3>قشقایی بییگ ایلم3>

نقاب خردادی

کاربر بیش فعال
بیر آز دیم خانوموزدان==کمی بگم از یکی از خان هامون

بیر آز دیم خانوموزدان==کمی بگم از یکی از خان هامون

خسرو خان صولت قشقایی (متولد ۱۲۹۶) معروف به خسروخان، چهارمین پسر اسماعیل‌خان صولت‌الدوله ایلخان ایل قشقایی و خدیجه بی بی، پس از محمد ناصر خان، ملک منصورخان و محمد حسین خان بود.

در دورهٔ حکومت رضاشاه و تلاش دولت مرکزی برای گسترش فرمانروایی و حذف عناصر پرنفوذ، اسماعیل خان صولت‌الدوله قشقایی که ایلخان ایل قشقایی و وکیل مجلس شورای ملی بود با دولت دچار اختلاف شد و به زندان افتاد و جان خود را در زندان از دست داد. پس از شهریور ۱۳۲۰ خورشیدی خسرو صولت قشقایی که در تهران و تحت نظر حکومت رضاشاه بود به میان ایل قشقایی در فارس بازگشت و تا سال ۱۳۳۲ برای یک دورهٔ ۱۲ ساله به عنوان سیاستمداری پرنفوذ در صحنهٔ سیاسی ایران و فارس فعالیت کرد.

وی در ماجرای نبرد سمیرم که در اوایل تیر ۱۳۲۲ خورشیدی بین نیروهای قشقایی و بویراحمد از یک سو و یک ستون از قوای لشکر ۹ اصفهان از سوی دیگر رخ داد نقش اصلی را بازی می‌کرد. پس از آن به صحنهٔ سیاسی ایران وارد شد.

در انتخابات دوره پانزدهم، شانزدهم و هفدهم مجلس شورای ملی نماینده شد و به وکالت مجلس شورای ملی رسید. در جریان نهضت ملی شدن نفت از دکتر مصدق حمایت کرد.

در تیرماه ۱۳۲۵ که کمیسیون خاص نفت به ریاست دکتر مصدق تشکیل شد، خسروخان یکی از اعضای آن و منشی کمیسیون بود که خدمات فراوانی را در راه ملی شدن نفت انجام داد. تلاشهای خسرو صولت قشقایی و دیگر نمایندگان جبهه ملی ایران به تصویب قانون ملی شدن نفت در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ و همچنین به طرح ۹ ماده‌ای نحوه اجرای ملی کردن در کمیسیون نفت در ۵ اردیبهشت ۱۳۳۰ انجامید.

در جریان اختلافات محمد رضا شاه و دکتر مصدق در سال ۱۳۳۲ و پس از کودتای ۲۸ مرداد، برادران قشقایی یعنی محمدناصرخان، ملک منصورخان، محمدحسین خان و خسروخان قشقایی به‌عنوان سران ایل قشقایی از مصدق حمایت کردند و ایل قشقایی به تنها نیروی مسلحی که به حمایت از محمد مصدق تفنگ بدست گرفت تبدیل شد. به همین دلیل پس از سرنگونی دولت مصدق و استقرار دولت سپهبد زاهدی، املاک برادران قشقایی مصادره شده و آنها مجبور به جلای وطن و تبعید و اقامت در اروپا شدند.

خسرو خان پس از خروج از ایران راهی کشور ایتالیا شد؛ سپس در شهر مونیخ آلمان ساکن شد. تا سال ۱۳۵۷ در آنجا زندگی کرد. وی در این مدت نشریه باختر امروز رابه کمک دانشجویان جبهه ملی منتشر ساخت.

دوران تبعید برادران قشقایی در اروپا به مدت ۲۵ سال طول کشید. با پیروزی انقلاب و فروپاشی رژیم پهلوی، ناصرخان و خسروخان قشقایی در زمستان ۱۳۵۷ به ایران و محل قدرت خود یعنی فیروزآباد فارس برگشتند و با استقبال گستردهٔ عشایر ایل قشقایی روبرو شدند. آنها ضمن پشتیبانی از انقلاب، به منظور اعادهٔ اقتدار ایلی گذشته و نیز اعادهٔ نظم در منطقه قشقایی به فارس رفته و اقداماتی را آغاز کردند.
 

