ترانه ها و تصنیف ها...

گلابتون

مدیر بازنشسته
جنگل ِ آینه‌ها به هم در شکست
و رسولانی خسته بر این پهنه‌ی ِ نومید فرود آمدند
که کتاب ِ رسالت ِشان

جز سیاهه‌ی ِ آن نام‌ها نبود

که شهادت را

در سرگذشت ِ خویش

مکرر کرده بودند.

با دستان ِ سوخته

غبار از چهره‌ی ِ خورشید سترده بودند

تا رخساره‌ی ِ جلادان ِ خود را در آینه‌های ِ خاطره بازشناسند.
تا دریابند که جلادان ِ ایشان، همه آن پای‌درزنجیران‌اند
که قیام ِ درخون‌تپیده‌ی ِ اینان
چنان چون سرودی در چشم‌انداز ِ آزادی‌ی ِ آنان رُسته بود، ــ
هم‌آن پای‌درزنجیران‌اند که، اینک!

بنگرید

تا چه‌گونه

بی‌ایمان و بی‌سرود

زندان ِ خود و اینان را دوستاق‌بانی می‌کنند،
بنگرید!
بنگرید!

جنگل ِ آینه‌ها به هم درشکست
و رسولانی خسته بر گستره‌ی ِ تاریک فرود آمدند
که فریاد ِ درد ِ ایشان
به هنگامی که شکنجه بر قالب ِشان پوست می‌درید
چنین بود:
«ــ کتاب ِرسالت ِ ما محبت است و زیبائی‌ست

تا بلبل‌های ِ بوسه
بر شاخ ِ ارغوان بسرایند.

شوربختان را نیک‌فرجام
برده‌گان را آزاد و
نومیدان را امیدوار خواسته‌ایم
تا تبار ِ یزدانی‌ی ِ انسان
سلطنت ِ جاویدان‌اش را

بر قلم‌رو ِ خاک

بازیابد.

کتاب ِرسالت ِ ما محبت است و زیبائی‌ست
تا زهدان ِ خاک

از تخمه‌ی ِ کین

بار نبندد.»

جنگل ِ آئینه فروریخت
و رسولان ِ خسته به تبار ِ شهیدان پیوستند،
و شاعران به تبار ِ شهیدان پیوستند
چونان کبوتران ِ آزادْپروازی که به دست ِ غلامان ذبح می‌شوند
تا سفره‌ی ِ اربابان را رنگین کنند.

و بدین‌گونه بود

که سرود و زیبائی

زمینی را که دیگر از آن ِ انسان نیست
بدرود کرد.

گوری ماند و نوحه‌ئی.

و انسان

جاودانه پادربند

به زندان ِ بنده‌گی اندر

بمانْد.

(از کتاب آیدا در آینه)


ترانه سرا : احمد شاملو
آهنگساز: مرتضي حنانه
دكلمه خوان : احمد شاملو
آلبوم: باغ آيينه
آهنگ: تكرار

 

گلابتون

مدیر بازنشسته
نگاهم تو چشات گم شد، ولی باور نميکردی
جنونم حرف مردم شد، تو امّا برنميگردی
از اين صحرا به اون صحرا، غبار رفته بر بادم
از اين دريا به اون دريا، غروب رفته از يادم
نگاهم تو چشات گم شد، ولی باور نميکردی
جنونم حرف مردم شد، تو امّا برنميگردی
حرير روشم مهتاب، حجاب تار گيسوته
فقط رنگين کمون گاهی، شبيه طاق ابروته
نگاهم کن، نگاهم کن.. پريشونم
ميون خواب و بيداری
بدون تو نميمونم، تو اين دنيای تکراری
تو اين دنيای تکراری
خسته از اين فاصله ها، با دل ديوونه بمون
مثل خودت در به درم، با من ديوونه بمون
دل پاييزی گرفته، کاشکی آسمون بباره
تا صدام گم نشه تو شب، مثل فرياد ستاره
من برای از تو گفتن، تا ته قصّه خرابم
من نه با توأم نه بی تو، مثل بودن سرابم
عکس آسمون و ننداز، توی اين کوير تشنه
درد من حسرت صياد، يه جراحت يه دشنه
خسته از اين فاصله ها، با دل ديوونه بمون
مثل خودت در به درم، با من ديوونه بمون
خسته از اين فاصله ها، با دل ديوونه بمون
مثل خودت در به درم، با من ديوونه بمون
نگاهم تو چشات گم شد

خواننده : خشايار بني اعتماد
آلبوم: يادته
آهنگ: دنياي تكراري

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
در این سرای بی کسی، کسی به در نمی‌زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند

یکی زشب گرفتگان چراغ بر نمی‌کند
کسی به کوچه سار شب در سحر نمی‌زند

نشسته‌ام در انتظار این غبار بی‌سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی‌زند

