امشب یه جوری روشنک خانم
حالم یجوریه یکمی بالایی ام
از تو پرم
یا تو از من پری
فکر می کنم در بیکران جنگلی پر از هیاهو و صدا گام گذاشته ام
هر خش خش و نغمه ایی هر گیاه و تنه ایی که زخمی در بر دارد
اسایش و محنتی به بار می اورد
و تماما طعمی دارند
عجیب و یکتا
چون
تو دراین جنگل
ما را در اغوش گرفته ایی
و نمی گذاری سنگینی این جنگل ما را درهم فرو برد
تو راهنمایی داده ایی
تو گشوده ایی قلبی
و دروازه ایی در هر ذره ایی و در دل هر تاریکی انفجاری
اخ که چقدر از تو پرم
یا تو از من پری
زمین جنگل تر است
چشمان من بیشتر تر اند
چون در تو گام می گذارم
و تو در من گام می نهی
چه قلب و چه حالی دارم در تو و تو در من