نقاب خردادی

کاربر بیش فعال
 

نقاب خردادی

کاربر بیش فعال
نگاهی به طوایف ایل قشقایی:

طایفه دره شوری:

نام درشوری از نام محل ییلاقی آنها ( دره شور ) گرفته شده است اینان پس از ورود به فارس در این ناحیه سکونت کرده اند دره شور از محل ( سمیرم ) امروزه جز مراکز ییلاقی این طایفه است .

خانهای طایفه دره شوری در سالهای اخیر به زراعت و باغداری توجه زیادی کرده اند .

و گروههای زیادی از آنها به زندگی یکجا نشینی پرداخته اند . طایفه دره شری یکی از طوایف پر جمعیت ایل قشقایی است و مردم آن به داشتن و پرورش اسب معروفیت دارند .(14)

طایفه فارسی مدان:

طایفه فارسی مدان از قدیمیترین طوایف ایل قشقایی است که قبل از دیگر طوایف ترک زبان به فارس آمده اند و چون فارسی نمیدانستند ، واژه (فارسی مدان ) به آنها اطلاق گردیده است . طایفه فارسی مدان سابقا (در ) پادنا ییلاق و در اطراف کوه گیسگان قشلاق میکردند _ بعد اراضی سرمشهد و سپس منطقه ( دایین) به آن اضافه شد . امروزه گروههایی از طایفه فارسی مدان در حوالی اراک ( عراق ) و تهران زندگی میکنند و پاره ای از آنها هنوز به عراق معروفند . به نظر میرسد بعدها به فارس کوچیده اند . فارسی مدانها به علت قدرت مرکزی و نفوذ و اعتبار و مدیریت کلانتران خود ، با وجود رقابتها و اختلافات خویشاوندی کمتر دستخوش تجزیه و جدایی قرار گرفته اند .(15)

طایفه کشکولی بزرگ:

طایفه کشکولی در گذشته از سه تیره تشکیل میشد که به همراه سایر تیره های قشقایی ییلاق _ قشلاق میکردند . ییلاق آنها قسمتی از شمال سمیرم و ( دیز جان ) بوده است زمستان را به مناطق جنوبی فیروزآباد کوچ می کردند بعدها قشلاق آنها به ماهور میلانی تغییر کرد .

دره شوریها هم این منطقه را که دارای مراتع وسیع و چراگاههای مناسبی برای دامهاست ، قشلاق خود قرار میدهند . کمی بعد از جانب کلانتر طایفه محل ییلاقی آنها به همای جان و کمهر که از لرهای ممسنی خریداری میشود تغییر میکند(16)

طایفه کشکولی کوچک:

این طایفه قبلا تیره ای بود بنام اخپلو که بعدها تیره های دیگری از جمله تیره کرمانی به او اضافه میگردد و گسترش پیدا میکند و ابتدا بنام کشکولی کرمانی و بعد تحت عنوان کشکولی کوچک نامیده میشود .. این نامگذاری بخاطر آن است که سران طایفه های کشکولی بزرگ و کوچک و قراچه ای همه از یک خانواده بودند که تجزیه میشوند و رییس طایفه کشکولی کرمانی به هنگام آمارگیری طوایف برای اخذ مالیات نام طایفه خود را کشکولی کوچک معرفی میکند. (17)

طایفه شش بلوکی :

شش بلوکیها اغلب از تیره های بسیار قدیمی و از همان ترکان عراقی یعنی مهاجران اولیه هستند . این طایفه از پرجمعیت ترین طوایف قشقایی است که در پرورش و نگهداری دام مهارت فراوان دارند .(18)

طایفه عمله :(طایفه ی جعفر بیگی )

جز نیروی محافظ خان و عوامل اجرایی و اداری او به شمار میروند و مستقیما تحت نظر خان اداره میشود . تیره های مختلف طایفه عمله تحت سرپرستی کدخدایی است که مستقیما از خان دستور میگیرد . با وجود این پاره ای از تیره های بزرگ تحت سرپرستی کلانترها هستند که پایگاه آ نها از کلانترهای سایر تیره ها پایینتر نیست(19)

از طایفه های مختلف ایل قشقایی حدود 40درصد همچنان بطور کوچ نشینی و نیمه کوچ نشینی زندگی میکنند و بقیه اسکان یافته اند . از تعداد و ترکیب دقیق جمعیت ایل قشقایی اطلاعات مستند و دقیقی در دست نیست ، مشکلی که در برآورد جمعیت این ایل وجود دارد همان است که درباره کل جمعیت عشایری ایران وجود دارد . زیرا اغلب آمارگیریها بر اساس معیارهای متعددی صورت گرفته است و نمیتوان آن را پذیرفت و مورد مقایسه قرار داد تا نوسانات و تغییراتی که در ساخت اجتماعی ایل قسقایی پدید آمده مورد بررسی قرار داده شود .(20)