گذرگهیست پرستم که اندرو به غیر غم
یکی صلای آشنا به رهگذر نمی‌زند

چه چشم پاسخ است از این دریچه‌های بسته‌ات
برو که هیچکس ندا به گوش کر نمی‌زند


شاعر: هوشنگ ابتهاج (ه.ا. سایه) | خواننده: محمدرضا شجریان | آهنگساز: محمدرضا لطفی | تنظیم‌کننده: فریدون شهبازیان

 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
بازی عشق


چشم تو یه جای خوبه
واسه پناه بردن
واسه از دنیا بریدن
دل بریدن یا سپردن
شعله نگات بهانست
برای سوختنو ساختن
بازی عشقو نبردم
زندگی رو به تو باختم

میشه مثل یه گل سرخ
روی دستات شعله ور شد
واسه هر دو دلو پر داد
واسه عشقت در به در شد
میشه یک لحظه تموم شد
تو نگاه شعله ریزت
میشه یک عمر عاشقی کرد
برای قلب عزیزت
وقتی غوغای غروبه
میشه بازبا تو طلوع کرد
میشه باز دلو به تو باخت
بازی عشقو شروع کرد
وقتی غوغای غروبه
میشه باز با تو طلوع کرد
میشه باز دلو به تو باخت
بازی عشقو شروع کرد


خواننده :مجتبی کبیری
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد

[FONT=arial,helvetica,sans-serif][FONT=arial,helvetica,sans-serif][FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]بزن باران بهاران فصل خون است
بزن باران که صحرا لاله گون است
بزن باران که بر چشمان یاران
جهان تاریک و دریا واژگون است
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]بزن باران که دین را دام کردند
شکار خلق و صید خام کردند
بزن باران خدا بازیچه ای شد
که با آن کسب ننگ و نام کردند
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]بزن باران به نام هرچه خوبیست
به زیر آوار گاه پایکوبیست
مزارع تشنه، جوباران پر از سنگ
بزن باران که وقت لای روبیست
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]بزن باران و شادی بخش جان را
بباران شوق و شیرین کن زمان را
به بام غرقه در خون دیارم
به پا کن پرچم رنگین کمان را
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]بزن باران که بیصبرند یاران
نمان خاموش! گریان شو! بباران!
بزن باران بشوی آلودگی را
ز دامان بلند روزگاران
[/FONT]


شاعر: م. سحر | خواننده و آهنگساز: حبیب | تنظیم‌کننده: واروژ

[/FONT]
[/FONT]
[/FONT]​
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
اونا که تو زندگيشون قصه های خوب شنيدن
تو قمار زندگانی همه جور بازی رو ديدن
اونا که تو خلوت شب شعرای حافظ رو خوندن
همه راه و رفتن اما بر سر دو راهی موندن
بهشون بگين که اينجا يه نفر هميشه مسته
يه نفر هميشه تنها سر اين کوچه نشسته

بهشون بيگيد كه قصه اش مثل شاهنومه درازه
کي بوده كجا رسيده چه جوري بايد بسازه
حالا قصه هاشو مستها توي ميخونه ها ميگن
اما اون هميشه مست رو توي اونجا راه نميدن
بهشون بگين که اينجا يه نفر هميشه مسته
يه نفر هميشه تنها سر اين کوچه نشسته

ديگه گيس كمند دلها گيسوهاي رنگ برفش
دیگه ميخونه جایی نيست كه بياد رو لب ها حرفش
بزارين همه بدونن كه به دست غم اسيره
آخرش يه شب همینجا سر اين كوچه مي ميره
بهشون بگين که اينجا يه نفر هميشه مسته
يه نفر هميشه تنها سر اين کوچه نشسته

من امشب سرخوش و ديوانه و مست و غزل خوانم
به جام مي پناه آورده ام از غم گريزانم
گر از ميخانه باز آيم مرا غم باز مي جويد
رويد اي دوستان من گوشه ميخانه مي مانم می مانم
جان ای دل

ديگه گيس كمند دلها گيسوهاي رنگ برفش
دیگه ميخونه جایی نيست كه بياد رو لب ها حرفش
بزارين همه بدونن كه به دست غم اسيره
آخرش يه شب همینجا سر اين كوچه مي ميره
بهشون بگين که اينجا يه نفر هميشه مسته
يه نفر هميشه تنها سر اين کوچه نشسته...


معين اصفهاني
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
کویر

کویر





من کویرم ای خدا، با حسرت یه قطره آب

یه عمره که دریا رو، از دور می‌بینم تو سراب
بهار برام یه اسمه! یه اسمه کهنه تو کتاب
حرف من با آسمون، چرا می‌مونه بی جواب؟

خدایا! خدایا! کویرم! کویرم!
بگو ابر بباره! میخوام جون بگیرم!

اگه بارون بباره، آروم آروم و نم نم
رو لب خشک تشنم
گیسوی سبز جنگل، تنمو می پوشونه
پرنده رو درختا، میسازه آشیونه!

