۱۱ نکته روانشناسی در قرآن

₪آمیتریس₪

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
۱ . از دیدگاه قرآن، سه نوع شخصیت اساسی وجود دارد; مؤمن، کافر و منافق ; (آیات ۲ تا ۲۰ سوره بقره) .


۲ . شخصیت های مؤمن، خود دارای سه درجه شخصیتی می باشند ; آنان که به خود ظلم می کنند، آنان که میانه رو هستند و آنان که پیشتازانند; (فاطر/۳۲)

۳. مشخصه بارز شخصیت کافر آن است که دل و اندیشه اش را قفل کرده است و راهی برای نفوذ هیچ حرف تازه و اندیشه متفاوتی نگذاشته است و به همین دلیل، از درک حقایق عاجز است .

۴ . خصوصیت بارز شخصیت منافق از دیدگاه قرآن، دوگانگی ریشه ای در ظاهر و باطن است; به همین دلیل، مبتلا به شک و تردید و عدم قدرت تصمیم گیری و ناتوانی در قضاوت می شود; (بقره/۸ تا ۲۰ و منافقون) .


۵ . در قرآن کریم، در آیات فراوانی از اندوه، علل ایجاد کننده آن و راه های برطرف ساختن آن سخن رفته است . گاهی اندوه فراق را با دیدار و گاهی اندوه فقر را با بشارت و گاهی اندوه رسول خدا (ص) را به دلداری حضرت حق، درمان نموده است .


۶ . در دیدگاه قرآن، ترس دو نوع است ; ترس پسندیده و ترس ناپسند ; ترس پسندیده، همان ترس از خداوند و عدالت اوست که منجر به اصلاح رفتار می شود; (انفال/۲) و ترس ناپسند، اضطرابی شدید با علت مشخصی است که تسلط بر نفس را از بین می برد و باید با آن مبارزه شود; (احزاب/۱۰ و ۱۱) .


۷ . از نظر قرآن دو نوع خشم وجود دارد; خشم مفید و متعادل و خشم مخرب و نابهنجار ; خشم متعادل، راهی برای رسیدن به هدف در مواقع لزوم است و خشم مخرب را باید درمان کرد . قرآن کریم با توصیه به صبر و پاسخ گویی با عمل نیک و با وعده بهشت و پاداش اخروی، به وسیله سفارش به بخشش و عفو، یادآوری قدرت و خشم خداوند و … به درمان بیماری سلامتی سوز خشم و عصبانیت پرداخته است . که به ترتیب در سوره(شوری، آیه ۴۳ ) ، (فصلت، آیه ۳۴ )،( آل عمران ، آیات ۱۳۳ و ۱۴۳ )،( شوری، آیات ۳۶ و ۳۷ ) و (نور، آیه ۲۲) بیان شده است .


۸ . در قرآن به سه نوع از مکانیسم های دفاعی – روانی اشاره شده است که عبارتند از: فرافکنی (منافقون/۴)، دلیل تراشی (بقره/۱۱ و ۱۲) و واکنش سازی (بقره/۲۰۴ و ۲۰۵) و (منافقون/۴) .


۹ . در فرهنگ قرآن یکی از راه های مؤثر و اساسی روان درمانی، استفاده از مواعظ و اندرزهای قرآنی است; (یونس/۵۷) .


۱۰ . در روش روان درمانی قرآنی، ایمان، تولید امنیت درونی و آرامش می نماید; (انعام/۸۲) و (رعد/۲۸) .


۱۱ . یاد خدا، آرام بخش دلهاست ; (رعد/۲۸) .


:gol:

 