تیره ها در ایل قشقایی

همانگونه که پیشتر آوردیم هر طایفه ای دارای تعدادی تیره می باشد(21) :


دره شوری
51 تیره

فارسی مدان:
25 تیره

کشکولی بزرگ
47 تیره

کشکولی کوچک
14تیره

شش بلوکی
20 تیره

عمله (جعفربیگی )
47 تیره


اساس نامگزاری تیره ها:

1)بر اساس نامیا فامیل یا بزرگتر ها یا کدخدایان مثل قاسم لو از نام قاسم و بهمن بیگلو از نام بهمن .

2) بر اساس تعدادتیره ها یا بنکو ها مثل دو قوزلو که از 9 تیره کوچکتر تشکیل شده.

3)بر اساس حرفه و کار مثل عاشق لر که در موسیقی و آهنگر که در حرفه خود استاد بودند.

4)بر اساس اصل و نسب مثل :داود لو که از فرزندان داود و جهانگیر لو که از اولاد جهانگیر .

5)بر اساس وابستگی به شخص بخصوص مثل : بهرام کیخالو وابسته به بهرام و همت علی کیخالو ، وابسته به همت علی .

6)بر اساس منشاء قومی مثل : لَک ، بازمانده ای از لکهای غرب ایران و لر از جانشین لرهای اولیه .

7)بر اساس تکیه بر محل جغرافیایی مثل: موصلو از موصل عراق

8) بر اساس اولین مرکز تمرکز مثل : دره شوری ها در دره شور یا چگینی ها در چگین پیشگوه لرستان .

9) بر اساس نام سران یا پادشاهان که از طوایف مزبور بودند ، مثل ندر لو وابسته به نادر شاه و قجر لو از قاجارها .(22)
 

نقاب خردادی

کاربر بیش فعال
چگونگی خواندن و نوشتن کلمات ترکی

چگونگی خواندن و نوشتن کلمات ترکی

چگونگی خواندن و نوشتن کلمات ترکی



به یاری خداوند از این پس آموزشهای زبان ترکی به مرور در سایت قرار خواهد گرفت که اولین بخش آن را تقدیم حضورتان میکنیم

چگونگی خواندن و نوشتن کلمات ترکی

‏می دانیم که هر زبانی از مجموعه کلمات و هر کلمه از ترکیب حروف و صداها تشکیل می گردد. این حروف و صداها در همه زبانها به دو دسته عمده تقسیم می شوند : مصوتها و صامتها .


‏الف ) مصوتها : مصوتها(صدا دارها) به صداهایی گفته می شود که در هنگام تلفظ جریان هوای حلق به مواضعی چون لبها ، دندانها ، لثه ها و ... برخورد نکند .مثل مصوتهای فارسی : (آ، او، ای، اَ ، اِ ، اُ )
‏ب ) صامتها :صامتها(بی صداها) صداهایی هستند که بدون کمک لبها ، دندانها و ... می توانند ادا شوند. مثل : (ب،پ،ت،ج،چ، و ...)


‏معمولأ گوناگونی مصوتها در هر زبانی باعث دشواری خواندن و نوشتن آن زبان می گردد در حالی که خواندن و نوشتن صامتها هیچگونه مشکلی ایجاد نمی کنند. بنابر این برای درست خواندن و درست نوشتن زبان ترکی بایستی ابتدا با مصوتهای ترکی آشنا شویم. (البته ما در این جا بیشتر زبان ادبی ترکی را ملاک قرار می دهیم نه زبان گفتاری را.

‏می دانیم که در زبان فارسی 6 مصوت دارپم : ( اَ ، اِ ، اُ ، آ ، او ، ای) اما در زبان ترکی تعداد مصوتها 9 ‏تاست. به این ترتیب : (آ ، او ، ای ، اَ ، ایْ ، ائ ، اوْ ، اﯚ ، اؤ) . در این قسمت به توضیح و چگونگی تلفظ این اصوات می پردازیم :

1- آ ، ا (Â): در کلماتی مثل: کاغاذ (کاغذ) ، آت (اسب) ، آتا (پدر)و ...