خدایا! خدایا! کویرم! کویرم!
بگو ابر بباره! میخوام جون بگیرم!

ترانه‌سرا: اردلان سرفراز | خواننده: گوگوش | آهنگساز: حسن شماعی‌زاده | تنظیم‌کننده: واروژان

 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
خسته ز آشنایی ، عشق و غم و جدایی
زآن همه بی وفایی ، از تو حذر می کنم

گر چه دلم شکسته ، دل نگران و خسته
با پر و بال بسته ، قصد سفر می کنم

جایی می روم از دست غم دور ، درمان می کنم این جان رنجور
جایی می روم تا آشنایی ، باشد ناشناس با بی وفایی
جایی می روم ، کاری می کنم ، دل را بسته ی یاری می کنم
روم از کوی عشق تو بیرون ، شوم آواره با دل مجنون

دل تنگی که شکسته ، دگر از غم شده خسته
ببرم تا کی بار غم بدوش ، ز سراپا فریاد و لب خموش
بروم تا دل غمگین ، به سر آرد غم دیرین ، به سر آرد غم دیرین

روم به دنیایی که عشق و شیدایی ، خریدنی نیست
به جز نوای دل ، به جز صدای عشق ، شنیدنی نیست

خسته ز آشنایی ، عشق و غم و جدایی
زآن همه بی وفایی ، از تو حذر می کنم

گر چه دلم شکسته ، دل نگران و خسته
با پر و بال بسته ، قصد سفر می کنم

جایی می روم از دست غم دور ، درمان می کنم این جان رنجور
جایی می روم تا آشنایی ، باشد ناشناس با بی وفایی
جایی می روم ، کاری می کنم ، دل را بسته ی یاری می کنم
روم از کوی عشق تو بیرون ، شوم آواره با دل مجنون

دل تنگی که شکسته ، دگر از غم شده خسته
ببرم تا کی بار غم بدوش ، ز سراپا فریاد و لب خموش
بروم تا دل غمگین ، به سر آرد غم دیرین ، به سر آرد غم دیرین

روم به دنیایی که عشق و شیدایی ، خریدنی نیست
به جز نوای دل ، به جز صدای عشق ، شنیدنی نیست
خواننده:بهرام حصیری
البوم :صدای عشق
 

م.سنام

عضو جدید
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]آهنگ: دروش خان، شعر: محمّدتقی بهار، اجرا: محمّدرضا شجریان در مقام ماهور[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]به شب وصلت جانا دیوانه شدم[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]به شمع رویت جانا پروانه شدم[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]به مه روی تو من جانا حیـران و مـاتم[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]ز عشق تو شد جانا صبر و ثباتم[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]به حال من نگر، دلبر دلبر زار و نزارم، جانا زار و نزارم[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]شیدای توام تاج سرم بیا به سرم[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]رسوای توام چشم ترم بنشین به برم[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]عاشقم کردی، جانا دلم را بردی به زلف سر کجت دلبر دلبر[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]گم شد شده دلم جانا گم شده دلم [/FONT]​
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
شاعر : فرهاد شیبانی
آهنگ ساز : تورج شعبانخانی
خواننده : ستار
آلبوم : همسفر
آهنگ : همسفر


همسفر تنها نرو بذار تا با هم بریم

سرنوشته مون یکی هر دو مون مسافریم

تازه از راه رسیدم هنوزم خسته رام

همسفر تنها نرو بذار تا من هم بیام

سخت دل کندن از این شهر و دل بستگیام

بودن از خونه جدا با همه خسته گیام

جون به لبهام رسیده تا به کی دربدری

گرد غربت روتنم که بازم باید بری

بذار تا خستگی از این تن خسته بره

سخت دل بستگی از شهر دل بسته بره

اگه بذاری بیام من میشم سنگ صبور

گوش به قصه هات میدم شهر غربت راه دور

همسفر تنها نرو بذار تا با هم بریم

سرنوشته مون یکی هر دو مون مسافریم

تازه از راه رسیدم هنوزم خسته رام

همسفر تنها نرو بذار تا من هم بیام

سخت دل کندن از این شهر و دل بستگیام

بودن از خونه جدا با همه خسته گیام

جون به لبهام رسیده تا به کی دربدری

گرد غربت روتنم که بازم باید بری

بذار تا خستگی از این تن خسته بره

سخت دل بستگی از شهر دل بسته بره ه ه
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد



نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد

عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد

ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد

زین تطاول که کشید از غم هجران بلبل
تا سراپرده گل نعره زنان خواهد شد

مطربا مجلس انس است غزل خوان و سرود
چند گویی که چنین رفت و چنان خواهد شد

گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت
که به باغ آمد از این راه و از آن خواهد شد


شاعر: حافظ | آهنگساز: پرویز مشکاتیان | خواننده: ایرج بسطامی


 

