گپ و گفتگوی خودمانی مهندسین مواد و متالورژی

ayhann

اخراجی موقت
سلام.بخشید که دیشن نتونستم وقت گرانبهامو در اختیارتون قرار بدم:redface:
خیلی خسته بودم.
ماشالله تالار جون گرفته.
نیمیتزو داره حال میده.اینجا رو گرم کرده.ای ول.;)
 

فرهنگ

مدیر بازنشسته
اون که مال باشگاه و ایناس

هرچیزی یه وجدانی داره
وجدان کاری
وجدان اخلاقی
وجدان باشگاهی:biggrin:
وجدان درسی

الان من وجدان کنکوریم و وجدان پروژه ایم و وجدان کاریم درد می کنن:cry:


بابا اونوری بشمری که کلی ودان میشه اونوقت با هم دعواشون میشه اوضاع قرم در عقرب میشه:biggrin:
 

فرهنگ

مدیر بازنشسته
ای بابا....
امروز روز معلمه ها.....

من 2 تا خواهرم معلمن .... بهشون الان تبریک گفتم....
اینجا ه مبهشون تبریک میگم امیدوارم تنشون سالم و زندگیشون پر از شادی باشه



یادش بخیر نیمکتای مدرسه .....
پیچوندن درس توی هفته معلم.... چه کیفی میداد...

بعد از خواهرمام به معلم ریاضی 3 سال دبیرستان هم تبریک میگم. البته برای د ست بوسی رفتمااااااااااا
به بعضی از استادامون هم میگم .... :)

جدای از همه این حرا برای همه معلما چه خوب و چه بد ارزوی سلامتی میکنم .....
 

zeinab68

عضو جدید
کاربر ممتاز
من متالورژم...!!!:redface:
پروژم راجب سنتز خود اشتعال یه سوپر آلیاژ پایه نیکله که قراره یه سری خصوصات منحصر به فردی داشته باشه!!!!!!;)
البته با توجه به امکانات دانگاه از گلوله بال میل تا محفظه پیش گرم و احتراقشو خودم باید بسازم!!!!!!!!!:)
اگه دفاعم بیای با جزعیات این کار اشنا می شی.....!!
می یای؟؟؟؟؟


مهندس جونم اگه بتونم حتما میام.

دفاعت کی هستش؟؟؟؟؟؟؟؟
 

123$%^pedram

عضو جدید
پروژه

پروژه

دوستان عزیز هرکس pdf کلید فولاد رو داره به ایمیل من یه پیغام بده
============
حالا وقتی ایمل دادید متوجه می شد چه پروژه خوف ناکی .
pedram_cob@yahoo.es
:)
 

ayhann

اخراجی موقت
ای بابا....
امروز روز معلمه ها.....

من 2 تا خواهرم معلمن .... بهشون الان تبریک گفتم....
اینجا ه مبهشون تبریک میگم امیدوارم تنشون سالم و زندگیشون پر از شادی باشه



یادش بخیر نیمکتای مدرسه .....
پیچوندن درس توی هفته معلم.... چه کیفی میداد...

بعد از خواهرمام به معلم ریاضی 3 سال دبیرستان هم تبریک میگم. البته برای د ست بوسی رفتمااااااااااا
به بعضی از استادامون هم میگم .... :)

جدای از همه این حرا برای همه معلما چه خوب و چه بد ارزوی سلامتی میکنم .....

پدر و مادر منم معلم بودن.بازنشست شدن.
معلمی شغل انبیاست هیف حقوقش کمه!:D:D:D
 

zeinab68

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه سری غایبا الان یادم اومدن......


