یک راز ...قانون جاذبه را به کار ببریم!!حتی شما!!

یک راز ...قانون جاذبه را به کار ببریم!!حتی شما!!

  • بله

    رای: 556 90.7%
  • خیر

    رای: 29 4.7%
  • در مورد آن اطلاعی ندارم.

    رای: 28 4.6%

  • مجموع رای دهندگان
    613
  • نظرسنجی بسته .

غضنفرخان

عضو جدید
قانون خلاقیت

قانون خلاقیت

قانون خلاقیت دارای سه مرحله است:

1) داشتن طرح و برنامه و نوشتن آرزوهای مربوط به آنها.

2) تجسم ذهنی این که طرح ها و برنامه ها به سرانجام دلخواه رسیده اند.

3) تکرار مدام عبارات تأکیدی مربوط به انجام کامل و عالی آنها.


 

غضنفرخان

عضو جدید
قانون خلاقیت این است که به جای اینکه آرزوهای دیرین خود را با این بهانه که رویاهایی محال هستند خفه و سرکوب کنید، به طرزی سازنده به آنها بنگرید، یعنی ببینید که آرزوهای راستین شما چیستند و آنگاه آنها را بنویسید.

همان طور که دکتر امیلی کدی می گوید:«هرگاه آرزویی درست و نیرومند به سراغتان می آید، دست خداست که در ذهنتان را می کوبد و می خواهد موهبتی عظیمتر به شما عطا کند


وعده کتاب مقدس این است: «در خواست کنید، که به شما داده خواهد شد. بطلبید که خواهید یافت. بکوبید که برای شما باز کرده خواهد شد

 

titanium833

عضو جدید
سلام دوستان
من مدتیه که با قانون جاذبه اشنا شدم
سوالی که ذهن من رو ه خودش مشغول کرده اینه :

چرا ؟؟؟

دوستان من هنوز متوجه نشدم که چرا و به چه دلیل کائنات به انرژی هایی که از ما ساتع میشه جواب میدن ؟ و چزی که برام سخته اینه که دانشمندانی مثل انیشتین هم به این قانون اعتقاد دارند !
پس تکلیف قانون اول و دوم و سوم نیوتون چی میشه ؟
رو چه حسابی این اتفاق می افته ؟ ایا هیچ توضیح منطقی وجود داره ؟


در تمامي كاينات قانوني بنام قانون جاذبه وجود دارد. قانوني كه تمامي موجودات را محكم بر روي زمين استوار و پا برجا نگاه مي دارد. خاصيت جاذبه، جذب همه چيز به سمت خود است.
ذهن انسان و ضمير ناخودآگاه نيز داراي جاذبه است. اين جاذبه هرآنچه كه انسان ها به آن فكر كنند را جذب مي كند چرا كه تمامي كاينات در تعادل خاصي قرار دارد و طيق قانون سوم نيوتن هر عملي را عكس العملي است مساوي ولي در خلاق جهت آن كه همان قانون كارما در كاينات است، ضمير ناخودآگاه نيز طبق همين قانون قدرت جذب را داراست.
قانون ذهن ما بدين صورت است كه اگر بخواهد كاري صورت دهد تا آن عمل را به تصوير نكشد هرگز قادر به انجام آن نيست. ولي اين پردازش تصوير در ذهن با سرعت زيادي صورت مي گيرد تا جايي كه ما از ايجاد اين تصاوير آگاهي پيدا نمي كنيم وحتي گاهي منكر آن نيز مي شويم؛ در واقع ذهن تنها با داشتن تصوير است كه قدرت خلق دارد و بدون اين تصاوير هرگز قادر به انجام ساده ترين كارها مانند راه رفتن هم نيستيم. پس اگر قبل از انجام هر كاري بتوانيم تصاوير صحيح مربوط به موضوع را به طريقه علمي و درست به ذهن بسپاريم راه رسيدن به هدف و خلق لحظات را براي خود بسيار سهل و دست يافتني نموده ايم. در واقع ما به نوعي مهندسي معكوس را براي رسيدن به اهداف خود استفاده مي نماييم. ذهن ما تصوير مي سازد و خلق ميكند و بدون تصوير اتفاقي رخ نخواهد داد.

در تماي زبان ها karma گفته مي شود و ريشه آن در زبان سانسكريت است. در فارسي هم ( كار+ما= كارما) خوانده مي شود.

