ترانه ها و تصنیف ها...

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
آنکه دلم را برده خدایا
زندگیم را ، کرده تبه کو ؟

هم نفسم کو
آنکه نگاهش
روز من از غم
کرده سیه کو ؟

بی خبر ماندی ز حالم
زانچه آمد بر سر من
عشق تو آخر به طوفان
میدهد خاکستر من

شعله عشق تو از بس
در دلم بالا گرفته
سینه مالامال آتش
غم وجودم را گرفته

هر زمان آید به یادم
دیده مست تو
گریم از بخت بد خود
نالم از دست تو

رخ ات زهر نو دمیده من
فروغ رخت نور دیده من
برخیز و بیا
ای امید دلم
شام من سپری کن

تو ای که به دل نقش غم زده ای
تو غنچه گره ، بر دلم زده ای

بر خسته دلان
چون نسیم سحر
یک نفس گذری کن
هرکجا گذری
زیر پا نظری کن


بی خبر ماندی ز حالم ، زانچه آمد بر سر من
عشق تو آخر به طوفان ، میدهد خاکستر من

شعله عشق تو از بس ، در دلم بالا گرفته
سینه مالامال آتش ، غم وجودم را گرفته

هر زمان آید به یادم ، دیده مست تو
گریم از بخت بد خود ، نالم از دست تو



خواننده : خانم مهستی
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
شنیدم ماهی و هم شاهی
میان دلبران، بت صاحبدلان
گفتم که غمخوارم شوی در روز تنهایی
شمع شب تارم شوی، ترسم که نتوانی
نه دلم بردی و نه غمم خوردی
دلم آزردی به خدا
نادیدن رویت می‌کشدم
آن سان گل رویت می‌کشدم

شعر : محتشم كاشاني

خواننده : استاد شجريان
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
همه چي آرومه
تو به من دل بستي
اين چقدر خوبه كه
تو كنارم هستي
همه چي آرومه
غصه ها خوابيدن
شك نداري ديگه تو به احساس من
همه چي آرومه من چقدر خوشحالم
پيشم هستي حالا
به خودم ميبالم
تو به من دل بستي
ازچشمات معلومه
من چقدر خوشبختم
همه چي آرومه


تشنه چشماتم
منو سيرابم كن
منو با لالايي دوباره خوابم كن
بگو اين آرامش تا ابد پا برجاست
حالا كه برق عشق تو نگاهت پيداست
همه چي آرومه من چقدر خوشحالم
پيشم هستي حالا
به خودم ميبالم
تو به من دل بستي
ازچشات معلومه
من چقدر خوشبختم
همه چي آرومه


خواننده : حميد طالب زاده
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
در این سرای بی کسی >>> محمد رضا شجریان



در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند

یکی ز شب گرفتگان چراغ برنمی کند
کسی به کوچه سار شب در سحر نمی زند

نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند

عزیز عزیز عزیزانم عزیز عزیز عزیزانم

گذرگهیست پر ستم که اندرو به غیر غم
یکی صلای آشنا به رهگذر نمی زند

چه چشم پاسخ است از این دریچه های بسته ات
برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی زند

نه سایه دارم و نه بر بیفکنندم ام سزاست
وگرنه بر درخت تر کسی تبر نمی زند
 

armstrong

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تصنیف شیدای گیتی

تصنیف شیدای گیتی

چندان که گفتم غم با طبیبان

درمان نکردند مسکین غریبان

آن گل که هر دم در دست بادیست

گو شرم بادش از عندلیبان


یا رب امان ده تا بازبیند

چشم محبان روی حبیبان


درج محبت بر مهر خود نیست

یا رب مبادا کام رقیبان


ای منعم آخر بر خوان جودت

تا چند باشیم از بی نصیبان


حافظ نگشتی شیدای گیتی

گر می‌شنیدی پند ادیبان
------------------------
بشنوید در:
آلبوم جان عشاق
ساخته ی مرحوم استاد پرویز مشکاتیان:cry:
با صدای استاد محمد رضا شجریان
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمیخواستم خورشیدو ازت بگیرم
نمیخواستم آسمونت ابری باشه
نمیخواستم که چشات بارونی و سرد
سهم تو گریه باشه بی صبری باشه

آرزوم بوده که آسمون تو شب ها
برا تو یه سقف پر ستاره باشه
روی طاقچه ماه برات مثل یه آینه
کهکشونها هم برات گهواره باشه