گلابتون

مدیر بازنشسته
چشم انتظار ِ توأم
شاید از راه برسی
تو تموم ِ آرزومي
تویی که مقدسی

بین که خستم از این دوری
نگو عشقم که مجبوری
تو باید مال ِ من باشی
تویی که با دلم جوری

بیا جانم بیا بیا
عاشق ترینم بیا بیا
بیا که توو این سکوت ِ شب
بشی با من دیگه همصدا

تورو خواسته دل از خدا
تورو قسم به این شبا
دلم به دیدنت خوشه
به خاطر ِ دلم بیا

نگو که باور ندارم
نگو که دوستت ندارم
تموم ِ دلخوشیم اینه
رو شونت سر بذارم

دلم طاقت نداره
تورو تنها ببینه
ببین حرفات چه شیرینه
به قلب ِ خسته میشینه

بیا جانم بیا بیا
عاشق ترینم بیا بیا
بیا که تو این سکوت ِ شب
بشی با من دیگه همصدا

تورو خواسته دل از خدا
تورو قسم به این شبا
دلم به دیدنت خوشه
به خاطر ِ دلم بیا


خواننده : جهان ( خواننده محبوب من )
آلبوم : لحظه هاي عاشقي
ترانه: بيا جانم

گوش كنيد
 
آخرین ویرایش:

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
درد عشق و انتظار
دارم زان شب یادگار
در آن شب سرد پاییز
آهنگ سفر می کردی
از رهگذری محنت بین
دیدم که گذر می کردی
تو رفتی و دلم غمین شد
قرین آه آتشین شد
از آن شبی که بر نگشتی
جهان که شادی آفرین بود
به چشم من غم آفرین شد
از آن شبی که بر نگشتی
از آن شب سرد خزان شبها گذشته
داستان باده و مینا گذشته
روزگاری بر من تنها گذشته
منم چو چشمه سرابم
چو نقش آرزو بر آبم
همچو قصه و فسانه ام
بلرزدم زدل نسیمی
به وقت زندگی حباب
در زمان بی نشانه ام
آرزو ای سراب بی کران
ای امید بی نشان
ای که شعله های تو آتشم زند به جان
عشق من بود گناه من
منم عاشق منم رسوا
بار غم به دل نشسته ای
منم عاشق منم شیدا
مرغ بال وپر شکسته ای
چرا از ما تو ای زیبا رشته ی الفت گسسته ای
نمی پرسی ز حال ما ، فارغ از این حال خسته ای
جز به دل مشتاقش غم آهی نمی سازد
آن که ندارد سوزی دیوانه نمی سازد
سوز دل بود گواه من

زنده ياد ايرج بسطامي
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ای وطن

ای وطن

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]با تو هستم ای وطن
ای خورشید جاوید من
ای صدای گرم آبشاران
ای شب مهتاب کوهستان
تو چون بهاری بهار بی پائیز
زعطر خاک تو گشته‌ام لبریز
به سینه‌‎ی من کلام جاویدی
به چشم من چو نور خورشیدی
[/FONT]


[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آه ای وطن نام تو همیشه بر لبم
با مهر تو ستاره درخشد بر شبم
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]به دشت تشنه شکوه بارانی
سرود پاکی شعر بهارانی
غروب ما را پیام خورشیدی
طلوع بودن طلوع امیدی
[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تو سرود فصل سبز ما
بر لبم جاری چنان دریا
تو چون بهاری بهار بی پائیز
ز عطر خاک تو گشته ام لبریز
به سینه من کلام جاویدی
به چشم من چو نور خورشیدی
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آه ای وطن نام تو همیشه بر لبم
با مهر تو ستاره درخشد بر شبم
[/FONT]


[FONT=arial, helvetica, sans-serif]شاعر و خواننده: محمد نوری | آهنگساز و تنظیم‎کننده: فریبرز لاچینی [/FONT]
 

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
سایه( تقدیم به سایه عزیزم)

سایه( تقدیم به سایه عزیزم)

تو يه سايه بودی هم قد خواب نيمروز من
تو يه سايه بودی تو ظهر داغ تن سوز من
تو هرم داغ بی رحم آفتاب
تو سايه بودی يه سايه ی ناب
من مسافر تن تشنه ی خواب
حريص فتح يه جرعه ی آب
پای پر تاول من تو بهت راه
تن گرما زده مو نمی کشيد
بی رمق بودم و گيج و تب زده
جلو پامو ديگه چشمام نمی ديد
تا تو جلوه کردی ای سايه ی خوب
مهربون با يه بغل سبزه و آب
باورم نمی شد اين معجزه بود
به گمانم تو سرابی ، يه سراب