2- ‏او ، و ، ـو (u) : درکلماتی مثل : دوز (نمک) ، اولدوز (ستاره) ، ‏سو (آب) ، اوزون (دراز) ، بولاق (چشمه) و ...

3- ‏ ایـ ، یـ ، ی (i ) مثل : دیل (زبان ) ، دیش (دندان) ، بیر (یک) ، بیزی (ما را) ، بیتمک (روییدن) ، اینگه = اینه (سوزن) و ...

4- اَ ، ــَ ، اه ، ــه ، ه ( a ) مثل : اَت (گوشت) ، گَل (بیا) ، اه و (خانه ) ، اه یه (صاحب ) ، ده وه (شتر) و ...

5- ایـْ ، یـْ ، یْ ( Î ) درهنگام تلفظ این مصوت بخش خلفی و وسطی زبان به طرف سقف دهان بالا می آید و قسمت پیشین زبان در بن دندانهای جلویی جا می گیرد . مثل : ایْلدیْریْم (صاعقه ) ، آرّیْق (لاغر)، چاهیْ (چای) ، یاریْ ( نیمه ،نصفه ) ، یاغیْ (سرکشی و یاغی) و ...

6- ائـ ، ئـ ، ئ ( ë ) این مصوت که کسره ترکی به شمار می رود، مثل کسره فارسی ( ــِ ) ادا می شود ، با این تفاوت که کمی کشیده تر تلفظ می گردد . مثل کلمات : ائل (ایل ، قبیله ) ، بئش (پنج) ، دِئمَگ (گفتن ) ، دئ (بگو) ، یئ (بخور) و ...

7- ‏اوْ ، وْ ، ـوْ ( o ‏) این مصوت هم مثل ضمه فارسی ( اُ ) است : امّا کمی کشیده تر ادا می شود مثل : اوت ( آتش ) ، بوْز (خاکستری) ، اون (عدد 10) و ...

8- ا‏ؤ ، ؤ ، ـؤ ( ö ) در هنگام تلفظ این صدا لبها کمی مدور شده و به طرف جلو کشیده می شود، وسط زبان و بخش پیشین آن به طرف سقف دهان بالا می آید. مثل : دؤش (سینه) ،گؤز(چشم) ، گؤل (دریاچه ) ، اِؤلمَک (مُردن ) و ...

9- اۆ ، ۆ ، ـۆ ( ü ) برای تلفظ این صدا لبها گرد و مدور شده و به طرف جلو کشیده می شود ! قسمت پیشین زبان به پشت دندانهای پایین جلویی نزدیک می گردد. مثل : ا ۆز (چهره،صورت،رو) ،گۆن (خورشید) ، ا ۆنگۆل (سبک و کم وزن ) و ...

قانون هماهنگی مصوتها :
‏گفتیم که زبان ترکی یکی از قانونمندترین زبانهای دنیاست. مهمترین این قوانین ، قانون هماهنگی مصوتهاست . بدین معنی که مصوتهای نه گانه ترکی را ابتدا به دو دسته ضخیم و ظریف و ‏سپس به دو دسته گرد لبی ( ‏لبها در هنگام تلفظ گرد و مدور می شوند ) ‏و راست لبی ( لبها گرد ومدور نمی شوند) تقسیم می کنیم.
‏مطابقت مصوتهای ضخیم و ظریف : از 9 ‏مصوت ترکی فوق 4 ‏تای آنها یعنی ( آ ، او ، اوْ ، ایْ ) را مصوتهای ضخیم (قالیْن سَسلی) و 5 ‏تای «یگر یعنی ( اَ ، ائ ، اؤ ، ا ۆ ، ای ) را مصوتهای ظریف ( اینچه سَسلی) می گویند. جالب این است که اگر اولین مصوت یک کلمه ضخیم باشد ، تمام مصوتهای آن کلمه ضخیم ! و اگر اولین مصوت یک کلمه ظریف باشد ، تمام مصوتهای آن کلمه ظریف خواهد بود . حال به این دو گروه کلمات توجه کنید :

‏الف ): آلا (پیسه) ، بالیْق (ماهی) ، قوْیون (گوسفند) ، آیایدیْن (مهتاب) ، ‏قالا (بماند) ، اوتورماق (نشستن) ، آتّیْلاماق (جهیدن) ، قوْروقچولوق ( قرق کردن) و ...