نازنین من اگه تاریکم غمی نیست
تو به فرداها به روشنی بیندیش
همه پنجره ها ارزونی تو
با جهانی خوب و دیدنی بیندیش

نمیخواستم خورشیدو ازت بگیرم
نمیخواستم آسمونت ابری باشه
نمیخواستم که چشات بارونی و سرد
سهم تو گریه باشه بی صبری باشه

دخترم دلخوشی بابا همیشه
به گل افشونی لبخند تو بوده
خودش آشنای پاییزه و اما
برا خاطر تو از بهار سروده
خودش آشنای پاییزه و اما
برا خاطر تو از بهار سروده

نازنین من اگه تاریکم غمی نیست
تو به فرداها به روشنی بیندیش
همه پنجره ها ارزونی تو
به جهانی خوب و دیدنی بیندیش


خواننده : محمد اصفهانی
 

MOON.LIGHT

عضو جدید
کاربر ممتاز
طاقت من طاقت دل طاقت سنگ است
غزل پريده رنگ است دل ترانه تنگ است
نه در زمين نه در زمان جاي درنگ است
بيا كه وقت تنگ است مرا حوصله تنگ است
مرا حوصله تنگ است
هر كسي همنفسم شد دست آخر قفسم شد
من ساده به خيالم كه همه كار و كسم شد
اون كه عاشقانه خنديد خنده هاي من رو دزديد
پشت پلك مهربوني خواب يك توطئه مي ديد
رسيده ام به ناكجا خسته از اين حال و هوا
حديث تن نيست مرا طاقت من نيست
مرا طاقت من نيست مرا طاقت من نيست
نه در زمين نه در زمان جاي درنگ است
بيا كه وقت تنگ است مرا حوصله تنگ است
مرا حوصله تنگ است
هر كسي همنفسم شد دست آخر قفسم شد
من ساده به خيالم كه همه كار و كسم شد
اون كه عاشقانه خنديد خنده هاي من رو دزديد
پشت پلك مهربوني خواب يك توطئه مي ديد
رسيده ام به ناكجا خسته از اين حال و هوا
حديث تن نيست مرا طاقت من نيست
مرا طاقت من نيست مرا طاقت من نيست
طاقت من طاقت دل طاقت سنگ است

دل ترانه تنگ است غزل پريده رنگ است
نه در زمين نه در زمان جاي درنگ است
بيا كه وقت تنگ است مرا حوصله تنگ است
مرا حوصله تنگ است
 

MOON.LIGHT

عضو جدید
کاربر ممتاز
یار دبستانی من با من و همراه منی
چوب الف بر سر ما
بغض من و آه منی
حک شده اسم من و تو رو تن این تخته سیاه
ترکهٔ بیدادو ستم
مونده هنوز رو تن ما
دشت بی فرهنگی ماهرزه تمومه علفاش
خوب، اگه خوب .. بد، اگه بدمُرده دلای آدماش
دست من و تو باید این پرده‌ها رو پاره کنه
کی میتونه جز من و تو درد ما رو چاره کنه
یار دبستانی من...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
ديگه نکن گريه : از ستار

ديگه نکن گريه ما مال هم هستيم
ما رشته ي عمرو محکم به بستيم
ديگه نکن گريه چون روشني پيداست
تا مال هم باشيم
آينده مال ماست آينده مال ماست

ديگه نکن گريه محتاج لبخندم
تا بخت بياد خونه در رو نمي بندم
در پشت تاريکي رنگ سحر پيداست
از آرزو امشب در قلب من غوغاست
تا اين خداي خوب چرخو ميگردونه
اين خونهء عشقم بي تو نميمونه
تا اين خداي خوب چرخو ميگردونه
اين خونهء عشقم بي تو نميمونه

هر دو نه خوب خوب نه هر دو بد بوديم
رسم رفاقت رو ما نابلد بوديم
مست از جوونيها عاشق ولي مغرور
در امتحان خود ما هر دو رد بوديم
مست از جوونيها عاشق ولي مغرور
در امتحان خود ما هر دو رد بوديم
تا اين خداي خوب چرخو ميگردونه
اين خونهء عشقم بي تو نميمونه
تا اين خداي خوب چرخو ميگردونه
اين خونهء عشقم بي تو نميمونه