و يه سايه بودی هم قد خواب نيمروز من
تو يه سايه بودی تو ظهر داغ تن سوز من
من گنگ و خسته ، لب تشنه و داغ
تو سايه ی سبز ميراث يک باغ
تو مرهم اين زخم عميقی
لبريز ايثار پاک و شفيقی
رخت خستگيمو از تنم بگير
با تنت برهنگيمو بپوشون
منو تا مهمونی عشق ببر
کتاب در به دريمو بسوزون
بذار اين سايه هميشگی باشه
سايه ای که جای خوب موندنه
سايه باش و سايبون تا بدونم
سايه ای رو سر بودنه منه
 
آخرین ویرایش:

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
نشان بی نشان

نشان بی نشان

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ز تو با تو راز گویم به زبان بی‌زبانی
به تو از تو راه جویم به نشان بی‌نشانی
[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]چه شوی ز دیده پنهان که چو روز می‌نماید
رخ همچو آفتابت ز نقاب آسمانی
[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تو چه معنی لطیفی که مجرد از دلیلی
تو چه آیتی شریفی که منزه از بیانی
[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ز تو دیده چون بدوزم که تویی چراغ دیده
ز تو کی کنار گیرم که تو در میان جانی
[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]شاعر: خواجوی کرمانی | خواننده: حسام‌الدین سراج | آهنگساز و تنظیم‌کننده: علی رحیمیان[/FONT]
 

لطفی88

عضو جدید
  1. خدايا كفر نميگويم ، پريشانم ، چه ميخواهي تو از جانم ؟
    مرا بي‌آنكه خود خواهم اسير زندگي كردي.
    خداوندا تو مسئولي.خداوندا تو ميداني كه انسان بودن و ماندن در اين دنيا چه دشوار است.
    چه رنجي ميكشد آنكس كه انسان است و از احساس سرشار است:heart:.
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
بوی عیدی بوی توپ بوی کاغذ رنگی
بوی تند ماهی دودی وسط سفره نو
بوی یاس جا نماز ترمه مادربزرگ

با اینها زمستون رو سر میکنم با اینها خستگیم و در میکنم


شادی شکستن قلک پول
وحشت کم شدن سکه عیدی از شمردن زیاد
بوی اسکناس تا نخورده لای کتاب
با اینها زمستون رو سر میکنم با اینها خستگی مو در میکنم

فکر قاشق زدن یک دختر چادر سیاه
شوق یک خیز بلند از روی بقچه های نون
برق کفش جفت شده تو گنجه ها
با اینها زمستون رو سر میکنم با اینها خستگی مو در میکنم

عشق یک ستاره ساختن با دولک ترس
نا تمام گذاشتن جریمه های عید مدرسه
بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب
با اینها زمستون رو سر میکنم با اینها خستگی مو در میکنم

بوی باغچه بوی حوض عطر خوب نذری
شب جمعه پی فانوس توی کوچه گم شدن
توی جوی لاجوردی حوض يك ابتني

با اینها زمستون رو سر میکنم با اینها خستگی مو در میکنم

زنده ياد فرهاد


 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد



وقتی میای صدای پات

از همه جاده‌ها میاد
انگار نه از یه شهر دور
که از همه دنیا میاد

تا وقتی که در وا میشه
لحظه‌ی دیدن می‌رسه
هر چی که جاده‌ست رو زمین
به سینه‌ی من می‌رسه

ای که تویی همه کسم
بی‌تو می‌گیره نفسم!
اگه تو رو داشته باشم
به هرچی می‌خوام می‌رسم


وقتی تو نیستی قلبمو
واسه کی تکرار بکنم؟
گل‌های خواب آلوده رو
واسه کی بیدار بکنم؟

دست کبوترای عشق
واسه کی دونه بپاشه
مگه تن من می‌تونه
بدون تو زنده باشه؟

عزیزترین سوغاتیه
غبار پیراهن تو
عمر دوباره‌ی منه
دیدن و بوییدن تو

نه من تو رو واسه خودم
نه از سر هوس می‌خوام
عمر دوباره‌ی منی
تو رو واسه نفس می‌خوام

ای که تویی همه کسم
بی‌تو می‌گیره نفسم!
اگه تو رو داشته باشم،
به هرچی می‌خوام می‌رسم


ترانه‎سرا: اردلان سرفراز | خواننده: هایده | آهنگساز: محمد حیدری | تنظیم‌کننده: ناصر چشم‌آذر