سوسمار عصبانی که اخرش از دست بچ هها سکته میکنه:w06:
آقای حامد شریفی شیرینی نده متواری که معلوم نیست کجاست؟؟:w12:
خانم و اقای همکلاسی دانگاه سمنان خانم کسپر و اقا سینا که احتمالا آقای همکلاسی امار هر دو رو میتونه بده:w26:
اوه اوه بر و بچ زلزله قزوین متریال سر شلوغ که دنبال بهونست واسه پیچوندن شیرین تولدش :w25:
مهناز و نارگل که یه زمانی ترکوندن اینجا رو احتمالاد ارن امتحان میدین.... کدوم استاد خفن بود ؟؟ دکتر صدقی؟؟:w21::w00:
خانم مرادی که ماشاالله یکه تازین در عرصه شلوغ کاری....
:w35:
عابر پیاده قزوین هم که فعلا در خفا به سر میبره مبادا که 2 هفته دیگه کسی ازش شیرین بگیره:redface::biggrin: (میدونید که رتبه کنکورش قراره خوب شه ;):D)
دیگه یادم نمیاد

بازم تابلو شد شیطونم:razz:

فرهنگ خانم جونم منو به دوستیت قبول کن قول می دم اذیتت نکنم.;)
 
آخرین ویرایش:

دغدغه مند

عضو جدید
باران بشدت میبارید و مرد در حالیکه ماشین خود را در جاده پیش میراند ، ناگهان تعادل اتومبیل بهم خورده و از نرده های کنار جاده به سمت خارج منحرف شد .
از شانس خوبش ، ماشین صدمه ای ندید اما لاستیکهای آن داخل گل و لای گیر کرد و راننده هر چه سعی نمود نتوانست آن را از گل بیرون بکشه
بناچار زیر باران از ماشین پیاده شد و بسمت مزرعه مجاور دوید و در زد .
کشاورز پیر که داشت کنار اجاق استراحت میکرد به آرومی اومد دم در و بازش کرد
راننده ماجرا رو شرح داد و ازش درخواست کمک کرد .
پیرمرد گفت که ممکنه از دستش کاری بر نیاد اما اضافه کرد که : " بذار ببینم فردریک چیکار میتونه برات بکنه . "
لذا با هم به سمت طویله رفتند و کشاورز افسار یه قاطر پیر رو گرفت و با زور اونو کشید بیرون
تا راننده شکل و قیافه قاطر رو دید ، باورش نشد که این حیوون پیر و نحیف بتونه کمکش کنه ، اما چه میشد کرد ، در اون شرایط سخت به امتحانش میارزید
با هم به کنارجاده رسیدند و کشاورز طناب رو به اتومبیل بست و یه سردیگه اش رو محکم چفت کرد دور شونه های فردریک یا همون قاطر و سپس با زدن ضربه رو پشت قاطر داد زد : " یالا فردریک ، هری ، تام ،پل ، فردریک ، تام ، هری پل .... یالا همگی با هم سعیتون رو بکنین ... آهان فقط یک کم دیگه ، یه کم دیگه .... خوبه تونستین !!! "
راننده با ناباوری دید که قاطر پیرموفق شد اتومیبل رو از گل بیرون بکشه .
با خوشحالی زائد الوصفی از کشاورز تشکر کرد و در حین خداحافظی ازش این سوال رو کرد :
" هنوزهم نمیتونم باور کنم که این حیوون پیرتونسته باشه ، حتما هر چی هست زیر سر اون اسامی دیگه است ، نکنه یه جادوئی در کاره ؟! "
کشاورز پاسخ داد : " ببین عزیزم ، جادوئی در کار نیست "
اون کار رو کردم که این حیوون باور کنه عضو یه گروهه و داره یک کار تیمی میکنه ، آخه میدونی قاطر من کوره !!!
 

zeinab68

عضو جدید
کاربر ممتاز
مي بينم كه خبري از ركورد شكن تالار ( زينب خانم ) نبوده :crying2::crying2::crying2:

نكنه از بس ركورد شكونده انداختنش بازداشتگاه ؟؟!!! :w20::w20::w20:

خب نشكونيد ديگه . بايد خسارت بديدا :w00::w00:

من امتحانام شروع شده دیگه وقت نمی کنم شبا بیام اینجا.

ولی قول میدم زود زود سر بزنم.

نیمیتزو جون کی جرات داره منو بندازه بازداشگاه؟؟؟


:w08: :w08: :w08:
 

zeinab68

عضو جدید
کاربر ممتاز
بچه ها جون دلم واسه همه تنگیده . مخصوصا واسه نیمیتزو که دوباره یکه تازه تالار شده . :crying2: :crying2:
 

zeinab68

عضو جدید
کاربر ممتاز
:w18: :w18: :w18: :w18: :w18: :w18:

حالا که نیمی نیست من به جاش این مسئولیته مهم رو به عهده می گیرم و اینجا آتیش می سوزونم.:w16:
 

zeinab68

عضو جدید
کاربر ممتاز
من دیگه دارم میرم.