اين جهان كوه است و فعل ما ندا
باز مي گردد اين نداها سوي ما
تو چون ميكني اختر خويش را بد
مدار از فلك چشم نيك اختري
بدآيد فال چون باشي بد انديش
چو گفتي نيك، نيك آِيد تو را پيش
چونكه بد كردي بترس ايمن مباش
چونكه تخم است و بروياند خداش
اي بسا ظلمي كه بيني در كسان
خوي تو باشد در ايشان اي فلان


ضمير ناخودآگاه خود را بيشتر بشناسيم/ امير حسين غروي يكتا

دوست عزیز
ممنون از توضیحاتتون
اما فکر میکنم منظور من رو درست متوجه نشدید ..
قانون جاذبه ی زمین یه قانون فیزیکیه .. یعنی هر چیزی که جرم زیادی داشته باشه چیزی که جرم کمتری داشته باشه رو به سمت خودش می کشه (همیشه تو کلاس فیزیک شاگرد تنبلی بودم اما فکر میکنم به دلیل وجود نوترون و پروتون و بار مثبت منفی یا یه همچین چیزایی باشه )
حالا شما جاذبه ی ذهن رو با جاذبه ی زمین مقایسه می کنید ! جذبه ی زمین یک چیز فیزیکیه اما این جاذبه ای که شما میگید باید یک چیز متافیزیکی باشه ..
درست نمیگم ؟ می خوام بدونم این جاذبه ی کائنات اصلا از کجا اومده .. امکان داره اصلا پای کائنات در میان نباشه و به هر دلیل متافیزیکی دیگه ای این اتفاق ها میفته !
لطفا ساده و سلیس توضیح بدید .. هیچ دلیل علمی برای این موضوع وجود داره یا فقط تجربیات متافیزیکی قانون جاذبه رو ثابت می کنه ؟
 

feshfeshe

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست عزیز
ممنون از توضیحاتتون
اما فکر میکنم منظور من رو درست متوجه نشدید ..
قانون جاذبه ی زمین یه قانون فیزیکیه .. یعنی هر چیزی که جرم زیادی داشته باشه چیزی که جرم کمتری داشته باشه رو به سمت خودش می کشه (همیشه تو کلاس فیزیک شاگرد تنبلی بودم اما فکر میکنم به دلیل وجود نوترون و پروتون و بار مثبت منفی یا یه همچین چیزایی باشه )
حالا شما جاذبه ی ذهن رو با جاذبه ی زمین مقایسه می کنید ! جذبه ی زمین یک چیز فیزیکیه اما این جاذبه ای که شما میگید باید یک چیز متافیزیکی باشه ..
درست نمیگم ؟ می خوام بدونم این جاذبه ی کائنات اصلا از کجا اومده .. امکان داره اصلا پای کائنات در میان نباشه و به هر دلیل متافیزیکی دیگه ای این اتفاق ها میفته !
لطفا ساده و سلیس توضیح بدید .. هیچ دلیل علمی برای این موضوع وجود داره یا فقط تجربیات متافیزیکی قانون جاذبه رو ثابت می کنه ؟

سلام
دوست گرامي خيلي عجيب به نظر مياد ولي تمامي ما از قوانيني كه در اطرافمون هست پيروي ميكنيم بعنوان مثال قانون جاذبه كه همگي ميدونيم كه زمين به قول شما هر چيز سبك رو به سمت خودش ميكشه!!!
خب اين قانون فيزيكه اما تا اونجايي كه ميدونم قوانيني كه هنوز اثبات نشده تو بحث متافيزيك گنجانده شده و بعد از اثبات به قوانين فيزيكي تبديل ميشه!!
اما مقايسه اي كه ازش حرف زديد: به نظر شما ما در آسمان جاذبه داريم؟؟؟؟
خب معلومه كه تا زماني كه ما روي زمين هستيم قانون جاذبه مارو به زمين چسبونده.
دوست گرامي با توجه به استناده و دست يافته هاي آقاي غروي كه به نظر 13 سال در اين زمينه تحقيق و تلاش داشتند تو كتابشون به سادگي توضيح دادن : قوانين موجود در طبيعت كه يكي از آنها قانون جاذبه است
و باتوجه اينكه انسانها منبع عظيمي از انرژي را در فضا رها ميكنند و از آنجايي كه كاينات هميشه در حال تعادل هستند و نبايد انرژي رو از دست بدهند و نه انرژي بيشتري رو دريافت كنند(تعادل انرژي) و اگر تعادل
رو از دست بدهند در نظام طبيعت اختلال ايجاد مي شود به همين دليل براي حفظ تعادل هر انرژي كه به كاينات داده شود، كاينات اين انرژي رو به منبع توليد بر مي گرداند. ولي در اين گردش اتفاقاتي مي افتد كه علم به
آن قانون بقاي انرژي مي گويد. بدين صورت كه انرژي در جهان ثابت است و تنها از حالتي به حالت ديگر تبديل مي شود. پس به راحتي مي توان به اين باور رسيد كه چگونه ممكن است انسان تنها با توليد فكر و ساطع
نمودن انرژي به كاينات از قوانين طبيعت استفاده نموده و اهداف خود را خلق نمايد.