هر دو نه خوب خوب نه هر دو بد بوديم
رسم رفاقت رو ما نابلد بوديم
مست از جوونيها عاشق ولي مغرور
در امتحان خود ما هر دو رد بوديم
مست از جوونيها عاشق ولي مغرور
در امتحان خود ما هر دو رد بوديم
تا اين خداي خوب چرخو ميگردونه
اين خونهء عشقم بي تو نميمونه
تا اين خداي خوب چرخو ميگردونه
اين خونهء عشقم بي تو نميمونه
تا اين خداي خوب چرخو ميگردونه
اين خونهء عشقم بي تو نميمونه
تا اين خداي خوب چرخو ميگردونه
اين خونهء عشقم بي تو نميمونه
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
به دريايي درافتادم
كه پايانش نميبينم

به دردي مبتلا گشتم
كه درمانش نميبينم

دلا...دلاااااا...بيزار شو از جان
اگر جانان همي خواهي

كه هر كو شمع جان جويد
غم جانش نميبينم

چه جويم بيش از اين گنجي
كه سر آن نميدانم

چه پويم بيش از ين راهي
كه پايانش نميبينم


شاعر: عطار نيشابوري
خواننده : سالار عقيلي
آلبوم: درياي بي پايان
تصنيف: شمع جان

دوستان ميتونيد از اينجا دريافت كنيد.
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
وچه این جمله به فکر همگی افتاده
بچه ها را چه کنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بچه ها می خواهند
بچه ها می رقصند
بچه ها می خو ا نند
این طریقی است که در خاطر شان می ماند
ای فلانی............
دو سه خطی بنویس......
ساده تر ؛ رنگین تر
در پی قافیه و واژه نباش
سوژه ی امروزی.....؛
بگذر از دلسوزی......
افرادی همه دلسوز تر از مادرشان
بی خیال از غم فردایی و از عاقبت وآخرشان.........
من هنوز معتقدم
می شود عشق به آن ها آموخت
می شود در به در واژه ی بازار نبود
می توان تقدیم کرد........
و پشیزی به پشیزی نفروخت...
می توان عشق به آن ها آموخت............

سیاوش قمیشی
 

MOON.LIGHT

عضو جدید
کاربر ممتاز
اي پرنده مهاجر، اي پر از شهوت رفتن
فاصله قد يه دنياست، بين دنياي تو با من
تو رفيق شاپرك ها، من تو فكر گلمونم
تو پي عطر گل سرخ، من حريص بوي نونم
دنياي تو بي نهايت همه جاش مهموني نور
دنياي من يه كف دست روي سقف سرد يك گور
من دارم تو آدمك ها مي ميرم، تو برام از پريا قصه ميگي
من توي پيله وحشت مي پوسم، برام از خنده چرا قصه ميگي
كوچه پس كوچه خاكي، در و ديوار شكسته
آدماي روستايي، با پاهاي پينه بسته
پيش تو يه عكس تازه است واسه آلبوم قديمي
يا شنيدن يه قصه است از يه عاشق قديمي
براي من زندگي اينه، پر وسوسه پر غم
يا مثل نفس كشيدن ، پر لذت دمادم
اي پرنده مهاجر، اي همه شوق پريدن
خستگي يه كوله باره، روي رخوت تن من
مثل يك پلنگ زخمي پر وحشته نگاهم

مي ميرم اما هنوزم دنبال يه جون پناهم
نبايد مثل يه سايه، زير پاها زنده باشيم
مثل چتر خورشيد بايد روي برج دنيا واشيم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تن تو ظهر تابستونو به یادم میاره
رنگ چشمای تو بارونو به یادم میاره
وقتی نیستی
زندگی فرقی با زندون نداره
قهر تو تلخی زندونو به یادم میاره
من نیازم تو رو هر روز دیدن
از لبت دوست دارم شنیدن
تو بزرگی مثل اون لحظه که بارون میزنه
تو همون خونی که هر لحظه تو رگهای منه
تو مثل خواب گل سرخی لطیفی مثل خواب
من همونم که اگه بی تو باشه جون می کنه
من نیازم تو رو هر روز دیدن
از لبت دوست دارم شنیدن
تو مثل وسوسه ی شکار یک شاپرکی
تو مثل شوق رها کردن یک بادبادکی
تو همیشه مثل یک قصّه پُر از حادثه ای
تو مثل شادی خواب کردن یک عروسکی
من نیازم تو رو هر روز دیدن
از لبت دوست دارم شنیدن
تو قشنگی مثل شکل هایی که ابرا می سازن
گل های اطلسی از دیدن تو رنگ می بازن
اگه مردای تو قصّه بدونند که اینجایی
برای بُردن تو با اسب بالدار می تازند
من نیازم تو رو هر روز دیدنه
از لبت دوست دارم شنیدنه