شهریاری 2

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن
کاربر ممتاز
در عربي- ياد مي- - « فقر » و « احتياج » - در فارسي - « نياز » 1 هر پديدهي سيستمي، يك مسألهي اساسي دارد كه از آن به و « فقير » شود هيچ سيستمي وجود ندارد كه فقير نبوده و نياز و احتياج نداشته باشد. به طور كلي هر پديده ي خلق شدهاي محتاج است. فقر از منظر دين مبين اسلام دو گونه است 1- فقر ممدوح و 2- فقر مذموم. و (مسامحتا) آسيب سرچشمه مي گيرد. هر پديده و مخلوقي به هر ميزان نياز داشته باشده « ضعف » از نياز، مسأله اي به نام به همان ميزان ضعيف و فقير است. نياز سنجي متغيير اصلي در طراحي استراتژيك هر پديده ي سيستمي است. مشروعيت يك نياز به صادق بودن و يا كاذب بودن آن بستگي دارد، چرا كه در حق حيات هر پديدهي سيستمي، مفهومي به نام نياز يا فقر برتافته مي شود. نياز صادق يا مشروع زمينه ي ايجاد ضعف يا آسيب مشروع را فراهم ميكند. به عبارت ديگر نياز مشروع و فقر مشروع نوعي آسيب ممدوح و ضعف ممدوح را در پي دارد. همين طور نيازهاي نامشروع آسيب و ضعف مذموم را ايجاد مي كند. هر گاه بين آسيب و تهديد، همانند دو كفهي ترازو، توازن بوجود آيد، امنيت ايجاد مي شود. پديدهي امنيت سه ويژگي اساسي دارد: -1 ذهني است -2 حسي است و -3 نسبي است. نظريههاي امنيت ديني، دو دسته نياز را تعريف مي كند: الف - نياز و فقر صادق و ممدوح. ب- نياز و فقر كاذب و مذموم. اين دو دسته با متغير هواي نفس از يكديگر تفكيك مي شوند، زماني ضعف كاذب بوجود ميآيد كه از هواي نفس پيروي شود. در اين صورت است كه امينت مخدوش ميگردد. به طور كلي نياز و فقر دروازهي ورود آسيب و ضعف است و آسيب و ضعف دروازهي ورود تهديد. در اينجا اهميت استغنا يعني طلب غنا كردن از الله صمد كه صمديت او كمال غنا و غناي مطلق است، مطرح ميشود. غنا مقولهاي قلبي است كه در ازاي حصول شرايطي به انسان هديه ميشود. غنا پر كنندهي ظرف خالي فقر و نياز است، هر اندازه غناي انسان افزايش يابد و نيازهايش از طريق مشروع ارضاء يابد. ضعف او رو به كاهش ميگذارد. (انديشكده يقين) نيازهاي صادق در قلب انسان نقطهي ارضاء پذير دارند اما نيازهاي كاذب حد ارضاء و سيري ندارند. هرچه آسيب و ميزان نيازمندي افزايش يابد. زمينهي ضعف نيز افزايش مييابد. ضعف مشروع، محدود و قابل كنترل است اما ضعف نامشروع، سير قهقرايي داشته و نامحدود است. قلبي كه از غنا مملو ميشود به سوي سلامت تعالي پيدا ميكند. از سوي ديگر، قلبي كه مريض است و ظرف خالي نيازهاي كاذب او، نامحدود بوده و پركنندهاي جز هواي نفس ندارد، نقطهي ارضاء آرامش و سكونتي نداشته و سيري ناپذير است. هر چه ميزان هواي نفس در ظرف قلب فزوني يابد، به نيازهاي نامشروع نيز دامن ميزند، در اين صورت افزايش نامشروع نيازمندي و آسيب مذموم، بردار ضعف نامشروع را به سوي افزايش مرض قلب سوق ميدهد. بنابراين نياز صادق و مشروع كنترل شده و حد خورده، به سوي غنا و بي نيازي و در نهايت استعلا در محيط عزّت مندي گرايش دارد اما نياز كاذب و نا مشروع به سوي فقر بيشتر و درنهايت انحطاط در محيط ذلت مندي نيل ميكند. غناي ممدوح به استعلا، و فقر مذموم به انحطاط ميانجامد. علم تخصيص بهنيهي منابع محدود، به نيازهاي نامحدود انسانهاست. تمركز اين علم بر پيريزي و بنا كردن نظام « اكونومي » اقتصادي برپيكرهي جامعهاي است كه سلولهاي آن همگي انسانهايي با نيازهاي نامشروع و نامحدود هستند و براي ارضاء آن نيازها، سيستم اقتصادي به جز دامن زدن به هواي نفس، ابزار ديگري در دست ندارد. انسان اقتصادي و مورد توجه علم اقتصاد، نه تنها در ضعيف ترين و آسيب پذيرترين حالت خويش قرار دارد. بلكه مدام بهسوي ضعف و آسيب بيشتر نيز سوق داده ميشود. بيع قرآني نيازهاي مشروع انساني را در جهت نيل به غنا تأمين ميكند تا زمينهي عزّت و كرامت او را فراهم آورد. نه تنها نياز نامشروع براي انسان تعريف نميكند تا به آن دامن زند بلكه با سركوب هواي نفس، بستر شكلگيري نياز نامشروع را نيز از بين ميبرد. بيع قرآن، فقر قلب را با غنا پر ميكند و نيازها را حد زده و محصور مينمايد، اين موهبت كه از جانب پروردگار است تهديدهاي متوجه انسان و سيستمهاي انسان محور را به كمترين حد كارايي خود رسانده، و در نتيجه امنيت بالايي را ايجاد ميكند. (انديشكده يقين)
 
بالا