دوست گرامي خارج از اين بحثها هرچه راحت تر به قضيه نگاه كني نتيجه اش خيلي خيلي ملموس تره!!!;):gol::gol:;)
 

YuMi

اخراجی موقت
دوست عزیز
ممنون از توضیحاتتون
اما فکر میکنم منظور من رو درست متوجه نشدید ..
قانون جاذبه ی زمین یه قانون فیزیکیه .. یعنی هر چیزی که جرم زیادی داشته باشه چیزی که جرم کمتری داشته باشه رو به سمت خودش می کشه (همیشه تو کلاس فیزیک شاگرد تنبلی بودم اما فکر میکنم به دلیل وجود نوترون و پروتون و بار مثبت منفی یا یه همچین چیزایی باشه )
حالا شما جاذبه ی ذهن رو با جاذبه ی زمین مقایسه می کنید ! جذبه ی زمین یک چیز فیزیکیه اما این جاذبه ای که شما میگید باید یک چیز متافیزیکی باشه ..


E=mC**2
:surprised:
 

*anis*

عضو جدید
به‌راستی که زندگی، آنگاه به حد کمال می‌رسد و انسان، آن زمان احساس رضایت و خوشبختی می‌کند که احساس کند فرمانده‌ی یک زندگی است. در این دنیا، هیچ‌چیز مطلق نیست و هیچ‌کس نیز نمی‌تواند بی‌نقص باشد. همه‌ی بعدهای زندگی، رو به یگانگی دارند و همه‌ی ذره‌های وجود، به سوی وحدت پیش می‌روند. همه می‌روند تا به سرچشمه‌ی کمال بپیوندند و کامل شوند.
 

*anis*

عضو جدید
رضایت و نارضایتی، زاییده ی باورها و حاصل اندیشه‌های ماست، ناشی از برداشت و تفسیری‌ست که از رویدادهای زندگی داریم.
خاطره‌های سرکوب شده، عقده‌های فرو خفته، احساس گناه، احساس مقصر بودن و پذیرفتن نشدن و... همگی در عمق وجود ما خفته‌اند و هنگام برداشت‌ها و تعبیرهایی که از رخدادها داریم، سر برمی‌آورند و خود را نشان می‌دهند.
تنها تویی که می‌دانی شایسته‌ی عشق هستی و لیاقت زندگی کردن داری. تو اکنون همه‌چیز را متفاوت از گذشته می‌بینی، چرا که تحولی در رکن‌های وجودت به وقوع پیوسته و اینک نور حقیقت و معرفت بر ساحت وجودت، تابیدن گرفته است.
 

*anis*

عضو جدید
عشق خدواند نسبت به بنده
هایش غیر شرطی است و برای تک تک آنها ارزش و
اهمیت قائل می شود. او نسبت
به تمام خطاها و اشتباهات شما آگاهی کامل دارد
و آنها را می بخشد و از
آنها چشم پوشی می کند. زمانیکه کار اشتباهی
انجام می دهید، دوست داشتنش
نسبت به شما کمتر نمی شود. او ما را آفریده تا
عاشقمان باشد!
 

feshfeshe

عضو جدید
کاربر ممتاز


ای بی نیاز ...

وجودی پر نیاز به سوی تو آورده ام ...

دست نیاز به سوی درگاه بی نیازت دراز می کنم ...

آمده ام تا قصه دل با تو باز گویم که ...

بهترین شنوای رازهایم توانی بود و ...

بهترین طبیب دردهایم ...:gol::gol::gol:
 

غضنفرخان

عضو جدید
 

غضنفرخان

عضو جدید
بهشت و جهنم

بهشت و جهنم

روزی يک مرد روحانی با خداوند مکالمه ای داشت: 'خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟ '، خداوند او را به سمت دو در هدايت کرد و يکی از آنها را باز کرد، مرد نگاهی به داخل انداخت، درست در وسط اتاق يک ميز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن يک ظرف خورش بود، که آنقدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد، افرادی که دور ميز نشسته بودند بسيار لاغر مردنی و مريض حال بودند، به نظر قحطی زده می آمدند، آنها در دست خود قاشق هايی با دسته بسيار بلند داشتند که اين دسته ها به بالای بازوهايشان وصل شده بود و هر کدام از آنها به راحتی می توانستند دست خود را داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پر نمایند، اما از آن جايی که اين دسته ها از بازوهايشان بلند تر بود، نمی توانستند دستشان را برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند.


