيمي كه مركزشون در جنوب كشور هستش رواج پيدا كرده و اين ميتونه دليل خوبي براي انتخاب اين نوع محصول براي اين مسئله باشه چون اولا يه محصوليه كه هنوز جا نيفتاده ، مديران سنتي بهش اعتماد ندارند ،
اما در صورت استفاده از روشهايي كه مشتمل بر حمل و نقل بر اساس استفاده از پالت ، استرچ پالت و پالت شرينگ پك باشه تاثيرات معجزه آسايي داره كه از جنبه كاهش هزينه هاي سرباري هر مديري رو مسحور خود خواهد كرد
 

bardinova

مدیر بازنشسته
    • شما چگونه براي محصولات خود بازاريابي ميكنيد ؟
    • با توجه به اينكه تفكر صنعتي داريد چگونه از رقباي خود پيشي ميگيريد ؟
    • شما چگونه براي كارگاه خود برنامه ريزي ميكنيد ؟
    • آيا با توجه به اين روند به فعاليت ادامه ميدهيد و يا اعلام شكست خواهيد كرد ؟
    • چه پيشنهادي داريد براي زمانهايي كه هيچ سفارشي در دست نداريد ؟
.

اولین پیشنهادی که میتونم بدم ، قبل از اقدام به بازاریابی ، استخدام یک طراح صنعتی هست که با بررسی شرایط اقدام به طراحی نوعی پالت جدید ، با حفظ قابلیتها فعلی و ایجاد نکات مثبت مضاعف کنه . قدم دوم با بکارگیری یک تیم ، متشکل از : مهندس صنایع ، طراح صنعت ، بازاریاب ، کارشناس چوب ، مسئول کارگاه ، (و ... ) و صد البته مدیر ، اقدام به طراحی محصولات جدید و ایجاد تنوع در آنها ، با استفاده از امکانات و نیروی انسانی فعلی ، هست . اصولا این یک اشتباه هست که یک شرکت یا کارگاه یا کارخانه متکی به تولید یک محصول باشه . بعد از اینکه در محصول فعلی (پالت) تغییراتی از نظر ساخت و طراحی ایجاد کردیم و نقطهء قوتی نسبت به رغیبها بدست آوردیم ، و تیمی هم برای تولید محصولات جدید راه انداختیم و با اینکار بازار رو گسترده کردیم ، حالا میریم سراغ بازاریابی . این از نظر من قدم اول هست .
 

amirhakimi

عضو جدید
منم با نظر بردینوا کاملا موافقم
اگه کارخونه تک محصولی باشه و تازه اونم متکی به سفارش محصول، این یعنی خواب سرمایه. در راستای فرمایش بردینوای عزیز باید با طراحی محصولات جدید زمانهای بیکاری را به حداقل برسانیم (با توجه به اینکه پرسنل ثابت و غیر قابل حذف هستند) بعد از این مرحله است که برای محصولات جدید نیاز به بازاریابی داریم.
 

hparhizi

عضو جدید
اولین پیشنهادی که میتونم بدم ، قبل از اقدام به بازاریابی ، استخدام یک طراح صنعتی هست که با بررسی شرایط اقدام به طراحی نوعی پالت جدید ، با حفظ قابلیتها فعلی و ایجاد نکات مثبت مضاعف کنه . قدم دوم با بکارگیری یک تیم ، متشکل از : مهندس صنایع ، طراح صنعت ، بازاریاب ، کارشناس چوب ، مسئول کارگاه ، (و ... ) و صد البته مدیر ، اقدام به طراحی محصولات جدید و ایجاد تنوع در آنها ، با استفاده از امکانات و نیروی انسانی فعلی ، هست . .
دوست عزيز همانطور كه در بالا به اون اشاره كردم محصولات توليدي اين شركت داراي استاندارد مشخصي نيست يا هنوز در مورد اون استاندارد مشخصي صادر نشده يعني هر شركتي بنا به سلايق واحد مهندسي خودش اقدام به تهيه نقشه ميكنه و در بعضي از موارد هم تكنولولوژي بسته بندي شركت استاندارد وابعاد پالت رو به طراح ديكته ميكنه يعني نميشه رو يك محصول مشخص كار كرد و بصورت پيوسته توليد اون رو ادامه داد .
البته ميدونيم كه تعدد ابعاد طراحي شده براي پالت هايي كه در يك شركت استفاده ميشوند از آفاتي هستند كه به جان فضاي انبارهاي شركتها مي افتند زيرا بدليل نا مشخص بودن ابعاد پالتهاي مورد استفاده ، حجم واحد بار محصولات تغيير كرده و بهينه سازي فضا رو در انبار مشكل ميشود همچنين كار انباردار را نيز با مشكل مواجه ميكنه .
 

hparhizi

عضو جدید
منم با نظر بردینوا کاملا موافقم
اگه کارخونه تک محصولی باشه و تازه اونم متکی به سفارش محصول، این یعنی خواب سرمایه. در راستای فرمایش بردینوای عزیز باید با طراحی محصولات جدید زمانهای بیکاری را به حداقل برسانیم (با توجه به اینکه پرسنل ثابت و غیر قابل حذف هستند) بعد از این مرحله است که برای محصولات جدید نیاز به بازاریابی داریم.

از دوستان تقاضا دارم با توجه به اينكه مسئله به صورت خاص مطرح شده براي رسيدن به جوابهاي بهينه توضيحاتي هم كه مطرح ميكنن كلي نباشه و بصورت خاص براي همين محصول مطرح بشه لطفاً
شما بعنوان مدير اين سازمان پيشنهادتون چه نوع محصوليه ؟
 

amirhakimi

عضو جدید
از دوستان تقاضا دارم با توجه به اينكه مسئله به صورت خاص مطرح شده براي رسيدن به جوابهاي بهينه توضيحاتي هم كه مطرح ميكنن كلي نباشه و بصورت خاص براي همين محصول مطرح بشه لطفاً
شما بعنوان مدير اين سازمان پيشنهادتون چه نوع محصوليه ؟

من زیاد با صنعت چوب آشنا نیستم که بخوام بگم چه محصول خاصی، این کاملا بستگی داره به تجهیزات موجود چون قرار نیست هزینه اضافی به کارخونه تحمیل بشه، مثلا اگه دستگاههای تراش قابل برنامه ریزی داشته باشن میتونن رو لوازم ترئینی چوبی کار کنند.
یا مثلا کشو (در راستای صحبت بردینوا یک طراح میتونه تو این زمینه کمک زیادی بکنه) ولی قبل از اینا میتونن یه بررسی داشته باشن (شک کنن) که آیا نیازی هست که پالت تولید کنن یا کلا برن سر یه محصول دیگه که با شرایط موجود بتونن تولیدش کنن. اساس همه تغییرات همین شک کردن به وضع موجود است.
 