 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
شب تا صبح بیدارم از عشقت می بارم
بی خبر از حالم موندی مهربون یارم
دیگه بدجور دلگیرم دیگه از جونم سیرم
تو سکوتم توی بغضم بی تو دارم میمیرم
آره میدونم و می دونی بدجور دیوونم
به امیدی به نویدی دارم از تو می خونم
دیگه بسه دل خسته داره از غم می پوسه
جای خورشید توی چشمام دیگه سوسوی فانوسه
تو که نیستی آوارم از دنیا بیزارم
تو که نیستی بی ماهم تک و تنها توی راهم
تو که نیستی تاریکم به نبودن نزدیکم
تو که نیستی بی برگم بی روحم یک سنگم
تو که نیستی نه هوا هست نه نفس هست نه ترانه
تو که نیستی واسه بودن نمی مونه یه بهانه
خواننده :رضا صادقی
آلبوم:ساده بیا
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام ای غروب غریبانه ی دل
سلام ای طلوع سحرگاه رفتن
سلام ای غم لحظه های جدایی
خداحافظ ای شعر شب های روشن
خداحافظ ای قصه ی عاشقانه
خداحافظ ای آبی روشن عشق
خداحافظ ای عطر شعر شبانه
خداحافظ ای همنشین همیشه
خداحافظ ای داغ بر دل نشسته
تو تنها نمی مانی ای مانده بی من
تو را می سپارم به دل های خسته
تو را می سپارم به مینای مهتاب
تو را می سپارم به دامان دریا
اگر شب نشینم اگر شب شکسته
تو را می سپارم به رویای فردا
به شب می سپارم تو را تا نسوزد
به دل می سپارم تو را تا نمیرد
اگر چشمه واژه از غم نخشکد
اگر روزگار این صدا را نگیرد
خداحافظ ای برگ و بار دل من
خداحافظ ای سایه سار همیشه
اگر سبز رفتی اگر زرد ماندم
خداحافظ ای نوبهار همیشه..

خواننده :خواجه اميري
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
از غم عشق تو ای صنم
از غم عشق تو ای صنم
روز و شب ناله ها می کنم من
روز و شب ناله ها می کنم من
وز قد و قامتت هر زمان
وز قد و قامتت هر زمان
صد قیامت به پا می کنم من
صد قیامت به پا می کنم من

دست و بر زلف تو می زنم ای جانم
روز خود را سیه می کنم من
عمر خود را تبه می کنم من
دست و بر زلف تو می زنم ای جانم
روز خود را سیه می کنم من
عمر خود را تبه می کنم من

گر به فلک می رسد
گر به فلک می رسد آه من از غمت
چشم تو دل می برد دلربا یار
چشم تو دل می برد دلربا یار
با من شیدا نشین ، حال نزارم ببین
بیش از بد مکن ، فتنه به کارم مکن بی وفا یار
فتنه به کارم مکن بی وفا یار
آیین وفا و مهربانی
آیین وفا و مهربانی
در شهر شما مگر نباشد حبیبم
سر کوی تو تا چند آیم و شم
ز وصلت بی نوا چند آیم و شم
سر کویت برای دیدن تو
نترسی از خدا چند آیم و شم
صبر و بر جور تو می کنم ای جانم
روز خود را سیه می کنم من
عمر خود را تبه می کنم من

آیین وفا و مهربانی
آیین وفا و مهربانی
در شهر شما مگر نباشد حبیبم
گناه من چه بود ای بی مروت
تقصیرم چه بود ای بی دمیت
تقصیرم چه بود ای بی دمیت
صبر و بر جور تو می کنم ای جانم
روز خود را سیه می کنم من
عمر خود را تبه می کنم من
روز خود را سیه می کنم من
عمر خود را تبه می کنم من
تصنیف غم عشق از البوم بی تو بسر نمی شود
خواننده :استاد محمد رضا شجریان
شاعرو آهنگساز :علی اکبر شیدا
 

م.سنام

عضو جدید
بي تو مهتاب شبي باز از آن كوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم
ياد تو لبريز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق ديوانه كه بودم

در نهانخانه ي جانم گل ياد تو درخشيد
باغ صد خاطره خنديد
عطر صد خاطره پيچيد:

يادم آمد كه شبي با هم از آن كوچه گذشتيم
پر گشوديم و در آن خلوت دلخواسته گشتيم
ساعتي بر لب آن جوي نشستيم
تو همه راز جهان ريخته در چشم سياهت
من همه محو تماشاي نگاهت.

آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ي ماه فرو ريخته در آب
شاخه ها دست بر آورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شب آهنگ

يادم آمد :تو
به من گفتي:
-(از اين عشق حذر كن!
لحظه اي چند بر اين آب نظر كن
آب آيينه ي عشق گذران است
تو كه امروز نگاهت به نگاهي نگران است
باش فردا كه دلت با دگران است!
تا فراموش كني چندي از اين شهر سفر كن!)

با تو گفتم : (حذر از عشق !_ندانم
سفر از پيش تو هرگز نتوانم
نتوانم!

روز اول كه دل من به تمناي تو پر زد
چون كبوتر لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدي من نه رميدم نه گسستم...)

باز گفتم كه : ( صيادي و من آهوي دشتم
تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم نتوانم!)

اشكي از شاخه فرو ريخت
مرغ شب ناله ي تلخي زد و بگريخت...

اشك در چشم تو خنديد
ماه بر عشق تو خنديد

يادم آيد كه :دگر از تو جوابي نشنيدم
پاي در دامن اندوه كشيدم.
نه گسستم نه رميدم.