شعر : شهریار قنبری ، آهنگساز : اسفندیار منفردزاده ، خواننده : فریدون فروغی
 

MOON.LIGHT

عضو جدید
کاربر ممتاز
اي نازنين اي نازنين در آينه ما را ببين
از شرم اين صد چهره ها در آينه افتاده چين

از تندباد حادثه گفتي كه جان در برده ايم
اما چه جان در بردني ديريست كه در خود مرده ايم
اي نازنين اي نازنين در آينه ما را ببين
از شرم اين صد چهره ها در آينه افتاده چين

اينجا بجز درد و دروغ هم خانه اي با ما نبود
در غربت من مثل من هرگز كسي تنها نبود
عشق و شعور و اعتقاد كالاي بازار كساد
سوداگران در شكل دوست بر نارفيقان شرم باد
هجرت سرابي بود و بس خوابي كه تعبيري نداشت
هر كس كه روزي يار بود اينجا مرا تنها گذاشت
اينجا مرا تنها گذاشت
اي نازنين اي نازنين در آينه ما را ببين
از شرم اين صد چهره ها در آينه افتاده چين

من با تو گريه كرده ام در سوگ همراهان خويش
آنان كه عاشق مانده اند در خانه بر پيمان خويش
اي مثل من در خود اسير ليلاي من با من بمير
تنها به يمن مرگ ما اين قصه مي ماند به جا
هجرت سرابي بود و بس خوابي كه تعبيري نداشت
هر كس كه روزي يار بود اينجا مرا تنها گذاشت
اينجا مرا تنها گذاشت
اي نازنين اي نازنين در آينه ما را ببين
از شرم اين صد چهره ها در آينه افتاده چين

اي مثل من در خود اسير ليلاي من با من بمير
تنها به يمن مرگ ما اين قصه مي ماند به جا
اي نازنين اي نازنين در آينه ما را ببين
از شرم اين صد چهره ها در آينه افتاده چي

داریوش
 

MOON.LIGHT

عضو جدید
کاربر ممتاز
تن تو ظهر تابستونو به یادم میاره
رنگ چشمای تو بارونو به یادم میاره
وقتی نیستی
زندگی فرقی با زندون نداره
قهر تو تلخی زندونو به یادم میاره
من نیازم تو رو هر روز دیدن
از لبت دوست دارم شنیدن
تو بزرگی مثل اون لحظه که بارون میزنه
تو همون خونی که هر لحظه تو رگهای منه
تو مثل خواب گل سرخی لطیفی مثل خواب
من همونم که اگه بی تو باشه جون می کنه
من نیازم تو رو هر روز دیدن
از لبت دوست دارم شنیدن
تو مثل وسوسه ی شکار یک شاپرکی
تو مثل شوق رها کردن یک بادبادکی
تو همیشه مثل یک قصّه پُر از حادثه ای
تو مثل شادی خواب کردن یک عروسکی
من نیازم تو رو هر روز دیدن
از لبت دوست دارم شنیدن
تو قشنگی مثل شکل هایی که ابرا می سازن
گل های اطلسی از دیدن تو رنگ می بازن
اگه مردای تو قصّه بدونند که اینجایی
برای بُردن تو با اسب بالدار می تازند
من نیازم تو رو هر روز دیدنه
از لبت دوست دارم شنیدنه

شعر : شهریار قنبری ، آهنگساز : اسفندیار منفردزاده ، خواننده : فریدون فروغی
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]تن تو نازک و نرمه، مثه برگ
تن من جون میده پرپربزنه زیر تگرگ

دست باد پر میده برگو تو هوا
اما من موندنیم تا برسه دستای مرگ

نفسم این خاکه
خون گرمم پاکه

من از تبار پاک آریایی
قشنگ ترین قصیده رهایی

هوای عشق تازه نیست تو رگهام
تن نمیدم به رنگ کهربایی

نفسم این خاکه
خون گرمم پاکه

واسه رفتن دیگه دیره
تن من اینجا اسیره
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]خاک اینجا چه عزیزه
عاشق قدیمی پیره

نفسم این خاکه
خون گرمم پاکه
[/FONT]
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
مرغ سحر ناله سر کن
داغ مرا تازه تر کن
زآه شرر بار ، این قفس را
برشکن و زیر و زبر کن