آخرین ویرایش:

bardinova

مدیر بازنشسته
دوست عزيز همانطور كه در بالا به اون اشاره كردم محصولات توليدي اين شركت داراي استاندارد مشخصي نيست يا هنوز در مورد اون استاندارد مشخصي صادر نشده يعني هر شركتي بنا به سلايق واحد مهندسي خودش اقدام به تهيه نقشه ميكنه و در بعضي از موارد هم تكنولولوژي بسته بندي شركت استاندارد وابعاد پالت رو به طراح ديكته ميكنه يعني نميشه رو يك محصول مشخص كار كرد و بصورت پيوسته توليد اون رو ادامه داد .
البته ميدونيم كه تعدد ابعاد طراحي شده براي پالت هايي كه در يك شركت استفاده ميشوند از آفاتي هستند كه به جان فضاي انبارهاي شركتها مي افتند زيرا بدليل نا مشخص بودن ابعاد پالتهاي مورد استفاده ، حجم واحد بار محصولات تغيير كرده و بهينه سازي فضا رو در انبار مشكل ميشود همچنين كار انباردار را نيز با مشكل مواجه ميكنه .

بحث من انواع پالت نبود . بلکه منظورم این بود که ما باید بتونیم از ماشین آلاتی که داریم و چوبی که تهیه میکنیم محصولات دیگه ای ، جدا از پالت ، تولید کنیم . محصولاتی که بطور مشخص سفارشی نباشه . یعنی ما قابلیتهامون رو افزایش بدیم تا قدرت مانور دهی ما بالا بره . در خصوص نداشتن هیچ استاندارد مشخصی (البته نمیدونم در دنیای واقعی همچین چیزی وجود داره یا نه) این میتونه نقطه ضعف بسیار بزرگی باشه که قبل از هر چیز باید اقدام به تدوین اون بکنیم . جدا از انبار ، بزرگترین مشکل Set-Up دستگاه ها برای تولیدات جدید هست که علاوه بر زمان بر بودن ، دارای هزینه هم هست .
 

Parsa_IE

عضو جدید
با سلام و تشکر از تاپیک خوبتون
و به امید اینکه بحث پر باری را داشته باشیم
در مورد این کارخانه من هم با دوستان موافقم درسته که میخواهیم بحث محدود باشه تا بشه نتیجه گرفت ولی این نکته منطقی که سرمایه و دارایی های ثابت شما به هر حال باید حداکثر کارایی و بهره وری را داشته باشند هم در نظر بگیرید ...
در بحث پالت خوب با توجه به ابعاد و محدودیت انبار و ... سیاست تولید سفارشی اتخاذ شده، خوب با توجه به این سیاست زیاد لزومی نیست که روی بحث طراحی سرمایه گذاری شود چون طراحی پالت را اغلب خود مشتری انجام داده و طرح مورد نیاز خود را برای قرارداد ارائه میدهد پس برای تولید پالت که محصول اصلی است کار مهم بازاریابی و فروش + بحث هزینه های حمل و نقل و لجستیکی است که بخاطر اینکه بحث شلوغ و پیچیده نشه در زمان خودش در مورد آنها با هم صحبت خواهیم کرد...
ولی حالا چه کار کنیم که از سرمایه خودمان استفاده کامل را ببریم !؟ با توجه به حظور دائمی کارگران و نیز در دسترس بودن مواد اولیه و ماشین آلات همه چیز مهیاست تا محصولی دیگر انتخاب کنیم ...
اینجاست که تدبیر مدیر + منطق مهندسی صنایع + تجربه ماهرترین و با سابقه ترین کارگر به کمک می آید
در اینجا نیاز به تشکیل تیمی جهت بررسی ماشین آلات و توان تولیدی + بررسی بازار محصولات چوبی + امکان سنجی و طراحی محصول جدید و ... وجود دارد
با انتخاب محصولی چون : پارتیشن های چوبی اداری، میز های مدیریتی یا حتی کشو ها و فایل ها ، حتی دیوار ها و سقف های چوبی کاذب برای سالن های جلسات و ...میتوان از این محصول دوم درآمدی دائمی و چندین برابر محصول اصلی کسب کرد و در راه توسعه واحد تولیدی و ... در بازار رقابتی امروز، از آن بهترین استفاده را برد
 

hparhizi

عضو جدید
با سلام و تشکر از تاپیک خوبتون
و به امید اینکه بحث پر باری را داشته باشیم
در مورد این کارخانه من هم با دوستان موافقم درسته که میخواهیم بحث محدود باشه تا بشه نتیجه گرفت ولی این نکته منطقی که سرمایه و دارایی های ثابت شما به هر حال باید حداکثر کارایی و بهره وری را داشته باشند هم در نظر بگیرید ...
در بحث پالت خوب با توجه به ابعاد و محدودیت انبار و ... سیاست تولید سفارشی اتخاذ شده، خوب با توجه به این سیاست زیاد لزومی نیست که روی بحث طراحی سرمایه گذاری شود چون طراحی پالت را اغلب خود مشتری انجام داده و طرح مورد نیاز خود را برای قرارداد ارائه میدهد پس برای تولید پالت که محصول اصلی است کار مهم بازاریابی و فروش + بحث هزینه های حمل و نقل و لجستیکی است که بخاطر اینکه بحث شلوغ و پیچیده نشه در زمان خودش در مورد آنها با هم صحبت خواهیم کرد...
ولی حالا چه کار کنیم که از سرمایه خودمان استفاده کامل را ببریم !؟ با توجه به حظور دائمی کارگران و نیز در دسترس بودن مواد اولیه و ماشین آلات همه چیز مهیاست تا محصولی دیگر انتخاب کنیم ...
اینجاست که تدبیر مدیر + منطق مهندسی صنایع + تجربه ماهرترین و با سابقه ترین کارگر به کمک می آید
در اینجا نیاز به تشکیل تیمی جهت بررسی ماشین آلات و توان تولیدی + بررسی بازار محصولات چوبی + امکان سنجی و طراحی محصول جدید و ... وجود دارد
با انتخاب محصولی چون : پارتیشن های چوبی اداری، میز های مدیریتی یا حتی کشو ها و فایل ها ، حتی دیوار ها و سقف های چوبی کاذب برای سالن های جلسات و ...میتوان از این محصول دوم درآمدی دائمی و چندین برابر محصول اصلی کسب کرد و در راه توسعه واحد تولیدی و ... در بازار رقابتی امروز، از آن بهترین استفاده را برد