رفت در ظلمت غم آن شب و شبهاي دگر هم
نگرفتي دگر از عاشق آزرده خبر هم
نكني ديگر از آن كوچه گذر هم...
بي تو اما به چه حالي من از آن كوچه گذشتم

(فريدون مشيري)
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
» شاعر : اردلان سرفراز» آهنگ ساز : فرید زولاند» تنظیم : فرید زولاند» خواننده : ابی» آلبوم : عطر تو» آهنگ : جستجو
من برای زنده بودن
جستجوی تازه می خواهم
خالی ام از عشق و خاموشم ،
های و هوی تازه می خواهم
خانه ام گل خانه ی ياس است ،
رنگ و بوی تازه می خواهد
ای خدا بی آرزو موندم ،
آرزوی تازه می خواهم
عشق تازه ، حرف تازه ،
قصه ی تازه کجاست
راه دور خانه ی تو
در کجای قصه هاست
تا کجا بايد سفر کرد ،
تا کجا باید دويد
از کجا بايد گذر کرد
تا به شهر تو رسيد
ای خدا، ای خدا ، بی آرزو موندم ،
آرزوی تازه می خواهم
 

armstrong

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ریشه در اعماق اقیانوس دارد شاید
این گیسو پریشان كرده بید وحشی باران
یا نه دریایی‌ست گویی واژگونه بر فراز شهر،
شهر سوگواران
هر زمانی كه فرو می‌بارد از حد بیش
ریشه در من می‌دواند پرسشی پیگیر با تشویش
رنگ این شب‌های وحشت را، تواند شست آیا از دل یاران
چشم‌ها و چشمه‌ها خشكند، روشنی‌ها محو
در تاریكی دلتنگ، همچنان‌كه نام‌ها در ننگ
هر چه پیرامون ما غرق تباهی شد
آه باران ای امید جان بیداران
بر پلیدی‌ها كه ما عمری‌ست در گرداب آن غرقیم
آیا چیره خواهی شد؟
---تصنیف «آه باران» ساخته استاد شجریان به روی شعری از استاد فریدون مشیری
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
نمیاد

آسمون ابريه اما ديگه بارون نمياد
صداي گريه بارون توي ناودون نمياد
اون كه من دوسش دارم از خونه بيرون نمياد
واسه اين دل تنها ديگه مهمون نمياد
نمياد نمياد نمياد تا بدونه
جاي خاليش تو خونه
واسه من يه زندونه
ديگه اون دوست نداره
واسه من گل بياره
روي موهام بذاره

يادمه روزي كه آشنا شديم
روزي كه مثل دو غنچه وا شديم
وقتي اون با بوسه لبهامو مي بست
نم بارون رو لبامون مي نشست

نمياد نمياد نمياد تا بدونه
جاي خاليش تو خونه
واسه من يه زندونه
ديگه اون دوست نداره
واسه من گل بياره
روي موهام بذاره

آسمون ابريه اما ديگه بارون نمياد
صداي گريه بارون توي ناودون نمياد
اون كه من دوسش دارم از خونه بيرون نمياد
واسه اين دل تنها ديگه مهمون نمياد
نمياد نمياد نمياد تا بدونه
جاي خاليش تو خونه
واسه من يه زندونه
ديگه اون دوست نداره
واسه من گل بياره
روي موهام بذاره

يادمه روزي كه آشنا شديم
روزي كه مثل دو غنچه وا شديم
وقتي اون با بوسه لبهامو مي بست
نم بارون رو لبامون مي نشست

نمياد نمياد نمياد تا بدونه
جاي خاليش تو خونه
واسه من يه زندونه
ديگه اون دوست نداره
واسه من گل بياره
روي موهام بذاره


گوگوش
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
گل اومد بهار اومد میرم به صحرا
عاشق صحراییم بی نصیب و تنها
دلبر مه پیکر گردن بلورم
عید اومد بهار اومد من از تو دورم

گر بیام از این سفر ای گل عذارم
از سفر طوق طلا برات میارم
دلبر مه پیکر گردن بلورم
عید اومد بهار اومد من از تو دورم

ز تو خواهم ز تو خواهم
عهد عشقی که بستی وفا کنی
یاد ما کنی
از چمنها گر گذشتی یاد من کن
گر شنیدی سرگذشتی یاد من کن
دلبر مه پیکر گردن بلورم
عید اومد بهار اومد من از تو دورم

گل اومد بهار اومد میرم به صحرا
عاشق صحراییم بی نصیب و تنها
خوش ادا بالا بلا شیرین زبونم
مانده ام دور از تو و از آشیونم

آشیونم رو گل خودرو گرفته
سبزه از هر گوشه تا زانو گرفته
گر بیام از این سفر ای گل عذارم
از سفر طوق طلا برات میارم