مرد روحانی با ديدن صحنه بدبختی و عذاب آنها غمگين شد، خداوند گفت: 'تو جهنم را ديدی، حال نوبت بهشت است'، آنها به سمت اتاق بعدی رفتند و خدا در را باز کرد، آنجا هم دقيقا مثل اتاق قبلی بود، يک ميز گرد با يک ظرف خورش روی آن و افراد دور ميز، آنها مانند اتاق قبل همان قاشق های دسته بلند را داشتند، ولی به اندازه کافی قوی و چاق بوده، می گفتند و می خنديدند، مرد روحانی گفت: 'خداوندا نمی فهمم؟!'، خداوند پاسخ داد: 'ساده است، فقط احتياج به يک مهارت دارد، می بينی؟ اينها ياد گرفته اند که به یکديگر غذا بدهند، در حالی که آدم های طمع کار اتاق قبل تنها به خودشان فکر می کنند!'
هنگامی که موسی فوت می کرد، به شما می اندیشید، هنگامی که عیسی مصلوب می شد، به شما فکر می کرد، هنگامی که محمد وفات می یافت نیز به شما می اندیشید، گواه این امر کلماتی است که آنها در دم آخر بر زبان آورده اند، این کلمات از اعماق قرون و اعصار به ما یادآوری می کنند که یکدیگر را دوست داشته باشید، که به همنوع خود مهربانی نمایید، که همسایه خود را دوست بدارید، زیرا که هیچ کس به تنهایی وارد بهشت خدا (ملکوت الهی) نخواهد شد.
 

*afsane*

عضو جدید
تصاویر آرام بخش

تصاویر آرام بخش

http://kocholo.org/download-عكس-آرام%20بخش-متن-زیبا-نكات-زندگی-s1332









http://kocholo.org/download-عكس-آرام%20بخش-متن-زیبا-نكات-زندگی-s1332

 

maral22

عضو جدید
کاربر ممتاز
بر بلندای تمامی تفکرات مثبت‌گرای خویش، محکم بایست و با چشمانی سرشار از کنجکاوی و محبت به دریا نگاه کن، هر آنچه که در خود می‌جویی را در گستره‌ی پرتلاطم دریا خواهی یافت. موسیقی عاشقانه‌ی دریا، چه در آرامش زیبایش و چه در امواج سهمگینِ به ‌ظاهر ویرانگرش. به دریا نگاه کن تا تمامی احساس مثبت‌اندیشی و مثبت‌گرایی را یک‌جا در پهنه‌ی آبی و زیبای آن بیابی. تو چون خوب به آن آبیِ آرام بنگری، خواهی دید غرور را، آرامش را، تفکر را، تلاطم را، اعتماد به ‌نفس را، برتری و رجحان بی‌حد و حصر را و قدرت را "قدرتی که در لابه‌لای امواج دریا نهفته است" همان قدرتی که همواره در تو جریان دارد، همان قدرتی که تو را قادر به انجام هر ناممکن می‌نماید و تو هم‌چنان به دریا نگاه کن، می‌بینی؟!

او هر چه دارد، از خویشتنِ خویش دارد؛ آرامش را، موج پرقدرت را و هر آن‌چه که می‌خواهد داشته باشد، از خود دارد. او آن‌قدر به توان خویش، پای‌بند است که با دستان مهربان و بامحبت خویش، موجی می‌سازد سرکش و جسور اما از جنس خویش، خوب که به دریایِ بی‌کران بنگری، همین دریای به ‌ظاهر آرام، چیزهایی در خود نهفته دارد که بسیاری از آدم‌ها آن را مدت‌هاست در خویشتن خویش یا گم کرده‌اند و یا به فراموشی سپرده‌اند. آری، دریا سینه‌ای پرهمت و دلی مهربان و خالی از کینه دارد. با آن‌که در بطن او، بخش عظیم و پیچیده‌ای از خلقت قادرِ بی‌مثال در جریان است، او، اما آرام و مهربان، پذیرای تمامی خوبی‌های خلقت است، درست مثل برخی آدم‌های به ‌ظاهر آرام که باطنی پرجوش‌ و خروش و سرشار از مهربانی و عاطفه را سخاوتمندانه به همراه دارند و تا در پنهان آنان رخنه نکنی، پی به این راز بزرگ‌شان نخواهی برد، چونان دریا که باید رنجِ غوطه‌ور شدن را در اعماقش بر خویش همواره ساخته تا به زیبایی‌هایش آن هم اندکی، آری فقط اندکی دست‌یابی.

به سخاوتمندی او نگاه کن، به آن دوردست‌ها، به آن‌جا که خورشید "سرچشمه‌ی انرژی الهی" خود را به نیمه‌ی دیگر زندگی رخ‌ می‌نمایاند تا عدالتش در تابیدن رعایت شود. به دریا نگاه کن و به دریا بیندیش تا آنجا که جزئی از دریا شوی. خود را نه در کنار او و نه بر پهنه‌ی نیلگونش که با دریا حس کن، لابه‌لای جریانات مبهم آبی دریا همراه او گاهی سر به اعماق تاریک و در عین حال شگفت‌‌انگیز و زیبایش بسپار و گاه با امواج از دریا جدا شو و به سوی آسمان پرواز کن؛ پروازی که از دریا جدایی‌ناپذیر باشد؛ پایت بر آب‌های دریا و بال‌هایت گسترده در افق زیبا و باز هم جسورانه به دریا نگاه کن.