من هم با نظر شما موافقم
بهر حال يه كارگاهي با همچنين امكاناتي ايجاد شده هرچند كه از نظر طراحي كارخانه بايد در ابتداي كار اين مسئله ديده ميشد كه توليد تك محصولي جوابگوي هزينه هاي كارخانه نيست اما فرض كنيد كه صاحب كارخانه با علم به اين كه اين اشتباه را مرتكب شده حالا نياز به كمك دارد
يا با اميد به اينكه مسئله استفاده از پالت در سالهاي آينده در سازمانها و كارخانجات بعنوان يك امر لازم تلقي خواهد شد اين بنگاه اقتصادي را بنا كرده و بايد چند سالي را تحمل نمايد تا بتواند بر مشكلات غلبه كند .
شايد هم از فرصت امكانات وام هاي زود بازده كه اخيرا در كشور موج جديدي را ايجاد نموده استفاده كرده و با ايجاد يك صنعت ساده اما آينده دار قصد وارد نمودن خود به عرصه اقتصاد را دارد و ممكن است با توجه به امكاناتي كه در اختيار دارد كلا در جهت تغيير محول خود برآيد.

بايد اين مسئله را در نظر بگيريم كه مدير اين كارخانه يك مهندس صنايع است و با ديد تحليلي وسيعي كه دارد بايد بهترين گزينه ها را انتخاب و آزمايش نمائيد .
 

amirhakimi

عضو جدید
من هم با نظر شما موافقم
بهر حال يه كارگاهي با همچنين امكاناتي ايجاد شده هرچند كه از نظر طراحي كارخانه بايد در ابتداي كار اين مسئله ديده ميشد كه توليد تك محصولي جوابگوي هزينه هاي كارخانه نيست اما فرض كنيد كه صاحب كارخانه با علم به اين كه اين اشتباه را مرتكب شده حالا نياز به كمك دارد.
يا با اميد به اينكه مسئله استفاده از پالت در سالهاي آينده در سازمانها و كارخانجات بعنوان يك امر لازم تلقي خواهد شد اين بنگاه اقتصادي را بنا كرده و بايد چند سالي را تحمل نمايد تا بتواند بر مشكلات غلبه كند .
شايد هم از فرصت امكانات وام هاي زود بازده كه اخيرا در كشور موج جديدي را ايجاد نموده استفاده كرده و با ايجاد يك صنعت ساده اما آينده دار قصد وارد نمودن خود به عرصه اقتصاد را دارد و ممكن است با توجه به امكاناتي كه در اختيار دارد كلا در جهت تغيير محول خود برآيد.

بايد اين مسئله را در نظر بگيريم كه مدير اين كارخانه يك مهندس صنايع است و با ديد تحليلي وسيعي كه دارد بايد بهترين گزينه ها را انتخاب و آزمايش نمائيد .

به قول شما حتی اگر هم رویکرد این باشه که: در آینده که صنعت پالت سازی رونق بگیره ما حرف اول رو بزنیم، بازم باید برای حالای خودمون یه فکری بکنیم.
وگرنه عمرمون قد نمیده، تا به اون نقطه برسیم که پالت سازی سود آور بشه هزینه های جانبی کمر کارخونه رو میشکونه.
بنابرین طبق صحبت قبلی دوستان و خودم حتی موقتی هم که شده باید به تولید محصولات غیر سفارشی بپردازیم تا هزینه ها پوشانده بشه و ببینیم که با گذشت زمان پالت سازی سودآوری مورد نظر ما رو تامین میکنه یا اینکه کلا باید استراتژی تولید خودمون رو عوض کنیم.

پس اولین کار تشکیل یک تیم تخصصی امکانسنجی تولید محصولات جدید با در نظر گرفتن شرایط و امکانات کارگاه ماست.
 

hparhizi

عضو جدید
پس اولین کار تشکیل یک تیم تخصصی امکانسنجی تولید محصولات جدید با در نظر گرفتن شرایط و امکانات کارگاه ماست.

موافقم
تيمي كه تشكيل داده ميشه بايد سعي كنه محصولي رو پيدا كنه كه با استفاده از دستگاههايي كه در حال حاضر در اختيار كارگاه هستش و نهايتاً با اضافه كردن يك الي دو دستگاه ديگر به مجموعه , توليدي رو براي كارخانه در نظر بگيره كه از سيستم سفارشي درآمده و به يك سيستم پيوسته دربياد .
همچنين در نظر گرفتن اين مسئله هم خيلي مهمه كه محصول جديد حتي الامكان از دورريز يا ضايعات چوب هم قابل توليد باشه كه اگه زمانيكه كه كارگاه در حال تويد پالت و باكس پالت هم بود بشه از اين محل هم بهترين استفاده رو برد .
اما براي بازاريابي در چنين شرايطي چكاري بايد انجام بديم ؟
چطور براي شرايط فعلي كارخانه تبليغات كنيم تا بيكار نباشه ؟
 

bardinova

مدیر بازنشسته
اما براي بازاريابي در چنين شرايطي چكاري بايد انجام بديم ؟
چطور براي شرايط فعلي كارخانه تبليغات كنيم تا بيكار نباشه ؟