ز تو خواهم ز تو خواهم
عهد عشقی که بستی وفا کنی
یاد ما کنی
از چمنها گر گذشتی یاد من کن
گر شنیدی سرگذشتی یاد من کن
گر بیام از این سفر ای گل عذارم
از سفر طوق طلا برات میارم


زنده ياد پوران
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
از دسته بهار کشید روی نازه زمونه
نوروز اومد و گل اومد و نرگس و پونه
باز صدای بلبل همه جا ، فضا رو پر کرد
باز شادی شده از خمه هر کوچه رونه

صد سال به از تمام سال های زمونه
این بهار براتون باشه شاد و عاشقونه
این بهار براتون باشه شاد و عاشقونه
صد سال به از این سال ها ، صد روز به از این روزها
هر روز به از دیروز ، نوروز شما پیروز ، نوروز شما پیروز

پر باشه دوباره عطر سنبل توی خونه
اون یار عزیز بیاد همون یکی یه دونه
صد روز به از تمام روزهای گذشته
این روز واسه آشتی باشه بهترین بهونه
صد سال به از این سال ها ، صد روز به از این روزها
هر روز به از دیروز ، نوروز شما پیروز ، نوروز شما پیروز

باز دسته بهار کشید روی نازه زمونه
نوروز اومد و گل اومد و نرگس و پونه
باز صدای بلبل همه جا ، فضا رو پر کرد
باز شادی شده از خمه هر کوچه رونه

صد سال به از تمام سال های زمونه
این بهار براتون باشه شاد و عاشقونه
این بهار براتون باشه شاد و عاشقونه
صد سال به از این سال ها ، صد روز به از این روزها
هر روز به از دیروز ، نوروز شما پیروز
صد سال به از این سال ها ، صد روز به از این روزها
هر روز به از دیروز ، نوروز شما پیروز ، نوروز شما پیروز
خواننده :شکیلا اهنگ :نوروز آلبوم مژده ازادی
ترانه سرا:هدی تنظیم و اهنگساز :علیرضا توانگر
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
وطن! وطن! نظر فکن به من که من
به هر کجا، غریب‌وار که زیر آسمان دیگری غنوده‌ام
همیشه با تو بوده‌ام همیشه با تو بوده‌ام
اگر که حال پرسی‌ام تو نیک می‌شناسی‌ام
من از درون قصه‌ها و غصه‌ها برآمدم
حکایت هزار شاه با گدا
حدیث عشق ناتمام آن شبان به دختر سیاه چشم کدخدا
ز پشت دود کشت‌های سوخته درون کومه های سیاه
ز پیش شعله‌های کوره‌ها و کارگاه
تنم ز رنج، عطر و بو گرفته است
رخم به سیلی زمانه خو گرفته است
اگر چه در نگاه اعتنای کس نبوده‌ام
یکی ز چهره‌های بی‌شمار توده‌ام
چه غمگنانه سال‌ها که بال‌ها زدم به روی بحر بی‌کناره‌ات
که در خروش آمدی به جنب و جوش آمدی
به اوج رفت موج‌های تو
که یاد باد اوج‌های تو
کنون اگر که خنجری میان کتف خسته‌ام
اگر که ایستاده‌ام و یا ز پا فتاده‌ام
برای تو، به راه تو شکسته‌ام
اگر میان سنگ‌های آسیا چو دانه‌های سوده‌ام
ولی هنوز گندمم غذا و قوت مردمم
همانم آن یگانه‌ای که بوده‌ام
سپاه عشق در پی است شرار و شور کار ساز با وی است
دریچه‌های قلب باز کن سرود شب شکاف آن ز چار سوی این جهان
کنون به گوش می‌رسد من این سرود ناشنیده را به خون خود سروده‌ام
نبود و بود برزگر را چه باک اگر برآید از زمین
هر آنچ او به سالیان فشانده یا نشانده است
وطن! وطن! تو سبز جاودان بمان که من
پرنده‌ای مهاجرم که از فراز باغ با صفای تو
به دوردست مه گرفته پر گشوده‌ام
شاعر: سیاوش کسرایی
خواننده: همایون شجریان
آهنگساز: سعید فرجپوری
 

غفار

عضو جدید
ای خطه ی ایران مهین ای وطن من
ای گشته به مهر تو عجین جان و تن من
دور از تو گل و لاله و سرو و سمنم نیست
ای باغ و گل و لاله و سرو و سمن من
تا هست کنار تو پر از لشکر دشمن
هرگز نشود خالی از دل محن من
دردا و دریغا که چنان گشتی بی من
کز بافته ی خویش نداری کفن من
امروز همی گویم با محنت بسیار
دردا و دریغا وطن من، وطن من


خواننده: ایرج بسطامی
آهنگساز:استاد پرویز مشکاتیان
آلبوم: وطن من

 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
k.m.r.c شعر ها و ترانه های محلی اشعار و صنايع شعری 44

Similar threads

بالا