حالا دیگر باید خودت را جزئی از دریا بدانی، آری اگر خوبِ خوب در خود غوطه‌ور شوی، می‌بینی حالا خود تو هم دریایی، دریایی زیباتر از این دریایی که تا به حال نظاره‌گرش بودی، تو دیگر دریا شده‌ای؛ آبی‌تر، آرام‌تر، تو دریایی شده‌ای؛ آبی آرام، زیبای غرورانگیز، جسور مهربان، قدرتمندی بامعرفت و پرتلاطمی امن؛ تو دیگر دریایی هستی آبی‌تر، سخاوتمندتر، قوی‌تر و زیباتر، هروقت خوب به خوبی‌های اطرافت نگاه کنی، خیلی بهتر از آن‌ها خواهی شد یعنی می‌بینی که تو هم دارای همه‌ی آن خوبی‌هایی هستی که محو تماشای‌شان می‌باشی. باور کن تو حالا از دریا هم دریاتر شده‌ای، دریایی که می‌داند و می‌بیند و می‌فهمد که دریاست. دریایی که می‌داند زیباست، قدرتمند است، مفید است، خلقتش بی‌عیب و نقص و هدفمند است، آمده‌ایم که دریا باشیم با تمامی خوبی‌ها.

قدرتی که دریا دارد، غیرقابل تصور است ولی او به ساحلِ آرمیده در کنارش ظلم نمی‌کند، با او یار و همراه است، به زیباترین شکل ممکن، همدیگر را مهربانانه و خالی از هر کینه و عداوتی در آغوش می‌گیرند و تو می‌توانی در دل شب، قدم به ساحل پرعطوفت دریا گذاری و ببینی و بفهمی و بشنوی سرودهای عاشقانه‌ی دریا و ساحل را، آن‌ها در کنار هم ترانه‌ی آرامش و آسایش می‌خوانند. نه دریا فخر به بزرگی و پهناوری و دارندگی‌اش می‌ورزد و نه ساحل به کوچکی‌اش سر خجلت فرود می‌آورد، نه دریا بر ساحل خشم می‌گیرد نه ساحل بر دریا سخت؛ هر موجی که به ساحل می‌آید، حاوی پیام مهربانانه‌ی دریاست "صدها و هزاران هزار سرود و ترانه‌ی مهر، عشق و دوستی" و هر موجی که از ساحل به دریا بازمی‌گردد، حامل بهترین و عاطفی‌ترین پاسخ‌هاست.

دوست خوب من، به دریا نگاه کن و دریا شو چون دریا، آرام، زیبا، قدرتمند، مهربان و سخاوتمند. حالا دیگر به ‌جای نگاه کردن به دریا، خودت دریا باش. همان‌ گونه آرام، به همان اندازه مقتدر و مهربان.
 

*afsane*

عضو جدید
:gol::gol:آرزومند سعادت نباش
زیرا نفس همین آرزو ، مانعی بر سر راه است .
زندگی ات را به آرزو زنجیر نکن
آزاد زندگی کن !
لحظه به لحظه زندگی کن !
و از چیزی نترس ، از ترس هم ازاد شو ،
زیرا چیزی برای از دست دادن نداریم
چیزی هم بدست نمی آوریم ،
و وقتی این را بفهمی ،
کمال زندگی ات تحقق می یابد ،
اما هیچ گاه مثل گدا به دروازه های زندگی نزدیک نشو ،
هیچ وقت گدایی نکن ،
زیرا دروازه های زندگی هرگز به روی گداها باز نمی شوند!:gol::gol:
 