مقوله تبلیغ و بازاریابی در شرایط کاملا خاص و متفاوت بررسی میشه : محصولی که مخاطب عام داره (که باز این خودش دارای دو بخش محصول مصرفی و غیر مصرفی هست) و محصولی که مخاطب خاص داره . معمولا تمام تئوری ها و روشهای تبلیغ برای مورد اول هست (گفتم معمولا ! همیشه اینطور نیست) . بهمین دلیل اکثرا برای محصولات خاص از بازاریابی استفاده میشه و نه تبلیغ . مسلما اولین قدم شناسایی تمامی مشتریان بالقوه و Sortهای مختلف اونها در لیستهای متفاوت بر اساس محصولات ، سرمایه ، وسعت ، شهرت ، تنوع و هر چیز دیگه که به فکرمون میرسه هست . بعد در هر لیست 5 کارخونهء اول انتخاب بشن و در یه لیست دیگه جمع بشن و بر اساس تعداد تکرار دوباره Sort بشن . حالا ما یه لیست داریم که بر اساس مهمترین کارخانه های بالقوه مرتب شدن . حالا باید شناسایی کنیم که در حال حاضر این کارخونه ها پالتهای خودشون رو از کجا و با چه قیمت و کیفیتی تهیه میکنن . حالا بعد از شناسایی تمام این موارد پیشنهاد تهیه میشه و به سراغ اونها میریم . فقط کافیه دو سه تا از کارخونه های این لیست رو مشتری خودمون کنیم . اونوقت با معرفی خودمون بعنوان تامین کننده پالت این کارخونه های بزرگ و مهم ، پیدا کردن مشتری جدید کار چندان سختی نیست .
 

بهبود

عضو جدید
شروع كار

شروع كار

* براي شروع حل اين مشكل در ابتدا مي بايستي واحد تحقيقات بازار بصورت گسترده به امر شناسايي بازار بپردازد و براي اين امر و براي محصول ما كه بصورت خاص استفاده مي شود مي بايستي در درجه اول از مزيت اولمون كه همون تفكر صنعتي مديران هست استفاده شود و در درجه دوم از امكانات خوبمون كه پرهيزي اونو يه مزيت برتري ندونست ولي در اين صنعت اين خود يه مزيت بسيار عاليست استفاده كرد. اين موضوع كه بازار فعلي بيشتر در جنوب كشور مي باشد ميبايستي خودش يه محدوديت كوتاه مدت باشه . دوستان حتما داستان دو بازاريابي كه براي بازاريابي كفش به جزيره اي رفتند كه در اون هيچكس كفش نمي پوشيدند رو مي دونند .... با اين حساب در صورتي كه استفاده به موقع و درست از اين محدوديت بشه خودش يه مزيت برتري ما تبديل ميشه. ما ميبايستي نياز رو ايجاد كنيم نه اينكه صبر كنيم تا نياز به مرور زمان ايجاد بشه با ايجاد نياز در اطرافمون اين مشكل محدوديت هزينه حمل و نقل كه تقريبا در شركتها 5 درصد از قيمت تمام شده محصولاتمون رو تشكيل ميده ، نيز تا حدودي حل ميشه.
پس براي شروع ميبايستي در درجه اول تمامي رقباي خودمون رو بطور كامل شناسايي كنيم و اطلاعات مفيدي از اونها بدست بياريم براي اينكه اگر ما نجنبيم ورقيبامون رو نشناسيم و اونا رو زير نظر نگيريم رقيب نمي ايسته تا ما اونو شناسايي كنيم بلكه وقتي اون اولين ضربه رو به ما زد اونوقت اونو ميشناسيم كه خيلي بده. اينطوري تا حدود زيادي از نيازهاي بازار فعلي اطلاعاتي كسب مي كنيم. تازه اگه اطلاعاتي از مشتريان اونها كسب كنيم كه كار خيلي سختي هم نيست، بخشي از بازاريابي رو انجام داديم.
حالا كه رقبا و توليداتشون و شايد برخي از مشتريانشون رو خوب شناختيم بايستي به بازاريابي بصورتي كه در ابتدا بازار هدف همون جنوب باشه بپردازيم . براي اين كار ميتونيم از بازاريابهايي كه اطلاعات كافي در تمام زمينه ها دارند و نيز از مزيتهاي رقابتيمون كه قبلا هم گفتم استفاده كنيم براي اينكار شيوه باردينوا خوبه.

* در ثاني شما رو به خدا به ورشكستگي اصلا فكر نكنيد كه اگه اينبار هم اين اتفاق بيفته ميبايستي تالار مهندسي صنايع رو تعطيل كنيمو بريم........:cry:
* راستي چرا تا حالا گلرخ نظر نداده؟ ديديد مشتري مداري نكرديمو مشتري تالارمون از دستمون پريد. حالا ميره نارضايتيشو حداقل به 9 نفر ميگه. ببينيد چي ميشه!!!!!!!!:confused:
 

hparhizi

عضو جدید
* * راستي چرا تا حالا گلرخ نظر نداده؟ ديديد مشتري مداري نكرديمو مشتري تالارمون از دستمون پريد. حالا ميره نارضايتيشو حداقل به 9 نفر ميگه. ببينيد چي ميشه!!!!!!!!:confused:
با تشكر از شركت شما در بحث و مطالب خوبي كه بيان كرديد راستش من منتظر دوستان زيادي هستم كه در تاپيكهاي قبلي مطالب جالبي از اونها خوندم اما هنوز در اين بحث شركت نكردند شايد موضوع براشون جالب نباشه ولي اميدورام كه هرچه زودتر يه سري به اين تاپيك هم بزنند و ما رو از اطلاعات خودشون بي بهره نگذارند البته دوست عزيز بهبود شما هم خيلي دير در اين بحث وارد شديدها ديگه داشتم نا اميد ميشدم ...
واقعاً جاي دوستان زير در اين تاپيك خاليه :
leanthinker ,Aseman Etemaad , golrokh,Parsa_IE,p.ebrahimi و
مديران فعال و زحمتكش تالار صنايع
 

