سلام به همگی. اول اینکه همه دکلمه ها محاسن و زیبایی خودشون رو داشتن، ولی ازونجا که لزوم به انتخاب هست،
من از آقایان،
دکلمه شماره ی 12 که هم خوانش زیبا داشت و هم آهنگ عالی،
و دکلمه شماره 6 رو پسندیدم که پراحساس و لطیف خوندن.
از خانم ها،
دکلمه شماره 1، به خاطر صدای خیلی زیبایی که داشتن
شماره...
درد بعضی ها، خودشون نیست. دردشون درد و غم داشتن بقیه س. دردشون اینه که گاهی پرپر میزنن تا اون شور و شوق و اندکی نور مهری که پیدا کردن (حتی اگه یک نقطه از بینهایت نور مهر باشه) همون یه نقطه رو به بقیه بدن، اما بیشتر اوقات نتونن،چون نه حرفشون فهمیده میشه و نه مهرشون.
اونوقته که سکوت میکنن و...
دقیقا. می دونم که راحت شد خودش از درد و رنج. ولی نمی دونم چرا باز دلم می سوزه! کلافه ام میکنه دلم گاهی. واسه عالم و آدم میسوزه، واسه آسمون واسه زمین، واسه آدما، حیوونا، گیاها، اصلا و کلا همش دنبال بهونه س. گاهی همچین میکنه که میگم کاش میشد دست ببرم ورش دارم بندازمش دور، جاش سنگ بذارم.
:cry:
اینجوری با زجر و درد رفتنش خیلی دلمو شکسته. اصلا عجیب دلم سوخته و شکسته. یکشنبه از خاکسپاریش که از بهشت زهرا برگشتم حالم خراب شده بود. دیگه امروز بالاخره اشکم خشک شد. البته تا آهنگاشو میشنوم یا اسمشو، دوباره قیافه ام میره توو هم. :cry:
جسم تکیده اش که همش درد و عذاب دید، روحش شاد و قرین...