تفسیر آیه 50 و 51 سوره احزاب درباره ازدواج ها و زوجات پیامبر اکرم (ص)
پرسش:
سلام من در فهم و درک آیه 50 و 51 سوره احزاب مشکل دارم هر کاری می کنم نمی توانم عدالت پیامبر را در مورد زن های ایشان اینجا پیدا کنم آدم احساس می کند این آیه از زبان یک انسان گفته شده نه خدا، اگر جواب بدهید خیل ممنون می شوم.
پاسخ:
درباره سوال شما باید به این نکته اشاره کنیم که آیه 50 سوره احزاب بیشتر ناظر به تعدد زوجات پیامبر(ص) و احکام مخصوص ایشان می باشد و آیه 51 این سوره به مساله عدالت و رعایت مساوات در میان ازواج پیامبر (ص) می پردازد.درباره تعدد زوجات پیامبراکرم (ص) و فلسفه آن علاو هبر رجو ع به تفسیر نمونه ، جلد هفدهم ، ذیل آیه مورد بحث می توانید به لینک های زیر مراجعه نمایید:
تعدد زوجات و همسران پیامبر
ازدواج های پیامبر صلی الله علیه وآله ( تعدد زوجات و....)
درباره رعایت عدالت و مساوات در بین همسران پیامبراکرم(ص) که مربوط به آیه 51 می شود نظر شما را به مطالب تفسیر نمونه ذیل آیه مورد نظر جلب می کنیم :
"شان نزول
در تفسیر آیه 28 و 29 همین سوره و بیان شان نزول آمده است که جمعی از همسران پیامبر (ص) بنا بر آنچه مفسران نقل کردهاند- به پیامبر (ص) عرض کردند که بر نفقه و هزینه زندگی ما بیفزا (زیرا چشمشان به غنائم جنگی افتاده بود، و چنین میپنداشتند که باید از آن، بهره زیادی به آنها برسد) آیات مزبور نازل شد و صریحا به آنها گوشزد کرد که اگر دنیا و زینت دنیا را میخواهند برای همیشه از پیامبر ص جدا شوند و اگر خدا و پیامبر و روز جزا را خواهانند با زندگی ساده او بسازند.از این گذشته در چگونگی تقسیم اوقات زندگی پیامبر ص در میان[1]آنها نیز با هم رقابتهایی داشتند که پیغمبر ص را با آن همه گرفتاری و اشتغالات مهم در مضیقه قرار میداد، هر چند پیامبر ص کوشش لازم را در زمینه عدالت در میان آنها رعایت میکرد ولی باز گفتگوهای آنها ادامه داشت، آیه فوق نازل شد و پیامبر را در تقسیم اوقاتش در میان آنها کاملا آزاد گذاشت، و ضمنا به آنها اعلام کرد که این حکم الهی است تا هیچگونه نگرانی و سوء برداشتی برای آنها حاصل نشود [2].
تفسیر: رفع یک مشکل دیگر از زندگی پیامبر (ص)
یک رهبر بزرگ الهی همچون پیامبر ص آن هم در زمانی که در کوره حوادث سخت گرفتار است، و توطئههای خطرناکی از داخل و خارج برای او میچینند، نمیتواند فکر خود را زیاد مشغول زندگی شخصی و خصوصیش کند، باید در زندگی داخلی خود دارای آرامش نسبی باشد تا بتواند به حل انبوه مشکلاتی که از هر سو او را احاطه کرده است با فراغت خاطر بپردازد.آشفتگی زندگی شخصی و دل مشغول بودن او به وضع خانوادگی در این لحظات بحرانی و طوفانی سخت خطرناک است.
با اینکه طبق بحثهای گذشته و مدارکی که در شرح آیه پیش آوردیم ازدواجهای متعدد پیامبر ص غالبا جنبههای سیاسی و اجتماعی و عاطفی داشته، و در حقیقت جزئی از برنامه انجام رسالت الهی او بوده، ولی در عین حال گاه اختلاف میان همسران و رقابتهای زنانه متداول آنها، طوفانی در درون خانه پیامبر ص برمیانگیخته، و فکر او را به خود مشغول میداشته است.اینجا است که خداوند یکی دیگر از ویژگیها را برای پیامبرش قائل شده، و برای همیشه به این ماجراها و کشمکشها پایان داد، و پیامبر (ص) را از[3]این نظر آسوده خاطر و فارغ البال کرد.و چنان که در آیه مورد بحث میخوانیم فرمود:" میتوانی (موعد) هر یک از این زنان را بخواهی به تاخیر بیندازی و به وقت دیگری موکول کنی، و هر کدام را بخواهی نزد خود جای دهی" (تُرْجِی مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِی إِلَیْکَ مَنْ تَشاءُ).
" ترجی" از ماده" ارجاء" به معنی تاخیر، و" تؤوی" از ماده" ایواء" به معنی کسی را نزد خود جای دادن است.