امیر Amir

عضو جدید
دوستان براساس مطالبي كه در تاپيك طرح موقعيت نجات يك محصول مطرح شده و استقبال زيادي كه از اين بحث بعمل آمد من هم با اجازه اساتيد يك تاپيك با شرايط زير ايجاد ميكنم اميدوارم كه همانند تاپيك نجات محصول از اين تاپيك هم استقبال بشه و از نظرات اساتيد استفاده كنيم ، البته سعي كردم مسئله و خاص تر و محدود بيان كنم تا بشه از اون نتيجه گيري كرد :

فرض كنيد شما مدير يك كارخانه كوچك توليد پالت و باكس پالت و انواع مصنوعات چوبي در شمال كشور هستيد كه به تازگي تاسيس شده
  • 90 درصد توليدات شما را پالت و باكس پالت تشكيل ميدهند و 10 درصد بقيه توليدات ، اقلام چوبي هستند كه شركت هاي لوازم خانگي بهمراه محصولات خود جهت حمل و حفاظت از محصولاتشان نياز دارند .
  • 50 درصد بازار توليدات شما در جنوب كشور و بهترين بازار مواد اوليه شما در شمال كشور است در نتيجه هزينه حمل محصولات به جنوب كشور نسبت به شركت هاي رقيب كه نزديكتر به بازار جنوب هستند بيشترخواهد بود اما هزينه حمل مواد اوليه شما به نسبت همين رقبا كمتر است
  • شركتهاي رقيب شما وسعت چنداني ندارند ، صنعتي فكر نميكنند و در حد يك كارگاه هستند اما نسبت به شما كه تازه كار هستيد قدمت و تجربه دارند .
  • شركتهاي رقيب با توجه به اينكه گستردگي كمتري دارند در نتيجه هزينه هاي سرباري كمتري دارند پايند مقررات نيستند از چوبهاي ارزان قيمت اما ممنوعه استفاده و از ماليات و ساير عوارض فرار ميكنند اما شما قصد داريد طبق مقررات كار كنيد .
  • تكنولوژي و ماشين آلات در اين صنعت زياد مهم نيست و نميتوان از اين حربه جهت پيشي گفتن از رقبا استفاده نمود اما تفكر شما تفكر سيستمي و تفكر رقبا اكثرا تفكر سنتي است .
  • با توجه به مشخصات محصول و نظر به اينكه استاندارد خاصي براي محصولات شما وجود ندارد فعاليت شما به صورت پيوسته نخواهد بود و بر اساس سفارش ميباشد يعني شما نميتوانيد بدون داشتن سفارش محصول توليد كرده و در انبار نگهداري كنيد و يا در بازار توزيع كنيد .
  • كارگران شما كارگران ثابت هستند و نميوانيد آنها را به صورت موقت حذف كنيد .
حال با توجه به شرايط فوق :
    • شما چگونه براي محصولات خود بازاريابي ميكنيد ؟
    • با توجه به اينكه تفكر صنعتي داريد چگونه از رقباي خود پيشي ميگيريد ؟
    • شما چگونه براي كارگاه خود برنامه ريزي ميكنيد ؟
    • آيا با توجه به اين روند به فعاليت ادامه ميدهيد و يا اعلام شكست خواهيد كرد ؟
    • چه پيشنهادي داريد براي زمانهايي كه هيچ سفارشي در دست نداريد ؟
دوستان كمك كنيد تا اين تاپيك هم بارور بشه ...

من اهل ریسک های ناجور نیستم.
اینکه کارخانه جنوب باشه و محل تغذیه کارخانه شمال اصلا دیوانگیه...
با توجه به شرایط ترانسپورت ایران این یک ریسک خطرناکه.

وقتی رقبا سنتی فکر میکنند یعنی حاجی بازاری هستند,یعنی فقط در حد همون محدوده خودشون کار میکنند و وقتی در حد کارگاه های کوچک هستند زیاد شرکت های بزرگ راغب نیتند طرفشون برند.
صنعت چوب از صنایعی هست که تکنیک توش خیلی مهمه؟ چرا شرایط این شرکت اینجوریه؟!!

با داشتن دستگاههای پیشرفته میتونید در کمترین زمان بیشترین سقف سفارشی که رقبا تولید میکنند رو شما تولید کنید.
صنعت و تولید بیشترین هدفش کاهش وقت ..کاهش هزینه..سرعت رساندن محصول به دست مشتریه. به نظر من.

یک واحد برنامه ریزی تولید توی این شرکت یک واحد فدایی هست.
اصلا چرا کارگر ها ثابت هستند وقتی سفارشات متغیر هست؟
وقتی ماشین های اوتومات داشته باشیم تعداد کار گر زیاد هم نمیخواییم...و نیازی به ثابت بودن کارگر نداریم.(نمیدونم درسته یا نه نظرمه)

من تصور اینکه شرکتی هیچ سفارشی نداشته باشه برام سخته.

بازاریابی محصول هم کار راحتی نیست. شخص خود من چون خیلی ایده آل فکر میکنم برای بازاریابی محصولم دست به دامن شرکت های بازاریابی میشم.
تماس با شرکت های تولیدی دیگر...

اولین حرکت برای پیدا کردن بازار همکاری با شرکت های تهرانی هست.
شرکت هایی که محصولات کوچک و فانتزی میزیند مثل چینی و دنبال یک کاور و محافظ سبک و مقاوم هستند.
لینک زدن به شرکت های مادر...
...همین چیزا به ذهن و مخ بی سواد من رسید.

 

mahtabi

مدیر بازنشسته
راستش منم موندم تو اینکه چرا اینقدر فاصله وجود داره؟
اصلا این سوال از بیس مشکل داره.
ما در اینمورد باید حداقل بازار فروشش رو از جنوب کشور خارج کنیم.
یعنی تمرکز اون رو روی بخش های دیگه ای بیاریم که لااقل هزینه ی حمل و نقل کاهش پیدا کننه.
این از این.
دیگه اینکه چرا وقتی ما داریم سفارشی کار میکنیم باید کارگر ها دائمی باشن؟
جز اینکه هزینه ای در اوقات بیکاری اونها به شرکت وارد شه چه منفعتی در پیش داره؟
این قسمت ما یا باید یه بازار یابی خوب داشته باشیم که ببینیم کجا و کی و چی نیاز داره تا لااقل حالا که سفارشی کار میکنیم نیروها بیکار نمونن و بعد از اتمام یه سفارش ،سفارش دیگه ای رو تولید کن.
پس فکر اینه سفارش رو نداشته باشیم باید با این مسئله متعادل کرد .