‏ب ) . گؤزلَه مَک (مواظبت کردن) ، اینچه لیک (باریکی) ، ا ۆزۆملۆک (تاکستان) ، گیزلَنمَک (پنهان ماندن) ، ایچَری (داخل) ، اؤزۆم (خودم) و ...

‏اگر به دو گروه از کلمات بالا کاملأ دقت کنید ، خواهید دید که همه مصوتهای گروه (الف) ضخیم و گروه (ب) ظریف هستند.

‏مطابقت گرد لبی ها و راست لبی ها : از 9 ‏مصوت ترکی 5 ‏مصوت (آ ، اَ ، ای ، ائ ، ایْ) را مصوتهای راست لبی (دوداقلانمایان) و 4 ‏مصوت (او ، اؤ ، اوْ ، اۆ) را مصوتهای گرد لبی(دوداقلانان) می گویند. این نکته بسیار ظریف را هم باید بدانیم که معمولأ اگر اولین مصوت کلمه ای گرد لبی باشد، تمام مصوتهای آن کلمه گرد لبی و اگر اولین مصوت کلمه ای راست لبی باشد، تمام مصوتهای آن کلمه راست لبی خواهد بود. حال به این دو گروه کلمات دقت کنید :

‏الف ) داشلیق (سنگلاخ) ، گئدمَک (رفتن) ، آغاناق (محل غلتیدن) ائلچیلیک (قاصدی) ، قازانماق (به دست آوردن) و ...

‏ب ) اۆنگۆلّۆک (سبکی) ، اوْدونلوق (جایگاه هیزم) ، دؤشـلۆک (سینه ‏بند) ، دوزلوق (نمکدان) ، اۆزۆمچولۆک (انگورداری) و .

‏می بینید که همه مصوتهای گروه (الف) گرد لبی (دوداقـلانان) هستند ، در حالی که همه مصوتهای کلمات گروه (ب) راست لبی (دوداقلانمایان ) می باشند .

‏توجه : به طور کلی تمامی کلمات ترکی که در این کتاب نوشته شده ، دارای اعراب وعلامت مخصوص ترکی می باشند تا کلمات به سادگی خوانده شوند . بنا بر این هر کلمه ای که یکی ازعلائم ( و ، ‏ؤ ، ۆ ،وْ ، ئـ ، ئ ، اه ، ه ، ـه ، اَ ، ــَ ، یـ ، یْـ ، یْ ) را نداشته ‏باشد : به صورت سکون (بدون اعراب) خوانده می شود . همچین باید توجه داشته باشیم که هم مصوت (( اه )) در اول کلمه و هم مصوت (( ه ، ـه )) در وسط و آخر کلمه صدای فتحه ( اَ ) است .

‏از مجموع آنچه گفته شد می توان این جدول را ارائه داد.

جدول مصوتها

ظریف و گرد لبی (اۆ ، اؤ )

ظریف و راست لبی(اَ=اه=ه ، ائ ، ای )

ضخیم وگرد لبی (او ، اوْ)

ضخیم و راست لبی (آ ، ایْ )

گۆز(چشم)

اَل (دست)

اوْدون(هیزم)

یاریْ (نیمه،نصف)

دۆز(صاف)

اَه یه (صاحب)

قویروق(دُم)

آ پارماق(بردن)

دوش (سینه)

دَه وه (شتر)

اوزون(دراز)

ایْلدیْریْم(صاعقه)

اؤچۆش(پرواز)

سئودی(خواست)

اوْغول(پسر)

یاییق(خیک دوغ، مَشک)

دؤیۆش(دعوا)

ائلیم(ایل من)

اوْتلوق(علف زار)

آ یاق(قدم)

اؤلۆم(مرگ)

دئمَه لی(گفتنی)

بورون(دماغه)

قارلیق( برفگاه)

دۆشگۆن(افتاده)

بئشیم(پنجم)

بویور(بفرما)

قابیْرغا(دنده)

اؤزۆم(خودم)

اییده(سنجد)

توروش(ترش)

آچیْق(باز)


منبع : مردانی رحیمی ، اسد الله ، خود آموز زبان ترکی و مبانی دستور آن
 

ali hoseini

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام
یاشاسین بوتون تورک میلتی
یاشاسین قاشقایی ائلیمیز
یاشاسین تیراختور
چوخ خوش گوردوخ سیزی
 
آخرین ویرایش:
بالا