با سپاس فراوان از بیکاران نصفه شب ( دیگ به دیگ میگه روت سیاه :whistle: )

امیدوارم بتونم به زودی به جمعتون ملحق بشم . :w12: :w12: :w12:
 

Nimitzo

عضو جدید
کاربر ممتاز
:mad::mad::mad:

این چه حرفیه می زنی . باز منو خشمگین کردی .

کی جرات داره نیمیتزو رو اعدام کنه ؟؟؟؟

:w00: :w00: :w00: :w00:


:cry::cry::cry::cry:

فرهنگ خانم ميخواست اعدام كنه . از روز اولي كه عضو شدم همش آدم استخدام ميكرد كه من رو از بين ببره . همش توي غذاهام سم ميريزه :crying2::crying2::crying2:
 

Nimitzo

عضو جدید
کاربر ممتاز
من امتحانام شروع شده دیگه وقت نمی کنم شبا بیام اینجا.

ولی قول میدم زود زود سر بزنم.

نیمیتزو جون کی جرات داره منو بندازه بازداشگاه؟؟؟


:w08: :w08: :w08:


آفرين . قول دادي زود به زود بيايا :w27::w27:

خب زدي شكوندي ديگه . بايد خسارتش رو بدي زيبنب خانم :w16::w16:

البته اين دفعه خودم خسارتش رو قبول ميكنم . ولي از اين به بعد حواست باشه :w30:
 

Nimitzo

عضو جدید
کاربر ممتاز
بچه ها جون دلم واسه همه تنگیده . مخصوصا واسه نیمیتزو که دوباره یکه تازه تالار شده . :crying2: :crying2:

:w18: :w18: :w18: :w18: :w18: :w18:

حالا که نیمی نیست من به جاش این مسئولیته مهم رو به عهده می گیرم و اینجا آتیش می سوزونم.:w16:


به به . ياد بگيريد از زينب خانم :w18::w18::w18:

ببينيد چه دختر خوبيه و سريع راه هاي پيشرفت رو فرا گرفته :w30::w30:
 

Roozbeh69

عضو جدید
کاربر ممتاز
توي اين ترم اوليش بود :w16::w16::w16:

اينم بيدار شدم كه برم . ولي خب ترجيح دادم كه استراحت كنم تا خوب بشم :w18::w18:
من این ترم فقط یکی از کلاسام 8 صبحه . اونم از 8 جلسه ای که تشکیل شده ، 3جلسشو رفتم.حالا بقیش بماند...................برای همین تعجب کردم! ولی در کل ، هر جور راحتی.
 

zeinab68

عضو جدید
کاربر ممتاز
آخه چقدر خجالتمون ميديد شما

خیلی زیاد :redface:
تقريبا سرماخوردگي . ولي بدترش

دوباره يه ذره اش برگشته

دانشگاه هم اولين غيبتم بود اين ترم
:w00:
بیشتر مواظب خودت باش :w00:

فرهنگ خانم ميخواست اعدام كنه . از روز اولي كه عضو شدم همش آدم استخدام ميكرد كه من رو از بين ببره . همش توي غذاهام سم ميريزه

:w06: فرهنگ خانم نیمیتزو راست میگه ؟؟؟
آفرين . قول دادي زود به زود بيايا :w27::w27:

خب زدي شكوندي ديگه . بايد خسارتش رو بدي زيبنب خانم

البته اين دفعه خودم خسارتش رو قبول ميكنم . ولي از اين به بعد حواست باشه :w30:

مرام کشم کردی . :w27: :w27: :w27:

به به . ياد بگيريد از زينب خانم :w18::w18::w18:

ببينيد چه دختر خوبيه و سريع راه هاي پيشرفت رو فرا گرفته :w30::w30:

هوراااااااااااااا.

از نیمیتزو یاد گرفتم خوب باشم.:redface::redface:
 

ayhann

اخراجی موقت
بالا