میدانیم یکی از احکام اسلام در مورد همسران متعدد آن است که شوهر اوقات خود را در میان آنها به طور عادلانه تقسیم کند، اگر یک شب نزد یکی از آنها است، شب دیگر نزد دیگری باشد تفاوتی در میان زنان از این نظر وجود ندارد، و این موضوع را در کتب فقه اسلامی به عنوان" حق قسم" تعبیر میکنند.یکی از خصایص پیامبر ص این بود که به خاطر شرائط خاص زندگی طوفانی و بحرانیش مخصوصا در زمانی که در مدینه بود و در هر ماه تقریبا یک جنگ بر او تحمیل میشد و در همین زمان همسران متعدد داشت، رعایت حق قسم به حکم آیه فوق از او ساقط بود، و میتوانست هر گونه اوقات خود را تقسیم کند هر چند او با این حال حتی الامکان مساوات و عدالت را- چنان که در تواریخ اسلامی صریحا آمده است- رعایت میکرد.
ولی وجود همین حکم الهی آرامشی به همسران پیامبر ص و محیط زندگی داخلی او میداد.
سپس میافزاید:" هر گاه بعضی از آنها را کنار بگذاری بعدا بخواهی او را نزد خود جای دهی گناهی بر تو نیست" (وَ مَنِ ابْتَغَیْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلا جُناحَ عَلَیْکَ).و به این ترتیب نه تنها در آغاز، اختیار با تو است، در ادامه کار نیز این[4]تخییر بر قرار است، و به اصطلاح این تخییر" تخییر استمراری" است نه" ابتدایی" و با این حکم گسترده و وسیع هر گونه بهانهای از برنامه زندگی تو نسبت به همسرانت قطع خواهد شد، و میتوانی فکر خود را متوجه مسئولیتهای بزرگ و سنگین رسالت کنی.و برای اینکه همسران پیامبر نیز بدانند گذشته از افتخاری که از ناحیه همسری با او کسب میکنند با تسلیم در برابر این برنامه خاص در مورد تقسیم اوقات پیامبر ص یک نوع ایثار و فداکاری از خود نشان داده، و به هیچوجه عیب و ایرادی متوجه آنها نیست، چرا که در برابر حکم خدا تسلیم شدهاند اضافه میکند:
" این حکم الهی برای روشنی چشم آنها و اینکه غمگین نشوند و همه آنها راضی به آنچه در اختیارشان میگذاری گردند نزدیکتر است (ذلِکَ أَدْنی أَنْ تَقَرَّ أَعْیُنُهُنَّ وَ لا یَحْزَنَّ وَ یَرْضَیْنَ بِما آتَیْتَهُنَّ کُلُّهُنَّ).زیرا اولا این یک حکم عمومی در باره همه آنها است و تفاوتی در کار نیست، و ثانیا حکمی است از ناحیه خدا که برای مصالح مهمی تشریع شده، بنا بر این آنها باید با رضا و رغبت به آن تن دهند و نه تنها نگران نباشند بلکه خشنود گردند..[5]"
اما درباره اینکه می فرمایید احساس شما این است که این آیت از انسان وارد شده است نه خدا چندین نکته ضروری است :
الف_گاهی این گونه احساسات روانی هستند و عمدتا در اثر خواندن ترجمه آیات ایجاد می شوند .لازم به ذکر است که تسلط به زبان عربی بسیار می تواند در این راستا کمک کند چرا که ترجمه به هر شکلی هم که باشد نمی تواند تمام آنچه که در زبان اصلی منظور شده است را برساند.
ب_این بحث گسترده ای را می طلبد که فرق میان نبی و کسی که ادعای نبوت دارد در چیست .در منابع کلامی که تفاوت های زیادی را در این باره ذکر کرده اند نظیر داشتن معجزه و مبارز طلبی از سوی پیامبران حقیقی ...معجزه با تعریفی که دارد تنها در دست کسانی جاری می شود که از سوی خداوند اذن داشته باشند زیرا اموری خارق العاده ای هستند که
از دست انسان های بر نمی آید.در این صورت اگر ما ادعای یک پیامبر را در صورت ارائه معجزات و سایر شواهد پذیرفتیم دیگر باید اذعان داشته باشیم که او نماینده الهی و مصون از هر گونه خطا و اشتباه است و هیچ گونه رذیله اخلاقی را مرتکب نمی شود.در این راستا همین پیامبری که قرآن را آورده است و ما نیز به راستگویی او ایمان آورده ایم در یکی از آیات قرآن به عنوان کسی که هیچ کلامی را ازجانب خویش نیاورده و از روی هوس و وساوس شیطانی بازگو نکرده است و تنها وحی های الهی را بیان می دارد.[6]
[1] تفسیر نمونه، ج17، ص:384
[2] اقتباس از" مجمع البیان" و" تفسیرهای دیگر".
[3] تفسیر نمونه، ج17، ص: 385
[4] تفسیر نمونه، ج17، ص: 386
[5] تفسیر نمونه، ج17، ص: 388
[6] وما ینطق عن الهوی –إن هو إلا وحی یوحی (سوره نجم ،آیه 3و4)
منبع: پایگاه حوزه، شماره 1763