بلبل پر بسته ز کنجه قفس درآ
نغمه آزادی نوع بشر سرا

وز نفسی عرصه این خاک توده را
پر شرر کن

ظلم ظالم ، جور صیاد
آشیانم داده بر باد

ای خدا ، ای فلک ، ای طبیعت
شام تاریک ما را سحر کن

نوبهار است ، گل به بار است
ابر چشمم ، ژاله بار است

این قفس چون دلم تنگ و تار است
شعله فکن در قفس ای آه آتشین
دست طبیعت گل عمر مرا مچین

جانب عاشق نگه ای تازه گل از این
بیشتر کن ، بیشتر کن ، بیشتر کن

مرغ بی دل ، شرح هجران
مختصر ، مختصر کن ، مختصر کن




شاعر: ملك الشعراي بهار
آهنگ: مرتضي ني داوود / در دستگاه ماهور

خوانندگان اين ترانه در دوره هاي مختلف: قمرالملوك وزيري. ملوك ضرابي . ايران الدوله .محمدرضا شجريان. همايون شجريان. فرهاد مهراد. شكيلا. هنگامه اخوان. نادرگلچين.


گوش كنيد
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیدی که رسوا شد دلم، غرق تمنا شد دلم
دیدی که من با این دل بی آرزو عاشق شدم
با آن همه آزادگی، بر زلف او عاشق شدم
ای وای اگر صیاد من، غافل شود از یاد من، قدرم نداند
فریاد اگر از کوی خود، وز رشته‌ی گیسوی خود، بازم رهاند
در پیش بی دردان چرا، فریاد بی‌حاصل کنم
گر شکوه‌ای دارم ز دل، با یار صاحبدل کنم
وای ز دردی که درمان ندارد
فتادم به راهی که پایان ندارد
شنیدم بوی او، مستانه رفتم سوی او
تا چون غبار کوی او، در کوی جان منزل کند
وای ز دردی که درمان ندارد
فتادم به راهی که پایان ندارد
دیدی که رسوا شد دلم، غرق تمنا شد دلم
دیدی که در گرداب غم، از فتنه‌ی گردون رهی
افتادم و سرگشته چون، امواج دریا شد دلم
دیدی که رسوا شد دلم، غرق تمنا شد دلم


كاري از استاد علي تجويدي

شعر از رهي معيري

اجرا :بانو مرضيه
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
تجديد عهد الهه و عارف



آمدي تا بار ديگر قصه دل گيرم از سر
رنج من گردد فزون تر
آمدم تا دل ببازم
عشق خود را زنده سازم
جان من از شکوه بگذر
آمدم آشفته سر گفتم به دل کي فتنه گر
ايام غم ديگر گذشته
قصد آزار مرا داري اگر بگذر ز من
زيرا که آب از سر گذشته

آمدي تا زنده گردد
خاطرات عشق ديرين
بهر تجديد مودت کوچه باشد بهتر از اين
افتد آخر بر زبان ها راز دل هاي شکسته
تا ابد باقي نماند مي به ميناي شکسته

به که از حالم نپرسي از مه و سالم نپرسي
از سخن گفتن چه حاصل
من اسير سرنوشتم روي تو باشد بهشتم
بگذر از آزردن دل

آمدم آشفته سر گفتم به دل کي فتنه گر
ايام غم ديگر گذشته
قصد آزار مرا داري اگر بگذر ز من
زيرا که آب از سر گذشته

اين دو روز زندگاني اين همه غوغا ندارد
تا به کي نالم ز دنيا فتنه دارد يا ندارد
افتد آخر بر زبان ها راز دل هاي شکسته
تا ابد باقي نماند مي به ميناي شکسته

اين دو روز زندگاني
اين همه غوغا ندارد
تا به کي نالم ز دنيا
فتنه دارد يا ندارد
افتد آخر بر زبان ها
راز دل هاي شکسته
تا ابد باقي نماند
مي به ميناي شکسته
آه
...
 