دیگه اینکه تفکر صنعتی به استفاده از تکنولوژی روز بر میگرده .

د رکل در این مسئله ما نیازمند این هستیم که مکان یابی جهت فروش و بازاریابی جهت پیدا کردن مشتری به صورتی که رو به تولید پیوسته بریم.کاملا مشهود که با این رقبا باید تبلیغات گسترده تر و مهم تر از همه مکان مناسبی برای فروش پیدا کنیم.
 

امیر Amir

عضو جدید
راستش منم موندم تو اینکه چرا اینقدر فاصله وجود داره؟
اصلا این سوال از بیس مشکل داره.
ما در اینمورد باید حداقل بازار فروشش رو از جنوب کشور خارج کنیم.
یعنی تمرکز اون رو روی بخش های دیگه ای بیاریم که لااقل هزینه ی حمل و نقل کاهش پیدا کننه.
این از این.
دیگه اینکه چرا وقتی ما داریم سفارشی کار میکنیم باید کارگر ها دائمی باشن؟
جز اینکه هزینه ای در اوقات بیکاری اونها به شرکت وارد شه چه منفعتی در پیش داره؟
این قسمت ما یا باید یه بازار یابی خوب داشته باشیم که ببینیم کجا و کی و چی نیاز داره تا لااقل حالا که سفارشی کار میکنیم نیروها بیکار نمونن و بعد از اتمام یه سفارش ،سفارش دیگه ای رو تولید کن.
پس فکر اینه سفارش رو نداشته باشیم باید با این مسئله متعادل کرد .


دیگه اینکه تفکر صنعتی به استفاده از تکنولوژی روز بر میگرده .

د رکل در این مسئله ما نیازمند این هستیم که مکان یابی جهت فروش و بازاریابی جهت پیدا کردن مشتری به صورتی که رو به تولید پیوسته بریم.کاملا مشهود که با این رقبا باید تبلیغات گسترده تر و مهم تر از همه مکان مناسبی برای فروش پیدا کنیم.
بهتره روی نظرات دیگران هم نظر بدیم. با نقل قول
 

ال یاسین

عضو جدید
با سلام و خسته نباشید
در مورد این سیستم اگر بخواهیم صحبت کنیم باید اون رو از موارد های متفاوت تجزیه و تحلیل کرد
ما هفت سیستم تولیدی داریم که میتوان در سه گروه سازماندهی نمود:
الف-تولید دستی 1-سیستم تولید سفارشی 2-سیستم تولید دسته ای
ب-تولید انبوه 3-سیستم تولید جریان خطی با سرعت متاثر از اپراتورها
4-سیستم تولید جریان خطی با سرعت متاثر از تجهیزات
5- سیستم تولید جریان مستمر و پیوسته
ج - تولید ناب 6- سیستم تولید jit
7- سیستم تولید FMS
سیستم تولیدی این شرکت برحسبی که گفته شده سفارشی می باشد
حالا اگر بخواهیم بدونیم که آیا این سیستم انتخاب شده درست هست یا نه
از روش تجزیه تحلیل رقابتی اونو مورد بررسی قرار می دهیم این روش به این صورت می باشد :
تجزیه وتحلیل رقابتی :انتخاب بهترین سیستم تولیدی
گام اول :(6خروجی تولیدی داریم : تحویل ، هزینه ،کیفیت ، عملکرد ، انعطاف پذیری و نوآوری)
هر کدوم از این خروجی های تولیدی را برای این محصول بیان می کنیم
مثلا از نظر تحویل که شامل زمان تحویل و قابلیت زمان تحویل است
می دونیم زمان تحویل خوب به معنی انجام سفارشات در موعد مقرر ان می باشد
حالا این محصول را از نظر زمان تحویل مورد بررسی باید قرار داد و به همین ترتیب تمام خروجی های تولیدی برای این محصول تعریف می کنیم
گام دوم :تخمین عددی و داده های هر ویژگی جهت موارد ذیل جمع اوری می کنیم :وضعیت جاری شرکت - بازار - رقیب قوی
گام سوم :هر خروجی تولیدی در یکی از موارد زیر طبقه بندی می شود :
1-خروجی مطلوب بازار(خروجی های مطلوب بازار خروجی هایی هستند (خروجی ها:خروجی های تولید)که مشتریان انتظار دریافت ان را دارند . یک محصول جهت رقابت به این خروجی ها نیازمند است .اگر تولید انها را ارائه ندهد شرکت در وضع نامناسبی قرار می گیرد .ارائه خروجی مطلوب بازار به معنی ارائه هر ویژگی از خروجی است که در سطح خیلی بالا باید ارائه شود (که سطح مطلوب بازار نامیده می شود) )
2_خرو جی برنده ی سفارش(خروجی ای است که در بازار معمول نیست.این خروجی می تواند خروجی مطلوب بازاری در نظر گرفته شود که در سطحی که خیلی بالاتر از سطح مطلوب بازار است ارائه می شود . درواقع این خروجی ها دلایلی هستند که چرا مشتریان از تولید کننده خاصی خرید می کنند . اگر خروجی برنده سفارش قادر به ارایه در سطحی بالاتر باشد ،منجر به سفارش های بیشتری خواهد شد.)
3-خروجی غیر مهم
گام 4 :اهداف 12 ماهه برای همه ویژگی های خروجی های برنده سفارش و مطلوب بازار تنظیم می شود
گام 5 :بهترین سیستم تولیدی انتخاب می شود
امیدوارم این بحث بخشی از سئوالات شما را پاسخ داده باشد و مورد رضایت شما قرار گرفته باشد.