*afsane*

عضو جدید
خداوند عشق است

وتنها راه درک وتجربه او عشق ورزیدن است

به همه عشق بورزید وبه همه خدمت کنید

خداوند تجسم شیرینی و لطف است؛

برای رسیدن به او؛

لطفی که به شما اعطا نموده است را به خودش

که در همه جا وهمه کس وجود دارد

تقدیم کنید
 

*afsane*

عضو جدید
وقتی در نظر دارید که تغییری در زندگیتان ایجاد کنید

وقتی در نظر دارید که تغییری در زندگیتان ایجاد کنید

وقتی در نظر دارید که تغییری در زندگیتان ایجاد کنید، تردید دارید که آیا واقعاً از عهده آن برمی آیید یا نه. در این موقعیت ها همه چیز بزرگتر و دشوارتر از آنچه که هست به نظر می رسد و وقتی به آن نگاه می کنید به نظرتان کار بسیار سختی می آید. معمواً از خودتان می پرسید، "چه کسی می تواند این کار را انجام دهد؟ من که نمی توانم کار خیلی دشواری است
اگر بخواهید چیزهای بزرگ به دست آورید یا حتی فقط به آرامش درونی برسید، باید بتوانید از آن قلمرو آرامش خود بیرون آمده و چیزهای جدید را امتحان کنید. اگر موفق هم نشوید، حداقل تلاشتان را کرده اید و تا آخر عمرتان افسوس نمی خورید که چرا آن قدم را در زندگی برنداشتید. با امتحان کردن چیزهای تازه، دانشتان هم بیشتر شده و چیزهای جدید یاد می گیرید که در آینده به دردتان خواهد خورد. و از اینکه
توانسته اید در یک موقعیت دیگر هم موفق شوید، اعتماد به نفستان بالا می رود
آنان که ازما جلوتر هستند؛ طرز فکرو رفتار خاص خود را دارند . به بدشانسئ اعتقادئ ندارند ؛ کورکورانه تقلید نکرده و به عواقب و نتایج کارهائ خود فکرمئ کنند . ترس و اضطرابشان را کنترل مئ کنند و مئ دانند که اگر اراده شان را در زندگئ به کار بگیرند ؛ پیروزئ از آنهاست.
هر چند که روئ کاغذ فاصله خواستن تا توانستن فقط یک ویرگول است ولئ در دنیائ واقعئ بین خواستن تا توانستن فاصله زیادئ وجود دارد ؛ با این حال فاصله هائ زیاد ؛ تاثیرئ بر اراده کسانئ که برائ رسیدن به هدف عزم را جزم کرده اند؛ ندارد . آنها از ریسک کردن برائ تغییر اوضاع نمئ ترسند ؛ زیرا انسانهایئ هستند که واقعا قدر چیزهائ با ارزش را مئ دانند.هر چند مئ دانند بدون از دست دادن چیزئ نمئ توانند چیزئ دیگر را بدست آورند؛اما برائ رسیدن به هدفئ که در فکرو ذهن دارند ؛حاضرند ؛ بهائ آن را با جان و دل بپردازند .
شما مئ توانید در رویاهایتان کارهائ فوق العاده ائ را انجام دهید ؛ بعنوان مثال ؛ از موانع بزرگ بگذرید ؛ با والدین خود کنار بیایید ؛ مقام بالایئ بدست آورید ؛ پرفروش ترین کتاب را تالیف کنید ؛ برائ یک میلیون نفر سخنرانئ کنید . ودر همه این موارد به توانایئ هائ خودتان شک نخواهید کرد.
اصلا تا بحال چند بار در رویاهایتان شکست خورده اید ؟ بندرت .. برائ آموختن موردئ ؛ آزمایش نیروئ خود ؛ غلبه بر مشکلات بزرگ برائ پیش رفتن به سوئ مرحله بعدئ ؛ چون به خود شک ندارید همه چیز امکان پذیر است . با این وجود هر روز در حالت بیدارئ بسیارئ از ما مقدار زیادئ از انرژیمان را به زیان خود؛ صرف شک کردن به توانایهایمان مئ کنیم . عملا در هر موردئ به خود شک مئ کنیم . توانایئ هایمان را برائ نوشتن خوب ؛ برائ سخنرانئ در جمعئ ؛ برائ ارائه راه حل جدید ؛ عبوراز مانعئ ؛ ارائه خدمات
یا محصولئ ؛ یا مذاکره مشکل با فردئ ؛ ارزش خودرا زیر سوائل مئ بریم و به خود شک مئ کنیم .
روش مطمئن برائ موفقیت این است که شک و تردید را کاملا از زندگیتان دور کنید . البته این بدان معنا نیست که کارهائ احمقانه را شروع کنید یا تصمیماتئ کودکانه بگیرید . بلکه باید به خود ایمان بیاورید و متوجه شوید که دارائ تمامئ موارد لازم برائ برنده شدن و تحقق رویاهایتان هستید . تنها مانع حقیقئ شما ؛ شک و تردید است و تمام شک ها ؛از درون افکار خودتان نشات مئ گیرد.
وقتئ در نظر دارید کار جدید و مخاطره آمیزئ را انجام دهید ؛ هر چه که مئ خواهد باشد ؛ انجام آن سخت و طاقت فرسا به نظر مئ رسد ؛ ممکن است خیلئ مشکل جلوه کند ؛ شاید هم شما را گیج کند که از کجا شروع کنید .این موضوع بر خلاف ظاهر پیچیده و نگران کننده اش ؛ راه حل ساده ائ دارد .
کافئ است فقط شروع کنید ؛ یک قدم را بردارید ؛ بدنبال آن قدم بعدئ ؛ و پس ازآن قدم بعدئ دیگر را . به آینده خیلئ دور نگاه نکنید وبه گذشته خیلئ دور هم زیاد فکر نکنید ؛ تا مئ توانید درزمان حال بمانیدو برائ آن برنامه ریزئ کنید؛ ضمنا منتظر شرایط مناسب میلتان هم نباشید که زندگئ را حسابئ خواهید باخت. باید بدانید که تقریبا در تمام موارد ؛ شرایطئ که در انتظارآن هستید ؛ با شرایط هفته آینده یاسال آینده فرق قابل توجهئ نخواهد داشت ؛ فکر نکنید که شرایط باید عالئ باشد تا بتوان به جلو حرکت کرد . واقعیت آن است که اگر قدم اول را به جائ بعد ؛ همین حالا بردارید ؛ یکسال دیگر به رویاهایتان چند قدم نزدیکتر خواهید بود .;)
 