م.سنام

عضو جدید
وفانکردی وکردم
خطاندیدی ودیدم
رمیدی ونرمیدم
بریدی ونبریدم
اگرزجمله ملالت
شنیدم ازتوشنیدم
وگرزکرده ندامت
کشیدم ازتوکشیدم
شکوه دارم ؛شکوه دارم
با دل بی غمگسارم
مردم ای مه!تابسوزی
همچوشمعی برمزارم
بعدازاین باگردبادم
یادراین صحراغبارم
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
خاتون

کدوم شاعر کدوم عاشق کدوم مرد
تو رو دید و به یاد من نیفتاد
به یاد هق هق بی وقفه من
توی آغوش معصومانه باد

تو اسمت معنی ایثار آبه
برای خاک داغ خستگی ها
تو معنای پناه آخرینی
واسه این زخمی دلبستگی ها

نجیب و با شکوه و حیرت آور
تو خاتون تمام قصه هایی
تو بانوی ترانه هامی اما
مثل شکستن من بی صدایی

تو باور می کنی اندوه ماهو
تو می فهمی سکوت بیشه ها رو
هجوم تند رگبار تگرگ‍‍ی
که می شناسی غرور شیشه ها رو

تو معصومی مثل تنهایی من
شریک غصه های شبنم و نور
تو تنهایی مثل معصومی من
رفیق قله های پاک و مغرور

نجیب و باشکوه و حیرت آور
تو خاتون تمام قصه هایی
تو بانوی ترانه هامی اما
مثل شکستن من بی صدایی

ببین من آخرین برگ درختم
درخت زخمی از تیغ زمستون
منو راحت کن از تنهایی من
منو پاکیزه کن با غسل بارون

تو تنها حادثه تنها امیدی
برای قلب من این قلب مسموم
ردای روشن آمرزشی تو
برای این تن محکوم محزون...

خواننده :ابی
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
خالی

من ، خالی از عاطفه و خشم
خالی از خویشی و غربت
گیج و مبهوت بین بودن و نبودن
عشق ، آخرین همسفر من
مثل تو منو رها کرد
حالا دستام مونده و تنهایی محض
ای دریغ از من ، که بیخود مثل تو
گم شدم ، گم شدم تو ظلمت تن
ای دریغ از تو ، که مثل عکس عشق
هنوزم داد می زنی تو آیینه ی من
وای ، گریه مون هیچ ، خنده مون هیچ
باخته و برنده مون هیچ
تنها آغوش تو مونده ، غیر از اون هیچ
ای ، ای مثل من تک و تنها
دستامو بگیر که عمر رفت
همه چی تویی ، زمین و آسمون هیچ
در تو می بینم ، همه بود و نبود
بیا پر کن منو ای خورشید دلسرد
بی تو می میرم ، مثل قلب چراغ
نور تو بودی ، کی منو از تو جدا کرد






خواننده : ابی
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
خيالتو ميدزدم از تو شبستون خواب
تو ابرها پنهون ميشم يه وقت نبينه مهتاب
بارون ميشم ميبارم تو آسمون چشمات
كه رو زمين به ياد همه بمونه چشمات

بخواي نخواي فقط تو
بياي نياي فقط تو
تو تو فقط تو آهاي آهاي فقط تو

از سر پرچين شب وقتي سرك ميكشي
مهتاب هاج و واج و پايين ترك ميكشي
مياد واسه تماشا ميفته تو حوض نور
اونجا كه عكس چشمات افتاده از راه دور

تو ترمه نگاهم چشات گلابتونه
گذشتن از تو سخته محال دل بتونه
يه جاي توي قلب هر آدمي نوشته
با عشق ميشه پنبه كرد هرچي كه غصه رشته

خواننده : احسان خواجه اميري
ترانه: افشين يدالهي
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی بود یکی نبود، یه عاشقی بود که یه روز
بهت می گفت دوست داره، آخ که دوست داره هنوز

دلم یه دیوونه شده، واست بی آزاره هنوز
از دل دیوونه نترس، آخ که دوست داره هنوز
وای که دوست داره هنوز

شب که می شه به عشق تو غزل غزل صدا می شم
ترانه خون قصه ی تموم عاشقا می شم
شب که می شه به عشق تو غزل غزل صدا می شم
ترانه خون قصه ی تموم عاشقا می شم

گفتی که با وفا بشم، سهم من از وفا تویی
سهم من از خودم تویی، سهم من از خدا تویی
گفتی که دلتنگی نکن، آخ مگه می شه نازنین
حال پریشون منو، ندیدی و بیا ببین

شب که می شه به عشق تو غزل غزل صدا می شم
ترانه خون قصه ی تموم عاشقا می شم
شب که می شه به عشق تو غزل غزل صدا می شم
ترانه خون قصه ی تموم عاشقا می شم

گفتی که با وفا بشم، سهم من از وفا تویی
سهم من از خودم تویی، سهم من از خدا تویی
گفتی که دلتنگی نکن، آخ مگه می شه نازنین
حال پریشون منو، ندیدی و بیا ببین

شب که می شه به عشق تو غزل غزل صدا می شم
ترانه خون قصه ی تموم عاشقا می شم
شب که می شه به عشق تو غزل غزل صدا می شم
ترانه خون قصه ی تموم عاشقا می شم
شب که می شه به عشق تو غزل غزل صدا می شم
ترانه خون قصه ی تموم عاشقا می شم...