(یک نمونه برای یک شر کت تولیدی)

نوآوری انعطاف پذیری عملکرد کیفیت هزینه تحویل

ویژگیها : هزینه 1.زمان.....
کارخانه 2.قابلیت اطمینان
وضعیت جاری شرکت:
40000$ 1.هفته 22
هر واحد 2-60درصد

بازار: 35000$ 1-هفته25 هر واحد 2- 50درصد

رقیب قوی: 40000$ 1-هفته 20
هر واحد 2-70درصد

هدف شر کت 37000$ 1-هفته17
هر واحد 2-75درصد

مطلوب بازار ،
برنده سفارش مطلوب بازار برنده سفارش

حالا برای انتخاب بهترین سیستم تولیدی
(سیستم های تولیدی که گفته شد ویزگی های از نظر قوی و ضعیف بودنشون نسبت به این 6 خروجی تولیدی دارند)الان برای این نمونه سیستم تولیدی jit انتخاب می کنیم با توجه به مطلوب بازار و برنده ی سفارش.
امیدوارم منظورم را متوجه شده باشید
 

hparhizi

عضو جدید
من اهل ریسک های ناجور نیستم.
اینکه کارخانه جنوب باشه و محل تغذیه کارخانه شمال اصلا دیوانگیه...
با توجه به شرایط ترانسپورت ایران این یک ریسک خطرناکه.

وقتی رقبا سنتی فکر میکنند یعنی حاجی بازاری هستند,یعنی فقط در حد همون محدوده خودشون کار میکنند و وقتی در حد کارگاه های کوچک هستند زیاد شرکت های بزرگ راغب نیتند طرفشون برند.
امير احمد عزيز
مشتريي كه ميتوان روش حساب كرد در جنوب كشور قرار داره اما مشتري هاي زيادي هم در بقيه نقاط كشور هستند كه همانطور كه گفتم 50 درصد بازار را نيز تشكيل داده اند .
اما در اين مورد خاص حداقل در منطقه سازنده خريدار مناسبي وجود نداره اما مواد اوليه به وفور يافت ميشه .

صنعت چوب از صنایعی هست که تکنیک توش خیلی مهمه؟ چرا شرایط این شرکت اینجوریه؟!!

با داشتن دستگاههای پیشرفته میتونید در کمترین زمان بیشترین سقف سفارشی که رقبا تولید میکنند رو شما تولید کنید.
صنعت و تولید بیشترین هدفش کاهش وقت ..کاهش هزینه..سرعت رساندن محصول به دست مشتریه. به نظر من.
یک واحد برنامه ریزی تولید توی این شرکت یک واحد فدایی هست.
اصلا چرا کارگر ها ثابت هستند وقتی سفارشات متغیر هست؟
وقتی ماشین های اوتومات داشته باشیم تعداد کار گر زیاد هم نمیخواییم...و نیازی به ثابت بودن کارگر نداریم.(نمیدونم درسته یا نه نظرمه)
پيشنهاد خيلي خوبي بود من يه سرچ تو اينترنت كردم شركتهاي خارجي زيادي وجود دارند كه با سيستم اتوماتيك مونتاژ كار ميكنند ظرفيتشون با 6نفر اپراتور تا 1000 عدد پالت در روز هم ميرسه كه برابري ميكنه با نياز روزانه يك شركت پتروشيمي اما قيمتشون حدود 80 الي 100 ميليون برآورده شده كه ميتونه برابري كنه با كل هيزنه خريد ماشين آلاتي كه در حال حاضر در اين كارخانه وجود داره براي كه همين ظرفين مونتاژ رو ميشه با حداكثر 10نفر اپراتور بدست آورد و انجام سيستم دستي بدست آرود يعني تقريبا ميشه گفت 4 تا 5 ساله هزينه خودش رو برميگردونه
حالا بايد ديد با چه تحليلي ميشه اين مسئله رو به هيئت مديره حالي كرد

[/quote]


 

ال یاسین

عضو جدید
متاسفانه در هنگام ارسال این پاسخ مورد نمونه خطهایش جابه جا شده و الان به نظر من مفهومی در نمونه فکر نکنم باشد
 

hparhizi

عضو جدید
با سلام و خسته نباشید
در مورد این سیستم اگر بخواهیم صحبت کنیم باید اون رو از موارد های متفاوت تجزیه و تحلیل کرد
ما هفت سیستم تولیدی داریم که میتوان در سه گروه سازماندهی نمود:
الف-تولید دستی 1-سیستم تولید سفارشی 2-سیستم تولید دسته ای
ب-تولید انبوه 3-سیستم تولید جریان خطی با سرعت متاثر از اپراتورها
4-سیستم تولید جریان خطی با سرعت متاثر از تجهیزات
5- سیستم تولید جریان مستمر و پیوسته
ج - تولید ناب 6- سیستم تولید jit
7- سیستم تولید FMS
سیستم تولیدی این شرکت برحسبی که گفته شده سفارشی می باشد
حالا اگر بخواهیم بدونیم که آیا این سیستم انتخاب شده درست هست یا نه
از روش تجزیه تحلیل رقابتی اونو مورد بررسی قرار می دهیم این روش به این صورت می باشد :
تجزیه وتحلیل رقابتی :انتخاب بهترین سیستم تولیدی
گام اول :(6خروجی تولیدی داریم : تحویل ، هزینه ،کیفیت ، عملکرد ، انعطاف پذیری و نوآوری)
هر کدوم از این خروجی های تولیدی را برای این محصول بیان می کنیم
مثلا از نظر تحویل که شامل زمان تحویل و قابلیت زمان تحویل است
می دونیم زمان تحویل خوب به معنی انجام سفارشات در موعد مقرر ان می باشد
حالا این محصول را از نظر زمان تحویل مورد بررسی باید قرار داد و به همین ترتیب تمام خروجی های تولیدی برای این محصول تعریف می کنیم
گام دوم :تخمین عددی و داده های هر ویژگی جهت موارد ذیل جمع اوری می کنیم :وضعیت جاری شرکت - بازار - رقیب قوی
گام سوم :هر خروجی تولیدی در یکی از موارد زیر طبقه بندی می شود :
1-خروجی مطلوب بازار(خروجی های مطلوب بازار خروجی هایی هستند (خروجی ها:خروجی های تولید)که مشتریان انتظار دریافت ان را دارند . یک محصول جهت رقابت به این خروجی ها نیازمند است .اگر تولید انها را ارائه ندهد شرکت در وضع نامناسبی قرار می گیرد .ارائه خروجی مطلوب بازار به معنی ارائه هر ویژگی از خروجی است که در سطح خیلی بالا باید ارائه شود (که سطح مطلوب بازار نامیده می شود) )
2_خرو جی برنده ی سفارش(خروجی ای است که در بازار معمول نیست.این خروجی می تواند خروجی مطلوب بازاری در نظر گرفته شود که در سطحی که خیلی بالاتر از سطح مطلوب بازار است ارائه می شود . درواقع این خروجی ها دلایلی هستند که چرا مشتریان از تولید کننده خاصی خرید می کنند . اگر خروجی برنده سفارش قادر به ارایه در سطحی بالاتر باشد ،منجر به سفارش های بیشتری خواهد شد.)
3-خروجی غیر مهم
گام 4 :اهداف 12 ماهه برای همه ویژگی های خروجی های برنده سفارش و مطلوب بازار تنظیم می شود
گام 5 :بهترین سیستم تولیدی انتخاب می شود
امیدوارم این بحث بخشی از سئوالات شما را پاسخ داده باشد و مورد رضایت شما قرار گرفته باشد.