sima.eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
زمانی می آید که احساساتمان همچون حسد و نفرت و انزجار و ترس همیشگی به نوعی عادت تبدیل می شود که میتواند در درون تغییر ایجاد کند و بیماری های سختی را به وجود آورد.




 

maral22

عضو جدید
کاربر ممتاز
این دیوانگیست ...

که از همه گلهای رُز تنها بخاطر اینکه
خار یکی از آنها در دستمان فرو رفته است متنفر باشیم


که همه رویاهای خود را تنها بخاطر اینکه
یکی از آنها به حقیقت نپیوسته است رها کنیم


این دیوانگیست ...

که امید خود را به همه چیز از دست بدهیم بخاطر اینکه
در زندگی با شکست مواجه شده ایم


که از تلاش و کوشش دست بکشیم بخاطر اینکه
یکی از کارهایمان بی نتیجه مانده است


این دیوانگیست ...

که همه دستهایی را که برای دوستی بسوی ما دراز می شوند بخاطر اینکه
یکی از دوستانمان رابطه مان را زیر پا گذاشته است رد کنیم


که هیچ عشقی را باور نکنیم بخاطر اینکه
در یکی از آنها به ما خیانت شده است


این دیوانگیست ...

که همه شانس ها را لگدمال کنیم بخاطر اینکه
در یکی از تلاشهایمان ناکام مانده ایم


به امید اینکه در مسیر خود هرگز دچار این دیوانگی ها نشویم
و به یاد داشته باشیم که همیشه


شانس های دیگری هم هستند
دوستی های دیگری هم هستند
عشق های دیگری هم هستند
نیروهای دیگری هم هستند
و افق های بهتری هم هستند


تنها باید قوی و پُر استقامت باشیم
و همه روزه در انتظار روزی بهتر و شادتر از روزهای پیش باشیم ...

 

samane joon

عضو جدید
راست ميگه قانون جاذبه چي؟
جاذبه زمين به همه يا جاذبه زن ها و مرد ها به هم
كه از بدو تولد دختر ها به باباهاشون علاقه ديگه اي دارند
 

humble1001

عضو جدید
مطئمنا يك قانون عمليه

مطئمنا يك قانون عمليه

سلام به همه،،،، بيش از يك سال با اين قانون سروكار داشتم،، تجربه زياد كردم،،نتائج همه تجربيات كه دارم راه هاى استفاده درست از اين قانون را برام نشان داد،،، مطمئن باشيد اين قانون زيبايى هست و با ايمان به خداوند هيج تضادى ندارد،،اكر خواستيد مى توانم شرح بيشتر بدهم
 

amir smaeli

عضو جدید
سلام به همه،،،، بيش از يك سال با اين قانون سروكار داشتم،، تجربه زياد كردم،،نتائج همه تجربيات كه دارم راه هاى استفاده درست از اين قانون را برام نشان داد،،، مطمئن باشيد اين قانون زيبايى هست و با ايمان به خداوند هيج تضادى ندارد،،اكر خواستيد مى توانم شرح بيشتر بدهم

میشه برای استفاده بیشتر دوستان از موفقیت هاییه توسط این قانون بدست اوردی کمی توضیح بدهی ؟وراه رسیدنت به انها رو شرح بدی
 

*afsane*

عضو جدید
گردنبند مروارید

گردنبند مروارید

جینی دختر کوچولوی زیبا و باهوش پنج ساله ای بود که یک روز که همراه مادرش برای
خرید به مغازه رفته بود، چشمش به یک گردن بند مروارید بدلی افتاد که قیمتش 5/2 دلار
بود،چقدر دلش اون گردنبند .............