خواننده : ابی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ترانۀ "گلِ گلدونِ من" با صدایِ سیمینِ غانم:

گل گلدون من شكسته در باد
تو بيا تا دلم نكرده فرياد
گل شب بو ديگه شب بو نميده
كي گل شب بو رو از شاخه چيده
گوشهء آسمون؛ پر رنگين كمون
من مثِ تاريكي؛ تو مثل مهتاب
اگه باد از سرِِ زلف تو نگذره
من ميرم گم ميشم تو جنگل خواب
گل گلدون من ماه ايوُن من
از تو تنها شدم چو ماهي از آب
گل هر آرزو ؛رفته از رنگ و بو
من شدم رودخونه؛ دلم يه مرداب
آسمون آبي ميشه؛ اما گل خورشيد
رو شاخه هاي بيد دلش ميگيره
دره مهتابي ميشه؛ اما گل مهتاب
از بركه هاي آب بالا نميره
تو كه دست تكون ميدي ؛به ستاره جون ميدي
ميشكفه گل از گل باغ
وقتي چشمات هم مياد؛ دو ستاره كم مياد
ميسوزه شقايق از داغ
گل گلدون من ؛ماه ايوُن من
از تو تنها شدم؛ چو ماهي از آب
گل هر آرزو رفته ؛از رنگ و بو
من شدم رودخونه ؛دلم يه مرداب.
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
خورشید خانم

خورشید خانوم چارقد مشکی نمی خواس
مثل شما با این سر و شکل و لباس
کپه ی نور ماه سبک تر از هواس
خورشید خانوم رهاتر از من و شماس

هر کی می خواد با کلاشی
سر کلاس نقاشی
پیرهن گلدار نکشیم
خاطره ی یار نکشیم
درخت سرباز نکشیم
بدتر از اون ساز نکشیم

باید بدون عاقبت
دو بال پرواز می کشیم
درای این مدرسه رو
رنگی و دلباز می کشیم
رو کاغذای بی صدا
ساز می کشیم ، ساز می کشیم...





خواننده : ابی
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
نصف خواب

چــقـدر از مـن تـا تـو راهـه
جاده بدجوري سـيـاهه
ســـايـه تـو گـوشــه گــيره
سايه اي که سر پنـاهه

از کي بـايـد تو رو پـرســيـد
لحظه هاي تو رو فهميد
مگه مي شه از تو برگشت
نمي شه تو رو نبخشيد

باز دوباره باز دوباره
خواب خوب نيمه کاره
باز دوباره باز دوباره
خواب خوب نيمه کاره

چـنـد تـا خواب نصفه مونده تا سحر
چـنـد تـا هق هق مونده تا ته سفر

چـنـد تـا باغـچـه تـا حـيـات بـچـگـي
چـنـد تـا نامه خيـس گريـه پشت در

چند تـا شـيـون مونده تا لبـخـنـد من
چند تـا بوسه مونده تا عاشق شدن

خواب آبي خواب آفتـابي مي خوام
رنــگ دريـا مـوجـاي شــکن شــکن

باز دوباره باز دوباره
خواب خوب نيمه کاره
باز دوباره باز دوباره
خواب خوب نيمه کاره

باز دوباره باز دوباره
خواب خوب نيمه کاره
باز دوباره باز دوباره
خواب خوب نيمه کاره

چـنـد تـا خواب نصفه مونده تا سحر
چـنـد تـا هق هق مونده تا ته سفر

چـنـد تـا باغـچـه تـا حـيـات بـچـگـي
چـنـد تـا نامه خيـس گريـه پشت در

چند تـا شـيـون مونده تا لبـخـنـد من
چند تـا بوسه مونده تا عاشق شدن

خواب آبي خواب آفتـابي مي خوام
رنــگ دريـا مـوجـاي شــکن شــکن

باز دوباره باز دوباره
خواب خوب نيمه کاره
باز دوباره باز دوباره
خواب خوب نيمه کاره...


خواننده : بیژن مرتضوی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
چه آرام در خود شكستم
چه دلتنگ تنها نشستم
نشستم به هواي تو من
با تو آرامم پس از اين به خدا
گريه نكن دل بي تاب از بي خبري
شكوه نكن تن رنجور از در به دري
اي واي..........