(یک نمونه برای یک شر کت تولیدی)

نوآوری انعطاف پذیری عملکرد کیفیت هزینه تحویل

ویژگیها : هزینه 1.زمان.....
کارخانه 2.قابلیت اطمینان
وضعیت جاری شرکت:
40000$ 1.هفته 22
هر واحد 2-60درصد

بازار: 35000$ 1-هفته25 هر واحد 2- 50درصد

رقیب قوی: 40000$ 1-هفته 20
هر واحد 2-70درصد

هدف شر کت 37000$ 1-هفته17
هر واحد 2-75درصد

مطلوب بازار ،
برنده سفارش مطلوب بازار برنده سفارش

حالا برای انتخاب بهترین سیستم تولیدی
(سیستم های تولیدی که گفته شد ویزگی های از نظر قوی و ضعیف بودنشون نسبت به این 6 خروجی تولیدی دارند)الان برای این نمونه سیستم تولیدی jit انتخاب می کنیم با توجه به مطلوب بازار و برنده ی سفارش.
امیدوارم منظورم را متوجه شده باشید

لطفا در مورد شركت نمونه يكم بيشتر توضيح بديد و فكر ميكنم يكم نوشتار پس پيش شده
اگه ممكنه مثال رو تو يه فايل EXCEL يا WORD بصورت ضميمه قرار بديد فكر ميكنم مفيد تر باشه باز هم ممنون فكر ميكنم بحث داغتر شده
 

امیر Amir

عضو جدید
امير احمد عزيز
مشتريي كه ميتوان روش حساب كرد در جنوب كشور قرار داره اما مشتري هاي زيادي هم در بقيه نقاط كشور هستند كه همانطور كه گفتم 50 درصد بازار را نيز تشكيل داده اند .
اما در اين مورد خاص حداقل در منطقه سازنده خريدار مناسبي وجود نداره اما مواد اوليه به وفور يافت ميشه .


پيشنهاد خيلي خوبي بود من يه سرچ تو اينترنت كردم شركتهاي خارجي زيادي وجود دارند كه با سيستم اتوماتيك مونتاژ كار ميكنند ظرفيتشون با 6نفر اپراتور تا 1000 عدد پالت در روز هم ميرسه كه برابري ميكنه با نياز روزانه يك شركت پتروشيمي اما قيمتشون حدود 80 الي 100 ميليون برآورده شده كه ميتونه برابري كنه با كل هيزنه خريد ماشين آلاتي كه در حال حاضر در اين كارخانه وجود داره براي كه همين ظرفين مونتاژ رو ميشه با حداكثر 10نفر اپراتور بدست آورد و انجام سيستم دستي بدست آرود يعني تقريبا ميشه گفت 4 تا 5 ساله هزينه خودش رو برميگردونه
حالا بايد ديد با چه تحليلي ميشه اين مسئله رو به هيئت مديره حالي كرد


10 تا کارگر...بیمه داره...صنعت چوب هم خطر ناکه.

آدم چاله رو میکنه بعد منار رو میدزده

[/QUOTE]
 

امیر Amir

عضو جدید
منظور من این هست وقتی مشتری رو پیدا کردیم...اول با همون 10 تا فعلا پیش میریم....

بعد از یک سال ادم میتونه ریسک خرید یک دستگاه 100 تومنی رو بکنه...
وقتی برای مشتری شناخته شده باشی..برات سفارش خود بخود میاد..نمیاد....
پس میشه خرجشو در اورد...


البته من حاجی بازاری نیستم..باید قبول کرد هر چی هم مهندس صنایع بشیم باز هم زیر پرچم حاجی بازاری باید کار کنیم...

ولی نظر منه جوون 22 ساله اینه..

 

ال یاسین

عضو جدید
وقتی سیستمی انتخاب می شود با توجه به ویژگی هایی که اون سیستم داره شرکت رو مورد بررسی قرار داده و مشکلات و مواردی که در شرکت می باشد برطرف میشود.
 

hparhizi

عضو جدید
10 تا کارگر...بیمه داره...صنعت چوب هم خطر ناکه.

آدم چاله رو میکنه بعد منار رو میدزده
[/quote]

ضرب المثل جالبي بود اما ما كه نميخوايم كارخونه خالي رو به مشتريامون نشون بديم .
بايد بالاخره پيه اين كارو به تن بماليم و كارخانونه رو فعال كنيم تا مشتريهامون به سيستم اعتماد كنند و بهش كار بدند .
همانطوريكه در ابتداي بحث گفتم كارخانه نياز به شناسوندن داره و با توجه به اينكه شركتهاي بزرگ تمايل دارند با شركتهايي داد و ستد كنند كه از عهده سفارشاتشون در بياند مسلما با گذشت زمان و انجام روشهاي بازاريابي قوي كه دوستان در بالا به اون اشاره كردند مطمئناً ديگه اين كارخونه هاي بزرگ به سمت كارگاههاي رقيب كوچك نخواهند رفت .
 
Similar threads

Similar threads

بالا