جینی دختر کوچولوی زیبا و باهوش پنج ساله ای بود که یک روز که همراه مادرش برای
خرید به مغازه رفته بود، چشمش به یک گردن بند مروارید بدلی افتاد که قیمتش 5/2 دلار
بود،چقدر دلش اون گردنبند رو می خواست.پس پیش مادرش رفت و از مادرش خواهش
کرد که اون گردن بند رو براش بخره.
مادرش گفت : خب! این گردنبند قشنگیه، اما قیمتش زیاده،اما بهت میگم که چکار می
شه کرد! من این گردنبند رو برات می خرم اما شرط داره : ' وقتی رسیدیم خونه، لیست
یک سری از کارها که می تونی انجامشون بدی رو بهت می دم و با انجام اون کارها می
تونی پول گردن بندت رو بپردازی و البته مادر بزرگت هم برای تولدت بهت چند دلار هدیه
می ده و این می تونه کمکت کنه.'
جنی قبول کرد.. او هر روز با جدیت کارهایی که بهش محول شده بود رو انجام می داد و
مطمئن بود که مادربزرگش هم برای تولدش بهش پول هدیه می ده.بزودی جینی همه
کارها رو انجام داد و تونست بهای گردن بندش رو بپردازه.
وای که چقدر اون گردن بند رو دوست داشت.همه جا اونو به گردنش می انداخت ؛
کودکستان، رختخواب، وقتی با مادرش برای کاری بیرون می رفت، تنها جایی که اون رو
از گردنش باز می‌کرد تو حمام بود، چون مادرش گفته بود ممکنه رنگش خراب بشه!
جینی پدر خیلی دوست داشتنی داشت. هر شب که جینی به رختخواب می رفت،
پدرش کنار تختش روی صندلی مخصوصش می نشست و داستان دلخواه جینی رو
براش می خوند. یک شب بعد از اینکه داستان تموم شد، پدرجینی گفت :
- جینی ! تو منو دوست داری؟
- اوه، البته پدر! تو می دونی که عاشقتم.
- پس اون گردن بند مرواریدت رو به من بده!
- نه پدر، اون رو نه! اما می تونم رزی عروسک مورد علاقمو که سال پیش برای تولدم
بهم هدیه دادی بهت بدم، اون عروسک قشنگیه ، می تونی تو مهمونی های چای
دعوتش کنی، قبوله؟
- نه عزیزم، اشکالی نداره.
پدر گونه هاش رو بوسید و نوازش کرد و گفت : 'شب بخیر کوچولوی من.'
هفته بعد پدرش مجددا ً بعد از خوندن داستان ،از جینی پرسید:
- جینی! تو منو دوست داری؟
اوه، البته پدر! تو می دونی که عاشقتم.
- پس اون گردن بند مرواریدت رو به من بده!
- نه پدر، گردن بندم رو نه، اما می تونم اسب کوچولو و صورتیم رو بهت بدم، اون موهاش
خیلی نرمه و می تونی تو باغ باهاش گردش کنی، قبوله؟
- نه عزیزم، باشه ، اشکالی نداره!
و دوباره گونه هاش رو بوسید و گفت : 'خدا حفظت کنه دختر کوچولوی من، خوابهای
خوب ببینی.'
چند روز بعد ، وقتی پدر جینی اومد تا براش داستان بخونه، دید که جینی روی تخت
نشسته و لباش داره می لرزه.
جینی گفت : ' پدر ، بیا اینجا.' ، دستش رو به سمت پدرش برد، وقتی مشتش رو باز
کرد گردن بندش اونجا بود و اون رو تو دست پدرش قل داد.
پدر با یک دستش اون گردن بند بدلی رو گرفته بود و با دست دیگه اش، از جیبش یه
جعبه ی مخمل آبی بسیار زیبا رو درآورد. داخل جعبه، یک گردن بند زیبا و اصل مروارید
بود. پدرش در تمام این مدت اونو نگه داشته بود.
او منتظر بود تا هر وقت جینی از اون گردن بند بدلی صرف نظر کرد ، اونوقت این گردن بند
اصل و زیبا رو بهش هدیه بده!
خب! این مسأله دقیقا ً همون کاریه که خدا در مورد ما انجام می ده. او منتظر می مونه
تا ما از چیزهای بی ارزش که تو زندگی بهشون چسبیدیم دست برداریم، تا اونوقت گنج
واقعی اش رو به ما هدیه بده.
به نظرت خدا مهربون نیست ؟!
این مسأله باعث شد تا درباره چیزهایی که بهشون چسبیده بودیم بیشتر فکر کنیم.
باعث شد ، یاد چیزهایی بیفتیم که به ظاهر از دست داده بودیم اما خدای بزرگ، به
جای اونها ، هزار چیز بهتر رو به ما داده.
 

Similar threads

بالا