با من و دل تو بگو چه گذشت؟ با دل زار و شكسته ي من؟
پر بكشد به هواي تو آه، كي برسد تن خسته ي من



چه سازد دل تنگ ديدار؟
چه گويد با عكس ديوار؟
نشيند به هواي تو دل
تا كه بازآيي گل گمشده ام
گريه نكن دل بي تاب از بي خبري
شكوه نكن تن رنجور از در به دري
اي واي..........





سراینده : عبدالجبار کاکایی


خواننده:محمد اصفهانی

__________________
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
عاشقم من عاشقی بی قرارم
کس ندارد خبر از دل زارم
آرزویی جز تو در دل ندارم

عاشقم من عاشقی بی قرارم
کس ندارد خبر از دل زارم
آرزویی جز تو در دل ندارم
من به لبخندی از تو خرسندم
مهر تو ای مه آرزومندم
بر تو پابندم
از تو وفا خواهم
من ز خدا خواهم
تا به رهت بازم جان
تا به تو پیوستم
از هم بگسستم
بر تو فدا سازم جان


عاشقم من عاشقی بی قرارم
کس ندارد خبر از دل زارم
آرزویی جز تو در دل ندارم
من به لبخندی از تو خرسندم
مهر تو ای مه آرزومندم
بر تو پابندم
از تو وفا خواهم
من ز خدا خواهم
تا به رهت بازم جان
تا به تو پیوستم
از هم بگسستم
بر تو فدا سازم جان

خیزو با من در افقها سفر کن
دل نوازی چون نسیم سحرگاه
ساز دل را نغمه گر کن
همچو بلبل نغمه سر کن
نغمه گر کن
همچو بلبل نغمه سر کن


خواننده : بانودلكش ...
جديد هم : احسان خواجه اميري
 
آخرین ویرایش:

گلابتون

مدیر بازنشسته
امید جانم ز سفر بازآمد
شکر دهانم ز سفر بازامد
عزیز آن که بی خبر به ناگهان رود سحر
چو ندارد دیگر دلبندی
به لبش ننشیند لبخندی

چو غنچهُ سپیده دم
شکفته شد لبم ز هم
که شنیدم یارم بازآمد
ز سفر غم خوارم بازآمد

همچنان که عاقبت
پس از همه شب بدمد سحر ناگهان
نگارِ من چنان مه نو آمد از سفر

همچنان که عاقبت
پس از همه شب بدمد سحر ناگهان
نگارِ من چنان مِه نو آمد از سفر
من هم پس از آن دوری
بعد از غم مهجوری
یک شاخهُ گل
بردم به برش
یک شاخه گل بردم به برش

دیدم که نگارِ من
سرخوش ز کنار من
بگذشت و به بر یارِ دگرش
بگذشت و به بر
یارِ دگرش

وای از آن گلی که دست من بود
خموش و یک جهان سخن بود خموش و یک جهان سخن بود


گل که شهره شد به بی وفایی
زِ دیدن چنین جدایی
ز غصه پاره پیرهن بود

خواننده : بانو دلكش

من شخصا عاشق اين آهنگم...خيلي حرف داره توش
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
بردي از يادم دادي بر بادم
با يادت شادم
دل به تو دادم در دام افتادم
از غم آزادم
دل به تو دادم فتادم به بند
اي گل بر اشك خونينم بخند
سوزم از سوز نگاهت هنوز
چشم من باشد به راهت هنوز
چه شد آن همه پيمان
كه از آن لب خندان
بشنيدم و هرگز خبري نشد از آن
كي آيي به برم اي شمع سحرم
در بزمم نفسي بنشين تاج سرم
تا از جان گذرم
پا به سرم نه جان به تنم ده
چون به سر آمد عمر بي ثمرم
نشسته بر دل غبار غم
زان كه من در ديار غم
گشته ام غم گسار غم
اميد اهل وفا تويي
رفته راه خطا تويي
آفت جان ما تويي

بردي از يادم دادي بر بادم
با يادت شادم
دل به تو دادم در دام افتادم
از غم آزادم
دل به تو دادم فتادم به بند
اي گل بر اشك خونينم بخند
سوزم از سوز نگاهت هنوز
چشم من باشد به راهت هنوز

خواننده: بانو دلكش
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
k.m.r.c شعر ها و ترانه های محلی اشعار و صنايع شعری 44

Similar threads

بالا